تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):چه چيز مانع مى شود كه هر گاه بر يكى از شما غم و اندوه دنيايى رسيد، وضو بگيرد و به...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812931599




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

به سوي عرفات


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: به سوي عرفات


عرفات، نام منطقه وسيعى است با مساحت حدود 18 كيلومتر مربع در شرق مكه معظمه، اندكى متمايل به جنوب كه در ميان راه طائف و مكه قرار گرفته است. زائران بيت‏الله الحرام در روز عرفه - نهم ذى حجّه - از ظهر تا غروب در اين منطقه حضور دارند. در نقلى آمده است كه آدم و حوّا(ع) پس از هبوط از بهشت و آمدن به كره خاكى، در اين سرزمين همديگر را يافتند و به همين دليل، اين منطقه «عرفات» و اين روز«عرفه» نام گرفته است. چنين گفته‌اند كه جبرائيل عليه السلام هنگامي كه مناسك را به ابراهيم مي‌آموخت، چون به عرفه رسيد به او گفت «عرفت» و او پاسخ داد آري، لذا به اين نام خوانده شد و نيز گفته‌اند سبب آن اين است كه مردم از اين جايگاه به گناه خود اعتراف مي‌كنند و بعضي آن را جهت تحمل صبر و رنجي مي‌دانند كه براي رسيدن به آن بايد متحمل شد. چرا كه يكي از معاني «عرف» صبر و شكيبايي و تحمل است.

عرفه، از عيدهاى بزرگ است؛ هر چند عيد ناميده نشده است و روزى است كه حق تعالى بندگان خويش را به عبادت و طاعت خود دعوت كرده، سفره جود و احسان خود را براى آنها گسترده است. شيطان در اين روز، از همه اوقات خوارتر و حقيرتر و خشمناك‏تر است.

روايت شده كه حضرت زين‏العابدين(ع) در روز عرفه صداى فقيرى را شنيد كه از مردم كمك مى‏خواست. حضرت فرمود: واى بر تو! آيا دست نياز به سوى غير خدا دراز مى‏كنى؛ در حالى كه اميد مى‏رود در اين روز بچه‏هايى كه در شكم مادر هستند، مورد فضل و لطف الهى قرار گيرند و سعادتمند گردند؟

در روايتى از حضرت صادق(ع) آمده است:«كسى كه در ماه رمضان آمرزيده نگردد تا رمضان آينده آمرزيده نمى‏گردد؛ مگر اين كه روز عرفه را درك كند.»

بهترين عمل در روز عرفه دعا است و در ميان روزهاى سال، اين روز براى دعا امتياز ويژه‏اى دارد.

روز عرفه داراى دعاهاى فراوانى است؛ ولى در اين ميان، دعاى عرفه امام حسين(ع) داراى جايگاه ممتاز،أخص و ويژه است و در واقع، ناب‏ترين و عميق‏ترين معارف الهى و توحيدى در اين دعا، بر زبان سالار شهيدان(ع) جارى گشته است.

عصر روز عرفه امام حسين(ع) با گروهى از خاندان و فرزندان و شيعيان، با نهايت خاكساري و خشوع از خيمه بيرون آمدند و در جانب چپ كوه ايستادند. امام(ع) چهره مبارك خود را به سوى كعبه گردانيد، مانند مسكين نيازمندى كه غذا مى‏طلبد، دست‏ها را برابر صورت خود گرفت و دعايش را چنين آغاز كرد:

«الحمدلله الذى ليس لقضائه دافع ولا لعطائه مانع ولا كصنعه صانع و هو الجواد الواسع؛ سپاس خداوندى را سزاست كه چيزى قضايش را دور نمى‏سازد و از عطا و بخشش او جلوگيرى نمى‏كند و هيچ آفريننده‏اى آفرينش او را ندارد و او سخاوتمندى عالم گستر است.»

حضرت(ع) سپس به بيان گوشه‏اى از نعمت‏هاى بى پايانِ خداوند كه انسان را در تمام مراحل رشد و تكامل در برگرفته، مى‏پردازد و مهربانى مادران و دايه‏ها و مواظبت و پرستارى و دلسوزى آنان را از الطاف و عنايت‏هاى خداوند مى‏شمرد؛ سپس به لزوم شكر نعمت‏هاى الهى اشاره مى‏كند و خود را از اداى يك شكر نيز عاجز و ناتوان مى‏بيند. هر فرازى از اين دعا، دريچه‏اى از نور و توحيد و عشق و محبت به خداوند را به سوى دل انسان مى‏گشايد و عباراتِ دعا و محتواى آن، نشان مى‏دهد كه امام حسين(ع) در حال اين دعا يكسره از خود و عالم غافل گشته، تمام جهان را به يك سو نهاده، با همه وجود حضور خداوند و احاطه و اشراف او به همه ذرات هستى و نفوذ علم و قدرت و حيات او را بر تك تك ذرات و موجودات عالم مشاهده مى‏نمايد و آن چه را كه ديده، بر زبان آورده است. امام حسين(ع) مى‏خواهد با اين نيايش، انسان و خدا را بشناساند و نزديكى آنان را به هم بنمايد. او با اين نيايش، منطقى‏ترين و واقعى‏ترين رابطه انسان با خداوند را به زيباترين شكل به تصوير مي‌كشد.

دعاى عرفه سيدالشهداء(ع) سراسر نور و عرفان پروردگار و آميزه‏اى از شور و عشق و محبت و معرفت به ذات پاك خداوندي است. در فرازهايى از اين دعا، امام حسين(ع) با خداوند چنين عاشقانه زمزمه مى‏كند:

خداوندا! اجازه فرما تا دمى چند در برابرت به زانو درافتم و قطراتى از اقيانوسِ جان، نثار بارگاهت نمايم. خيال دورى راه تا درگاه جمالت خسته و فرسوده ام كرده است كه:

از گِل آدم شنيدم بوى تو

راه‏ها پيموده‏ ام تا كوى تو

خدايا! موجوداتى كه در هستى خود نيازمند تو هستند، چگونه مى‏توانند راهنماى من به سوى تو باشند؟

پروردگارا! آيا حقيقتى غير از تو آن روشنايى را دارد كه بتواند تو را بر من آشكار سازد؟ كى از نظر غايب و پنهان بوده‏اى كه نيازمند راهنمايى به سوى خود باشى و چه وقت از من دور بوده‏اى تا نمودهاى جهان مرا به تو برساند؟

همه عالم به نور توست پيدا

كجا گردى تو از عالم هويدا؟

خدايا! روشنايى جمال و جلالت در جهان هستى آشكارتر از هر چيز است و وجودِ تو خِفا و پوشيدگى ندارد تا چراغى سر راه بگيرم و بارگاه ربوبى تو را جست و جو نمايم و يا دليلى را راهنماى خود به سوى تو قرار دهم؛ چون فروزنده چراغ تو، و سازنده دليل و راهنما، تويى.

خداى من! چشمى كه تو را بر خود نگهبان و مراقب نبيند، كور و فرو بسته باد و بنده‏اى كه از متاع محبت تو بى بهره باشد، سرمايه باخته و ورشكسته باد.

ديده‏اى كان چهره روشن نبيند كور باد

خاطرى كَز توست خالى، تيره و بى نور باد

امام حسين(ع) با اين دعا روحى تازه به كالبد عرفات دميد و اين نغمه خوش آسمانى و آواى دل‏انگيز ملكوتى را تا ابد در سينه سيناى عرفات به يادگار گذاشت.

از صداى سخن عشق نديدم خوش‏تر

يادگارى كه در اين گنبد دوّار بماند

صحراى عرفات كالبد و امام حسين(ع) روحِ آن است و به همين دليل حق تعالى، در روز عرفه پيش از آن كه به اهل موقفِ عرفات نظر لطف كند، به زائران قبر پاك حسين(ع) نظر رحمت مى‏افكند.

تو را تسبيح مي‌گويم خداوندا به جز تو خدايي نيست. كار بد كردم و به خود ظلم نمودم به گناه خود اعتراف مي‌كنم. تو مرا ببخش كه تو بخشنده و مهرباني.

تاريخچه عرفات

طبق روايت امام صادق(ع)، آدم (ع) پس از خروج از جوار خداوند، و فرود به دنيا، چهل روز هر بامداد بر فراز كوه صفا با چشم گريان در حال سجود بود، جبرئيل بر آدم فرود آمد و پرسيد:

ـ چرا گريه مي‌كني‌اي آدم؟

ـ چگونه مي‌توانم گريه نكنم در حاليكه خداوند مرا از جوارش بيرون رانده و در دنيا فرود آورده است.

ـ ‌اي آدم به درگاه خدا توبه كن و به سوي او بازگرد.

ـ چگونه توبه كنم؟

جبرئيل در روز هشتم ذيحجه آدم را به منا برد، آدم شب را در آنجا ماند. و صبح با جبرئيل به صحراي عرفات رفت. جبرئيل به هنگام خروج از مكه، احرام بستن را به او ياد داد و به او لبيك گفتن را آموخت و چون بعد از ظهر روز عرفه فرا رسيد تلبيه را قطع كرد و به دستور جبرئيل غسل نمود و پس از نماز عصر، آدم را به وقوف در عرفات واداشت و كلماتي را كه از پروردگار دريافت كرده بود به وي تعليم داد. آدم (ع) تا به هنگام غروب آفتاب همچنان دستش رو به آسمان بلند بود و با تضرع اشك مي‌ريخت، وقتي كه آفتاب غروب كرد همراه جبرئيل روانه مشعر شد و شب را در آنجا گذراند. و صبحگاهان در مشعر بپا خاست و در آنجا نيز با كلماتي به دعا پرداخت و به درگاه خداوند توبه نمود.

خليل الله حضرت ابراهيم (ع)

در صحراي عرفات، جبرئيل، پيك وحي الهي، مناسك حج را به حضرت ابراهيم (ع) نيز آموخت و حضرت ابراهيم (ع) در برابراو مي‌فرمود: عَرِفتُ، عَرِفتُ (شناختم، شناختم).

آنچه بر پيامبر اسلام (ص) در عرفات گذشت

دامنه كوه عرفات در زمان صدر اسلام كلاس صحرايي پيامبر اسلام (ص) بود و بنا به گفته مفسرين آخرين سوره قرآن(سوره نصر) در صحراي عرفات بر پيغمبر (ص) نازل شد.

پيغمبر اين سوره را كه از جامع‌ترين سوره‌هاي قرآن است و داراي ميثاق و پيمان‌هاي متعدد با ملل يهود، مسيحي و مسلمان و علماي آنها است و قوانين و احكام كلي اسلام را در بر دارد، به مردم و شاگردانش تعليم فرمود.

و طبق مشهور ميان محدثان پيامبر(ص) در چنين روزي سخنان تاريخي خود را در اجتماعي عظيم و با شكوه حجاج بيان داشت:

...‌اي مردم سخنان مرا بشنويد! شايد ديگر شما را در اين نقطه ملاقات نكنم.

... شما به زودي به سوي خدا باز مي‌گرديد. در آن جهان به اعمال نيك و بد شما رسيدگي مي‌شود. من به شما توصيه مي‌كنم هر كس امانتي نزد اوست بايد به صاحبش برگرداند.

...‌هان‌اي مردم بدانيد ربا در آئين اسلام اكيداً حرام است.

... از پيروي شيطان بپرهيزيد.

... به شما سفارش مي‌كنم كه به زنان نيكي كنيد زيرا آنان امانت‌هاي الهي در دست شما هستند، و با قوانين الهي بر شما حلال شده اند.

... من در ميان شما دو چيز به يادگار مي‌گذارم كه اگر به آن دو چنگ زنيد گمراه نمي‌شويد، يكي كتاب خدا و ديگري سنت و (عترت) من است.

گواهي مي‌دهم‌اي پروردگار كه اگر در طول قرون و اعصار زنده بمانم و بكوشم تا شكر يكي از نعمات تو بجا آورم نتوانم، مگر باز هم توفيق تو رفيقم شود، كه آن خود مزيد نعمت و مستوجب شكر ديگر، و ستايش جديد و ريشه دار باشد.

امام زمان (عج) در عرفات

به استناد برخى از روايات، امام عصر- عجل الله تعالي فرجه الشريف- در زمان غيبت كبرا در همه جا حضور مى‏يابد و يوسف وار به طور ناشناس ميان مردم رفت و آمد مى‏كند.

هيچ كس وى را نمى‏شناسد تا وقتى خداوند به او اجازه دهد خود را معرفى كند؛ چنانكه به يوسف صديق اجازه داد تا خود را به برادرانش بشناساند.

بر اساس روايت امام صادق عليه السلام، يكى از جاهايى كه امام عصر- عجل الله تعالي فرجه الشريف- حضور مى‏يابد، صحراى عرفات در ايام حج است.

عبيد بن زراره گفت: از امام صادق عليه السلام چنين شنيدم: زمانى فرا رسد كه مردم امام خود را نبينند.

او در روزهاى حج مردم را مى‏بيند ولى مردم او را نمى‏بينند.

صحراي عرفات همايش شناخت و خودسازي امام حسين (ع)

حضرت سيدالشهدا، امام حسين(ع) نيز بعد از ظهر روز عرفه همراه با فرزندان و گروهي از اصحاب از خيمه‌هاي خود در صحراي عرفات بيرون آمدند و روي به دامن «كوه رحمت» نهادند و در سمت چپ كوه روي به كعبه، همايشي تشكيل دادند كه موضوع آن به مناسبت روز عرفه (روز شناخت)، شناخت و سازندگي بود. اين همايش، تنها جنبه علم و معرفت نداشت بلكه شناخت توأم با عمل و سازندگي و تزكيه و خودسازي بود و فهرست اهم مطالب آن عبارت بودند از:

شناخت خدا و صفات الهي، شناخت خود يا خودشناسي، شناخت جهان، شناخت آخرت، شناخت پيامبران، خودسازي، پرورش نفس با كمالات الهي، توبه و بازگشت به خداي مهربان، دوري كردن از صفات نكوهيده، فراگيري راه تعليم و تربيت، شناخت و درخواست بهترين‌ها، تبديل خود پرستي نفس به خدا پرستي، تبديل خود برتر بيني نفس به تواضع و فروتني، تبديل خودخواهي نفس به ايثار و غير خواهي، تعليم مفاهيم و ادبيات قرآن.

برگزيده‌اي از دعاي امام حسين (ع) در عرفه

1ـ ستايش حق تعالي

ستايش سزاوار خداوندي است كه كس نتواند از فرمان قضايش سر پيچد.

و مانعي نيست كه وي را از اعطاي عطايا، باز دارد.

و صنعت هيچ صنعتگري به پاي صنعت او نرسد.

بخشنده عالم گستر است.

اوست كه بدايع خلقت را بسرشت.

و صنايع گوناگون وجود را با حكمت خويش استوار ساخت.

2ـ تجديد عهد و ميثاق با خدا

پروردگارا به سوي تو روي آورم.

و به ربوبيت تو گواهي دهم.

و اعتراف كنم كه تو تربيت‌كننده و پرورنده من هستي.

و بازگشتم به سوي توست.

مرا با نعمت آغاز فرمودي قبل از اين كه چيز قابل ذكري باشم.

3ـ خود شناسي

و قبل از هدايت مرا با صنع زيبايت مورد رأفت و نعمت‌هاي بيكرانت قرار دادي.

آفرينشم را از قطره آبي روان پديد آوردي.

و در تاريكي‌هاي عالم جنين سكونتم دادي؛ ميان خون و گوشت و پوست.

و مرا شاهد آفرينش خويش نگرداندي و هيچ يك از امورم را به خودم وا نگذاشتي.

4ـ راز آفرينش انسان

ولي مرا براي هدفي عالي(يعني هدايت و رسيدن به كمال) وجودي كامل و سالم به دنيا آوردي.

و در آن هنگام كه كودكي خردسال در گهواره بودم، از حوادث حفظ كردي.

و مرا از شير شيرين و گوارا تغذيه نمودي.

و دل‌هاي پرستاران را به جانب من معطوف داشتي.

و با محبت مادران به من گرمي و فروغ بخشيدي.

5ـ تربيت انسان در دانشگاه الهي

تا اينكه با گوهر سخن مرا ناطق و گويا ساختي.

و نعمت‌هاي بيكرانت را بر من تمام كردي.

و سال به سال بر رشد و تربيت من افزودي.تا اينكه فطرت و سرنوشتم، به كمال انساني رسيد.

و از نظر توان اعتدال يافت.

حجتت را بر من تمام كردي كه معرفت و شناختت را به من الهام فرمودي.

6ـ نعمت‌هاي خداوند

آري اين لطف تو بود كه از خاك پاك عنصر مرا بيافريدي.

و راضي نشدي‌اي خدايم كه نعمتي را از من دريغ داري.

بلكه مرا از انواع وسائل زندگي برخوردار ساختي.

با اقدام عظيم و مرحمت بيكرانت بر من.

و به احسان و نيكي گسترده خود نسبت به من، تا اين كه همه نعمت‌هايت را درباره من تكميل فرمودي.

7ـ شهادت به بيكراني نعمت‌هاي الهي

الهي! من به حقيقت ايمانم، گواهي دهم.

و نيز به تصميمات متيقن خود،

و به توحيد صريح و خالصم،

و به باطن ناديدني نهادم،

و پيوست‌هاي جريان نور ديده ام،

و خـطوط ترسيم شده بر صفحه پيشاني ام،

و روزنه‌هاي تنفسي ام،

و نرمه‌هاي تيغه بيني ام،

و آوازگيرهاي پرده گوشم،

و آنچه در درون لب‌هاي من پنهان است.

8 ـ ناتواني بشر از بجا آوردن شكر الهي

گواهي مي‌دهم‌اي پروردگار كه اگر در طول قرون و اعصار زنده بمانم

و بكوشم تا شكر يكي از نعمات تو بجا آورم نتوانم، مگر باز هم توفيق تو رفيقم شود،كه آن خود مزيد نعمت و مستوجب شكر ديگر،و ستايش جديد و ريشه دار باشد.

9ـ ستايش خداي يگانه

با اين همه من با تمام جد و جهد و توش و توانم تا آنجا كه وسعم مي‌رسد

با ايمان و يقين قلبي گواهي مي‌دهم و اظهار مي‌دارم:

حمد و ستايش خدايي را كه فرزندي ندارد تا ميراث بَرَش باشد.

و در فرمانروايي نه شريكي دارد تا با وي در آفرينش بر ضديت برخيزد و نه دستياري دارد تا در ساختن جهان به وي كمك دهد.

10ـ خواسته‌هاي يك انسان متعالي

خداوندا، چنان كن كه از تو بيم داشته باشم،آنچنان كه گويي تو را مي‌بينم و مرا با تقوايت رستگار كن!

اما به خاطر گناهانم مرا به شقاوت دچار مساز!

مقدر كن كه سرنوشت من به خير و صلاح من باشد.

و در مقدراتم خير و بركت بمن عطا فرما!

11ـ سپاس به تربيت‌هاي الهي

خداوندا! ستايش از آن توست كه مرا آفريدي.

و مرا شنوا و بينا گرداندي!

و ستايش سزاوار توست كه مرا بيافريدي و خلقتم را نيكو بياراستي.

به خاطر لطفي كه به من داشتي.

12ـ نيازهاي تربيتي از خدا

و مرا بر مشكلات روزگار،

و كشمكش شبها و روزها ياري فرماي!

و مرا از رنج‌هاي اين جهان و محنت‌هاي آن جهان نجات بده و

از شر بدي‌هايي كه ستمكاران در زمين مي‌كنند نگاه بدار.

13ـ شكواي دل

خدايا! مرا به كه وا مي‌گذاري؟

آيا به خويشاوندي كه پيوند خويشاوندي را خواهد گسست؟

يا به بيگانه كه نسبت به من آشفته مي‌شود؟

يا به كساني كه مرا به استضعاف و استثمار كشانند؟

در صورتي كه تو پروردگار من و مالك سرنوشت مني؟

14ـ ‌اي مربي پيامبران

اي خداي من و‌اي خداي پدران من!

ابراهيم، اسماعيل، اسحاق و يعقوب، و‌اي پروردگار جبرئيل، ميكائيل و اسرافيل.

و‌اي تربيت‌كننده محمد، خاتم پيامبران و فرزندان برگزيده اش.

اي فرو فرستنده تورات، انجيل، زبور و فرقان.

15ـ تو پناهگاه مني

تو پناهگاه مني، به هنگامي كه راه‌ها با همه وسعت، بر من

صعب و دشوار شوند و فراخناي زمين بر من تنگ گردد.

و اگر رحمت تو نبود من اكنون جزء هلاك شدگان بودم.

و تو مرا از خطاهايم باز مي‌داري.

و اگر پرده پوشي تو نبود از رسوايان بودم.

علي دارابي

منبع : تبيان




 يکشنبه 17 آذر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 361]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن