محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827590170
نويسنده: محمد رضا رسولي مخاطبشناسي تلويزيونهاي ماهوارهاي
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: محمد رضا رسولي مخاطبشناسي تلويزيونهاي ماهوارهاي
خبرگزاري فارس:اين مقاله وضعيت مخاطبان تلويزيونهاي ماهوارهاي را در كشورهاي مختلف جهان به ويژه ايران، از جنبههاي تئوريك و تحقيقات تجربي مورد بررسي قرار ميدهد.
از آنجا كه موضوع استفاده از تجهيزات دريافت برنامههاي تلويزيونهاي ماهوارهاي در ايران، طي سالهاي اخير در محافل دانشگاهي و قانونگذاري با رويكرد ويژه و گاه متفاوتي مورد بررسي قرار گرفته است، اين مقاله با تكيه بر يافتههاي تجربي و تئوريكي، به بازنگري آثار و عوارض ديدگاههاي مختلفي ميپردازد كه در طول سالهاي ممنوعيت بهرهبرداري از تجهيزات دريافت ماهوراه شكل گرفته است.
چكيده:
در مقالة حاضر به الگوهاي رفتاري ايرانيان اشاره شده است؛ الگوهايي كه نشانگر تمايل و گرايش ايرانيان نسبت به آن دسته از پديدههاي جديد تكنولوژيكي است كه در خارج از جهان فرهنگيشان رخ ميدهد. اما اين گرايش نيز دليل قانعكنندهاي براي جذب و هضم بيچون و چراي محتواي رسانههاي فراملتي به شمار نميآيد.
يافتهها نشان ميدهد كه ماهوارهها از نظر ساختار تكنولوژي روز به روز پيشرفتهتر ميشوند و در فرآيند نظام جهاني ارتباطات، دسترسي مخاطبان را آسانتر ميكنند.
تجربه نشان ميدهد كه در ايران با وجود توسعة شبكههاي تلويزيوني و متنوعسازي برنامههاي داخلي و حتي برخوردهاي فيزيكي، دايرة مخاطبان برنامههاي ماهوارهاي تنگتر نشده است.
از اين رو اين مقاله بر ضرورت تبيين سياستها و راهكارهايي متناسب با دنياي جديد و شرايط روز تأكيد دارد و با پذيرش اصل “تكثر رسانهاي”، افزايش توان فكري و تقويت ارزشهاي دروني را از طريق گسترش “نهضت سواد رسانهاي” پيشنهاد ميكند.
مقدمه:
امروزه تلويزيون تعريف پيچيدهاي يافته و حضور برنامههاي ماهوارهاي و پيدايش عصر “تلويزيون جهاني” نيز بر اين پيچيدگي افزوده است. تعاريف جديدي كه براي اين رسانه ارائه ميشود، از كاركردهاي ساده و يكسونگر آن در دهههاي گذشته، به شدت فاصله گرفته و با ابعاد گوناگون تجارب اجتماعي مخاطبان پيوند يافته است. اصولاً تعريف تلويزيون بدون توجه به “مخاطب” تعريفي ناقص و ابتر جلوه ميكند. پيگيري بحث “مخاطبشناسي” در طرح مفاهيم و برداشتهاي جديد رسانهاي، آثاري انكارناپذير در گسترش دانش “رسانهشناسي” به همراه داشته است. و البته تلويزيون نيز به عنوان يك رسانه از اين قاعده مستثني نيست.
مسألة “مخاطب” در بحثهاي مربوط به تلويزيون – بهويژه تلويزيونهاي ماهوارهاي – از اهميت زيادي در كشورهاي در حال توسعه برخوردار است. در مقولة مخاطبشناسي، پرسشهاي زير قابل بررسي است: مخاطبان تلويزيونهاي ماهوارهاي چه كساني هستند؟ و چه ويژگيهايي دارند؟ علل و انگيزههاي استقبال آنان از برنامههاي ماهوارهاي چيست؟ اين برنامهها چه تأثيري بر مخاطبان ميگذارند؟
در طول دهة گذشته يافتن پاسخي روشن و قطعي براي اينگونه پرسشها، ذهن بسياري از محققان علوم ارتباطي و برنامهريزان رسانهاي را به خود مشغول كرده است. دشواري پاسخگويي به اين پرسشها، در كشورهايي كه با قانون منع استفاده از تجهيزات دريافت برنامههاي تلويزيون ماهوارهاي مواجه بودهاند نمود بيشتري دارد.
مك كوائيل Mc. Quail معتقد است با وجود تمامي پيشرفتهايي كه در تكنيكهاي پژوهشي حاصل شده است، ما هرگز نميتوانيم به شناختي بيش از برآوردهاي نسبي و تخميني دست بيابيم. دشوار است بدانيم رسانهها در كجا و تحت كدام شرط با افراد و ذهنيتهاي متفاوت رابطه برقرار كردهاند. سپستراب Sepstrup نيز از اَشكال توزيع فراملي رسانهاي بحث ميكند و در مورد كانالهاي تلويزيون جهاني مانند BBC, CNN, MTV ميگويد؛ مخاطبان چنين رسانههايي را نميتوان به آساني رديابي كرد (Mytton, Forrester: 1998) هر چند كنترل و تأمين مالي معمولاً نيازمند بازخورد ارتباطي است. حتي زماني كه پخش برنامهها با اهداف سياسي يا عقيدتي همراه است، (مك كوائيل، b138، 94) شناخت مخاطبان تلويزيون ماهوارهاي با موانع بسياري روبهروست.
فراملي شدن تلويزيون و مخاطب ناهمگن
امروزه “تلويزيون” همراهي ناگزير و عضوي از خانوادههاي جامعة مدرن است. اين نقش، با پيدايش “تلويزيون جهاني” (World TV) عمق و گسترش بيشتري يافته است. تلويزيون، مخاطبان را وا ميدارد تا عادتهاي اجتماعي خود را در امتداد حضور اين رسانه در خانواده تنظيم كنند، از سوي ديگر تلويزيون وجوه كاربردي ديگري نيز دارد كه استفاده از آن را موجه جلوه ميدهد. در تعاريف جديد، تلويزيون ابعاد كاربردي متنوع و متفاوتي پيدا كرده است كه ميتواند به مثابة ابزاري كارآمد انسان معاصر را در رويارويي با موقعيتهاي دشوار فردي و اجتماعي ياري دهد. از اين رو در تعاريف نوين، از آميختگي تلويزيون با فرآيندهاي جامعهپذيري (Sociolization) هوشياري اجتماعي، آگاهيبخش در كنار سرگرمسازي و پركردن اوقات فراغت نام برده ميشود.
تونستال فراملي شدن رسانهها را پديدة تازهاي نميداند (Tunstall: 1997) اما مك كوايل اعتقاد دارد كه روند فراملي شدن رسانهها، شتاب بيشتري يافته است. اين روند رو به رشد، نتيجة ابزارهاي جديد توزيع، جهانيشدن صنايع رسانهاي و افزايش ظرفيت ارتباطات جهاني تصاوير و موسيقي است. (مك كوائيل، b1380، 93) از سوي ديگر به منظور افزايش مخاطبان و كشف بازارهاي جديد، روزبهروز نظام توزيع توسعه بيشتري مييابد.
روند رو به رشد و هدفمند محتواي رسانههاي فراملي، به ويژه تلويزيون ماهوارهاي در حوزههاي خبري، فيلم سينمايي، موسيقي، ورزش و تبليغات نشاندهندة اين واقعيت مهم و درخور توجه است كه محتواي تلويزيون، به جريان جهانيشدن كمك ميكند و در پي دستيابي به “مخاطبان ناهمگن” است. از اين رو دستاندركاران تلويزيون ماهوارهاي به يمن افزايش توان فني و رقميشدن (Digital) سيستم ارسال، ديگر در پي مخاطبان تودهاي (Mass audience) نيستند و براي هر فرد، برنامه و محتوايي خاص فراهم ميكنند. و اين همان شيوهاي است كه در طول 20 سال گذشته تلويزيونهاي ملي براي جذب سليقههاي متفاوت دنبال كردهاند. به بيان بهتر در عصر حاضر آهستهآهسته مفهوم ارتباطات جمعي (Mass Communication) جاي خود را به مفهوم ارتباطات طبقهاي(Class Communication) ميدهد. مفهوم اخير به معناي سليقهها و طبقههاي مختلف اجتماع، برنامة خاص خود را دارد و اينگونه نيست كه براي تمامي گروههاي اجتماعي يك برنامة واحد ارائه شود. اين برنامهريزي، مخاطبان متفرق را به شكل گروهي، جذب نظام رسانهاي جهان خواهد كرد.
تلويزيون ماهوارهاي و مخاطبان آسيايي
تأسيس شبكة تلويزيون ماهوارهاي (Star) در سال 1991 رويداد قابل توجهي در سيستم دريافت برنامههاي ماهوارهاي كشورهاي آسيايي محسوب ميشود. پس از اين تاريخ، 38 كشور آسيايي از جمله ايران به فضاي دريافت تلويزيون ماهوارهاي آسيا پيوست. اهميت ماهوارة مورد استفاده اين شبكه از آن رو بود كه مخاطبان بسياري را در بر ميگرفت و پهناورترين قارة جهان را تحت پوشش خود قرار ميداد.
تحولات مربوط به توسعة شبكههاي تلويزيون ماهوارهاي در آسيا، چنان سريع رخ داد كه بسياري از محققان علوم ارتباطات فرصت نيافتند به بررسي دقيق آن بپردازند. حضور متنوع و متعدد كانالهاي تلويزيون ماهوارهاي اروپا و آمريكا در آسيا نشانگر وجود مخاطبان مشتاقي است كه حاضر به پرداخت هزينههاي بيشتري براي دريافت برنامههاي رمزگذاري شده توسط كارتهاي مخصوص اين كانالها هستند. بدون شك استقبال مخاطبان از برنامههاي ماهوارهاي تنها نتيجة ضعفٍ مناسبات رسانهاي آسيا نيست. توجه به ظرافتهاي فرهنگ بومي و توليد محتوايي متفاوت با برنامه هاي رسانههاي ملي نيز عامل تأثيرگذاري بوده است.
مطالعات تاريخي رسانههاي جمعي، بيانگر اين واقعيت است كه مخاطبان اين رسانهها هم ميتوانند برآمده از خود جامعه باشند و هم از رسانهها و محتواي آن زاده شوند. به بياني ديگر در بحث مخاطبشناسي تودههاي مردم با گزينش آگاهانه، توليدات خاصي از يك رسانه را برميگزينند يا اينكه جذب محتواي رسانهاي خاصي ميشوند كه دستاندركاران رسانهها آن را رقم ميزدهاند.
پيرامون اين موضوع، مطالعات نظري فراواني صورت گرفته است كه حاصل آن، تلاقي دو ديدگاه با يكديگر است. “نظرية چشم داشت ارزش” (Value Expectancy Theory) در استفاده از رسانهها (Palmgreen and Rayburn 1984, 1985) رويكرد مهمي براي توجه به اين مسأله است كه ايجاد رضايت و خشنودي به دنبال توليد چه محتوايي، حاصل ميشود. (ويندال و ديگران 1376، 276) همچنين اين يافته كه مخاطبان براي پاسخگويي به نيازهاي خود از جمله نياز به سرگرمي و فراغت، نياز به آگاهي، نياز به اطلاعات و … از ميان رسانهها و ساير منابع رقابتي دست به انتخاب و گزينشگري (Selectivity) خواهند زد و در اين ميان رسانهاي را انتخاب ميكنند كه خشنودي بيشتري (Gratificantion) ايجاد كند، سالها پيش توسط بلامر و كاتز (Blumer and Katz: 1974) مطرح شده و تا امروز برنامهريزي بسياري از رسانهها را در حوزة رقابت در بر ميگيرد. در كنار اين نظريه، باوئر (Bauer: 1964) اصطلاح “مخاطب سرسخت” (Obstinate audience) را مطرح كرده است تا نشان دهد مخاطبان فعال رسانهها، از پذيرش آنچه رسانهها عرضه ميكنند اكراه دارند (ويندال و ديگران، 1376، 273) از اين رو دستاندركاران رسانهاي نميتوانند بدون توجه به نيازها و ضرورتهاي انگيزشي و نگرشي مخاطبان خود فعاليت كنند. بيتوجهي به نياز و نگرش مخاطبان، نابودي رسانهها را در پي دارد. يافتههاي تئوري برجستهسازي (Agenda - Setting) نيز بر اين نكته تأكيد دارد كه پيامهاي رسانهها با تكيه بر موضوعات فكري مخاطبان بنيان نهاده ميشوند و به آنها توصيه ميكنند كه دربارة چه چيزهاي فكر ميكنند. در اين فرآيند، رسانهها اهميت نسبي موضوعات متفاوت را به مخاطبان خود يادآوري و آنها را با خود همراه ميكنند.
مرور اين مباحث تئوريكي نشاندهندة اين واقعيت مهم است كه اقبال برنامههاي تلويزيون ماهوارهاي بيش از هر عامل ديگري، به مناسبات جنس مخاطب و مختصات حاكم بر آن وابسته است. در اين ميان ساير عوامل، به توسعة روزافزون آن كمك كرده است.
ماهواره و مخاطب ايراني
موضوع ماهواره و پخش برنامههاي تلويزيون ماهوارهاي در ايران، قدمت چنداني ندارد. به جرأت ميتوان گفت در اين مدت زمان كوتاه، برنامههاي تلويزيون ماهوارهاي بهرغم ممنوعيت، مخاطبان خاص خود را يافتهاند و هر روز بر گسترة آن افزوده ميشود. بر اساس نتايج آخرين نظرسنجي كه در بهمن 1380 در شهر تهران انجام شده است، 6/62درصد از افراد نمونة مورد بررسي اظهار داشتهاند كه برنامههاي ماهوارهاي را تماشا كردهاند و 8/49درصد ديگر از آنها گفتهاند كه تمايل دارند تا برنامههاي تلويزيون ماهوارهاي را تماشا كنند. (4:1380)
مقايسة اين دادهها با نظرسنجي مشابهي كه در آبانماه همان سال انجام شده است، نشان ميدهد تعداد افرادي كه برنامههاي تلويزيون ماهوارهاي را تماشا كردهاند 9/6درصد افزايش داشته است. اين گرايش رو به فزوني، بيانگر اين نكته است كه با وجود ممنوعيت قانوني – و همزمان با جمعآوري آنتنهاي ماهوارهاي روزبهروز استفاده از تجهيزات دريافت برنامههاي ماهوارهاي در شهرهاي بزرگ و كوچك و حتي مذهبي گسترش مييابد.
“به تعبير برخي آمارها در ايران حدود سه ميليون دستگاه گيرندة ماهوارهاي وجود دارد. در حالي كه طبق برآوردها كمتر از 70000 دستگاه در هشت سال اخير توسط مراجع ذيربط كشف و ضبط شده است.” (منتظر قائم، 1381، 9)
يكي از دلايل افزايش تمايل به استفاده از برنامههاي ماهوارهاي، راهاندازي شبكههاي متعدد فارسيزبان است .نمونهگيري تصادفي سال 1373 تنها 30000 آنتن بشقابي را بر پشت بامها مشخص كرد. اين تعداد در سال 1378 به 500000 آنتن افزايش يافت، و اكنون سخن از 3000000 گيرندة برنامههاي ماهوارهاي است. قطعاً به دليل ممنوعيتها و محدوديتهاي ناشي از آن، آمار متفاوتي در اين زمينه وجود دارد.
يكي از انديشمندان علوم ارتباطي اعتقاد دارد زماني ميتوان ادعا كرد رسانهاي “مخاطب همگاني” پيدا كرده است كه موضوعات و محتواي آن رسانه، موضوعِ بحث و گفتوگوي عاميانة مردم كوچه و بازار شود. امروزه شاهديم كه مسائل سياسي، اجتماعي، پزشكي، حقوقي و … تلويزيونهاي ماهوارهاي موضوع بحث بسياري از گفتوگوهاي اجتماعي است. تأثيرپذيري افكار عمومي جامعة ايران از برنامههاي تلويزيون ماهوارهاي نكتة قابل تأملي است. نكتهاي كه جدا از بحثهاي متداول، بايد به آن توجه داشت، “محيط اجتماعي” (Social Environment) كشورهاي دريافتكنندة برنامههاي ماهوارهاي است. مطالعات نشان ميدهد كه فشارهاي ناشي از فرهنگ رسمي در كشورهاي در حال توسعه، به ويژه “بحران هويت” (Identirty Criss) و بيتوجهي به ضعفهاي تكنولوژيكي و برنامهسازي رسانهاي توسط تلويزيونهاي ملي، گرايش به تلويزيون ماهوارهاي را تشديد ميكند. در اين شرايط، مخاطبان با اين انتخاب، در پيسازي هويتي تازه هستند؛ هويتي كه تحت تأثير فرهنگ رسمي رنگ ميبازد. آنچه مسلم است اين است كه بدانيم جامعة جديد بر اساس “محيط اجتماعي” جديدي پديد آمده است و بدون درك سازوكارها اين محيط اجتماعي، هر حركتي با دشواري و شك مواجه خواهد بود.
اگر به موازات گسترش استفاده از برنامههاي ماهوارهاي، فرايند آگاهسازي افراد جامعه سرعت يابد، ميتوان اميدوار بود، افراد در ساية كنترل دروني (فردي – خانوادگي) ايجاد شده، از رسانههاي جمعي استفاده كنند. با ارتقاء سطح آگاهي افراد، زمينههاي انتقاد و داوري براي مخاطبان فراهم ميشود و آنان ميتوانند محصولات رسانهاي را با توجه به گرايش و اخلاق اجتماعي جامعة خود، گزينش و ارزيابي كنند.
مخاطبان غالباً تأكيد بيشتري بر بيطرفي و اعتبار رسانهها دارند تا بر حق آزادي بيان آنها، مخاطبان در بيشتر مواقع نسبت به پخش عقايد سياسي افراطي يا تحريفشده در رسانههاي عمومي واكنش نشان ميدهند. لذا منابع خبري بر اساس اعتبار نسبيشان مورد داوري و قضاوت قرار ميگيرند. (مك كوائيل، 1380، 157)
در بين كشورهاي آسيايي، ايران از شرايط فرهنگي، اجتماعي و روانشناختي خاصي برخوردار است كه مخاطبان تلويزيون ماهوارهاي را در اين كشور از ديگر مخاطبان، متمايز ميكند. همين وجود تمايز، بستر مناسبي براي پذيرش ماهواره فراهم آورده است. در تحليل جايگاه رسانههاي ماهوارهاي، روحية “جهانگرايانه” ايرانيان از ديرباز مطرح است. مناسبات فرهنگي و الگوهاي رفتاري ايرانيان حاكي از آن است كه ايرانيان نسبت به پديدههاي تكنولوژيكي جديد انساني و فرهنگي كه در خارج از جهان فرهنگيشان شكل ميگيرد، پذيرش و سازگاري نشان ميدهند. (ثلاثي، 1379، 10) اما اين گرايش، به تنهايي جذب و هضم بيچون و چراي محتواي رسانههاي فراملي را توجيه نميكند چرا كه در كنار اين روحيه، قدرت انتخاب و درك پديدهها وجود دارد كه از هويت رسانه حمايت و حفاظت ميكند.
در طول سالهاي گذشته بسياري از ارتباطشناسان و كارشناسان علوم اجتماعي و سياسي يكي از راههاي مقابله با محتواي برنامههاي تلويزيون ماهوارهاي را تنوع محتوايي و تكنولوژيكي رسانههاي ملي به ويژه تلويزيون عنوان كردهاند.
واقعيت آن است كه به موازات توسعة كمي و بعضاً كيفي مطبوعات و كانالهاي تلويزيوني ملي در طول دهة قبل، بر تعداد استفادهكنندگان از تجهيزات دريافت برنامههاي ماهوارهاي نيز افزوده شده است.
به نظر ميرسد توسعه شبكههاي تلويزيوني و تنوع بخشيدن به برنامهها و حتي ممنوعيت قانوني و برخورد فيزيكي،، عاملي براي ممانعت از بهرهوري از شبكههاي ماهوارهاي نبوده است و حتي در پارهاي موارد، افراد را براي دسترسي بيشتر به تجهيزات ماهوارهاي حريصتر كرده است. به طوري كه به موازات افزايش شبكههاي داخلي به دليل پاسخگويي به نيازهاي رسانهاي، استفاده از برنامههاي ماهوارهاي حتي در اَشكال انتقال ويدئويي، گسترش يافته است.
مطالعات نشان ميدهد كه با افزايش سن، تمايل مخاطبان به داشتن ماهواره كاهش پيدا ميكند اما در نقطة مقابل جوانان، تحصيلكردگان و افراد داراي درآمد بالا، از مهمترين گروههاي مصرفكننده و متقاضي برنامههاي ماهوارهاي هستند. با وجود اين كه جوانترها بيش از افراد مسن، مخاطب برنامههاي تلويزيون هستند اما از برنامهها رضايت چنداني ندارند. از آنجا كه جامعة ايران يك جامعة جوان است و سطح تحصيلات و سواد عمومي رو به گسترش است، در سالهاي آتي تقاضا براي داشتن تجهيزات دريافت ماهوارهاي افزايش خواهد يافت.
با اين تفسير بايد توجه كرد كه:
1.ماهوارهها هر روز از نظر ساختار تكنولوژيكي پيشرفتهتر ميشوند و در فرآيند نظام ارتباطات جهان، دسترسي مخاطبان را به رسانههاي جهاني آسانتر ميكنند.
2.جمعيت جوان به مثابه نيرويي بالقوه پويا و جوياي پديدههاي تازة زندگي جهاني، جامعه را در شرايط “انفجار تقاضا” قرار خواهد داد.
3.منع قانوني و برخوردهاي فيزيكي نتوانسته است به عنوان راهكارهايي مناسب و نتيجهبخش، تمايل به استفاده از برنامههاي ماهواره را كاهش دهد.
4.گستردگي و تنوع رسانههاي ملي، عامل نيرومندي براي مقابله با برنامههاي تلويزيوني ماهواره نيست، بلكه افزايش كيفيت محتوا منجر به مقايسه، داوري، ارزشگذاري و انتخاب خواهد و از آثار منفي آن خواهد كاست. با وجود شواهد گستردهاي كه تأثيرگذاري انكارناپذير رسانهها را بر مخاطبان تأكيد ميكند، اما ويژگيهاي رفتاري و آمادگي ذهني مخاطبان به ويژه كودكان و نوجوانان را نيز نميتوان ناديده گرفت. بنابراين شيوههاي زيربنايي آموزش و تربيت كه به نظارت و كنترل دروني منجر خواهد شد، يكي از لوازم و راهكارهاي مناسب به ويژه براي گروههاي سني نوجوان است. گونترو وينستون (Gunter and Winston: 1993) گزارش كردهاند كه 90% از جمعيت نمونة انگليسي بر اين باورند كه والدين بايد كودكانشان را از تماشاي زياد تلويزيون بازدارند و اكثريت غالب آنها حتي موافق كنترل كلي نحوة تماشاي تلويزيون براي كودكان هستند. (مك كوائيل، 1380، 154) رفتار برخي از مردم فرانسه نيز در خور توجه است. آنان برخي از فيلمهاي آمريكايي را تحريم ميكنند و بسياري از شبكههاي تلويزيوني را به شكل گزينشي و هدايتشده مورد استفاده قرار ميدهند. اين تحريم و گزينش تا آنجا پيش رفته است كه در ميان پارهاي از روشنفكران و منتقدان مذهبي “نهضت ضد تلويزيون” شكل گرفته است و با ممانعت از خريد تلويزيون، به نوعي از حضور فرهنگ آمريكايي در خانههاي خود جلوگيري ميكنند.
اما بايد توجه كرد كه اين راهكارها، نيازمندي مخاطبان جهان سوم را برطرف نخواهد كرد. جوامع اروپايي، از عناصر و منابع رسانهاي متكثر اشباع شدهاند و با حذف هر يك از آن عناصر، در شرايط كنترل درون خانوادگي، قادرند منبع ديگري را جايگزين كنند.
بنابراين در شرايط كنوني با عنايت به اين واقعيت كه گريزي از تلويزيون ماهوارهاي وجود ندارد و هر روز بر گسترة مخاطبان اين رسانه افزوده ميشود، به نظر ميرسد به جاي القاء وحشت و ايجاد تحريم كه اذهان عمومي را كنجكاوتر و مشتاقتر ميكند، موضوع ماهواره را بايد در رسانههاي ملي مطرح كرد و ابعاد واقعي آن را شناخت. گام ديگر در راستاي اين شناخت، آموزش شيوههاي اصولي و صحيح استفاده از اين پديده است. ارتقاء سطح آگاهي به وسيلة آموزش به خانوادهها، زمينه را براي كنترل دروني افراد و برخوردهاي انتقادي آنها با محتواي رسانهها، فراهم خواهد ساخت. پيگيري چنين اهدافي به فرايندي ختم ميشود كه در جهان از آن به عنون “نهضت سواد رسانهاي” ياد ميشود.
بنابراين، در دنيايي كه منابع رسانهاي، خارج از مرزهاي ملي شكل ميگيرند و در كنترل مراجع داخلي فرهنگ نيستند، اتخاذ سياستها و راهكارهايي متناسب با دنياي جديد ضروري به نظر ميرسد. لازم است با پذيرش اصل تكثر رسانههاي ملي در مقابل رسانههاي متكثر فراملي، ايجاد فرهنگ تفكر و انتقاد و تقويت ارزشهاي دروني از طريق گسترش شناخت رسانهاي، كاركردهاي مثبت چنين رسانهاي (تلويزيون ماهوارهاي) را در جامعه تداوم بخشيد.
منابع:
1.ثلاثي، محسن، “جهان ايراني و ايران جهاني”، تهران: نشر مركز، 1379.
2.بهرهمندي و نگرش مردم نسبت به ماهواره، “نظرسنجي از شهروندان تهراني ساكن مناطق 1 تا 20، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، معاونت امور مطبوعاتي و تبليغاتي، مؤسسه ملي پژوهش افكار عمومي، بهمن 1380.
3.“جمعآوري آنتنهاي ماهواره”، “گزارش نظرسنجي از شهروندان تهراني، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، معاونت امور مطبوعاتي و تبليغاتي، مؤسسه ملي پژوهش افكار عمومي، آبان، 1380.
4.مك كوائيل، دنيس، “مخاطبشناسي”، ترجمة مهدي منتظر قائم، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، مركز مطالعات و تحقيات رسانهها، 1380.
5.منتظر قائم مهدي، “نهضت سود رسانهاي ايجاد كنيم”، ايران، 31 شهريور 1381.
6.ويندال، سون؛ سيگنايزر، بنو؛ اولسون، جين؛ “كاربرد نظريههاي ارتباطات”، ترجمة عليرضا دهقان، تهران: مركز مطالعات و تحقيقات رسانهها، 1376.
7.مطالعات فرهنگي، ويراسته سايمن دورينگ، ترجمة حميرا مشيرزاده، تهران: مؤسسه فرهنگي آيندهپويان تهران: 1378.
8.گزارش عملكرد سال 1379، سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران: 1380.
9.Blumer, J, G. and Katz, E (eds), The uses of Mass Communication: Current perspectives on uses and Grantification Research. Newbury park 1974.
10.Ousullivan, Timo, Key Concepts in Communication and Cultural Studies 2nd, edition, Routledge, London and New York, 1994.
....................................................................................................................
منبع: سايت انديشه
انتهاي پيام/
يکشنبه 17 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 355]
-
گوناگون
پربازدیدترینها