واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: همايش حكمت و عرفان درگردهمايي مكتب شيراز در شيراز برگزار شد
فرهنگي. مكتب شيراز. عرفان
شيراز - همايش حكمت و عرفان درگردهمايي مكتب شيراز روز شنبه در تالار علامه جعفري دانشگاه شيراز به حضور انديشمندان برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ايرنا ، دكتر عبدالرسول خير انديش در اين همايش مقاله اي با عنوان كششها و كنشهاي رنسانسي در فارس عصر مكتب شيراز ارائه كرد و در آن ، فارس را به عنوان خاستگاه تمدن ايراني، تجلي گاه اصلي هنر، معماري، انديشه و ادبيات ايرانيان معرفي كرد.
در اين مقاله آمده است : پس از سقوط ساسانيان، هر چند فارس باز هم اهميت داشت اما تابعي از بصره شد و بسياري از جلوههاي فرهنگي آن در بصره خود را نشان داد. سپس با شكلگيري خلافت عباسيان، شيراز تابع بغداد شد. بدين جهت باز هم بسياري از تجليات تمدني آن در دوره ي تمدن اسلامي ذيل بغداد قرار ميگيرد. در حالي كه جوامع زرتشتي فارس همچنان پرجمعيت باقي مانده بودند.
در اين مقاله آمده است: در قرن چهارم و با تشكيل دولت آل بويه تا حدودي اين وضعيت تحول يافت. فارس مركزيت سياسي و اقتصادي يافت و از نظر فرهنگي در موقعيت بالايي قرار گرفت. با اين حال تلاشهاي آل بويه را حركتي ناقص ميتوان دانست؟ زيرا پيوندهاي محكمي با بغداد داشتند. اما با سقوط آل بويه، براي دوره ي كوتاهي شبانكارگان به قدرت رسيدند. آنان نسب به ساسانيان ميرساندند و نيز پيوندي با بغداد نداشتند. لذا دوره ي كوتاه حكومت آنها در شيراز يك رنسانس سياسي واقعي بود. اما آنها خيلي زود توسط سلجوقيان به جنوب شرقي فارس رانده شدند.
در تمامي اين دورانها خط، نقاشي و معماري و ديگر شعب هنر در شيراز رونق تام و تمام داشتند.
قطبالدين شيرازي توجيه گر نظريه ي سلطنت با خلافت عنوان مقاله ارائه شده توسط مرتضي فلاح در اين همايش است ، در اين مقاله امده است قطب الدين شيرازي دانشمند و صوفي و عارف سده ي ششم و هفتم هجري قمري است. وي پس از مدتي اشتغال به شغل پزشكي در شيراز ، در دهه ي اول سده ي هفتم ، شيراز را وانهاد و براي كسب دانش و علوم رايج دوران خود عازم مراغه شد.
در مراغه به خدمت خواجه نصيرالدين توسي درآمد و مرتبهاش به جايي رسيد كه در زمره ي اعضاي رصد خانه ي ايلخاني درآمد و كتابهايي در حكمت و هيات و طب بر خواجه نصير برخواند. سپس براي كسب معارف عرفاني، از مراغه راهي ديار عراق عجم و بغداد و روم شد و به خدمت عارفان و صوفيان بسياري رسيد و در واپسين سالهاي عمر خود نيز به محضر مولانا جلاالدين بلخي و صدرالدين قونوي راه يافت و از صدرالدين اصول طريقت آموخت.
قطبالدين علاوه بر دانشهاي دقيق زمان خود چون طب و هيات، در حكمت مشائي و اشراقي نيز دستي توانا داشت و مي توان وي را شارحي بزرگ ، در اين زمينه به حساب آورد. وي همچنان كه اهل طريقت است در شريعت نيز مرتبه اي بلند دارد و در دورهاي زندگي ميكند كه انديشههاي صوفيانه و زاهدانه و عارفانه ، فراگيري تام و تمام يافته است. او را ميتوان از جمله افراد مهمي به حساب آورد كه بر بنياد انديشههاي عارفانه و صوفيانه ، شيوهاي نو از چگونگي كشور داري و حكمراني عرضه داشته است. شيوهاي كه در نوع خود بديع و جالب توجه مينمايد.
دكتر پل بالان فا هم مقاله ي با عنوان شهادت به توحيد همگام با روزبهان بقلي آورده است :
روزبهان از چند وجه به عرفان راه يافت. وي در اوان كودكي مجذوب نكته هاي مغفول شد كه طي يك نوع شهود باطني و گزينش بيواسطه در درونش حاصل شده بود. او تصوف را حقيقت اسلام يافته بود و از اين طريق تاملي عميق بر توحيد خداوند و رسالت و جنبه ي نبوي محمد(ص) را تجربه كرده بود. از سوي ديگر هنگامي كه در پي تعاليم صوفيانه بود، با آموزههاي سلسلهاي منتسب به حلاج آشنا شد كه از بغداد به شيراز انتقال يافته بود. از اين منظر، او در حقيقت وارث و كانوني بود كه همه ي سنت صوفيانه ي قديم بغداد در آن جمع شده و به اوج خود رسيده بود، آن هم درست در زماني كه تصوف ميرفت تا نهادينه شود و عصر جديدي در آن گشوده ميشد و تلقي سنتي از تصوف پايان مي يافت. روزبهان در تفسير عرائس البيان به واسطه ي حلاج و سنت عرفاني بغداد كه وي از آنها به عراقيون يا بغداديون ياد ميكند، در زمينه ي ادراك و تامل در باب وحدت خدا، به سنتي خاص راه مييابد. اين ادراك بر انديشه اي متناقض نما متمركز است كه در نحوه ي خاصي از گفتار، يعني شطحيات، به اوج خود ميرسد؟زباني كه تحقق وحدت، در قالب آن، خود را متجلي ميسازد و بر ديدگاه محصور و مسحور شدن استوار است كه خود در سه واقعه ي تلبيس، التباس و مكر ظهور مييابد و ريشه در قرآن و حديث دارد و بيان گر نحوه ي متناقض نمايي شهادت بر وحدانيت خداست. از خلال چندين رساله ي او ميتوان دريافت كه هر چند بسياري از افراد خود را مومن به دين ميدانند؟ اما شهادت به توحيد از ديدگاه اين انديشمند شيرازي قرن سيزدهم، هرچند به عنوان عضوي از امت اسلام امري حل شده است، ولي در مقام نظر، مسالهاي پيچيده است كه مستلزم نهايت توجه است.
من در اين خلاصه، پنج نكته را در باب ساختار اين مساله از ديدگاه روزبهان متذكر ميشوم. نخست آن كه شهادت بر وحدانيت خداوند مستلزم شهود است؟ چنان كه معناي ديدن در آن اخذ شده است. دوم آن كه شهادت به وحدانيت خدا اگر توام با شهود نباشد، مستلزم انكار آن است، چنان كه همواره توحيد نوعي از محال ذاتي است كه در عين حال لازمه ي وجود هر موجودي است.
سوم آن كه شهادت بر توحيد چيزي جز تحقق توحيد و وحدت نميتواند باشد؟ چرا كه مستلزم نفي دوگانگي است. حال اين سوال پيش ميآيد آن كه متحقق به توحيد است كيست و چگونه هويت او حفظ ميشود. هم چنين مساله ي واقعيت بر مبناي نظريه ي وحدت وجود پيش ميآيد كه پيوند بين شهود، شهادت و واقعيت است. چهارم آن كه شهادت دادن به وحدت خداوند با اين مشكل روبه روست كه هيچ شهادتي در باب ذات خدا جداي از صفات او امكان ندارد. در نتيجه حتي بالاترين سطح توحيد كه وحدت ذات است، كثرت صفات را لازم دارد كه ما را با مساله و پيوند بين ذات و صفات مواجه ميكند كه در مورد وجود انسان نيز مصداق دارد و بسيار پيچيده است. پنجم آن كه توحيد چون يك شهادت، يك گفتار و يك پاسخ است،پس نميتواند مساله ي زبان، ساختار زباني و به خصوص تعبير مسايل عرفاني در قالب الفاظ را كنار بگذارد و ناديده بگيرد. اين پنج نكته ترسيم گر و گشاينده ي راه به سوي مساله ي توحيد است به همان شكل كه براي روزبهان هنگامي رخ داد كه هنوز يك كودك بود و تمام حيات او را به عنوان عارف، شيخ تصوف، و نويسنده ي صاحب سبك هم در فارسي و هم در عربي، رشد و پرورش داد.
دارالعلم شيراز در سدههاي هفتم، هشتم و نهم هجري قمري هم عنوان مقاله اي است كه توسط دكتر سيد سعيد زاهد زاهداني ارائه شد، در اين مقاله به بررسي اوضاع سياسي قرنهاي هفتم، هشتم و نهم هجري قمري شيراز پرداخته شده است. سپس تحولات فرهنگي اين شهر را در ارتباط با تغييرات سياسي مورد ارزيابي قرار گرفته است . حمله ي مغول در آغاز قرن هفتم به ايران و درايت سياسي حكام شيراز در مدارا با آنان فضاي امني را در اين شهر به وجود آورد. حاصل اين امنيت به وجود آمدن خيزش فرهنگي توسط كساني همچون سعدي و قطبالدين شيرازي و ديگران بود. اين حركت فرهنگي با روي كار آمدن سلسله ي مظفريان و سپس حاكميت تيموريان در ايران و فارس ادامه يافت. رشد فرهنگي با كار علما، انديشمندان و هنرمنداني مانند علامه ي دواني، قاضي عضدالدين ايجي، علامه ي دواني، صدرالدين دشتكي، غياثالدين دشتكي، حافظ، شاه داعي الي الله، مكتبي، بابافغاني و ديگران پر بار شد و مكتب شيراز را به وجود آورد. در اين مقاله ارتباط اوضاع سياسي و اجتماعي با تحولات فرهنگي بحث و بررسي شده است .
بررسي اشعار جلال طبيب عنوان مقاله ارائه شده توسط دكتر نصرالله پورجوادي است در اين مقاله آمده است در فاصله ي ميان سعدي و حافظ چندين شاعر برجسته در شيراز و شهرهاي ديگر ميزيستند كه اغلب متاثر از سعدي بوده اند و اشعار ايشان پلي بوده است ميان اين دو شاعر بزرگ شيراز، يكي از شاعران شيرازي، جلال طبيب است كه در عصر حافظ ميزيسته و اندكي از او مسن تر بوده است. تاكنون اشعار كمي از اين شاعر شيرازي معرفي شده و بعضي از آن ها هم در حقيقت از او نيست و به غلط به او نسبت داده اند. در اين مقاله سعي شده است كه اشعار اصيل اين شاعر كم تر شناخته شده معرفي شود و نزديكي او را از يك طرف با سعدي و از طرف ديگر با حافظ نشان داده شود .
دكتر علي اصغر مصلح هم با ارائه مقاله عرفان و عالم معاصر به مطالعه ي روزبهان بقلي پرداخت ،
در اين نوشتار آمده است عرفان برجستهترين عنصر پديدآمده در فرهنگ ايراني -اسلامي و عرفان خويي از مهمترين خصوصيات روح انسان ايراني است. اگر عرفان به شيوه ي بازانديشانه مورد مطالعه قرار گيرد، ميتواند حاوي پيام و انديشههايي براي انسان معاصر باشد. در بين نمايندگان پرتعداد اين سنت، هر يك برجستگي خاص خود دارد، ولذا از جهتي خاص ميتواند مورد توجه و تامل قرار گيرد. روزبهان بقلي حداقل از دو حيث ميتواند براي انديشمندان معاصر درس آموز و محل تامل باشد. يكي تفسير عالم و آدم بر مبناي عشق و ديگري تعريف و تفسيري كه از معنا و مصداق شطح عرضه كرده است. اين مقاله مي خواهد وجه دوم اهميت روزبهان را معرفي كند.
در اين مقاله ، انديشه ي وي در باب شطحيات، رشتهاي مهم براي درك معارف ژرف ديني و مشاهدات عارفانه، و به تعبير ديگر درك قابليتهاي آدمي در برابر عالم بيكرانه ي فراطبيعي در دست مينهد. روزبهان با درك افتادگي آدمي در ميانه ي تعارضات، بزرگترين تعارض حيات را ميان دو قلمرو قدم و حدوث، ميان وجه بيكرانه و وجه كرانمند آدمي ميبيند.
روزبهان به شطح معنايي وسيع ميدهد؟ به طوري كه كلام متشابه قرآن و حديث را هم در بر ميگيرد. وي منشاء پيدايش شطح را در وضعيت تلاقي روح آدمي با عوالم بيكرانه و قديم ميبيند؟ عوالمي كه با زبان متعارف غير قابل بيان است. روزبهان با فهم همين دشواري ذاتي به فهم عميق تري ازشطح ميرسد و دامنه ي مدلول شطح را به عرصهاي وسيع تر و اساسي تر از آن چه تا آن زمان تلقي ميشد گسترش ميدهد. با چنين توصيفي از شطح، آن چه به نام شطح بر زبان عارفان جاري شده و يا در متون ديني شطح گونه اظهار شده، نتيجه ي عاليترين دريافتهاي آدمي هنگام فراروي از ادراكات محسوس و محصل، و نيل به قله قابليتهاي ادراكي است.
همايش بينالمللي مكتب شيرازدر برگيرنده هشت همايش زيرگروه در موضوعهاي نگارگري، خوشنويسي، هنرهاي صناعي، موسيقي، معماري و شهرسازي، حكمت و عرفان هنري ، ادبيات و زبانشناسي و نسخه شناسي است ميكوشد تا درهاي درهاي جديد از حوزه انديشه در اين موضوعها با بهرهگيري از حضور انديشمندان بگشايد.
اين همايش كه طي روزهاي ۱۶و ۱۷آذرماه در شيراز برگزارمي شود فصل جديد در چشم انداز توسعه فرهنگ فارس و فرصتي براي تبيين توانمنديها و قابليت هاي تاريخ و تمدن اين سرزمين است
شنبه 16 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 155]