تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 1 بهمن 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):به وسيله من هشدار داده شديد و به وسيله على عليه ‏السلام هدايت مى‏يابيد و به وسي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

چاپ جزوه ارزان قیمت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1855338353




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

رباني در گفتگوي تفصيلي با فارس: نگاه مسئولين دولتي به تشكل هاي دانشجويي در سال‌هاي دوم خرداد تبعيض آميز بود


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: رباني در گفتگوي تفصيلي با فارس: نگاه مسئولين دولتي به تشكل هاي دانشجويي در سال‌هاي دوم خرداد تبعيض آميز بود
خبرگزاري فارس: دبيركل اسبق اتحاديه جامعه اسلامي دانشجويان تصريح كرد: نگاه مسئولين دولتي به تشكل هاي دانشجويي در سال‌هاي دوم خرداد تبعيض آميز بود.مسئولين دولتي نه تنها همكاري نمي كردند بلكه مشكل هم ايجاد مي كردند.
خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس به مناسبت 16آذر روز دانشجو، با حسين رباني دبيركل اتحاديه جامعه اسلامي دانشجويان در سال 79،كه قبل از آن در دانشگاه صنعتي اصفهان فعاليت كرده است، گفتگويي كرده كه در ادامه مي‌آيد:

* چه سالي و در چه رشته‌اي وارد دانشگاه شديد؟
سال 75 در رشته مهندسي برق دانشگاه صنعتي اصفهان.

* چگونه شد كه جامعه اسلامي دانشجويان را تاسيس كرديد؟
ما به دليل حضور در هيئت‌ها و كانون‌هاي دانش‌آموزي با دوستان از قبل دانشگاه ارتباط و همكاري داشتيم كه در دانشگاه نيز ادامه يافت. در اوايل سال 76 تقريباً جمع بچه‌هاي هيئت موسس مشخص شده بود، در تابستان 76 جلسات و بحث‌هاي لازم صورت گرفته و مقدمات كار انجام شد، از مهرماه 76 هم بصورت رسمي شروع بكار كرديم. قبل از آن بصورت غيررسمي فعاليت مي‌كرديم، يادم هست در ايام انتخابات خرداد 76 بچه‌هاي ما حضور داشتند و فعاليت غيررسمي مي‌كردند. در آن زمان در دانشگاه صنعتي اصفهان مجموعه انجمن اسلامي دانشجويان فعاليت مي‌كرد و جمعي از بچه‌ها كه خيلي از لحاظ سياسي خط مشي "انجمن" را قبول نداشتند تحت عنوان «حزب‌الله» دور هم جمع شده‌بودند، جلسات و مباحثي داشتند و سخنران دعوت مي‌كردند اما خيلي سيستم تشكيلاتي نداشتند، كم‌كم يك ضرورتي ديدند برخي دوستان كه بايد اين بچه‌هاي مذهبي و حزب‌اللهي را دور هم جمع كرد، بررسي كردند كه چه كاري مي‌شود انجام داد، يكي از تشكل‌هايي كه به ذهنشان آمد جامعه اسلامي دانشجويان بود، البته هنوز در آن اوايل بحث اينكه تحت چه قالبي فعاليت شود معلوم نبود، بعضي‌ها مي‌گفتند يك مجمع جديدي تاسيس كنيم، بعضي‌ها مي‌گفتند در قالب جامعه اسلامي دانشجويان فعاليت كنيم، عده‌اي هم معتقد بودند كه بايد يك كار منسجمي انجام بدهيم و وارد "انجمن" شويم تا از انحراف آن جلوگيري كنيم و اتفاقاً عده‌اي هم اين كار را كردند. يكسري از بچه‌ها اعتقاد داشتند كه بايد در "انجمن" فعاليت و روند آن را اصلاح كنند كه در اين زمينه مشغول هم بودند اما طيف بچه‌هاي ما به اين نتيجه رسيده بودند كه يك مجموعه جديدي را تشكيل بدهند كه بعد از بررسي‌هايي كه صورت گرفت با توجه به سوابقي كه از جامعه اسلامي دانشجويان مي‌ديديم و اساسنامه‌اش كه بويژه در خصوص مسائل تشكيلاتي به نظر ما قابل توجه بود به اين جمع‌بندي رسيديم كه "جامعه" را تاسيس كنيم، مقدمات كار صورت گرفت و در سال 76 مجوز فعاليت براي ما صادر شد و شروع بكار كرديم.

* انحراف انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان در آن زمان مشهود بود؟
بله، در آن زمان مشخص بود، بخصوص يكسري مسائلي آن زمان مطرح بود كه بيشتر سياسي بود، بعدها شايد يكسري مشكلات از لحاظ فرهنگي، اعتقادي و ... نيز اضافه شد، آن موقع مسائل سياسي يك مقدار مطرح بود اما بيشتر از همه بحث رهبري حضرت آقا بود و اين شاخصه بود كه بيشتر مجموعه‌هاي دانشجويي را تفكيك مي‌كرد،‌ قبل از آن زمان يك طيف‌هايي وارد "انجمن" مي‌شدند كه بحث رهبري و ولايت فقيه را به ظاهر هم كه شده‌بود، معتقد بودند اما در آن زمان طيف‌هايي در "انجمن" حضور داشتند و وارد مي‌شدند كه مشهود بود از كساني هستند كه خيلي به بحث رهبري حضرت آقا پايبند نيستند و اين براي ما قابل قبول نبود، حضور بچه‌هاي حزب‌اللهي در "انجمن" براي اصلاح امور هم فقط حالت فرسايشي داشت يعني اينها با هم درگير بودند و حضور بچه‌هاي حزب‌اللهي در "انجمن" منجر به اين مي‌شد كه همواره با هم دعوا كنند و به آن كار اصلي كه انجمن‌ها بايد در دانشگاه‌ها به آن مي‌پرداختند، نرسند. ما به اين جمع‌بندي رسيديم كه يك جمعي را كه پايه و مبناي آن را قبول داريم پايه‌گذاري كنيم و بچه‌هايي كه همفكر هستند، بيايند داخل آن فعاليت كنند بجاي اينكه بخواهد انرژي آنها صرف فعاليت‌هاي فرسايشي شود. بسيج دانشجويي هم اين ظرفيت و پتانسيل را در دانشگاه نداشت چون ما خيلي دوست داشتيم كه صراحتاً وارد فعاليت‌ها و مسايل سياسي شويم، سيستم آن هم خيلي آن آزادي كه بچه‌ها در كار دانشجويي انتظار آن را داشتند، نداشت. در بحث تاسيس جامعه اسلامي دانشجويان هم ما خيلي اذيت شديم يك طيفي بچه‌هاي انجمن اسلامي دانشجويان بودند كه ما انتظار داشتيم مخالفت‌هايي داشته‌باشند و مقابله با اين كار بكنند اما آن چيزي كه بدتر بود مقاومتي بود كه از سوي برخي افراد كه از آنها انتظار نداشتيم صورت مي‌گرفت، مثل برخي از بچه‌هاي بسيج، نهاد رهبري و ... كه متاسفانه خيلي مقاومت مي‌كردند، چون مسائل سياسي هم آن زمان مطرح بود و تازه بحث‌هاي دوم خرداد اتفاق افتاده بود تاسيس جامعه اسلامي دانشجويان در دانشگاه صنعتي اصفهان انرژي زيادي از هسته اوليه گرفت و فعاليت زيادي كرديم تا توانستيم "جامعه" را جا بيندازيم. در آن سال‌هاي اول بخصوص كار ما خيلي سخت انجام مي‌شد و جلو رفتن مشكل بود اما چون بچه‌ها مقاومت كردند و توانستند قوي كار كنند در مدت كوتاهي توانستيم آن تنش‌هاي اوليه را بخوابانيم و "جامعه" به عنوان يك تشكل خيلي قوي در دانشگاه مطرح شود كه يك طيف عمده‌اي از بچه‌هاي مذهبي را توانست به خودش جذب كند.

* پس در راه‌اندازي جامعه اسلامي دانشجويان با طيف خودي نيز اصطكاك داشته‌ايد؟
بله، اول كار خيلي مقاومت مي‌كردند، هر كسي هم يك استدلال داشت، مثلا يكي مي‌گفت شما با اين كارتان مجموعه‌هاي اين طرف را تضعيف مي‌كنيد يا مي‌گفتند شما وقتي جامعه اسلامي دانشجويان را تشكيل مي‌دهيد يعني بقيه را قبول نداريد، بعضي‌ها متهم مي‌كردند كه شما جناح راستي هستيد و ... و چيزهاي مختلف ديگر ولي ما استدلالي كه داشتيم اين بود كه مجموعه‌هاي فعلي ظرفيت آن كاري كه ما مي‌خواستيم انجام بدهيم ندارند. در آن زمان بسيج دانشجويي و نهاد رهبري بود كه هر دوي اينها از لحاظ فعاليت سياسي كه ما به نظرمان مي‌آمد مجموعه‌هاي دانشجويي بايد بتوانند انجام دهند، دست و بالشان بسته بود و بعلاوه آن آزادي عملي كه از لحاظ اجرايي و مديريتي انتظار داشتيم در آن نبود، برخي بچه‌هاي ما هم حضور در اين مجموعه‌ها را تجربه كرده بودند، گفتيم بيائيم هزينه‌اي بكنيم و مجموعه‌اي داشته باشيم كه در آن بتوانيم مطابق معيارهايمان آزادانه فعاليت كنيم،‌ اين اتفاق هم رخ داد و خيلي از دوستان هم كه مقاومت مي‌‌كردند بعد از اينكه جامعه اسلامي دانشجويان تاسيس شد و مدتي از فعاليت آن گذشت تفكرات و نظراتشان تعديل شد.

* اينگونه كه شما گفتيد عده‌اي كه معتقد به اصلاح "انجمن" بودند وارد آن مجموعه شده و درگير مسائل فرسايشي شدند، سئوال اين است كه آيا اگر تعداد بيشتري از دانشجويان و منسجم‌تر وارد "انجمن" مي‌شدند، امكان اصلاح كليت "انجمن" نبود؟
ببينيد كلاً طيفي كه بخصوص با توجه به فضاي سياسي آن زمان كشور در انجمن‌ها غالب بودند و متاسفانه يك روندي كه از آن مقطع شروع شده‌بود با توجه به ولنگاري فرهنگي كه بنوعي با آمدن دولت به آن دامن زده شده‌بود (البته من نمي‌گويم جزو سياست‌هاي آنها بود) مجموعه "انجمن" كه قبلاً بچه‌هاي مذهبي در آن بودند كه از لحاظ سياسي عقايد خاصي داشتند، داشت مي‌رفت به سمتي كه اصلاً بچه‌هاي متدين ديگر وارد آن نمي‌شدند متأسفانه يكسري ناهنجاري‌هايي داشت در آن پيش مي‌آمد يعني فضاي سياسي كشور به انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان تسري پيدا كرده‌بود و به نظر من طيف غالب و عمده انجمن‌هاي اسلامي از لحاظ سياسي و اعتقادي دچار التقاط و مشكل شده‌بودند كه در اكثر دانشگاه‌ها مشهود بود، در اين فضا خيلي از بچه‌هاي مذهبي و متدين دانشگاه تلاش مي‌كردند تا اين مجموعه‌هاي "انجمن" را حفظ كنند، نهايت تلاشي هم كه بچه‌ها مي‌كردند براي حفظ "انجمن"، ‌منجر به اين مي‌شد كه "انجمن" به دو طيف تبديل شود مثلاً بعضي‌جاها انجمن اسلامي دانشجويي شكل گرفت، برخي جاها انجمن اسلامي دانشجويان مستقل شكل گرفت يا خود دفتر تحكيم وحدت چند شقه شد. ما معتقد بوديم رسالتمان چيز ديگري است، مشكلي نداشتيم با اينكه بچه‌ها وارد اين تيم‌ها شوند، ما مي‌گفتيم كه مجموعه تشكل‌هاي دانشجويي در دانشگاه‌ها يك رسالتي دارند كه مثلاً فرض كنيد در بحث‌هاي فرهنگي هست، علمي هست، سياسي هست و ... كه در اين زمينه‌ها بايد سعي كنند به رشد فضاي دانشگاه و دانشجويي كمك كنند چون بالاخره اگر كسي وارد دانشگاه شود و صرفاً بخواهد به بحث علم‌آموزي بپردازد و برود بيرون، موفق نخواهد بود، چون در كشور ما اينگونه است كه فارغ‌التحصيلان دانشگاهي عمدتاً مديران كشور خواهند بود. اينچنين فردي هيچگونه تجربه مديريتي، فعاليت كردن و كار تشكيلاتي ندارد، يعني آماده و ساخته نشده‌است تا بتواند يك كادر مناسبي براي اداره كشور باشد،‌ يكي از رسالت‌هايي كه ما به نظرمان مي‌آمد مهم است روي آن كار كنيم، همين بود، يعني مي‌گفتيم يك تشكل دانشجويي مي‌تواند باعث رشد دانشجويان در بحث‌هاي درسي و غيردرسي شود يعني در رشد سياسي، اجتماعي، فرهنگي و مديريتي به آنها كمك كند. فضايي كه آن زمان در انجمن‌ها حاكم بود اين رسالت اصلي را كه ما دنبالش بوديم را نمي‌توانست برآورده كند يعني افراد كه وارد آنجا مي‌شدند انرژي‌شان صرف درگيري مي‌شد لذا ماها مي‌گفتيم فضايي بايد وجود داشته باشد كه بتوانيم آن رسالت اصلي جنبش دانشجويي را ايفا كنيم،‌ يعني تشكيلات و مجموعه دانشجويي را يك بستري براي رشد دانشجوها مي‌دانستيم، حالا در مجموعه "انجمن"، خود آن بستر، دچار مشكل شده بود، لذا ما مي‌گفتيم يك بستر خوبي ايجاد كنيم تا به دنبال اهداف مدنظر برسيم.

* دولت اصلاحات با روي كار آمدن، خيلي با سرعت دست به تغييرات زد تا شرايط و فضاي مدنظر خود را در بخش‌هاي مختلف حاكم كند كه البته بسته به فضاي خاص هر شهر و بخش، اين اتفاق دير يا زود مي‌افتاد، فضاي دوم خرداد در دانشگاه صنعتي اصفهان چگونه تسري پيدا كرد؟
كلاً دانشگاه صنعتي اصفهان دانشگاهي است كه بيشتر فضايش آكادميك است و فضاي مديريتي‌اش خيلي فضاي تند سياسي نيست، آدم‌هاي سياستمدار آنجا هستند اما مثل دانشگاه‌هاي ديگر نيست كه تفكرات سياسي خود را خيلي صريح و روشن بيان كنند.
آن مقطع رئيس دانشگاه عوض شد اما برداشت من اين بود كه رئيس دانشگاه صنعتي اصفهان نكات مثبتش نسبت به بقيه رؤساي دانشگاهي كه در آن مقطع منصوب شده ‌بودند، بيشتر بود، مثلاً ايشان نسبت به رهبري انقلاب كاملاً معتقد بود، به هرحال دوم خرداد را قبول داشت و به رئيس‌جمهور هم كاملاً پايبند بود اما آدمي بود كه كاملاً به رهبري هم اعتقاد داشت، البته زير مجموعه‌هايش متفاوت بود، مثلاً معاونت دانشجويي كه ما با آن درگيري داشتيم فضاي فكري‌اش با ما متفاوت بود، البته اين مسئله هم هست كه حركت‌هاي دانشجويي اگر يك حالتي وجود داشته باشد كه در مضيقه قرار بگيرند رشد بيشتري پيدا مي‌كنند تا اينكه كاملاً همخوان با سيستم باشند و خيلي وقت‌ها اين آفت بوجود بيايد كه به سيستم وابسته شوند و نتوانند به رسالت خود به درستي عمل كنند.
آن موقع هم ما طبيعتاً اصلاً روي مسئولين دولتي و مديريت دانشگاه هيچ حسابي باز نمي‌كرديم، مي‌دانستيم كه كاملاً بايد مستقل فعاليت كنيم و انتظار خيلي از عواقب و مشكلات را هم از سيستم داشتيم، خيلي مسائل برايمان طبيعي بود در آن موقع، درگيري‌هايي هم كه بيشتر وجود داشت درگيري‌هاي دانشجويي بود يعني پشت پرده، دانشگاه از انجمن اسلامي حمايت مي‌كرد و خيلي بسترهايي كه مي‌توانستند به صورت مساوي براي همه تشكل‌ها ايجاد كنند در اختيار انجمن قرار مي‌دادند و يكسري جايگاه‌هايي بود كه اينها در آن حضور داشتند، حمايت‌هاي مالي و معنوي از انجمن‌هاي خيلي زيركانه انجام مي‌شد اما واقعاً لطف خداوند اين بود كه همه اينها باعث مي‌شد تا مجموعه ما خيلي محكم‌تر بر اساس مباني خودش و بدون انحراف خاصي بتواند شكل بگيرد و به كار خود ادامه دهد. اين چيزي كه ما الان مي‌بينم در دانشگاه هست به نظر من يك حالت ركود و رخوتي كه از لحاظ فعاليت‌هاي سياسي وجود دارد، اصلاً خوب نيست يعني من آن فضاي آن موقع را از لحاظ رشد سياسي، اعتقادي و...خيلي بهتر مي‌دانم چون فضاي دانشگاه‌ها بايد از لحاظ سياسي خيلي فعال باشد، الان كلاً تشكل‌ها، خيلي زياد فعاليت سياسي ندارند، اين منجر شده به اينكه يكسري فعاليت‌هاي حاشيه‌اي و...، جايگزين آن شود كه اين خيلي مثبت نيست زيرا آدم‌هايي كه از دانشگاه فارغ‌التحصيل مي‌شوند بايد آدم‌هايي باشند كه مسائل سياسي، فرهنگي و... را بخوبي درك كنند.
وقتي كه اين بسترها فراهم نباشد طوري ديگر رشد مي‌كنند، دغدغه‌هايشان چيزهايي ديگر مي‌شود و وقتي كه مي‌آيند وارد اجتماع و اداره كردن كشور شوند كم‌كم قادر به درك دغدغه‌هاي كشور نمي‌شوند و نمي‌توانند اداره كشور را به سمت لازم ببرند.

* فضايي كه در شرايط كنوني دانشگاه‌ها ايجاد شده را ناشي از چه مي‌دانيد؟
به نظر من اين مسئله ناشي از افراط‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هايي است كه در گذشته دانشگاه صورت گرفت، در آن زمان بعضي از انجمن‌هاي اسلامي خيلي بي‌پرده شروع كردند آن حد و مرزهاي متعلق به نظام را دريدن و جلو رفتن، الان هم هست، يكسري از اينها هم رفتند آمريكا پناهنده شدند و حرف‌هاي آنها را به زبان مي‌آورند يعني برخي از اينها تا اينجاها هم پيش رفتند، حالا در اين افراط‌هايي كه صورت گرفت يكسري دانشجو هم خودآگاه يا ناخودآگاه دنبال اينها آمدند و قسمت‌هايي از نظام با اينها برخورد كرد، جوري شد كه يكسري از دانشجويان به اين نتيجه رسيدند كه اصلاً فعاليت‌هاي سياسي كردن خيلي پرهزينه است و اين يك تفكر غالب شد بين بچه‌ها و خانواده‌هايشان كه حواسشان بود بچه‌هايشان وقتي وارد دانشگاه مي شود سراغ كارهاي سياسي نروند، در واقع تندروي كه آن مقطع اتفاق افتاد منجر به اين شد كه فضاي عمومي دانشگاه و خانواده‌ها به اين شكل بشود كه تشويق كنند بچه‌هايشان را تا به سمت كار سياسي نروند و آن افراط و ضربه به جنبش دانشجويي، سبب تفريط در اين موقع شده‌است كه به نظر من هر دو خطرناك است، چون وقتي ما به ظاهر يكسري مسائل را نبينيم به اين معنا نيست كه در واقع وجود ندارد، شما اگر كه در دانشگاه‌ها دنبال كنيد، مي‌توانيد رگ و ريشه‌ يكسري حركت‌هاي كمونيستي را ببينيد، چيزي كه شايد قبلاً نبود. چون قبلاً خيلي علني و رو مشخص بود كه چه اتفاقي در اين زمينه مي‌افتد، الان به نوعي اينها سركوب شده‌اند اما شما وقتي يك نشريه‌ را مي‌بينيد، كاملاً دارد حرف‌هاي كمونيستي مي‌زند و به نوعي دارد طيفي از دانشجوها را به يك سمتي هدايت مي‌كند و به يك تفكري كه از نظر ما قابل قبول نيست، مي‌پردازد، متاسفانه به نظر من خود وزارت علوم و كساني كه در رأس مسائل و بحث‌هاي دانشجويي هستند، آن اظهار نظرهايي كه من از آنها ديده‌ام خيلي ظاهراً در بحث‌هاي دانشجويي توجيه نيستند كه بتوانند فضاي سياسي را پرنشاط كنند و به اين سمت و سو ببرند، بعضي از آنها شايد اصلاً اعتقادي نداشته باشند و احساس كنند كه الان خيلي فضاي خوبي است و تا بشود حتي بايد آن را آرامتر كرد.

* تندروي‌ها و افراط‌ هايي كه شما به آن اشاره كرديد در ايجاد شرايط كنوني چقدر مؤثر بوده است؟
ما تشكل‌هاي اسلامي داريم دركشورمان كه طبيعتاً ماهيت دانشجويي و اسلامي دارند در دانشگاه‌ها، حركت‌هاي دانشجويي در دنيا يكسري كلاً مولفه‌هايي دارند مثل آرمانخواهي، پيشتاز بودن و ...؛ مسئله‌اي كه در دوم خرداد اتفاق افتاد اين بود كه اين تشكل‌هاي دانشجويي از آن حالت پيشتازي به يك حالت دنباله‌روي از يكسري گروه‌ها و افراد سياسي خيلي خاص تبديل شدند يعني از بيرون دانشگاه توسط افرادي خاص و شناخته شده تحريك مي‌شدند كه شما بايد فلان حركت را انجام دهيد، از لحاظ اعتقادي بايد فلان جا را هدف بگيريد، روي اين موضوع خاص بايد تمركز كنيد، از نظر سياسي به اين موضوع خيلي بپردازيد و سعي كنيد در اين زمينه بچه‌ها را جمع و تشنج‌آفريني بكنيد و خيلي از اين مسائل، يعني هدايت بخشي از حركت‌هاي دانشجويي ما در آن مقطع، دست يكسري آدم‌هاي تندرو سياسي افتاده‌بود، همين منجر شد به اينكه چون آنها خودشان جرأت نداشتند علناً وارد ميدان شوند، پياده‌نظام خود را وارد ميدان كنند، احياناً اگر خودشان هم واردمي‌شدند نمي‌توانستند با اين قدرت، مشكل ايجاد كنند، چون وقتي يك حركت دانشجويي شود و حالت جنبشي پيدا كند طبيعتاً اثرش خيلي بيشتر از سخنراني يك فرد است.
آنها استارت كار را مي‌زدند، اينها را خط مي‌دادند، كمك مي‌كردند و دانشجويان هم شروع مي‌كردند به حركت، اين يك جرياني بود كه براي نظام قابل قبول نبود و منجر به اين مي‌شد كه جلوي آن سد شود، مي‌خواهم بگويم كه عامل اصلي، آن آدم‌هاي تندرو سياسي بودند كه منجر به بعضاً برخوردهاي انفعالي از سوي برخي مسئولين در اين مسائل مي‌شد و حاصلش برخي اتفاقات بود كه شرايط كنوني را به دنبال داشته‌است.

* آيا اين وابستگي در جامعه اسلامي دانشجويان وجود ندارد و اين خطر، مجموعه را تهديد نمي‌كند؟
در مورد جامعه اسلامي دانشجويان در مدتي كه فعال بوديم يكسري مسائلي در تهران بود كه از لحاظ سياسي برخي مجموعه‌ها سعي مي‌كردند ارتباط بگيرند و در يك مقطعي هم يكسري مشكلات از اين جهت وجود داشت ولي واقعاً آن مقطعي كه من در جريان آن هستم و فعاليت‌ بچه‌ها را مي‌ديدم كاملاً يك حركت دانشجويي بود يعني اينجوري نبود كه وابسته به فلان حزب يا فلان افراد باشد، اينگونه نبود كه افراد خاصي وجود داشته باشند و مرجع مباحث فكري، سياسي و... "جامعه" باشند، بچه‌ها يكسري اعتقاداتي داشتند كه در قالب اساسنامه هم بيان شده‌بود و بر اساس آن كار مي‌كردند، خيلي وقت‌ها درگيري‌شان هم باجناح چپ بود و هم با جناح راست، يعني تفاوتي از اين لحاظ نمي‌كرد. نمونه‌اش را اگر بخواهم بيان كنم به‌نظر من در بحث انتخابات رياست‌جمهوري بود كه شايد يكي از معدود مجموعه‌هايي كه از آقاي احمدي‌نژاد حمايت كرد جامعه اسلامي دانشجويان بود در حالي كه جناح چپ و جناح راست بحث‌هاي خودشان را داشتند اما چون جامعه اسلامي دانشجويان نظرات و تفكرات احمدي‌نژاد را به آرمان‌هاي خودش نزديك مي‌ديد، تصميم گرفت تا از وي حمايت كند ولي متاسفانه برخي از تشكل‌ها در گذشته اينگونه نبودند، ‌وابستگي به اشخاص و افراد داشتند و آنها مرجع فكري و سياسي اينها بودند.

* فضاي دانشگاه‌ها در چند سالي كه در دانشگاه صنعتي اصفهان فعال بوديد چگونه بود؟
در آن مقطع فضاي دانشگاه‌ها خيلي پرجنب و جوش بود، چون فضاي خاصي بعد از دوم خرداد ايجاد شده‌بود، ما بايد خيلي انرژي صرف مي‌كرديم چون يكسري هنجارشكني‌ها داشت اتفاق مي‌افتاد مثلاً يكسري آدم‌هايي كه تا آن زمان حرف‌هايشان را در لفافه مطرح مي‌كردند آن زمان در دانشگاه‌ها فضا پيدا كرده‌بودند، بعد هم خيلي علني و با بي‌ادبي‌ حرف‌هاي خود را مطرح، موج ايجاد كرده، موج‌سواري مي‌كردند، برخي طيف‌هاي دانشجويي هم از اين‌ها حمايت مي‌كردند. ما خيلي سعي و تلاش مي‌كرديم تا به نوعي با اين هجمه‌اي كه هست مقابله بكنيم، مهم‌تر اينكه بچه‌هايي را كه معتقد بودند و در سيستم خودمان همفكر با ما بودند بتوانيم حفظ كنيم، يعني كار ما دو بخش داشت يكي فعاليتي كه براي بچه‌هاي خودمان سعي مي‌كرديم داشته باشيم و يك بخش ديگر اينكه سعي مي‌كرديم با آن فضاي منفي‌اي كه در دانشگاه‌ها ايجاد شده بود و خيلي از بچه‌هايي كه خالي‌الذهن بودند را به آن سمت مي‌برد، مقابله بكنيم. من يادم هست خيلي حجم كار و فعاليت ما در اين زمينه بالا بود و خود اين منجر شده‌بود ما سعي كنيم يك خلاقيت‌هايي به خرج بدهيم تا بتوانيم طيف عامه دانشجويان را به سمت خودمان با فعاليت‌هاي فرهنگي، علمي، ورزش و .. بكشيم ولي واقعاً از لحاظ مسائل سياسي در آن مقطع هر روز كاملاً درگير بوديم چون فعاليت‌ بچه‌هاي "انجمن" و طيف‌هاي وابسته به آنها خيلي زياد بود، واقعاً جان گرفته بودند و بنوعي وابستگي‌هايي كه به بيرون داشتند نيز مطرح بود، يك جرياني در بيرون دانشگاه بود كه خيلي به اين بحث‌هاي دانشجويي اهميت مي‌داد و معتقد بود كه اين طيف را بايد كمك كرد بنابراين اينها فعاليت‌هايشان در دانشگاه خيلي زياد بود، هم فعاليت‌هاي مكتوب مانند نشريات و ... و هم سخنرانان زيادي دعوت مي‌گرفتند لذا يك دسته از كارهاي ما اين بود كه سعي كنيم ما هم فعاليت زيادي داشته باشيم كه اثر آن حركت‌ها كم شود، موضوع ديگري كه خيلي روي آن سرمايه‌گذاري مي‌كرديم اين بود كه روي بچه‌هاي همفكر خود كار كرده آنها را تقويت و حفظ كنيم.
يادم هست اوايل دوم خرداد كه آقاي خاتمي آمدند دانشگاه ما و در مسجد دانشگاه صحبت داشتند، خيلي فضاهاي پرتنش و پرتلاطمي بود اما تدبير بچه‌هاي حزب‌اللهي اينگونه بود كه هيچ دعوا و درگيري‌اي رخ ندهد با اينكه جو و فضاي براي بچه‌ها خيلي سخت بود، كارهاي متعددي در اين زمينه انجام مي‌دادند مثلاً نشريه مناسب و متناسبي را براي آن جلسه آماده كرده‌بودند. در دانشگاه‌هاي ديگر اين اتفاق نمي‌افتاد مثلاً دانشگاه اصفهان كه آقاي خاتمي رفته بود جور ديگري برخورد شده‌بود اما در دانشگاه صنعتي اصفهان، بچه‌ها تدبيرهاي خوبي داشتند، تلاش مي‌كردند تنشي ايجاد نشود ولي واقعاً فعاليت در اين چند ساله ابتداي دوم خرداد، بخصوص اوايل كارش خيلي فعاليت توأم با مظلوميتي بود، چون فضاي اوليه فضاي خوبي نبود، از مجموعه "انجمن" و برخي مسئولين دانشگاه كه انتظاري جز كارشكني نداشتيم اما متأسفانه خيلي از بچه‌ها‌ي حزب‌اللهي و كساني كه ما انتظار داشتيم كمك كنند نه تنها كمك نمي‌كردند بلكه سعي مي‌كردند آن بار انتقاداتي كه در دوم خرداد نسبت به طيف بچه‌هاي حزب‌اللهي مطرح شده بود منتقل كنند به ما و بگويند كه آنها مثل ما نيستند، نه تنها كمك نمي‌كردند بلكه سعي مي‌كردند نوك منفي قضيه را به سمت جامعه اسلامي دانشجويان سوق بدهند ولي واقعاً بچه‌ها خيلي خوب مقاومت كردند و لطف خدا هم بود، بعد از يك مقطعي كم‌كم "جامعه"‌ توانست جاي خودش را پيدا كند و بچه‌ها را به سمت خودش بياورد يعني رشد "جامعه" تا آن زماني كه من در دانشگاه بودم هر سال بهتر از سال قبل مي‌شد، از لحاظ كادرسازي و پيدا كردن نيروهاي مخصوص خودش هم خيلي خوب توانست كار كند و نسل به نسل منتقل شد.

* آنگونه كه گفتيد جامعه اسلامي دانشجويان دانشگاه صنعتي اصفهان در دوم خرداد 76 تاسيس نشده‌بود آيا در آن زمان به صورت غيررسمي با مركزيت اتحاديه همكاري مي‌كرديد و در كل تصميم اين مجموعه دانشجويي در حمايت از آقاي ناطق نوري را قابل دفاع مي‌دانيد؟

در دوم خرداد 76 هنوز جامعه اسلامي دانشجويان صنعتي اصفهان فعاليت رسمي نداشت ضمن اينكه ما با بچه‌ها در اول كار قرار گذاشته بوديم تا به مرور شيب فعاليت‌هاي سياسي را زياد كنيم يعني از همان اول خيلي صريح در مسائل سياسي وارد نشويم. فضايي كه ما داخل آن بوديم بيشتر فضاي بعد از دوم خرداد بود و فضاي بعد از دوم خرداد هم يك فضاي خاصي بود كه واقعاً براي خيلي از كساني هم كه طرفدار آقاي ناطق‌نوري بود فضاي آموزنده‌اي بود يعني خيلي از آنها احساس مي‌كردند كه يك اشتباهاتي از قبل در رويه، روند و فعاليت‌هايشان داشته‌اند و به اين نتيجه رسيدند كه بايد بعضي جاها اصلاحاتي انجام دهند، كلاً آن فضا با فضاي قبل از انتخابات خيلي متفاوت بود، ما خيلي آنجا ارتباط مستقيمي با مركزيت اتحاديه جامعه اسلامي دانشجويان نداشتيم منتهي نكته‌اي كه وجود داشت درمورد دفتر مركزي اتحاديه و فعاليت بچه‌ها در تهران اين بود كه آن فعاليتي كه در تهران وجود داشت خيلي مورد پسند ماها نبود.
بخصوص همين طور كه جلوتر مي‌رفتيم يعني از سال 76 و قبلش كه جلوتر مي‌‌آمديم تا سال 79 به نظرمان مي‌آمد كه فعاليت اينها از لحاظ مسايل سياسي و... بخصوص فعالين دفتر مركزي اتحاديه، چندان مطلوب حركت‌هاي ما نبود، نه تنها ما، بچه‌هاي بقيه شهرستان‌ها نيز همين طور، چون يك تفاوتي وجود داشت؛ بچه‌هايي كه در دانشگاه‌ها كار مي‌كردند كاملاً با مسائل واقعي دانشگاه‌ها سروكار داشتند و نوع فعاليتي كه بچه‌ها داشتند با فعاليت دفتر مركزي اتحاديه متفاوت بود يعني دفتر مركزي اتحاديه عمده كارها و فعاليت‌هايش چون خودش به صورت مستقيم با بدنه دانشجويي ارتباط نداشت، سياسي بود و بعضاً هم رگه‌هايي از اين را مشاهده مي‌كرديم كه شايد به برخي احزاب و افراد دارند نزديك مي‌شوند، اين مسئله همين طور جلو آمد تا اينكه بدنه دانشگاه‌ها و دفاتر جامعه اسلامي دانشجويان در شهرستان‌ها به اين نتيجه رسيدند كه ان هسته مركزي اوليه را بايد تغييراتي در آن بوجود بياورند و به مرور به نظر من شايد آن انحرافي كه داشت ايجاد مي‌شد، اصلاح شد البته نمي‌خواهم متهم كنم دوستاني كه در آن مقطع فعاليت مي‌كردند همه اينگونه بودند اما ما ردپاي افرادي را آنجا در "جامعه" مي‌ديديم كه وابستگي‌هايي داشتند و تفكر و نوع مشي‌شان براي يك حركت دانشجويي مفيد نبود، آنها بعضاً به صورت آدم‌هاي حرفه‌اي سياسي عمل مي‌كردند.
همانگونه كه حضرت آقا در صحبت‌هايي كه در جمع بچه‌هاي "جامعه" داشتند كاملاً منع مي‌كردند حركت‌هاي دانشجويي را از اينگونه مسائل، حضرت ‌آقا صراحتاً گفتند كه فعاليت‌هاي دانشجويي نبايد شبيه فعاليت‌هاي حرفه‌اي سياسي باشد و بايد از حرفه‌اي‌گري سياسي به دور باشد در حالي كه ما مي‌ديديم واقعاً بعضي بچه‌هايي كه آن زمان در دفتر مركزي "جامعه" حضور داشتند خط مشي‌شان اينگونه بود كه البته به لطف خدا بعد از يك مقطعي اين اصلاح شد.

* مدتي كه در دانشگاه صنعتي اصفهان دانشجو بوديد در جامعه اسلامي دانشجويان چه مسئوليت‌هايي داشتيد و چگونه بين كار تشكيلاتي و درس و بحث علمي جمع مي‌كرديد؟

بيشتر فعاليت من حوزه تشكيلات بود‌، يك مقطعي قائم مقام واحد تشكيلات بودم، بعد مسئول واحد تشكيلات شدم و پس از آن دبير "جامعه" شدم، يك خوبي كه به نظر من كار داشت اين بود كه از همان ابتدا كه وارد دانشگاه شدم فعاليت تشكيلاتي و سياسي را همزمان با آن شروع كردم و اين منجر شد به اينكه من راحت بتوانم از همان ابتداي دانشگاه در كنار درس براي كارهاي تشكيلاتي و جامعه اسلامي دانشجويان جايي باز كنم و برنامه‌ريزي داشته باشم، برخي از دوستان اول كه وارد دانشگاه مي‌شوند سمت كارهاي تشكيلاتي و سياسي نمي‌آيند و همه وقت خود را صرف درس مي‌كنند، بعد كه مي‌خواهند وارد كار سياسي و تشكيلاتي شوند يك مقدار برايشان مشكل است كه براي فعاليت جديد جايي باز كنند.
من به همين واسطه از همان اول توانستم هم درس خودم را بخوانم و هم وارد فعاليت تشكل بشوم، واقعيت هم اين است كه وقتي فعاليت‌هاي كنوني دانشگاه را به آن زمان يا حتي فعاليت فعلي خودم را با آن زمان مقايسه مي‌كنم بچه‌ها آن موقع انصافاً خيلي بيشتر مايه مي‌گذاشتند فضا به يك نوعي بود كه بچه‌ها خيلي خودشان را اذيت مي‌كردند، از خوابشان مي‌زدند، از ورزش خود مي‌زدند و... تا بتوانند بصورت توأم هم درس بخوانند و هم فعالانه كار سياسي و تشكيلاتي انجام دهند. بالاخره وقتي آدم مي‌خواهد به يك نتيجه‌اي برسد بايد براي آن كار، تلاش و كوشش بكند الان شايد خيلي ديگر خود ماها و بچه‌هايي كه در دانشگاه‌ها كار مي‌كنند به اين شكل سرمايه‌گذاري نكنند كه از يكسري لذايذ مادي و زندگي راحتي كه دارند، بگذرند تا بتوانند يكسري چيزهاي ديگري را بدست بياورند در حالي كه آن موقع و در آن مقطع اين اتفاق مي‌افتاد و فضاي غالبي كه وجود داشت اين بود كه بچه‌ها خيلي فعال و پرتلاش هم در زمينه درس و هم در زمينه مسائل تشكيلات خوب كار كردند.

* در گذشته وقتي تشكل‌هاي دانشجويي را مي‌ديديد در رأس آنها سطح تحصيلات بالا زياد مشاهده مي‌شد اما افراد با اين ويژگي به مرور در مركزيت مجموعه‌هاي دانشجويي كمتر ديده مي‌شوند، دليل آن چيست؟

يك دليل آن همان چيزي است كه گفتم، يعني فضاي سياسي‌اي كه آن زمان وجود داشت ايجاب مي‌كرد يعني بچه‌ها احساس تكليف مي‌كردند كه در اين مسائل وارد شوند، حالا كاري به اين مقطع و آن مقطع ندارم، شما اگر مقطع 8 سال دفاع مقدس را بررسي كنيد يكي از دلايل موفقيت‌هاي ما در آن مقطع همان چيزي بوده كه آدم‌ها از جان و دل مايه مي‌گذاشتند، خيلي ايثار و از خود گذشتگي داشتند، از جانشان، از خانواده‌شان، از مالشان و از همه چيز مي‌گذشتند تا بتوانند به هدفشان برسند، در برخي از عرصه‌هاي انقلاب كه اين ديدگاه حاكم مي‌شد يعني افراد به اين نتيجه مي‌رسيده‌اند كه اين مقطع، مقطع مهمي است و بايد براي آن مايه گذاشت و سرمايه‌گذاري كرد و اين كار را مي‌كردند، ما موفقيت‌ها را مي‌بينيم چون شخص هم خودش انرژي زيادي مصرف مي‌كند و هم خودش را خالصانه در اختيار خدا مي‌گذرد براي يك هدف مقدس، به نظر من هر چه كه بيشتر مي‌گذرد ماها بيشتر دچار چرب و شيرين دنيا مي‌شويم و داريم كم‌كم از آن آرمان‌هايمان فاصله مي‌گيريم كه اين اتفاق كمتر مي‌افتد البته هر جا و در هر مقطعي كه ما مي‌بينيم اين نزديكي به آرمان‌ها و عقايد اصيل اتفاق مي‌افتد آثار و بركات آن را نيز مي‌بينيم.

* چه سالي وارد مجموعه دفتر مركزي شديد و چرا وارد شديد؟

سال 79 بود كه من درسم در دانشگاه صنعتي اصفهان تمام شده‌بود و مي‌خواستم در مقطع كارشناسي ارشد در تهران ادامه بدهم. قبلاً هم گفتم كه ما به روند دفتر مركزي اتحاديه هر چقدر كه جلوتر مي‌رفتيم اعتراضمان بيشتر مي‌شد. يك علتش هم اين بود كه بچه‌هايي بودند در دفتر مركزي كه سال‌ها بود آنجا زحمت مي‌كشيدند ولي ما احساس مي‌كرديم كه اينها شايد حضورشان در دفتر مركزي طولاني شده و بعضي‌ها هم با عقايد سياسي خاصي بودند كه اين موضوع براي ما قابل قبول نبود، بعد از آن هم حركت‌هاي دانشجويي بايد پويايي داشته باشد يعني خيلي جالب نيست كه چندين سال يكنفر بخواهد در شوراي مركزي يك مجموعه دانشجويي بماند و فعاليت كند با اينكه خيلي هم آدم زحمتكشي باشد، ماهيت حركت‌هاي دانشجويي اينگونه نيست، در حزب ممكن است اين اتفاق بيفتد و خوب هم باشد ولي در حركت‌هاي دانشجويي اين ثبات مشكل‌زاست كما اينكه برخي مسائل هم به نظر ما روند خوبي نداشت، برخي موضع‌گيري‌هاي سياسي را قبول نداشتيم و بعضي حركت‌ها را نظر ما اين بود كه دفتر مركزي اتحاديه خيلي قوي‌تر از آن چيزي كه بود مي‌توانست كار و فعاليت كند به همين خاطر به اين نتيجه رسيديم كه بايد كاري كنيم تا بافت دفتر مركزي تغيير كند، من هم چون تهران قبول شده‌بودم شرايط را براي حضور در دفتر مركزي مناسب ديدم به همين واسطه به يك جمع‌بندي با دوستان رسيدم، كانديدا شده و با رأي كنگره، از سال 79 وارد شوري مركزي اتحاديه جامعه اسلامي دانشجويان شدم.

* چه مشكلات عمده‌اي به عنوان خطر براي يك مجموعه دانشجويي ممكن است وجود داشته‌باشد؟

يكي از خطرات اساسي براي مجموعه‌هاي دانشجويي، تفكرات صرف سياسي است كه منجر به كارهاي حزبي هم مي‌شود و اين براي بدنه دانشجويي قابل قبول نيست ضمن اينكه اين نحوه فعاليت براي يك مجموعه دانشجويي سمّ است. در واقع در مجموعه دانشجويي هر فعاليتي كه منجر مي‌شود شخص در تشكل، در واقع يكسري توقعاتي را بواسطه كارهاي سياسي‌اش داشته باشد يعني بگويد كه من اين موضع‌گيري سياسي و اين نوع رفتار سياسي را دارم تا به فلان حزب و فلان گروه نزديك شوم، تا بتوانم فلان مسند را بگيرم، وارد عرصه سياسي شوم و جلوتر بروم كه ما اين را در برخي مجموعه‌هاي دانشجويي در گذشته مي‌ديديم، خيلي هم خطرناك بود يعني به نظر ما حالتي داشت كه مي‌توانست فراگير شود.
يك حركت بايد حركت دانشجويي از روي مسائل آرمانگرايانه و روحيه عدالت‌طلبي، ظلم‌ستيزي، استكبارستيزي باشد كه در وجود يك جوان نهادينه شده و مسلماً براي يك جوان دانشجوي مسلمان بخصوص اينها بايد خيلي پررنگ‌تر باشد، طبيعتاً اگر افراد بر اساس آرمان‌هايشان كار كنند به اهداف الهي دست پيدا مي‌كنند اما اگر طرف بخواهد از همان اول اهدافش را يكسري اهداف سياسيِ دستِ پائين انتخاب كند مشكلات متعددي را به مجموعه تحميل خواهد كرد و آن را پياده‌نظامي براي احزاب و گروه‌هاي بيرون دانشگاه تبديل خواهد كرد همانگونه كه اين اتفاق براي مجموعه دفتر تحكيم وحدت در سال‌هاي دوم خرداد افتاد و الان ديگري چيزي از اين مجموعه باقي نمانده‌است.

* فعاليت مجموعه جامعه اسلامي دانشجويان را بعد از خودتان تاكنون چگونه ديده‌ايد؟

ما بواسطه يكسري مسائل و درگيري‌هايي كه بود مجبور بوديم خيلي فعال در مجموعه كار كنيم، بچه‌ها واقعاً در آن دو سال حضور و فعاليت زيادي داشتند شبانه‌روزي فعاليت مي‌كردند و معتقد بودند كه بايد سياليت مجموعه را حفظ كنيم چون آفت ديگري كه "جامعه" در آن زمان داشت اين بود كه افرادي بودند كه بچه‌هاي خوبي هم داخلشان بود، نمي‌خواهم بگويم حتماً كسي كه چند سال در "جامعه" مانده‌است، عنصر منفي‌اي است ولي اين با ماهيت كار دانشجويي سازگار نيست كه يكنفر 7،6 سال بخواهد در مركزيت "جامعه" بماند و در تصميم‌گيري‌هايش مؤثر باشد، اين خواه‌ناخواه آفت‌زاست، هم براي خودش ممكن است مشكلاتي ايجاد كند و هم براي مجموعه، ما چون معتقد بوديم كه مجموعه بايد سياليت داشته باشد در اين زمينه تلاش كرديم و سال به سال بخش عمده هسته مركزي "جامعه" عوض مي‌شدند.
آن چيزي هم كه من مي‌دانم آن است كه آن مسائل و مشكلاتي كه در گذشته بود الان شايد نتوانيم بگوئيم كه مجموعه "جامعه" از لحاظ سياسي مشكل دارد ولي فعاليت بيشتر و فعال‌تر بودن آن الان نياز است، فعاليت تشكيلاتي كردن بويژه در بحث كادرسازي، ساختن نيروهاي مورد نياز كشور و...، چيزهايي است كه ايجاب مي‌كند تشكل دانشجويي در شرايط كنوني بسيار بيشتر و جدي‌تر به آن بپردازد. اين سئوال را هم شما بهتر است از كساني بپرسيد كه در حال حاضر در بطن حركت‌هاي دانشجويي هستند ولي در كليت به نظر مي‌رسد مجموعه "جامعه" الان در همان مسير اصلاح شده خودش دارد حركت مي‌كند كمااينكه ممكن است نقاط ضعفي داشته باشد.

* در مجموعه جامعه اسلامي دانشجويان يك طيف بندي‌هاي شكل گرفته كه خطري براي اين مجموعه محسوب شده و برخي رسانه‌ها آن را مقدمه‌اي براي انشقاق عنوان كرده‌بودند عامل اين طيف‌بندي‌ها چه بوده است؟

اين را من خيلي دقيق درجريان آن نيستم ولي اختلافات مي‌تواند چند دسته باشد، يك دسته اختلافات، اختلافاتي اجرايي و يكسري دلخوري‌هاست كه ممكن است پيش بيايد، مثلاً فلان دانشگاه ممكن است از دفتر مركزي در يك مسئله‌اي دلخور باشد و بعد هم به راحتي برطرف مي‌شود اين را نمي‌شود طيف‌بندي نام گذاشت، يك دسته ديگري هستند كه اينها شايد از اذناب آن تفكر ناصحيح حرفه‌اي‌گري سياسي باشند كه اين هم حاصل اين بوده كه جامعه اسلامي دانشجويان در يك مقطعي بعد از فضاي سخت حاكم برخودش، در گسترش كمّي خود توجه كامل نداشته‌است، چون "جامعه" آن سال‌هاي اوليه دوم خرداد خيلي تحت فشار بود و اجازه تاسيس دفتر در دانشگاه‌هاي مختلف را نداشت، بعد از يك مقطعي كه اجازه فعاليت به "جامعه" در دانشگاه‌ها داده شد، يكباره تعداد دفاتر "جامعه" در كشور افزايش يافت، شايد دفاتري در جامعه اسلامي دانشجويان تاسيس شد كه اينها از نظر مبنايي واقعاً ممكن است با "جامعه" سازگاري نداشته باشند، چرا كه مبناي "جامعه" بر اساس تفكرات شهيد بهشتي و شهيد مطهري بوده‌است به نظر من يك عده‌اي كه در واقع شايد قبلاً هم در جامعه حضور داشتند، اذناب اينها شايد در برخي دانشگاه‌ها حضور داشته باشند كه اينها با اين تفكر آمدند جلو و به هر حال شايد بعضاً دور هم جمع شده‌باشند البته من جريان اينها را جرياني قوي در مجموعه جامعه اسلامي دانشجويان تا حدي كه اطلاع دارم نمي‌دانم، شايد يك عده‌اي واقعاً ديدگاه، تفكرشان متفاوت باشد يعني شايد بر اثر سوءتفاهم و برخوردهاي نادرست از مجموعه جدا شده‌باشند ولي يك عده‌اي هم واقعاً ممكن است دنبال منافع خود و گروهشان باشد اينها به نظر من مناسب نبوده در جامعه اسلامي دانشجويان حضور داشته باشند اما متاسفانه شايد اهمال شده‌باشد در تاسيس برخي دفاتر و اگر مجموعه نتواند اينها را در خودش هضم كند و اين جريان را به نوعي كمرنگ كند چه بسا خداي ناكرده اين اتفاق‌هايي را كه براي بعضي از تشكل‌هاي ديگر افتاده، براي مجموعه "جامعه" هم بيفتد البته من اين جريان را در اين حد نمي‌بينم ولي حتماً بايد مجموعه،‌ جلوي كساني كه از لحاظ مبنايي و اعتقادي با مبنا و اعتقاد جامعه متفاوت هستند را بگيرد چون اگر مبنائاً افراد با هم متفاوت نباشند اختلافات باعث رشد مجموعه نيز مي‌شود ولي اگر طيفي را داشته باشيم كه از همين الان كه دارد در دانشگاه فعاليت مي‌كند به فلان گروه و جريان سياسي هم وابسته باشد اين اگر خداي ناكرده پايش به مركزيت اتحاديه نيز باز شود معلوم نيست مجموعه را به چه سمتي خواهد برد كما اينكه اينگونه خطرات در مقطعي "جامعه" را تهديد مي‌كرده و متاسفانه يكي از خطراتي است كه هميشه وجود دارد و دوستان بايد مواظب آن باشند.

* جامعه اسلامي دانشجويان تنها مجموعه دانشجويي بود كه از ابتدا رسماً از آقاي احمدي‌نژاد حمايت كرد، عده‌اي معتقدند كه اين مجموعه در 3 سال گذشته به شدت دولتي شده‌ است، نظر شما در اين باره چيست؟

بحثي كه در مورد آقاي احمدي‌نژاد هست با بقيه موضع‌گيري‌هايي كه برخي تشكل‌ها در بخش‌هاي ديگر داشته‌اند، متفاوت است چون هيچ وقت آقاي احمدي‌نژاد مراجعه نكرده به "جامعه" كه بياييد و از من حمايت كنيد، "جامعه" يك تفكرات و عقايدي داشته و پيگيري مي‌كرده و روي يك آدمي مثل احمدي‌نژاد هم شناخت داشته‌است، "جامعه" به اين نتيجه رسيد كه آقاي احمدي‌نژاد گزينه خوب و مناسبي است تا در اين مسند قرار بگيرد چرا كه به تفكرات و آرمان‌هاي خود، بسيار ايشان را نزديك مي‌ديدند اين هم معنايش اين نيست كه بچه‌هاي "جامعه" ارتباط زيادي با دولت و احمدي‌نژاد دارند، اين در واقع يك همخواني مبنايي است كه مبنائاً به اين تفكر معتقد است و به اين نتيجه رسيده‌اند كه احمدي‌نژاد در اين تفكر مي‌گنجد، بنابراين دارند از وي حمايت مي‌كنند و البته معنايش اين نيست كه كامل از همه كارهاي دولت حمايت مي‌كنند كما اينكه تا جايي كه من در جريان هستم بچه‌هاي "جامعه" موضع گرفته بودند كه مشي و تفكر فلان وزير با مشي و تفكر آقاي احمدي‌نژاد متفاوت است، لذا به نظر من چون مبناي انتخاب آقاي احمدي‌نژاد به عنوان رئيس‌جمهور از سوي جامعه اسلامي دانشجويان، بر اساس آرمان‌هاي خود مجموعه بوده، مشكلي در اين قضيه نمي‌بينم.
انتهاي پيام/
 شنبه 16 آذر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن