واضح آرشیو وب فارسی:آفرينش: دايره المعارف آموزش عالي
بررسي تطبيقي وساير تاريخي اموزش عالي
(قسمت پنجم )
براي پاسخ به اين پرسش كه موانع گسترش فناوري چيست ؟بايد گفت كه ايجاد نظام حقوقي مناسب براي حمايت از اختراعات ،ابداعات و آفرينشهاي فكري ،مهم ترين مسئله به حساب مي آيد .همچنين بستر سازي اقتصادي مناسب براي بازار پذيري فناوري توليد شده در دانشگاه وتوليد در آمد اقتصادي براي نوآوران از اولويت هاي مهم محسوب مي شود .در غير اين صورت ،نه تنها ابداعات جديد به علت عدم حمايت اقتصادي مورد استفاده آحاد مردم قرار نمي گيرد ومشكلي را برطرف نمي سازد ،بلكه موجب مي شود مسئله وابستگي مراكز دانشگاهي ودانشمندان به بودجه ها وسياستهاي متمركز دولتي همچنان تداوم يابد .
در اين صورت استقلال دانشگاهها را مي توان در حدزيادي تابع ميزان قدرت آنها در بازار پذيري كردن فراورده هاي علمي آنها دانست . به طوري كه بتواند خو را با نيازهاي رو به تزايد جامعه پيچيده امروز همراه سازند ودر عين حال تاثيري مستقيم بر مشكل گشايي معضلات اقتصادي ،اجتماعي وفني جامعه داشته باشند وسهم مشاركت خود در اين فرايند توسعه را از ني از جامعه دريافت نمايند . اين امر مستلزم تاسيس پزوهشكده هاي بوجود آمده مستقل از نيازهاي اجتماعي عمل نكنند و داراي راهبرد توليد فناوري نوين ،بومي سازي فناوري وارداتي وقدرت بازار يابي براي فناوريهاي خود باشند . تحقق اين امر را مي توان در كشورهايي مانند كره و تايوان مشاهده كرد .اين دوكشور در مسير توسعه توانمنديهاي علمي وصنعتي خود در زمينه كسب آموزشهاي پيشرفته وپژوهشهاي تخصصي ،به دانشگاههاي خود وابسته اند .طبق گزارش التباخ و همكارانش در كتاب توسعه علمي وآموزش عالي اين وابستگي نسبت به اولين انقلاب صنعتي در اروپا بيشتر شده است .
در اين راستا بادي به جهت گيري آموزش عالي در دو دهه گذشته در زمينه اشتغال گرايي اشاره كرد . در سراسر جهان اعتقاد بر اين است كه برنامه هاي درسي دانشگاه بايدآموزش را مرتبط با مشاغل پيچيده كنوني ارائه دهند . توجه به اين امر گرايش جهاني ديگري را در آموزش عالي باعث وموجب افزايش ارتباط نزديك بين دانشگاه وصنعت شده است . مراكز صنعتي به قرار گرفتن نيازهاي مهارتي آنان در برنامه هاي درسي تمايل دارند واز سوي ديگر ،مايل اند پژوهشهاي دانشگاهي را به سمت نيازهاي شركت هاي صنعتي سوق دهند . دراين صورت بين صنايع ودانشگاهها ارتباط منطقي و مناسبي برقرار خواهد شد .
در برخي كشورها همچون سوئد ،نمايندگان صنايع در شوراهاي مديريت آموزش عالي حضور دارند .در امريكا بين دانشگاهها وشركت هاي بزرگ توافق هاي رسمي برقرار مي شود تا هر دو طرف در نتايج پژوهشها سهيم باشند .در بسياري از كشورهاي صنعتي ،شركتها براي كارمندان خود برنامه هاي آموزش هدفمند ارائه مي دهند .اين برنامه ها گاهي با كمك دانشگاهها وتهيه وتدوين مي شود در بسيازي از كشورها روابط بين دانشگاه وصنعت براي آموزش عالي سرنوشت ساز است .در اين خصوص طرح هاي فني از نظر حق انحصار ،محرمانه بودن يافته هاي پژوهشي وديگر مسائل مالي ،از اهميت بسياري برخوردارند .
تضاد بين استقلال دانشگاه در انجام تحقيقات پايه اي از يك سو ونيازهاي تحقيقات كاربردي صنعت از سوي ديگر .از جمله مسائلي است كه مورد نقد نقادان قرار گرفته است .د دو دهه گذشته چنين تضادي به نفع صنعت حل وفصل شده وبخش اعظم پژوهشهاي مراكز آموزش عالي جهان به ويژه در كشورهاي در حال توسعه ،تحت فشار وارد شده از مراكز صنعتي وانتظار دولتها از كمك دانشگاهها به توسعه اقتصادي ،به سمت تحقيقات كاربردي سوق يافته است . در اين خصوص براي اهميت بخشيدن به نقش دانشگاه در حل معضلات اقتصادي واجتماعي واژه مسئوليت پذير يا ماوريت گرا در مقابل استقلال استفاده شده است .به طوري كه در دانشگاههاي انگلستان وهلند مسئله مسئوليت پذيري ،استقلال دانشگاهها را تحت شعاع قرار داده است ،ولي ر دانشگاههاي كشورهاي جهان سوم عوامل سياسي واقتصادي موجب كاهش استقلال شده اند . بديهي است برخي براين باورند كه دانشگاهها كه از بودجه دولتي وعمومي استفاده مي كنند بايد نسبت به حل معضلات جامعه نقشي تعيين كننده ايفا نمايند وعدم حركت مراكز دانشگاهي را در اين جهت ناشي از مسئوليت گريزي آنان مي دانند .هم اكنون چالش اصلي مراكز آموزش عالي عبارت است از حل تضاد بين نيازهاي جامعه كه دانشگاه را به سوي موضوعات كاربردي وسوداور سوق مي دهد و توجه به دانشگاهها به گرايشهاي سنتي وتمايل به پژوهشهاي پايه بنيادي كه ماموريت گرا بودن دانشگاهها را نفي مي نمايند . (ادامه دارد ...)
جمعه 15 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفرينش]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 166]