واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
شايد اگر چشمان.مان را بسته بوديم و جلوي كافه هنر بازش مي.كرديم لحظه.اي اين تصور براي.مان به.وجود مي.آمد كه در جنگليم و روبه.روي يك كلبه ايستاده.ايم؛ كلبه.اي كه زيبايي درونش كم از بيرونش ندارد. شايد تا به امروز بسياري از دوستداران شهاب حسيني سري به اين كلبه دوست داشتني زده باشند و وقتي اين توصيف را مي.خوانند، بدانند كه از چه صحبت مي.كنيم. چند سالي مي.شود كه شهاب كافه كوچكي را در لواسان، بلوار امام خميني، مركز خريد هديش افتتاح كرده تا زمان.هايي كه زندگي و حواشي.اش به او فرصتي مي.دهند به اين مكان برود و ساعاتي را در كنار دوستدارانش سپري كند.
قصه تولد كافه هنر
پيدا كردن كافه هنر اصلا كار سختي نيست. وقتي وارد لواسان مي.شويد بدون اين.كه نياز باشد به.دنبال بلوار امام خميني بگرديد، در اين بلوار در حال حركت هستيد. فقط بايد كمي حواس.تان را جمع كنيد تا مركز خريد هديش را پيدا كنيد. آقاي حسيني مثل هميشه نه تنها خوش.قولند كه زودتر هم در كافه حاضر شده.اند. منتظر مي.مانيم تا چند تماس تلفني مهمي كه دارند بگيرند و بعد صحبت.هاي.مان را شروع كنيم. مديريت كافه بنا به گفته شهاب حسيني برعهده همسرش است. وقتي از او مي.پرسم كه قصدش از برپايي اين كافه چه بوده، در پاسخ مي.گويد: دلايل متعدد و مختلفي داشت. يكي اين بود كه دلم نمي.خواست به لحاظ اقتصادي فقط به سينما وابسته باشم. داستان هم از آنجايي شروع شد كه يك روز كه همراه خانواده.ام بودم تصادفي براي.مان اتفاق افتاد كه ممكن بود به قيمت خيلي بدي براي.مان تمام شود. خدا را شكر اين اتفاق نيفتاد ولي اين حادثه من را به فكر فرو برد كه اگر در آن لحظه اتفاقي مي.افتاد من عملا همه چيز را از دست مي.دادم، به.خصوص خانواده.ام خيلي به خطر مي.افتادند. از همان موقع ترجيح دادم به فكر يك حركت بيزينسي باشم البته بيشتر به خاطر خانواده.ام. اهل ريخت و پاش هم در زندگي نبودم و طي اين سال.ها هميشه سعي كرده بودم پس.اندازي داشته باشم و با آن پس.انداز هم توانستم سرقفلي نيمي از اين كافه را كه مشاهده مي.كنيد، خريداري كنم.
از جنس كلبه
كافه هنر طراحي و دكوراسيون داخلي جالبي دارد. نه مي.توانيد بگوييد شبيه خانه است نه.مي.توانيد صرفا به شكل يك كافه به آن نگاه كنيد زيرا آميزه.اي از هر دوي اين.هاست! كافه از بيرون به شكل يك كلبه كوچك جنگلي است البته اگر با كمي دقت به اطرافش نگاه كنيد متوجه قسمت ديگري در خارج كلبه مي.شويد كه از چند صندلي و 2 آكواريوم بزرگ كه ماهي.هاي بسيار زيبايي هم دارند، درست شده كه فضايي ساده اما دوست.داشتني را شكل داده است و بيشتر شبيه لوكيشن يك فيلم به.نظر مي.رسد. آنقدر چيدمان و طراحي بيروني و داخلي كافه زيبايي دارد كه نتوان به سادگي از كنارش گذشت و از چگونگي.اش نپرسيد: طراحي اين.جا براساس آن چيزي كه به ذهن من و همسرم رسيد، انجام شد. از آنجايي كه من عاشق چوبم ترجيح دادم از وسايل چوبي زياد استفاده كنم تا كافه محيطي گرم و صميمي همراه با انرژي خوبي داشته باشد. مي.دانم كه اينجا خيلي پرفكت نيست اما دلم مي.خواست در عين حال يك سادگي.اي هم داشته باشد. دوست داشتم فضاي داخلي كافه مانند داخل خانه باشد. ايده بيروني.اش هم باز از خودمان بود كه دوست داشتيم يك شكل كلبه مانند داشته باشد چون من عاشق چوب و جنگل هستم.
حسن بزرگ
وقتي با شهاب حسيني صحبت مي.كنيد متوجه مي.شويد كه بااهميت.ترين مسئله در زندگي برايش خانواده.اي است كه دارد و تمام تلاشش هم براي اين است كه آن.ها راحت.تر زندگي كنند! اين ادعا زماني خودش را به اثبات مي.رساند كه از او مي.پرسم حسن بزرگي كه برپايي اين كافه براي او داشته چيست كه در پاسخ مي.گويد: حسن بزرگي كه اين كار داشت اين بود كه باعث شد يك دغدغه اجتماعي براي همسرم به.دليل اداره كردن اينجا به.وجود بيايد و خيلي از اين اتفاق خوشحالم چراكه احساس مي.كردم به.دليل شرايط كاري من كه مرتبا سر كار يا در سفرم، دچار نوعي افسردگي شده. خوشبختانه كار كافه باعث شد اين شرايط بهبود پيدا كند و همسرم هم با نهايت دقت و اشتياق اين كار را پيگيري مي.كند.
پايگاه كوچك
اما ظاهرا يكي ديگر از دلايلي كه باعث شده شهاب اين كافه كوچك را راه.اندازي كند اين بوده كه پايگاهي داشته باشد براي ديدار دوستان و دوستدارانش تا در فرصت.هايي كه دست مي.دهد بتواند با آن.ها گپ و گفتي داشته باشد و از نظرات و انتقادات.شان استفاده كند. تنها مسئله.اي كه در اين ميان او را ناراحت كرده دلخوري افرادي است كه از او گله.مند شده.اند كه چرا هميشه در كافه حضور ندارد؟ كه به.نظر مي.رسد خواسته غيرمنطقي.اي هم باشد؛ «دوستان انتظار داشتند هر وقت به اينجا تشريف مي.آوردند، من در كافه حضور داشته باشم كه چنين چيزي عملا شدني نيست چراكه اگر وقت كافي هم براي اين كار داشته باشم، كارم اين نيست. من 15 سال زحمت كار سينما را نكشيده.ام كه در نهايت بخواهم كار كافه.داري كنم. به.طور كلي اگر فرصتي براي گپ و گفت و انتقاد پيش بيايد من هميشه خوشحال مي.شوم و استقبال مي.كنم.
يكي ديگر از اهدافم هم از ايجاد اين كافه بنابر همان ضرب.المثل فرانسوي است كه مي.گويد: ايده.هاي بزرگ هميشه از پشت ميزهاي كوچك كافه.ها شكل مي.گيرد. هدفم اين بود كه در اينجا ايده.هاي خوب و خلاق هنري شكل بگيرد.»
راضي هستيد
اما شايد بد نباشد نگاهي هم به اين مسئله داشته باشيم كه كار كافه.داري منفعت مالي هم براي اين بازيگر خوب سينما و تلويزيون ما داشته يا نه؟ كه در پاسخ به اين سوال مي.گويد: واقعيت اين است كه اين كار به.دليل موقعيت محلي.اي كه دارد و اين.كه جاي پر رفت.وآمدي نيست درآمد آنچناني برايم ندارد اما به.دليل اين.كه لواسان محل زندگي.ام است و خيلي دوستش دارم و از طرفي به خاطر اين.كه همسرم بتواند مديريتش را برعهده بگيرد، اينجا را انتخاب كردم وگرنه در حال حاضر كمكي به هزينه.هاي زندگي.ام نمي.كند و از جيب هم براي اين.كه صرفا چراغ اينجا روشن بماند، هزينه مي.كنم. فقط اميدوارم كه اين كار براي آينده و فرزندانم حركت مفيدي باشد.
دور از هياهو
«شايد اگر ما از همين فضا استفاده ديگري مي.كرديم مثلا به يك مغازه تبديلش مي.كرديم از نظر مالي منفعت بيشتري براي.مان داشت اما در حال حاضر من اين كار را بيشتر دوست دارم و برايم مطلوب.تر است.»دور از هياهوي شهر و ناآرامي.هاي زندگي چند ساعتي را در كافه هنر گذرانديم و حالا زمان آن رسيده تا از اين محيط دوست.داشتني دل بكنيم و به همان هياهو و دلمشغولي.هاي زندگي باز گرديم. در آخر شايد بد نباشد كه شما هم بدانيد اين كافه دوست داشتني تا به حال ميزبان استاد جمشيد مشايخي و رضا صادقي در سالروز تولدشان بوده است تا با اين كار بيشتر از قبل به هويت خود اعتبار بخشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 329]