واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: حيا، فطري يا اکتسابي؟
يكى از امتيازات انسان، در مقايسه با موجودات ديگر، تهيه پوشش مناسب براى اندام خويش است . بر اين اساس، لباس پوشيدن يكى از شؤون و ويژگىهاى انسان است . لباس، افزون بر حفظ انسان از سرما و گرما و برف و باران و يارى دادن وى در حفظ عفت و شرم، در آراستگى و زيبايى آدمى نيز نقشى مهم ايفا مىكند و مىتوان آن را نشان دهنده گرايش اعتقادى فرد و تعلق وى به فرهنگى خاص دانست . قرآن كريم ضمن نعمت و هديه خداوند خواندن لباس به كاركردهاى مختلف آن اشاره مىكند و مىفرمايد: «اى فرزندان آدم، براى شما لباسى فرو فرستاديم كه اندام شما را مىپوشاند و مايه زينتشما است و لباس تقوا بهتر است . اين از آيات خداوند است . باشد كه متذكر شده پند گيريد .» (1) در كتاب مقدس نيز مىخوانيم: «چون زن ديد كه آن درختبراى خوراك نيكو است و به نظر خوشنما و درختى دلپذير، دانش افزا . پس از ميوهاش گرفته بخورد و به شوهر خود نيز داد و او خورد . آنگاه چشمان هر دوى ايشان باز شد و فهميدند كه عريانند . پس برگهاى انجير به هم دوخته، سترها براى خويشتن ساختند . . . . و خداوند، رختها براى آدم و زنش از پوستبساخت و ايشان را پوشانيد . (2) بر اساس پژوهشها، از آغاز پيدايش انسان، هر يك از زن و مرد كوشيده است تا پوشش مناسب خود را تهيه كند . آدمى نخستبا برگ درختان، سپس با پوستحيوانات و بعدها با دستبافتهاى خود، خويش را پوشاند . (3) خوشبختانه با پيشرفت صنعت و دستيافتن به منابع و ابزار جديد، پوشش نيز از تغييرات تكاملى بهرهمند گرديد و انسان به پوشاك مناسبتر دستيافت . نكته قابل توجه آن است كه اگر چه حيات آدميان از همان آغاز با «پوشش» پيوند خورده است، به دليل وجود نوعى احساس حياى طبيعى در جنس ماده، زنان در طول تاريخ در امر پوشش تلاش و جديتبيشتر از خود نشان دادهاند . (4) دانشمندان، در مورد علت اشتياق و جديتبيشتر زنان، نظرهاى گوناگون ارائه دادهاند. بسيارى ريشه اشتياق بيشتر زنان به پوشش را طبيعت آنان دانستهاند . ويل دورانت مىگويد: «شرمگينى، خاص نوع انسان نيست و شباهت آشكارى دارد به كراهتحيوان ماده از جفتشدن در غير فصل جفتجويى يا خارج از حد معتدل آن . مسلما ريشه شرمگينى نيز از همين جا است .» (5) در مقابل، ويليام جيمز، روانشناس معروف، حيا را امرى اكتسابى مىداند و مىنويسد: «زنان دريافتند كه دست و دلبازى مايه طعن و تحقير است و اين امر را به دختران خود ياد دادند . . . .» يكى از محققان سبب گرايش زنان به حيا را چنين توضيح داده است: «خوددارى از انبساط و امساك در بذل و بخشش، بهترين سلاح براى شكار مردان است . . . مرد جوان به دنبال چشمان پر از حيا است و بى آن كه بداند، حس مىكند كه اين خوددارى ظريفانه از يك لطف و دقت عالى خبر مىدهد .» (6) شوپنهاور نيز حياى زن را رهاورد پيمان پنهانى زنان براى افزايش ارزش و جذابيتخود و وادار ساختن مرد به جست و جو مىداند . (7) طبق اين ديدگاه، حيا امرى غريزى نيست . به نوعى در نهاد زنان ريشه دارد و از سرشتخاص آنان بر مىخيزد .
به هر حال، به گواهى متون تاريخى، در ميان اكثر قريب به اتفاق ملت ها و كشورهاى جهان حجاب زنان معمول بوده است . مورخان، بهندرت از اقوامى بدوى كه زنانشان داراى حجاب مناسب نبوده يا برهنه در اجتماع ظاهر مىشدند، نام مىبرند . تعداد اين اقوام آن قدر اندك است كه در مقام مقايسه قابل ذكر نيستند . (8) حجاب زنان در طول تاريخ، فراز و نشيبهاى بسيار ديده و در سايه فرهنگها و سليقههاى حاكمان و متنفذان مذهبى تشديد يا تخفيف پذيرفته، ولى هماره تداوم يافته و هيچگاه به طور كامل از ميان نرفته است . بسيارى از مؤرخان به گستردگى دامنه حجاب و رواج آن در بين زنان اشاره كردهاند . فريد وجدى با تصريح به قدمتحجاب، با استناد به دايرةالمعارف لاروس، گزارشى مفصل از پوشاندن صورت و همه اندامها توسط زنان يونانى و فنيقى ارائه مىدهد و از رواج حجاب در ميان زنان اسبرطا، سيبرى، آسياى صغير، فارس و عرب سخن مىگويد . (9) بسيارى از متفكران، برابر آيات قرآن و كتاب مقدس - آدم و حوا بدون حضور ناظرى بيگانه از برهنگى احساس شرم كردند و بدون آن كه تحت تاثير هيچ آموزه، فرمان يا تذكرى قرار گيرند، به وسيله برگهاى درختان بهشتى به سرعتخود را پوشاندند - راز رويكرد انسان به پوشش را نهاد و فطرت او دانستهاند; زيرا اولا، نخستين انسانها به طور فطرى به پوشش روى آوردهاند . ثانيا، گزارشهاى موجود به خوبى اثبات مىكند كه حجاب زن در نقاط مختلف جهان به طور كامل رعايت مىشده و در بعضى از موارد با شدت و سختى همراه بوده است . ثالثا، اگر اكنون نيز به لباس ملى كشورهاى جهان بنگريم، معمول بودن حجاب زنان را به خوبى در مىيابيم . آقاى «براون واشنايدر» در كتابى به نام «پوشاك اقوام مختلف» تصوير لباسهاى ملى و رايج كشورهاى مختلف جهان از عهد باستان تا قرن بيستم را به تفصيل ارائه كرده است . نگاهى كوتاه به اين كتاب نشان مىدهد يهوديان، مسيحيان، اعراب، يونانيان، اهالى رم، آلمان، خاور نزديك و . . . حجاب را به طور كامل رعايت مىكردند و اكثرا سر خويش را نيز مىپوشاندند . برابر تصاوير اين كتاب، كاهش تدريجى حجاب زنان از نيمه دوم قرن هيجدهم در اروپا آغاز شد; ولى حتى تا اواخر قرن نوزدهم، اروپاييان همچنان لباس بلند مىپوشيدند و سر را نيز مىپوشاندند . (10) متداول بودن حجاب در ميان ملل مختلف كه عقيده، مذهب و شرايط جغرافيايى متفاوت داشتند، نيز نشان دهنده تمايل فطرى زنان به حجاب دانسته شده است . بسيارى از جامعهشناسان حجاب زن را مقتضاى طبيعى جامعه بشرى معرفى كردهاند . مونتسكيو مىنويسد: «قوانين طبيعتحكم مىكند زن خوددار باشد; زيرا مرد با تهور آفريده شده است و زن نيروى خوددارى بيشترى دارد . بنابراين، تضاد بين آنها را مىتوان با حجاب از بين برد و بر اساس همين اصل، تمام ملل جهان معتقدند كه زنان بايد حيا و حجاب داشته باشند .» (11) در نظر منتسكيو، از دست رفتن عفت زنان به قدرى نواقص و معايب پديد مىآورد و روح مردم را فاسد مىكند كه اگر كشورى بدان دچار گردد، در بدبختىهاى فراوان فرو مىرود . به خصوص در حكومت دموكراسى از دست رفتن عفتسبب بزرگترين بدبختىها و مفاسد مىشود و اساس حكومت را از بين مىبرد . بدين جهت، «در جمهورى نه تنها اخلاق فاسد بلكه تظاهر به فساد اخلاق و سبكى را نيز منع كردهاند; چه آن كه عشوهگرى و طنازى كه از بيكارى زنها توليد مىشود، نتيجهاش آن است كه قبل از آن كه خود زنها را فاسد كند، ديگران را فاسد مىنمايد .» (12) در نظر منتسكيو، از دست رفتن عفت زنان به قدرى نواقص و معايب پديد مىآورد و روح مردم را فاسد مىكند كه اگر كشورى بدان دچار گردد، در بدبختىهاى فراوان فرو مىرود .با عنايتبه تمايل فطرى زن و نقش حياتى پوشش زنان در كنترل و هدايت غرائز شهوانى در مسير صحيح و جلوگيرى از فساد و تباهى جامعه، پيامبران الهى، هماهنگ با فطرت انسانى زنان، آنان را به حجاب فراخواندند و بدين وسيله اشتياق درونىشان را با قوانين تشريعى استحكام بخشيدند . (13) آرى، پروردگار جهانيان از يك سو گرايش به پوشش را در نهاد زنان به وديعت گذارد; از سوى ديگر، پوشاك را در لابهلاى نعمتهاى بيكرانش به بشر ارزانى داشت; و از سوى سوم «حجاب» را بر زنان واجب ساخت تا گوهر هستى «زن» در صدف پوشش صيانت گردد و جامعه از فرو افتادن به گرداب فساد و تباهى نجات يابد . قرآن كريم برهنگى و كنارگذاشتن لباس را دام شيطان معرفى مىكند و انسانها را از فروافتادن در چنين دامى بر حذر مىدارد: «اى فرزندان آدم، مبادا شيطان شما را بفريبد آنچنان كه پدر و مادر شما را از بهشتبيرون راند و لباسشان را از تنشان بيرون آورد ....(14) پىنوشت: 1 . اعراف (7): آيه 27 . 2. تورات، سفر پيدايش، باب 3، آيات 6- 8 و 20 و 21 . 3 . ويل دورانت در صفحه 155 نخستين جلد تاريخ تمدن درباره پوشاك انسان و تاريخ صنعتبافندگى مىنويسد: از آن وقت كه انسان توانستسنجاق و سوزن را بسازد، به بافندگى پرداخت; و نيز مىتوان گفت كه، از وقتى كه انسان بافندگى را آغاز كرد بر حسب ضرورت سوزن و سنجاق را ساخت; چون انسان تنها به اين خشنود نبود كه با پوستحيوانات خود را بپوشاند . با پشم گوسفند و الياف گياهان لباسهايى را براى خود تهيه كرد و همين لباس ساده است كه جامه رد هندى و شنل يونانى و لنگ مصرى قديم و ساير اقسام گوناگون و جذاب لباس انسان را در عهدهاى مختلف تشكيل داده است . در اين هنگام است كه بافندگى از مهمترين هنرهاى مخصوص زن گرديده است . دوكها و ماسورههايى كه در ميان عصر جديد به دست آمده، به خوبى نشان مىدهد كه صنعت عظيم بافندگى ريشه دورى دارد . 4. المراة و فلسفة التناسليات، فخرى، ص 278، لذات فلسفه، ويل دورانت، ص 129 . 5. لذات فلسفه، ويل دورانت، ترجمه عباس زرياب، ص 129 . 6 . همان، ص 129 . 7 . حسينى نجفى، ص 116 . 8. النادر كالمعدوم; موارد كمياب همانند ناياب است . 9 . دايرة المعارف فريدوجدى، ج 3، ص 336 . 10 . ر . ك . پوشاك اقوام مختلف، ترجمه يوسف كيوان شكوهى . 11 . زن در آيينه تاريخ، على اكبر علويقى، ص 115 . 12 . روح القوانين، منتسكيو، ترجمه على اكبر مهتدى، ص 325 . 13. براى تفصيل بيشتر به حجاب در اديان الاهى از نگارنده مراجعه مىشود . 14. اعراف (7): 27 . منبع :پرسمان - باتلخيصتنهظيم براي تبيان :داوودي :حصاري از پاکي ها حجاب در ملل و اقوام گذشته حجاب ،نه افراط نه تفريط حجاب قديمي شده!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 987]