واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: حجت الاسلام و المسلمین خاتمی : وقار و حرمت زن در دنیای مدرن شکسته شده است
در آستانه میلاد خجسته حضرت زهرا (س) چهارمین نشست هم اندیشی گفتگوی فرهنگها و تمدنها در قالب گفتگو میان رئیس و اعضای هیات رییسه موسسه گفتگوی فرهنگها و تمدنها با بانوان فعال فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی برگزار شد.به گزارش مهر، حجت الاسلام سید محمد خاتمی رییس موسسه بینالمللی گفتگوی فرهنگ ها و تمدنها در این نشست با تاکید بر ضرورت شناخت جایگاه خود در جهان و یافتن جهت گیری حرکت ما، گفت : سنت برای هر جامعه ای که بخواهد هویت داشته باشد مثل هوایی است که در آن تنفس می کند. این سنت ممکن است مسموم و آلوده شود و نیاز به پالایش دائم دارد و اگر سنت با حفظ هویت خود نوسازی نشود میتواند مثل هوای مسموم خفه کننده هم باشد.خاتمی ادامه داد : باید بدانیم که شرایط و وضعیت دنیای ما چگونه است. بسیار شنیدهایم که مهم ترین مساله ای که برای ما به خصوص شرقیها و از جمله مسلمانان که پایه های سنتی فرهنگشان قویتر است وجود دارد، بحث نسبت میان سنت و تجدد است و اگر حل نشود نه تنها مساله زنان بلکه هیچ مسالهای در عرصههای مختلف حل نخواهد شد.وی با تاکید بر ضرورت شناخت دنیای متجدد گرچه مقاومتهایی در مقابل فرهنگ نو و متجدد حتی در غرب هم وجود دارد، اظهار داشت : لازم است نتیجه بحثها و جمعبندیها در خصوص سنت، مدرنیته و پسامدرنیته از جمعهای بستهی ما بیرون آید و به صورت گفتمان درآید. فکرهای مختلفی در تاریخ مطرح و در تاریخ هم دفن شده و نفوذ و رواجی نداشته است، تبدیل به گفتمان شدن، به معنای رواج عمومی فکر است که میتواند منشاء تحول شود.رئیس موسسه بینالمللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها با اشاره به اینکه هنوز دنیای مدرن دنیای قالب است تصریح کرد : ما هنوز در دنیای مدرن به سر میبریم، حتی تهاجمهایی که در غرب به مدرنیته میشود، به صورت یک حرکت منسجم که بتواند جایگزین مدرنیته شود نیست. مدرنیته دارای مفاهیم اخلاقی، فرهنگی، فلسفی و سیاسی متعددی است، اما یک وجه مشترک میان تمام این معانی متعدد وجود دارد و آن عبارت است از یک تحول عمیق که در اواخر قرون وسطی در جهان غرب ایجاد شد. این حرکت که بعدها به رنسانس مشهور شد، یک حرکت دینی با تعبیر تازهای از دین و انسان دینی در دنیای جدید بود.خاتمی از این تحول عمیق به عنوان گشودگی متقابل جهان و انسان به روی هم به جای عزلت از جهان تعبیر کرد و ادامه داد : این گشودگی متقابل انسان و جهان به روی یکدیگر روح مدرنیته است. اما این مبنا در طول حرکتش به نتیجه ای خلاف نظر کسانی که این حرکت را شروع کردند، رسید و مبدل به اندیشه تسخیر جهان و طبیعت و تسلط بر آنها شد و در حد طبیعت هم باقی نماند و به سلطه انسان بر انسان تبدیل و به صورت استعمارآثار و نتایج ناگوار به بار آورد.وی با اشاره به اینکه با ظهور مدرنیته و محور قرار گرفتن انسان، عقل خود بنیاد انسان مبنا قرار گرفت یادآور شد : پسامدرنیته به همین جنبه مدرنیته حمله کرد. زیرا با مبنا قرار گرفتن عقل خودبنیاد انسان، او گمان میکرد که تمام مسایلش با علم حل میشود و رسالت علم را نه کشف و فهم که تغییر جهان میدانست و استعمار انسان،عرفی شدن زندگی و تقدس زدایی از نتایج اصلی مدرنیته است.رئیس موسسه بینالمللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها با تاکید بر اینکه وجود خشونت در دنیای مدرن که بیشترین قربانیانش زنان هستند، امری طبیعی است، تصریح کرد : با تقدس زدایی تنها خرافات از بین نمیرود، بلکه بسیاری از ارزشها و هنجارهای مقدس در نظر همه ادیان از بین میرود و دیگر اخلاق معنا ندارد. اخلاق اگر مبتنی بر ارزش متعالی و مقدس نباشد، نه وجود پیدا میکند و یا حتی اگر وجود پیدا کند، بتواند در جامعه ضمانت اجرا پیدا کند.خاتمی اظهار داشت : اما این حرکت یک گام دیگر هم داشت و آن این که با محور قرار گرفتن انسان، حاکمیت انسان بر سرنوشت خود نیز اصیل شد و از دل آن نظامهای دموکراتیک بیروت آمد در حالی که دموکراسی در دنیای قدیم مذموم بود. در دنیای جدید و با دید جدید دموکراسی یک ارزش به حساب آمد.وی با اشاره به ظهور مشکلات در دنیای مدرن، از جمله بروز جنگهای جهانی، درگیریهای درونی، ایسمها و پیدایش ایدئولوژیهای مختلف، گفت : با گذشت زمان و در نیم قرن اخیر حرکتی در اعتراض به دنیای جدید به نام پست مدرن ایجاد شده است. پسا تجدد،تمامیت، وحدت و عمومیت عقل و فکررا نفی میکند و با تایید بر تکثر در متن و عرصه جامعه بشری وفرهنگها، نفی متن و پیرامون و طرح محور قرار دادن گفتگو و تبادل بینامتنی و بین فرهنگی در جامعه، مرکزیت زدایی میکند و این از جنبههای مثبت قضیه است.رئیس موسسه بینالمللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها ادامه داد : نکته مهمی که در پساتجدد برجسته است، نفی حجیت عقل است که خود فاجعهبار خواهد بود. وقتی عقل را از حجیت بیندازیم تبدیل به سلاح مخربی میشود که علیه خود نیز به کار میرود. اگر امروز ما مدرنیته را نقد میکنیم از موضع پساتجدد نیست و در واقع پست مدرنیته جریانی در برابر تجدد نیست و به نظر می رسد که نمی تواند بنیاد مدرنیته را از بن برکند، در حالی که مدرنیته بنیاد قرون وسطی را دگرگون کرد.وی با تاکید بر اینکه برای حل مسایل مبتلابه جامعه ما و جهان باید نگاه پروسه ای داشت، گفت : با فرمان دادن، وضعیت زنان و سایر مشکلات حل نمیشود.خاتمی پس از ترسیم وضعیت امروز دنیا به سنتهای جامعه ما اشاره کرد و افزود : من افتخار میکنم که در سنت من که ریشه حیات اجتماعی من است، انسان جایگاه والایی دارد. در فرهنگ معنوی اسلام و حکمت معنوی شرق انسان به خاطر داشتن عقل، اراده و آزادی بسیار والا است. بزرگترین ارزشی که من در سنتم میبینم این است که این انسان مخاطب خدا و کلام قدسی است . صرفنظر از اینکه در بینش معنوی ما نه تنها انسان، که هر موجودی کلمه خدا است و انسان کلمه خاص خدا محسوب میشود.وی گفت : مهم این است که انسان مخاطب خدا و خلیفه او بر روی زمین است و لازمه این جایگاه آزادی، آگاهی، اختیار و اخلاق است. اگر انسان مخاطب و خلیفه خدا است، این انسان نمیتواند تحت سلطه دیگری قرار گیرد. بنا بر این پایه و مایه دموکراسی که حق حاکمیت بر سرنوشت خود است یک حق الهی است و در بینش حکمت معنوی ما وجود دارد.رییس موسسه بینالمللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها تاکید کرد : ایمانی که از سر آگاهی و آزادی نباشد ارزشی ندارد . بنابراین سنت ما هم به نحوی باید بازسازی شود تا با این خصوصیات سازگار باشد. نمیتوان انسان را حاکم بر سرنوشت خود و خلیفه خدا بر روی زمین دانست اما از نظر سیستم حقوقی و روابط اجتماعی و سیاسی دارای ضوابطی بود که با این اصل ناسازگار است.رئیس جمهور سابق کشورمان با تاکید بر اینکه در حکمت معنوی ما استقرار حاکمیت انسان بر سرنوشت خود از دین مایه میگیرد و تلطیف میشود و برخلاف دموکراسی غرب با نفی هر گونه تقدس از انسان و جهان همراه نیست؛ در عین حال گفت : یکی از مشکلات بشر این است که تقدس درتاریخ به اموری سرایت داده شده که مقدس نیستند و متولیان دین و قدرت در جامعه تقدس را به امور غیر مقدس سرایت داده و در اینجا دو جنایت کردهاند، یکی به انسان و دیگری به امر مقدس و خود این امر در گشایش بشر جدید به تقدس زدایی از همه چیز بوده است .وی تاکید کرد : تحول مورد نظر ما با دستور، فرمان، بخشنامه وغیره ممکن نمیشود و باید تحول گفتمانی در جامعه پدیدار و مردمسالاری، مورد قبول و رواج در افراد جامعه شود و در غیر این صورت تحت عنوان دموکراسی شاهد استقرار نوعی پوپولیسم، عوامزدگی و حرکت توده وار خواهیم بود که بدترین دیکتاتوری از دل آن بیرون میآید. هیجان مردم آلمان نسبت به هیتلر کم نبود و شاید در طول تاریخ هیچ رهبر و هیچ نظامی مانند هیتلر مورد استقبال تودههای تحریک شده با احساسات و عواطف قرار نگرفت. فاشیسم هم از دل نوعی پوپولیسم، مردم گویی و مردم فریبی به وجود میآید.رییس موسسه بینالمللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها با اشاره به وجود خشونت سازماندهی شده در دنیا تصریح کرد: در این زمان است که گفتگوی تمدنها مطرح میشود. باید قبول کنیم که زنان ما بزرگترین قربانیان خشونت هستند . بدون تجدید نظر در نحوه سلوک با زنان و پذیرش نقش آنان در عرصه حیات اجتماعی ، نمیتوان خواستار دنیای بدون خشونت بود. در گفتگوی تمدنها نیز زنان و نگاه زنانه به زن و جهان بسیار مهم است.خاتمی ادامه داد : دفاع از زن را باید از دفاع فانتزی از زن جدا کرد. در عرصه سیاست دفاع فانتزیتری از زن شده است تا در عرصه زنان متفکر و هنرمند. متاسفانه همه ما دچار نوعی افراط در مقابل تفریط و مردمعیاری شده ایم .به اعتقاد من باید الگوی ظهور زن و بر اساس آن حضور زن در جامعه را معین کرد.رییس موسسه بینالمللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها تاکید کرد : ما باید در دنیای جنگ زده امروز یک جنگ را آغاز کنیم تا به صلح برسیم؛ اما ابزار این جنگ گلوله و انفجار و بمب نیست، بلکه ابزار آن عبارت است از کلمات و تلاش برای از کار انداختن سلاحهایی که در خدمت خشونت به کار میرود و برای گرفتن مهمترین بستر اجرای خشونت در دنیای ما یعنی افکار عمومی. باید افکار عمومی را از خشونتطلبان بگیریم و گفتگوی تمدنها میخواهد وارد این جنگ شود.به گفته وی برای داشتن جامعه مردمسالار، نمیتوان از سنت دست برداشت، بلکه باید سنت، نوسازی شود. زیرا ما نمیتوانیم در تمدن غرب هضم شویم و نیاز به تجدد سازگار با معیارهای فرهنگی خود داریم و آنگاه تلاش گسترده برای تبدیل اندیشه تحول به گفتمان در جامعه کرد.وی با طرح این سوال که چگونه می توان ظهور زن در جامعه را تامین کرد به گونهای که وقار و حرمت او حفظ شود شود گفت : در دنیای جدید این وقار شکسته شده است و باید دید ما چگونه میتوانیم وقار و حرمت زن را حفظ کنیم و این مانع حضور و ظهور اجتماعی زن در جامعه نشود. تردید نکنید که پایدارترین اساس جامعه ما خانواده است و متاسفانه یکی از مشکلات غرب از بین رفتن خانواده است . خواه ناخواه زن نقش مهم و اساسیتری در وجود و ثبات و سلامت خانواده دارد و رسیدن به این پاسخ یک پروسه است و نه پروژه چنانچه گفتگوی تمدنها نیز یک پروسه است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 505]