محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828712262
با رئيس اداره كنترل ايدز وزارت بهداشت ايدز؛ بيماري اجتماعي
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: با رئيس اداره كنترل ايدز وزارت بهداشت ايدز؛ بيماري اجتماعي
جام جم آنلاين: براي گفتگو با دكتر عباس صداقت، رئيس اداره كنترل ايدز كه ميرفتم، چهره بيمار ايدزي كه به روزنامه آمده بود به يادم ميآمد و حرفهايش كه گله بود و شكايت. از برخوردها، انگها و همه رفتارهاي ناملايم با كسي كه فقط بيمار است. همين. شايد به خاطر همين ذهنيت بود كه شروع مصاحبه ما هم با در نظر گرفتن حضور فرضي يك بيمار ايدز و اولين مشكلي كه به زبان خواهد آورد، شروع شد و با همين بيمار و مشكلاتش تمام شد.
در طول مصاحبه هم بحثهايي مطرح شد كه با تحقق آنها شايد روزي برسد كه بيماري ايدزي مشكلاتش به حداقل برسد. مشكلاتي كه بايد با كمك دولت، رسانهها و مردم حل شود. براي روز جهاني ايدز خواندن اين مصاحبه شايد رسالت ما را براي اطلاع رساني محقق كند.
من به عنوان نماينده رسانه اينجا هستم و شما به عنوان رئيس اداره ايدز در وزارت بهداشت. اگر يك بيمار ايدزي در اين گفتگو شركت داشت، فكر ميكنيد اولين چيزي كه به عنوان دغدغه و مشكلش مطرح ميكرد، چه چيزي بود؟
اولين مشكلي كه نه تنها براي كشور ما بلكه براي همه كشورها ميتواند برنامههاي كنترل اين بيماري را تحت تهديد قرار دهد، بحث انگ و تبعيضي است كه در جامعه در ارتباط با اين بيماري وجود دارد.
چرا اين انگ و تبعيض براي اين بيماران مشكلساز ميشود؟
به چند دليل اين انگ و تبعيض مهم است. يكي اينكه اين انگ و تبعيض باعث ميشود افراد و گروههايي كه در معرض اين بيماري قرار گرفتهاند، براحتي نتوانند به سيستمهاي ما مراجعه كنند و تحت مشاوره و آزمايش و تحت نظام مراقبت قرار گيرند. سيستم ما در حال حاضر در همه استانها مراكز مشاوره دارد، افراد داوطلبانه مراجعه ميكنند، مشاوره قبل از آزمايش، آزمايش و مشاوره بعد از آزمايش. اگر آزمايششان مثبت بود، تحت پوشش يك نظام جامع مراقبت قرار ميگيرند، پيشگيري، بررسي بيماريهاي ديگر تا درمان خانواده، همسر و خودشان كه همه رايگان است.
منتها اين تابو يا انگي كه وجود دارد، باعث ميشود افراد مخصوصا در مناطقي كه از لحاظ جغرافيايي محدودتر است و همه همديگر را ميشناسند، از آشكار شدن بيماري خود حذر كنند و ناگفته نماند كه اين مساله در كل كشورها صادق است.
درخصوص تبعيضها چطور؟ يك بيماري ايدزي با چه تبعيضهايي روبهروست؟
اگر مشخص شود فردي مبتلا به اين ويروس است، اين فرد حق دارد مثل بقيه شهروندان از حقوق شهروندياش بهرهمند باشد.
اين فرد قطعاً زماني كه مبتلا به اين بيماري بوده، اطلاع از نحوه انتقال اين بيماري نداشته است، پس در نتيجه مجرم نيست، بيمار است. بايد به عنوان يك بيمار به آن توجه كرد، نه با نگاه يك مجرم كه دچار جرم شده است.
ببينيد مثلاً اينكه من راضي نباشم با كسي كه مبتلا به اين بيماري است در يك جا كار كنم، در يك جا زندگي كنم، در يك محل باشم، در يك جا درس بخوانم و مراوده داشته باشم، باعث ميشود اين افراد هر چه بيشتر بروند در جمعيتهاي مخفي قرار بگيرند.
امروزه اين افراد به عنوان يكي از عوامل مهم در پيشگيري از حركت اپيدمي بيماري مطرح هستند.
يعني اين افراد بايد اينقدر توانمند باشند، در جامعه اعتماد به نفسشان بالا برود، حقوقشان همانند ديگر شهروندان جامعه رعايت شود كه خود اين افراد حساس شوند كه بيماريشان به ديگر افراد جامعه انتقال نيابد. از طرفي ريشه تبعيض هم بحث باورهاي غلط است. باورهاي غلط كه مثلا اين بيماري از چه راههايي منتقل ميشود.
اين بيماري از راه دست دادن، شنا كردن در يك استخر، در يك حمام استحمام كردن، در يك جا كار كردن، از ظروف همديگر استفاده كردن، با نيش پشه و حشرات و حتي در يك مكان زندگي كردن منتقل نميشود.
دست دادن و روبوسي كردن با اين افراد هم باعث انتقال بيماري نميشود. اگر ما بتوانيم اين باورغلط را در جامعه عوض كنيم و اطلاعات درستي در خصوص راههاي انتقال بدهيم، خيلي كمك كردهايم به اينكه اين تبعيض از بين برود و به بيماران كمك شود.
راههاي اصلي انتقال بيماري چيست؟
اين بيماري فقط از دو راه بسيار عمده منتقل ميشود. از طريق خون و فرآوردهاي خوني كه در كشور ما پالايش خون و فرآوردههاي آن به دقت انجام ميشود و راهبرد خون سالم صد درصد در كشور ما اجرا ميشود. پس از اين راه خطر انتقالش خيلي نادر و بعيد است.
استفاده از وسايل تزريق مشترك در ميان مصرفكنندگان مواد مخدر و ارتباطات جنسي محافظت نشده نيز از راههاي شايع محسوب ميشوند كه كافي است كسي اين عوامل را خوب بشناسد و بتواند از خودش در مقابل اين بيماري محافظت كند. در اين خصوص رسانه نقش مهمي دارد و ميتواند با آموزشهاي مستمر و متنوع در قالب داستان، سريال، فيلم، گزارش خبري، مصاحبه يا هر چيز ديگري مخاطبان را با اين بيماري آشنا كند.
البته من فكر ميكنم بيماران مبتلا به كمك شما بيشتر احتياج دارند. چون ابعادي كه شما مطرح ميكنيد، اعم از تبعيضهايي كه وجود دارد و انگي كه به آن ميخورد، لزوما بين بخشي نيست. آن جايي كه اين بيمار بايد اعتماد به نفسش را به دست آورد به آگاهيهايي كه وزارت بهداشت، اداره شما و كلا اين مجموعه بايد به آن بدهد، نياز دارد. رسانه زماني ميتواند كارش را درست انجام دهد كه از اين سمت درست تغذيه شود، موافق نيستيد؟
به نكته خيلي خوبي اشاره كرديد اولا بايد توجه كنيم ايدز تنها يك بيماري نيست، يك معضل اجتماعي است. بسياري از ريشههاي اين بيماري برميگردد به عوامل تاثيرگذار اجتماعي كه در همه جوامع وجود دارد و مختص جامعه ما نيست.
يكي اينكه جمعيت ما جوان است. دقيقا از آمار اطلاع ندارم، ولي بيش از 50 درصد از جمعيت كشور در سنين جواني و نوجواني قرار دارند و معمولا جوانان در مبادرت به رفتارهاي پرخطر كنجكاو هستند.
بسياري از ريشههاي اين بيماري برميگردد به درون جامعه، پس در نتيجه عوارض و عواقب اين بيماري هم به جامعه برميگردد. يعني وقتي ميگوييم اين بيماري تنها يك معضل سلامتي نيست، بلكه يك معضل اجتماعي و معضل اقتصادي است و عزم ملي را ميطلبد، منظورمان همين است، يعني همه بايد در اين رابطه كنار هم باشيم.
ما در حال حاضر قوانين خوبي داريم، از آموزش و پرورش به كليه مدارس بخشنامه شده كه هيچ دانشآموز مبتلا به اين ويروس يا اينكه پدر و مادرش مبتلا به اين ويروس باشند، صرفا به دليل اين موضوع حق محروميت از تحصيل را ندارد.
يك بخشنامه با امضاي معاون اول رئيسجمهور به كليه كارفرماها وجود دارد كه هيچگاه كارفرماها حق بيكار كردن يا استخدام نكردن فردي را صرفا به خاطر اينكه مبتلا به اين ويروس است يا خانوادهاش مبتلا به اين ويروس هستند، ندارد.
قوه قضاييه نيز به كليه زندانها ابلاغ كرده كه هيچ زنداني صرفا به خاطر مبتلا بودن به اين بيماري از بقيه زندانيان جدا نشود و همين طور برنامههاي كاهش آسيب را به رسميت شناخته و ابلاغ كرده كه هر كسي كه به نوعي بيماري اعتياد به مواد مخدر را دارد، اگر تحت پوشش برنامههاي كاهش آسيب قرار گيرد، مصون از پيگردهاي قانوني است.
وزارت بهداشت به كليه مراكز بهداشتي درماني ابلاغ كرده كه اين مراكز موظفند بيماران مبتلا به اچ. آي. وي و ايدز را مانند بقيه بيماران سرويس بدهند و فرقي براي آنها نگذارند. پس پشتوانه قانوني قضيه كامل است اما درخصوص وظيفه آموزش و اطلاعرساني، بخشي مربوط به گروههاي ويژه و آسيبپذيراست. يعني مصرفكنندگان تزريقي مواد مخدر، همسرانشان، افرادي كه مبتلا به اين ويروس شدند و همسران خانوادههاي آنها و افرادي كه ديگر رفتارهاي پرخطر را دارند كه در اين خصوص ما با همكاري ديگر وزارتخانهها و نهادها وارد عمل ميشويم.
پس اطلاع رساني براي عموم جامعه چه ميشود؟
در پاسخ اين سوالات هم مطرح ميشود كه دسترسي ما به جمعيت عمومي چقدر است؟ ما چقدر ميتوانيم خانه به خانه ورود پيدا كنيم؟ آيا اصلاً اين ماموريت ماست؟ آيا توان ما اجازه اين كار را ميدهد؟
بعضي خدمات ويژه است و بخش ديگر عمومي. خدمات ويژه وظيفه ماست و دسترسي به افراد ويژه هم وظيفه ما.
ما الان تيمهاي ياري رسان تشكيل داديم. بيش از 192 تيم در حال حاضر در سراسر كشور كار ميكنند. اعضاي اين تيمها كساني هستند كه قبلا زنداني بودند يا مصرفكننده مواد مخدر تزريقي يا اينكه مبتلا به اچ. آي. وي هستند.
اين افراد حالا يار ما شدهاند و در بيغولههايي كه امكان دسترسي به گروههاي در معرض خطر يا داراي رفتار پرخطر، نيست يا كم است ميروند و آموزشها و خدمات را ارائه ميكنند. جاهايي كه من و شما نميبينيم. ولي درخصوص عموم جامعه نقش رسانه پررنگ ميشود.
دقيقا اعتراض من همين است، شما داريد با من صحبت ميكنيد. من قرار است اين صحبتهاي شما را به عموم جامعه ارائه كنم. در واقع اين يك مصاحبه آموزشي است اما شما مثلا از لغت رفتارهاي پرخطر استفاده ميكنيد ، در حالي كه به نظرم چنين مفاهيمي هنوز صراحت لازم را ندارند و ممكن است برا ي خواننده گنگ باشد. ما همچنان داريم با واژهها بازي ميكنيم. رفتارهاي پرخطر در باور عامه يك واژه گنگ است و هنوز خيليها تعريفي از آن ندارند. شما به عنوان مسوول هنوز در مواجهه با رسانه با زبان اشاره صحبت ميكنيد؟
اين ويژگي رسانه عمومي است.
اين ويژگي رسانه نيست. به نظرم پنهانكاري است.
نه، بحث پنهان كاري نيست. زماني كه رسانه خبري را منتشر ميكند، حالا يا از تلويزيون يا از طريق رسانههاي نوشتاري يا راديو، اين خبر طيف وسيعي از مخاطبان را در نظر ميگيرد.
فرضا يك برنامه تلويزيوني در حال پخش است و تمام اعضاي خانواده نشستهاند، از بچه 5 ساله تا مرد 90 ساله، پس در واقع جوانب اين اطلاعرساني بايد در نظر گرفته شود.
ما هميشه بر شفافسازي تاكيد داريم. در هيچ كجاي دنيا هم اين طور نيست و شما نميتوانيد به يك طيف وسيعي آموزش دهيد. آموزش بايد مديريت شده باشد. از طرفي الگوي انتقال بيماري در كشور ما متفاوت است.
تاكيد مسوولان و كارشناسان، در 2 مورد مصرفكنندگان تزريقي مواد مخدر و روابط جنسي محافظت نشده است. در واقع چيزي كه الان زنگ خطر ما محسوب ميشود، با توجه به اينكه اين بيماري رشد سريعي دارد تغيير الگوست. بارها اعلام شده ما با تغيير الگو مواجهيم، يعني از مصرفكنندگان تزريق به روابط جنسي نامشروع. پس برنامههاي آموزشي هم در همين جهت بايد شفاف شود؟
صحبت شما درست است. ما بايد تخمين بزنيم در آينده مسير حركت اپيدمي بيماري به كدام طرف ميرود و بر همان اساس طرح و برنامه داشته باشيم. اما به هرحال يك برنامه مداخلهاي بايد بوميسازي بشود. بايد ايراني باشد. شما نميتوانيد برنامهاي كه مثلا در تايلند پياده شده، درايران اجرا كنيد.
به هرحال اعتقادات فرهنگي ما مانع از اين است كه بتوانيم خيلي صريح و راحت راجع به هر چيزي صحبت كنيم. از طرف ديگر، اين تغيير الگو هنوز اتفاق نيفتاده، ولي بايد مواظب باشيم اتفاق نيفتد.
در حال حاضر بعضي كارشناسان معتقدند ميزان انتقال از طريق روابط جنسي محافظت نشده در حال افزايش است.
طبق آخرين آماري كه ثبت كرديم، حدودا 69 درصد از موارد ثبت شده اين بيماري، از طريق تزريق وسايل مشترك در اعتياد تزريقي بوده و حدود 8 درصد از راه انتقال جنسي و در حدود 22 درصد موارد نيز، راه انتقال ناشناخته بوده است. ايران در حال حاضر يك الگوي برتر در ارتباط با كنترل اين بيماري دارد و گروههاي بسياري از كشورهاي ديگر مداوم ميآيند و از برنامههاي ما الگوبرداري ميكنند كه اين برنامهها را بتوانند در كشورشان پياده كنند.
به نظر ميرسد اين برنامهها بيشتر روي كاغذ است. مثالي ميزنم درباره همكاري شما با ستاد مبارزه با مواد مخدرو بحث نصب خودپردازهاي سرنگ و كاندوم. اين بحث خيلي طول كشيد و دائم در چالش بود. ظاهرا الان 5 منطقه داراي خودپردازاست و هيچ گزارشي به ما كه رسانه باشيم در مورد اينكه نصب آنها چگونه بوده و چه تاثيري داشته اعلام نشده، به عبارتي درسكوت در حال انجام است.
اين برنامه را دفتر سلامت روان و دفتر جوانان ما كه بحث اعتياد را دنبال ميكند، بايد پاسخ دهد. ولي تا آنجايي كه در كميتههايشان بودم و اطلاع دارم اين برنامه به شكل پايلوت در حال اجراست. در هر برنامه پايلوت يا آزمايشي هم بايد منتظر بررسيها و نتيجه كار در مدت زمان تعيين شده باشيم.
اگر چالش يا نگراني از سوي وزارت بهداشت وجود داشته به بحث آموزشي در كنار نصب اين خودپردازها مر بوط بوده و اين مساله كه فقط يكي بيايد سرنگ را دريافت كند و برود، يا اينكه بعد آموزشي در اين وسط نيز در نظر گرفته ميشود.
در هر صورت، بحث خودپردازها در مرحله ارزيابي است. نتايج اين ارزيابي كه مشخص شود در ارتباط با اينكه اين طرح تبديل به برنامه شود، قطعا اطلاعرساني خواهد شد.
بحث آموزشي هم در اين برنامه مورد توجه قرار گرفت؟
بله. توزيع همزمان جزوههاي آموزشي كه به صورت تصوير يا متن بخواهد در كنار دستگاههاي خودپرداز اطلاعات بدهد، در حال انجام است، منتها كارشناسان معتقدند ممكن است اين آموزش كافي نباشد.
بايد ارزيابي شود كه آيا فردي كه اين خدمت را دريافت ميكند، با يك پنفلت يا بروشور ميتواند تمامي آموزشهايي را كه لازم است دريافت كند يا نه. اما اينكه شما اشاره كرديد، اين حرفها روي كاغذ است، بايد توضيح بدهم اين تجربيات كاملا مستند است.
در خيلي از كشورها مخصوصا خاورميانه شيوع اچ. آي. وي در ميان يكي از گروههاي داراي رفتار پرخطر شايع است. در كشور ما اين گروه ويژه فعلا مصرف كنندگان تزريقي مواد هستند كه شيوع اچ. آي. وي در آنها در عرض كمتر از 2 سال به بالاي 40 درصد افزايش مييابد.
ما مطالعات زيادي را در داخل كشور انجام داديم و سال گذشته مطالعه جامعي در كل كشور انجام شد. خيلي زمانبر و هزينهبر بود و در نهايت به ما ثابت كرد كه از اين شيب تند، نسبت به آخرين مطالعهاي كه در همين رابطه مثلا در سال 81 و 83 انجام شده، كاسته شده است.
وقتي اينها را در كنار هم قرار ميدهيم، ميبينيم برنامههاي كاهش آسيب ما فقط روي كاغذ نيست.
يعني اگر ما اين مداخلات را انجام نميداديم، امروز بايد شيوع اين بيماري در بين مصرفكنندگان تزريقي مواد مخدر به بالاتر از 30 درصد ميرسيد، در حالي كه الان چيزي در حدود 8/18 درصد است.
وقتي مقايسه ميكنيم، ميبينيم بايد شيب تندي اتفاق ميافتاده كه نيفتاده و مستندات آن در بسياري از كشورهاي دنيا مخصوصا مطالعات آن در كشورهاي خاورميانه و آسيا وجود دارد. پس برنامههايمان تا الان موفق بوده است.
سازمانهاي بينالمللي متولي امر بهداشت هم تاكيد ميكنند كه اين برنامه موفق بوده است. ما الان دست نوشته داريم، در سازمان بهداشت جهاني كه برنامه كاهش آسيب ايران را به عنوان يك بهترين تجربه (Best Practice) براي استفاده ديگر كشورها در بين كشورهاي منطقه معرفي كرده است.
نبايد گفت همه چيز در آينده هم موفقيتآميز خواهد بود، چون اين بيماري به دليل ماهيتش با جوان و نوجوان ارتباط دارد و چون به الگوهاي رفتاري مرتبط است، بسرعت تغيير مسير ميدهد.
به همين دليل، در حال حاضر ارتباطات جنسي محافظت نشده بيشتر مورد توجه است و بحثهاي اجتماعي زيادي وجود دارد كه بر اساس شواهد و گزارش پزشكان متخصص و اعضاي هيات علمي دانشگاهها موارد ابتلا از اين طريق در حال افزايش است.
البته قسمتي از اين افزايش مربوط به اين است كه مراجعات بيشتر شده و افراد راحتتر ارتباطات جنسي محافظت نشدهشان را بيان ميكنند. ولي قسمت عمدهاش اين است كه بايد بپذيريم امكان تغيير الگوي انتقال براي كشور ما هم ممكن است وجود داشته باشد.
درباره جزوه آموزشي ايدز در مدارس نيز ظاهرا مشكلاتي پيش آمده و خانوادهها نسبت به آن خيلي توجيه نيستند. در ضمن قرار بود اين جزوه به شكل اجباري تدريس شود كه در حال حاضر اختياري است. نظرشما چيست؟
مهارتهاي زندگي را كاملا مطالعه كردم و خيلي هم خوب تدوين و طراحي شده است.
مثلا در مقطع ابتدايي به دانش آموز ياد ميدهد كه شاخص انتخاب دوست چيست، الگويي كه دوستت را بايد انتخاب كني، در دوره راهنمايي تكميلتر ميشود، مثلا هنر نه گفتن را ياد ميدهد. به دانشآموز كمك ميكند كه قدرت تميز و انتخاب را در محيطي كه قرار ميگيرد كسب كند.
در مقطع دبيرستان در بحث زيستشناسي وارد مقوله بيماري ميشود و راههاي انتقال و پيشگيري و معضلات بيماري را بررسي ميكند.
ولي مشكلي كه وجود دارد، اين است كه اولاً اين درس در كليه مدارس اجباري نيست. در بعضي مدارس بستگي به علاقه مدير مدرسه يا مربي پرورشي يا بهداشتي اين درس جدي گرفته ميشود در بعضي مدارس خير.
قبول داريد؟
بله كاملا قبول دارم. اين كاملا طبيعي است يعني تغيير باور زمانبر و هزينه براست. شما براي عوض كردن باوري كه در فردي ايجاد شده، به يك آموزش مستمر نياز داريد.
اين هم يكي از باورهاي غلط است. انتقال اچ. آي. وي از طريق دندانپزشكي بسيار بسيار كمتر از بقيه بيماريهاي قابل انتقال از طريق خون است. مثلا احتمال انتقال هپاتيت B از طريق دندانپزشكي 40 برابر بيشتر از ايدز است يا مثلا هپاتيت C.
در صورتي كه خود دندانپزشك هم براي محافظت از خودش موظف است طبق پروتكلهاي موجود دستگاههايش را استريل كند.
از طرفي ويروس اچ. آي. وي اينقدر ضعيف است كه در محيط خشك خارج از مايعات بدن در كمتر از 2 ساعت از ميان ميرود.
اظهارنظرات متفاوتي در اين زمينه مطرح شده است. از 5 دقيقه گفته شده تا 2 ساعت؟
اينها همه بستگي به شرايط محيط دارد. خود ويروس اگر در يك محيط كاملا خشك قرار بگيرد، 5 دقيقه بيشتر نميتواند زنده بماند. حالا فرض كنيم اين محيط به نوعي بتواند شرايط زيست اين ويروس را تامين كند، در اين صورت هم حداكثر تا 2 ساعت ميتواند زنده بماند.
اين نشان ميدهد مشكل اصلي در دندانپزشكي نيست، ولي باز هم اين باور غلط وجود دارد. براي تغيير باورهاي غلط بايد خيلي كار كرد.
سالها گذشت تا ما توانستيم رفتارهاي ترافيكيمان را يك مقدار اصلاح كنيم و كمربند ببنديم. براي از بين بردن باورهاي غلط در خصوص ايدز هم به زمان نياز داريم.
آخرين آمارهاي رسمي مبتلايان به ايدز در ايران چقدر است؟
طبق آخرين آمار ثبت شده تا اول مهر امسال، 18 هزار و 320 مورد ابتلا به ويروس از دانشگاههاي علوم پزشكي سراسر كشور به ما گزارش شده است كه از اين تعداد حدود 96 درصد را مردان و حدود 4 درصد را زنان تشكيل ميدادند.
تخميني هم وجود دارد كه پيشبيني ميكند 70 تا 80 هزار نفر مبتلا به ويروس و ايدز داشته باشيم.
آقاي دكتر، اصولا شبههاي وجود دارد مبني بر اينكه پنهانكاريهايي در خصوص آمار ايدز وجود دارد. حتي درخصوص اين آمار غيررسمي. خواهش ميكنم خيلي صريح صحبت كنيد. وضعيت ما در دنيا چگونه است؟
تاكيد وزارت بهداشت بر شفافسازي در بحث آمار است. از مقامات مافوق تاكيدي كه ميگيريم اين است كه در هر زمينهاي شفاف باشيد، يعني هيچ پنهانكاري در اين زمينه وجود ندارد.
الان در هر استاني يك مركز مشاوره داريم. شما و در واقع رسانهها كمك ميكنيد و اطلاع رساني صورت ميگيرد ما مراكزمان را گسترش ميدهيم و گروهاي ياري رسان راه مياندازيم و لينك ميدهيم. اينها باعث ميشود افراد بيشتري بتوانند به ما مراجعه كنند و تحت مشاوره و آزمايش قرار بگيرند.
هر چه تعداد افراد بيشتري ثبت و گزارششوند، تعداد افراد تحت نظام مراقبت ما هم بيشتر ميشود. اگر اين نظام مراقبت در يك كشوري ضعيفتر باشد،افراد كمتري را ثبت و گزارش ميكند و اين به آن معنا نيست كه تعداد افراد مبتلا در آن كشورها كمتر است.
البته برخي كشورها واقعا بنا به دلايل غيرپزشكي از ارائه آمارهاي واقعي در اين زمينه خودداري ميكنند.
مثلا شاهديم در بسياري از كشورهايي كه درمنطقه ما و همسايگي ما وجود دارند،بسياري از رفتارهاي پرخطر جنسي كه مرتبط با اين بيماري است اتفاق ميافتد ولي وقتي آمار ايدز آنها را نگاه ميكنيم، ميبينيم آمار واقعي نيست. ما اعتقاد داريم اطلاعات و آمارمان كاملا شفاف است. اين تعداد موارد، مواردي هستند كه به ما مراجعه كردهاند و نشان دهنده اين است كه نظام مراقبت ما بيدار است، كاملا بين انتقال خون، زندان، وزارت بهداشت، بهزيستي، هلال احمر ارتباط وجود دارد.
مستوره برادران نصيري
سه شنبه 12 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 228]
-
گوناگون
پربازدیدترینها