پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1848219118
نامه سرگشاده بسيج دانشجويي دانشگاه امام صادق به ضرغامي(1)
واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: نامه سرگشاده بسيج دانشجويي دانشگاه امام صادق به ضرغامي(1)
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: سياسي
بسيج دانشجويي دانشگاه امام صادق(ع) در سالگرد بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در جمع دستاندركاران رسانه ملي، خطاب به ضرغامي، رييس سازمان صدا و سيما نامهاي سرگشاده منتشر كرد.
به گزارش گروه دريافت خبر ايسنا در اين نامه با عرض سلام و آرزوي توفيق براي تمامي دست اندركاران نظام اسلامي از جمله كاركنان سازمان صدا و سيما و با تشكر از حضور ضرغامي در دانشگاه امام صادق، آمده است: بر خود دانستيم از آنجا كه ظرف يك جلسه امكان طرح تمامي مطالبات دانشجويي ميسر نبود به مناسبت سالگرد بيانات ارزشمند رهبر معظم انقلاب اسلامي در جمع دست اندركاران رسانه ملي و در راستاي تحقق فرمايشات ايشان مبني بر لزوم مطالبهگري از مسوولين، با رويكردي آرمانخواه و با نگاهي از بيرون، نقاط ضعف و آسيب سازمان صدا و سيما را متذكر شده و گامي در راه اصلاح – تا آنجا كه بضاعت دانشجويي اجازه مي دهد- برداريم. ذكر اين نكته ضروري است كه اين نامه بررسي عملكرد سازمان صدا و سيما نيست تا نقاط مثبت عملكرد سازمان نيز ذكر شود؛ بلكه همانگونه كه ذكر شد برشمردن آسيبهاي سازمان به قصد اصلاح است كه امير مومنان فرمود : " احب اخواني من اهدي اليّ عيوبي " هرچند كه در عين حال بر خود لازم مي دانيم تلاشهاي مثبت سازمان در جهت وصول به اهداف خود از راهاندازي شبكه پرس تي وي گرفته تا ساخت مجموعه هاي تلويزيوني و راديويي مفيد را نيز مد نظر قرار داده و از تمامي دست اندركاران امر تشكر و تقدير به عمل آوريم.
در ادامه اين نامه آمده است: انقلاب اسلامي در شرايطي گام به عرصه وجود نهاد كه غفلتزدگي، مهمترين علت موجده و مبقيه عصر جاهليت ثاني به شمار ميرفت و در ميانه جنگ صوري شرق و غرب، نداي روح اللهي معمار انقلاب، نگاه تشنگان را از سراب كمونيسم و كاپيتاليسم روانه آب حيات نگاهي سوم نمود. انقلاب اسلامي بر اساس نگاه توحيدي، حيات را بستر رشد انسان تا مقام خليفه الهي و يا سقوط وي تا پستتر از اسفلالسافلين ميديد و بر اين اساس حضرت امام (رض) بر مبنايي ديني و با گفتماني انقلابي عصر رجعت دوباره انسان به خويشتن را آغازيد. پس از قرنها ركود و رخوت، انقلاب ٥٧ فريادگر اسلام نابي بود كه در تمام عرصهها و ساحات حرف تازه داشت و عرصه فرهنگ و هنر نيز نه تنها مغفول نگاه جامع رهبران انقلاب واقع نشد كه ضريبي شگفت يافت؛ چه، اساسا ماهيت انقلاب اسلامي ماهيتي فرهنگي بود.
در اين نامه آمده است: در اين ميانه هرچند كه دستگاهها و نهادهاي فرهنگي، هريك متولي قسمتي از فعاليتهاي فرهنگي كشور شدند لكن نقش صدا و سيما همچنانكه واضح است نقشي بيبديل و تعيينكننده است و گزافه نيست. اگر بگوييم نقش و تاثير صدا و سيما به خصوص در شكلدهي به حوزه مهم فرهنگ عامه بر تاثير همه دستگاههاي ديگر غلبه دارد و اين سخن البته منافي اهميت ساير دستگاهها به خصوص دستگاه تعليم و تربيت كشور نيست. بيگمان علت اين همه تاثير را بايد در ماهيت رسانه و در نگاهي عميقتر در ماهيت مدرنيزم و پيامدهاي آن يافت؛ چراكه با شكلگيري جامعه صنعتي و رشد چشمگير شهرنشيني، خلا جدي ارتباطات انساني و سنتي، بديلي متناسب با جامعه تودهوار صنعتي ميطلبيد و رسانههاي تودهاي – به خصوص راديو و تلويزيون در قرن بيستم- نه تنها خلا ارتباطات انساني را پر كردند كه در مسير توسعه خود كاركردهايي به مراتب بيشتر و مهمتر يافتند. لكن علي رغم تاثيرگذاري فراگير تمامي رسانههاي توده، تلويزيون با فاصله اي بسيار در راس هرم تاثير گذاري است و اين واقعيت به خصوص در جامعه ايران كه بيشتر فرهنگ شفاهي دارد تا كتبي، نمودي مضاعف دارد و از اين روست كه حوزه نفوذ رسانههاي مكتوب به مراتب كمتر از رسانههاي پخشي است.
در اين نامه با اشاره به بيانات امام خميني (ره) در رابطه با اهميت اين سازمان و فعاليتهاي آن در تاريخ ٢٨/٤/١٣٥٨ آمده است: ايشان با عنايت به تاثير بي بديل صدا و سيما به عنوان يك "دانشگاه عمومي"، "اسلامي كردن راديو و تلويزيون" را وظيفه كاركنان اين سازمان دانسته و رسالت رسانه ملي را " معرفي صحيح اسلام"، "رشد و تربيت كشور"، " تهذيب جامعه" و افقهايي از اين دست بيان فرمودند، آمده است: چنانچه در ماده نهم اساسنامه سازمان صدا و سيما نيز آمده است: " هدف اصلي سازمان به عنوان يك دانشگاه عمومي، نشر فرهنگ اسلامي ايجاد محيط مساعد براي تزكيه و تعليم انسان و رشد فضايل اخلاقي و شتاب بخشيدن به حركت تكاملي انقلاب اسلامي در سراسر جهان ميباشد. اين هدفها در چارچوب برنامههاي ارشادي، آموزشي، خبري و تفريحي تأمين ميگردد"
در ادامه اين نامه با اشاره به بخشي از سخنان مقام معظم رهبري در ديدار خود با اصحاب رسانه ملي در سال ٨٣ ، آمده است: ضمن تقدير از تلاشهاي صورت گرفته در زمينه تحقق اهداف فوق، متاسفانه بايد اذعان نمود كه عليرغم فعاليتهاي مثبت در جهت تحقق اهدف مزبور، برآيند عملكرد سازمان صدا و سيما در ٣ دهه اخير حركتي كند در راستاي تحقق اهداف فوق – كه شرعا و قانونا وظيفه تمامي كاركنان سازمان و عليالخصوص سياستگذاران كلان آن مي باشد- را نشان مي دهد و اسفناك تر آنكه عملكرد و محصولات سازمان بعضا حتي جهتگيري صحيح نيز ندارند.
اين نامه ميافزايد: بسيج دانشجويي دانشگاه امام صادق(ع) پس از تشكيل كارگروهي ويژه، دست به مطالعات و مشورتهايي با صاحبنظران عرصه رسانه پيرامون آسيبهاي اساسي سازمان صدا و سيما زده و حاصل آنها را در ٤ حوزه كلي طبقه بندي كرده است.
اين تشكل با نام بردن از حوزه محتوا(مضمون) و با اشاره به بخشهايي از سخنان مقام معظم رهبري در آغاز مسووليت مهندس ضرغامي بر سازمان صدا وسيما در رابطه با الزامي كردن نگرش به محتوا در همه برنامهها، گفت: يكي از مهمترين آسيبهاي محصولات توليدي سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي، فقر آنها از حيث محتوايي است؛ هرچند اين ضعف محتوايي تقريبا در تمامي توليدات سازمان قابل مشاهده است لكن تجلي آن در برخي محصولات نمود بيشتري دارد.
در ادامه اين نامه با اشاره به بخش سريالهاي عمومي، ابراز عقيده شده است: آنچه در مورد داستان، سوژهها، شخصيتها، طراحي صحنه و بعضا طراحي لباس در اكثر سريالهاي توليدي آن سازمان مشاهده ميشود فاصله داشتن آنها از سطح متوسط زندگي مردم است و اين يعني حتي اگر از لحاظ كاركرد هنري صرفا قائل به واقعنمايي باشيم باز هم عدم تطابق نظر و عمل در مجموعه محصولات توليدي سازمان هويداست. حال آنكه ما به صرف واقع نمايي معتقد نيستيم چرا كه محصول هنري به خصوص اگر از طريق رسانه ملي پخش شود، فرهنگ ساز است و به تعبيري به تكثير خود در رفتارهاي فرهنگي ميپردازد و از اين لحاظ انتخاب تك تك موارد تاثيرگذار به شدت نياز به دقت و وسواس دارد.
در ادامه اين نامه امده است: و مگر نه آنكه رهبري اين سخنان را در سال ١٣٨٣ و در آغاز دوران مسووليت جنابعالي بر سازمان فرمود؟ خوب است در كنار اين همه نظرسنجي كه دست بر قضا و به طور كاملا اتفاقي آنهايي كه منتشر ميشود حكايت از رضايت اكثريت مردم از برنامههاي سازمان دارد، بفرماييد مركز تحقيقات سازمان صدا و سيما سطح زندگي سوپراستارهاي سيما در سريالها را نيز مورد بررسي قرار دهد و خوبتر آنكه با شخصيتهاي سطح پايين اقتصادي سريالها مقايسه شود و بهتر آنكه بررسي شود الگوهاي موفق شخصيتي سريالها از كدام طبقه و بزهكاران و انگلها و يا با حداكثر ارفاق "شخصيتهاي بيچاره مورد ترحم" تصوير شده در سريالها از كدام طبقه اند؟ ومگر نه آنكه پيشتر از اينها ، امام راحل در پيام گرانسنگ خود به هنرمندان منشور هنر متعهد را پايه ريزي فرمود؟
در ادامه اين نامه ابراز عقيده شده است: متاسفانه در برخي سريالهاي توليدي سازمان مشاهده ميشود كه نه تنها اين دغدغه لحاظ نميشود كه افراد طبقات محروم انسانهايي ساده و در عين حال ابله نمايانده ميشوند كه عشق ماشين و موبايل و... بلاهت آنها را مضاعف ميكند و ظاهرا كه اين رفتار در نگاه جنابعالي تئوريزه نيز شده است؛ چه، در ديدار با نمايندگان تشكلهاي دانشجويي فرموده بوديد: "صداوسيما به عنوان رسانهاي كه بين قشرهاي مختلف حركت ميكند بايد برنامههاي متفاوت داشته باشد." و ان شاءالله كه از اين كلمه حق اراده باطل نكرده باشيد. پرواضح است كه هيچ كس منكر لزوم وجود تنوع در برنامههاي توليدي رسانه ملي نيست، اما سوال اينجاست كه آيا بايد براي تمام قشرها با تمامي سلايق برنامه ساخت يا اين تنوع حد و حصري هم دارد و اگر دارد حد آن كجاست؟ ضمن اينكه ما با مبنا قرار دادن همين سخن از جنابعالي سوال ميكنيم كه محصولات توليدي سازمان صدا وسيماي جمهوري اسلامي ايران براي افراد زير خط فقر مطلق جامعه كدامند؟
در ادامه اين نامه با بيان اين عقيده كه ظاهرا سخن گفتن از اين دست مطالبات امام و رهبري در نگاه متوليان فرهنگي نظام اسلامي، آرمانگرايي تخيلي و شعارزدگي است، امده است: معلوم نيست اگر اين سخنان از روي جواني، ندانستن اقتضائات عرصه عمل، تندروي و يا اتهاماتي اينگونه است چرا از زبان رهبر معظم انقلاب و به طور مستمر بيان ميشود؟ و اگر مسوولين ذي ربط حقيقتا اين سخنان را "مطالبات وهمي" ميدانند نظر خود را با صداي بلند ابراز كنند تا فرزندان خميني تكليف خود را با ايشان يك سره نمايند.
در ادامه اين نامه با بيان اين كه خوب است سخنان حضرت امام و رهبري معظم راجع به سازمان متبوع خود را هر روز صبح كه پايتان را به دفتر كارتان در ساختمان شيشهاي مي گذاريد مرور كنيد و آن وقت دگمه كنترل دستگاه تلويزيون اتاق كارتان را فشار دهيد و اندكي تامل كنيد و انصاف بدهيد كه آيا اين سيماي دانشگاه اسلامي است؟ آمده است: و مگر نه آنكه در كتاب برنامه مصوب سازمان صدا و سيما كه تمامي گروهها و بخشهاي سازمان شرعا و قانونا موظف به اجراي آن هستند نيز به اين مساله اشاره شده است؟ خوب است براي آگاهي خوانندگان اين نامه و يادآوري حضرت عالي هم كه شده در اينجا به قسمتي از اهداف، محورها و اولويت هاي توليد، تامين و پخش برنامه هاي سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي به نقل از كتاب برنامه مصوب سازمان اشاره كنيم: " تبيين جايگاه عدالت در نظام اسلامي، ترويج و تبليغ فرهنگ عدالتخواهي، طرح و تقبيح اسراف، اشرافيگري و تجملگرايي، نمايش آثار زيانبار اختلافات طبقاتي در جامعه، تبيين زشتي تبعيض در توزيع امكانات و پرداخت درآمدهاي عمومي، ارزيابي و نقد عملكرد مسوولان و مديران در رعايت عدالت، تبيين نقش عدالت در ايجاد آرامش، امنيت، رضايت عمومي و خشنودي اجتماعي، ترسيم زشتي و پليدي تبعيض در ميان شهر و روستا، تبيين ضرورت توزيع عادلانه ي فرصت هاي اجتماعي ميان اقشار مختلف، پوشش مورد استفاده در برنامه ها نبايد مروج تجمل گرايي و اشرافي گري باشد و ..."
در بخش دذيگري از اين نامه با بيان اين عقيده كه الگوي مطلوبي كه از زن موفق در سريالهاي سازمان مشاهده ميشود آشكارا با مباني اسلامي در تعارض است، آمده است: به عبارت روشنتر بعضا مشاهده ميشود زنان موفقي كه در قالب شخصيتها به مخاطب عرضه ميشوند از سويي به علت شاغل بودن از رسالت فطري خود - يعني گرمابخشي به كانون خانواده و ايفاي نقش مادري- بازمانده و از سوي ديگر در روابط خانوادگي استغنا و بلكه حتي تحكم دارند. گويا تهيه كنندگان محصولات سازمان تساوي حقوق ميان مرد و زن را با تشابه حقوق و تكاليف اشتباه گرفتهاند و بعضا بر خلاف مباني شرعي و نص صريح قانون (ماده ١١٠٥ قانون مدني) روابطي متناسب با سبك زندگي غربي را ترويج مي كنند.
در اين نامه آمده است: از ديگر اشكالات شكلي سريالهاي توليدي آن سازمان بايد به طور جد به ترسيم مناسبات ميان شخصيتها اشاره كرد. از مناسبات درون خانوادگي مثل نحوه برخوردهاي فرزند و اوليا گرفته تا عدم رعايت محدوديت هاي شرعي و عرف متشرعه در مناسبات ميان نامحرمان. و البته كه نگارندگان اين نامه خود به خوبي واقفند كه نبايد در فضاي انتزاعي دور از واقعيت جامعه فيلم ساخت و اين اتفاقا پاره اي از استدلال ما در اشكال به تجمل گرايي محصولات توليدي سازمان است. اما همانگونه كه پيش از اين نيز ذكر شد اولا كه مناسبات اكثريت افراد جامعه به اين صورت كه در سريال ها نمايانده مي شود نيست و ثانيا كه برفرض هم كه ميبود به علت خاصيت ترويجي و تشديدي محصولات هنري نبايد از طريق صدا و سيماي جمهوري اسلامي بدانها پرداخت.
در ادامه اين نامه ابراز عقيده شده است: اين اشكالات از شوخي هاي جلف برخي مجريان مرد و زن راديو با يكديگر- كه حقيقتا خلاف شان هنرمندان جمهوري اسلامي است - تا رابطه بازيگران برخي سريالهاي تلويزيوني را دربرمي گيرد. جالب آنكه ارائه الگوي روابط سالم دختر و پسر نيز به عنوان يكي از وظايف گروههاي اجتماعي سازمان ذكر شده است.
در بخش ديگري از اين نامه ابراز عقيده شده است: علاوه بر ابتذال در محتوا، شكل و ظاهر برخي برنامههاي توليدي سازمان نيز از ابتذال و لودگي رنج ميبرند. اين ابتذال سواي ترويج نوعي خاص از پوشش و آرايش ، به عفت و حياي ديني نيز كه به شدت مورد توجه شارع مقدس است لطمه مي زند.
در اين نامه ابراز عقيده شده است: يكي ديگر از اشكالاتي كه به تدريج نمود بيشتري در محصولات هنري كشور ( ابتدا در سينما و سپس در تلويزيون) داشته ، استفاده از جاذبه جنسي زنان است. اين حربه كه به نيت جذب مخاطب بيشتر مورد استفاده قرار مي گيرد در نحوه پوشش بازيگران زن، نحوه گريم آنها و همچنين گرفتن نماهاي نزديك و تحريك كننده قابل مشاهده است. به علت ضعيف بودن مايه هنري برخي توليدكنندگان و كارگردانان، محصولات توليدي سازمان، به ويژه آن گاه كه رنگ و بوي ديني به خود بگيرد، سفارشي و به تبع آن شعارزده است. عدم تطابق پروپوزال هاي ارائه شده براي تصويب با آنچه در مرحله بعد به تصوير درمي آيد از ديگر مشكلات جدي سازمان است. به عبارت ديگر برخي تهيه كنندگان محترم، با وقوف به ذائقه تصميم گيران راس هرم سازمان، طرح هاي متعددي را به ايشان عرضه كرده و در آن از ادبيات مورد پسند ايشان استفاده ميكنند و به تعبير بهتر در مقام نظر به خوبي براي تصميمگيران سازمان دغدغه سازي مي كنند. لكن در مقام عمل، آنچه بر روي آنتن مي رود فرسنگها از آنچه در طرحهاي پيشنهادي ارائه ميشود فاصله دارد.
در بخش ديگري از اين نامه با اشاره به سريالهاي مناسبتي، آمده است: آنچه در سالهاي اخير و در ماههاي مبارك رمضان مشاهده شده است پخش برنامههايي است كه كوشش شده موضوعاتي برگرفته از دين داشته باشد. درباره اين سريال ها كه گاه از آنها به عنوان سريالهاي مناسبتي نيز ياد ميشود نكات بسياري وجود دارد كه برخي از آنها به طور اجمال بيان مي شود. در ابتدا بايد تاكيد شود كه ذكر اين نقاط ضعف به معناي نفي اصل ايده نيست و بلكه بايد از دغدغه مسوولان سازمان در تهيه و پخش سريالهايي با موضوعات ديني تشكر كرد.
اين تشكل در بيان ملاحظاتدر اين رابطه يادآور شده است: شايد مهمترين تاملاتي كه در اين زمينه مطرح باشد آن است كه اساسا نگاه دستاندركاران سيماي جمهوري اسلامي – از تهيه كنندگان تا ناظران ديني و مديران سازمان – به مقوله دين چيست؟ مگر نه اين است كه اسلام در جامعيت خود سبك زندگي يك انسان معتقد را بيان كرده و اساسا رشد فرقههاي مختلف در اسلام به خاطر توجه بيش از حد به يك مقوله و يا غفلت از مقولهاي ديگر بوده است كه البته شايد براي برخي خواص مضر هم نباشد؟ چرا بايد در نگاه منفي عرفانهاي بدون خدا كه صرفا بر خوب بودن – بدون تاكيد برمفهوم خداپرستي- تكيه دارد و در نگاه مثبت عرفان هاي شبه صوفي گرايانه و يا عرفانهاي باطن نگر در برخي سريالهاي مناسبتي ترويج شود؟ اصلا در كجاي دين آمده كه همه چيز بايد تصوير شود؟ آيا اين برآمده از نگاهي ماديگرايانه نيست كه حتي برزخ و يا تجسم باطني اعمال را نيز در قاب تصوير محدود ميكند؟ مگر نه آنكه در همان آيات ابتدايي كلامالله مجيد اولين صفت متقين " ايمان به غيب" ذكر شده است؟ " بسم الله الرحمن الرحيم * الم* ذلك الكتاب لاريب فيه هدي للمتقين* الذين يومنون بالغيب و يقيمون الصلوه و مما رزقناهم ينفقون... " آيا يكي از دلايل رشد فرقهاي ضاله عرفانينما چه در زمينه مهدويت و چه در غير آن ترويج چنين نگاههاي عرفاني از سيماي جمهوري اسلامي نيست؟ و اگر بر فرض مجموعه توجيهات كارشناسان و كارچاقكنان اين سريالها بر لزوم تصوير ماوراءالطبيعه و تجليات آن – از شيطان گرفته تا بواطن اعمال و ... - را بپذيريم ، مساله اين جاست كه اين روند به ايجاد چه تصويري از دين در ذهن مخاطبان خواهد انجاميد؟ دين قرار است براي ما چه كند؟ آيا انتظار ما از دينداري معجزه و باطن نگري و اموري از اين دست است؟
اين نامه ميافزايد: الگوي مطلوب سريال ديني آن است كه تجلي و ظهور دين را در زندگي روزمره افراد به تصوير بكشد. يك سريال بايد نشان دهد كه انسانهاي معمولي جامعه با نقشهاي مختلف چگونه ميتوانند ديندار باشند و يا مهمتر از آن ديندار بمانند. براي ديندار شدن لازم نيست باطن ديوصفت افراد را ديد. براي ديندار شدن لازم نيست تصوير برزخي غيبت را ديد – آن هم آنچنان كه گويي شخصيت سريال، ران مرغ به دندان مي كشد تا گوشت مرده برادر مومنش را! – براي رشد در مراحل دينداري بايد دستورات شريعت مقدس اسلام را كه هزاران هزار بار شنيدهايم به كار بست. سريال ديني بايد آرامش دروني يك خانواده ديندار ولي فقير را بر سر اضطرابات و حرص و ولعهاي سبك زندگي اشرافي بكوبد. سريال ديني بايد ابتلائات انسان مومن در زندگي روزمره را بنماياند و در يك كلام سريال ديني در عين اينكه براي عامه مردم ساخته مي شود بايد عوام زده نباشد.
در ادامه اين نامه ابراز عقيده شده است: تمام اين مطالب در حالي بيان مي شود كه امكانات و تواناييهاي سيما در زمينه جلوههاي ويژه به شدت تمام، ضعيف و سبك است و هرگز آنچنان كه شايسته است حق مطلب را ادا نميكند. كاش اگر فيلمهاي هاليوودي را – چه در فيلمنامه و چه در انديشه - به عنوان الگوي فيلم هاي ماورايي پذيرفتهايد حداقل از نظر تكنيكي و جلوههاي ويژه هم به آن سمت حركت كنيد. شما را به خدا اگر توانايي به تصوير كشيدن آتش و يا پليدي باطني معاصي را نداريد مردم را بر آتش الهي ترغيب نكنيد! و از آن سوي اگر توانايي ترسيم زيبايي بهشت را نداريد مردم را به ترجيح اماكن تفريحي زميني بر بهشت الهي نكشانيد!
در ادامه اين نامه با بيان اين كه مرزبنديها و خط كشيهاي پررنگ و انتزاعي كه به راحتي مصاديق حقمداران را از پيروان باطل تمايز ميبخشد از ديگر اشكالات جدي سريال هاي به اصطلاح ماورايي سازمان است، ابراز عقيده شده است: به تعبير ديگر شخصيتهاي مثبتي كه از سوي دست اندركاران سازمان رسانه ملي به مخاطب عرضه ميشود، در قاب تصوير متوقف شده و هرگز در زندگي روزمره تجلي و بروز نمييابد.
به اعتقاد نويسندگان اين نامه ابهام ديگري كه در زمينه سريالهاي مناسبتي سازمان وجود دارد غفلت – انشاءالله ناخواسته – از تجليات اجتماعي دين است. معلوم نيست چرا دين در حوزه فقه فردي و نهايتا اخلاقيات فردي خلاصه شده و خبري از حضور دين در مناسبات اجتماعي نيست؟ آيا اين امر تجلي سكولاريزم در توليدات به اصطلاح ديني سازمان نيست؟ اگر اين اتفاق به غفلت رخ داده كه لازم است ضمن تذكر و بلكه توبيخ دست اندركاران امر، اين نقيصه در آينده جبران شود و اگر به عمد و با نيتهاي خاص صورت گرفته كه حساب كار از مقوله ديگر بوده و نيازمند برخوردي از نوع ديگر است.
در ادامه اين نامه با بيان اين كه آفت جايگزين شدن نگاه ماورايي در سيما و ژانر معناگرا در سينما به جاي هنر متعهد، هنر عدالت محور و در مفهومي كلي تر هنر ديني است و اين از همه نكات پيشين تلختر و صد البته خطرناكتر است با اشاره به بخشي از پيام حضرت امام به هنرمندان در سال ٦٧ آمده است: مسوولان سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي بايد پاسخگو باشند كه تا چه اندازه در راستاي الگوسازي پيام حضرت امام تلاش كردهاند و حداقل به عدد انگشتان دست خود توليداتي از سازمان را كه در اين راستا باشد نام ببرند. آيا سپري شدن ٢٠ سال از زمان صدور اين پيام براي بحثهاي نظري و ارائه الگو كافي نيست؟
باز هم از سر اهميت تاكيد مي شود كه از منظر غربي، شهروند جامعه مدني مي تواند دين و بهتر است بگوييم عرفان فردي را كه عواقب رد آن نيز تنها در عقبي است و نه دنيا بپذيرد يا نپذيرد، اما اسلام شيعي به ماورائيات و امور فردي محدود نمي شود و اساسا تمام دشمني هاي طول ١٤ قرن دشمنان شيعه بر سر همين نگاه انقلابي و البته مبتني بر بصيرت و عقلانيت او بوده است.
در اين نامه آمده است: بسيج دانشجويي هشدار ميدهد نگاه منحرفي كه به شدت از اسلام انقلابي هراس دارد از جايگاه متهم خارج شده و خود، داعيه دار هنر ديني شود. بسيج دانشجويي هشدار مي دهد كه هنر روشنفكري در كنار هنر متحجر دست در دست هم و چونان لبههاي قيچي، هنر انقلابي را ذبح كنند آنچنان كه زين پس هر كس در اين فضا سخني برآورد به باد تمسخر گرفته شده و آرمانگراي تخيلي ناميده شود. بسيج دانشجويي هشدار ميدهد كه مطالبه نص صريح پيام بنيانگذار انقلاب اسلامي با برچسب شعارزدگي پس زده شود و هيهات كه اين خيانت به ياري خواسته يا ناخواسته مديران دستگاههاي فرهنگي جمهوري اسلامي انجام شود.
ادامه دارد....
دوشنبه 11 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-