محبوبترینها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1854864053
سياست - شايد وقتي ديگر...
واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: سياست - شايد وقتي ديگر...
سياست - شايد وقتي ديگر...
مهرداد خدير :هرچند خبرگزاري جمهوري اسلامي اعلام كرده است كه به مناسبت 16 آذر - روز دانشجو- امسال، مقام معظم رهبري در جمع دانشجويان و احتمالا در دانشگاه علم و صنعت حاضر ميشوند اما بهنظر ميرسد خبرگزاري رسمي دولت، بيش از آنكه قصد اعلام پيشاپيش خبري درباره رهبري را داشته باشد درصدد توجيه غيبت دوباره محمود احمدينژاد در آيينهاي دانشجويي و گريز يا پرهيز او از مواجهه مستقيم دانشجويي- به مفهوم عمومي كلمه و نه گروه يا سليقهاي از آنان- برآمده است. چه، اولا اخبار مربوط به رهبري را پايگاه اطلاعرساني دفتر ايشان، منتشر ميكند و چندان معمول نبوده است كه يك هفته زودتر از قرار ديداري خبر دهد. همين موضوع اين احتمال را تقويت ميكند كه خبرگزاري رسمي دولت (كه در يك سال اخير در حد يك سايت حامي دولت تنزل جايگاه و اعتبار داشته است تا جايي كه شايعات و شنيدهها را نيز بهعنوان خبر، مخابره ميكند) با تاكيد بر برنامه رهبري در 16 آذر توجيهي براي استمرار غيبتهاي آقاي احمدينژاد در مراسم 16 آذر بيابد. اين در حالي است كه محمدمهدي زاهدي وزير علوم و تحقيقات دولت نهم به اين موضوع اشارهاي نكرده و يادآور شده است: «رئيسجمهور حتما پس از 16 آذر در تهران و استانها» به ميان دانشجويان خواهد رفت. وي كه در حاشيه نشست رئيسان دانشگاهها سخن ميگفت در عين حال برنامههاي سهگانه و ويژه اين وزارتخانه را براي روز 16 آذر اينگونه برشمرده است: «انتشار نشريهاي به مناسبت فرا رسيدن پنجاه و پنجمين سالگرد واقعه 16 آذر 1332، حضور هياتي از مقامات و مديران وزارت علوم بر مزار شهيدان 16 آذر و تدارك يك پوستر كاملا حرفهاي در اين زمينه با پيام استكبارستيزي». بدين ترتيب ميتوان به جنس نگاه دولت نهم به دانشگاه و 16 آذر هم بهتر و بيشتر پي برد. دانشگاه مثل دبيرستان و 16 آذر مثل 13 آبان. اگر در 13 آبان دانشآموزان مقابل محل سابق سفارت آمريكا تجمع ميكنند و شعار «مرگ بر آمريكا» سر ميدهند، در روز 16 آذر نيز دانشجويان ميتوانند در محل دانشگاههاي خود گردهم آيند و «پيام استكبارستيزي»شان را به دنيا اعلام كنند. اگر در روز 13 آبان وزير آموزش و پرورش از دانشآموز شهيد دوران جنگ - محمدحسين فهميده- ميگويد و تجليل ميكند در روز 16 آذر نيز وزير علوم و تحقيقات به اتفاق معاونان و مشاوران خود بر مزار سه شهيد 16 آذر 1332- احمد قندچي، آذر شريعترضوي و مصطفي بزرگنيا حاضر ميشوند. اما اين رويكرد، همان روحي نيست كه با روي كار آمدن دولت اصلاحات به 16 آذر و روز دانشجو دميده شد و اين روز را به فرصتي براي ديدار و پرسش و پاسخ صريح دانشجويان با رئيسجمهوري بدل كرد. هر سال - مگر در دو مورد- سيدمحمد خاتمي در جمع دانشجويان حاضر ميشد و ديدگاههاي آنان را فارغ از ترتيبات و تشريفات معمول در نشستهاي رسمي ميشنيد و به پرسشها در حد مقدور پاسخ ميداد. اگرچه سنت ايراني كه شهره يا متهم به «خوش استقبال اما بد بدرقه» است به اين قضيه نيز راه يافت و شماري از دانشجويان ناخرسند از اوضاع زمانه، رئيسجمهور اصلاحطلب و محبوب خود را در آخرين ديدار در مقام رسمي در 16 آذر 1383 با پارهاي بيمهريها بدرقه كردند تا او تاوان تن دادن به برگزاري انتخابات مجلس هفتم را در 9 ماه قبلتر اينگونه سنگين بپردازد و نيز بهاي گمان آن گروه از دانشجويان به كارآمدي تحريم را. خاتمي اما يادآور شد و پيشبيني كرد كه سالهاي بعدتر در خواهند يافت كه آيا باز هم مجال چنان محاجهها و جدلها را پيدا ميكنند يا نه و زودتر از آنچه ميپنداشتند به چشم ديدند نه راهبرد آنان در تحريم انتخابات رياستجمهوري و حتي «نه» به دكتر معين كه حامي و همراهشان بود كارگر افتاده و نه محمود احمدينژاد بر آن سر است كه روش و منش خاتمي را ادامه دهد.
اولين 16 آذر در دولت نهم و پيشينه تاريخي
تفرق و توزيع آراي اصلاحطلبان ميان هاشميرفسنجاني، مهدي كروبي، مصطفي معين و محسن مهرعليزاده و جلب بخشي از پايگاه اجتماعي توسط محمدباقر قاليباف، سبب شد كه محمود احمدينژاد وزنه انتخابات رياستجمهوري را در دو ضرب بالاي سر برد و بر سرير قدرت بنشيند. تنها چند ماه 16 آذر از راه ميرسيد و دانشجويان، رسانهها و جامعه انتظار داشتند نحوه مواجهه رئيسجمهور جديد و اصولگرا با اين روز را نظاره كنند. دولت تازه اما 16 آذر 1384 را بهخاطر پديده وارونگي و آلودگي هوا تعطيل كرد و صورت مسئله پاك شد. رسانهها نيز با خبري تكاندهنده غافلگير شدند. جمعي از خبرنگاران كه سرنشين هواپيماي سي-130 ارتش به مقصد يك برنامه خبري براي پوشش يك نمارزم (مانور) در جنوب كشور بودند در سانحه سقوط اين هواپيما قرباني شدند. مطبوعات و خبرگزاريها به سوگ همكاران خود نشستند. خبرنگاران، خود خبر شده بودند و اينگونه بود كه چندان نپرسيدند كه چرا رئيسجمهور در آيين 16 آذر حاضر نشد. تعطيلي بهخاطر آلودگي هوا و فضاي عاطفي رسانهها به خاطر آن سانحه اين موضوع را از اولويت خارج كرده بود. آبها كه از آسياب افتاد محمود احمدينژاد به مناسبت روز وحدت روحاني و دانشجو در دانشگاهي حاضر شد. هرچند اول بار آيتاللـه حسينعلي منتظري بود كه در خطبههاي نماز جمعه تهران كه پس از درگذشت آيتاللـه سيدمحمود طالقاني ايراد كرد به موضوع «وحدت روحاني و دانشجو» پرداخت اما با ترور دكتر محمد مفتح در 27 آذرماه همان سال (1358) كه چهرهاي روحاني- دانشگاهي و رئيس و استاد دانشكده و الهيات دانشگاه تهران بود اين اصطلاح به او منتسب شد و از آن پس روز 27 آذر بهعنوان وحدت روحاني و دانشجو نام گرفت. با تعطيل دو ساله دانشگاهها و در پي بازگشايي آنها در سال 1361 برخي به اين صرافت افتادند كه روز 27 آذر عملا جانشين 16 آذر شود. به دو دليل يكي اينكه شهيد 27 آذر، دكتر محمد مفتح و روحاني بود حال آنكه يكي از سه شهيد 16 آذر 1332 را به نيروهاي چپ و غيرمذهبي در پيش از انقلاب نيز نسبت داده بودند و ديگري برادر همسر دكتر علي شريعتي بود. البته در آن زمان دكتر شريعتي هنوز با خانم پوران شريعترضوي ازدواج نكرده بود اما به هر رو نام «آذر شريعترضوي» يادآور دكتر شريعتي بود و اين به مذاق پارهاي نيروهاي محافظهكار كه جايي در دانشگاه يا تصميمگيري درباره آن يافته بودند خوش نميآمد.
علي شريعتي بود كه با اصطلاح «سه آذر اهورايي» 16 آذر را جاودانه كرد و نوشت: «كاش ميتوانستم اين سه آذر اهورايي را با تن خاكستر شدهام بپوشانم.» هم او بود كه اصطلاح «سهقطره خون» را به كار برد و اين سه را قرباني پيشپاي نيكسون توصيف كرد. همين وصف موجب اشتباهي تاريخي نيز شده است كه 55 سال است ادامه دارد و تصحيح نميشود. اشتباه تاريخي اين است كه انگيزه اعتراض دانشجويان در 16 آذر 1332 تجديد و گسترش رابطه با دولت انگلستان بود كه در دولت ملي دكتر مصدق گسسته شد. از كودتاي 28 مرداد تنها چهار ماه ميگذشت و ميخواستند به اين بهانه فضاي پليسي- امنيتي حاكم بر دانشگاه را بشكنند.
ريچارد نيكسون نيز برخلاف پارهاي گفتهها و نوشتهها در آن مقطع نه رئيسجمهوري آمريكا كه معاون رئيسجمهور بود. هنر شريعتي اين بود كه قتل آن سه جوان را به قرباني كردن پيشپاي نيكسون تشبيه كرد نه اينكه اعتراض دانشجويي به خاطر سفر معاون رئيسجمهوري آمريكا بوده باشد. با اين وصف همواره اين دو موضوع به يكديگر ربط داده شدهاند. كما اينكه در جريان انقلاب 57 نيز شعار «چين، شوروي، آمريكا- دشمنان خلق ما»، با اين استدلال سرداده شد كه رئيسجمهوري چين پس از كشتار 17 شهريور به تهران آمد و بر آن واقعه مهر تاييد زد.
با اين همه «وحدت روحاني و دانشجو» نيز چندان در مدار اصلي تبليغات رسمي باقي نماند. چه، از يك سو روحانيون به مرور زمان در مراتب بالاتر مينشستند و چندان نميپسنديدند كه با دانشجويان همتراز ارزيابي شوند و از جانب ديگر دكتر عبدالكريم سروش در دور تازه نظريهپردازي خود پس از درگذشت رهبر فقيد انقلاب، اين ايده را به چالش گرفت و سه دليل آورد كه در عصر حاضر اين اتحاد، ناممكن است. يكي به اين سبب كه كار دانشجو «شك» است اما روحاني نميتواند دايره و دامنه «شك» را توسعه دهد و در مرتبهاي بايد به يقين برسد و از يقين خود بگويد.
ديگري به اين دليل كه مخاطب روحاني، بيش از آنكه خواص باشند، عوام هستند و اين دو كه مخاطبان متفاوتي دارند، نميتوانند رويكردهاي واحد داشته باشند. دليل سوم سروش اما اين بود كه روحانيون در جمهوري اسلامي با قدرت، ربط وثيق يافتهاند حال آنكه نسبت دانشجو با قدرت، نقد است نه نماد يا نمود آن بودن. شايد با اطلاع از همين پيشينهها و تبعات بود كه محمود احمدينژاد كه علاقهاي به مباحث نظري از اين دست ندارد نيز از صرافت ترجيح 27 آذر بر 16 آذر افتاد و پيگير آن نشد كه به جاي 16 آذر در 27 آذر و با محوريت و موضوعيت وحدت روحاني و دانشگاهي به دانشگاهها برود. هرچه بود او خود را همواره «مدرس دانشگاه» معرفي ميكرد و ميكند.
دومين 16 آذر در دولت نهم
روز 16 آذر 1385 نيز از راه رسيد اما محمود احمدينژاد به دانشگاه نرفت. واكنش منفي به سنت تازهاي كه در حال شكل گرفتن بود سبب شد كه دفتر رئيسجمهور اعلام كند آقاي احمدينژاد با چهار روز تاخير و در بيستم آذرماه در دانشگاه اميركبير حضور مييابد و با دانشجويان ديدار ميكند. آييني كه ميتوانست به نشست انتقادي مدني و مدرني با رئيس دولت نهم بدل شود بهخاطر پارهاي اقدامات تحريكآميز و احتمالا مشكوك به مسيري ديگر افتاد. برخي تصاوير رئيسجمهور اصولگرا را آتش زدند تا چند گمان شكل گيرد. نخست اينكه نزد برخي اعتراض به رئيسجمهور در جمهورياسلامي در زمره برنامههاي 16 آذر است. خواه سيدمحمد خاتمي و 16 آذر 83 باشد و خواه محمود احمدينژاد و 20 آذر 85. گمان دوم اين بود كه به آتش كشيدن تصوير احمدينژاد براي تحريك دانشجويان ديگر صورت پذيرفته و اقدامي مشكوك است. اين اتفاق واكنشهاي متفاوتي را موجب شد. در ميان اصلاحطلبان، برخي تحريك اوليه را به رئيسجمهور اصولگرا يا حاميان و هواداران وي نسبت دادند كه با نوع برخورد با دانشجويان آنان را عصبي كرده بودند و بعضي نيز به صراحت اين اقدام را محكوم كردند. به هر رو همانها كه در سال قبل بر خاتمي خرده ميگرفتند اينبار از ياران او انتقاد كردند كه چرا چنين كاري را تاييد نميكنند و مگر تاييدكردني است؟
آقاي احمدينژاد كه اتفاقا نشان داده علاقه فراواني دارد كه در موضع مظلوميت و توهين قرار بگيرد تا حقانيت خود را نتيجه بگيرد همان شب در مطلبي كه در وبلاگ شخصي خود قرار داد اتفاق دانشگاه اميركبير را نشانه آزادي دانست و دانشجويان را به اكثريت و اقليت تقسيم كرد. اكثريت عدالتخواه كه از او و دولت و عملكرد او حمايت ميكنند و اقليت مخالف، همانها كه عكس او را در دانشگاه آتش زدند. با اين حال از مراسم 16 آذر 85 كه با تاخير چهار روزه برگزار شد خاطره تلخي در ذهن رئيسجمهور اصولگرا بر جاي ماند كه در پارهاي اظهارنظرهاي بعدي او نيز ردي از آن مشاهده ميشد. از سوي ديگر فضاي 16 آذر 85 تحت تاثير انتخابات پيشروي دوره سوم شوارها نيز بود. اولين انتخاباتي كه در دولت نهم برگزار ميشد. حاميان او كه در قالب ستاد «رايحه خوش خدمت» فعاليت ميكردند ليست خود را در 16 آذر ارائه دادند. انتخاباتي كه 24 آذر 85 برگزار شد و سهم «رايحه خوش خدمت» بسيار اندك بود و همفكران دولت نهم از بسياري از شوراها بازماندند.
سال 86
با اينكه محمود احمدينژاد در طول سال 86 سه بار در دانشگاهها حاضر شد اما ترجيح داد باز هم اين حضور در 16 آذر نباشد. دانشجويان انتظار داشتند كه دو ماه پس از حضور در دانشگاه كلمبياي آمريكا كه بحثها و حاشيههاي فراواني در پي داشت در يك نشست دانشجويي در ايران نيز شركت كند اما اين اتفاق نيفتاد. دانشجويان هوادار دفتر تحكيم وحدت پرسشهاي خود را آماده كرده بودند و با همه تمهيدها و كنترل ورود و خروجها باز هم اين احتمال وجود داشت كه دانشجوياني از دفتر تحكيم وحدت امكان حضور در جلسه را پيدا كنند. اما اساسا نشستي برپا نشد تا مانند 20 آذر 85 و مراسم سال گذشته اين بحث در نگيرد كه سالن سخنراني از ساعتها قبل با اعضاي بسيج دانشجويي يا حتي دانشجويان دانشگاه امام صادق پر شده يا نه. رئيسجمهور البته پيش از آن به دانشگاه رفته بود اما نه براي آنكه سوالات يا اعتراضات دانشجويان را بشنود. بلكه بدين سبب كه از رئيس منصوب خود در دانشگاه تهران- عباسعلي عميد زنجاني- مدال شجاعت دريافت كند. محمود احمدينژاد به خاطر اينكه در دانشگاه كلمبيا لحن توهينآميز رئيس دانشگاه را تحمل كرده و بدون اعتنا به فضاي حاكم در سالن سخنراني، به ايراد نطق پرداخت تحسين شد و مدال شجاعت دريافت كرد. حال آنكه شماري از اصلاحطلبان در سال 79 شماتت شدند كه چرا فضاي كنفرانس برلين را تحمل كردند و در اعتراض به توهينها جلسه را ترك نكردند. عميد زنجاني مدال شجاعت داد اما اندكي بعد رياست دانشگاه تهران را به فرهاد رهبر سپرد. آقاي عميد هرچند محافظهكار است اما به سبب عضويت در جامعه روحانيت مبارز در زمره اصولگرايان راديكال احصا نميشد و نميشود. آقاي رهبر كه قبل از رياست سازمان منحله مديريت و برنامهريزي به فعاليتهاي امنيتي اشتغال داشت در دوران رياست خود تدابير امنيتي را براي كنترل ورود و خروج دانشجويان به كار گرفته است اما ظاهرا اين تدابير كافي نبودهاند زيرا همچنان فضا براي استقبال از آقاي احمدينژاد در دانشگاه آماده نيست. دانشگاه كلمبيا اين انتظار را ايجاد كرده بود كه دانشجويان در تهران نيز بتوانند با صراحت با رئيسجمهور اصولگرا نكاتي را در ميان گذارند. روايت آقاي احمدينژاد از دانشگاه كلمبيا بسيار تامل برانگيز بود: «با استقبال سرد در دانشگاه انتظار داشتند ما كنار بكشيم و برويم. 28 دقيقه بدترين حرفها را به ما زدند. خوبش اين بود كه در آخر گفتند حالا به مزخرفات اين آقا گوش ميكنيم. آنها ميخواستند كه من تعادل عصبي خودم را از دست بدهم و همانجا دانشگاه را ترك كنم و بروم. اما ماندم و خنديدم و سخنراني هم كردم و ديديد كه گفته شده 500 ميليون بيننده داشته است. اين چيزي جز مديريت آقا امام زمان است؟» با اين وصف روشن است كه رئيسجمهور اصولگرا بيمناك مواجهه با دانشجويان در داخل نبوده و حاضر نشدن او در نشست دانشجويي 16 آذر در سال 86 دلايل ديگري داشته است كه هيچگاه فاش نشد. با اين حال دانشگاه تهران در 16 آذر 86 ميزبان سيدمحمد خاتمي بود كه ديگر رئيسجمهور نبود و دانشجويان كوشيدند خاطره بيمهري سه سال قبل را قدري جبران كنند. اما حتي اگر ميهمان چهرهاي در اندازه و آوازه سيدمحمد خاتمي باشد لطف 16 آذر به مواجهه دانشجويان با قدرت است و خاتمي در 16 آذر 86 حتي به اندازه 30درصد 16 آذر 83 نيز نماينده قدرت رسمي به حساب نميآمد.
واپسين 16 آذر احمدينژاد؟
اگر محمود احمدينژاد، در انتخابات 22 خرداد 1388 توفيقي حاصل نكند، اين آخرين 16 آذري خواهد بود كه او بهعنوان رئيسجمهور ميتواند با دانشجويان ديدار كند و ظاهرا نميخواهد. از اينرو اين انتظار وجود داشت كه چنين فرصتي را از دست ندهد اما به گفته وزير علوم بنا دارد «پس از 16 آذر» و در «تهران و استانها» ديدار و گفتوگو داشته باشد. در بيان چرايي اين تصميم چند احتمال ميتوان داد: نخست اينكه وقتي در 16 آذر 83 سيدمحمد خاتمي را آنگونه بدرقه كردند هيچ تضميني براي وي وجود ندارد. ديگر اينكه تدبير چينش پيشاپيش حاضران در تالار نيز شايد كارگر نيفتد. اتفاقا امروز بسيج دانشجويي هم اعتراضات و سوالاتي دارد درباره سخنان اسفنديار رحيممشايي و حمايت رئيس دولت از او، پيرامون ماجراي مدرك جعلي علي كردان و دفاع رئيسجمهور از او و حتي نسبت دادن رفتار وي به «فرهنگ بسيجي»، يا در مورد ثروت صادق محصولي و نسبت آن با اصولگرايي. از اين دست موارد را حتي بسيج دانشجويي نيز ممكن است مطرح كند. خلاصه اينكه بهاي اظهارات او عليه حسين موسويان و اتهام جاسوسي به وي را چرا جنبش عدالتخواه بايد بپردازد؟ دليل سوم نيز ميتواند فضاي تبليغاتي يا هشدارهاي رسانههاي اصولگرا باشد كه در يك ماه گذشته به صورت پيوسته از «تلاش براي غائلهآفريني در دانشگاهها»خبر ميدهند. برخي از امامان جمعه هم در هفتههاي اخير مدعي برخي تحريكات انحرافي براي 16 آذر شدهاند. رئيسجمهور هم به دلايل روشن استانها را ترجيح ميدهد. اصولگرايان بر آن سرند كه 16 آذر همچون 13 آبان اولا شكل رسمي به خود بگيرد ثانيا محتواي ضدآمريكايي خود را باز يابد. اما پيام اصلي اين است كه بهتر است دانشجويان سراغ درس و مشق خود بروند. بيسبب نيست كه ثبتنام داوطلبان كنكور سال 1388 از 16 آذر 1387 آغاز ميشود و نيز جشنواره ورزشي كه به اين مناسبت تدارك ديده شده است. دانشگاه آزاد كه قرار نبود سياسي باشد رويكرد تازهاي دارد. آقاي هاشميرفسنجاني دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي را به «آزادانديشي ديني» فرا ميخواند و سيدمحمد خاتمي شايد در يكي از واحدهاي دانشگاه آزاد در آيين 16 آذر شركت كند. 55 سال پس از 16 آذر 1332 اما ياد سه آذر اهورايي همچنان تازه و شعلههاي آن كماكان فروزان است. 16 آذر در طول اين همه سال دولتهاي بسيار به خود ديده است و دانشجويان بسياري آمدهاند و فارغالتحصيل شدهاند. آذر اهورايي اما فرو نمرده است. اين مهمتر از آمدنها يا نيامدنهاست. ولو تمام اهميت نزد برخي نوآمدگان سياست تدارك يك پوستر كاملا «حرفهاي در اين زمينه» باشد.
دوشنبه 11 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 142]
-
گوناگون
پربازدیدترینها