محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832992683
در سالگرد بيانات رهبر معظم انقلاب در جمع دستاندركاران رسانه ملي منتشر شد؛ نامه بسيج دانشجويي دانشگاه امام صادق(ع) به ضرغامي
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: در سالگرد بيانات رهبر معظم انقلاب در جمع دستاندركاران رسانه ملي منتشر شد؛ نامه بسيج دانشجويي دانشگاه امام صادق(ع) به ضرغامي
خبرگزاري فارس: در سالگرد بيانات رهبر معظم انقلاب در جمع دستاندركاران رسانه ملي، بسيج دانشجويي دانشگاه امام صادق(ع) نامه اي تفصيلي خطاب به ضرغامي رئيس سازمان صدا و سيما منتشر كرد.
به گزارش خبرگزاري فارس، مشروح نامه سرگشاده بسيج دانشجويي دانشگاه امام صادق(ع) خطاب به رئيس سازمان صدا و سيما بدين شرح است:
با عرض سلام و آرزوي توفيق براي تمامي دست اندركاران نظام اسلامي از جمله كاركنان سازمان صدا و سيما و با تشكر از حضور جنابعالي در دانشگاه امام صادق-عليه السلام- بر خود دانستيم از آنجا كه ظرف يك جلسه امكان طرح تمامي مطالبات دانشجويي ميسر نبود به مناسبت سالگرد بيانات ارزشمند رهبر معظم انقلاب اسلامي در جمع دست اندركاران رسانه ملي و در راستاي تحقق فرمايشات ايشان مبني بر لزوم مطالبه گري از مسئولين، با رويكردي آرمانخواه و با نگاهي از بيرون، نقاط ضعف و آسيب سازمان صدا و سيما را متذكر شده و گامي در راه اصلاح - تا آنجا كه بضاعت دانشجويي اجازه مي دهد- برداريم. ذكر اين نكته ضروري است كه اين نامه بررسي عملكرد سازمان صدا و سيما نيست تا نقاط مثبت عملكرد سازمان نيز ذكر شود بلكه همانگونه كه ذكر شد برشمردن آسيب هاي سازمان به قصد اصلاح است كه امير مومنان فرمود : " احب اخواني من اهدي الي عيوبي " هرچند كه در عين حال بر خود لازم مي دانيم تلاش هاي مثبت سازمان در جهت وصول به اهداف خود از راه اندازي شبكه پرس تي وي گرفته تا ساخت مجموعه هاي تلويزيوني و راديويي مفيد را نيز مد نظر قرار داده و از تمامي دست اندركاران امر تشكر و تقدير به عمل آوريم.
انقلاب اسلامي در شرايطي گام به عرصه وجود نهاد كه غفلت زدگي، مهمترين علت موجده و مبقيه عصر جاهليت ثاني به شمار مي رفت و در ميانه جنگ صوري شرق و غرب، نداي روح اللهي معمار انقلاب، نگاه تشنگان را از سراب كمونيسم و كاپيتاليسم روانه آب حيات نگاهي سوم نمود. انقلاب اسلامي بر اساس نگاه توحيدي، حيات را بستر رشد انسان تا مقام خليفه الهي و يا سقوط وي تا پست تر از اسفل السافلين مي ديد و بر اين اساس حضرت امام (رض) بر مبنايي ديني و با گفتماني انقلابي عصر رجعت دوباره انسان به خويشتن را آغازيد.
پس از قرن ها ركود و رخوت، انقلاب 57 فريادگر اسلام نابي بود كه در تمام عرصه ها و ساحات حرف تازه داشت و عرصه فرهنگ و هنر نيز نه تنها مغفول نگاه جامع رهبران انقلاب واقع نشد كه ضريبي شگفت يافت؛ چه، اساسا ماهيت انقلاب اسلامي ماهيتي فرهنگي بود.
در اين ميانه هرچند كه دستگاه ها و نهادهاي فرهنگي، هريك متولي قسمتي از فعاليت هاي فرهنگي كشور شدند لكن نقش صدا و سيما همچنانكه واضح است نقشي بي بديل و تعيين كننده است و گزافه نيست اگر بگوييم نقش و تاثير صدا وسيما به خصوص در شكل دهي به حوزه مهم فرهنگ عامه بر تاثير همه دستگاه هاي ديگر غلبه دارد و اين سخن البته منافي اهميت ساير دستگاه ها به خصوص دستگاه تعليم و تربيت كشور نيست.
بي گمان علت اين همه تاثير را بايد در ماهيت رسانه و در نگاهي عميق تر در ماهيت مدرنيزم و پيامدهاي آن يافت. چراكه با شكل گيري جامعه صنعتي و رشد چشمگير شهرنشيني، خلا جدي ارتباطات انساني و سنتي، بديلي متناسب با جامعه توده وار صنعتي مي طلبيد و رسانه هاي توده اي - به خصوص راديو و تلويزيون در قرن بيستم- نه تنها خلا ارتباطات انساني را پركردند كه در مسير توسعه خود كاركردهايي به مراتب بيشتر و مهمتر يافتند.
لكن علي رغم تاثيرگذاري فراگير تمامي رسانه هاي توده، تلويزيون با فاصله اي بسيار در راس هرم تاثير گذاري است و اين واقعيت به خصوص در جامعه ايران كه بيشتر فرهنگ شفاهي دارد تا كتبي، نمودي مضاعف دارد و از اين روست كه حوزه نفوذ رسانه هاي مكتوب به مراتب كمتر از رسانه هاي پخشي است.
امام خميني- قدّس سرّه الشريف- با عنايت به نقش مهم صدا و سيما در بيانات خود ضريبي قابل توجه به اهميت اين سازمان و فعاليت هاي آن داده و مكررا به استفاده حداكثري از اين ظرفيت عظيم توصيه مي فرمودند:
" راديو تلويزيون از تمام رسانه هايي كه هست حساستر است. راديو تلويزيون مي تواند يك مملكت را اصلاح كند و مي تواند به فساد بكشد. اين را نه روزنامه مي تواند، نه سينما مي تواند، نه تئاتر مي تواند، نه تبليغات لفظي كه در منابر است مي تواند؛ براي اينكه اينها همه شعاعشان محدود است... تبليغات تلويزيون مي تواند راه سمع مردم را يا تربيت كند يا اينكه منهدم كند" 28/4/1358
" من كرارا به آقاياني كه از راديو- تلويزيون اينجا آمده اند تذكر دادم كه اين دستگاهي كه شماها اداره مي كنيد حساس ترين دستگاهي است كه در اين كشور است. ساير رسانه ها از قبيل مطبوعات و اينها موثرند لكن در يك قشر خاصي..." 29/7/1358
ايشان با عنايت به تاثير بي بديل صدا و سيما به عنوان يك "دانشگاه عمومي"، "اسلامي كردن راديو و تلويزيون" را وظيفه كاركنان اين سازمان دانسته و رسالت رسانه ملي را " معرفي صحيح اسلام"، "رشد و تربيت كشور"، " تهذيب جامعه" و افق هايي از اين دست بيان فرمودند.
چنانچه در ماده نهم اساسنامه سازمان صدا و سيما نيز آمده است:
" هدف اصلي سازمان به عنوان يك دانشگاه عمومي، نشر فرهنگ اسلامي ايجاد محيط مساعد براي تزكيه و تعليم انسان و رشد فضايل اخلاقي و شتاب بخشيدن به حركت تكاملي انقلاب اسلامي در سراسر جهان ميباشد. اين هدف ها در چارچوب برنامه هاي ارشادي، آموزشي، خبري و تفريحي تأمين ميگردد"
رهبر معظم انقلاب نيز در ديدار پربار خود با اصحاب رسانه ملي در سال 83 فرمودند :
" ما يك مأموريتِ محورى براى رسانهى ملى قائل هستيم، كه الزاماتى دارد و اين مأموريت ملى اهداف كلانى را هم با خودش همراه دارد. بهنظر ما آن مأموريتِ محورى عبارت است از مديريت و هدايت فكر، فرهنگ، روحيه، اخلاقِ رفتارى جامعه، جهت دهى به فكر و فرهنگ عمومى، آسيبزدايى از فكر و فرهنگ و اخلاق جامعه، تشويق به پيشرفت - يعنى روحيهدادن - و زدودن احساس عقبماندگى ... هدفهاى كلان ما در اين زمينه چيست؟ اول، ارتقاء معرفت دينىِ روشنبينانه. من روى عنوان "روشنبينانه" تكيه مىكنم. معرفت دينى بايد ارتقاء و گسترش پيدا كند؛ اما يك معرفت روشنبينانه و آگاهانه؛ دوم، رفتار دينىِ مخلصانه. باز روى كلمهى "مخلصانه" مىخواهم تكيه كنم. رفتارهاى دينى مىتواند رياكارانه و متصنعانه و ظاهرسازانه باشد، مىتواند مخلصانه باشد. ما بايد مردم را به رفتار و عمل دينى - يعنى عمل صالح - بكشانيم و اين عمل، مخلصانه از آنها صادر شود؛ سوم، ريشهدار كردن شناخت و باور به ارزشها و بنيانهاى فكرى انقلاب و نظام اسلامى. صرف اينكه ما در زمينهى انقلاب و نظام، چيزهايى را كليشهيى و شعارى تكرار كنيم، كافى نيست؛ بايد نسبت به اين شعارها در مردم باور حقيقى بهوجود بيايد؛ اين، كار رسانهى ملى است؛ چهارم، مصونيت دادن به ذهن جامعه از تأثير مخرب تهاجم فرهنگى و ارزشىِ دشمن، كه اشاره شد؛ پنجم، باور به كارآمدى نظام؛ ششم، ايجاد همگرايىِ عمومى و فضاى همكارى و محبت و وحدت در درون كشور و ميان مردم. بايد روحيهى محبت، وحدت، همگرايى و ارتباط و پيوند در ميان مردم تقويت شود؛ هفتم، آگاهسازى نسبت به مقولههاى حساس؛ مثل علم "( مقام معظم رهبري ، آغاز مسئوليت مهندس ضرغامي بر سازمان صدا وسيما)
لكن ضمن تقدير از تلاش هاي صورت گرفته در زمينه تحقق اهداف فوق، متاسفانه بايد اذعان نمود كه علي رغم فعاليت هاي مثبت در جهت تحقق اهدف مزبور، برآيند عملكرد سازمان صدا و سيما در 3 دهه اخير حركتي كند در راستاي تحقق اهداف فوق - كه شرعا و قانونا وظيفه تمامي كاركنان سازمان و علي الخصوص سياست گذاران كلان آن مي باشد- را نشان مي دهد و اسفناك تر آنكه عملكرد و محصولات سازمان بعضا حتي جهت گيري صحيح نيز ندارند.
بسيج دانشجويي دانشگاه امام صادق(ع) پس از تشكيل كارگروهي ويژه، دست به مطالعات و مشورت هايي با صاحب نظران عرصه رسانه پيرامون آسيب هاي اساسي سازمان صدا و سيما زده و حاصل آنها را در 4 حوزه كلي طبقه بندي كرده و به استحضار مي رساند:
1- محتوا (مضمون):
" اولين نكته اين است كه شما در همهى برنامهها نگرش به محتوا را الزامى كنيد؛ همهى برنامههاى شما بايد پيام داشته باشد. پيام داشتن، لزوماً به معناى دلگير بودن و خستهكننده بودن نيست، كه انسان بگويد مردم خسته مىشوند؛ نه، ممكن است اين پيام در ضمنِ يك برنامهى كاملاً شيرين و سرگرم كننده باشد؛ اما پيام داشته باشد. برنامههاى ما نه فقط نبايد پيام منفى داشته باشد، بلكه بايد بدون پيام هم نباشد؛ يعنى خنثى هم نباشد. سريالى كه توليد مىكنيد، ميزگردى كه مىگذاريد، فيلمى كه مىسازيد، مسابقهيى كه ترتيب مىدهيد؛ بالاخره مىخواهيد محورهاى مهمى را كه مسؤوليت شماست، در بين مردم توسعه دهيد؛ شما كدام محور را مىخواهيد به اين وسيله تبيين كنيد؟ اين بايد روشن شود. بهوسيلهى برنامههاى خوب و برنامهسازىهاى خوب، گفتمانهاى مورد نياز جامعه را - كه گاهى بايد موضوعى را به شكل گفتمان عمومى درآورد - تأمين و تضمين كنيد. " ( مقام معظم رهبري ، آغاز مسئوليت مهندس ضرغامي بر سازمان صدا وسيما)
يكي از مهمترين آسيب هاي محصولات توليدي سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي، فقر آنها از حيث محتوايي است؛ هرچند اين ضعف محتوايي تقريبا در تمامي توليدات سازمان قابل مشاهده است لكن تجلي آن در برخي محصولات نمود بيشتري دارد كه به شرح ذيل بيان مي گردد :
الف) سريال هاي عمومي :
الف-1 ) آنچه در مورد داستان، سوژه ها، شخصيت ها، طراحي صحنه و بعضا طراحي لباس در اكثر سريال هاي توليدي آن سازمان مشاهده مي شود فاصله داشتن آنها از سطح متوسط زندگي مردم است و اين يعني حتي اگر از لحاظ كاركرد هنري صرفا قائل به واقع نمايي باشيم باز هم عدم تطابق نظر و عمل در مجموعه محصولات توليدي سازمان هويداست. حال آنكه ما به صرف واقع نمايي معتقد نيستيم چرا كه محصول هنري به خصوص اگر از طريق رسانه ملي پخش شود، فرهنگ ساز است و به تعبيري به تكثير خود در رفتارهاي فرهنگي مي پردازد و از اين لحاظ انتخاب تك تك موارد تاثيرگذار به شدت نياز به دقت و وسواس دارد.
داستان سريال هاي تلويزيوني نبايد "صرفا" و بلكه در نگاه آرماني "اصلا" زندگي اشرافي و تجملي قشر مرفه اجتماع را روايت و ترويج كند. چنانكه رهبر معظم انقلاب نيز در ديدار با كاركنان و مسئولان سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي اين چنين به صراحت فرمود :
"در كنار دامن زدن به دغدغهى عدالت اجتماعى و رسيدگى به فقرا، زندگى اشرافى و تجملاتىِ پوچ و بيهوده را هم تخريب كنيد؛ اين زندگى واقعاً در خور تخريب است. زندگى تجملاتى نبايد بههيچوجه ترويج شود؛ بلكه بايد تخريب شود و نقطهى منفى بهحساب بيايد. چرا بيخود تجملگرايى رواج پيدا كند؟ اگر يك نفر دلش مىخواهد متجمل باشد، ما چرا بايد آن را ترويج كنيم؟ توجه كنيد كه ما به فقير بايد عزتنفس و حس مناعت بدهيم و به غنى بايد كمك به فقير را بياموزيم. بههرحال در كل زندگى جامعه، بايد از زندگى اشرافى و تجملاتى الگوسازى نكنيم .... در مقولهى عدالت اجتماعى فيلمها و سريالهايى ساخته مىشود كه غالباً خانههاى مورد استفادهى شخصيتهاى اين فيلمها اعيانى و اشرافى است! واقعاً وضع زندگى مردم ما اينطورى است؟ آيا يك زوج جوان يا يك زن و شوهر در چنين خانههايى زندگى مىكنند؟! اين كار چه لزومى دارد؟ سالها قبل بعضى از سريالهايى كه از سيما پخش مىشد، هرچند كيفيت آنها مثل سريالهاى الان نبود - عقبتر بود - ليكن فضاى زندگى در آنها، متواضعانه و در يك خانهى معمولى بود؛ آنطورى خوب است. زندگى را لزوماً نبايد اعيانى و اشرافى و متجملانه معرفى كرد. فضاى تبليغى صدا و سيما اينطورى باشد " ( مقام معظم رهبري ، آغاز مسئوليت مهندس ضرغامي بر سازمان صدا وسيما)
و مگر نه آنكه رهبري اين سخنان را در سال 1383 و در آغاز دوران مسئوليت جنابعالي بر سازمان فرمود؟ خوب است در كنار اين همه نظرسنجي كه دست بر قضا و به طور كاملا اتفاقي آنهايي كه منتشر مي شود حكايت از رضايت اكثريت مردم از برنامه هاي سازمان دارد، بفرماييد مركز تحقيقات سازمان صدا و سيما سطح زندگي سوپراستارهاي سيما در سريالها را نيز مورد بررسي قرار دهد و خوب تر آنكه با شخصيت هاي سطح پايين اقتصادي سريال ها مقايسه شود و بهتر آنكه بررسي شود الگوهاي موفق شخصيتي سريال ها از كدام طبقه و بزهكاران و انگل ها و يا با حداكثر ارفاق "شخصيت هاي بيچاره مورد ترحم" تصوير شده در سريال ها از كدام طبقه اند؟ و مگر نه آنكه پيش تر از اين ها ، امام راحل در پيام گرانسنگ خود به هنرمندان منشور هنر متعهد را پايه ريزي فرمود؟
" تنها هنري مورد قبول قرآن است كه صيقل دهنده اسلام ناب محمدي - صلي الله عليه و آله و سلم - اسلام ائمه هدي - عليهم السلام - اسلام فقراي دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازيانه خوردگان تاريخ تلخ و شرم آور محروميتها باشد. هنري زيبا و پاك است كه كوبنده سرمايهداري مدرن و كمونيسم خونآشام و نابود كننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومايگي، اسلام مرفهين بيدرد، و در يك كلمه " اسلام آمريكايي " باشد."
متاسفانه در برخي سريال هاي توليدي سازمان مشاهده مي شود كه نه تنها اين دغدغه لحاظ نمي شود كه افراد طبقات محروم انسان هايي ساده و در عين حال ابله نمايانده مي شوند كه عشق ماشين و موبايل و... بلاهت آنها را مضاعف مي كند و ظاهرا كه اين رفتار در نگاه جنابعالي تئوريزه نيز شده است؛ چه، در ديدار با نمايندگان تشكل هاي دانشجويي فرموده بوديد: "صداوسيما به عنوان رسانهاي كه بين قشرهاي مختلف حركت ميكند بايد برنامههاي متفاوت داشته باشد." و ان شاءالله كه از اين كلمه حق اراده باطل نكرده باشيد. پرواضح است كه هيچ كس منكر لزوم وجود تنوع در برنامه هاي توليدي رسانه ملي نيست، اما سوال اينجاست كه آيا بايد براي تمام قشرها با تمامي سلايق برنامه ساخت يا اين تنوع حد و حصري هم دارد و اگر دارد حد آن كجاست؟ ضمن اينكه ما با مبنا قرار دادن همين سخن از جنابعالي سوال مي كنيم كه محصولات توليدي سازمان صدا وسيماي جمهوري اسلامي ايران براي افراد زير خط فقر مطلق جامعه كدامند؟
اما ظاهرا سخن گفتن از اين دست مطالبات امام و رهبري در نگاه متوليان فرهنگي نظام اسلامي، آرمانگرايي تخيلي و شعارزدگي است؛ معلوم نيست اگر اين سخنان از روي جواني، ندانستن اقتضائات عرصه عمل، تندروي و يا اتهاماتي اين گونه است چرا از زبان رهبر معظم انقلاب و به طور مستمر بيان مي شود؟ و اگر مسئولين ذي ربط حقيقتا اين سخنان را "مطالبات وهمي" مي دانند نظر خود را با صداي بلند ابراز كنند تا فرزندان خميني تكليف خود را با ايشان يك سره نمايند.
خوب است سخنان حضرت امام و رهبري معظم راجع به سازمان متبوع خود را هر روز صبح كه پايتان را به دفتر كارتان در ساختمان شيشه اي مي گذاريد مرور كنيد و آن وقت دگمه كنترل دستگاه تلويزيون اتاق كارتان را فشار دهيد و اندكي تامل كنيد و انصاف بدهيد كه آيا اين سيماي دانشگاه اسلامي است؟
و مگر نه آنكه در كتاب برنامه مصوب سازمان صدا و سيما كه تمامي گروه ها و بخش هاي سازمان شرعا و قانونا موظف به اجراي آن هستند نيز به اين مساله اشاره شده است؟ خوب است براي آگاهي خوانندگان اين نامه و يادآوري حضرت عالي هم كه شده در اينجا به قسمتي از اهداف، محورها و اولويت هاي توليد، تامين و پخش برنامه هاي سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي به نقل از كتاب برنامه مصوب سازمان اشاره كنيم:
" تبيين جايگاه عدالت در نظام اسلامي
ترويج و تبليغ فرهنگ عدالت خواهي
طرح و تقبيح اسراف، اشرافي گري و تجمل گرايي
نمايش آثار زيانبار اختلافات طبقاتي در جامعه
تبيين زشتي تبعيض در توزيع امكانات و پرداخت درآمدهاي عمومي
ارزيابي و نقد عملكرد مسئولان و مديران در رعايت عدالت
تبيين نقش عدالت در ايجاد آرامش، امنيت، رضايت عمومي و خشنودي اجتماعي
ترسيم زشتي و پليدي تبعيض در ميان شهر و روستا
تبيين ضرورت توزيع عادلانه ي فرصت هاي اجتماعي ميان اقشار مختلف
پوشش مورد استفاده در برنامه ها نبايد مروج تجمل گرايي و اشرافي گري باشد و ..."
الف-2) الگوي مطلوبي كه از زن موفق در سريال هاي سازمان مشاهده مي شود آشكارا با مباني اسلامي در تعارض است. به عبارت روشن تر بعضا مشاهده مي شود زنان موفقي كه در قالب شخصيت ها به مخاطب عرضه مي شوند از سويي به علت شاغل بودن از رسالت فطري خود - يعني گرمابخشي به كانون خانواده و ايفاي نقش مادري- بازمانده و از سوي ديگر در روابط خانوادگي استغنا و بلكه حتي تحكم دارند. گويا تهيه كنندگان محصولات سازمان تساوي حقوق ميان مرد و زن را با تشابه حقوق و تكاليف اشتباه گرفته اند و بعضا بر خلاف مباني شرعي و نص صريح قانون (ماده 1105 قانون مدني) روابطي متناسب با سبك زندگي غربي را ترويج مي كنند.
الف-3) از ديگر اشكالات شكلي سريال هاي توليدي آن سازمان بايد به طور جد به ترسيم مناسبات ميان شخصيت ها اشاره كرد. از مناسبات درون خانوادگي مثل نحوه برخوردهاي فرزند و اوليا گرفته تا عدم رعايت محدوديت هاي شرعي و عرف متشرعه در مناسبات ميان نامحرمان. و البته كه نگارندگان اين نامه خود به خوبي واقفند كه نبايد در فضاي انتزاعي دور از واقعيت جامعه فيلم ساخت و اين اتفاقا پاره اي از استدلال ما در اشكال به تجمل گرايي محصولات توليدي سازمان است. اما همانگونه كه پيش از اين نيز ذكر شد اولا كه مناسبات اكثريت افراد جامعه به اين صورت كه در سريال ها نمايانده مي شود نيست و ثانيا كه برفرض هم كه مي بود به علت خاصيت ترويجي و تشديدي محصولات هنري نبايد از طريق صدا و سيماي جمهوري اسلامي بدانها پرداخت. اين اشكالات از شوخي هاي جلف برخي مجريان مرد و زن راديو با يكديگر- كه حقيقتا خلاف شان هنرمندان جمهوري اسلامي است - تا رابطه بازيگران برخي سريال هاي تلويزيوني را در بر مي گيرد. جالب آنكه ارائه الگوي روابط سالم دختر و پسر نيز به عنوان يكي از وظايف گروه هاي اجتماعي سازمان ذكر شده است.
الف-4) علاوه بر ابتذال در محتوا، شكل و ظاهر برخي برنامه هاي توليدي سازمان نيز از ابتذال و لودگي رنج مي برند. اين ابتذال سواي ترويج نوعي خاص از پوشش و آرايش ، به عفت و حياي ديني نيز كه به شدت مورد توجه شارع مقدس است لطمه مي زند.
الف-3) يكي ديگر از اشكالاتي كه به تدريج نمود بيشتري در محصولات هنري كشور ( ابتدا در سينما و سپس در تلويزيون) داشته ، استفاده از جاذبه جنسي زنان است. اين حربه كه به نيت جذب مخاطب بيشتر مورد استفاده قرار مي گيرد در نحوه پوشش بازيگران زن، نحوه گريم آنها و همچنين گرفتن نماهاي نزديك و تحريك كننده قابل مشاهده است.
الف- 4) به علت ضعيف بودن مايه هنري برخي توليدكنندگان و كارگردانان، محصولات توليدي سازمان، به ويژه آن گاه كه رنگ و بوي ديني به خود بگيرد، سفارشي و به تبع آن شعارزده است.
الف-5) عدم تطابق پروپوزال هاي ارائه شده براي تصويب با آنچه در مرحله بعد به تصوير درمي آيد از ديگر مشكلات جدي سازمان است. به عبارت ديگر برخي تهيه كنندگان محترم، با وقوف به ذائقه تصميم گيران راس هرم سازمان، طرح هاي متعددي را به ايشان عرضه كرده و در آن از ادبيات مورد پسند ايشان استفاده مي كنند و به تعبير بهتر در مقام نظر به خوبي براي تصميم گيران سازمان دغدغه سازي مي كنند. لكن در مقام عمل، آنچه بر روي آنتن مي رود فرسنگ ها از آنچه در طرح هاي پيشنهادي ارائه مي شود فاصله دارد.
ب) سريال هاي مناسبتي :
آنچه در سال هاي اخير و در ماه هاي مبارك رمضان مشاهده شده است پخش برنامه هايي است كه كوشش شده موضوعاتي برگرفته از دين داشته باشد. درباره اين سريال ها كه گاه از آنها به عنوان سريال هاي مناسبتي نيز ياد مي شود نكات بسياري وجود دارد كه برخي از آنها به طور اجمال بيان مي شود. در ابتدا بايد تاكيد شود كه ذكر اين نقاط ضعف به معناي نفي اصل ايده نيست و بلكه بايد از دغدغه مسئولان سازمان در تهيه و پخش سريال هايي با موضوعات ديني تشكر كرد. و اما ملاحظات :
ب-1 ) شايد مهمترين تاملاتي كه در اين زمينه مطرح باشد آن است كه اساسا نگاه دست اندركاران سيماي جمهوري اسلامي - از تهيه كنندگان تا ناظران ديني و مديران سازمان - به مقوله دين چيست؟ مگر نه اين است كه اسلام در جامعيت خود سبك زندگي يك انسان معتقد را بيان كرده و اساسا رشد فرقه هاي مختلف در اسلام به خاطر توجه بيش از حد به يك مقوله و يا غفلت از مقوله اي ديگر بوده است كه البته شايد براي برخي خواص مضر هم نباشد؟ چرا بايد در نگاه منفي عرفان هاي بدون خدا كه صرفا بر خوب بودن - بدون تاكيد برمفهوم خداپرستي- تكيه دارد و در نگاه مثبت عرفان هاي شبه صوفي گرايانه و يا عرفان هاي باطن نگر در برخي سريال هاي مناسبتي ترويج شود؟ اصلا در كجاي دين آمده كه همه چيز بايد تصوير شود؟ آيا اين برآمده از نگاهي مادي گرايانه نيست كه حتي برزخ و يا تجسم باطني اعمال را نيز در قاب تصوير محدود مي كند؟ مگر نه آنكه در همان آيات ابتدايي كلام الله مجيد اولين صفت متقين " ايمان به غيب" ذكر شده است؟
" بسم الله الرحمن الرحيم * الم* ذلك الكتاب لاريب فيه هدي للمتقين* الذين يومنون بالغيب و يقيمون الصلوه و مما رزقناهم ينفقون... "
آيا يكي از دلايل رشد فرقه هاي ضاله عرفاني نما چه در زمينه مهدويت و چه در غير آن ترويج چنين نگاه هاي عرفاني از سيماي جمهوري اسلامي نيست؟
و اگر بر فرض مجموعه توجيهات كارشناسان و كارچاقكنان اين سريال ها بر لزوم تصوير ماوراءالطبيعه و تجليات آن - از شيطان گرفته تا بواطن اعمال و ... - را بپذيريم ، مسئله اين جاست كه اين روند به ايجاد چه تصويري از دين در ذهن مخاطبان خواهد انجاميد؟ دين قرار است براي ما چه كند؟ آيا انتظار ما از دينداري معجزه و باطن نگري و اموري از اين دست است؟
الگوي مطلوب سريال ديني آن است كه تجلي و ظهور دين را در زندگي روزمره افراد به تصوير بكشد. يك سريال بايد نشان دهد كه انسان هاي معمولي جامعه با نقش هاي مختلف چگونه مي توانند دين دار باشند و يا مهمتر از آن ديندار بمانند. براي ديندار شدن لازم نيست باطن ديوصفت افراد را ديد. براي ديندار شدن لازم نيست تصوير برزخي غيبت را ديد - آن هم آنچنان كه گويي شخصيت سريال، ران مرغ به دندان مي كشد تا گوشت مرده برادر مومنش را! - براي رشد در مراحل دينداري بايد دستورات شريعت مقدس اسلام را كه هزاران هزار بار شنيده ايم به كار بست. سريال ديني بايد آرامش دروني يك خانواده ديندار ولي فقير را بر سر اضطرابات و حرص و ولع هاي سبك زندگي اشرافي بكوبد. سريال ديني بايد ابتلائات انسان مومن در زندگي روزمره را بنماياند و در يك كلام سريال ديني در عين اينكه براي عامه مردم ساخته مي شود بايد عوام زده نباشد.
ب-2) تمام مطالب بند اول در حالي بيان مي شود كه امكانات و توانايي هاي سيما در زمينه جلوه هاي ويژه به شدت تمام، ضعيف و سبك است و هرگز آنچنان كه شايسته است حق مطلب را ادا نمي كند. كاش اگر فيلم هاي هاليوودي را - چه در فيلمنامه و چه در انديشه - به عنوان الگوي فيلم هاي ماورايي پذيرفته ايد حداقل از نظر تكنيكي و جلوه هاي ويژه هم به آن سمت حركت كنيد. شما را به خدا اگر توانايي به تصوير كشيدن آتش و يا پليدي باطني معاصي را نداريد مردم را بر آتش الهي ترغيب نكنيد! و از آن سوي اگر توانايي ترسيم زيبايي بهشت را نداريد مردم را به ترجيح اماكن تفريحي زميني بر بهشت الهي نكشانيد!
ب-3 ) مرز بندي ها و خط كشي هاي پررنگ و انتزاعي كه به راحتي مصاديق حق مداران را از پيروان باطل تمايز مي بخشد از ديگر اشكالات جدي سريال هاي به اصطلاح ماورايي سازمان است. به تعبير ديگر شخصيت هاي مثبتي كه از سوي دست اندركاران سازمان رسانه ملي به مخاطب عرضه مي شود، در قاب تصوير متوقف شده و هرگز در زندگي روزمره تجلي و بروز نمي يابد.
ب-4) ابهام ديگري كه در زمينه سريال هاي مناسبتي سازمان وجود دارد غفلت - ان شاء الله ناخواسته - از تجليات اجتماعي دين است. معلوم نيست چرا دين در حوزه فقه فردي و نهايتا اخلاقيات فردي خلاصه شده و خبري از حضور دين در مناسبات اجتماعي نيست؟ آيا اين امر تجلي سكولاريزم در توليدات به اصطلاح ديني سازمان نيست؟ اگر اين اتفاق به غفلت رخ داده كه لازم است ضمن تذكر و بلكه توبيخ دست اندركاران امر، اين نقيصه در آينده جبران شود و اگر به عمد و با نيت هاي خاص صورت گرفته كه حساب كار از مقوله ديگر بوده و نيازمند برخوردي از نوع ديگر است.
ب- 5) و نكته آخر پيرامون اين موضوع كه از همه نكات پيشين تلخ تر و صد البته خطرناك تر است آفت جايگزين شدن نگاه ماورايي در سيما و ژانر معناگرا در سينما به جاي هنر متعهد، هنر عدالت محور و در مفهومي كلي تر هنر ديني است.
" هنر در مدرسه عشق نشان دهنده نقاط كور و مبهم معضلات اجتماعي، اقتصادي، سياسي، نظامي است. هنر در عرفان اسلامي ترسيم روشن عدالت و شرافت و انصاف، و تجسيم تلخكامي گرسنگان مغضوب قدرت و پول است. هنر در جايگاه واقعي خود تصوير زالوصفتاني است كه از مكيدن خون فرهنگ اصيل اسلامي، فرهنگ عدالت و صفا، لذت ميبرند. تنها به هنري بايد پرداخت كه راه ستيز با جهانخواران شرق و غرب، و در راس آنان آمريكا و شوروي، را بياموزد. هنرمندان ما تنها زماني ميتوانند بيدغدغه كوله بار مسووليت و امانتشان را زمين بگذارند كه مطمئن باشند مردمشان بدون اتكا به غير، تنها و تنها در چهارچوب مكتبشان، به حيات جاويدان رسيدهاند" (پيام حضرت امام به هنرمندان، 1367)
مسئولان سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي بايد پاسخگو باشند كه تا چه اندازه در راستاي الگوسازي پيام حضرت امام تلاش كرده اند و حداقل به عدد انگشتان دست خود توليداتي از سازمان را كه در اين راستا باشد نام ببرند. آيا سپري شدن 20 سال از زمان صدور اين پيام براي بحث هاي نظري و ارائه الگو كافي نيست؟
باز هم از سر اهميت تاكيد مي شود كه از منظر غربي، شهروند جامعه مدني مي تواند دين و بهتر است بگوييم عرفان فردي را كه عواقب رد آن نيز تنها در عقبي است و نه دنيا بپذيرد يا نپذيرد، اما اسلام شيعي به ماورائيات و امور فردي محدود نمي شود و اساسا تمام دشمني هاي طول 14 قرن دشمنان شيعه بر سر همين نگاه انقلابي و البته مبتني بر بصيرت و عقلانيت او بوده است.
بسيج دانشجويي هشدار مي دهد نگاه منحرفي كه به شدت از اسلام انقلابي هراس دارد از جايگاه متهم خارج شده و خود، داعيه دار هنر ديني شود. بسيج دانشجويي هشدار مي دهد كه هنر روشنفكري در كنار هنر متحجر دست در دست هم و چونان لبه هاي قيچي، هنر انقلابي را ذبح كنند آنچنان كه زين پس هر كس در اين فضا سخني برآورد به باد تمسخر گرفته شده و آرمانگراي تخيلي ناميده شود. بسيج دانشجويي هشدار مي دهد كه مطالبه نص صريح پيام بنيانگذار انقلاب اسلامي با برچسب شعارزدگي پس زده شود و هيهات كه اين خيانت به ياري خواسته يا ناخواسته مديران دست گاه هاي فرهنگي جمهوري اسلامي انجام شود.
ج) مستندها :
لازم است مسئولان سازمان صدا و سيما گزارشي از
1- حجم برنامه هاي توليدي مستند
2- سوژه هاي مستندهاي توليدي سازمان
3- رويكرد سازندگان در نحوه پرداختن به سوژه ها
ارائه دهند تا مشخص شود اولويت سازمان در ساخت برنامه هاي مستند چيست؟ براي مثال چه تعداد مستند از سوژه هايي كه مستقيما به انقلاب اسلامي مربوط مي شود- از شخصيت هاي مبارز جهان اسلام و صدور انقلاب گرفته تا جنبش هاي مقاومت و تاثيرات انقلاب اسلامي بر آنها و همچنين نگاه ملت هاي مسلمان و مستضعف به انقلاب اسلامي و... - در صدا و سيماي جمهوري اسلامي ساخته شده است؟ مگر در فصل دوم كتاب برنامه سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي مواردي از قبيل : " نمايش اميدزايي وروحيه بخشي انقلاب اسلامي در جهان، بيان آثار انقلاب اسلامي در تشديد روحيه ظلم ستيزي و آمريكا ستيزي جهان، فروپاشي ابهت و عظمت استكبار جهاني پس از انقلاب اسلامي، ترسيم عشق، اميد و انتظارات محرومان و مستضعفان جهان نسبت به انقلاب اسلامي، معرفي نهضت هاي شكل گرفته و متاثر از انقلاب اسلامي و... " به عنوان وظايف دست اندركاران سازمان معرفي نشده است؟ چرا " شكست هيمنه" - آن هم در شرايطي كه روابط بريتانيايي كبير، اين شيطان پير با جمهوري اسلامي تا اين حد خصمانه است نبايد از سيماي جمهوري اسلامي پخش شود؟و...
ابهام ديگري كه در ادامه مطرح است آنكه آيا در پخش مستندهاي مربوط به خارج از كشور ملاحظه ي "تبيين چهره نظام هاي غيرديني و خاصتا سرمايه سالاري" از طريق " ارائه ثمرات شوم اين نظام ها مانند تزلزل كانون خانواده، گسترش فقر و..." لحاظ شده است؟
هرچند برخود لازم مي دانيم از رويكرد اخير سازمان صدا و سيما در استفاده از آرشيو غني سازمان تقدير و تشكر كرده و استفاده هر چه بهتر از اين گنجينه غني را خواستار شويم.
د) بخش هاي خبري :
" به نظر من سياست كلى صدا و سيما بايد تقويت مديريتهاى اجرايى كشور باشد. من توصيه نمىكنم كه صدا و سيما ضعفها و نارسايىها و كمبودها و خداى نكرده خيانتها را پوشيده بدارد؛ نه، ضعفها را هم بگويد؛ دردهايى كه جلوى چشم مردم است، عيبى ندارد صدا و سيما به آنها بپردازد؛ منتها طرح اين دردها و ضعفها و نارسايىها بايد بهگونهيى باشد كه اولاً مردم را مأيوس نكند، ثانياً مديريت را تضعيف نكند... گفتم و تكرار هم مىكنم: ضعفها و نقصها هم بايد گفته شود تا مردم تصور نكنند اينجا بوقى است كه بنا دارد فقط از حكومت تعريف كند؛ منتها گفتنِ علاججويانه و دلسوزانه، نه ستيزهجويانه. طرح غلط مشكلات، مضر است. طرح سؤالهايى كه پاسخ ندارد، مضر است. البته گاهى شگردهاى قشنگى زده مىشود... مديران گاهى نقص كار خودشان را نمىدانند. طرح نواقص كار از زبان منصفانه و بيطرفانهى شما مىتواند به آنها كمك كند " ( مقام معظم رهبري ، آغاز مسئوليت مهندس ضرغامي بر سازمان صدا وسيما)
آنچه پيش از ذكر آسيب هاي حوزه خبر لازم به ذكر است آنكه اساسا رسانه هاي جمعي به طور خاص و تلويزيون اصلي ترين شكل دهنده افكار عمومي هستند و خاصه تر آنكه در ايران تلويزيون تقريبا به طور انحصاري اداره مي شود (درست يا نادرستش محل بحث اين نامه نيست) ولذا نقش آن در شكل دهي افكار عمومي - از ارائه موضوعات مورد بحث گرفته تا ترويج تحليل هاي مدنظر رسانه و... - به شدت مهم و بي بديل است. و اما آسيب هايي كه در اين حوزه به نظر مي رسد:
د-1) هرچند در ابتدا بايد از بازتر شدن فضاي سازمان در پوشش خبرهاي داخلي ( به طور خاص در مورد اخبار ساعت 20 شبكه خبر و اخبار ساعت 20:30 شبكه دوم سيما) در دوره جنابعالي تقدير و تشكر كرد لكن همچنان فضاي بسته خبري سازمان محل گلايه است. براي مثال خبر تجمعات ضد استعماري و حركت هاي عدالتخواهانه دانشجويان و به طور كلي هر حركتي كه از آن بوي اسلام انقلابي و مطالبه گر بر آيد مورد بايكوت بخش هاي خبري سازمان صداوسيماست. همچنين رويكرد انتقادي نسبت به تخلفات مديران و مسئولان وجود ندارد.
البته سواي روابط نزديك پشت پرده، فرهنگ غلط مسئولين نظام در نقدناپذيري و به يك ديده انگاشتن همه منتقدين - بدون در نظر گرفتن طيف وسيع آنها - وبه تعبير ديگر يك كاسه كردن معتقدين و فدائيان نظام اسلامي با معارضين و براندازان نيز مانع بزرگي در تحقق اين امر است. اما خوب است رسانه ملي به جاي شكستن خط قرمزهاي شرعي جامعه، شكستن خط قرمزهاي اعتباري وضع شده از سوي برخي مسئولين را در دستور كار خود قرار دهد ( بگذريم كه مديران ارشد سازمان خود نيز دچار اين نگاه غلط اند! )
د-2) رويكرد سازمان در بخش هاي خبري به خصوص در پوشش خبرهاي خارجي به شدت كليشه اي و بعضا دور از واقع مي نمايد و به تعبير درست تر تنها بخشي از واقعيت گفته مي شود. البته نگارندگان اين نامه به خوبي واقفند كه " هر راست نبايد گفت" و اينكه اساسا ماهيت محصولاتي براي مخاطب توده، در لايه اي سطحي بيان مي شود لكن لازم است اندكي نگاه خود را در ساخت برنامه ها عميق تر كرده و ايمان بياوريم كه يكي از كاركردهاي خبري رسانه افزايش سطح آگاهي و در مرحله بعد، تحليل مخاطب عام است.
خوب است به جاي ساخت گزارش هاي خبري كليشه اي، به بطن حوادث رفته و گزارش هايي متناسب با شان و فهم مخاطبين آگاه تر از عامه مردم نيز تهيه كنيد. خوب است حداقل در كنار برخي گزارش هاي كليشه اي عليه غرب، بطن مشكلات كشورهاي غربي را براي مخاطبين تبيين كرده و با شگردهاي رسانه اي و هنري نسبت اين مشكلات با دموكراسي، ليبراليسم، سرمايه سالاري و... را بنماييد.
د-3) پررنگ شدن خبرهاي زرد در بخش هاي خبري مختلف، حتي بخش هاي خبري مهم سازمان، علامت سوال بزرگ ديگر در اين زمينه است. خبر چندقلو زاييدن گاوي در فلان نقطه كشور، مراسم پرتاب گوجه فرنگي در فلان نقطه جهان و... در اخبار سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ضريب خبري مي گيرند. چرا؟ چون در منابع مطالعاتي خبرنويسي، "استثنا" يكي از ارزش هاي خبري است و فلان خبرگزاري هاي مهم جهان نيز اين خبر را مخابره كرده اند! بدون توجه به اين نكته كه در فضاي گفتماني ديني، مشغول كردن ذهن مخاطب به مساله اي كه نه تنها از ابتدا تا انتهاي آن چيزي به محتواي وي اضافه نمي كند كه ضريب ها را نيز در ذهن وي عوض مي كند، امري به شدت قبيح و مورد سوال است. آيا هنگامي كه خبر شهادت كودكان و زنان فلسطيني هم عرض خبرهايي چون برش بزرگترين كيك خاورميانه و... پخش مي شود مي توان انتظار ايجاد جامعه مهدوي را داشت؟
ه) طنز:
"يكى از مقولههاى بسيار مهم و يقيناً يكى از ضرورتهاى جامعه، لبخند است. لبخند يكى از نيازهاى زندگى انسان است. زندگىِ بىشادى و بىلبخند، زندگى دوزخى است. زندگى بهشتى، زندگى با لبخند است. حضرت على فرمود: "المؤمن بشره فى وجهه و حزنه فى قلبه"؛ اگر غصهيى داريد، بايد در دلتان نگه داريد؛ مؤمن اينطورى است. لبخند و شادى مؤمن در چهرهى اوست. اصلاً چهرهها بايد شاد باشد. اگر با چهرهى خودتان مىتوانيد به جامعه شادى بدهيد، بايد اين كار را بكنيد. شادى لازم است و بايد آن را براى مردم تأمين كرد؛ منتها اين كار برنامهريزى مىخواهد. البته شماها برنامهريزى كردهايد. اين مواردى كه من مىگويم "بايد"، معنايش اين نيست كه شما نكردهايد. شما كارهاى زياد و خوبى كردهايد و من مىخواهم بر ادامهى آنها تأكيد كنم. مراقب باشيد شادى در مردم با لودگى و ابتذال و بىبندوبارى همراه نشود؛ از اين طريق به مردم شادى داده نشود. همهجور مىشود به مردم شادى داد؛ از نوع صحيح آن شادى داده شود. گاهى اوقات يك لطيفه يا يك تعبيرِ بجا مخاطب را شاد و خوشحال مىكند؛ گاهى هم ممكن است يك آدم لوده با ده جور ادا درآوردن، نتواند آنطور شادى را ايجاد كند. شادى كردن و شادى دادن به مردم، بهمعناى لودگى نيست ... طنز، يعنى مطلب مهمِ جدى كه با زبان شوخى بيان مىشود؛ محتوا و معنايى در آن هست، منتها به زبان شوخى. " ( مقام معظم رهبري ، آغاز مسئوليت مهندس ضرغامي بر سازمان صدا وسيما)
همچنين لازم است در ابتداي اين بند، قسمت هايي از سياست ها و ضوابط ناظر بر توليد، تامين و پخش برنامه هاي طنز سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران به نقل از كتاب برنامه مصوب سازمان ذكر شود:
" برنامه طنز نبايد با كمدي اشتباه شود. طنز يعني : بيان مسائل بسيار مهم و اساسي در قالب هايي كه براي مخاطبان جذاب و شيرين باشد. برنامه طنز نبايد با برنامه هاي مبتذل و بي محتوا كه صرفا هدف سرگرم كردن را دنبال مي كنند اشتباه شود. برنامه طنز نبايد با لودگي، حركات سخيف، كلمات ركيك و رفتارهاي زشت، مبلغ ضد فرهنگ در جامعه باشد. تمامي برنامه هاي طنز بايد تحقيق و متن تصويب شده داشته باشند. از هرگونه حركت، رفتار و سخني كه فرهنگ جامعه آن را دور از شان رسانه ملي بداند بايد پرهيز شود. تحقير قوميت ها، لهجه ها ، اقليت هاي ديني ، فرهنگ هاي محلي، ملت هاي محروم و مستضعف در برنامه هاي طنز ممنوع است. از ترويج هرگونه بدآموزي اخلاقي و رفتاري در برنامه هاي طنز بايد اجتناب شود.حريم شكني هاي اخلاقي مثل ناسزاگويي، توهين كردن، كتك زدن و مردآزاري به منظور خنداندن مخاطب ممنوع است. طنز نبايد موجب غلط گويي شود و اصطلاحات و واژه هاي غلط را در جامعه رواج دهدو..."
آقاي مهندس!
انصاف بدهيد. هر كس كه ضوابط فوق را مطالعه كرده و تنها برخي برنامه هاي طنز توليدي سازمان را نيز مشاهده كرده باشد آيا گمان نمي كند سازندگان برنامه هاي طنز سازمان، اين ضوابط را پيش روي خود قرار داده و عالما و عامدا خلاف آنها عمل كرده اند؟!
آنچه در غالب طنزهاي 90 قسمتي توليدي سازمان - به خصوص طنزهاي توليدي شبكه سوم سيما- ديده مي شود، برنامه هايي جلف، مبتذل و لوده است كه نوعي ماكياوليسم اسلامي در عرصه رسانه را تداعي مي كند. بايد از برخي توليدكنندگان طنز - كه گويي برنامه هاي سازمان را كنترات برداشته اند- پرسيد غايت خنداندن مخاطب از نظر ايشان تا پرداخت چه بهايي لازم الحصول است؟ به مسخره گرفتن زبان فارسي؟ آلوده كردن فضاي فرهنگ گفتاري جامعه؟ اشاعه لمپنيسم؟ ترويج فمينيسم؟ يا هنوز هم كافي نيست؟ هرچند كه گويا جنابعالي "قسيم النار و الجنه" شده ايد و در ديدار دست اندركاران يك برنامه طنز، بهشت را براي ايشان تضمين كرده ايد!
اي كاش دست اندركاران سيماي جمهوري اسلامي پتانسيل بالاي طنز براي اصلاح امور را مدنظر قرار داده و حركت به سمت طنز فاخر را در دستور كار خود قرار مي دادند.
و) مسابقات :
" از جملهى سرگرمىها، مسابقات است. مسابقات، خوب است؛ منتها بايد مراقب بدآموزىهاى قولى و عملى در آنها بود. گاهى در زبان، گاهى اصلاً در كيفيت رفتار، گاهى هم در خندههاى بيخودى، سبكى ديده مىشود؛ و البته گاهى اوقات هم اين چيزها نيست . يكى از مسابقهها، مسابقهى تلفنى است. شخصى تماس مىگيرد و بهخاطر هيچى، به او جايزه مىدهند! يك روز من ديدم در يك برنامهى تلويزيونى پنج ميليون تومان به يك نفر جايزه دادند؛ براى اينكه به چند سؤال جواب داد! اين سرگرمىِ خيلى جالبى نيست. پنج ميليون تومان، تقريباً حقوق دو سه سال يك كارمند متوسط است. ممكن است بگويند اينكار ترويج علم است. ترويج علم را از يك راهِ بهتر بكنيد؛ اين راه ضرر دارد. عدهيى كه اينگونه مسابقات را نگاه مىكنند، بىمنطقى به ذهنشان مىآيد و از اين بىمنطقى سوءاستفاده مىكنند. اين كار منطقى ندارد كه مثلاً بنده بدانم انجيل عربى است يا يونانى است يا لاتينى است؛ بعد بگويند حالا كه شما دانستيد، اين پانصدهزار تومان يا فلان مبلغ مال شما! اين كار معنى ندارد. بنابراين، مقولهى سرگرمى و تفريح، لزومش يك مسأله است؛ با برنامهريزى بودن آن يك مسأله است؛ بامحتوا بودنش يك مسأله است؛ پرهيز از جهات منفى هم در آن يك مسأله است " ( مقام معظم رهبري ، آغاز مسئوليت مهندس ضرغامي بر سازمان صدا وسيما)
به نظر مي رسد مشكل اساسي در موضوع مسابقات تلويزيوني و راديويي اختلاف در غايت ساخت آنهاست. ظاهرا از منظر نگاه غالب در سازمان صدا و سيما، مسابقات به منظور سرگرمي و پركردن اوقات فراغت مخاطبان و همچنين پركردن آنتن ساخته مي شوند حال آنكه مسابقات تلويزيوني و راديويي مي بايست با برنامه ريزي پيشيني بر تاثيرگذاري بر ابعاد رفتاري، گرايشي و معرفتي مخاطبان متمركز شود. امري كه تاكنون كمتر مورد توجه دست اندركاران توليد اين گونه برنامه ها قرار گرفته است.
اما خوب است در اين قسمت نيز بخش هايي از سياست ها و ضوابط ناظر بر توليد،تامين و پخش برنامه هاي مسابقه و سرگرمي به نقل از كتاب برنامه مصوب سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران ذكر و قضاوت نهايي در مورد تحقق آنها به خوانندگان محترم واگذار شود:
" در مسابقات مختلف رسانه پرداخت وجوه نقدي به عنوان جايزه ممنوع است. جايزه مسابقه نبايد صرفا مادي باشد بلكه بايد بعد معنوي و فرهنگي آن غلبه داشته باشد. پخش مسابقاتي كه موفقيت در آنها ربطي به مهارت ها و توانايي هاي فرد ندارد و اصطلاحا متكي به شانس است ممنوع مي باشد. در مسابقات، معاوضه يا خريد و فروش هر چيز نامعلوم و نامشخص معامله اي باطل و ممنوع است. افراد شركت كننده در مسابقات به هيچ وجه نبايد تمسخر و تحقير شوند. در تمامي مسابقات توانايي و مهارت هاي مثبت و مفيد افراد مبناي رقابت و پيروزي قرار گيرد. كپي برداري از برنامه هاي مسابقه و سرگرمي ماهواره ها كه با فرهنگ و هنجارهاي جامعه اسلامي ناسازگار است ممنوع مي باشد و..."
ز) برنامه هاي ديني و معارف اسلامي:
"راجع به دين مردم، صدا و سيما چه نقش و چه موضع و چه مسؤوليتى دارد؟ طبيعتاً از وظايف صدا و سيما، ارتقاء معرفت دينى و ايمان دينى است. معرفت و ايمان با هم تفاوت دارد. هم ايمان مردم بايد تقويت شود، هم معرفت و شناخت آنها. بايد توجه داشت ايمانى كه مردم پيدا مىكنند، سست، عوامانه، سطحى و قشرى نباشد؛ بشدت از اين پرهيز شود. اكتفا نشود به تغليظ احساسات مردم و تشريفات افراطى. تأكيد بر اين چيزها بهطور افراطى، اصلاً مفيد نيست و بههيچوجه تبليغ دين محسوب نمىشود. اين را پايهى كار قرار دهيد و حالا برگرديد به برنامههاى دينىِ صدا و سيما؛ ببينيد چه كار بايد بكنيد و چه كار بايد نكنيد" ( مقام معظم رهبري ، آغاز مسئوليت مهندس ضرغامي بر سازمان صدا وسيما)
متاسفانه به رغم تاكيد صريح رهبر معظم و فرزانه انقلاب اسلامي خطاب به دست اندركاران رسانه ملي مشاهده مي شود كه رفتارهاي تصنعي، رياكارانه، قشري، دستوري، فرمايشي و سطحي هر چه بيشتر جايگزين رفتار هنري و بيان غيرمستقيم و تاثيرگذار در برنامه هاي توليدي سازمان شده است. نشان دادن حداكثري و نابجاي تسبيح، سجاده، چادر، انگشتر عقيق، نماز و مناجات و... در فيلم هاي به اصطلاح ديني و همچنين اشارات مستقيم به مفاهيم ديني در ساير برنامه ها از ديگر نقاط ضعف محصولات سازمان صدا و سيماست.
پرواضح است برچسب عدم اطلاع از لزوم استفاده از نمادها به عبارات فوق نمي چسبد و منظور اين بند، لزوم اجتناب سطحي و بدون فكر از اين سمبل هاست. پرداختن عميق و تخصصي به مباحث ديني نه تنها امري ناپسند نيست كه صدالبته مورد تاكيد تمامي دينداران و دغدغه مندان نظام اسلامي است.
بر اين مبنا ساخت برنامه هايي كه با محوريت مباحث ديني ساخته و پخش شود نيز امري مورد تقديراست. لكن به شرطي كه اولا اين برنامه ها تنها بخشي از تعاليم دين را پوشش ندهند و ثانيا به تعبير رهبر انقلاب با غليظ كردن تصنعي ميزان احساسات، سعي در معنوي كردن فضاي برنامه نكنند! و ثالثا و مهمتر از همه آنكه ساير بخش ها و برنامه هاي توليدي سازمان از پرداختن به امور ديني امتناع نكنند. اين حقيقت تلخ كه مصداق بارز راندن دين به برنامه هاي ويژه و به تعبير ديگر سكولاريزم محترمانه و البته شايد ناخواسته است خطري جدي براي سازمان صدا و سيماست.
در اينجا نيز مناسب مي دانيم بخشي از سياست ها و ضوابط ناظر بر توليد، تامين و پخش برنامه هاي ديني و معارف اسلامي را به نقل از كتاب برنامه مصوب سازمان ذكر كرده و بر عدم اجرايي شدن آنها تاسف بخوريم :
" هيچ يك از برنامه هاي رسانه نبايد در خصوص مسائل و امور ديني دچار سطحي نگري و ترويج گرايش ها و رفتارهاي بي اساس و غيرمستند گردد. برنامه هاي معارفي نبايد براي تنها يك قشر خاص يا يك سطح خاص از اطلاعات يا سن خاص تهيه شود بلكه بايد با تنوع لازم تمامي افراد جامعه را پوشش دهد. مطالب برنامه ها به ويژه در مناسبت ها نبايد تكراري جلوه كند بلكه بايد حداقل با تغيير قالب و ادبيات برنامه و يا ارائه اطلاعات جديد يا گرايش عميق تر، مخاطب را جذب نمايد. برنامه هاي معارفي در عين تقويت ايمان مردم به ماوراء ماده عالم غيب و قدرت بي انتهاي تصرف خداوند، نبايد موجب عزلت گزيني، صوفي گري و يا گرايش به مكتب هاي انحرافي و متظاهر به عرفان شود. برنامه ها بايد وجدان اجتماعي مردم را تقويت كند و توجه و حساسيت آنان را نسبت به امور اجتماعي، امر به معروف و نهي از منكر، تولي و تبرّي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 228]
-
گوناگون
پربازدیدترینها