واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: «ايران» از گرايش زنان به مشاغل جديد گزارش مى دهد مشاغل نوظهور زنان در تهران
[شهناز سلطانى ]
چند دختر جوان در يك عطر فروشى واقع در خيابان كارگر جنوبى با صداى بلند عطرهاى جديد را تبليغ و به اين وسيله نگاه رهگذران را به سوى خود جلب مى كنند: «خانم شما عطر جديدمان را تست مى كنيد »
«آقا تستر عطر جديدمان را بفرماييد، خانم شما، آقا شما» هرچند برخى بدون توجه و يا به خاطر تكرار شدن هر روز اين صحنه فقط مى شنوند و رد مى شوند.
در يكى از نقاط شمالى شهر و در يكى از فروشگاه هاى عرضه گوشت و مرغ چند دختر جوان را مى بينى كه با هر مشترى كه از در وارد مى شوند، با روى گشاده و لبخند برخورد مى كنند. «امرتان را مى گوييد تا راهنمايى كنم اين محصولات همين امروز رسيده است، با يك بار خريدن مشترى مى شويد.» هرچند اولين تصويرى كه از اين فروشندگان جوان در اذهان حك مى شود، لباس هاى متحدالشكلى است كه قطره هاى خون روى آن به قول معروف «حسابى توى ذوق آدم مى زند».
از بين انبوه مسافران به سختى رد مى شود. دختر جوانى كه ظاهر مرتب و آراسته اى دارد، كوله پشتى سنگينى كه به پشت دارد و كيسه سياه بزرگى كه به سختى آن را مى كشد، توجه شما را جلب مى كند. لوازم آرايش مى فروشد و ادعا دارد كه اجناس خود را به نصف قيمت مغازه ها عرضه مى كند. قطار به هر ايستگاه مترو هم كه وارد مى شود، خود را براى پنهان كردن از ديد مأموران مترو به كنارى مى كشد و مخفى مى شود.
اينها فقط چند تصوير از تصاوير متعدد و رنگارنگ از اشتغال كاذب در پايتخت است كه به اشكال مختلف خودنمايى مى كند. گذشته از اين در سال هاى اخير با صحنه هايى از كار زنان جامعه روبه رو مى شويم كه با سنين و فرهنگ هاى مختلف در مشاغلى سر كار گماشته شده اند كه قبلاً كمتر تصورى از آن براى ورود زنان به آن عرصه در ذهن مى پرورانديم.
شايد به نظر برسد كسانى كه در مشاغل اينچنينى به كار گرفته مى شوند با نگاه هاى سرد و سنگين و تلخ برخى از مردم رو به رو شوند، اما هرگاه پاى صحبت و درد دل اين زنان مى نشينيم برخى از آنان زبان گله و شكايت مى گشايند كه براى گذران زندگى ناچارند دست به كارهاى اينچنينى بزنند، اما در اين ميان برخى ديگر كمتر گله و شكايت مى كنند و بيشتر راضى اند تا شكوه گر، هرچند اين رضايتمندى به نظر غير واقعى مى رسد.
اين كه چرا تصاحب كردن چنين مشاغلى از سوى زنان جوان تا اين حد به آسانى جامه عمل مى پوشد نكته قابل تأملى است كه جاى خالى آن در ميان پژوهش هاى جامعه شناسان ديده مى شود، اما بايد توجه كنيم در چنين شرايطى كار زنان و جاى گرفتن آنان در مشاغل فاقد تخصص با نگاه ابزارى روبه رو نشود.
كار، عار نيست
نگار ۲۰ سال دارد و ديپلمه است و از يك سال گذشته در يك فروشگاه مرغ و گوشت كار مى كند.
از شرايط كارى خود مى گويد: اينجا را فقط به اين خاطر قبول كردم كه امنيت مورد نظر پدرم را داشت، ضمن اين كه صاحب فروشگاه هم از دوستان پدرم و قابل اعتماد است، بنابراين ديگر خانواده ام با كار من مشكلى ندارند، فقط كمى سرماى درون فروشگاه مرا اذيت مى كند كه آن را هم تحمل مى كنم.»
وى درباره حقوق و مزاياى كارش توضيح مى دهد: «ساعت كارى ام از هشت صبح تا دو بعد ازظهر است ولى معمولاً تا پنج و شش عصر براى اضافه كارى مى مانم، قرارداد سه ماهه دارم، پايه حقوقم ۲۲۰ هزار تومان است، با اضافه كار و پورسانت به ۳۲۰ هزار تومان مى رسد.
براى دريافت پورسانت بيشتر هم سعى مى كنم با معرفى كالاها به مشتريان و تبليغ آن و همچنين برقرارى ارتباط بيشتر با آنها فروش را بالاتر ببرم.»
فروشنده ۲۰ ساله يك فروشگاه درباره نگاه مردم به كار آنها مى گويد: «برخى از مردم سطح ديد خيلى پائينى دارند، مثلاً هر وقت فروشگاه را تى مى كشم برخى از رهگذران يا مشتريان مى گويند حيف تو نيست كه اينجا كار مى كنى، اما براى من اين چيزها مهم نيست، چرا كه كارم شخصيتم را زير سؤال نمى برد، ضمن اينكه كار عار نيست و من به كار خودم افتخار مى كنم. بالا بردن بازده كارم برايم بيشتر از هر چيز ديگر اهميت دارد.
من اين كارم را پس از اين كه چند جا دنبال كار گشتم و ديدم كه محيط آنها ناامن است، انتخاب كردم، اما برخى از مردم طورى به من و همكاران ديگرم نگاه مى كنند كه انگار گرسنه هستم و يا خانواده ام به من نمى رسند، در حالى كه فكر نمى كنند كه اين از خانه نشستن بهتر است. ضمن اين كه كار كردن حسن هايى دارد؛ روابط عمومى انسان را بالا برده و من را با شخصيت هاى جديد آشنا كرده است.»
ترجيح مى دهم تحصيلكرده خانه دار باشم تا شاغل
ليلا ۱۹ سال سن دارد و پيش دانشگاهى را خوانده و خود را براى كنكور سال آينده آماده مى كند، او در يكى از ايستگاه هاى مترو مغازه اى اجاره كرده با ماهى ۸۰۰ هزار تومان كرايه. وقتى از كارش مى پرسم، مى گويد: «دو ماه قبل به كمك برادرم اينجا را اجاره كردم تا اولين تجربه كارى ام را با فروش زيورآلات شروع كنم، اما تا الآن فقط توانسته ام پول كرايه را دربياورم نه بيشتر، به همين خاطر مى خواهم مغازه ام را جمع كنم.»
از او مى پرسم چقدر سنگ ها و زيورآلات را مى شناسى مى گويد: «برادرم هم در اين كار است، خودم هم كتاب هاى سنگ شناسى و سنگ درمانى مى خوانم، به كلاس هاى سنگ درمانى نيز مى روم، بنابراين تا حدى شناخت پيدا كرده ام. اين كار را هم به اين خاطر شروع كردم كه وقتى از شهرستان به تهران آمدم تا پيش برادرم بمانم و براى كنكور درس بخوانم حوصله ام سر رفته بود و فقط براى سرگرمى شروع به كار كردم، اما الآن معتقدم كار زن فقط بايد در خانه باشد نه بيرون از خانه.»
ساعت كار ليلا هشت صبح تا هشت شب است. او مى گويد: «هر چند وقتى وارد جامعه مى شوى شناخت و تجربياتت بيشتر مى شود، ولى با اين همه ترجيح مى دهم يك زن تحصيلكرده خانه دار باشم تا شاغل.»
درآمد يك ميليون تومانى
مريم ۳۰ ساله هم ديپلمه است و متأهل و يكى ديگر از فروشندگان زيورآلات زنانه در ايستگاه مترو. مى گويد: «قبلاً به كمك برادرم از تايلند پوشاك زنانه وارد و در خانه شوى لباس برگزار مى كردم، اما از آن جا كه مشترى هاى غريبه به خانه مى آمدند اطمينان نداشتم. در آن شغل حداقل ۵۰۰ هزار تومان و حداكثر بيش از يك ميليون تومان درآمد داشتم، اما الآن كه وارد كار زيورآلات شدم چندان درآمدى برايم ندارد، هرچند هزينه بسيارى براى وارد كردن آن از هند و چين مى كنم.»
نمى توانم از كارم تعريف كنم
مينو هم در يكى از عطرفروشى هاى خيابان انقلاب كار مى كند. او ۲۱ ساله و ديپلمه است. مى گويد: «من از كارم راضى هستم، قرارداد سه ماهه با من مى بندند و با پورسانت حقوقم به ۳۰۰ هزار تومان مى رسد.»
او درباره چگونگى ورودش به اين شغل مى گويد: «به واسطه دوستم وارد اين كار شدم، البته اكنون كه در اين شغل كار مى كنم، نمى توانم چندان از آن تعريف كنم، به دنبال كار ديگرى هستم، اما هرجا كه سر مى زنم ناامن و نامطمئن است، چه كنم كه ناچارم فعلاً اينجا كار كنم.»
نتيجه جامعه مصرف گرا
دكتر «محمدباقر عليزاده اقدم» جامعه شناس درباره كار زنان در چنين مشاغلى معتقد است: «اين مسئله يكى از عواقب جوامع مصرفى است، چراكه اساساً مصرف گرايى مى طلبد كه چنين مشاغلى بوجود آيد. ضمن آن كه در بخش غيررسمى كه اين مشاغل در آن پديدار مى شود مسئله عرضه و تقاضاى نيروى انسانى اهميت دارد. در عرضه نيروى انسانى در وضعيت فعلى با توجه به شرايط اقتصادى كنونى بيشتر زنان به دنبال يافتن شغل هستند بنابراين عرضه بيش از تقاضاست.
در بحث تقاضا هم بايد ببينيم هدف از آن استفاده بهينه از نيروى انسانى است يا هدف استفاده ابزارى از آنهاست. با توجه به اين كه بخش عمده اى از كسانى كه به دنبال يافتن نيروى انسانى اند و تفكر سرمايه دار (كه به دنبال سود خود است) بر آنها حكمفرماست به دنبال نيروى انسانى اى هستند كه به كمترين دستمزد قانع باشد، ضمن آن كه مطيع نيز باشد و از آن جا كه زنان نسبت به مردان مطيع ترند، بنابراين آنها را ترجيح مى دهند.»
وى به ناپايدارى شغلى زنان در اين مشاغل اشاره مى كند و مى گويد: «اين شغل ها ناپايدارند و ثباتى ندارند و از مزايايى كه شغل هاى عرصه رسمى دارند بى بهره اند، همچنين با توجه به اين كه زنان متأهل تعهد مادر بودن را نيز بر عهده دارند و يكى از مسئوليت هاى آنان بچه دار شدن و پرورش فرزندان شان است تجربه نشان داده هرگاه زن شاغلى بچه دار شود در چنين مشاغلى، شغلش را از دست مى دهد و بازگشت به كار برايش ناممكن يا دشوار مى شود، بر همين اساس بچه دار شدن خود را به تعويق مى اندازد كه اين مسئله بايد مورد توجه قرار گيرد.»
اين جامعه شناس در نظر نگرفتن سرمايه فرهنگى زنان در مشاغل غيررسمى را كه نياز به تخصص هم ندارد، مورد تأكيد جدى قرار داده و خاطرنشان مى كند: «بايد زنان را به سمت مشاغل رسمى و واقعى سوق دهيم، علاوه بر اين كه بايد بسترها را فراهم كنيم. به اين معنى كه مى توان با افزايش سطح تحصيلات آنان را در جايگاه واقعى خود قرار داد، اما عملاً چنين چيزى تحقق نمى يابد. البته براى كسانى هم كه تحصيلات عاليه ندارند مى توان دوره هاى كارآفرينى برگزار كرد، بايد توجه كنيم حالا كه زنان در مشاغل مختلف ديده مى شوند بهتر است متناسب با توانايى ها و تخصص شان و همين طور جايگاه فرهنگى شان زمينه اشتغال آنان را فراهم كنيم.»
دوشنبه 11 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 165]