تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 23 آبان 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):کسی که عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828807936




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خانه آزادي بازوى ايدئولوژيك امپرياليسم


واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: "خانه آزادي" بازوى ايدئولوژيك امپرياليسم
گروه تحليل و تفسير اخبار - سيد ياسر جبراييلي :«هنگامى كه در سال 1947، دولت آمريكا نام «وزارت جنگ» خود را به «وزارت دفاع» تغيير داد، اهل نظر دريافتند كه واشنگتن از اين پس در پوشش عنوان «دفاع»، به «جنگ تهاجمي» و كشورگشايى رو خواهد آورد...


... حال، انتخاب عنوان «خانه آزادي» براى يك نهاد مرموز از سوى دولتمردان اين كشور، بلافاصله بايد موجبات شك و ترديد مردمى را كه با مكانيسم هوچى گرى و پروپاگانداى مدرن آشنا هستند، برانگيزد.» نوام چامسكى و ادوارد هرمن در كتاب «پس از آشوب» همانگونه كه چامسكى و هرمن اشاره دارند، عنوان زيباى «خانه آزادي» متعلق به يك سازمان فوق العاده مرموز آمريكايى است. شواهد غيرقابل انكارى نيز در دست است كه نشان مى دهد «آزادي»، تنها مولفه اى است كه در طول بيش از شش دهه فعاليت اين نهاد، به عنوان يك هدف دنبال نشده است. اقداماتى چون آماده سازى افكار عمومى آمريكا براى ورود اين كشور به جنگ جهانى دوم، حمايت از تشكيل سازمان پيمان آتلانتيك شمالي(ناتو)، راه اندازى انقلاب هاى رنگى در كشورهاى پيرامونى روسيه و روى كار آوردن عناصر دست نشانده آمريكا در كشورهايى چون اوكراين و گرجستان، و نيز ايجاد رعب و وحشت در ميان مردم آمريكا و فراهم كردن شرايط ورود اين كشور به جنگ عراق و افغانستان، اين نهاد را در زمره سازمان هايى امنيتى چون سيا قرار داده است. شايد مأموريت ويژه «خانه آزادي» براى جهت دهى به افكار عمومى باعث شده است كه منتقدان آن را «بازوى پروپاگانداى دولت آمريكا» بنامند. «خانه آزادي» براى جمهورى اسلامى ايران به عنوان بزرگترين تهديد ايدئولوژيك ايالات متحده نيز برنامه ويژه اى دارد. اين سازمان علاوه بر راه اندازى سايتى دو زبانه با عنوان «گذار» و سياه نمايى وضعيت حقوق بشر در ايران، مأموريت اجراى پروژه اى با هدف تغيير نظام سياسى ايران را نيز به عهده دارد. به دليل نقش حساس اين نهاد در پروژه جنگ نرم دولت آمريكا عليه حكومت هاى مخالف امپرياليسم به ويژه نظام اسلامى ايران، بررسى موشكافانه تاريخچه و سوابق، فعاليت ها، پرونده اعضا و سازمان هاى مرتبط با خانه آزادي، و نيز نحوه تعامل آن با برخى نهادها و جريان هاى داخلى امرى ضرورى به نظر مى رسد. ماشين پروپاگاندا امروزه جنگ براى دستيابى به قدرت جهاني، در سه حوزه اقتصادي، نظامى و ايدئولوژيك در جريان است. در ميان اين سه، نيروى برتر نظامى و قدرت بلامعارض اقتصادي، اگرچه دو اهرم استراتژيك به شمار مى روند، اما در مقايسه با پشتوانه ايدئولوژيكى كه ابرقدرت بنا دارد با تكيه بر آن، اعمال و رفتار نظامي، سياسى و اقتصادى خود را توجيه كند، در درجه بسيار پائين ترى قرار گرفته اند. به گواه تاريخ، هرگاه اين پشتوانه عقيدتي، در افكار عمومى جهان، جايگاه خود را از دست داده، از تجهيزات فوق پيشرفته نظامى نيز براى حفظ و گسترش تسلط ابرقدرت كارى ساخته نبوده است. از اين رو است كه قطب هاى قدرت جهان، همواره در كنار تلاش براى تحصيل زر و زور، در پى ترويج و تبليغ يك پشتوانه فكرى و فلسفى و عقيدتى هستند تا تكيه گاه نظام اقتصادى و سياسى آنها، و نيز، توجيه كننده وضعيتى باشد كه در نتيجه حكمرانى ابرقدرت به وجود مى آيد. ترديد نبايد كرد كه فروپاشى كمونيسم بود كه شوروى بزرگ را از هم پاشيد و آن را از ميدان جنگ براى حكمرانى بر جهان به در كرد. سؤال اينجاست كه پشتوانه ايدئولوژيك ابرقدرت امروز چيست؟ ابزارهاى ترويج اين ايدئولوژى در جهان كدامند؟ نقش آن در توجيه سياست هاى اقتصادى و نظامى ابرقدرت و گسترش قلمرو نفوذ آن چيست؟ در بحبوحه دهه 0194 زمانى كه «آدولف هيتلر» با تكيه بر ايدئولوژى نازيسم و با نماد مشهور «صليب شكسته و رنگ هاى خون و خاك» سوداى حكومت بر جهان را در سر داشت، حاكمان ايالات متحده نقشه ديگرى كشيدند. هيتلر بر اين باور بود كه اولاً تنوع نژادى و زبانى سبب ضعف و بى ثباتى امپراتورى مى شود و ثانياً، جايگاه قدرت متعلق به نژاد آلمانى است. از اين رو، او با سلاح نازيسم عليه كمونيسم- ايدئولوژى حاكم زمان- شوريده بود. در سال 1194 اما آمريكا نيز وارد اين «كارزار ايده ها» شد و ضمن تاسيس بنيادى به نام «خانه آزادي» ( Freedom House) اشعار فريبنده اى چون «آزادي» و «حقوق بشر» و «دموكراسي» را براى دستيابى به اهداف خود برگزيد. با مرگ هيتلر در سى ام آوريل سال 5194 عمر نازيسم نيز به پايان رسيد و «دموكراسى آمريكايي» و «كمونيسم شوروي» در ميدان «جنگ ايده ها» مقابل هم قرار گرفتند. خانه آزادى كه براى فراهم كردن شرايط امپراتورى واشنگتن ماموريت ترويج ايدئولوژى آمريكايى را به دوش گرفته بود، خود را اينگونه معرفى كرد:«خانه آزادى يك سازمان مستقل است كه ازگسترش آزادى در جهان حمايت مى كند. آزادى تنها در نظام هاى دموكراتيك ممكن است كه د رآنها دولت ها در مقابل مردم پاسخگو هستند؛ حكم، حكم قانون است و آزادى بيان، ارتباط، اعتقاد و احترام به حقوق اقليت ها و زنان تضمين شده است.» (1) ظاهرا هيچ كدام از اين واژه هاى استقلال، قانون، پاسخگويي، آزادي، حقوق اقليت ها و ... نه تنها مشكلى نداشتند، كه تحقق آنها آرزوى بسيارى از مردمان زمين بود. اما اگرچه خانه آزادى از ابتداى تاسيس، خود را نهادى مستقل و «صدايى شفاف براى دموكراسى وآزادى در جهان» خواند، هويت موسسان و گردانندگان آن، علامت سوال هاى فراوانى در برابر شعار «استقلال» اين نهاد قرار داد. «الينور روزلوت» همسر رئيس جمهور وقت آمريكا، «وندل ويلكي»، «جرج فيلد» و جمعى ديگر از سران حكومت آمريكا اعضاى برجسته هيئت موسس اين نهاد بودند و همين امر موجب شد تا محققان درباره ماهيت اين نهاد به كند و كاو پرداخته و آن را به عنوان يك نهاد مستقل غيردولتى كه اشعار زيبا مى سرايد، نپذيرند. خانه آزادى كه هم اكنون در بيش از 021 كشور دفتر دارد، به وسيله يك هيئت امنا اداره مى شود كه خود اين نهاد آن را متشكل از سران كارگرى و تجار، مقامات برجسته دولتي، دانشمندان، نويسندگان و روزنامه نگاران معرفى مى كند. صفحات كتاب تاريخ خانه آزادى نشان مى دهد كه اعضاى اصلى آن همواره از نومحافظه كاران و وابستگان به وزارت خارجه آمريكا، شوراى امنيت ملى (مانند جين كرك پاتريك)، سيا، آژانس اطلاعات آمريكا، كميسيون سه جانبه (چون زبيگنيو برژينسكي)، مركز مطالعات استراتژيك و بين الملل، كميته بحران جارى و موسسه اينتر پرايز انتخاب شده اند. رئيس هيئت امنا هم اكنون پيتر آكرمن است كه در سپتامبر 5020 اين پست را از جيمز ولسى رئيس سابق سازمان جاسوسى آمريكا (سيا) تحويل گرفت. مديريت ولسى بر خانه آزادى باعث شد كه ترديدها در مورد فعاليت هاى امنيتى اين سازمان، و قرار داشتن آن در خدمت دولت آمريكا، به يقين تبديل شود. هنگامى كه ولسى از اين مسند كنار گذاشته شد، هفته نامه آلمانى اشپيگل نوشت:«]ولسي[ از اين مسئوليت كنار گذاشته شد. شايد به اين دليل كه مردى با اين سابقه به چهره خانه آزادى به شدت ضربه مى زد.» براساس اسناد منتشر شده از سوى خانه آزادي، تا قبل از سال 7919 بودجه دولت آمريكا به اين نهاد تحت عنوان «مبالغ و قراردادهاى دولتي» اختصاص مى يافت قراردادهايى كه به موجب آنها، خانه آزادى ماموريت اجراى پروژه هايى در كشورهاى مختلف را به عهده مى گرفت. اما پس از آن ، عنوان «هديه» روى اين مبالغ هنگفت گذاشته شد تا لفظ قرارداد، به ادعاهاى خانه آزادى در مورد استقلال لطمه نزند. اما با اين حال، دولت آمريكا مطمئن بود كه با وجود نومحافظه كارانى چون كنت آدلمن ، دونالد رامسفلد (وزير دفاع آمريكا در دوره جرج بوش دوم)، پل ولفوويتز(رئيس سابق بانك جهاني)، جين كركپاتريك، ساموئل هانتيگتون و زبيگنيو برژينسكى (از مشاوران امنيت ملى رئيس جمهور آمريكا) در هيئت امنا، خانه آزادي، خط ايدئولوژيك خود را تغيير نخواهد داد. (2) براساس اسناد موجود، خانه آزادى هم اكنون 08 درصد بودجه خود را از دولت آمريكا دريافت مى كند، اما منابع ديگرى چون بنياد بردلى (Bradley Foundation)، بنياد اسميت ريچاردسون (Smith Richardson Foundation) و دولت هلند نيز مبالغ هنگفتى تحت عناوين مختلف به حساب اين سازمان واريز مى كنند. (3) با بررسى دقيق عملكرد و تاريخچه خانه آزادي، مى توان اهداف اين سازمان را در چهار حوزه طبقه بندى كرد؛ 1- مفاهيمى چون دموكراسي، آزادى بيان، قانون، حق، جامعه باز و ... را به ارزش هاى غيرقابل تشكيك تبديل كند؛ 2- تعاريف و استانداردهاى خاصى براى اين مفاهيم ارائه كرده و از طريق ابزارهاى رسانه اى كه غرب دراختيارش مى گذارد، خود را به عنوان برترين و بى نقص ترين ماشين «دموكراسى سنجي» و «آزادى سنجي» جا زند؛ 3- پس از تحقق دو هدف اول، ارزيابى هايى از دموكراسى وآزادى در جهان ارائه كرده و باز، با استفاده از ابزارهاى رسانه اي، كشورهايى را كه در اصل از رقباى سياسى واشنگتن، مخالفان جهان تك قطبى و يا تهديدهاى ايدئولوژيك براى كاخ سفيد به شمار مى روند، و در ظاهر «ارزش هاى مقدس» خانه آزادى را زير پا گذاشته اند، به عنوان مستبد، جنايتكار و «غيرآزاد» معرفى كرده و آنها را در جامعه بين المللى محكوم كند؛ 4- و نهايتا، هرگونه اقدام، نرم يا سخت، عليه اين دولت هاى مستبد، و جنايتكار را مشروع جلوه دهد. همچنين از طريق دفاترى كه در اين كشورهاى «غيرآزاد» ايجاد كرده(!)، و يا حمايت مالى و تبليغاتى از گروه ها و جريان هاى مخالف در جاهايى كه نتوانسته پايگاه اختصاصى ايجاد كند، زمينه را براى تغيير حكومت سياسى آن كشور، به طورى كه حكومت جديد، تابع سياست هاى واشنگتن باشد، فراهم كند.در ادامه مصاديق قابل توجهى از اقدامات خانه آزادى درهر كدام از اين حوزه هاى هدف، ارائه خواهيم كرد. تغيير رژيم، راه دوم! درنخستين روزهاى تاسيس خانه آزادي، تيم رهبرى اين نهاد پس از ارزيابى چالش هاى فراروى آمريكا در عرصه بين الملل، به اين نتيجه رسيد كه «گسترش دموكراسي» بهترين ابزار براى مبارزه با نظام هاى سياسى موجود در جهان به ويژه كمونيسم است. با پايان يافتن جنگ جهانى دوم، خانه آزادى به منظور دستيابى به اين هدف دركنار ديگر نهادهاى دولتى آمريكا چون وزارت خارجه و سازمان سيا قرارگرفت و عملا وارد صحنه شد. هنگامى كه شوروى به دنبال تسلط بر افغانستان بود، خانه آزادى مركزى با عنوان «مركز اطلاعات افغانستان» تاسيس كرد و به مقابله با شوروى پرداخت. اين مركز كه بودجه آن توسط بنياد اعانه ملى براى دموكراسى تامين مى شد، ماموريت تسليح طالبان و القاعده در مقابل شوروى را برعهده گرفت. عكسى كه پس از واقعه 11 سپتامبر از «زبيگنيو برژينسكي» در كنار «اسامه بن لادن» منتشر شد، دقيقا متعلق به همين دوران است. نشريه Foreign Policy in Focus درشماره بيستم خود از اعطاى 20ميليون دلار از سوى دولت آمريكا به «مركز اطلاعات افغانستان» براى حمايت از «گروه هاى ضدشوروي» و ارتباط آن با طالبان و القاعده پرده برداشت. (4) واشنگتن درهمه نقاط و در برابر همه كشورها قدرت رويارويى نظامى را نداشت و اگر هم قدرتش را داشت، از يك سو در همه نقاط جغرافيايى شرايط براى مداخله نظامى با هدف تغيير رژيم سياسى مساعد نبود و از سوى ديگر هزينه برخى مداخله هاى نظامى براى كاخ سفيد غير قابل تحمل بود. به همين دليل، استراتژى خانه آزادى «راه دوم» نام دارد و آن تغيير قدرت از درون و تقويت جامعه مدنى با پشتيبانى هاى تداركاتى است. «جنيفر ويدندستور» از اعضاى برجسته خانه آزادي، شيوه اين بنياد براى براندازى مخالفان را بهتر از مداخله نظامى مى داند:«همكارى هاى گسترده براساس بنيادهاى مدنى از چشم انداز بيشترى براى رسيدن به نتايج دموكراتيك برخوردار هستند تا مداخله نظامي. بعلاوه اين راه به مراتب هزينه كمترى دارد.» اين استراتژى خانه آزادى دركشورهاى پيرامون روسيه، بيش از هر نقطه ديگرى نمود علنى داشته است. اگر چه شوروى و ايدئولوژى كمونيسم در اوايل دهه 1990 فروپاشيد. اما جنگ واشنگتن عليه بلوك شرق پايان نپذيرفت. راه اندازى انقلاب هاى رنگى دركشورهاى پيرامونى روسيه، فاز بعدى پروژه خانه آزادى بود كه با هدف جذب اين كشورها به سازمان پيمان آتلانتيك شمالى و قراردادن آنها در مقابل روسيه اى كه سوداى بازيابى قدرت را در سرداشت به اجرا گذاشته شد. اين پروژه درگرجستان با نام «انقلاب گل سرخ». دراوكراين با عنوان «انقلاب نارنجي» و در قرقيزستان با نام «انقلاب لاله اي» حكومت هاى قانونى اما طرفدار مسكو را سرنگون كرده و عروسك هاى كوكى واشنگتن را كه بدون اجازه كاخ سفيد قدرت آب خوردن نداشتند، جايگزين آنها كرد. 26 نوامبر سال 2004 روزنامه انگليسى گاردين دست به افشاگرى زد و نوشت كه بنيادهاى NED USAID (5) و خانه آزادى مستقيما دراين انقلاب هاى رنگى دست داشتند. (6) واشنگتن پست و نيويورك تايمز نيز از برخى طرح هاى غربى در اطراف مرزهاى روسيه پرده برداشتند. «استفان يانگ» سفير آمريكا در بيشكك، درجريان انقلاب رنگى قرقيزستان، مكررا دخالت كشورش درامور داخلى بيشكك را رد مى كرد. اما وقتى خبرگزارى هاى غربى شعارهاى تظاهركنندگان مخالف «عسگر آقايف» مبنى براينكه «ما مى خواهيم ايالت پنجاه و يكم آمريكا شويم» را منتشر كردند. حرف هاى يانگ ديگر خريدارى نداشت. يانگ اما اعتراف كرد كه قرقيزستان بزرگترين دريافت كننده كمك هاى آمريكا در آسياى ميانه است. به كشورى كه كمتر از پنج ميليون نفر جمعيت دارد. فقط درسال 2004 تحت عنوان حمايت از آزادي، 31 ميليون دلار كمك شد. نتيجه اين شد كه سازمان هاى غير دولتى طرفدار آمريكا مانند قارچ دراين كشور رشد كردند. و نهايتا دولت آقايف را از طريق نافرمانى مدنى سرنگون ساختند. و البته كه بسيارى از دريافت كنندگان كمك هاى آمريكا، از رو كردن دست خود ابايى نداشتند. «اديل بايسالوف» رهبر ائتلاف «دموكراسى و جامعه مدني»، درگفت وگو با روزنامه نيويورك تايمز اعتراف كرد كه «بدون كمك آمريكا سرنگونى آقايف كاملا غير ممكن بود.» در زمان رياست جيمز ولسى رئيس سابق سيا بر خانه آزادي، اين نهاد حامى اصلى انقلاب نارنجى اوكراين بود و موفق شد در سال 83 دولت ويكتور يانوكويچ را از طريق راه اندازى تظاهرات خياباني سرنگون كرده و ويكتور يوشچنكو سرسپرده كاخ سفيد را به جاى او بنشاند. بعدها رسانه ها افشا كردند كه كسانى كه عليه يانوكويچ به خيابان ها ريخته بودند، براى حضوردر تظاهرات مبالغى به عنوان حق الزحمه دريافت كرده بودند! پس از موفقيت پروژه انقلاب هاى رنگى در اوكراين، قرقيزستان و گرجستان، و افشاگرى هايى كه در مورد فعاليت هاى براندازانه خانه آزادى صورت گرفت، قربانى بعدى بلافاصله خود را از دام صياد رهانيد. اسفند ماه 48 بود كه دادگاه شهر تاشكند پايتخت ازبكستان، با صدور حكمى فعاليت خانه آزادى در اين كشور را متوقف كرد. يكى از حقوقدانان ازبك به پايگاه اينترنتى «وستى اوز» گفت كه اين سازمان ارديبهشت 38 در شهر سمرقند درصدد راه اندازى تظاهرات براى وقوع «انقلاب رنگي» در ازبكستان بود. «اولگا كراسنوا» فعاليت خانه آزادى را مشكوك خواند و گفت: «كمك بلاعوض اين سازمان آمريكايى در ازبكستان به طور غيرشفاف تقسيم و تنها برخى گروه هاى محدود را شامل شده است.» (7) چند ماه بعد، هنگامى كه طرح كودتاى مخملى در ازبكستان كاملا زمين گير شد، «توليب يعقوبف» از رهبران كودتا در اين كشور از سمرقند گريخت. اگرچه يعقوبف از ازبكستان به فرانسه گريخت، اما رد پايش در برخى نشريات اصلاح طلب ايرانى جا ماند تا پرده از چهره همكاران خانه آزادى در جمهورى اسلامى ايران نيز كنار رود. يكى از نشريات مطرح اصلاح طلب، در اقدامى كه نشان از ناراحتى از اين گريز داشت، مرثيه گويى براى يعقوبف و مديحه سرايى براى خانه آزادى را همزمان در دستور كار خود قرار داد تا رهبران كودتاهاى رنگى و حاميان آن در خانه آزادى را در افكار عمومى ملت ايران تطهير كند. روزنامه دوم خردادى اعتماد ملى درباره يعقوبف نوشت: «توليت يعقوبف يكى از مشهورترين فعالان حقوق بشر در ازبكستان است. جايى كه انجام فعاليت هاى حقوق بشرى در آن بسيار محدود و مشكل است... شرايط سخت اين كشور براى فعاليت هاى حقوق بشري، يعقوبف را بر آن داشت تا با هدف حاكميت قانون و برقرارى حقوق بشر، به طور غيرقانونى از مرز ازبك- قزاقستان عبور كرده و خود را در «آلماآتا» در قزاقستان برساند. سفارت فرانسه بلافاصله پس از اين اتفاق، براى او ويزا و بليط هواپيما با تاريخ باز تهيه كرد.» (8) سروده اين روزنامه مدعى اصلاحات در مدح خانه آزادى كه در كنار ستون مرثيه براى يعقوبف چاپ شد نيز، كاملا بى نظير بود. به گونه اى كه در هيچ رسانه ديگرى تمجيدى به اين زيبايى از خانه آزادى منتشر نشده است: «خانه آزادي. اين نام نهادى مستقل وغيردولتى است كه چنانكه از نامش برمى آيد، براى گسترش آزادى در جهان فعاليت مى كند... تشكيل اين سازمان فعال بين المللى به 06 سال پيش باز مى گردد. زمانى كه الينور روزولت، وندل ويكلى و چندين تن از شخصيت هاى آمريكايى كه خود را در برابر تهديد صلح، آزادى و دموكراسى مسئول مى ديدند، تاسيس شد. آنها اهداف خانه آزادى را اشاعه ارزش هاى دموكراتيك و مبارزه با ديكتاتورى چه از سوى راست افراطى و چه ازجانب چپ افراطى تعريف كردند. آنها با چنين هدفى خانه آزادى را تاسيس كردند و از آن زمان با ديكتاتورى در آمريكاى لاتين، تبعيض نژادى در آفرياى جنوبي، كمونيسم و تماميت گرايى در شرق و مركز اروپا مبارزه كردند. در سوى ديگر، خانه آزادى از دموكراسى هاى نوپا در جهان هم حمايت مى كند. اين مركز همچنين با شاهنشاهى موروثي، ديكتاتورى و سركوب مبارزه مى كند. به همين دليل آنها فعاليت هاى آموزشى براى ارتقاى سطح حقوق بشر را فعال كرده اند تا به دموكراسي، اقتصاد بازار آزاد، حاكميت قانون و استقلال رسانه ها كمك كنند. آموزش هاى حقوق بشرى «خانه آزادي» وسيع و متنوع است. به اين معنا كه علاوه بر تشكيل كلاس و يا آموزش حضوري، انتشارات بين المللى خود را نيز فعال كرده اند و با انتشار آثارى در زمينه آزادى در جهان، آزادى در رسانه ها، مخالفت با ديكتاتوري، شكنجه، سوءاستفاده و امثال آن توجه جهان را به مقوله آزادى جلب كنند.» (9) نقشه آزادى يكى از مهم ترين فعاليت هاى خانه آزادي، ارائه گزارشى ساليانه درباره وضعيت حقوق بشر و آزادى در جهان است. در اين گزارش ها كه از سال 2791 به اين سو منتشر مى شوند، كشورها و محدوده هاى مهم جهانى از درجه يك تا هفت رتبه بندى مى شوند. درجه يك متعلق به كشورهاى «بسيار آزاد» و درجه هفت از آن كشورهاى «كاملا غيرآزاد» است. اين گزارش ها از طريق ابزار رسانه اى قدرتمندى كه حاميان و بانيان خانه آزادى در اختيار دارند، به كرات مورد استناد قرار گرفته و طبعا كشورهاى «كاملا غيرآزاد» در تحليل هاى رسانه اى سركوب مى شوند. خانه آزادى نقشه اى نيز براى آزادى تهيه كرده و در آن كشورها را با سه رنگ بنفش، زرد و سبز مشخص مى كند. كشورهاى الگو يعنى خود آمريكا و اروپاى غربى با رنگ سبز مشخص شده اند. كشورهاى «بد» كه خانه آزادى آنها را ناقض حقوق بشر و دموكراسى و آزادى و جامعه باز مى داند، به رنگ بنفش هستند. كشورهايى هم كه در آستانه رسيدن به دموكراسى قرار دارند و يا وضعيت متزلزلى دارند، زرد رنگ هستند. جالب ترين نكته در مورد اين نقشه ها اين است كه گويى براى دسته بندى جهان به همراهان و مخالفان واشنگتن طراحى شده است. البته طبيعت هر مكرى اقتضا مى كند كه در دروغ پردازي، اندكى به حفظ ظاهر پرداخته شود. خانه آزادى نيز ناچارا و البته با هدف باج گيري، برخى كشورها را كه از متحدان آمريكا به شمار مى روند، بنفش رنگ كرده است. اما آنچه كه سران خانه آزادى علاقه چندانى به بحث در مورد آن را ندارند، نحوه تهيه اين گزارش ها و نقشه هاست. «ك.الف.بولن» دانشمند جامعه شناس، متدولوژى مورد استفاده خانه آزادى در تهيه اين گزارش ها را به دليل جهت دار بودن آنها به نفع كشورهاى حامى آمريكا، به چالش كشيده است. «نظرسنجي» هنگامى به «نظرسازي» تبديل مى شود كه سيستم نظرسنجي، تنها سراغ نظراتى برود كه دلخواه نظرسنج باشد. در علم تكنولوژى اطلاع رسانى و آمار، اينگونه نظرسنجى را حاوى خطايى به نام Systematic Measurement Error يا خطاى اندازه گيرى سيستماتيك مى نامند. به عقيده بولن تكيه خانه آزادى بر «داوران»، «كارشناسان» و اطلاعات دستچين شده، نشان از وجود اين خطا (SME) در تهيه گزارش هاى «آزادى در جهان» دارد. (10) با اين همه اما، اگرچه رسانه هاى همكار خانه آزادي، گزارش هاى اين سازمان را مورد استناد قرار مى دهند، مراكز دانشگاهى و علمى با احتياط تمام كيفيت اين گزارش ها را بررسى كرده و بعضا مهر «غيردقيق» روى آنها زده اند. به عنوان مثال، در حالى كه روزنامه واشنگتن پست، با استناد به گزارش خانه آزادي، براى حمله دولت جرج بوش به عراق بهانه تراشى كرد، «مارك روزنبام» و «آيدين صالحيان» پژوهشگران علوم سياسى در مقاله اى كه در Journal of Peace Research منتشر كردند، نوشتند كه در تحليل ها و تحقيقات خود از اطلاعات خانه آزادى به هيچ وجه استفاده نمى كنند، چون «گزارش هاى خانه آزادى در جهت منافع سياست خارجى واشنگتن تنظيم مى شود.» يكى از اين نويسندگان در پاسخ به سؤال كتبى «كيهان» درباره ماهيت خانه آزادى نوشت: «من اطلاعى درباره ماهيت خانه آزادى ندارم، اما بررسى هاى علمى ما نشان داد كه گزارش هاى اين نهاد جهت گيرى دارد و بنابراين من از آنها استفاده نمى كنم.» «جاستين ريموندو» سردبير مشهور سايت «آنتى وار» درباره گزارش هاى خانه آزادى مى نويسد: «خانه آزادى كه توسط دولت آمريكا بنيان گذارى شده است، ]در ابتداى سال 6002[ به دولت ولاديمير پوتين در روسيه هديه كريسمس جالبى داده است. كشور او يك درجه پايين تر آمده و از وضعيت «نسبتا آزاد» به «غير آزاد» تغيير عنوان يافته است. البته اسرائيل، على رغم اينكه با ساكنان عرب فلسطين، برخوردى كاملا وحشيانه دارد، كاملا آزاد معرفى شده است. پوتين يك دموكرات ناب نيست، اما ملتى را محاصره و زندانى نكرده و قصد نسل كشى آنها را ندارد. استانداردهاى خانه آزادى به شدت تابع ديكته هاى سياست خارجى آمريكاست.» از نظر پايگاه اينترنتى مشهور MRzine نيز، «گزارش ها و مطالعات «توليدي» خانه آزادى و نهادهاى وابسته به آن كه به طور پيوسته از سوى مطبوعات مورد استناد قرار مى گيرد، در پى ترويج ايدئولوژى نومحافظه كار هيئت امنا و سازمان هاى حامى آن است.» خانه آزادى اما توصيف ديگرى از اين گزارش ها دارد: «گزارش ها و تحليل هاى خانه آزادى از هرگونه تاثير حكومتى عارى است و يك جو تحقيقى و دانشمندى بر آنها حاكم است. در سال هاى اخير، خانه آزادى از سوى آژانس بين المللى توسعه، و وزارت خارجه آمريكا به دليل پروژه هاى گوناگون، جوايز متعددى دريافت كرده است.» اسلام، ايران و پروژه گذار امروز همگان در اين باور شريكند كه امپرياليسم جهانى هم اكنون اسلام را بزرگترين تهديد در برابر خود مى داند و تمامى ابزارهاى خود را براى «اسلام زدايي» و «اسلام هراسي» در جهان به كار گرفته است. «خانه آزادي» اين ماموريت را نيز از جانب تشنگان حكومت بر جهان به عهده گرفته است. سال 6891 مركزى به عنوان «مركز آزادى هاى مذهبي» در خانه آزادى راه اندازى شد تا اين ماموريت را به انجام برساند. سايت رسمى خانه آزادى در اوايل قرن 12 ماموريت اين مركز را اينگونه توصيف كرد: «اين مركز اصرار دارد كه سياست خارجى آمريكا بايد از مسيحيان و يهوديان، مسلمانان مخالف(!) و ديگر اقليت هاى مذهبى در كشورهايى چون اندونزي، پاكستان، نيجريه، ايران و سودان حمايت كند. اين مركز عليه جايگزينى قانون خشن اسلام در عراق و افغانستان جديد فعاليت كرده و با قانون الحاد در كشورهاى اسلامى كه تولرانس و افكار حامى آمريكا را سركوب مى كند، مخالف است.» پس از واقعه مشكوك 11 سپتامبر، فرو ريختن برج هاى تجارت جهانى نيويورك، و برافراشته شدن پرچم «مبارزه با تروريسم» از سوى جرج بوش رئيس جمهور آمريكا، خانه آزادى بخش اعظم انرژى خود را صرف پروژه تبليغ «اسلام راديكال» و «مسلمانان تروريست» كرده و به طور ويژه اقدامات جرج بوش در حمله به افغانستان و عراق حمايت كرد. گزارش خانه آزادى در سال 3002 با نام «گزارشى در مورد جنگ عراق» به كلى نگرش افكار عمومى دنيا نسبت به كشورهاى اسلامى را دگرگون كرد. اين گزارش ديدگاه هاى بوش را تائيد مى كرد و معتقد بود كه جنگ عراق مى تواند باعث ايجاد يك خاورميانه دموكراتيك شود: «ساختن يك عراق دموكراتيك به يك حركت جدى و بلند مدت نياز دارد و مقدار زيادى زمان و هزينه بايد صرف آن شود.» خانه آزادى در اين برهه نيز براى تبليغ ديدگاه هاى دولت ايالات متحده نقش خود را به خوبى ايفا كرد و موفق شد تا از طريق آماده سازى افكار عمومى ملت ها، ديگر دولت ها را در جنگ عراق با آمريكا همراه كند. بوش نيز به پاس زحمات خانه آزادى طى يك سخنرانى در مارس 6002 در مركز اين سازمان از فعاليت هاى آن در كشورهاى اسلامى تقدير كرد و گفته: «خانه آزادى سال 5002 را موفق ترين سال براى آزادى در 03سال گذشته ناميده است. از كابل تا بغداد تا بيروت و آن سوتر موج آزادى در حال حركت است و ما تا زمانى كه آزادى به تمام مردم و كشورها نرسد، نبايد آرام باشيم. در تاريخ ما، دموكراتيك ترين فرآيند پس از از يك دوره جنگ حاصل شده است. پس از شكست متفقين در جنگ جهانى دوم و فروپاشى كمونيسم در جنگ سرد، ملت هاى زيادى حاكمان خودكامه را بيرون رانده و آزادى و دموكراسى را بنا نهاده اند. در قرن جديد، گسترش آزادى مولفه حياتى استراتژى ما بايد حمايت از مردم آمريكا، و حفاظت از صلح براى نسل هاى آينده است. ما در حال مبارزه با تروريسم در سرتاسر جهان هستيم چرا كه مى دانيم اگر با دشمن در خانه اش نجنگيم، مجبور خواهيم شد تا با او در خاك آمريكا بجنگيم.» روزنامه انگليسى فايننشال تايمز گزارش ويژه اى درباره اين سخنرانى بوش منتشر كرد كه مى شد از لابه لاى آن پروژه اى را كه خانه آزادى براى جمهورى اسلامى ايران تدارك ديده بود نيز استخراج كرد. اين روزنامه خبر داد كه «خانه آزادي» براى انجام فعاليت هاى «مرموز» در خاك ايران نيز از دولت آمريكا بودجه ويژه اى را دريافت كرده است. فايننشال تايمز افشا كرد كه «خانه آزادى يكى از چندين مؤسسه اى است كه از سوى وزارت خارجه آمريكا براى دريافت بودجه هايى در ارتباط با اجراى پروژه هاى مرموز در داخل ايران انتخاب شده است.» اين افشاگرى در مورد فعاليت هاى مخفيانه خانه آزادى در ايران، به فايننشال تايمز محدود نشده است. گزارش روزنامه ان.آر.سى هلند در مورد اين پروژه نيز، آنقدر طولانى نيست كه نتوانيم آن را در اينجا بياوريم: «وزارت امور خارجه هلند به يك سازمان نومحافظه كار آمريكايى يارانه داده است تا از طريق برنامه اي، جابجايى صلح آميز قدرت را در ايران عملى سازد. ايالات متحده نيز 57ميليون دلار براى «آوردن دموكراسى به ايران» اختصاص داده است... سازمان خانه آزادى كه در سال 3002 از حمله آمريكا به عراق جانبدارى مى كرد، امسال (سال6002) حدود 630هزار يورو از دولت هلند دريافت داشت. مدير اين سازمان اين موضوع را تائيد كرده است. پول هلند به منظور ايجاد همايشگاهى اينترنتى براى شخصيت هاى مخالف ايرانى هزينه مى شود كه نامش «گذار» است. در وب سايت خانه آزادى آمده است كه اين سازمان مطلقا مخالف ديكتاتورى هاى مذهبى مانند ايران است. هلند و آمريكا تنها كشورهاى جهان هستند كه آشكارا بودجه اى را براى ترويج دگرگونى سياسى در ايران فراهم ساخته اند.» (11) آنچه از اين جملات برمى آيد اين است كه ظاهرا در ايران يك «حكومت ديكتاتوري» بر سر كار است كه آمريكا مى خواهد آن را با يك «نظام دموكراتيك» جايگزين كند. همين جا بايد اين نكته را مجددا متذكر شد كه ارزش هايى كه خانه آزادى ظاهرا دغدغه تحقق آنها را دارد، استانداردهايى هستند كه فقط كارشناسان ويژه خانه آزادى اجازه قضاوت درباره آنها را دارند. چه بسا كه ملتى ايده آل ترين نوع مشاركت در حكومت را به نمايش گذاشته، اما به دليل روى كار آمدن شخصيت هاى مخالف واشنگتن در نتيجه اين مشاركت، خانه آزادى سرنگونى آن حكومت را به بهانه «فقدان دموكراسي» كاملا مشروع دانسته است. فى المثل، دولت حماس در غزه حكومتى كاملا قانونى و دموكراتيك بود كه مورد پسند واشنگتن واقع نشد و تلاش ها براى سرنگونى آن آغاز شد. «فريد ذكريا» سردبير نسخه بين المللى هفته نامه «نيوزويك» عقايد جالبى در مورد برگزارى انتخابات آزاد دارد: «اگر شما در كشورهايى كه به تازگى قدم در راه دموكراسى گذاشته اند، انتخابات برگزار كنيد، مردم با توجه به هويت مذهبي، فرهنگي، و ملى خود رأى خواهند داد و اين اتفاق، ايجاد يك سيستم ليبرال دموكراتيك ناب را دچار مخاطره خواهد كرد.» اين است كه از ديد محافل غربي، فقط حكومت دموكراتيك محسوب مى شود كه در سيستم حكومتى آن اثرى از هويت ملي، فرهنگى و مذهبى مردم نباشد. لذا راهكار اين است كه دولت هايى كه نشانى از هويت ملي، دينى و فرهنگى دارند، همچنان برچسب «غيردموكراتيك» بخورند و تلاش هايى انسان دوستانه(!) براى جا انداختن نبود آزادي، دموكراسي، حقوق بشر و امثال اينها، در افكار عمومى كشور هدف صورت گرفته، و سپس بودجه هاى كلانى براى «آوردن دموكراسي» به آنجا، كنار گذاشته شود. از اين، نبايد انتظار اين را داشت كه يك نظام اسلامى از سوى محافلى نظير خانه آزادى به كسب عنوان «دموكراتيك » نائل شود. با اين اوصاف، دور از انتظار نيز نبايد باشد كه خانه آزادى در گزارش هاى ساليانه خود، همواره جمهورى اسلامى ايران را كشورى «غيرآزاد» معرفى كرده و در نقشه آزادى نيز رنگ بنفش را به ملت ايران هديه كند. اگر چه ظاهراً پروژه هاى خانه آزادى براى ايران مرموز و زيرزمينى است، اما با بررسى اهداف اين سازمان و جستجوى آنها در قول و عمل پياده نظامى كه خانه آزادى در داخل ايران براى خود استخدام كرده است، و نيز موشكافى اقدامات خانه آزادى در حمايت از اين پياده نظام، مى توان محل دقيق صرف «بودجه ويژه ايران خانه آزادي» را مشخص كرد. پيشتر اشاره كرديم كه اولين و مهم ترين هدف خانه آزادى جهت دهى افكار عمومى به منظور پيشبرد سياست هاى آمريكا و نيز «تبديل مفاهيمى چون دموكراسي، آزادى بيان، قانون، حق، جامعه باز و... به ارزش هاى غير قابل تشكيك) است. عملى شدن اين هدف، زمينه را براى اجراى برنامه هاى بعدى و در نتيجه براندازى حكومت هاى مخالف واشنگتن فراهم مى كند. از آنجا كه جهت دهى به افكار عمومى از طريق رسانه انجام مى گيرد، لذا ايجاد و حمايت از رسانه هاى زنجيره اي، يكى از مهم ترين حربه هاى خانه آزادى براى دستيابى به اهداف خود بوده است. به عنوان مثال، در نوامبر سال 4002 اين نهاد چاپخانه اى عظيم با قابليت انتشار بيش از 06 عنوان روزنامه در بيشكك راه اندازى كرد كه رياست آن را جان مك كين نامزد حزب جمهوريخواه در انتخابات رياست جمهورى سال 8002 آمريكا به عهده داشت. اينگونه بود كه توانست افكار عمومي مردم قرقيزستان را به تسخير خود درآورده و زمينه را براى سرنگونى «عسگر آقايف» فراهم كند. خانه آزادى بدون در نظر گرفتن مشاركت سياسى مردم يا برگزارى انتخابات در حكومت جمهورى اسلامي، همه ساله طبق روال خود، و طبعا به دليل اسلامى بودن حكومت ايران، آن را در زمره كشورهاى غير آزاد قرار داده و به بهانه فقدان حقوق بشر و دموكراسى محكومش مى كند. و اين در حالى است كه بررسى ها نشان مى دهد، ارزش سازى و دفاع از استانداردهاى غربى با تعاريف خاص آنها، به طور ويژه در دستور كار برخى شخصيت ها و رسانه هاى داخلى قرار گرفته است. (12) اينجاست كه نمى توان رابطه اين جريان ها با خانه آزادى و سازمان هاى مانند آن را منكر شد. جريان هايى كه سنگ استانداردهاى غربى را به سينه مى زنند و آرزوى تحقق آنها را در سر مى پرورانند، نه تنها نسبتى با ملت ايران ندارند، كه، بعضا به اعتراف خودشان، از سوى دشمنان ايران اسلامى براى تحقق اهداف آنها در ايران، حق الزحمه هاى قابل توجهى دريافت داشته اند. خانه آزادى در شهريور ماه 5831 وب سايتى را نيز با عنوان گذار راه اندازى كرد كه آن را «ويژه دموكراسى و حقوق بشر در ايران» خواند. اين وب سايت ماموريت خود را اينچنين عنوان مى كند: «گذار مى كوشد تا پلى براى ارتباط بين فعالان آزادى و دموكراسى در داخل و خارج از ايران راهشگاى گفت وگو و تبادل نظر درباره گذار ايران به جامعه آزاد باشد.» اين سازمان به مناسبت راه اندازى وب سايت گذار، بيانيه اى صادر كرد كه در لابه لاى سطور آن، نكات قابل تاملى وجود دارد و مى توان آن را سند محكم ديگرى مبنى بر پشتيبانى بى حد و حصر اين نهاد از برخى جريان هاى داخلى دانست. به اين جملات دقت كنيد: «راه هاى بيان نظرات انتقادى دگرانديشان سد شده است... اكنون، پس از تعطيلى بيش از صد نشريه اصلاح طلب و ايجاد محدوديت شديد در فضاى مطبوعاتى ايران، ايرانيان آزاديخواه، فعاليت ها و مبارزات خويش را با بيان ديدگاه ها و طرح مباحث خود در چارچوب گروه هاى بحث و نشريات اينترنتي، نظير «گذار» پيش مى برند.» (13) آنچه از اين جملات بر مى آيد اين است كه دگرانديشان و اصلاح طلبانى كه ديگر نمى توانند به راحتي مقدس ترين ارزش هاى اسلامى و باورهاى والاى ملت ايران را مورد اهانت قرار دهند، از اين پس مى توانند فعاليت هاى خود را در سايت «گذار» دنبال كنند. تبليغات رسانه اى خانه آزادى عليه مبانى جمهورى اسلامى ايران، تنها به داخل كشور و تلاش براى ارزش زدايى از مفاهيم اسلامى و ارزش سازى از استانداردهاى غربى محدود نمى شود. اعضاى خانه آزادى ماموريت دارند تا در رسانه هاى مختلف دنيا ايران را متهم به زيرپا گذاشتن ارزش هاى غربى كنند. به عنوان نمونه، مريم معمار صادقي، مدير ارشد برنامه خاورميانه و آفريقاى شمالى خانه آزادي، در تاريخ 42.21.5002 مقاله اى در روزنامه «گلوب اند ميل» كانادا در دفاع از يكى از چهره هاى معاند نظام اسلامى كه ارتكاب جرايم متعددى را در پرونده خود دارد، نوشت و ضمن مقايسه وى با گاندي! تاكيد كرد: «صداى ]...[ صداى زندگى صلح آميز، مدارا با ديگران، عشق به انسانيت، خودگذشتگى براى رفاه مردم، حقيقت، آزادي، دموكراسى و احترام به مخالفين و... و رد خشونت است... جامعه بين المللى به طور توجيه پذير از ياوه گويى هاى رسمى كه اين روزها از تهران بيرون مى آيد مضطرب شده است. با استفاده از عداوت هاى فاشيستى و تمركز بر روى اسرائيل به عنوان «دشمن مشترك»، آقاى احمدى نژاد و امثال او در حل مبارزه براى ابقاى نقششان در مواجهه با خواسته هاى رو به افزايش ايرانى ها براى آزادى هستند... بزرگترين تهديد آقاى احمدى نژاد صرفا اسرائيل و ايالات متحده نيست، بلكه دوستداران آزادى در ايران است.» يك وبلاگ نويس خارج نشين درباره نوشته هاى معمار صادقى نوشته بود: «اسرائيل با در دست داشتن زرادخانه اى كه مجهز به سلاح هاى اتمى است، مكررا ايران را به حمله نظامى تهديد مى كند در حالى كه ايران تنها سخن از دفاع از خاك خودش مى زند. آيا در مقابل حمله نيروهاى بيگانه كار ديگرى هم مى شود كرد؟» حكايت اسلام و دشمنانش همچنان حكايت «و لن ترضى عنك اليهود و لاالنصارى حتى تتبع ملتهم» است؛ اينها هيچ گاه از حكومت ايران اسلامى راضى نخواهند شد و آن را آزاد و دموكراتيك نخواهند خواند، مگر زمانى كه خداى ناكرده به اسلام پشت كرده و به طور كامل تسليم خواسته هاى آنان شود. اما دستور خداوند صريح و قاطع است كه «قل ان هدى الله هوالهدي» (بگو: هدايت الهي، تنها هدايت ]واقعي[ است). و البته كه عاقبت تسليم در برابر معاندان اسلام و پيروى از افكار كوتاه آنان نيز روشن است: « و لئن اتبعت اهوائهم بعدالذى جاءك من العلم ما لك من الله من ولى و لانصير»؛ كه اگر از هوى و هوس هاى آنان پيروى كني، بعد از آنكه آگاه شده اي، هيچ سرپرست و ياورى از سوى خدا براى تو نخواهد بود.(بقره. 021). NGO يا سازمان جاسوسي؟! در سال 5991 خانه آزادى براندازى دولت قانونى كوبا به رهبرى فيدل كاسترو را در دستور كار خود قرار داد و برنامه اى تحت عنوان «كمك به جامعه مدنى كوبا» را با حمايت وزارت خارجه آمريكا و USAID آغاز كرد. هدف اين برنامه «آگاهى بخشى به مخاطبان بين المللى درباره نياز به گذار و انتقال قدرت در كوبا به شكل صلح آميز» اعلام شد. از سال 5991 تا 7991 «فرانك كالزون» مديريت اين برنامه را برعهده داشت. «روبرت كنت» جاسوس آمريكايى كه به همين اتهام در سال 9991 از كوبا اخراج شد، به روزنامه نيويورك تايمز گفت كه هزينه حدود 01 سفرش به كوبا از سوى خانه آزادى تأمين شده و هنگام برشمردن نام افرادى كه در هاوانا با آنها ديدار داشته، نام كالزون مأمور ويژه خانه آزادى را لو داد. 11 مى سال 1002 نماينده دائم كوبا در سازمان ملل متحد، از خانه آزادى به دليل تلاش براى براندازى دولت كشورش شكايت كرد. وى در توضيح علت شكايت كشورش از اين سازمان آزادى بخش! گفت: «اين نهاد يك ماشين برانداز بوده و به يك سازمان جاسوسى شباهت بيشترى دارد تا يك NGO. براساس اسنادى كه به دست آمده، گروه هاى غيرقانونى از اين سازمان پول دريافت كرده و به عمليات براندازانه دست زده اند. برنامه كنونى خانه آزادى در كوبا شامل عضوگيرى و تعليم روزنامه نگارانى در شرق اروپا و اعزام آنها به كوبا براى انجام اقدامات براندازانه است.» بعدها «والتر ليپمن» روزنامه نگار مشهور آمريكايى فاش كرد كه خانه آزادى براى انجام عمليات براندازى دولت كوبا، فقط در سال 6002 مبلغ 1.2 ميليون دلار از دولت آمريكا دريافت كرد. وزارت خارجه آمريكا و خانه آزادي، ونزوئلا و هائيتى را نيز براى تغيير رژيم هدف قرار داده اند. اين سازمان زمانى كه كودتاى ناموفق سال 2002 عليه دولت قانونى «هوگو چاوز» به وقوع پيوست، در وب سايت خود اعتراف كرد كه «در ونزوئلا، خانه آزادى با كسانى كه مى خواستند قدرت را از دست دولت چاوز خارج كنند، همكارى كرد.» اما با اين وجود، «آماندا آبرامز» مسئول روابط عمومى خانه آزادى ادعا مى كند كه سازمان مطبوعش فقط از سال 4002 به بعد، از گروه هاى اپوزيسيون در ونزوئلا حمايت كرده و منابع مالى اين اقدامات از سوى بخش «گذار» بنياد USAID تأمين شده است! 71 مارس 4002، چند روز پس از كودتاى نظامى عليه «جين برتراند آريستيد» رئيس جمهور هائيتي، روزنامه واشنگتن پست سرمقاله اى را با عنوان «سقوط يك دموكراسى قلابي» به قلم «آدريان كارانتيكي» سخنگوى خانه آزادي، منتشر ساخت و سقوط آريستيد را توجيه كرد. نويسنده، دولت هاى ونزوئلا و هائيتى را دموكراسى هاى قلابى خواند تا براندازى دولت هايى را كه از طريق نظام هاى انتخاباتى دموكراتيك روى كار آمده بودند، مشروع جلوه دهد. اين ترفند پيشتر توسط دكتر «جنيفر مك كوي» عضو ارشد موسسه «كارتر» به كار گرفته شده بود. او 51 مارس 0002 خطاب به يك كميته آمريكايى گفت كه دولت چاوز نمونه اى «جديد از دولت هاى خودكامه و مستبدى است كه از طريق انتخابات روى كار آمده است.» مك كوى واژه «دموكراسى دوگانه» را ابداع كرد تا دولت هاى منتخبى را كه خلاف ميل واشنگتن سركار آمده اند، دموكراتيك مستبد توصيف كند. در مقاله «سقوط يك دموكراسى قلابي» كارانتيكى آريستيد را متهم كرد كه «با تقلب در نتيجه انتخابات، ترساندن اپوزيسيون، و چشم پوشى از فساد گسترده در حكومت توانست به پيروزى برسد.» اگر حتى يكى از اين اتهامات وارد بود- اگرچه هيچ سندى مبنى بر صحت آنها ارائه نشد- كارانتيكي، به عنوان سخنگوى سازمانى كه ادعا دارد مأموريت گسترش صلح و دموكراسى درجهان را برعهده دارد، بايد مى بايست كه راه تغيير يك حكومت، نه كودتاى نظامي، كه انتخابات است. خانه آزادى در حالى روزنامه مشهور واشنگتن پست را ابزار حمايت از كودتاگران در هائيتى كرد كه رهبران كودتا از ناقضان مشهور حقوق بشر بودند. بعد از كودتا، كودتاگران حمام خون عظيمى در هائيتى به راه انداختند و ضمن قتل عام مردم بى گناه، طرفداران دولت منتخب آريستيد را بدون تفهيم اتهام راهى زندان كردند. براساس اسناد منتشرشده در نشريه پزشكى Lanccet در زمان تصدى حكومت توسط دولت موقتى كه در نتيجه كودتا روى كار آمد، 0008 نفر به قتل رسيدند و 53 هزار زن و كودك مورد تجاوز قرارگرفتند، با اين همه اما، كودتاگران نه تنها از سوى «مروجان صلح و آزادى و دموكراسي» محكوم نشدند، كه به دليل براندازى يك دموكراسى قلابي، مورد حمايت و تقدير خانه آزادى قرارگرفتند. بازنده، اما شريك! از آخرين اقدامات خانه آزادى كه منجر به سرنگونى تقريبى يك دولت ضدآمريكايى و سهيم شدن يك عنصر دست نشانده واشنگتن در قدرت شد، مى توان به شورش هاى زيمبابوه اشاره كرد. پنجم فوريه سال 2006 سايت اينترنتى doublestandargsorg افشا كرد كه دولت زامبيا، «مورگان چانگراي» رهبر حزب جنبش تغييرات دموكراتيك (MDC)زيمبابوه و تيم هشت نفره وى را به دليل برگزارى نشستى محرمانه با اعضاي «خانه آزادي» دراين كشور، از خاك خود اخراج كرد. هدف اين نشست، طراحى نقشه اى براى راه اندازى شورش هاى خيابانى و درنتيجه سرنگونى دولت «رابرت موگابه» بود. سرانجام با حمايت مالى خانه آزادي، اواخر سال 6138 و در آستانه انتخابات رياست جمهورى زيمبابوه، اين طرح به اجرا گذاشته شد و شورش هاى خيابانى در هراره پايتخت زيمبابوه و ديگر شهرهاى بزرگ اين كشور به وقوع پيوست. به دنبال برگزارى انتخابات در اوايل سال 7138 و شكست چانگراى در دور سوم، شورش ها به اوج خود رسيد، موج محكوميت بين المللى موگابه آغاز شد و رسانه هاى غربى و وابستگان آن در اقصى نقاط جهان (از جمله ايران) با تيترهاى درشتى چون «كوروكوديل ها نيز از موگابه مهربان ترند» (14) و «موگابه، ديكتاتور زيمبابوه». جريان حذف موگابه از قدرت را تقويت كردند. نتيجه اينكه مورگان چانگراى موفق شد بيست و دوم شهريور 7138 توافقنامه اى با موگابه به امضاء برساند و دقيقا به اندازه رئيس جمهور قانونى زيمبابوه، درقدت سهيم شود. دخالت خانه آوادى در امور داخلى زيمبابوه البته مبسوق به سابق نيز هست. درسال 9197 اين سازمان نظارت انتخابات رودزيا (زيمبابوه سابق) را برعهده گرفت و على رغم پيروزى «يان اسميت»، دست نشانده انگليس، آن را مطلوب (Fair) خواند. اما دوسال بعد درسال 0198 وقتى آراى مردم به نفع «رابرت موگابه» چهره استكبارستيز اين كشور رقم خورد، بر انتخابات مهر مشكوك (Dubious) زد. اين است نقش «ناظران بين المللي»! در جريان انتخابات كشورهاى مختلف. پانوشت ها: 1 wwwfreedomhouseorg 2 wwwmrzinemonthlyrevieworg 32006 Freedom House Annual Report 4 Jim Lobe and Abid Aslan زAfghanistan Foreign Policy in Focus 20 november 2003 5. بنياد اعانه ملى براى دموكراسى (NED) و آژانس آمريكايى براى توسعه بين المللى (USAID) دو سازمانى هستند كه ماموريت تامين منابع مالى پروژه هاى براندازى نرم براى سرنگونى مخالفان آمريكا را برعهده دارند. بودجه NED از سوى كنگره آمريكا، و بودجه USAID از سوى وزارت خارجه اين كشور تامين مى شود. 6 Ian Traynor زUS Campaign be hind the turmoil in Kiev The Guardian November 26 2004 7-خبرگزارى جمهورى اسلامي، به نقل از پايگاه اينترنتى «وستى اوز»، سوم اسفند 4831 8-روزنامه اعتماد ملي، دوم شهريور 1385 9-همان 10 Bollen KA 1992 Political Rights and Political Liberties in Nations: An evaluation of Human Rights Measures 1950 to 1984 11 Guy Dinmore زBush enters debate on freedom in Iran Finantial Times March 302006 21-روزنامه هلندى ان آر سى 61سپتامبر 6002 (متن انگليسى گزارش در پايگاه اينترنتى webgardian 31-درخصوص سياست برخى جريان هاى داخلى در تقديس استانداردهاى غربى از جمله حقوق بشر، ليبرال دموكراسى و... نمونه هاى فراوانى وجود دارد. خواننده مى تواند در آرشيو «ستون پرسه در مطبوعات» كيهان مصاديق برخى از اين اقدامات را ملاحظه كند. 41-اطلاعيه مطبوعاتى خانه آزادي، وب سايت اينترنتى گذار 51روزنامه اعتماد، 5.4.7831. نمونه اى ديگر از اقدامات جريان مدعى اصلاحات در همراهى با سياست هاى بنگاه هاى تبليغاتى امپرياليسم عليه ملت هاى مستضعف جهان.
 يکشنبه 10 آذر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 282]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن