محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831104076
نيم نگاهي به كارآمدي و اثربخشي در آموزش و پرورش
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: نيم نگاهي به كارآمدي و اثربخشي در آموزش و پرورش
طي دو دهه گذشته، موضوع كارايي و بهرهوري كانون توجه انديشمندان، صاحبنظران و به تبع آن بسياري از مديران و كارشناسان مراكز گوناگون قرار گرفته و از آن به عنوان يك اصل مهم و حياتي ياد شده است. از طرف ديگر عصر كنوني عصر تحولات، دگرگوني و سرشار از تغييرات ناميده شده است؛ تغييراتي كه از نيازهاي متفاوت و گسترده انسان سرچشمه ميگيرد. تلاش براي انطباق اين تغييرات با نيازهاي متنوع بشري، همراه و همگاني كردن اين تغييرات از خصوصيات بارز و غيرقابل انكار اين دوره است.
انسانها در زندگي اجتماعي خود تحت تأثر اين تغييرات هستند، تغييراتي كه به نوعي به اصل و ريشه آنها برميگردد، با اين توصيف، سكون و بيتحركي نتيجهاي جز نابودي و اضمحلال دربر نخواهد داشت؛ زيرا بركه، يعني مرگ آب؛ حال چگونه و با چه روشهايي ميتوان به تغييرات مطلوب دست يافت و از يك سطح نامطلوب به سوي سطح مطلوب و بهينه و رو به جلو حركت كرد، موضوع ديگري است كه بايد به آن پرداخت، هرچند ممكن است طرح اينگونه مسائل هيچ كمكي به حل آنها نكند؛ ولي ميتواند به فكر جهت دهد و به حركت شتاب بخشد.
اگر بخواهيم از ابتدا مطالب ما نيز دچارآفت نشود و توصيف شاعرانه لقب نگيرد، لازم است قبل از ورود به بحث اصلي، سه واژه كليدي اين بحث، يعني ، و مشخصاً تعريف و در نهايت وضعيت موجود آموزش و پرورش با اين تعاريف علمي، تطبيق داده شود تا قضاوت ميان وضعيت موجودو وضعيت مطلوب آسانتر صورت پذيرد.
در علم مكانيك، منظور از كارآمدي( (efficincy يا كارايي يك ماشين، نسبتي است كه ميان نيروي مصرف شده و نيروي بازده برقرار مي شود؛ اما در روانشناسي اين نسبت به كوششهاي به كار رفته در زمان معين وابستگي پيدا ميكند. در زمان مشخص، از ميان دو نفر، فردي كه كار بهتر و بيشتري انجام ميدهد، كارآمدتر است. در واقع مطلوبيت به كارگيري منابع در بدست آوردن نتايج، كارايي ناميده ميشود. كارايي را انجام دادن كار به شيوه منظم و با كمترين اتلاف نيز تعريف كردهاند. در حقيقت كارايي نسبتي است كه برخي از جنبههاي عملكرد واحدها را با هزينههايي كه بر انجام آن متحمل شده، مقايسه ميكند.
در اثربخشي( (effectiveness انجام دادن كار درست و مطابق با هدف مورد تأكيد قرار مي گيرد و بر نتيجه كار توجه ميشود. در تعيين اثربخشي، هدايت منابع به سوي اهدافي كه ارزشمندترند در اولويت قرار ميگيرد؛ بنابراين نتايج بدست آمده از مجموع اقدامات انجام شده اثربخشي ناميده ميشود. براي مثال تمركز بر نتايج، انجام كار صحيح در زمان مناسب، دستيابي به اهداف از جمله آنهاست. به طور كلي اثربخشي سازماني، دستيابي به اولويتها و اهداف چندگانه در چارچوب نظام ارزشي مشترك با فرهنگ سازماني است؛ به گونهاي كه كسب اهداف از نظر هزينه و زمان بهينه باشد و رضايتخاطر افرادي را كه در جهت كسب اهداف تلاش ميكنند فراهم نمايد.
در فراگرد( (process شيوه انجام دادن منظم كارها و توالي گامها يا عناصري كه به هدف يا نتيجه خاصي منجر ميشود، مدنظر قرار ميگيرد.
با ملحوظ داشتن اين تعاريف و تأمل در ديدگاه برخي از انديشمنداني كه حول محور اين مولفهها به جستجوي علمي دست زده و تلاشهاي علمي ارزشمندي داشتهاند، ارائه تصوير شفاف و دقيق از وضعيت موجود و ترريسم موقعيت و جايگاه آينده، آسانتر خواهد شد. مسلماً يكي از پيشنيازهاي اساسي كارآمدي و اثرگذار بودن برنامهها اعتقاد راسخ به اهميت برنامهريزي، ارائه طرحها و برنامههاي دقيق و منظم و سازمان دادن كارهاست، داشتن نيروهاي فعال، مؤثر و مسلط به امور برنامهريزي، معتقد و داراي اهداف مشخص، يكي از اين مولفههاي اساسي است؛ افرادي كه با اهتمام ويژه كارها را تا حصول نتيجه پيگيري كنند و حتي از جزييترين مسائل و موضوعات اغماض ننمايند.
در جهان امروز توانايي و رفاه مردم هر كشور، در گرو به كار بستن امكانات و نيروهاي موجود آن است. هرچه اين نيروها شايستهتر و كارآمدتر باشند، توانمندي آن كشور بيشتر و در نتيجه پيشرفت و تعالي آن قطعيتر خواهد بود.
زماني ميتوان افراد يا ملتي از ملتهاي ديگر را كارآمدتر از ديگران دانست كه بتوانند كار يا عملي را با سرعت بيشتر و كوشش كمتري انجام دهند؛ لذا سرعت و مهارت از عوامل سازنده كارآمدي به شمار ميآيد.
هرچند عوامل متعددي در فرايند ساماندهي و نتيجهبخش كردن امور مؤثرند، ولي يكي از دانشمندان روانشناسي اثربخشي را در جمله زير به شكل زيبا و كاملي خلاصه كرده است.
سازمان مؤثر + برنامههاي مؤثر + افراد مؤثر= اثربخشي
اگر اثربخشي را به خيمهاي تشبيه كنيم بيترديد ستون و عمود آن، چيزي جز افراد مؤثر نخواهد بود و اگر آن را مثلث يا هرم اثربخشي بناميم، مطمئناً قاعده آن افراد مؤثر خواهند بود. افراد مؤثر برنامههاي خوب و كارآمدي ارائه ميكنند و در اجرا و نظارت بر آنها با جديت وارد ميشوند و با همان پشتكار و خلاقيت ميتوانند سازمان مؤثري به وجود آورند، لذا به همين دليل است كه نگهداري و به روز كردن اطلاعات و معلومات نيروها، حفظ موقعيت، ارزشگذاري و احترامي كه لازمه استمرار اين حركت است؛ اهميت و جايگاه فوقالعادهاي پيدا ميكند.
فرد مؤثر نميگويد كه چه قدر آدم خوبي است، بلكه او با عمل خود، خوب و مؤثر بودنش را ثابت ميكند. فرد مؤثر به تاريكي دشنام نميدهد، بلكه با روشن كردن شمعي، تاريكيها را از بين ميبرد، به عبارت ديگر فرد مؤثر مهارتهاي زندگي را خوب ميداند و خودگردان است.
سياهي لشكر نيايد به كار
يكي مرد جنگي به از صد هزار
ز مردان كارآمد و كاردان
شود كشور آسوده و پرتوان
فرد مؤثر مانند رودخانه هميشه جاري است؛ گفتهاند رودخانه را هل ندهيد او خود جاري است؛ آب روان است؛ زيرا آبهاي روان سرشار از سرزندگي و سلامتند. فقط در آبهاي راكد زوال و مرگ تجلي ميكند، او مثل كوه استوار است، گفتهاند كوه را در بند نكشيد. بنابراين او هميشه در جريان است و هم ثابت قدم و استوار. فرد موثر تفكر خلاق و اعمال خلاق دارد و براي كشف خويشتن تلاش ميكند، او فرزند زمان است نه برده زمان؛ گذشته را ميخواند و ميكاود ولي در گذشته نميماند، يقين دارد كه هر زمان را زباني است و هر زبان را منطقي. به طور خلاصه، لازمه تحقق كارآمدي و اثربخشي عمل به اين جمله حكيمانه است كه براي پيشرفت و ترقي لازم نيست نابغه باشيد، فقط كافي است يك گام به جلو بگذاريد.
انتخاب مديران شايسته
به كارهاي گران مرده كارديده فرست
كه شير شيرزه در آرد به زير خم كمند
نه هر كه چهره بر افروخت دلبري داند
نه هر كه آيينه سازد سكندري داند
در ميان افراد مؤثر، كه از مهمترين اصول سهگانه اثر بخشي محسوب ميشود، مديريت سازمان به عنوان بخشي از نيروهاي انساني مؤثر، از اهميت و جايگاه فوقالعادهاي برخوردار است.
مديريت پويا و اثربخش، الزامات و اقتضائاتي دارد كه بدون رعايت آنها، اميد به داشتن سازمان و مجموعهاي كارا و قابل قبول و حركت به سوي اهداف متعالي، كاري عبث و بيهوده خواهد بود. اصرار بر انتخاب مديران به روش پلكاني با ملحوظ داشتن تخصص، تجربه و توانايي علمي و عملي آنان و پرهيز اكيد از انتصاب مديران به روش فوارهاي يكي از اين الزامات زمينهاي بسيار مهم و اساسي است. ارزيابي مستمر امور و توجه به بازخوردها و اعمال سياستهاي تشويقي و تنبيهي درست و به موقع از عوامل موثر بر كارايي افراد محسوب ميشود. اگر مديري تصميمي بگيرد و يك خط مشي را به مرحله اجرا درآورد، محيط و اطرافيان، نسبت به اين تصميمها از خود عكسالعمل نشان خواهند داد. مديريت بايد روشها و سازوكارهايي داشته باشد كه بتواند اين عكسالعملها را دائماً دريافت و متناسب با آن عمل كند و در صورت لزوم در تعيين خط مشيها و روشهاي تصميمگيري تغييرات مناسبي را ايجاد نمايد.
در هر حوزه مديريتي علائم هشداردهندهاي وجود دارد كه ميتواند درست يا غلط بودن تصميمها و خط مشيها را به بهترين شكل به مديريت منتقل كند. مدير و مسئولي كه نسبت به اين علائم هشدار دهنده، چه از جانب ارباب رجوع و چه از طرف زيرمجموعه سازماني، بيتوجه باشد، يقيناً خود و مجموعه تحت مديريت خويش را به سوي از هم پاشيدگي و اضمحلال يا بيخاصيتشدن سوق خواهد داد كه بدون شك كاربردي و تجويزي بودن يا نبودن راهحلها و خط مشيها، يكي از مهمترين شاخصها و علائم آگاهي بخشي است.
برنامههاي مؤثر
برنامههاي مؤثر يكي ديگر از مولفههايي است كه در اثربخشي تأثيرگذار است. يك برنامه مطلوب حداقل بايد ويژگيهاي زير را داشته باشد:
1- عملي و قابل اجرا باشد.
2- به صرفه و اقتصادي باشد.
3- آسان و سهل الاجرا باشد.
4- جامع، مانع و كامل باشد.
5- عموميت و شموليت داشته باشد.
6- به مسائل بومي و محلي توجه نمايد.
حاصل و برآيند اين دو مولفه اساسي، يعني داشتن نيروهاي مجرب، كارآمد و مؤثر كه بتوانند طرحها و برنامههاي مؤثر و مفيدي ارائه نمايند، سازمان مؤثري خواهد بود كه همگان ميتوانند از نتايج كار آن منتفع گردند.
بيترديد هيچ نظامي بدون اتخاذ سياستهاي راهبردي و تلاش براي ورود به عرصههاي كاربردي و عملياتي كردن برنامهها، توانايي عبور از گذرگاههاي سخت و مسير دشوار رسيدن به ساحل آرامش و اوج تعالي و پيشرفت را طي نخواهد كرد.
امروزه همگان بر اين مسأله اذعان و تأكيد دارند كه بايد از لاك توصيفي بيرون آمد و با پوستاندازي از مراحل مقدماتي عبور كرد و پا به مراحل جديتر و عمليتر گذاشت . بسياري ديگر نيز بر اين عقيده هستند كه راه پيداست، كافي است در اين راه قدم گذاشت؛ به عبارت بهتر بايد از جايگاه وعظ و خطابه يا توصيفهاي شاعرانه پايين آمد و به مرحله عمل شجاعانه گام نهاد.
توصيف وضعيت موجود، بيان مشكلات و موانع يا تلاش براي تخريب ديگران با تخفيف عملكرد آنان به منظور سرپوش گذاشتن بر نقاط ضعف خود و يا در بهترين حالت صرف شناخت آسيبها و دردها، بدون ارائه راهكارهاي معقول و منطقي چنان شموليت و رسميت يافته و به يك عادت معمول تبديل شده است كه گويي هيچ گزينهاي به جز آن وجود خارجي ندارد و راز بقا و دوام بسياري از افراد و گروههاي اجتماعي در چنين اعمال و حركاتي نهفته است.
اين رفتارها به يك عادت عمومي و روال عادي تبديل شده و هر روز بر دامنه، شدت و حدت آن افزوده ميشود و كمترين نتيجه آن افزايش بياعتمادي و بيتوجهي به افراد و تعميم آن به كل جامعه است؛ زيرا بسياري از افراد با شنيدن اولين جملات، احساس دلزدگي و تكراري و غيرواقعي بودن را ميكنند و همين مسأله باعث ميشود مخاطبان گوشهاي خود را براي شنيدن حرفهاي اساسي و درست هم ببندند.
به نظر ميرسد براي رهايي از اين وضعيت بايد فضاي جديدي ايجاد و انديشهها و تفكرات را به اين سمت و سو هدايت كرد كه بيان صرف مسائل و زير سؤال بردن گذشته، بدون ارائه راهحلهاي منطقي چارهساز نيست؛ اين افراد در بهترين حالت به منزله پزشكاني ميمانند كه فقط ميتوانند بيماري و درد را خوب تشخيص دهند ولي از درمان آن ناتوانند؛ هر چند سعي ميكنند. با بيان علائم و نشانههاي بيماري كار را خاتمه يافته تلقي نمايند؛ ولي در حقيقت از هدف اصلي كه علاج بيماري است، باز ميمانند؛ لذا نتيجه ملموس و مشهود استمرار اين روند غيرمعمول، روي گرداني بيمار از چنين طبيباني خواهد بود.
مقابله با فضاي شاعرانه
يكي از راههاي خروج از اين بنبست و حالت ايستا مقابله با فضاي شاعرانه و زدن دست رد به سينه كساني است كه بقاي خود را در انكار و طرد ديگران ميدانند و بيتوجهي به ديدگاه هايي است كه بدون ارائه راهكارهاي عملي بيان ميشوند.
به عبارت بهتر همراهي نكردن با قشر وصفگرا يكي از عوامل بازدارنده از كارهاي بيهوده و هدايت غيرمستقيم افراد به انديشه، اراده، عمل و در نهايت پيشرفت و سازندگي است.
در عصر ما تحولات عميقي در تمامي شئون فرهنگي، سياسي و اقتصادي رخ داده است. علوم و فناوري در ارتباطات وضع تربيتي، ايدهآلهاي اجتماعي، شاخصها و استانداردهاي اخلاقي، آداب ديني، وضع طبقاتي و شغل و حرفه افراد تغييرات شگرفي به وجود آورده است، لذا اين موضوع وظيفه و رسالت ما را سنگينتر كرده است.
توسعه و پيشرفت ميراث فرهنگي
تا به حال، براساس فلسفه تعليم و تربيت، وظيفه عمده دستاندركاران آموزش و پرورش صرفاً انتقال ميراث فرهنگي بود. اين كار از معلم، به عنوان مترجم يا مفسر ميراث فرهنگي، انتظاري غير از كمك به فهم دانشآموزان و افزايش حس قدرداني آنها در مقابل ميراث فرهنگي نداشت. در سير تكاملي ارزشسنجي ميراث فرهنگي گام ديگري بود كه بايد براي حفظ ميراث فرهنگي برداشته ميشد؛ اين عمل بررسي و مطالعه ميراث فرهنگي را با توجه به ضرورت وجود و وجه عقلاني آن، لازم ميشمرد؛ مشروط برآن كه در معرض آزمايش قرار داده ميشد. در اين حالت دانشآموز بايد از چنان رشد فكري برخوردار ميشد كه ارزش ميراث فرهنگي را تعيين ميكرد و آنچه را كه مفيد به حال خود و ديگران تشخيص ميداد حفظ و بقيه را رها ميكرد تا بدين وسيله خود را دست بسته تسليم گذشتگان نكند.
روند رو به رشد و تكامل نحوه برخورد با ميراث فرهنگي ادامه داشت تا اين كه انديشمندان و بزرگان تعليم و تربيت، در سايه علم و پيشرفت، به اين نتيجه رسيدند كه انتقال و ارزشسنجي ميراث فرهنگي، وظيفه معلم و دستاندركاران تعليم و تربيت را پايان يافته تلقي نميكند، بلكه آنچه بيش از همه اهميت دارد توسعه و پيشرفت ميراث فرهنگي است؛ براين اساس افتخار و سربلندي تنها نصيب ملتي ميشد كه برآثار گذشتگان خود اضافه كند و در عرصهها و رشتههاي مختلف، افكار و ديدگاههاي بديع و قابل قبول را ارائه نمايد.
اگر امروزه انديشمندان و نظريهپردازان ما صرفاً به انتقال معلومات بپردازند و بدون درنظر گرفتن شرايط و مقتضيات زمان همچنان از قدم گذاشتن به عرصههاي عمل و اجرا گريزان باشند، بايد بدانند كه حداقل يك قرن از دستاوردهاي بشري عقبترند و در مراحل اوليه در جا ميزنند.
معتقد است 5 مفهوم تعليم و تربيت درگذشته انتقال معلومات و مهارتها بود، روي همين اصل، عمده معلمان، در انتخاب روش تدريس خود، برسخنراني يا مطالعه كتابهاي درسي متمركز ميشدند. اگر تعليم و تربيت را همان گونه كه جان ديوئي بيان ميكند، تجديدنظر در تجربيات گذشتگان و تشكيل مجدد آنها بدانيم يا آن را عبارت از رشد قوهقضاوت صحيح يا هدايت رشد فرد تلقي كنيم، روش كار ما با آنچه درگذشته معمول بوده است، كاملاً متفاوت خواهد بود.جان ديوئي روش حل مسأله را كه همان روش علمي (Scientific Method) باشد، بهترين و اساسيترين روش تربيتي ميداند. او براي رسيدن به اين مرحله اقداماتي از قبيل، بيان مسأله،جمعآوري معلومات و مدارك، پيداكردن راهحلهاي مناسب، آزمايش راهحلها، انتخاب راهحلهاي متناسب با آن و در نهايت استنتاج را توصيه ميكند.
به نظر ميرسد تا اصول تربيتي انديشمندان بزرگ و صاحب نامي كه با تكيه برميراث گذشتگان و تجربيات علمي قابل اعتماد بدست آمده است، در تمامي مجاري سياستگذاري، اجرايي و ذهن و انديشه همه مسئولان و دستاندركاران تعليم و تربيت كشور ساري و جاري نشود و نصبالعين قرار نگيرد، اميد به پيشرفت و داشتن جامعهاي بالنده و سربلند، واقعبينانه نخواهد بود.
جايگزيني فرهنگ عمل
هيچ عقل سليمي، شناسايي نيازهاي يك جامعه، اعم از مادي و معنوي و از آن مهمتر مقايسههاي تطبيقي، تحليل و تشريح دقيق مسايل و حتي خودگرايي محض را در جاي خودش نفي نميكند، در مكتب متعالي اسلام و حكومت ديني نيز برتفكر و انديشه به عنوان يكي از شاخصههاي اصلي مسلمان بودن، عنايت ويژهاي شده است، ولي بايد توجه داشت كه هيچگاه به تنهايي ارزشمند و مطلوب نبوده است. ايدهها، افكار، انديشهها و نظريات، زماني ارزش واقعي پيدا ميكنند كه از ساحت انديشه صرف به صحنه عمل و اثرگذاري گام بگذارند و وجه اصلاحطلبي و كارآمدي آنها در درون نظام موجود، به منصه بروز و ظهور برسد و با شاخصها و معيارهاي مقبول، توانايي و اثرگذاري آنها مورد سنجش و ارزيابي قرار گيرد؛ درغير اين صورت هيچ سود و منفعتي برآن مترتب نخواهد بود.
در يك تقسيمبندي كلي ولي مشخص، تمامي مطالب، سخنرانيها، مقالات، انديشهها و نظرات ارائه شده در جامعه را ميتوان به دو بخش توصيفي و تجويزي (كاربردي يا عملياتي) تفكيك كرد. مقصود اصلي ما در اين بحث پرداختن به موضوعات و مطالب تجويزي و راهبردي و تلاش براي جايگزيني فرهنگ عمل به جاي نظر است.
اهم اهداف آموزش و پرورش
حال اگر از حوزه عمومي و مسائل كلان عبور كنيم و بخواهيم گشت و گذار كوتاهي در محدوده يكي از سرنوشت سازترين سازمانهاي نظام (آموزش و پرورش) داشته باشيم، سازماني كه در راس سازمانهاي مولد نيروهاي خلاق و كارآمد قرار دارد و نسبت آن با ساير ارگانها، سازمانها و وزارتخانهها نسبت سر است به تن، ميتوان اهم موضوعات كاري اين عنصر تعيينكننده در حيات اجتماعي و سياسي نظام را در محورهاي زير بيان كرد تا شايد مسير حركت به سمت كارآمدي و اثربخشي قدري هموارتر گردد.
1- در آموزش و پرورش همچون هر سازمان و ارگان ديگري، دو گروه مشغول فعاليت هستند، نيروهاي صف و نيروهاي ستاد. هدف اصلي و فلسفه وجودي نيروهاي ستادي اين است كه با سياستگذاري، تعيين خطمشيهاي كلان و ارائه اطلاعات، خدمات و پيشبيني برخي از راهكارهاي عملي، روند امور و انجام وظيفه را براي نيروهاي صف تسهيل نمايند؛ يا به عبارت ديگر نيروهاي ستاد بايد در خدمت نيروهاي صف قرار گيرند، ولي متأسفانه اين روند كاملاً جريان معكوسي را طي ميكند و مثل بسياري از كارها، عملاً هدف و فلسفه اصلي خود را به فراموشي سپرده است، به نحوي كه نيروهاي ستاد معمولاً خود را يك سروگردن از نيروهاي صف كه بار اصلي مسئوليت بردوش آنهاست، بالاتر احساس ميكنند و تصورشان براين است كه بايد همواره فرمانشان مطاع باشد. يكي از اولويتهاي آموزش و پرورش بايد براين مسأله معطوف باشد كه هركدام از نيروها را به جايگاه واقعي و اصلي خود رهنمون شود، تا كارها مجاري قانوني و طبيعي خود را پيدا كنند و نيروهاي خط مقدم با احساس تكريم شخصيت، شور، علاقه و اطمينان بيشتري به فعاليت بپردازند.
يکشنبه 10 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 299]
-
گوناگون
پربازدیدترینها