محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846502063
رويدادهاى مهم خاورميانه از سقوط امپراتورى عثمانى تا به امروز مخالفت مردم همدان با قشون انگليس
واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: رويدادهاى مهم خاورميانه از سقوط امپراتورى عثمانى تا به امروز مخالفت مردم همدان با قشون انگليس
400260.jpg
در گزارش هاى پيشين خوانديد كه «ژنرال دنسترويل» از سوى دولت انگلستان در رأس يك هيأت مطالعاتى از راه بغداد ـ كرمانشاه ـ همدان ـ قزوين، به بندر انزلى رفت تا مقدمات ورود يك لشكر چندمليتى را كه افراد آن از مستعمرات وسيع انگلستان در سراسر جهان تأمين مى شد، به قفقاز فراهم سازد و مأموريت اين لشكر مستعمراتى در حال تأسيس اين بود كه: خلأ به وجود آمده در خاورميانه و قفقاز را پر كند و اكنون كه امپراتورى روسيه منقرض شده است دولت انگلستان نقاط تحت تسلط روسيه تزارى منقرض شده را بگيرد و همچنين خوانديد كه اين هيأت در «انزلى» با بلشويك هاى انقلابى كه شهر را در تصرف خود داشتند مواجه شد و آنها براساس دستورات اكيد «كميته انقلابى قفقاز» از حركت اين هيأت انگليسى به سوى «بادكوبه» جلوگيرى كردند و ژنرال دنسترويل كه خود را از يك سو در محاصره بلشويك ها و از سوى ديگر در تيررس ميرزاكوچك خان مى ديد، چاره اى جز بازگشت نداشت، از همان راه كه رفته بود به قزوين بازگشت. اينك دنباله ماجرا:«در بازگشت ما به قزوين احساسات مردم عليه ما خصمانه تر شد. مجالس ميتينگ (تظاهرات) در مساجد منعقد شد و قطعنامه هاى شديداللحن به ديوارها الصاق گرديد.»
تظاهرات مردم رهبرى نمى شد
در روز ۲۳ فوريه ۱۹۱۸ تظاهرات روز پيش در قزوين تكرار شد و هيجانات بيشتر از روز پيش بود.تظاهرات مردم در قزوين سرپرست و سردسته توانايى نداشت كه علاوه بر ايراد نطق هاى آتشين عمليات جدى ترى را اداره كند، خوشبختانه تا به حال نيز چنين رهبرى پيدا نشده است.
تماس با لندن
در اين هنگام من فرصت مناسبى به دست آوردم كه راپورت (گزارش) عمليات خود را به وسيله خط «تلگراف هند واروپ» كه سيم آن از قزوين مى گذرد به انگلستان مخابره كردم. من در «انزلى» قادر به چنين كارى نبودم زيرا در انزلى فقط بى سيم روس ها كار مى كند و به ما اجازه استفاده از آن را نمى دادند. من به اطلاع مقامات مافوق خود رساندم كه ما نتوانستيم از انزلى قدمى فراتر بگذاريم و اگر موفق شديم كه صحيح و سالم بازگرديم به خاطر خوش شانسى بوده است.
ما در صورتى مى توانيم دوباره به «انزلى» برگرديم كه يا با «ميرزا كوچك خان» جنگ كنيم يا طى قراردادى با او ائتلاف نماييم در غير اين صورت بازگشت ما به بندر «انزلى» مطلقاً نتيجه اى در برنخواهد داشت.
«ميرزا» دستور آتش داده است
در شهر قزوين از طريق منابع رسمى به من خبر رسيد كه «ميرزا كوچك خان» به افراد مسلح خود دستور داده است كه اگر ما مجدداً به سوى رشت حركت كنيم به سوى ما آتش بگشايند و از «انزلى» هم خبر رسيد كه عليه ما زمانى كه در آنجا بوديم توطئه اى چيده شده بود و بازگشت ناگهانى ما، از «انزلى» اين توطئه را عقيم گذاشت. معلوم شد جنگلى ها خيال داشتند بين راه كمين كرده براى ما توليد مزاحمت كنند ولى از ترس اين كه قشون روس كه در حال عقب نشينى است به كمك ما بيايد، دست از پا خطا نكردند.
جنگلى ها به فرماندهان قواى روس در قزوين مراجعه نموده و از آنان خواسته بودند كه اگر پيشامدى شد آنها دخالت نكنند. روس ها به اين درخواست جنگلى ها هيچ گونه پاسخى نداده بودند زيرا از يك سو نمى توانستند با جنگلى ها عليه ما متحد شوند و از سوى ديگر روس ها خود در حال عقب نشينى بودند و نمى خواستند به هيچ وجه با جنگلى ها درگير شوند.
نقشه بلشويك افشا شد
ضمناً خبر رسيد كه همان روزى كه ما «انزلى» را ترك كرديم يك دسته از قشون انقلابى روس از راه دريا عازم انزلى شده است. با شنيدن اين خبر تازه فهميدم كه اصرار «رفيق چليابين» كه مى گفت چند روز ديگر در «انزلى» بمانيد چه بود.
او با قواى محدودى كه داشت جرأت توقيف كردن ما را نداشت ولى اگر قشون تازه نفس انقلابى از راه مى رسيد از ما پذيرايى كاملى به عمل مى آمد. بدين ترتيب معلوم شد كه قشون اعزامى از بادكوبه مأمور انجام عملياتى بود كه «كميته انقلابى انزلى» جرأت آن را نداشت.
بازگشت به همدان
قبل از ظهر روز ۲۴ فوريه ۱۹۱۸ ما يك بار ديگر از كوچه پس كوچه هاى قزوين عبور كرديم. اتومبيل زره پوش هميشه به دنبال اتومبيل ها در حركت بود و طولى نكشيد كه به جاده خوب «شوسه» رسيديم. از قريه «سلطان بولاغى» با وجود برف سنگين نيز گذشتيم. خوشبختانه گردنه باز شده بود و ما توانستيم خود را به همدان برسانيم. در همدان ما در منزل هاى بسيار خوبى كه از طرف ميسيون امريكايى (هيأت مبلغين مذهبى امريكايى) ساخته شده بود منزل كرديم و به عكس «انزلى» كه به طور متفرق در جاهاى مختلف استقرار يافته بوديم، همگى در يك جا گرد آمديم و از اين رو مى توانستيم در صورت بروز حادثه با هم مشورت كنيم و يا كمك برسانيم. شهر تاريخى همدان يا «اكباتان» اين گنجينه سلسله هخامنشيان در دامنه شمالى كوه الوند واقع شده است.
موقعيت عالى قرارگاه ما
محلى را كه من براى اقامت هيأت در نظر گرفته بودم در ارتفاع ۷ هزار فوت قرار گرفته بود و بهتر از آن براى يك قرارگاه جايى متصور نبود. آب و هواى اين محل خيلى سالم و موقعيتش مسلط به شهر است. آب را هم مى توان از چشمه هايى كه از دامنه الوند سرازير مى شود به دست آورد. من اطمينان داشتم كه اين آب ها تميز و عارى از هر گونه ميكروب مسرى است.
در همدان شكيل ترين عمارات را از آجر ساخته اند و دور آن را ديوار گلى كشيده اند. فقط چند باب ساختمان هاى قديمى كه درون و برون آن كاشيكارى است تا اندازه اى منظره محزون شهر را تغيير مى دهد ولى اين بناها بيشتر مسجد يا مقبره است.در دنيا كمتر شهرى يافت مى شود كه تاريخ و سرگذشت همدان را داشته باشد، با اين حال از آثار تاريخى آن و عظمت گذشته چيزى باقى نمانده است.
در همدان تمام ابنيه و آثار شهر به دست اسكندر مقدونى در موقع جشن ها و عيش و عشرت هاى آلوده به شهوتش، غارت شد يا طعمه حريق گرديد. تنها اثر و يادگار عظمت گذشته يك شير سنگى است كه در چند صد قدمى شمال شرقى شهر افتاده است.
همدان از لحاظ تجارت، موقعيت مهمى دارد و از جهت قالى هاى ممتاز و دباغى چرم، مشهور است.جمعيت شهر در حدود ۵۰ هزار نفر است و عده زيادى يهودى و ارمنى در اين شهر زندگى مى كنند.در همدان قسمت عمده سكنه شهر و توابعش ترك زبان اند و قسمت اعظم شهر از قبيله « قره گوزلو» هستند.نقطه اى كه قرارگاه ما در آن قرار داشت همچنان كه نوشتم از نظر نظامى و استراتژى خيلى مهم بود. عثمانى ها در موقع اشغال همدان همين نقطه را براى ستاد خود انتخاب كرده بودند.
مبارزه با عثمانى ها و آلمانى ها
پس از بازگشت از سفر بى نتيجه «انزلى» تنها كارى كه داشتيم مبارزه با عوامل عثمانى و آلمانى ها بود و در هر حال مشغول تداركات سفرى ديگر به سوى قفقاز بوديم و براى اين كار بايد منتظر حوادث مى مانديم. در آن روزها اوضاع داخلى ايران بسيار مغشوش بود و از اين جهت لازم بود كه ما احتياط هاى لازم را بكنيم و كاملاً هشيار باشيم. شب و روز برف مى باريد و گردنه ها به كلى مسدود بود، از اين رو ارتباط ما با «بغداد» قطع شده بود و سرما به قدرى شديد بود كه يك دسته از قشون روس اخيراً در گردنه اسدآباد گرفتار بوران شدند. شش تن مردند و سه رأس چهارپا نيز تلف شد.
تماس با لندن و دستورات جديد
در همدان موفق شدم با بى سيم روس ها با بغداد و لندن تماس حاصل كنم. از لندن به من دستور رسيد كه در همان جايى كه هستم بمانم و مراقب رفتار و عمليات ايرانيان باشم و همين كه هوا مساعد شد به سوى قفقاز حركت كنم. ما در نظر داشتيم براى رفتن به قفقاز راهى بجز مسير شمال ايران و «انزلى» پيدا كنيم.
تنها راه جايگزينى كه مى توانستيم انتخاب كنيم، راه شوسه قزوين - تبريز - جلفا بود كه از آنجا مى شد به وسيله راه آهن به تفليس رفت ولى اين جاده هم از ميان «ايل شاهسون» عبور مى كرد و جنگلى ها هم كماكان در سمت راست ما قرار مى گرفتند. پس از سبك و سنگين كردن قضايا و در نظر گرفتن كليه احتمالات به اين نتيجه رسيديم كه از اين راه نيز به مقصد نخواهيم رسيد.
در آن شرايط براى پيشرفت در مقاصد خود به قشونى نيرومند نياز داشتيم. زيرا قلمرو ايران در آن روزهاى تاريخى دچار هرج و مرج شده بود. سرانجام به اين نتيجه رسيديم كه بهتر است در پايگاه خود در شهر همدان بمانيم و در انتظار حوادث آينده به گفت وگو و رايزنى بسنده كنيم.
تصورات ايرانى ها در مورد ما
ما در نظر برخى ايرانيان خيلى قوى تر از آنچه هستيم جلوه گر شده بوديم.
ما فقط يك اتومبيل زره پوش داشتيم، ولى همين يك زره پوش برخى ايرانى ها را به وحشت انداخته بود و تصور مى كردند كه ما در ۴۱ اتومبيلى كه داريم، آلات و ادوات كشتار بى حد و حساب پنهان كرده ايم.البته منظره ظاهرى ۴۱ اتومبيل ما نيز فريبنده بود زيرا ايرانى ها نمى دانستند سرنشينان اين اتومبيل ها صرفاً راننده اند.
جهت گيرى هاى سياسى در ايران
حكومت ايران در آن ايام موقعيت تدافعى در پيش گرفته بود و بيشتر به آلمانى ها تمايل داشت. آلمانى ها در تهران تحريكات جدى مى كردند و كليه حوادث و رويدادهاى ميدان هاى جنگ را به نفع خود تعبير و تفسير مى نمودند. در آن روزها قواى عثمانى و روسيه تزارى بدون هيچ مانعى مسير جاده قزوين تا كرمانشاه را به ميدان جنگ تبديل كرده بود و از تهران كه تحت نفوذ آلمان ها بود صدايى برنمى آمد تا آنجا كه روبه روى سفارت انگلستان در تهران پرچم كشورهاى عثمانى و آلمان در اهتزاز بود و عثمانى ها با نهايت آزادى عليه ما تبليغ مى كردند.
آلمانى ها بيش از عثمانى ها مراقب خود بودند و با آنكه پرچم شان بر سر در سفارت در اهتزاز بود ولى هميشه درهاى سفارت را مى بستند و رفت وآمدها را زير نظر داشتند.
شكوفايى نهضت جنگل
در همان ايام نهضت جنگل در حال گسترش بود و عقب نشينى هيأت ما پر و بالى به آمال و آرزوهاى ميرزاكوچك خان داده بود.
نهضت جنگل در عين حال كه با مقاصد دموكرات ها (تندروهاى واقعى و حقيقى) همسو بود در طبقات اعيان مملكت نيز رسوخ و نفوذ كرده بود و مبلغين نهضت جنگل در قزوين و همدان و ساير شهرها با نهايت جديت مشغول تبليغ بودند و ميرزاكوچك خان را ناجى ايران مى ناميدند و يقين داشتند كه او بيگانگان را بيرون كرده و مجد و عظمت دوران طلايى ايران زمين را بازخواهد گرداند.
علاوه بر اين در آن موقع روح «بلشويزم» در فضاى جهان به پرواز درآمده بود و بدين ترتيب نمى شد پيش بينى كرد كه ايران در برابر موج تبليغات بلشويك ها به كدام سو متمايل خواهد گرديد. در آن شرايط آنچه انتظار مى رفت اين بود كه ميرزاكوچك خان به سوى قزوين پيشروى كند و پس از فتح تهران، حكومت انقلابى خود را اعلام نمايد.
در آن ايام ميرزاكوچك خان با داشتن سركردگان بانفوذ و پشتيبانى مردمى، اگر در همان روزها به سوى تهران حركت مى كرد موفق مى شد ولى اوضاع جوى براى اردوكشى مساعد نبود و بعداً كه هوا مساعد شد ما آنچنان نيرومند شده بوديم كه به او اخطار كنيم «شه مات».
ميرزاكوچك خان از مساعدت هاى مادى و معنوى مردم برخوردار بود و برسر راه او مطلقاً مانعى وجود نداشت، با تمام اين احوال فرصت را از دست داد. در شهر همدان عده زيادى بودند كه از جنگلى ها هواخواهى مى كردند و بيرون كردن ما را از وظايف خود مى دانستند، ولى اين اقدامات از نظر ما خالى از اهميت بود و بيشتر جنبه تحريك داشت و ما را از فعاليت آنان باكى نبود.
ما براى تأمين موقعيت و تثبيت وضع خود در همدان نياز به داشتن يك شعبه اطلاعاتى داشتيم و من اين كار را به كاپيتن (سروان) سااوندرس واگذار كردم و او در مأموريت خود به موفقيت هاى شايانى نايل گرديد. در آن موقعيت هيچ اقدامى مفيدتر از به دست آوردن اطلاعات نبود تا آنجا كه در يك نامه كه توسط عوامل اطلاعاتى ما ضبط و توقيف شده بود، اين عبارات به چشم مى خورد.
«انگليسى ها حتى مطالبى را كه ما بيخ گوشى به هم گفته ايم شنيده اند.»
ما به كمك عوامل جاسوسى خود مى دانستيم كه اوضاع عمومى در همدان و نقاط مختلف ايران از چه قرار است. وضعيت و روحيه قواى عثمانى در چه حال است و تعداد نفرات شان چقدر است و.//
موفقيت هاى اطلاعاتى ما
بدين ترتيب ما با داشتن يك سازمان جاسوسى، با نهايت سهولت مى توانستيم فعاليت جاسوسان آلمانى و عثمانى را در خط قزوين - كرمانشاه زير نظر بگيريم و حتى چند «ماهى درشت» (چند جاسوس) هم در دام هايى كه براى آنها گسترده بوديم گرفتار شدند. ما به كمك سازمان اطلاعاتى خود از كليه فعاليت هاى آلمانى ها و عثمانى ها با اطلاع مى شديم و متنفذترين آنها را كه در اطراف ما بودند بخوبى مى شناختيم. ما به كمك سازمان اطلاعاتى خود كوشيديم كه تماس هايى با «تفليس» برقرار كنيم اما در اين زمينه اقدامات ما بى نتيجه ماند.آنهايى كه در سازمان اطلاعاتى ما كار مى كردند اگرچه پول مى گرفتند ولى بايد اعتراف كنم كه پول آن اندازه هم در كار آنها تأثيرى نداشت زيرا اين عوامل بيباك، گاهى با جان خودشان بازى مى كردند.
همدان در اشغال روس ها بود
در آن ايام همدان تحت اشغال روس ها بود و تمام شهر از قشون روس پر شده بود و تيراندازى هاى تفريحى شبانه آنها، به ما مجال خواب و آرامش نمى داد.
ستاد فرماندهى روسها در دهكده كوچكى قرار داشت به نام «شورين» كه در سه ميلى شهر قرار گرفته بود و معلوم نبود روسها شهر را چه موقعى تخليه خواهند كرد و با آن كه در روسيه انقلاب شده بود، فرماندهى كل قواى روس در ايران كماكان بر عهده «ژنرال باراتف» بود و ژنرال «ستو چكين» رياست ستاد ارتش باراتف را برعهده داشت. ما نسبت به وضعيت اين دو ژنرال روس كه مسئول يك ارتش از هم گسيخته و متمرد بودند متأثر بوديم. پس از انقلاب دستور داده شده بود كه هيچيك از صاحب منصبان قشون روس چيزى كه نشان دهنده درجه آنها باشد به لباس خود نزنند. بدين ترتيب ايجاد نظم و انضباط در چنين ارتشى از محالات بود.
سرهنگ قزاق «بيچراخوف» كه سلطنت طلب و ضد بلشويك ها بود در آن تاريخ هنوز در كرمانشاه متوقف بود و دسته كوچكى از قواى او در همدان بودند و تنها همين يك دسته كوچك بود كه به مقررات نظامى پايبند بودند.
قحطى در سراسر كشور
400308.jpg
در آن روزهايى كه قحطى در سراسر اين كشور محنت زده حكمفرما بود من ميل نداشتم كه مقدار بسيار قابل ملاحظه اى از ارزاق عمومى را خريدارى كرده براى هيأت خود ذخيره كنم، ولى ما به وسيله عوامل اطلاعاتى خود باخبر شديم از اين كه اجناس و عليق (خوراك چارپايان) كمياب است ولى انبارداران و محتكرين، كلى گندم در انبارها احتكار كرده اند و اگر ما خريدى صورت بدهيم محتكرين فوراً قيمت ها را بالا مى بردند. البته با بازرسى در مورد مصرف گندم، ممكن بود بتوانيم از بالا رفتن قيمت ها جلوگيرى كنيم، ولى ما آنقدرها مقتدر نبوديم كه بتوانيم مسئله ارزاق عمومى را در دست بگيريم.
ولى انگليسى ها چندى بعد موفق شدند در اين زمينه اقدامات مثبتى انجام دهند. بعدها هنگامى كه ژنرال «بايرون» جانشين من شد و مدتها در همدان متوقف بود به وسيله بازرسى و مراقبت در امر مصرف گندم، خدماتى كرد و اقدامات وى موجب شهرت او گرديد.
ايام انتظار
ما نمى دانستيم چند وقت ديگر بايد در همدان بمانيم حالا كه مجبور به اقامت در اين شهر بوديم، تصميم گرفتيم زبان فارسى بياموزيم و بتوانيم با رؤساى ادارات دولتى و مردم محل، رفت و آمد پيدا كنيم. بدين ترتيب آنهايى كه اصلاً با زبان فارسى آشنا نبودند شروع به آموختن اين زبان كردند و آنها كه اندكى فارسى مى دانستند شروع كردند به تمرين و تصحيح و تقويت لهجه.
ملاقات هاى ما با رؤساى مهم مملكتى و متنفذين و مالكان عمده محلى قابل توجه و شايان عبرت است.
در شهرهاى ايران مقامات دولتى عبارتند از:
حاكم - نايب الحكومه كه جانشين يا معاون حاكم است - كارگزار (نماينده وزارت خارجه در هر ولايت) - و رئيس پليس - در ايران شخصيت هايى كه در رأس مقامات قرار مى گيرند داراى «لقب» هستند و اين لقب اغلب اوقات مانع از آن مى شود كه اسامى واقعى افراد معلوم شود به طورى كه نام اصلى صاحبان القاب حتى براى نزديكانشان نيز مجهول باقى مى ماند.
مثلاً كسى كه اصلاً سر و كارى با نظام سربازى ندارد «اميرنظام» لقب دارد و مديرالسلطنه از اعضاى حزب تندروى افراطى است.
تفريح ما بازى فوتبال بود
بارى ما براى رفع بيكارى تيم فوتبال درست كرديم و سربازها با اين ورزش مفيد، سرگرم شدند. البته ايرانيان نيز با اشتياق زياد در اين بازى شركت مى كردند و به واسطه اقامت ميسيون امريكايى (هيأت مبلغان مذهبى امريكايى) در همدان، از اين بازى بى اطلاع نبودند. ايرانى ها در آن زمان لباس هاى بلندى مى پوشيدند كه سردارى نام داشت و با همان لباس فوتبال بازى مى كردند و اين طرف و آن طرف مى دويدند.
البته ايرانيانى كه در همدان در مدرسه ميسيون امريكايى درس مى خواندند به رعايت قيود قديمه در پوشيدن لباس مقيد نبودند.
شوفر (راننده)هاى ما نيز براى بازى فوتبال وقت و فراغت كافى داشتند چون گردنه ها هنوز پر از برف بود و معلوم نبود كه باز مى شود و اتومبيل ها چه زمانى مجدداً كى به حركت درمى آيند.
تحريكات ضد انگليسى
در اينجا بايد بگويم كوشش ما براى جلب دوستى مردم همدان و ايجاد روابط دوستانه با آنها پيشرفتى نمى كرد زيرا تحريكات ضد انگليسى مقامات حكومتى مانع كار ما بود.
از يك سو حاكم همدان و متنفذين محلى، اهالى شهر را عليه ما مى شوراندند و از سوى ديگر دموكرات هاى تندرو و حتى محافظه كاران و سوسياليست ها تظاهراتى عليه ما به راه مى انداختند و خواستار خروج فورى نيروهاى انگليسى از همدان مى شدند.
اعلاميه من براى خنثى كردن تحريكات
با اين كه چند روزى بيشتر نبود كه ما وارد همدان شده بوديم، در شهر ميان اهالى شهرت دادند كه در نتيجه خريدارى گندم از طرف انگليس ها، قيمت جنس بالا زده در صورتى كه ما هنوز شروع به خريدارى گندم نكرده بوديم و به علاوه شايع شده بود كه ما «مقدمه الجيش» قوايى هستيم كه بعد خواهد آمد و قواى مزبور تمام ارزاق مملكت را ضبط كرده و اجحافات و وحشيگرى هاى زياد خواهد كرد و اگر اين عده موجود را منهدم كنيم قواى جديد ديگر قدرت ورود به اينجا را نخواهد داشت. من تصميم گرفتم كه با همان حربه مخالفين خود، وارد عمل شوم و دستور دادم «بيان نامه اى» خطاب به اهالى طبع و توزيع نمايند. طولى نكشيد بيان نامه اى به مضمون ذيل در تمام شهر بر ديوارها الصاق گرديد:
متن اعلاميه
«توقف انگليس ها در همدان موقتى خواهد بود و ابداً خيال ندارند در اين ناحيه ايران، مدت مديدى اقامت نمايند.
اقامت موقتى انگليس ها جهت مراقبت عمليات قواى عثمانى در نهايت لازم است. در كلبه ممالك و نواحى نخستين وظيفه ما امداد و مساعدت با اهالى بوده و به هر كجا كه بيرق انگليس وارد شود پرچم آزادى و صلح و رفاه عمومى در آنجا به اهتزاز درمى آيد. گندم را ما خريدارى نمى كنيم و برخلاف، با تمام قواى خود با قحطى زدگان مساعدت مى نماييم.
قيمت هاى سنگين كنونى جنس، به واسطه خريدارى جنس از طرف ما نيست زيرا ما گندم خريدارى نمى كنيم بلكه ترقى قيمت جنس به واسطه عمليات دستجات «دموكرات ها» است كه انبارداران و خبازان را بى جهت مرعوب كرده و آنها را وادار مى كنند كه مظنه جنس را به طور مصنوعى بالا برده و مردم را بر عليه ما برانگيزانند.»
متن اعلاميه مليون
در پاسخ اعلاميه دنسترويل
«ژنرال انگليسى مى گويد كه براى صلح و رفاه عمومى به اينجا وارد شده است.
آيا ما از ايشان خواهش كرده بوديم بهتر است اين صلح و رفاه را در مملكت خودشان برقرار نمايند. ما كه تاكنون در اين زمينه از آنها تمنايى ننموده ايم. ايران در يك موقعى متمدن بوده كه انگليس ها حتى معناى آن را نمى توانستند بفهمند. به علاوه ما احتياجى نداريم كه از آنها چيزى بياموزيم.»
من گمان نمى كنم بيان نامه اى كه از طرف مخالفان ما براى تحريك احساسات وطن پرستى ايرانيان صادر شده و اشاره به گذشته ها و عظمت تاريخى و تمدن آنها گرديده بود، به اندازه خطابه من كه: «ما آمده ايم به قحطى زدگان مساعدت كنيم تأثير بخشيده باشد.»رفتار نظاميان انگليسى كه خودشان را در جامعه معقول و موقر نگاه داشته و در مقابل هر معامله قيمت اجناس را بدون كم و كسر تأديه مى نمودند رفته رفته افكار عمومى را به طرف ما متمايل نمود و هر اندازه تمايلات عمومى نسبت به ما شديدتر مى شد دستجات «دموكرات ها»، اهالى را بيشتر بر عليه ما تحريك مى نمودند.
چند روزى كه گذشت تغيير حالت روحيه عمومى به نفع ما، به طور وضوح، آشكار شد. بعد از آن شعبه اطلاعات و تبليغات شروع به تبليغ اوصاف خوب ما بين اهالى نمود و براى پيشرفت منظور تشكيلات بزرگى ايجاد نموده و در تمام منطقه بين همدان و قفقاز عده زيادى آژانس (جاسوس) و مأمور تبليغ گماشته و به نفع ما شروع به تبليغ كردند.
در تعقيب تبليغاتى كه به عمل مى آمد با كمال جديت و موفقيت به تعقيب دشمنان و مخالفين جدى خود پرداختيم.
ادامه دارد
يکشنبه 10 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 199]
-
گوناگون
پربازدیدترینها