واضح آرشیو وب فارسی:قدس: سه پرده از انتشار تصاوير خصوصي ؛ به سرخي خون!
* سعيد كوشافر
* فقط براي خودم
دوربين را تنظيم مي كند، دوست دارد تصويري از جواني اش داشته باشد، شايد براي روزهاي پيري، شايد براي فرزندانش كه بعدها پا به عرصه زندگي مي گذارند و شايد هم براي يادآوري روزهاي خوشي كه كنار همسرش تازه زندگي مشترك را آغاز كرده بودند.كنار هم نشسته بودند و گل مي گفتند و گل مي شنيدند، دوربين هم كار خودش را مي كرد.
چند ماهي از اين ماجرا گذشت و حتي خود آنها هم فراموش كرده بودند كه چنين تصويري در حافظه دوربين فيلمبرداري آنها موجود است، تا اينكه يكي از همسايه ها دوربين را براي چند روزي از آنها امانت گرفت تا از مراسم جشن تولد دخترش تصويربرداري كند.او پس از تصويربرداري، همان شب دوربين را برگرداند، چند روزي از اين ماجرا نگذشته بود كه زن همسايه دوباره به خانه آنها مراجعه كرد، ولي اين بار مثل دفعه قبل خوشحال نبود، يك سي دي در دست داشت و با صداي بلند گفت: واقعاً قباحت داره، ازتون شكايت مي كنم، چرا تصاوير جشن تولد دختر من بايد در ميدانهاي شهر به فروش برسه، من آبرو دارم، خواستگار دخترم اين فيلم رو فرستاده و گفته دخترم را نمي خواد، شما خودتان حيا نداريد؟ چرا ما رو هم قاطي كرديد؟
زن از تعجب دهنش باز مانده بود، لوح فشرده را گرفت و سراغ سيستم رفت و وقتي تصاوير جشن تولد دختر همسايه تمام شد با كمال تعجب ديد فيلم يادگاري آنها هم در آن وجود دارد، بي درنگ به همراه لوح فشرده به نزديكترين كلانتري رفت تا ماجرا روشن شود.اگر چه مأموران پس از تحقيقات فراوان متوجه شدند شاگرد مغازه اي كه كار انتقال محتويات حافظه دوربين به لوح فشرده را برعهده داشته با كپي كردن باعث عرضه آن شده، اما تصوير آن روز زندگي زوج جوان نه تنها براي آنها يادآور روزهاي خوش نشد كه يادآور تلخ ترين خاطره زندگي آنها و رفتن آبرو و حيثيت شان شد.
* قتل به خاطر يك فيلم
مرد منتظر بود تا دخترش از راه برسه در حياط بود و هر چند لحظه يك بار پكي محكم به سيگارش مي زد. انگار خسته شده باشد به طبقه بالا رفت، سرش را روي بالش گذاشت، اما هر كار مي كرد خوابش نمي برد. هوا تاريك شده بود كه صداي چرخيدن كليد در قفل باعث شد تا خود را به پنجره برساند، خودش بود، دخترش، سرانجام آمده بود، مرد بي درنگ مقابل پله ها ظاهر شد، دخترك كه قصد داشت از پله ها بالا برود با ديدن پدر مقابلش سلامي كرد و سرش را پايين انداخت، كجا بودي؟ من، بابا... رفته بودم خانه خواهرم، تهران، كمي دير شد اما... پدر سيلي محكمي به صورت دختر نواخت. «هر چه مي كشم از دست همان خواهرت است، اون كثافت تو رو هم مثل خودش كرده»
مرد چند لحظه اي ساكت شد و گفت: اون خواهرت اگر آدم خوبي بود كه شوهرش طلاقش نمي داد. نمي رفت تهرون خونه بگيره!
مرد اين حرف را زد و به طرف داخل خانه حركت كرد، دختر هنوز به بالاي پله ها نرسيده بود كه دوباره مرد در آستانه در ظاهر شد، در تاريكي چيزي دستش برق مي زد، دخترك گمان كرد چاقو است، اما نه، يك لوح فشرده بود او در حالي كه رگ گردنش ورم كرده بود با صدايي دورگه گفت: «اين چيه، شما كجا بوديد، اين فيلم چيه؟»
دخترك كه مستأصل شده بود نگاه التماس آميزي به پدر كرد و گفت: چه مي دونم چيه؟ من كه نديدم؟ مرد دومين سيلي را محكمتر به صورت دخترك نواخت و گفت: «يعني تو نمي دوني كجا رفته بوديد كه حالا فيلمش تو هر خونه اي هست؟»روز بعد مرد مثل هر روز صبح زود از خانه بيرون زد، اما اين بار بر خلاف هميشه به طرف محل كارش نرفت، وارد كلانتري محل شد، مقابل ميز افسر نگهبان دستش را روي ميز گذاشت و با صدايي شكسته گفت: جناب سروان من را دستگير كنيد، من دخترم را كشتم، اون مايه شرمساري من بود، حالا آمده ام تا قانون مرا مجازات كند؟مأموران كه اول حرفهاي پيرمرد را جدي نگرفته بودند با مراجعه به محل دريافتند دختر 23 ساله پيرمرد توسط يك رشته طناب چند ساعت مانده به صبح به قتل رسيده است.آنها در كنار جسد يك لوح فشرده پيدا كردند كه از يك ميهماني خصوصي مختلط تهيه شده بود و دخترك در آن تصاوير حضور پررنگي داشت.
* بيچاره زن
گوشي تلفن را گذاشت و هنوز در شوك بود، باورش نمي شد، اگر شوهرش مي فهميد، اگر برادرانش، دوستانش و اقوام مي ديدند، خداي من بايد چه كار مي كرد، كاري از دستش برنمي آمد، زنگ تلفن دوباره به صدا در آمد، گوشي را برداشت، الو، تويي، كي رفته بودي استخر، بي معرفت خوب شنا بلدي ها، راستي اون لباسهاي شنا رو از كجا خريدي، هنوز حرف دوستش تمام نشده بود كه گوشي را گذاشت. خانه دور سرش مي چرخيد روي زمين افتاد، نفهميد چي شده يا چه مدت در همين حال بوده كه با صداي دخترش به خود آمد، مامان پاشو، مامان، چرا افتادي روي زمين... مامان دوستم راست مي گه فيلم تو... نگاهش را به سمت دخترش چرخاند و زد زير گريه، مادرجان من چه گناهي دارم، نمي دونم كدوم از خدا بي خبري اين كار رو كرد.مرد خانه هم رسيده بود، در حالي كه حسابي كلافه شده بود، دلش هم نمي خواست به همسر بي گناهش بيشتر از اين فشار وارد كند، زن خودش را در اتاقي حبس كرده بود تا چشمش به چشم اعضاي خانواده اش نيفتد.هنوز خورشيد غروب نكرده بود كه سرانجام از اتاق خارج شد و به همراه شوهرش به كلانتري رفتند و شكايت كردند. اگر چه زخم زبانهاي دوستان و اقوام باعث شد تا مدتها زندگي آن خانواده دچار مشكل شود و زن تا مدتها از بيماري روحي و رواني اين فشارها رنج ببرد، اما پس از مدتي عامل تصويربرداري از اين استخر زنانه دستگير و تحويل مراجع قضايي شد. مسأله اي كه بيش از همه خانواده زن را رنج داد اين بود كه هنوز بيماري زن بهبود نيافته بود كه متهم پرونده آزاد شد.
* هنرپيشه، ورزشكار و...
از لوح فشرده جشن تولد فلان بازيكنان فلان تيم گرفته تا لوح فشرده عروسي فلان هنرپيشه سينما، همه و همه در بازارهاي غيررسمي يافت مي شود.
جذابيت و شهرت باعث شد تا حتي عكسهاي خانوادگي آنها از تيررس دزدان اخلاق و معرفت مصون نماند.كم و بيش در هيچ زماني، حتي آن زمان كه هنوز دوربينهاي ديجيتال به فراواني اكنون نبود، هر گوشي يك دوربين همراه نداشت و دنياي اينترنت ارتباطات را تا اين اندازه تسهيل نكرده بود، مي شد تعدادي از تصاوير خصوصي هنرمندان و ورزشكاران را يافت. اما طي سالهاي گذشته كم و بيش كمتر هنرمند يا ورزشكار شناخته شده اي را مي توان يافت كه تصاويري از آنها منتشر نشده باشد، آخرين آن انتشار تصاوير دو هنرمند تهران و پر سر و صداترين آنها انتشار تصوير مستهجن از هنرپيشه يك سريال پربيننده بود.
اين تصاوير از اين ديد كه با محبوبيت يا معروفيت بازيگران آنها همراه است بعد وسيعي پيدا كرده و گاه در مدت كوتاهي سر از هر خانه اي در مي آورد.
* كلاهبرداري و اخاذي
شايد بد نباشد كه بدانيد فقط يكي از هزاران مورد انتشار تصاوير خصوصي مردم به طرح شكايت در مراجع قضايي يا انتظامي منجر مي شود. در ساير موارد يا افراد حاضر به پذيرش دردسرهاي شكايت و پيگيري آن نمي شوند يا به دلايلي حاضر نيستند به مراكز انتظامي و قضايي مراجعه كنند.
در بين شكايتهاي واصله در خصوص انتشار تصاوير خصوصي، عمده آنها به اخاذي و كلاهبرداري از اين طريق مربوط مي شود.
فرد يا افرادي به روشهاي گوناگون به تصاوير خصوصي يا فيلمهايي از مجالس و ميهماني هاي افراد دست مي يابند، سپس در ارتباط با فرد مورد نظر از وي مي خواهند مبالغي به آنها بپردازد يا كاري انجام دهد تا آنها از انتشار تصاوير خصوصي اش خودداري كنند.
برخي نيز براي انجام يا تداوم يك عمل خلاف از اين تصاوير بهره برداري مي كنند. موارد بسياري ديده شده كه فردي از ارتباط نامشروعش با فرد ديگري به طور مخفي تصويربرداري كرده و سپس در مقابل، درخواست ادامه ارتباط يا سكوت در مقابل ارتباط را دارند.
در بيشتر اين موارد نيز فرد پس از مدتي اين تصاوير را در اينترنت منتشر كرده و طرف مقابل را در مقابل كار انجام شده قرار داده است.
برخي از اين افراد نيز توسط مأموران گرفتار مي شوند كه تعداد آنها اندك نيست.
* دنياي اينترنت
سالها قبل اگر كسي مي خواست تصويري را از شهري به شهر ديگري برساند بايد آن را پست مي كرد، انتشار يا كپي كردن عكس و فيلم هزينه زيادي داشت و تقريباً ناممكن بود كه در مدتي كوتاه بتواني يك تصوير يا فيلم را به رؤيت تمامي شهروندان برساني، به همين دليل در آن زمان انتشار تصاوير خصوصي مردم بسيار محدود بود.اما با قدم گذاشتن اينترنت به فضاي جهاني، در عمل دهكده جهاني پديد آمد و سرعت انتشار به چندين دهم ثانيه رسيد، به طوري كه با آپلود عكس يا فيلم در شبكه جهاني اينترنت، حتي در كشورهايي مثل ايران كه عملاً به هيچ اينترنت پرسرعتي دسترسي ندارند، طي چند دقيقه مي توان به آخرين تصاوير خصوصي و فيلمهاي ديگران كه در شبكه اينترنت به اشتراك گذاشته شده دست يافت.
در اين ميان حتي سايتها و وبلاگهايي به وجود آمده اند كه به انتشار تصاوير خصوصي مردم اختصاص دارند و هر كس كه مشتاق آن باشد مي تواند با دقايقي جستجو در اين سايتها به آخرين تصاوير منتشر شده از افراد و اشخاص مشهور يا مردم عادي دسترسي پيدا كند.
اگر چه منشأ بسياري از اين شبكه ها در خارج از كشور بوده و هدف آنها انحراف نسل جوان با ريختن حيا و شرم انتشار تصاوير خصوصي است، اما اگر فيلمي نباشد و تصويري در اين شبكه جهاني آپلود نشود آنها هم نمي توانند به مقصودشان برسند.سامانه ديگري كه طي سالهاي اخير در جامعه رواج يافته بلوتوث است. انتشار بلوتوثي فيلمها و تصاوير نيز يكي از مهمترين راه هاي انتشار يك عكس يا فيلم است، بويژه اينكه نياز به دسترسي به اينترنت نداشته و فرد در هر شرايطي مي تواند آن را به افراد ديگر منتقل كند. گوشي هاي دوربين دار هم كار را از توليد به مصرف رسانده و سوء استفاده كننده به محض تصويربرداري يا دريافت فايلي آن را بسرعت به ديگران منتقل مي كند.
* برخورد قضايي
آيا برخورد انتظامي و قضايي مي تواند مشكل گشا باشد؟ آيا با شدت برخورد، صدور احكام شديد و مجازات مجرمان مي توان زمينه را از بين برد. به طور قطع نمي توان منكر اين مسأله شد كه برخورد با مجرمان و مجازات متناسب با جرم خود به عنوان يكي از اهرمهاي جلوگيري از بروز جرم پذيرفته شده است، اما آيا اين تنها ابزار است.در موارد انتشار تصاوير خصوصي مردم، اگر چه نيروي انتظامي تاكنون فعاليت مناسبي از خود به نمايش گذاشته است، اما اين تلاشها باعث كاهش انتشار اين تصاوير نشده است!
موسي قرباني، عضو هيأت رئيسه مجلس و قاضي با سابقه دادگستري بر اين باور است كه قانون به درستي اجرا نمي شود و همين امر باعث شده بازدارندگي لازم پديد نيايد، اما عزت ا... يوسفيان نيز كه زماني قاضي دادگستري بوده بر اين باور است كه دود به روز نشدن قوانين و در جا زدن و استناد به قوانين 30 سال پيش به چشم مردم مي رود.وي يادآور مي شود: جرايمي مانند اينكه كسي با انتشار فيلم و عكس افراد، آنها را متضرر مي كند و در واقع التهابي در خانواده ها ايجاد مي كند، بايد دو جانبه نگريسته شود و جنبه عمومي و خصوصي آن با هم درنظر گرفته شود و كسي كه اين كار را انجام مي دهد به غير از مجازاتي كه برايش در نظر مي گيرند، بايد پاسخگوي جامعه هم باشد.با اين حال هنوز سخنان سردار احمدي مقدم فرمانده نيروي انتظامي در گوشم هست كه گفت: چه ضرورتي دارد كه مردم از هر چيزي كه ضرورتي ندارد تصوير تهيه كنند؟ چرا آنها از تصاوير مجالس و ميهماني ها خود به خوبي محافظت نمي كنند؟ و چرا مراقب مكانهايي كه در آن حضور پيدا مي كنند نيستند؟
به واقع چرا خود مردم مراقب حريم خصوصي خود نيستند، پرونده هاي موجود در كلانتريها و دادگستريهاي كشور نشان مي دهد بخش عمده اي از تصاوير لو رفته به غفلت شهروندان در محافظت از حريم خصوصي شان برمي گردد و فقط بخش كوچكي از تصاوير وجود دارد كه فرد بي گناه در دام افكار شيطاني گرفتار است پس بياييد مراقب باشيم.
شنبه 9 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 71]