واضح آرشیو وب فارسی:قدس: گپي خودماني با سلطان فيلم سياه ؛ كركس ها وجدان ندارند
وقتي كه سلطان اشك ريخت!
مصاحبه با اين جوان چندان كار ساده اي نبود، چرا كه او اصلاً تمايلي به پاسخ دادن به برخي از سؤالها را نداشت، با اين حال كلكهاي ژورناليستي در اين گفتگو كار خود را كرد و او حاضر به پاسخ گفتن به همه پرسشها شد.
در حين مصاحبه مرتب جا به جا مي شد و گاهي هم انگشتانش را به ميز فشار مي داد.
«سلطان» بعضي وقتها ناخودآگاه با خيره شدن به نقطه اي، چند ثانيه اي مكث مي كرد، بخصوص زماني كه مي خواست از گذشته و خاطرات تلخ زندگي خانوادگي اش سخن بگويد.
او بارها نفس عميق كشيد و يك بار هم اشك از گوشه چشمانش جاري شد و گونه هايش را خيس كرد.
وقتي كه از خانواده و بويژه پدرش از او سؤال كردم، بدجوري به هم ريخت و خيس عرق شد.
اسم پدر معتادش را كه مي آورد، ناخودآگاه دستهايش مي لرزيد و مدام رنگ عوض مي كرد.
نمي دانم چرا، اما همين قدر فهميدم كه از بازگو كردن گذشته اش هراس دارد، اين را به راحتي از چشمانش بارها خواندم.
* امير روحپرور
آقاي «م» كلكسيونر جوان شهرمان است. او با تمام كلكسيونرهاي دنيا فرق دارد، چرا كه او به دنبال چيزي است كه در هيچ عتيقه فروشي پيدا نمي شود.
او نه به دنبال زير خاكي است و نه اشياي قديمي و قيمتي. مشتري هايش بيشتر جوانان اين مرز و بوم هستند و كالاهايش هم قيمتي نيستند.
آقاي «م» در دنياي ديجيتال امروزي زندگي مي كند كه نه مرز مي شناسد و نه حريم و شايد به همين دليل باشد كه هم تيپ و قيافه اش و هم كلكسيونش، سوغات عصر مدرنيته و ديجيتال است.
شايد باور نكنيد، اما او كلكسيونر فيلم «سياه» است، كلكسيوني از يك اپيدمي ايران!
دوستانش او را «سلطان» بلوتوث لقب داده اند. خودش مي گويد: بلوتوثي نيست كه او نداشته باشد، چرا كه تنها تفريحش همين عكس و فيلم هاي سياه است.
پاتوقش همه جا هست، فقط كافي است در آنجا، جوانهاي پر شر و شور حضور داشته باشند.حالا مي خواهد كافي نت باشد يا سينما يا فست فود. از خبرنگار جماعت زياد خوشش نمي آيد و به همين دليل خيلي سخت حاضر به يك گفتگوي خودماني و بدون پرده مي شود.
گفتگوي من را با اين كلكسيونر جوان شهرمان كه نه شغلي دارد و نه خانواده درست حسابي، در يك شب باراني بخوانيد.
**چرا دوستانت به تو لقب «سلطان» داده اند؟
* داستانش مفصل است، اما مي دوني همشون زير چتر من هستند و از من خوراك مي گيرند، راستش را بخواهي روي رفقايم را از اين بابت كم كرده ام و هيچ كدام چتر فراگير من را ندارند و نخواهند داشت، چرا كه من همه چيز دارم.
**كدام چتر؟
* اي بابا، منظورم از چتر همون فيلمهايي هستند كه اين روزها خيلي طالب داره.
** خب! توي اين چتر چه چيزهاي پيدا مي شود؟
* همه چيز، فيلم، عكس، بلوثوت، آنهم از نوع درجه يك.مي خواهي چند تاش را ببيني؟
** چي داري؟
* گفتم كه همه چيز پارتي دخترا، استخر، اتاق پرو، عروسي، جشن تولد و ... راستي !از خبرنگار هم دارم؟
** از خبرنگار ؟!
* آره، از خبرنگار، آقاي ... مي شناسي؟ فيلم مهيماني اش را دارم.
**اين همه عكس و فيلم را چطوري جمع كرده اي؟
* خيلي ساده، من چند تا رفيق دارم كه مدام با هم مبادله داريم، بعضي ها را هم از طريق اينترنت و انواع سايتهايي كه به اين منظور راه افتاده است، به دست آورده ايم، البته ناگفته نماند كه براي اين كار وقت گذاشته ام. تعدادي از فيلمها را هم از جاهايي مثل كافي شاپها، اتوبوسها، پارك و ... از طريق بلوتوث شكار كرده ام.
** ايراني اند يا خارجي؟
* خارجي هاش كه كيف نداره، همش وطني اند.
** چه كيفي؟
* همان كيفي كه يواشكي آدم سر به زندگي خصوصي ديگران مي زند، بخصوص آنهايي كه حواسشان نيست.
** اگر كسي همين كار را با تو بكند، خوب است؟
* معلومه كه نه، اما من دم به تله نمي دهم.
** پس چرا اينكار را مي كني؟
* خب! تفريح هست ديگه، باور كن تنها تفريح من همين بلوتوث بازيه، شايد اگر تفريح بهتري داشتم، اين بازي را ترك مي كردم.
** اگر در يكي از همين بلوتوثها مثلاً خواهرت را ببيني، چكار مي كني؟
* اولاً كه خواهر ندارم، اما اگر چنين چيزي وجود داشت، او را تا مرز مرگ كتك مي زدم و در خانه حبسش مي كردم.
** چرا؟
* چون وجدان دارم، غيرت دارم، مي فهمم ناموس يعني چه!
** پس چرا با ناموس مردم اين كار را مي كني؟
* ببين داداش، اين فيلمها را كه من نگرفته ام، چشمشان كور، مي خواستند دقت كنند تا فيلمشان روي موبايلها پخش نشود.
** مي دوني! اين فيلمها، بعضي ها را براي هميشه بي آبرو و بعضي ديگر را هم به خودكشي وادار كرده است؟
* تقصير خودشانه، اگر حواسشان به دوربينها و موبايلها جمع باشد، در محافل به هر شكلي ظاهر نشوند و به همه اعتماد نكنند، آسيب نمي بينند، تازه فكر كرده اي كه من فقط بلوتوث ناجور نگاه مي كنم! نه اينطور نيست. اگر باور نمي كني، موبايل حداقل چند نفري را نگاه كن. آن وقت خواهيد ديد كه خيلي ها پاي اين بازي نشسته اند.
** يعني تو با اين همه فيلم و عكس كه در اختيار ديگران قرار مي دهي، نقش نداري؟
* چرا، اما مقصر اصلي خودشانند كه احتياط نمي كنند و خبر ندارند كه كركس ها توي آسمان مي چرخند و به دنبال شكار هستند.
** فكر نمي كني كه تو هم داري به اين كركس ها كمك مي كني؟
* نه! چرا كه طعمه آنها من نيستم. من با رفقايم براي تفريح فقط بلوتوثها را نگاه مي كنم و بعضي از آنها را به اين و اون مي دهيم، تا ديگران هم تفريح كنند.
** اما اين كار از كاري كه آنها مي كنند كمتر نيست؟
* چقدر سين جيم مي كني؟ انگار كه يك مجرم گير آورده اي!؟
** چرا داغ كردي؟
* آخه، اين سؤالهايت آدم را عصباني مي كنه.
** عصباني نشو، فقط مي خواستم بدانم خانواده ات از اين كارهايي كه مي كني، خبر دارند؟
* كدوم خانواده! بابام كه عمرش رو داده به شما، مادرم هم كه خيلي وقت پيش واسه اعتياد پدرم طلاق گرفت و زن يك پيرمرد پولدار نامرد شد، اما راستش خانواده من همين چند تا رفيق با حال هستند به همراه دو تا برادر.
** مثل اينكه در اين خانواده نام شيطان را از قلم انداخته اي؟
* گرفته اي ما را! گفتم كه اين كار رو مي كنم، اما نگفتم كه شيطون پرستم، اما خب چه كنم، بعضي وقتها سراغم را مي گيره و من هم گول مي خورم. آخه بعضي وقتها ابليس رفيق ما جوانها مي شه، كارش هم را خوب بلد است، نامرد چند بار حسابي برايم دردسري ساخته كه حساب و كتاب ندارد، يادمه بخاطر همين شيطون يكبار كتك مفصلي از بابام نوش جان كردم كه عمراً فراموش نمي كنم.
** ماجرا چي بود؟
* خط قرمزه! شرمنده ام.
** نماز هم مي خواني؟!
* آخرين باري كه خواندم روي جنازه باباي نارفيقم بود، هر چند كه نماز «ميت» بلد نبودم.
** از بابات بگو، اصلاً او را دوست داشتي؟
نه، اون يك معتاد تمام عيار و تابلو بود، بدجوري آبرويم را برده بود، اما تا دلت بخواهد دست بزن داشت، آنهم چه دستي، طفلكي نه نه اغلب چه كتكي مي خورد؟ !البته بعضي وقتها هم ما را مهمان مي كرد، يادش بخير چه روزهاي جهنمي بود.
** خودت چي، معتاد نيستي؟
* معتاد كه نه اما از يك بچه طلاقي چه انتظار داري، نه پدر درستي داشته ام و نه مادري كه در حقم مادري كند، من فرزند طلاقم، فرزند عشق شكست خورده كه حالا فقط خاكستري از آن مانده.
** گفتي كه فرزند طلاقي، آيا مي داني كه انتشار همين فيلمهايي كه در موبايلت داري، باعث طلاق بعضي از زن و شوهرها شده است؟
* مگر من مقصرم، اگر طلاقي هم بوده خودشان مقصرند، حالا چرا من تاوانشو بدهم.
** اما اينكه دليل نمي شود؟
* چرا، وقتي كه پدر و مادر روي سرت نباشند، بعضي ها هم دنبال بلوتوثهاي شخصي باشند، موبايل، كامپيوتر و اينترنت هم داشته باشي خود به خود پايت به اين بازي سياه باز مي شه، حالا چه بخواهي، چه نخواهي.
** چرا گفتي سياه؟
* چون در اين بازي همه بازنده اند، من، تو، و آنها ....
** دوست داري در پايان چه بنويسم!
* بنويس! كركسها وجدان ندارند، نبايد طعمه آنها شد.
شنبه 9 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 186]