واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: دماغ كرگدن از چين بياريم
جام جم آنلاين: هفته گذشته سومين جشنواره طنز مكتوب كشور در تالار انديشه حوزه هنري برگزار شد. همايشي كه با استقبال گسترده مردم همراه بود؛ مردمي كه به واسطه داشتن زباني با ظرفيتها و ظرافتهاي بيشمار و ويژه، حتي در محاورههايشان به طور عادي بسختي به هر پديده يا سخن و اتفاقي لبخند ميزنند و به عبارتي نشاندن خنده بر لبان اين مردم كار بسيار دشوار و پيچيدهاي است.
البته استقبال مردم از شبهاي شعر «در حلقه رندان» و همين جشنواره طنز مكتوب نمايانگر اين موضوع است كه رندان دفتر طنز حوزه هنري حداقل در ارتباط با مخاطب موفق بودهاند. ارتباطي كه بيش از هر چيزي ريشه در جسارت وحمايت مديران فرهنگي حوزه هنري از اتفاقي به اسم طنز دارد.
اما به گفته برگزاركنندگان اين جشنواره، يكي از مهمترين ويژگيهاي سومين جشنواره طنز مكتوب استقبال شاعران و طنزپردازان جوان بوده است و در همين رابطه امروز با همكاري برگزاركنندگان جشنواره بخشهايي از آثار برگزيدگان طنز مكتوب را در اين صفحه ميخوانيد.
تهچين
مهدي استاد احمد
نهتنها پيرهن از چين بياريم
كه اقلامي خفن از چين بياريم
دكانها مملو از پوشاك چيني است
از اين پس رختكن از چين بياريم
چراغ مه شكن وقتي نداريم
چراغ مهشكن از چين بياريم!
هزار و صد تومن لازم اگر شد
هزار و صد تومن ازچين بياريم!
ولي، شايد، اگر، داريم، اما
يقينا، واقعا از چين بياريم
گلاب قمصر كاشان گران است
بيا مشك ختن از چين بياريم!
به جاي رستم دستان و سهراب
اساطير كهن از چين بياريم
پر طاووس در دنيا گران است
دماغ كرگدن از چين بياريم
اگر با زلزله تهران فرو ريخت
دوباره يك پكن از چين بياريم
دموكراسي فراوان اولا هست
نباشد ثانيا از چين بياريم
و آزادي كه اصلا مشكلي نيست
ترن پشت ترن از چين بياريم
ترقه، فشفشه، باروت، موشك
خطرناكه حسن! از چين بياريم
بيا تا دست يكديگر بگيريم
و سر تا پا بدن از چين بياريم
به هر صورت سياست اين چنين است
به ما هر چي بگن از چين بياريم...
شيوههاي موثر تربيتي
سعيد نوري
بچه كه بودم به من آموختند
فحش نبايد بدهي گوسفند!
بيادبي بوده از اين خانه دور
حرف ركيكي نزني بيشعور!
بچه همسايه به من فحش داد
پند پدر مادرم آمد به ياد
بر دهنش مشت ادب كوفتم
البته با غيظ و غضب كوفتم
شب كه پدر قصه ما را شنيد
نوبت آموزه دوم رسيد
گفت نبايد به كسي زور گفت
من چه كنم با توي گردن كلفت
بچه كه بودم پدرم ياد داد
عشق بورزم به نبات و جماد
عشق به سوراخ ازن فيالمثل
عشق به هر كس شده حتي زنت!
عشق به مفرد به مثني به جمع
عشق به اينها كه رساندم به سمع
مختصري بود ز بسيارها
اين همه مشتي است ز خروارها
منحني تربيتم رشد كرد
حيثيت و شخصيتم رشد كرد
حاصل اين شيوه ارزنده من
اين من خوش ذوق، ولي بد دهن!
دعاهاي برگزيده
مهدي كرمي
خدايا! هر چند دعاي 5 سال قبل من را برآورده كردي و يك پيكان به من دادي، ولي در نظر بگير كه رفاه يك چيز نسبي است نه مطلق. چون آن موقع من و اين همسايهمان آقا سيروس هر دو بيماشين بوديم. ولي الان من پيكان دارم و او ماكسيما. اختلاف طبقاتي از فقر بدتر است. خودت درستش كن.
كم توقع
خدايا! ميداني كه من از زندگي بدون عشق بيزارم. پس كاري كن كه عاشق دختر رئيسم بشوم و او هم عاشق من بشود و با هم ازدواج كنيم.
بي عشق هرگز
خدايا! تا مرا نيامرزيدهاي از دنيا نبر. البته براي آمرزيدن هم خيلي عجله نكن!
نوجوان 75 ساله
خدايا! بنده جسارتا بايد عرض كنم اين پولهايي كه هر از گاهي از سر دلسوزي ميان فقرا پخش ميكنيد، فقط جنبه درمان موقت و اثر تورمي دارد. لطفا براي جلوگيري از افزايش نقدينگي در جامعه، پولها را در صنايع مادر سرمايهگذاري كنيد.
منتقد اقتصادي، مديرعامل يكي از صنايع مادر
خدايا! اين تيم رقيب با وجود اين كه يك هيچ عقب بود، تو دقيقه 89 واسه مداواي بازيكن ما توپ رو به اوت زد. جون هر كي دوست داري، پاداش اين كار رو تو اين چند دقيقه بهشون نده. تو يه مسابقه ديگه تلافي كن.
مربي
خدايا! كار خاصي ندارم. فقط آمدهام بابت باران قشنگ ديشب از شما تشكر كنم.
سنگ
معرفي كتاب
اميد مهدينژاد
تقصير بابات بود
نام كتاب: تقصير بابات بود
شاعر: حيدر مريمزاده
ناشر: فروسو
قيمت: سه تا صدتومان
شاعر جوان و انديشناك معاصر، حيدرمريمزاده نود و چهارمين مجموعه از اشعار جالب خود را با عنوان «تقصير بابات بود» و با عنوان فرعي «الهي خبرش بياد» نثار ادبدوستان ايراني مقيم داخل و خارج كرده است. مريمزاده با اين كتاب در كنار 2 كتاب قبلي خود با عناوين «تقصير من كه نبود» و «پس تقصير كي بود» كه طي يكي دو هفته گذشته منتشر شدند، سهگانه عشقي فلسفي خود را كامل كرده است. شاعر در اين مجموعه كه شامل غزل، رباعي، چارپاره، چهل پاره، ترانه، قطعه، تيكه، مستزاد، طرح، ايماژ، هايكو، تكواج و ... الباقي قوالب شعر فارسي و غيرفارسي است. دلزدگي خود را از عشقهاي مجازي براي بار سي و سوم به طرز خيالانگيزي بيان ميكند. شعر كوتاهي از اين مجموعه ارزشمند را با عنوان خودم كردم كه لعنت بر...باد با هم ميخوانيم:
گفته بودم اگه بياي
قلبمو ايفا ميكنم
ميآم ميشينم سر رات
راهمو پيدا ميكنم
اما نگفتي كه چرا
نيومدي تو خونهمون
مگه نميگفتي خودت
از همهشون قشنگترم
تو رو ديگه دوس ندارم
ميرم پيش يكي ديگه
ميرم كه تا چشت درآد
ميشم مال يكي ديگه
پنجشنبه 7 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 201]