واضح آرشیو وب فارسی:ابرار: خداداد عزيزى: من با خاطراتم زندگى نمى كنم!
پس از گذشت ۱۱ سال هنوز كسى حماسه ملبورن را فراموش نكرده است. ديدارى كه هنوز كه هنوز است تماشاى آن براى علاقه مندان به فوتبال طراوت خاصى را داشته و ۹۰ دقيقه تمام بيننده تلويزيونى را پاى جعبه جادويى ميخكوب مى كند.انگار همين ديروز بود، ۸ آذر ماه سال .۱۳۷۶ تيم ملى فوتبال ايران براى كسب يك نتيجه مساوى بار سفر را بست و راهى ملبورن شد تا آخرين شانس خود را براى حضور در جام جهانى ۱۹۹۸ فرانسه بيازمايد.در همان روزها حال و هواى ملبورن حال و هواى خاصى بود. استراليايى هاى مغرور كه تيم ملى ايران را دست كم گرفته بودند پيش از بازى از صعود آسان تيم ملى كشورشان حرف مى زدند و براى بدرقه شكوهمند تيم ملى كشورشان تمامى بليت هاى ورزشگاه ملبورن را خريدارى كرده بودند. ورزشگاه لبريز از تماشاگرانى بود كه تشويق تيم ملى كشورشان را از ساعاتى قبل از بازى آغاز كرده بودند. جو وحشتناكى بر ورزشگاه حاكم شده بود. ۲ تيم با انجام تشريفات خاص به زمين آمدند. كاپيتان ها نزد ساندر پل مجارى رفتند تا با سكه، قرعه كشى متداول اول بازى را انجام دهند. بازى شروع شد، هنوز تيم ما درست خودش را در زمين پيدا نكرده بود كه ۲ بار دروازه اش را باز شده ديد. «وى يرا» سرمربى برزيلى تيم ملى فوتبال ايران بر روى نيمكت اندكى جا به جا شد و بازيكنان نيز با نگرانى خاصى به ادامه بازى فكر مى كردند. دوباره استراليايى ها شروع به حمله كردن بر روى دروازه ما را از سر گرفتند اما اين بار به ستونى به نام احمدرضا عابدزاده برخورد كردند. دروازه بانى كه بدون شك بازى با استراليا يكى از بهترين و به يادماندنى ترين بازى عمرش بود. استراليا يى ها زدند و عابدزاده با رشادتى مثال زدنى دست آنها را از رسيدن به گل كوتاه كرد. ديگر همگان قطع اميد كرده بودند. نيمه اول به پايان رسيد. «وى يرا» در رختكن و در جمع بچه ها جمله اى را به زبان آورد كه تيم ايران را متحول كرد. او گفت: نمى توانم درباره بازى چيزى را به شما بگويم. نمى توانم بگويم كه كجاى كار ما ايراد داشت اما از شما مى خواهم كه در نيمه دوم بازى ايرانى خودتان را انجام دهيد. اين حرف وى يرا با خود يك دنيا حرف به همراه داشت. بچه ها وارد زمين شدند. استراليايى ها تك زدند اما هرگز باور نمى كردند كه با پاتك سنگين ملى پوشان كشورمان روبه رو شوند. يك تماشاگرنماى هيجان زده استراليايى خودش را روى تور دروازه احمدرضا عابدزاده انداخت تا تور دروازه پاره شود. تماشاگرِ هيجان زده توسط پليس از زمين بيرون شد و براى دقايق زيادى در طول بازى وقفه افتاد. اين وقفه ناخواسته به بهترين شكل ممكن بازى را از تك و تاب اوليه انداخت. كريم باقرى در ميان بهت همگان يكى از گل هاى خورده را جبران كرد اما بازيكنان تيم ما آنقدر نااميد نشان مى دادند كه هيچ كس بعد از به ثمر رساندن گل خوشحالى نشان نداد. دقايق به سرعت براى ما و به كندى براى استراليايى ها سپرى مى شد. توپ در ميانه ميدان به على دايى رسيد. او بلافاصله در عمق خداداد عزيزى را ديد و توپ خوبى را در عمق دفاع براى او فرستاد. خداداد مانند تيرى كه از چله كمان رها شده باشد، حركت به سوى دروازه استراليا را آغاز كرد و پس از رويارويى با دروازه بان اين تيم با يك ضربه بغل پا يكى از حساس ترين گل هاى تاريخ فوتبال ايران را به ثمر رساند. گلى كه ايران را به جام جهانى ۱۹۹۸ فرانسه برد و لقب حماسه ساز ملبورن را براى هميشه بر روى نام خداداد عزيزى باقى گذاشت. خداداد عزيزى حالا پس از ۱۱ سال سرمربى تيم فوتبال پيام مشهد است هر چند كه خودش اعتقاد دارد كه او سرمربى نيست و به عنوان قائم مقام در اين تيم انجام وظيفه مى كند.
خاطره هميشگى
خداداد عزيزى درباره آن بازى به يادماندنى گفت: تنها چيزى كه امروز براى من و بازيكنان آن روز باقى مانده است خاطرات خوبى است كه روزها در ذهن مردم باقى مانده است. خداداد عزيزى درباره آن بازى گفت: در آن بازى همه بچه ها از جان مايه گذاشتند و توانستند ثابت كنند كه مى توانند كارى را كه خيلى ها انجام آن را براى فوتبال ما غير ممكن مى دانستند ممكن كنند. بچه ها آن روز و پس از آن بازى بسيار خوشحال بودند خوشحالى آنها بيشتر به اين خاطر بود كه توانسته بودند مردم را خوشحال كنند.
بازگشت به آلمان
پس از آن بازى و آن حادثه واقعاً ما نمى دانستيم كه چه كار مهمى را انجام داده ايم. خبرهايى از ايران به ما مى رسيد كه باورش براى ما غيرممكن بود. من به دليل حضور در بوندس ليگا پس از بازى با استراليا به ايران نيامدم و مستقيماً به آلمان رفتم اما بعد از ۲ ماه كه به ايران برگشتم احساس كردم كه چقدر مردم بابت آن بازى خوشحال به نظر مى رسند كه همان احساس براى ما يك دنيا ارزش داشت.در مورد لقبى كه مردم به من در آن زمان خاص دادند بايد بگويم كه آن لقب ، لفظى بود كه از سوى مردم ايران شامل حال من مى شد و مسئوليت مرا در ادامه كار بيشتر مى كرد. من با ديدن شادى مردم و از اينكه توانسته بودم آنها را خوشحال كنم، خوشحال بودم.
زندگى با خاطرات
پس از ۱۱ سال فيلم آن بازى حساس را هر ،۴ ۵ ماه يك بار تماشا مى كنم و از ديدن آن لذت مى برم. من بازيكنى نيستم كه فيلم بازى هايم را نگه داشته و يا نگه دارم اما فيلم آن بازى را دارم و گاهاً به تماشاى آن مى نشينم و خاطرات آن روزها دوباره برايم زنده مى شود. البته اين را هم بايد بگويم كه من آدمى نيستم كه بخواهم با خاطراتم زندگى كنم چرا كه من عادت كرده ام كه هميشه با فكر آينده به زندگى ادامه دهم.
بازگشت دوباره
پيام با آنكه از قبل اعلام شده بود كه امتيازش را واگذار خواهد كرد اما بازى با راه آهن شروع دوباره اش را جشن گرفت و قرار است تا پيش از بازى با استقلال ۱۷ درصد از بقيه پول هاى بچه ها نيز پرداخت شود تا آنها با خيال آسوده ترى به ادامه فصل بينديشند و مسأله فروش تيم هم كلاً منتفى شد و از اين پس به يارى خدا ، بچه ها مشكل پولى نخواهند داشت.
خوب نبوديم ...
در بازى با راه آهن به هيچ وجه خوب نبوديم چرا كه بچه ها قبل از آن ۱۴ روز را بدون تمرين گذرانده بودند هر چند كه در حال حاضر هم شرايط خوبى نداريم اما همين كه يك بار ديگر توانستيم دور هم جمع شويم براى خودش يك هنر بزرگ بود. من در حال حاضر به عنوان سرمربى در پيام فعاليت نمى كنم، بلكه من قائم مقام هستم و بر كار تيم نظارت كلى دارم.
بازيكن خارجى
اگر مطمئن باشم كه مشكل مالى مان حل خواهد شد يك بازيكن خارجى را براى كمك به تيم به مشهد خواهيم آورد. درباره بازيكن برزيلى هم بايد بگويم كه او در مشهد است ضمن اينكه اشميت آرفى هم يك بار ديگر از آلمان به جمع ما اضافه شده و قرار است از بازى با استقلال به ميدان برود.
پنجشنبه 7 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابرار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 199]