واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
در روزگاری که بی.اخلاقی به قول مرحوم اخوان همچون«پِشک.بُن.های پلیدی» از گوشه.وکنار هر کوی و برزنی سر بر می.کشد،یادآوری از آدمیانی که زیست اخلاقی داشته.اند، آرامش و سکینه خاطری به ما می.بخشد تا بتوانیم تحمل.مان را در برابر برخی رفتارها بالا ببریم.
مرحوم فرید سلمانیان،از جمله این افراد بود که یک سال قبل در چنین روزهایی از.خراب آباد زندگی به دیار باقی پرکشید. مرگ او با مرگ استاد محمد نوری همزمان شد و متاسفانه اهالی موسیقی آنچنانکه شایسته این مرد صافی.اعتقاد و فروتن بود، از او یاد نکردند. چهره.ای که برخی از مهمترین تحولات عرصه مدیریت موسیقی کشور به همت ذهن وقّاد، و دانش و نگاه بصیرانه او به موسیقی شکل گرفت و سر برکشید.
او از زمانی که به مرکز موسیقی آمد(به گمانم اوایل دهه هفتاد)و در کنار علی مرادخانی(که از جمله مدیران خوش.سابقه موسیقی)قرار گرفت، توانست با همدلی.هایی که آقای مرادخانی با ایده.ها و افکار او داشت،فضایی برکت خیز را برای موسیقی تمهید کند. خوانندگان توجه کنند که حرکت.های مرکز سرود و آهنگ.های انقلابی وقت،به مانند امروز نبود، مقاومت.ها بسیار و تقریبا هر حرکتی در جهت ترویج موسیقی(حتی موسیقی سنتی) با اعتراضات و انتقادات فراوانی روبرو می.شد و در چنین فضایی باید مدیریت و فکری بر موسیقی حاکم می.بود که بتواند در کنار تحمل این فشارها،راه.های برون.رفت از این سیستم را با کمترین هزینه و اصطکالی بجوید و به کار بندد.
مرحوم سلمانیان به نوعی موتور فکری این گونه کارها بود،او ضمن آنکه اندک اندک و به دلیل استمرار و پی.گیری شگفت انگیز به درکی حرفه.ای از گونه.های مختلف موسیقی رسیده بود و شنونده.ای با تحلیل دقیق و عمیق شده بود، در کنارش ایده.ها و طرح.هایی را در حوزه.های مدیریتی موسیقی پیشنهاد داد و پی ریخت که برخی از فعالان عرصه.های مختلف موسیقی را به میدان عمل کشاند. البته او اهل ادعا نبود، همچنانکه یک برادرش شهید شده بود و یکی از برادرانش مفقود که دو ،سه.سال قبل خبر شهادت این یکی را هم آوردند،اما از این امکانات هیچ.بهره.برداری تبلیغاتی نکرد و آنها را دستمایه و پل رسیدن به برخی مناصب و موقعیت.ها نساخت، بلکه با کار و رفتار خویش حرمت آنها را نگاه داشت.
شاید روزی که عذر او را از مرکز موسیقی خواستند(در دوره مدیریت آقای احمدی)،هر کسی بر جای او بود و از چنین دانش و وجاهای در کار برخوردار بود،کار را به رسانه.ها می.کشید و از حیثیت کاری خود دفاع می.کرد و آن را دستمایه.ای برای به زیر کشیدن مدیریت ناپخته موسیقی می.کرد،اما او دریافته بود که زمانه دیگر شده است و به توصیه مولا علی عمل کرد که اگر کسی ریسمانی را می کشد، تو رهایش کن.
همچنانکه از جمله نخستین افرادی بودکه انجمن اسلامی سال.های ابتدایی انقلاب را شکل دادند و حتی نزد امام(ره) هم رفتند،اما به دلیل آنکه پای.بند به قانون بود و دولت موقت را دولت رسمی می.شناخت از همراهی با دانشجویانی که به قصد تسخیر سفارت .آمریکا برنامه.ریزی کرده بودند، فاصله گرفت ،چرا که روحیه.اش با این گونه کارها سازگار نبود.
به ضرس قاطع معتقدم برخی ازمهمترین طرح.های موسیقی همانند جشنواره.های متعدد موسیقی در رده.های سنی مختلف تا جشنواره.های نواحی و ... حتی شکل گیری خانه موسیقی را یا او در آن سهمی جدی داشت یا ایده.پرداز اصلی.اش خود او بود و کارهای ابتدایی چون نوشتن آیین.نامه و هدف.گذاری.های نظری و ... را او انجام داد.
به یاد دارم در سال های میانی دهه 70 که استاد حسین علیزاده مدیریت هنرستان موسیقی را عهده.دار بودند، مدیری برای ایشان مزاحمتی ایجاد کرد و وضعیتی قهرآمیز را برایشان به وجود آورد که کار را به جایی کشاند که حتی بیم مهاجرت ایشان هم می.رفت. در همان روزها مرحوم سلمانیان که در بخش نظارت و ارزشیابی مرکز موسیقی وقت کار می.کردند، در همان هفته برای استاد علیزاده کنسرتی را در تالار وحدت ترتیب دادند.
گفت وگو با حسین علیزاده
وقتی از ایشان پرسیدم که چرا چنین کردید؟ گفت برخورد یک مدیر نادان دیدگاه کلیت وزارت ارشاد نیست و ما با این کنسرت دقیقا به آقای علیزاده و سایر موزیسین ها و هنرمندان پیغام دادیم که با مشی مدیریتی آن گونه که باهنرمندان با داغ و درفش و محتسب مزاجی برخورد می.کنند.، سر یاری و مرافقت نداریم و این شعر حافظ را برایم خواند:
گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید
گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم
او آرشیو سامانه.اداری و فعالیت.های موسیقایی در سه دهه گذشته بود و کمتر رخدادی در این حیطه ، چه در صدا و سیما و چه در مرکز موسیقی رخ می.داد که از چشم و ذهن او به دور مانده باشد،دریغ و درد که در دوره.های بعد از مدیریت آقای مرادخانی قدر این چهره. بی.ادعا،اما بصیر را مدیران بعدی کمتر دانستندو حتی در دوره.ای عذر او را خواستند.باید فرصتی فراخ باشد تا بتوان بخشی از کارهای صورت گرفته از سوی این چهره کم ادعا،اما پرکار را بازگفت و چه خوب شد که دوستانش و به خصوص اهالی موسیقی که مدام از او و نیکویی.هایش یاد می.کردند ، شرمنده از مرگ زود.هنگامش دامن همت به کمر زدندو مراسمی در خور نام و یاد او برایش ترتیب دادند. مراسمی که به لطف و صفای باطن مرحوم سلمانیان طراوت و طربناکی باران و رحمت الهی هم بر درخت پربار آن آب لطف فراوان افشاند و شب یادبود او را به یکی از خاطره.انگیزترین یادبودها تبدیل کرد که شاید کمتر در تاریخ موسیقی ایران با چنین وضعیتی تکرار شود.
محسنان مردند و احسان.ها بماند
ای خنک.. آن را که این مرکب براند
گفت پیغمبر خُنک آن را که او
شد ز دنیا ماند از او فعل نکو
مرد محسن لیک احسانش نمرد
نزد یزدان دین و احسان نیست خرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 152]