واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: زنان در عصر قبل از مغول و در عصر مغول از مقام ومنزلت خاصی برخوردار بودند ولی مقام و اهمیت زنان در عصر مغول در هر مرتبه و طبقه ای از طبقات جامعه قابل مقایسه با هیچ یک از ادوار دیگر نیست، و آن را باید دوره ای استثنایی و خاص دانست. چیزی که در این بلاد مایه تعجب فراوان بود، احترامی که درباره زنان خود داشتند. مقام زن در میان این مردم بیشتر از مقام مرد است و خیلی قابل احترام شمرده می شد.
زنان در دوره مغول آزادی کامل داشتند که مذهب خود را انتخاب کنند این آزادی تا این حد بود که میتوانستند آیینی مغایر با مذهب شوهر خود داشته باشند و مغولان تعصب دینی نداشته اند ولی گاهی اوقات پیش می آمد که سلطان یا شخصیتی تحت تاثیر همسرش و علیرغم مذهب خود دستوراتی در این زمینه صادر کرده که نتایج مهم سیاسی و یا اجتماعی به بارآورده است.
جا دارد که بعنوان مثال در موردی آزادی زنان در انتخاب مذهب به این مورد پر معنی اشاره کنیم: اغورخان از اجداد ایل ایغور در دوران جوانی و درپنهانی به دین اسلام گرویده بود. هنگامی که پدرش خان ایغور برای وی زن گرفت اغوز درصدد بر آمد که آن زن را نیز در خفا مسلمان کند ولی او نپذیرفت و به دین خود باقی ماند. اغوز به آن زن که مسلمان نبود توجهی نکرد، و هیچ نوع رابطه زناشوئی بین آندو برقرار نشد. سپس زن دیگری برای وی گرفتند، که او نیز به دلیل مسلمان نبودن به سرنوشت زن همسر اول دچار شد. ولی وقتی برای بار سوم خواست ازدواج کند در خفا با دختر شرط کرد که اگر مسلمان شود با او ازدواج میکند دختر نه به خاطر دین اسلام بلکه از آن جهت که اغوز خان خوشش آید خواسته اش پذیرفت و مسلمان شد "دختر گفت: من خدای را نمی شناسم و نمی دانم، لیکن از سخن و فرمان تو تجاوز نمی کنم، و مطیع و منقاد امر تو باشم".
ولی بعد از مدتی که سلاطین ایلخانی رسما" به دین اسلام گرویدند، بنابر قوانین شرع زنان ایشان نیز مسلمان شدند، و از آن زمان دیگر شوهری را نمی یابیم که آئین وی با همسرش تفاوت داشته باشد. در تاریخ مغول مکرر دیده شده است که زنی علیرغم ماهب شوهر، فرزندانش را به دین خود درآورده است.
همیشه در متون و منابع به ازدواجهائی که بین سلاطین وخوانین هست بر میخوریم که تنها دلیل آن ایجاد روابط دوستانه سیاسی بوده است، بدون در نظر گرفتن وضع زن ومرد و تناسب سنی آنان و یا تناسبهای دیگری که می بایستی مراعات شود. این موضوع را مارکوپولو به صراحت چنین بیان می دارد:" اغلب اوقات دول تابعه به وسیله ازدواج، دختر گرفتن و دختر دادن، با یکدیگر همبستگی پیدا می کردند امپراطور با اعزام دختر و اکثر اوقات دختر خوانده خویش برای روسای دول خارجی به طریق مصاهرت، آنها را به متابعت میخواند. دختر گرفتن و دختر دادن بین خوانین مغول وسیله ائتلاف و اتحاد قسمتهای مختلف امپراطوری شمرده می شد."
مغول سنت و اهمیت زن و بر عهده داشتن نقش فعال وی درجامعه را برای ملل تحت تابعیت خود به ارمغان آورد، و هر چند که سنت به نسبت فرهنگ و نظام اجتماعی هر منطقه ای تحول ودگرگونی یافت، معهذا به سبب قدرت واستحکام آن تا حد بسیاری به آن جوامع تحمیل گردید.
و در تمام این مسائل ایران از این وضعیت مستثنی نماند بخصوص که حکومتهای ترک قبل از مغول که مدت دو قرن ونیم به زندگی خود در این سرزمین ادامه دادند، از لحاظ شباهت های بسیار سنن وآداب قبلیه ای، توانستند زمینه موافق و مساعدی از لحاظ اهمیت زن فراهم آورند.
در موطن مغولها بنابر برسم جامعه ایلی زن دوشادوش مرد و برابر با او در فعالیتهای روزمره شرکت داشته درگرداندن چرخهای اقتصادی مهمترین نقش را ایفا میکرده است. مادر مقام بسیار مهمی داشته که تقریبا با پدر برابر بوده وفرزندان همسر اول، مهمترین فرزندان یک خانواده را تشکیل می دادند.
مغولها زنان متعدد می گرفتند و اولین همسر به منزله بزرگترین و مهمترین زن آنان بوده ومردان با تمام خویشان خود باستثنای مادر، خواهر، دختر وعروس میتوانستند ازدواج کنند . خواستگاری رسومی داشت و هدایائی بین طرفین ردوبدل می شد. جهیز و مهر نیز به طریق خاص متداول بود و خوانین وسلاطین همچنانکه مالک آب و خاک قلمرو خود بودند، مالک دختران و زنان ساکن در این قلمرو نیز بودند، و هر دختری را که اراده می کردند در تملک می گرفتند.
زنان در غیاب همسران خود رئیس خانواده بودند و کارهای او را بی کم و کاست اداره میکرند و اصولا در مورد حقوق مادی و تملک ثروت و املاک با مردان برابر بودند.
از وظایف عمده زنان در مواقع عادی شرکت در شوراها، انتخاب سلطان و امر جانشینی، انتخاب وزیر، شرکت در جنگها، مجازات گناهکاران و از این قبیل بوده است و دارای درباری جداگانه با عواید وخزانه مخصوص بوده اند، که عمال و کارگزاران متعددی در این دستگاه به خدمت مشغول بوده ان.
با زمینه مساعدی که در این عصر برای جولان زنان درعرصه اجتماعی و سیاست فراهم بود به شخصیتهای بارز ومعروفی بر میخوریم که تعداد آنان از هر دوره ای دیگر در تاریخ ایران افزونتر است. قدرت و اهمیت زن بیش از همه در طبقات متوسط، یعنی طبقه مولد ثروت آشکار می گردد. در این طبقه نقش زن مهمتر وموثرتر از مرده بوده است. ودر اینجاست که تقریبا" به برابری زن با مرد واقف میگردد. با آنچه گذشت و مورد بحث قرار گرفت میتوان چنین نتیجه گرفت که : در اثر غلبه قوم مغول بر ایران و به دنبال آن ایجاد دگرگونی های عظیم فرهنگی و اجتماعی، اهمیت وقدرت زن در تاریخ این سرزمین فزونی می یابد واوج فوق العاده می گیرد و زن که تا آن زمان همواره نقش خود را بطور غیر مستقیم در سیاست وجامعه ایفاد می کرده، و بی باکانه و مستقیم وارد عرصه زندگی اجتماعی و سیاسی می گردد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 245]