واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: محمد جعفري قنواتي: *ادبيات شفاهي در همه انواع ادبي وجود دارد *ادبيات شفاهي هيچ جايگاهي در دانشكدههاي ادبيات ما ندارد
خبرگزاري دانشجويان ايران - اهواز
سرويس: فرهنگ و ادب
« اصطلاح ادبيات شفاهي در مقابل ادبيات تاليفي معنا پيدا ميكند. »
محمد جعفري قنواتي ـ محقق ادبيات شفاهي ـ در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خوزستان اظهار كرد:« ادبيات شناسان جهان يا منتقدان ادبي ادبيات را به دو گروه كلي تاليفي و شفاهي تقسيم ميكنند. امروزه در بسياري از مراكز دانشگاهي جهان به دليل اهميت ادبيات شفاهي از يك سو آن را به جاي اصطلاح فلكلور به كار ميگيرند و از سوي ديگر در دانشكدههاي ادبيات واحدهاي ويژهاي به آن اختصاص ميدهند. »
وي با بيان اين كه ادبيات شفاهي يا ادبيات عامه از نظر تاريخي بر ادبيات تاليفي تقدم دارد، گفت:« انسان ابتدا سخن گفتن و صحبت كردن را آموخت و هزاران سال بعد نوشتن را. اين امر مربوط به نوع انسان است اما درباره هر فرد انساني نيز اين موضوع مصداق دارد. بنابراين بايد گفت ادبيات شفاهي ما در همه انواع ادبي وجود دارد و مطالعه در ساختارهاي ادبيات تاليفي مويد اين موضوع است. »
جعفري قنواتي خاطرنشان كرد:« در فرهنگ ايراني بنا به دلايل مختلف ادبيات شفاهي اهميت بيشتري دارد و قديميترين متن ادبيات شفاهي ايران كه امروزه در دست است و از كهنترين متون ادبي جهان به شمار ميرود متون گاهاني يا گاثههاست. اين متن براي چندين قرن به صورت شفاهي و سينه به سينه حفظ ميشد تا اين كه سرانجام در دوره ساساني مكتوب شد. »
وي در ادامه گفت:« در كنار اين متن ديني بسياري از داستانهاي حماسي و ملي ما نيز قرنها به صورت شفاهي و سينه به سينه منتقل ميشوند تا اين كه به صورت خداي نامهها تاليف شدند. اين خداي نامهها مبنايي براي سرايش شاهنامه بيزوال حكيم ابوالقاسم فردوسي و نيز منظومههايي مانند گرشاسبنامه، بهمن نامه، كوش نامه و غيره گرديد. علاوه بر اين كه بخشي ديگر از ادبيات داستاني ما مانند ويس و رامين، خسرو و شيرين، داراب نامهها و سمك عيار نيز به همين طريق ابتدا به صورت شفاهي بين مردم رايج بود سپس به دست اديبان با ذوقي مانند نظامي و ديگران به كتابت درآمدند. »
جعفري قنواتي با ابراز تاسف از اين كه در ايران از قديمالايام نسبت به ادبيات عامه در ميان محافل رسمي ديدگاهي تحقيرآميز وجود داشته، بيان كرد:« اين ديدگاه را ميتوان در مقدمههايي كه ظهيري سمرقندي بر سندبادنامه يا سعدالدين وراويني بر مرزباننامه نوشته يا آنچه محمد بن قاضي سلطيوي بر تحريري ديگر از مرزبان نامه يعني تحفتهالعقول نوشته به خوبي مشاهده كرد. »
او افزود:« همه اين بزرگان علت بازتحرير اين كتابها را نثر ساده آنها كه به قول خودشان عاري از حليت عبارت بوده دانستهاند. با توجه به اين كه آن چه را اين بزرگان مبناي بازتحرير خود قرار دادهاند نثر زمان سامانيان بوده و نيز با توجه به اين كه نثر آن دوره ساده، روان و بدون تكلف و تصنع بوده ميتوان پي برد كه اين نويسندگان در حقيقت در مقدمههاي خود نثر ساده را تقطعه كردهاند. نثري كه نزديك به زبان گفتار و عقول قدما و زبان اهل سوق بوده است و متاسفانه اين ديدگاه تا امروز نيز در جامعه ما عمل ميكند گرچه نه به همان غلظت قرنهاي گذشته. »
وي با اشاره به اين كه بزرگاني مانند محمدتقي بهار، دكتر ناتل خانلري و دكتر ذبيحالله صفا در زمينه ادبيات عامه مقالهها و كتابهاي ارزشمندي تاليف و تصنيف كردهاند، گفت:« كم و پيش ديدگاه مذكور را ميتوان در تصميمگيريهاي كلان فرهنگي و آموزشي ديد و به عنوان نمونه در هيچ يك از دانشكدههاي ادبيات ما ادبيات عامه يا شفاهي هيچ جايگاهي ندارد در صورتي كه در اروپا و آمريكا منتقدان و نظريهپردازان ادبي در بررسي ادبيات معاصر خود و انواع آن كوشش ميكنند تا تاثيرات ادبيات شفاهي را بر اين موارد نشان دهند مثلا گيلبرت هايت تاثير اسطورهها و ساير انواع ادبي يونان باستان را بر انواع ادبي معاصر غرب در كتابي دو جلدي بررسي كرده است. »
جعفري قنواتي معتقد است:« دولت بايد از انتشار كتابهاي مربوط به ادبيات عامه حمايت كند كه متاسفانه چنين چيزي صورت نميگيرد حال آن كه كتابي كه در اين زمينه چاپ ميشود مسايل فرهنگي ما را در بر ميگيرد. اين كتابها بايد از سوي هيات امناي كتابخانهها و ارشاد مورد حمايت قرار گيرند. ما كتابهاي خطي زيادي داريم كه كسي آنها را تصحيح نميكند. »
انتهاي پيام
سه شنبه 5 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 271]