واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: روايت بازديد از نهمين اثر جهاني ميراث فرهنگي كشور قره كليسا ، نماد همزيستي اديان در ايران
جام جم آنلاين: هفته گذشته خبرنگاران داخلي و خارجي به ديدار جهانيترين كليساي ايران رفتند تا از نزديك با اين بناي منحصر به فرد جهاني آشنا شوند. قره كليسا پيش از آن كه يك بناي تاريخي باشد، نشاني است از همزيستي اديان مختلف در ايران بزرگ.
بايد قبول داشته باشيم وقتي 18 تيرماه امسال اين بنا به همراه مجموعه كليساهاي ديگر در شمال غربي كشور بدون هيچ مخالفي در فهرست آثار جهاني به ثبت رسيد ، جهانيان از نزديك با روحيه همزيستي ايرانيان آشنا شدند ؛ مسالهاي كه شايد در كمتر جايي از جهان بتوان آن را سراغ گرفت. قره كليسا يك بناي تاريخي نيست، بخشي از تاريخ است كه در ايران نگاشته شده است.
ماجرا از بيماري پادشاه ارمنستان آغاز شد. آنقدر بيمار كه مرگ در آستانه اتاقش ايستاده بود به تماشاي او. پادشاه از همه جا رانده و مانده تصميم ميگيرد از هر طريق ممكن بيماري خود را درمان كند.
به ساناتروك پادشاه بيمار، خبر ميرسد كه در بيتاللحم پيامبري ظهور كرده كه مردگان را شفا ميدهد، پيامبري كه نابينايان را بينا ميكند و مسيح است.
پادشاه معلول، شخصي را به بيتاللحم گسيل ميكند و مسيح براي شفاي بيماري پادشاه، دو حواري خويش را به ارمنستان كه در آن زمان يكي از ايالتهاي ايران بزرگ به شمار ميرفت و آيين مهرپرستي دين رسمي اين ايالت بود ، روانه ميكند.
طاطائوس و بارتليموس حواريون مسيحي وظيفه سختي به عهده دارند، اما مدتي نميگذرد تا پادشاه رخت سلامت تن ميكند. خداباوري ريشه در عقايد مردمان اين بخش ميدواند و به جاي مهرپرستي، مسيحيت دين اول ميشود. در اين ميان حتي دختر پادشاه نيز به دين پيامبر جديد ميگرايد و ساندخت، دختر يكدانه پادشاه ميشود يك مسيحي دوآتشه.
پادشاه كه بيماري را پشت سر گذاشته، از فراموشي يا هر چيز ديگر كمر به قتل مسيحيان ميبندد. در مقابل دين جديد ميايستد و مانع تبليغ اين دين ميشود و در يك دم، بسياري را در جايي كه اكنون آن را به نام قرهكليسا مينامند، ميكشد.
اين داستان كوتاه تمام تاريخچه نهمين اثر ثبت شده كشورمان در فهرست آثار جهاني نيست. سالها گذشته است تا امروز اين اثر باستاني و تاريخي كه مورد احترام تمامي مسيحيان جهان است، در فهرست آثار منحصر به فرد ميراث جهانيان قرار بگيرد.
شايد بايد در يك جمله خلاصه كرد كه قره كليسا راه طولاني را براي حضور در فهرست آثار جهاني طي كرده است؛ راهي به امتداد تاريخ مسيحيت.
سنگ بناي اوليه كليساي طاطائوس مقدس از 1700 سال پيش در اين مكان نهاده و به مرور به ابعاد آن اضافه شده است. چون بناي اوليه اين كليسا از سنگهاي سياه ساخته شده به قرهكليسا شهرت يافته است.
هنوز در ميان تاريخ نويسان ارامنه در مورد تاريخچه بناي اصلي و فرعي قره كليسا تفاوت نظرهاي بسياري وجود دارد.
شخصي به نام گريگور نوربخش (نام نوربخش ترجمه فارسي نام اين فرد بوده است) پس از گذشت نزديك به 3 قرن و پشت سر گذاشتن وقايع مختلفي كه پس از كشتار مسيحيان در محل فعلي قره كليسا به وقوع پيوسته است تصميم ميگيرد نام خود را به عنوان يكي از اصليترين عوامل گرويدن ارامنه اين بخش به دين مسيحيت جا بيندازد.
گريگور كه آن زمان به عنوان منشي پادشاه وقت مشغول به فعاليت بوده است با مداومت بسيار سرانجام در سال 301 هجري باعث ميشود ارمنستان به عنوان اولين كشوري نام گيرد كه دين مسيح را به عنوان دين رسمي خود بر ميگزيند. (براساس برخي نظرها امپراتوري روم با برگزيدن اين دين در سال 313 ميلادي دومين كشوري لقب ميگيرد كه دين رسمي خود را دين مسيحيت انتخاب ميكند.)
اين زمان دقيقا زماني است كه مسيحيت در اين قسمت از جهان با فراغ بال بيشتري شروع به تبليغ ميكند و آزادانه مسيحيان به دين خود اعتراف ميكنند و پس از اين زمان است كه بر مقبره طاطائوس كليسايي ساخته ميشود كه مورد توجه بسياري از مسيحيان جهان قرار ميگيرد.
وجه تسميه
هنوز هم استفاده از سنگهاي سياه در كليساي اوليه قره كليسا، مهمترين علت نامگذاري اين بنا به شمار ميرود. قره در زبان تركي به معني سياه است و وجود سنگهاي سياه روي اين كليسا شايد مهمترين دليل نامگذاري باشد؛ اما هنوز هم هستند كساني كه بر اين عقيده خطي كشيدهاند تا بگويند وجه تسميهقره كليسا نه براي استفاده از سنگهاي سياه روي آن است، بلكه به اين علت است كه نام كليسا در زبان تركي به طور گاره يا گارا نيز تلفظ ميشود و اين كلمه به معني بزرگ در اين زبان است.
آنها كه بر اين عقيده استوارند براي شاهد مثال خود از نام چالدران ياد ميكنند كه پيش از اين، آن را چشمه بزرگ ميگفتند يا آن كه قرهچمن به معناي چمن بزرگ و نه چمن سياه يا رودخانههاي متعددي كه به نام قره سو نام گرفتهاند معناي رودخانههاي بزرگ را به خود گرفتهاند.
اما كماكان نظر اصلي و عمده در مورد وجه تسميه اين كليسا همان سياه بودن سنگهاي به كار رفته بر بدنه كليساست. قره كليسا از 2 بخش يا بهتر بگوييم 2 كليسا تشكيل شده است كه ميتوان آنها را به بخش سفيد و سياه نامگذاري كرد. بخش سياه كليسا در قرن 14 ميلادي بازسازي و مرمت شده است.
قره كليسا در گذر تاريخ
اگر كمي دقت كنيم هنوز هم بر ديوارهاي قره كليسا ميتوان جاي گلولههاي جنگهاي تاريخي را كه در اين منطقه رخ داده است، ببينيم.
قره كليسا حوادث زيادي را در طول تاريخ بر خود ديده است. جنگها اولين و شايد آخرين علت در مورد آسيب ديدن اين بناي پس از زلزله بودهاند.
بر اساس كتيبهاي كه كنار محراب به خط ارمني قديم نگاشته شده است، كشيشي به نام زاكاريا در سال 1319 ميلادي به زلزله مهيبي اشاره ميكند كه كليه بناي قرهكليسا را تخريب ميكند تا جايي كه هيچ اثري از بناي اوليه باقي نميماند.
اما زاكاريا تصميم ميگيرد در عرض 10 سال كليساي ويران شده را بازسازي و مرمت كند و چيزي كه اكنون از اين كليسا باقي مانده ماحصل تلاشهاي اين كشيش بوده است.
جنگهايي كه در دورههاي مختلف تاريخي همچون ايلخاني، صفوي و جنگهايي كه مابين ايرانيان و عثمانيان در اين منطقه رخ ميدهد باعث ميشود اين بنا هر بار مورد آسيب قرار بگيرد. جالبتر آن كه اين بنا در دوره يورش مغولها نيز آسيب جدي ديده، اما هر زمان كه ارامنه احساس امنيت كرده، آن را مرمت و بازسازي ميكردند.
آخرين تعميرات اين بنا برميگردد به زماني كه مرز ايران و ارمنستان به وسيله رود ارس از يكديگر جدا و اسقفي ارمني براي گسترش بناي كليسا راهي ايران ميشود. او ميخواست در واقع با الگوبرداري از كليساي بزرگ كه نزديك ايروان بوده اين بنا را به عنوان يك كليسا و مكاني براي تعليم احيا كند.
او آن زمان راهي تبريز ميشود و با درخواست از عباس ميرزا كه آن موقع به عنوان وليعهد فتحعلي شاه بر تخت نشسته بوده است قسمت عظيمي از كليسا را بازسازي ميكند و از آن زمان بخش سفيد كليسا به وجود ميآيد.
او در واقع در آن زمان با تلفيق و الحاق بخش قديم (كليساي سياه) با بخش نو (كليساي سفيد) شاهكاري از معماري را در اين نقطه رقم ميزند.
اين موضوع را كتيبه كه بر سر در كليسا موجود است، تاييد ميكند كه در آن شاعري به زبان فارسي الحاق بخش سفيد را به بخش سياه توضيح ميدهد.
تزيينات متفاوت
بخش سياه قره كليسا تزيينات كمي دارد. در واقع در بازسازياي كه از سوي اسقف زاكاريا صورت گرفته است، وي با تعدادي سنگ سفيد نقوش هندسي را روي طوق گنبد كليساي قديمي يا سياه ايجاد ميكند، اما در مقابل اين امر تزيينات بخش سفيد در نقطه مقابل تزيينات بخش سياه قرار ميگيرد تا شاهكارهايي در زمينه تزيينات يك بناي تاريخي در قره كليسا خلق شود.
اين تزيينات به واسطه آن كه سنگهايش همگي از سنگهاي آهكي و براحتي قابل تراش و حجمسازي بودهاند، بسيار بديع است و حتي در جاي خود ميتواند در جهان منحصر به فرد به شمار رود.
گلبوتههاي فراوان به همراه چهرههاي حواريون مسيحي و حتي حضرت مسيح(ع) و حضرت مريم ازجمله تصاويري هستند كه در اين كليسا به چشم ميخورند. جالب آن كه در بخشي از اين تزيينات ميتوان داستانهايي از شاهنامه را كه مصور شدهاند نيز مشاهده كرد.
معماري منحصر به فرد
معماري اصلي كليسا به صورت بازليك نوع خاصي از معماري كليسايي است.
اين كليسا داراي 2 گنبد بزرگ و كوچك هرمي شكل و 12 ترك است. بخش قديمي بنا با سنگهاي تراشههاي سياهرنگ و بخش جديد آن با سنگهاي سفيد ساخته شده است.
كليساي سياه در بخش خارجي داراي طرحهاي زيبايي مانند گردونه خورشيد و بقاياي حجاريهايي از بناي اوليه كليساست، اما در بخش كليساي سفيد حجاريهاي ارزشمند فراواني به صورت تصاوير انسان، نقوش گل و بوته، اشكال حيوانات و موتيفهاي تزييني زيادي دارد كه ملهم از عقايد مذهبي و هنر روزگار خويش است. كتيبههايي به خط ارمني در قسمتهاي داخل و خارج بنا روي سنگ كنده شده كه مربوط به تعميرات يا به صورت يادگاري مربوط به بازديدكنندگان گذشته دور است.
در قسمت مركزي كليسا 4 ستون سنگي به ابعاد 20/1 متر ساخته شده و هر دو ستون به وسيله يك قوس به يكديگر متصل ميشوند.
اين كليسا در داخل خود داراي مكاني براي غسل تعميد است و همچون بسياري از كليساهاي جهان محرابي دارد كه در شرق كليسا واقع شده است و در ورودي آن در قسمت غرب قرار دارد.
برج ناقوس اين كليسا به زيباترين شكل طراحي شده است كه متاسفانه عمليات بازسازي آن در دوره قاجاريه ناقص مانده است و تنها در يك طبقه خلاصه ميشود. براساس برخي منابع، گويا قرار بوده است 2 طبقه ديگر نيز به اين برج ناقوس اضافه شود.
بازسازي هميشگي
قره كليسا همواره مورد توجه مسيحيان سراسر جهان بوده است. عمليات بازسازي و مرمت اين بناي تاريخي قبل از انقلاب آغاز شده است؛ اما روند مرمت آن پس از انقلاب شدت بيشتري گرفته است تا جايي كه براساس گفته مسوولان امر از سالهاي نخستين انقلاب تاكنون هر ساله بودجهاي خاص براي مرمت اين كليسا از سوي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان آذربايجان غربي در نظر گرفته شده است.
ثبت جهاني با هيچ مخالف
مجموعه كليساهاي ايراني به عنوان نهمين اثر ميراث ايران در سي و دومين كميته ميراث جهاني يونسكو در كبك كانادا ثبت جهاني شد.
ثبت جهاني قره كليسا يكي از چند موضوعي بود كه به عنوان طرح اوليه در اين كميته بررسي شد و اين بنا پس از ارائه گزارش فني نماينده ايكوموس و دفاع نمايندگاني از كشورهاي مراكش، كانادا، چين و تونس بدون هيچ مشكلي به ثبت رسيد. تخت جمشيد، تخت سليمان، ميدان نقشجهان، پاسارگاد، چغازنبيل، بم و منظر فرهنگي آن، سلطانيه و بيستون آثاري هستند كه تاكنون در فهرست جهاني يونسكو به ثبت رسيدهاند.
آخرين پرونده ثبتي ايران بيستون بود كه در سيامين جلسه يونسكو با راي قاطع تمامي اعضاي كميته ميراث جهاني يونسكو به ثبت رسيد.
از سويي هرچند ايران سال 1386 فرصت خود را براي ثبت يك اثر تاريخي در فهرست ميراث جهاني به دليل رفع نشدن نواقص پرونده قرهكليسا در زمان مشخص شده از سوي يونسكو از دست داد؛ اما به گفته مسوولان ميراث فرهنگي ايران، قرار است سال آينده ميلادي 14 سازه آبي شوشتر در پروندهاي واحد به نام سازههاي آبي شوشتر براي ثبت در فهرست آثار جهاني يونسكو به اين سازمان معرفي شود.
مهدي نورعليشاهي
سه شنبه 5 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 134]