واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: اسلام حاضر در صحنه هاي اجتماعي و عرصه هاي سياسي
تاملي در كژانديشي و بيراهه روي جريان هاي فكري مغشوش و التقاطي
اسلام ديني است زنده و پويا متحول ودگرگون ساز حاضر در همه صحنه ها و عرصه ها و ناظر به زندگي و حيات انسان در همه ابعاد و جلوه ها.
اين دين تحول گر و حركت آفرين را به هيچ وجه نمي توان محصور كرد و از اثربخشي و راهگشايي و كمال آفريني بازداشت .
اگر چه اسلام را نمي توان محدود و محصور نمود لكن افراد و جريان هايي بوده و هستند كه با برداشت هاي سطحي از اين دين مبين براي خود تفكراتي را به نام اسلام جعل و ترويج كرده و مي كنند كه هيچ سنخيت و تطابقي با حقيقت دين ندارد و در واقع اين افراد و جريان هاي فكري و سياسي خود را محصور كرده و افق انديشه و عمل خويش را محدود نموده و در نتيجه از رشد و بالندگي بازمانده و شخصيتي ناسالم و ناقص به نام مسلمان و در تضاد با مسلماني اصيل و برخاسته از جامعيت تعاليم و قوانين اسلام پرورش داده اند و به اين ترتيب نه تنها خود به بيراهه هاي سطحي نگري و انحراف از ديانت حقيقي گام نهاده و منحرف شده اند كه افراد و گروههايي از مردم را نيز به دنبال خويش به حركت و تبعيت درآورده اند و سرنوشت آنان را با جهل و ضلالت پيوند زده اند.
اين ضلالت كه به صورت كژ انديشي درباره تفكر ديني و بيراهه روي در عمل نا صحيح به احكام و قوانين اسلامي متجلي مي گردد از ديروز و گذشته تاريخ تا امروز و شرايط حال زندگي بشر تداوم داشته است و چنانچه با آن مقابله صحيح و همه جانبه نشود و به طور كامل و در ابعاد فكري و عملي مهار نگردد در آينده تاريخ نيز امتداد خواهد يافت و براي عصرها و نسل هاي بعد نيز آفت و آسيب هاي فراوان ايجاد خواهد نمود.
در رهنمودهاي حضرت امام محمد باقر(ع ) برخي از واقعيت هاي تاريخي درباره كژانديشي و بيراهه روي اين افراد و جريان ها را مشاهده مي كنيم كه با تكيه بر آن مي توان به تحليل بسياري از تفكرات نامنطبق با اصل دين و ظهور و بروز جريان هاي فكري ناسالم و مغشوش و التقاطي كه به نام اسلام ترويج شده و مي شوند بپردازيم و آفات و زيانهاي آنها رابرشمريم .
نمونه ذيل از رهنمودهاي حضرت امام محمد باقر(ع ) با رويكرد تاريخي به دوره حيات يكي از پيامبران الهي ما را در نيل به هدف مورد نظر ياري و مساعدت مي نمايد.
حضرت امام محمد باقر(ع ) مي فرمايد :
خداوند متعال به شعيب پيغمبر وحي كرد كه « صد هزار تن از قوم تو را عذاب خواهم كرد چهل هزار از بدان و شصت هزار از نيكان »
حضرت شعيب عرض كرد :
پروردگارا عذاب اشرار و بدان درست است لكن اخيار و نيكان قوم چرا عذاب شوند
خداوند بزرگ به او چنين وحي كرد :
« چون با اهل معاصي سازگاري كردند و براي خشم و غضب من به خشم نيامدند »
در اين رهنمود تكان دهنده ـ كه در اصل يك واقعه تلخ تاريخي در دوره رسالت يكي از پيامبران الهي را مي نماياند ـ مشاهده مي كنيم كه شصت هزار نفر از اخيار و نيكان جامعه اي همراه با چهل هزار نفر از اشرار و بدان آن جامعه به عذاب الهي دچار مي شوند و علت اصلي اين كار ظهور و بروز معصيت و فسق و فساد از جانب اشرار و سكوت و سازگاري نيكان جامعه مي باشد!
متاسفانه در طول تاريخ همواره شاهد بوده ايم كه گروهي از افراد مسلمان در عين عمل به امور عبادي و اخلاقي دين مبين حق از تعاليم اجتماعي و سياسي آن غفلت كرده اند و با برداشت هاي ناصحيح و قشري از اسلام به تفكراتي رسيده اند كه مبناي عمل آنان شده و در نهايت به اين نتيجه رسيده اند كه اسلام را در همان ارزش ها و دستورالعمل هاي عبادي و اخلاقي محصور كنند و احساس وظيفه و مسئوليتي دربرابر قوانين اجتماعي و سياسي آن ننمايند.
اين تفكرات باطل و متضاد با اسلام را كه هم امروز نيز در ميان برخي از افراد و جريان ها پيرواني را جذب كرده و به بيراهه انحطاط و گمراهي افكنده است مي توان در موارد ذيل شناسايي نمود.
1 ـ تفكر « ايمان بدون عمل » يكي از تفكرات منحط و باطلي است كه در اثر برداشت هاي سطحي از اسلام نضج و شكل گرفت و در جامعه اسلامي موجب انحرافات فراوان شد. حاميان اين تفكر معتقدند كه براي پايبندي به اسلام ايمان كافي مي باشد و نيازي به عمل نيست . يعني انجام طاعات و عبادات و تكاليف و مسئوليت هاي اجتماعي و سياسي و نظامي ساقط است و همين كه كسي به خداوند متعال و اصول و مباني دين اعتقاد و ايمان داشت مسلمان تلقي مي گردد!
شكل گيري و ترويج اين تفكر موجب گشت كساني در متن جامعه اسلامي هيچ احساس مسئوليتي در برابر اشرار و فاسقان نكنند و هيچ واكنش و عكس العملي در برابر فسادكاري هاي آنان نشان دهند و به سازگاري و تعامل و معاشرت با اهل معصيت بپردازند. در نگاه اين افراد ايمان اهل فسق و گناه كافي مي باشد و بازخواستي دربرابر معاصي و گناهاني كه مرتكب مي شوند صورت نخواهد گرفت و لذا ضرورتي ندارد كه با اشرار و گناهكاران سازش و معاشرتي نداشته باشيم و از تاييد و حمايت آنان امتناع ورزيم !
2 ـ تفكر « اسلام منهاي جهاد » يكي ديگر از بيراهه هاي باطل و ضلالت آفريني است كه در برابر راه روشن حق گشوده شد و در بستر تاريخ پر فراز و نشيب اسلام اثار تلخ و ناگواري براي جوامع اسلامي به وجود آورد.
اسلام دين « جنگ و صلح » است و اين دو اصل را براساس مصالح دين و امت و بر مبناي اصول و ضوابط خاص « سياست خارجي اسلامي » به مرحله عمل درمي آورد. در نگاه تعاليم اسلام وقتي موجوديت دين و امت اسلامي به خطر افتاد و هويت مسلمين و آزادي و استقلال سرزمين هاي اسلامي در معرض تعدي و تهاجم جبهه كفر و شرك و نفاق قرار گرفت جنگ و جهاد با دشمنان كه در اصل دفاع از دين و سرزمين وجان و مال و ناموس مردم مسلمان است وجوب و ضرورت حياتي مي يابد. در نقطه مقابل شرايطي به وجود مي آيد كه مصالح اسلام و مسلمين و حفظ هويت و موجوديت جامعه و سرزمين اسلامي با صلح با دشمنان پيوستگي و ارتباط پيدا مي كند و با حفظ اصول و مباني دين و برمبناي ضوابط و دستورالعمل هاي نظام سياسي اسلام صلح با دشمنان منعقد مي گردد.
نحوه نگرش اسلام به موضع جنگ و صلح علاوه بر مشروعيت از جنبه وحياني داراي عقلانيت از جنبه معيارهاي مبتني بر خردورزي سالم مي باشد و طبيعي است كه هم آيات مبين قرآن كريم كه وحي الهي است اين شيوه را بنيان نهاده و تاكيد مي نمايد و هم هر عقل و خرد سالمي مي پذيرد كه بايد در برابر تعدي و تهاجم دشمنان به دين و آب و خاك ايستاد و مبارزه كرد ضمن آن كه در شرايط خاصي اين عمل با صلح تحقق خواهد يافت كه آن نيز در مسير حفظ دين و استقلال سرزمين تحقق خواهد يافت .
متاسفانه گروه هايي از مسلمانان در اثر قشري گري و فقدان معرفت هاي اصيل ديني به اسلام يكسويه گرايش يافتند و اصل و قانون جهاد و مبارزه را حذف كردند و معتقد به صلح مطلق شدند! اين گروه ها و جريان ها كه به صاحبان تفكر « صلح كل » معروف هستند سازش و تسليم در برابر كفار و منافقان و فاسقان و گناهكاران را در سطح كلان و با تعامل مرعوبانه با قدرت هاي استكباري و عوامل و اذناب و طرفداران آنان در داخل و خارج از كشور نهادينه ساخته اند و در نتيجه اسلامي التقاطي و مغشوش به وجود آورده اند و متاسفانه گروههايي از نسل جوان را نيز به دنبال خود با نماياندن سراب به جاي حقيقت به سوي ظلالت و گمراهي سوق مي دهند.
3 ـ رهاسازي مسئوليت بزرگ اجتماعي « امر به معروف و نهي از منكر » كه بر مبناي آن بايد اهل معاصي و گناهان مورد انتقاد و موعظه واقع شوند تا از بيراهه هاي فسق و فساد به راه صلاح و عفاف در آيند و به اين ترتيب جامعه اسلامي به سلامت و پاكي دست يابد از تفكرات التقاطي و مغشوش ديگري است كه همواره در طول تاريخ موجب رنجش اسلام شده است .
گروهي از افراد همواره بوده و هستند كه نه تنها به وظيفه اجتماعي امر به معروف و نهي از منكر عمل نمي كنند و فاسقان و گناهكاران را نهي نمي نمايند كه با آنان مواجهات و تعاملات مبتني بر تواضع و فروتني دارند به گونه اي كه عمل شنيع و زشت معصيت كاران در نزد آنان پسنديده و ممدوح جلوه گر مي شود و به اين ترتيب در انجام خلافكاري ها و فساد انگيزي هايشان جسارت بيشتري پيدا مي كنند!
طبيعي است كه در نگاه تعاليم دين اسلام اولا اين تفكر محكوم و منسوخ است . ثانيا هيچ گاه اخيار و نيكاني كه داراي چنين تفكر و در پي آن عملكرد ناصحيح سازگاري با فاسقان باشند مورد حمايت دين قرار نمي گيرند و در واقع اين گروه از نيكان به دليل خودداري از انجام امر به معروف و نهي از منكر باعث رشد بيشتر فساد و تباهي در جامعه مي گردند!
هر سه نوع تفكري كه از آنها ياد كرديم اسلام را در جنبه امور فردي و عبادي و اخلاقي محصور مي كنند و از بكارگيري تعاليم اين دين جامع در صحنه هاي اجتماعي و عرصه هاي سياسي با حذف « عمل از ايمان » حذف « جهاد با دشمنان » و نفي « احساس مسئوليت اصلاح فاسدان و فاسقان » به بيراهه هاي تفكرات و عملكردهاي مغشوش و التقاطي سقوط مي كنند و از خط اصيل اسلام ناب محمدي (ص ) خارج مي گردند و دانسته يا نادانسته در دام اسلام هايي سقوط مي كنند كه در گذشته به نام اسلام اموي و اسلام عباسي و امروز به نام اسلام شاهنشاهي و اسلام غربي و اسلام آمريكايي مي شناسيم .
صاحبان تفكر « صلح كل » سازش و تسليم در برابر دشمنان را در سطح كلان و با تعامل مرعوبانه با قدرت هاي استكباري و عوامل و اذناب آنان در داخل و خارج از كشور نهادينه ساخته اند و در نتيجه اسلامي التقاطي و مغشوش به وجود آورده اند و متاسفانه گروه هايي از نسل جوان را نيز به دنبال خود با نماياندن « سراب » به جاي « حقيقت » به سوي ضلالت و گمراهي سوق مي دهند
اسلام دين « جنگ و صلح » است و اين دو اصل را براساس مصالح دين و امت و برمبناي اصول و ضوابط خاص « سياست خارجي اسلامي » به مرحله عمل در مي آورد و براين اساس در شرايط خاصي جنگ با دشمنان و در شرايطي ديگر صلح با آنها ضرورت مي يابد و اين دو در مسير حفظ دين و استقلال سرزمين و موجوديت جامعه و كشور تحقق خواهد يافت
تفكراتي كه اسلام را در امور فردي و عبادي و اخلاقي محصور مي كنند و از به كارگيري تعاليم اين دين جامع در صحنه هاي اجتماعي و عرصه هاي سياسي با حذف « عمل از ايمان » حذف « جهاد با دشمنان » و نفي « احساس مسئوليت اصلاح فاسدان و فاسقان » به وسيله امر به معروف و نهي از منكر خودداري مي نمايند به بيراهه هاي تفكرات و عملكردهاي مغشوش و التقاطي سقوط مي كنند و از خط اصيل اسلام ناب محمدي (ص ) خارج مي گردند و دانسته و يا نادانسته در دام اسلام هايي سقوط مي كنند كه در گذشته به نام اسلام اموي و اسلام عباسي و امروز به نام اسلام شاهنشاهي و اسلام غربي و اسلام آمريكايي مي شناسيم
دوشنبه 4 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 73]