واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: رزق معنوی/حسادت من عین روسری آن دختر را میخواهم!
امروز روسری جدید بنفشم را سر کردهام. کلی ذوقش را دارم... وسط مسافرهای مترو، یک روسری بنفش چشمم را میگیرد.
باشگاه جوانی برنا/ این روزها داشتن زندگی آرام برای خیلی ها آرزو شده است. زندگی بدون حرص و جوش. هر جا را که نگاه می کنی انگار که یک چیزی قلقلک می دهی که مثلا تو هم باید لباسی به قشنگی لباس فلانی داشته باشی یا چرا من این را ندارم؟ چرا من آن را ندارم ؟ سخت است زندگی کلی باید مناعت طبع داشته باشی برای گذر از این مادیات...و داستان امروز:
"دیروز که با خواهرم رفته بودم خرید، وقتی سوار بر پله های برقی طبقات مرکز خرید را خوب بالا و پایین کردیم، و وقتی با وسواس یک یک مغازهها را گشتیم و نشان کردیم و مدام بین مغازه های نشانکرده مان رفتیم و آمدیم، و بالاخره وقتی لیست خریدهای من دانه دانه خط خوردند و دستم سنگین و سنگینتر شد، آنقدرخوشحال بودم که تازه فهمیدم «در پوست خود نگنجیدن» دقیقاً یعنی چی! امروز با مانتو و روسری جدیدم از خانه زدهام بیرون. کلی ذوقشان را دارم ــ ذوق همان رنگ بنفشی را که همیشه میخواستم. خودم را توی مترو شلوغ می چپانم. از فرصت استفاده میکنم و حالا که چسبیده ام به در، توی شیشه خودم را ورانداز میکنم. از تماشا کردن صورتم، توی این روسری تازه، حس خوبی دارم. مدتها دنبال روسریای با این طرح و رنگ بازارها را متر کرده بودم. مترو کمکم خلوت میشود و حالا، هم میشود نفس تازه کرد هم دیگر به در منگنه نشد! جایم را عوض میکنم. فروشندهای دورهگرد دارد تبلیغ جنسهای توی پلاستیکش را میکند و محکم به من میخورد. ولی من که از دیروز توی پوست خودم نیستم، اصلا شانه های سفت او را که به شانهام کوبیده شده حس نمیکنم! حالا که مترو خلوت شده، او هم می تواند راحت راه برود و تأکید کند که تکپوشهای توی پلاستیکش را دارد زیرقیمت میدهد.
یکهو، جایی یک چیز بنفش چشمم را می گیرد: دختری که سه نفر آنطرفتر ایستاده روسری اش بنفش است. خیلی قشنگ است! بته جقه های زرد و ارغوانی اش نه آنقدر بزرگ است که توی ذوق بزند نه آنقدر ریز که جلوه نکند. محو حاشیه ی بادمجانی رنگ روسری اش
شده ام... آخرین ایستگاه است. درهای مترو باز میشود. تمام لذتی که خط خوردن دانه به دانه ی لیست خریدم به من داده بود، از بین رفته است. حالا توی پوست خودم هستم. جیغ میزنم وقتی مسافری دستش به ام میخورد.بیرون، توی همه روسری فروشیها، روسری بنفش آن دختر را میبینم كه ظاهر میشود."( به نقل از پنج روز)
امام صادق (ع) :
آدم دیندار چون مىاندیشد، آرامش بر جان او حاكم است. چون خضوع مىكند متواضع است. چون قناعت مىكند، بىنیاز است. به آنچه داده شده خشنود است. چون تنهایى را برگزیده از دوستان بىنیاز است. چون هوا و هوس را رها كرده آزاد است. چون دنیا را فرو گذارده از بدىها و گزندهاى آن در امان است. چون حسادت را دور افكنده محبتش آشكار است.مردم را نمىترساند پس از آنان نمىهراسد و به آنان تجاوز نمىكند پس از گزندشان در امان است. به هیچ چیز دل نمىبندد پس به رستگارى و كمال فضیلت دست مىیابد و عافیت را به دیده بصیرت مىنگرد پس كارش به پشیمانى نمىكِشد.
امالى مفید، ص 52، ح 14
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2361]