واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اندیشه - در ادامه اقتراح بحث حجاب این بار به سراغ یکی دیگر از علمای قم رفته و نظرات ایشان را جویا شدیم . در گفت و گو با آیت الله ابوالحسن اللهبداشتی عضو شورای مرکزی مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم که سابقه نمایندگی مجلس شورای اسلامی در دوره اول آن را نیز دارد، بیشتر از آنکه جوانب جامعه شناختی و فقهی مسئله حجاب مطرح شود، به بحث های قرآنی در این زمینه پرداختیم . نگاه قرآن کریم به بحث حجاب چگونه است ؟ و خداوند در چند جای قرآن به این مسئله اشاره کرده است ؟ در سوره های نور و احزاب بحث حجاب مطرح شده است . و من در ابتدا آیات سی و سی ویکم سوره نور را مورد واکاوی قرار می دهم و بعد از آن به آیات سوره احزاب خواهیم پرداخت . خداوند در آیه سی ام در باب رابطه میان مردان و زنان اجنبی ابتدا به تشریح وظایف مردان می پردازد و می فرماید : « قل للمومنین یغضوا من ابصرهم و یحفظوا فروجهم ذلک اذکی لهم ان الله خبیر بما یصنعون » ای پیامبر به مردان مومن بگو که چشمانشان را پایین بیاورند و عورتین خودشان را حفظ کنند و مرتکب گناه نشوند واین عمل که متوجه چشم شان باشند و چشم چرانی نکنند و دامن خویش را به گناه آلوده نسازند برای ایشان پاک تر و به تقوا نزدیک تر است و پلی است برای تقرب به بارگاه الهی ، و خداوند به عملکرد هایشان آگاه و عالم هست . بعد از این آیه خداوند در آیه سی و یکم بانوان مومنه را مورد خطاب قرار می دهد و می فرماید : « و قل للمومنات یغضضن من ابصرهن ویحفظن فروجهن » ای پیامبر به زنان مومنه بگو که آنها هم چشمهایشان را پایین بیاورند و چشم چرانی نسبت به مردان نکنند . به تعبیر بهتر به نامحرم نگاه شهوت آلود نداشته باشند . و عورت های خودشان را حفظ کنند . « و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها » و زینت های خویش را آشکار نسازند مگر آن مقداری که خود قهرا ظاهر است . یعنی در واقع مواضع زینت شان را بپوشانند و آنها را به مردان اجنبی نشان ندهند . « ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن» در آن عصر روسری هایی مرسوم بوده است که گوش ها و گریبان زنان کاملا هویدا بود و قرآن می فرماید : روسری های خود را بر روی گریبانشان بگذارند به طوری که گردن و سینه آنان را بپوشاند . « و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن » خداوند در این قسمت از آیه استثنائات را بیان می کند و می فرماید زینت های خویش را آشکار نسازند الا برای همسران شان . یعنی مانعی ندارد اگر مواضع زینت یا موی سر و غیره برای همسر پیدا باشد و در ادامه به سایر مستثنیات می پردازد . « او ءابائهن » یا پدرانشان . « او ءاباء بعولتهن او ابنائهن او ابناء بعولتهن او اخوانهن او بنی اخوانهن او بنی اخواتهن او نسائهن » یا پدر همسرانشان یا پسرانشان یا پسر شوهرشان . یعنی زنی با یک مردی ازدواج کرده است و آن مرد پسری از همسر قبلی خود داشته و یا اینکه پسری از همسر اول خود داشته و اکنون همسر دومی اختیار کرده ، علی ای حال لازم نیست این خانم از پسر همسرش خود را بپوشاند . یا برادرشان یا برادر زاده های آنها و یا فرزندان خواهرشان و یا از خانم ها و بانوان مسلمان دیگر . « او ما ملکت ایمنهن او التبعین غیر اولی الاربه من الرجال » یکی از موارد مورد بحث در این آیه بحث کنیز و غلام است . البته این بحث در حال حاضر مطرح نیست ولیکن از آنجا که در جامعه آن روزگار این مسئله وجود داشته ، قرآن کریم نیز آن را مورد بحث قرار داده است . قرآن می فرماید زنان مومن از غلامانشان و از کنیزانشان که زیر دست آنان کار می کنند ، لازم نیست خود را بپوشانند . یا مردانی که اصلا فاقد میل و رغبت جنسی هستند . مثلا آنان که پیر و فرتوت شده اند و دیگر توانایی جنسی ندارند . « او الطفل الذین لم یظهروا علی عورت النساء » یا کودکانی که هنوز به بلوغ نرسیده اند و نسبت به زنان میل و کشش جنسی ندارند . « ولا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن » در اینجا بحث مستثنیات به پایان می رسد و خداوند به مسئله اخلاقی دیگری اشاره می کند . و آن مسئله این است که مثلا خانمی حجاب می گیرد اما در امر حجاب تساهل به خرج می دهد . این آیه می گوید زنان نباید زینت هایی که در پای خود می بستند ، که در آن زمان امر رایجی به شمار می رفته ، آشکار کنند و به تعبیر دیگر اساسا نباید مردان اجنبی را از داشتن چنین زینت هایی آگاه کنند . « و توبوا الی الله جمیعا ایه المومنون لعلکم تفلحون » در بخش پایانی آیه خداوند به تمامی زنان و مردان مومن اشاره می کند که به سوی خداوند بازگردید و باشد که این توبه شما بسوی خدا و انجام فرایض دینی سبب رستگاری تان گردد . همانطور که فرمودید در دو جای قرآن بحث حجاب مطرح شده است . یکی در سوره نور و دیگری در سوره احزاب . خداوند در سوره احزاب چگونه بحث حجاب را بیان می کنند ؟ البته در این سوره مطالبی است که اختصاص به خانواده پیامبر گرامی اسلام (ص) دارد که ، اگرچه می توان از برخی بخش های آن حکم عام استخراج کرد ، ولیکن از تبیین آن چشم پوشی می کنیم تا به مطلب اصلی برسیم . آیه 55 همین سوره احزاب دو مرتبه بخشی از همان بحث هایی را که در سوره نور انجام گرفت مطرح ساخته است که از طرح آنها نیز خودداری می کنیم . اما آیه 59 . این آیه یک شان نزولی دارد که قصد دارم ابتدا آن را بگویم و سپس به ادامه بحث بپردازیم . زمان پیامبر اکرم (ص) زنان برای اقامه نماز مغرب و عشاء به مسجد پیامبر می رفتند. وقتی که زنان مسلمان قصد رفتن به مسجد را داشتند عده ای چشم چران هرزه این خانم ها را اذیت می کردند و به آنها طعنه می زدند . این امر موجبات ناراحتی ایشان را فراهم ساخت . این آیه نازل شد که این زنان طوری خودشان را حفظ کنند که مشخص شود ، اینها اهل عفاف و حجاب هستند و با زنان دیگر تفاوت دارند . « قل یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلبیبهن » ای پیامبر به زنان و دختران خودت و زنان مومنین بگو که آنان جلباب خویش را نزدیک شان بکنند و خودشان را بپوشانند. جلباب در واقع پوششی است برای زنان که در آن زمان مرسوم بوده و از لحاظ ظاهری به چادر ما ایرانیان و یا چادرهای عربی شباهت داشته است . جلباب لباس بلندی بود که بر روی لباس های خود می پوشیدند و از سر تا پای ایشان را می پوشاند . « ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما » این نزدیک تر است به اینکه به این افراد چشم چران فهمانده شود این زنان ، خانم هایی عفیف و مومنه هستند و این امر باعث شود تا این مردان ایشان مورد اذیت و آزار قرار ندهند و خداوند بخشنده و مهربان است . بنا به گفته مسئولین فرهنگی کشور ما امروز با مشکل و معضل بد حجابی در جامعه روبرو هستیم حال این سوال به ذهن متبادر می شود که جایگاه حجاب در آموزه های دینی کجاست ؟ به تعبیر دیگر از آنجا که معضلات اجتماعی به هم تنیده شده اند و تا وقتی معضلات مهم تر مرتفع نشوند معضلات کوچکتر حل نخواهند شد ، آیا بدحجابی در حال حاضر بزرگترین معضل جامعه ماست ؟ برای حل این معضل چه باید کرد ؟ آن چیزی که من از مسئله حجاب اسلامی می فهمم این است که حجاب اسلامی یکی از مقدمات تعالی انسان است . قرآن در مورد دینی که خداوند بواسطه رسول خدا (ص) فرستاده می فرماید : « هو الذی بعث فی الامیین رسول منهم یتلوا علیهم آیاتی و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه » ببینید پیامبر (ص) آمده تا به این کارها جامه عمل بپوشاند . به عبارت دیگر جامعه ای تشکیل دهد که در آن اول تلاوت آیات الهی صورت بگیرد . یعنی مردم به یک جهان بینی برسند که با حقیقت عینی وجود تطابق داشته باشد . و بفهمند که عالم پروردگاری عالم ، توانا ، حکیم و مهربان دارد که این عالم را از روی حساب خلق کرده است . طبیعت یک واقعیت کور و بی جان نیست که همین طور یک عده ای می آیند دنیا و بدون هیچ برنامه و هدفی می میرند . پیامبران آمدند تا به جامعه انسانی این آموزش و علم را بدهند که هدف از خلقت عالم و آدم چیست . خب بعد از این انسان باید جان خودش را تزکیه کند . به عبارت دیگر انسان از محرمات الهی چشم بپوشد جنبه ی حیوانی خودش را تربیت کرده و آن را صورتی الهی ببخشد و غرایز شهوانی ، غرایز حیوانی و قوه غضبیه آدمی بتواند در خط الهی قرار بگیرد . بعد از مرحله تزکیه نوبت مراحل بالاتر انسانی و معرفتی می رسد . مرحله تعلیم کتاب و حکمت . و اگر آدمی با آن مراحل آشنا شود پستی و کوچکی زندگی شهوی را آن چنان درک می کند که اصلا خجالت می کشد که اسیر شهوت و اسیر نفسانیت باشد . در واقع شما می فرمایید فراگیری علم و حکمت ، به معنای علم یافتن به حقیقت الهی عالم و حقیقت الهی آدم، منجر به عمل حسنه خواهد شد . نه من می گویم اساسا عمل حسنه خود راه را برای یافتن حقایق باز می کند . وقتی بشر پا در این عالم می گذارد ، خداوند می فرماید : « اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا » شما هنگامی که از رحم مادرانتان وارد این دنیا شدید هیچ نمی دانستید . بعد این انسانی که هیچ نمی داند کم کم امور محسوسه را فرامی گیرد و بعد قوه تخیل در درونش زنده می شود و می تواند آن چیزهایی که دیده و شنیده در حافظه ی خود ثبت و حفظ کند . بعد به مرور به مرحله تعقل ، تفکر ، علوم کلی و خداشناسی می رسد . بعد از این مراحل به مرحله ای می رسد که این عالم محسوس را وابسته به عوالم بالا تر می یابد . حال انسانی که به این مرحله از معرفت رسیده است حیات نفس پرستانه این عالم را بسیار خار و ذلیل برمی شمارد . پس آنچه مهم است این است که اول انسان بتواند این امور را درک کند و بعد از آن بتواند در این مورد به یقین برسد وبرای اینکه انسان کاملی بشود با اختیار خود حرکت کند . ببینید ما در یک چنین پروسه ای باید حجاب و مسائل دینی دیگر را مطرح کنیم . یعنی در حقیقت تمام این سفارشات دینی برای از بین بردن موانع کمال و درک انسان از هستی است . دقت بفرمایید انسانی که درگیر شهوت است و یا از لحاظ اقتصادی در مضیقه است اصلا نمی تواند به امور دیگری فراتر از حیات دنیوی خودش فکر بکند . او صرفا به دنبال یافتن راه حلی برای کسب پول و یا ارضای غریزه شهوانی خویش است . اسلام می خواهد جامعه انسانی به جایی برسد که آن ضرورتیات اولیه ، چه از حیث اقتصاد و چه از لحاظ امور جنسی و امور روانی و غیره ، تامین بشود تا مردم بتواند مراحل کمال را طی کند. در واقع این دستورات اسلامی برای رفع موانع کمال است . اما اگر با این دید نگاه کنیم لازمه اش این است که اول عدالت اسلامی را بشناسیم و بینش اسلام نسبت به انسان و عالم را بفهمیم ، آنوقت اینگونه امور نه تنها جنبه ارتجاعی پیدا نمی کند بلکه مردم هم آگاه می شوند که این امور برای کمال آنهاست . به همین دلیل شما می بینید در سایر کشور های اسلامی مثل مالزی و حتی برخی کشور های غربی خانم های مسلمان بدون هیچ گونه اجباری حجاب اسلامی را به عنوان پوشش خود می پذیرند . آنجا که دیگر این چنین نیست که اگر کسی حجاب داشت مثلا از یکسری مزایایی برخوردار شود یا اگر حجاب نداشت با زور و چماق با او برخورد کنند . پس معلوم می شود این زنان به یک نتیجه ای رسیدند که اینگونه عمل می کنند . باید اکثریت جامعه این امر را بپذیرد و نمی توان اکثریت جامعه را با چوب و چماق به یک امری وادار کرد . البته نا گفته پیداست که در اسلام اعتقادات ، دانش و آگاهی اصل است و اگر آدمی خدای خویش را نشناخته باشد ، پیامبر خویش را نشناخته باشد و الی آخر ، احکام فرعی برای او معنا ندارد . مطلب مرتبط : حجاب از وظایف دولت نیست، بلکه امری فردی است
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 631]