واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > موسیقی - مدیر مرکز موسیقی بتهوون معتقد است کار فرهنگی از عهده یک نفر بر نمیآید و جریانات فرهنگی بهخصوص موسیقی هیچکدام هماهنگ و خودخواسته نبوده است. هادی اینانلو: شاید کمیاغراق باشد، ولی ناشران یکی از تعیینکنندهترین افراد در حوزه انتشار موسیقی ناشران هستند. آنها میتوانند نبض بازار موسیقی را به دست بگیرند. به همین بهانه سراغ بابک چمنآرا یکی از ناشرین حوزه موسیقی رفتیم تا از نگفتههای حوزه نشر با او گپ بزنیم. هر چه باشد او از چمن آراهاست، خانوادهای که در حوزه نشر موسیقی سابقهای نزدیک 60 ساله دارند.چه اتفاقی باعث شد دوباره برگردید و بتهوون را راهاندازی کنید در شرایطی که این مکان داشت به یک خاطره تبدیل میشد؟سؤال سختی است و اصولا ترجیح میدهم به این سؤالها جواب ندهم. مجبورم یک کم به عقب برگردم. من بعد از اینکه از ایران رفتم بتهوون تعطیل بود، ولی استودیو و انتشارات فعال بودند. هر کس مرا میدید اولین سؤالی که میکرد این بود که بالأخره چی شد؟ بتهوون کی دوباره به فعالیتش ادامه میدهد من هم فکر خاصی در ذهنم نبود. مضاف بر اینکه پشتم هم باد خورده بود و تنبل شده بودم و از اینکه شبها زودتر به خانه میرفتم خوشحال بودم ولی سئوالها هم تمامشدنی نبود و حتی غریبههایی که من آنها را نمیشناختم هم همین سئوال را میکردند و بعد شروع میکردند به خاطرهگویی.و بالاخره این اتفاق هم افتاد.بله، دوست بسیار عزیزی واقعا برای بازگشایی مجدد کمک کرد. او شبانهروز به من میگفت باید دوباره شروع کنی. من هم برای سر کار گذاشتنش میگفتم برو دنبال یک جای مناسب در فلان منطقه بگرد ایشان هم رفت و جا پیدا کرد. من وقتی اینجا را دیدم پایم سست شد. این دوست نامش بهرنگ تنکابنی است. باورم نمیشد این دوست اینقدر با انگیزه باشد و بالأخره هم کار خودش را کرد.برایم همیشه سؤال است که ناشران، آدمهای پولداری هستند چون منطق میگوید دراین کار پول زیادی جابهجا نمیشود که کفاف هزینهها را بدهد. خود موسیقی هم برایتان اهمیت دارد یا فقط تجارت برایتان مهم است؟در این صنف میشود گفت هم آدم پولدار هست هم پولندار. خیلی دقیق نمیشود در این مورد حرف زد. میتوان در آن به فکر تجارت هم بود. اشکالی هم ندارد ولی بیشتر افرادی که در این کار دوام میآورند یک جورهایی دارند با دلشان کار میکنند. مثل عطاری که از صبح تا شب در حجرهاش مینشیند تا 300 گرم خاکشیر بفروشد قطعا هر کار دیگری بکند درآمدش بیشتر از این عطاری است، ولی خب این کار را دوست دارد. انتشار موسیقی آن هم این نوع موسیقی که ما کار میکنیم بیشتر دلی است تا تجارت.شما منکر درآمدزایی انتشار در حوزه موسیقی هستید؟خیر، ممکن است کسی هزینه بیشتری در این حوزه صرف کرده باشد و با انتخاب آثار درآمدزا بهرهوری بیشتری هم داشته باشد. شاید هر کسی بتواند سراغ کار ساختمانسازی برود، ولی انتشار موسیقی کار هر آدمی که کمی سرمایه دارد نیست. این کار علایق و سلایقش از جنس خود هنرمندان این حوزه است.چرا تعداد ناشرانی که در موسیقی؛ چه در حوزه کلاسیک و چه در حوزه سنتی فعالیت میکنند اینقدر کم است؟حدود 400 مؤسسه فرهنگی در وزارت ارشاد ثبت شده که حدود 80 شرکت فعال در بین این مؤسسات وجود دارد. فعال از نظر وزارت ارشاد یعنی شرکتی که در سال دو اثر منتشر کند، ولی از نظر خود من این معیار حرفهای نیست. شرکتهای حرفهای که بیش از دو اثر در سال منتشر میکنند به زحمت به حدود 20 شرکت میرسند که از میان این 20 شرکت هم همگی موسیقی جدی به این منظور که شما گفتید تولید نمیکنند. اساسا فیلتری هم بابت تولید آثار ندارند.این تعریف از فعال بودن که فاجعه است، انتشار سالی دو آلبوم که یعنی کار نکردن.مسلما فاجعه است. هر ناشری دوست دارد کاری منتشر کند که به لحاظ هنری فاخر و ارزشمند باشد، ولی همانطور که گفتم هدفها فرق میکند. خیلیها دوست دارند پول دربیاورند، خیلیها هم دوست دارند با آدمهای معروف کار تولید کنند. تجربه نشان داده به لحاظ اقتصادی هم تولید کار جدی در هر نوع موسیقی ن به زحمت میتواند هزینههای خودش را برگرداند. ناشرانی که این نوع کارها را تولید میکنند یا پشتوانه مالی خوبی دارند یا کارهایی تولید میکنند که میتوانند از سود آنها بعضا کارهای جدی هم منتشر کنند. که بیشتر هم همین کار را میکنند چون ما مؤسساتی نداریم که پشتوانه مالی خوبی داشته باشند. در تمام دنیا این حمایت به عهده حامیان مالی و دولت است.خود شما چگونه آثار را انتخاب میکنید؟بخشی از آن برمیگردد به سلیقه شخصی خودم و بخش دیگرش برمیگردد به مقایسه با سمبلهایی که برایم به یادگار مانده است. من کارهایی را منتشر کردهام که به آن افتخار میکنم و خودم هم پیشینهای دارم که آثار را با ضریب زمان با آنها مقایسه میکنم. از تولید هیچ اثری هم تا امروز پشیمان نیستم و به همه آنها افتخار میکنم.الان آثاری داریم که تولید شدهاند اما منتشر نشده باشند؟بله فراوان هستند آلبومهایی که تولید شدهاند ولی نتوانستهاند وارد بازار شوند. البته این آثار ممکن هست یک روزی منتشر بشود ولی وقتی شما «یک روزی» را وارد این چرخه میکنید دیگر نمیشود درست بحث کرد. 30 سال دیگر هم یک روزی است ولی آلبومیکه قرار است دو یا سه سال دیگر بیرون بیاید، اصلا بهتر است منتشر نشود. اگر منتشر شود هم دیگر فرقی نمیکند، چون وقتش گذشته است. شما فکر میکنید استاد شجریان و شهرام ناظری آلبوم آماده برای انتشار ندارند؟ امروز آلبومهای منتشر نشده موجه حداقل 100 برابر آلبومهای منتشر شده موجه است.به نظر شما چرا این اتفاق میافتد؟شما میتوانید آب سد کرج را از یک لوله عبور دهید؟ همین الان ارشاد به 80 شرکت که سالانه دو اثر منتشر میکنند میگوید فعال. خب حتماً یک جای کار میلنگد که خود متولیان میگویند حداقل دو اثر، خب در غیر این صورت میگفتند 20 اثر. خود آنها هم میدانند از یک تعدادی بیشتر باید سوبسید بدهند ولی چون این کار را نمیکنند به همان دو اثر بسنده میکنند.خب این وسط عرضه و تقاضا چه میشود؟ شما مگر کارتان این نیست که رصد کنید ببینید مخاطب چه ذائقهای دارد تا سفارش کار بگیرید؟ ناشران چقدر میتوانند به ارتقای سطح سلیقهای مردم کمک کنند؟کار فرهنگی از عهده یک نفر بر نمیآید. جریانات فرهنگی بهخصوص موسیقی هیچکدام هماهنگ و خودخواسته نبوده. در برهههایی همه به صورت ناخودآگاه یک هدف داشتند و به مقصود رسیدند. عملا نمیشود یک برنامهریزی مدون کرد. اوایل دهه 60 یک دفعه از موسیقی موسوم به پاپ که تمام اطراف را گرفته بود در این برهوت ناخودآگاه همه به این نتیجه رسیدند که اشعار حافظ و سعدی... را میتوان جوری دیگری در دستگاههای موسیقی اجرا کرد در شرایطی که مرکز سرودهای انقلابی داشتیم و حتی یک دفتر موسیقی هم نبود. موسیقی مساوی بود با سرودههای انقلابی. در آن شرایط کارهایی تولید شد که خود هنرمندان هم از خلقشان شوکه بودند؛ یک شوک مثبت. در این جریان ناخودآگاه، هم موزیسینها، هم مردم و هم صدا و سیما خواسته یا ناخواسته کمک کردند پس این یک کار یک نفره نیست که فقط از عهده ناشرین بربیاید. هیچ سه نفری تا حالا جریان موسیقی را هماهنگ نکردهاند، همه چیز خودش انجام شده است و به همین دلیل الان هم از آثار دهه 60 با افتخار یاد میکنیم و معتقدیم هنوز از بهترین آثار هستند. اما برای تولیدشان برنامهریزی نشده بود.این حرکت در آن زمان ناخودآگاه و خودجوش بوده ولی الان که دیگر ناخودآگاه نیست. الان یک مقدار برنامهریزی وجود دارد این را که قبول دارید؟بله. ناشران صددرصد نقش داشته و دارند. ناشران دو وظیفه عمده دارند که عمدتاً یکی از آنها را فراموش کردهاند. یک حالت این است که آهنگساز به دفتر انتشارات میرو؛ یا با ناشر به نتیجه میرسد یا نمیرسد. حالت دوم این است ناشر خود پدیدآورنده یک اثر باشد یعنی به آهنگساز یا خوانندهای سفارشی بدهد که به ارزشهای هنری و ذائقه مخاطب در آن لحاظ شده باشد. من آهنگساز نیستم، ولی میتوانم با انتخاب درست هنرمند یک کار خوب خلق کنم.نقش مطبوعات و رسانهها در انتشار آثار موسیقی را در چه وضعیتی میبینید؟همه این حرف و حدیثها که گفته شد مهمترین عامل انتقالش دست مطبوعات است. شاخه مطبوعات، در حوزه موسیقی بسیار ضعیف عمل میکند و خیلی نمیتواند به این مسائل کمک کند. همین 80 تا مؤسسه که در حالت ایدهآل سالی دو اثر تولید میکنند باید نگران این باشند که در چهار تا نشریه و روزنامه کارشان اطلاعرسانی بشود. عامل تبلیغات را هم نباید نادیده گرفت.قانون چه کمکی برای حق کپیرایت به ناشران کرده است؟این قانون درباره وبلاگها و سایتهای غیررسمی هیچ کمکی به ما نمیکنند، در واقع این سایتها و وبلاگها مصیبتی است که دامن ما را گرفته. من اسم از وبلاگی نمیبرم که تبلیغ مازادی هم برای فعالیتشان نشود. فکر میکنم این کار با از دیوار مردم بالا رفتن هم هیچ فرقی ندارد. از نظر قوانین رایانهای کاری که این وبلاگها میکنند جرم نیست. مجموعه وبلاگها یک مجموعه قانونی در کشور است وقتی به قسمت شکایات آنها مراجعه میکنید هشت تا 10 مورد را نوشته که رعایت نشدن آنها از طرف وبلاگی، شاکی میتواند از مراجع قانونی از آنها شکایت کند از جمله اینکه سیاسی نباشد، به کسی توهین نشده باشد و ... ولی هیچ حرفی از کپیبرداری و کپیرایت زده نشده است. طی نامهنگاریها و مکاتباتی که داشتیم واقعاً رویمان کم شد چون اصلا از نظر آنها جرمی اتفاق نیفتاده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 234]