واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > میرفتاح، سیدعلی - سیدعلی میرفتاح بحث بر سر این است که به قول شاعر «هر کسی در آب بیند نقش خویش». یعنی اینقدری که برای من و امثال من «وزارت ارشاد و وزیر محترمش» مهم است، وزارتخانههای دیگر مهم نیستند. نه اینکه مهم نیستند، اتفاقاً وزارتخانههای اقتصادی و سیاسی توی این شرایط اهمیت ویژه دارند و آینده مملکت و معیشت مردم و خیلی چیزهای اساسی دیگر، دست همین وزرای غیرفرهنگی است اما از حیث ذائقه و میل شخصی عرض میکنم که همچنان که یک معلم، با نگرانی و امید به وزیر آموزش و پرورش نگاه میکند و حرفها و شایعهها را گوش میدهد و اظهارنظرها را رصد میکند، و همچنانکه یک پزشک، در میانه خوف و رجا، اخبار را دنبال میکند که ببیند چه بر سر وزیر و وزارتخانه بهداشت میآید، بر این منوال ما هم به وزارت ارشاد نگاه میکنیم و منتظریم ببینیم که بر سر فرهنگ و هنر مملکت چه میآید. برای ما از جهات بسیاری، منجمله همین نسبت صنفی که با ارشاد داریم، مهم است که وزیر ارشاد چه در سر دارد و چه فکرهایی را دارد برای اصلاح و سامان این وزارتخانه میپزد؛ همین جا تا یادم نرفته توضیح بدهم که اگر قدری سابقه وزارت ارشاد را مرور کنید، خیلی زود در مییابید که این وزارتخانه، نسبت ویژهای با وزیرش دارد و شخصیتر از باقی وزارتخانههاست و کاملاً تابع رأی و سلیقه و حتی شخصیت وزیر و معاونین و مدیرانش اداره میشود. البته هر سازمان و نهادی، طبیعی است که متأثر از سلیقه و کاراکتر مدیرش باشد، اما من به شما عرض میکنم که حساب این وزارتخانه از سایر وزارتخانهها جداست و هیچ کجا مثل اینجا به رنگ وزیرش در نمیآید. این قضیه مال این دوره و آن دوره نیست و تقریباً از زمان آقای معادیخواه به این طرف ما نه با یک وزارت ارشاد و چند وزیر که در اصل با چند وزارتخانه و چند وزیر روبهرو بودهایم. یعنی ارشاد مهاجرانی، یک چیز است و ارشاد مسجدجامعی، یک چیز دیگر. اصلاً بحث این نیست که وزیر قوی و ضعیف، ارشاد را قوی و ضعیف کردند، بلکه بحث اینجاست که ارشاد را هر بار، هر وزیری که آمد، از نو تعریف کرد و برایش دستورالعمل تازهای نوشت. بر همین اساس است که ما باید بیش از سایر اقشار نگران باشیم که وزیر پیشنهادی چه شخصیتی و چه سلیقه و چه ذائقه و چه کاراکتری دارد. . . من دیروز مصاحبهای از جناب آقای حسینی خواندم که نشان میداد که این بزرگوار، شاید به دلیل سالها مسئولیت در نظام آکادمیک، تماماً به فکر این هستند که سطح علمی این وزارتخانه را بالا ببرند و در تعامل با وزارت علوم سطح علمی اهل فرهنگ و هنر را ارتقا دهند. کسی که این مصاحبه را بخواند تصور میکند که وزیر معرفی شده، فکر میکنند که مشکل ما مثلاً این است که کارگردانان ما دکتری نگرفتهاند و نقاشان ما عضو هیأت علمی نیستند و نویسندگان ما بیرون از نظام آکادمیک رشد کردهاند و پرورش یافتهاند. البته من هم با وزیر پیشنهادی موافقم که بخش عظیمی از مشکل فرهنگی و هنری ما به بیدانشی و بیسوادی مربوط میشود اما از اتفاق مشکل اینجاست که جبران این بیدانشی و بیسوادی کاری نیست که از عهده نظام آکادمیک برآید. اصلاً از این هم پیشتر میروم و عرض میکنم که مسبب اصلی بیدانشی و نابلدی و بیسوادی، خاصه در فرهنگ و هنر، همین نظام آکادمیک است که به مدرکگرایی و ناکارآمدی مشهور شده است. نویسنده، مهم نیست که عضو هیأت علمی باشد، یا نباشد، نقاش و فیلمساز و موسیقیدان هم نیازی نیست که دکتری گرفته باشند یا نه، مهم این است که ذوقشان آنقدر درست تربیت شده باشد و آنقدر دانش کافی داشته باشند که اطلاق لفظ هنرمند برازندهشان باشد. اینها مهم نیست، یعنی فعلاً موضوع ما نیست بلکه فعلاً مهم این است که این حرفهای وزیر آدم را نگران میکند که ذائقه و سلیقهای که به زودی سکان فرهنگ و هنر را به دست میگیرد، دکتر، مهندسانی را به وزارتخانه سرازیر میکند که میخواهند همت کنند و سطح علمی فرهنگ و هنر را ارتقا بخشند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 347]