واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > میرفتاح، سیدعلی - این روزها سری به دکههای روزنامهفروشی زدهاید؟ باور کنید حالتان بد میشود از کثرت عکس سوپراستعدادهای بیاستعدادی که از خود، بیلبوردهای تبلیغاتی برای برندهای مختلف ساختهاند. مظهر انحطاط فرهنگی را اگر بخواهید ببینید، همین روی جلد هفتهنامه و مجلههای زرد را که ببینید، همین تصویر سوپراستارهای پولساز بیهنر را که ببنید، همهچیز دستتان میآید... جز لباس و جز آرایش و جز ژستهای آبدوغخیاری و جز ابروهای نازکشده و جز بیدردی و بیهنری چیزی نمیبینید. من نمیدانم این لباسها اگر نباشند، این جوانان ترگل و ورگل چند میارزند؟ قصهاش یادتان هست؟ یادتان هست که یکی از عقلای مجانین به یکی از پادشاهانی که خود را غرق در لباسهای رنگین و زینتآلات پرزرق و برق کرده بود، چه گفت؟ میگویند این به آن گفت من چند میارزم؟ گفت فلان قدر. گفت فلانقدر فقط قیمت لباسهای من است؛ گفت: منظورم فقط همانها بود که چیز دیگری که قابل ارزش باشد، نمیبینم. آیا توی این تصاویر روی جلد مجلات اولترازرد، جز این لباسهای گران قیمت مارکدار، چیز باارزش دیگری میبینید؟یک وقت فکر نکنید من با این جوانانی که همای سعادت روی شانهشان نشسته و با هیچ ذوق و هنری تاسشان خوش نشسته و از این فیلم به آن فیلم و از این سریال به آن سریال دارند پول پارو میکنند، مشکل دارم. نه، چه مشکلی دارم، درست است که اگر سینما و تلویزیون حساب و کتاب داشت و متر و معیاری داشت، هیچکدام از اینها را نقش هفتم و هشتم هم نمیدادند، درست است که اینها صرفاً به جهت زیبایی چشم و ابرو و دماغ قلمی، به جوان اول فیلمها ارتقای مقام یافتهاند، درست است که اینها حتی بعد از سوپراستار شدن هم هیچ تلاشی برای بهتر شدن و بهتر بازی کردن و یاد گرفتن و تمرین و ممارست نمیکنند- اصلاً وقت این کار را ندارند. مگر مهمانیهای هرشبی و بیزینسهای پولساز وقتی برای «کار کردن هنرپیشه، روی خود» میگذارد؟- درست است که اینها کلهم اجمعین، غوره نشده مویز گشتهاند و اللهبختکی، ستاره تابناک سینمای بیدروپیکر شدهاند اما من که بخیل نیستم. بگذار حال کنند و صدبرابر اینکه درآوردهاند، دربیاورند. بگذار کیفشان را بکنند و حالا که خدا برایشان خواسته لذت دنیا را ببرند، اما مشکلم این است که به همین اندازه بسنده نکردهاند و تبدیل به نهادی از انحطاط فرهنگی و تفاخر به لباس و ماشین و مصرفزدگی بیحد و حصر شدهاند. روی جلد مجلهها، اینها را آرایش میکنند و لباسهای زشت و زننده مارکدار تنشان میکنند و عکس میگیرند. توی مجلات هم با آنها مصاحبه میکنند که کفششان چیست، یا مویشان را چه مدلی آرایش میکنند، یا کجا میروند که زیر سولاریوم بخوابند و برنزه شوند... از این مبتذلتر هم میشود؟ بعد هم جوانان بد بخت میروند و با حسرت این عکسها را نگاه میکنند و با حسرت بیشتر مصاحبه را میخوانند که چطور از روی دست این استادان مد و مصرف، مشق کنند که توی دل دخترها خود را عزیز کنند. سواد چقدر است، مهم نیست، کتاب چه خواندهاند، مهم نیست، شعور چقدر دارند، مهم نیست... تنها چیزی که مهم است همین خودشیفتگی آمیخته با برندهای گرانقیمت است که روز به روز هم دارد بدتر میشود. گناه این انحطاط را درست نیست که فقط به گردن چهار تا مجله زرد سودجو بیندازیم، انصاف این است که سینما و تلویزیون ما مسبب اصلی این بیهنرپروری و این چشم و ابروسالاری هستند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 186]