محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846734431
خانه ای به سستی خانه عنکبوت
واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: اگر در سرگذشت اقوام از گذشته تا به حال بنگریم، همواره افراد جاه طلب از جهل و نادانی بشر سواستفاده کرده و از آن جهت پیشبرد نیات پست خود استفاده کرده اند. افراد جاه طلب و فریبکار به هر وسیله ای خود را خیرخواه بشر معرفی میکردند و افراد با ایمان و راستگو را دروغگو و کذاب میخواندند. ضعف بزرگ انسانهای ناآگاه در این است که در تشخیص حق از باطل، ناتوانند.
به لطف پروردگار یکتا برای هر قومی فرستاده ای آمد که آن قوم را از تاریکی گمراهی به روشنایی دانایی سوق دهد. پیامبران و امامان همواره در پی آگاه نمودن انسان بودند و در مقابلشان افرادی در پی فریب مردم.
قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ
(فرعون) گفت پيامبري كه به سوي شما فرستاده شده ديوانه است. (27)
قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُمْ تَعْقِلُونَ
(موسي) گفت او پروردگار مشرق و مغرب و آنچه در ميان اين دو است ميباشد اگر شما عقل و انديشه خود را به كار ميگرفتيد. (28)
قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ
فرعون خشمگين شد و گفت: اگر معبودي غير از من برگزيني تو را از زندانيان قرار خواهم داد.(29)
قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُّبِينٍ
موسي) گفت: حتي اگر نشانه آشكاري براي رسالتم براي تو بياورم ؟ (۳۰)
قَالَ فَأْتِ بِهِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ
گفت: اگر راست ميگوئي آنرا بياور! (31)
فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُّبِينٌ
در اين هنگام موسي عصاي خود را افكند و مار عظيم و آشكاري شد. (۳۲)
وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاء لِلنَّاظِرِينَ
و دست خود را در گريبان فرو برد و بيرون آورد در برابر بينندگان سفيد و روشن بود. (۳۳)
قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ
(فرعون) به گروهي كه اطراف او بودند گفت: اين ساحر آگاه و ماهري است! (۳۴)
يُرِيدُ أَن يُخْرِجَكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ
او ميخواهد شما را از سرزمينتان با سحرش بيرون كند شما چه نظر ميدهيد؟ (۳۵)
آیات 27 تا 35 سوره شعرا
امام علی (ع) فرموده اند: همانا دین خدا به وسیله اشخاص و مردان سرشناس شناخته نمی شود، بلکه به نشانه ها و آیات الهی شناخته می گردد. بنابراین دستورات و نشانه های حق را بشناس تا در شناخت صاحبان حق گمراه نشوی.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ما ناگزير از تعامل با جهان امروز هستيم. جهان موجود، معلول جهان گذشته است. اگر دريابيم كه چرا جهان امروز اين.گونه شد، مي.توانيم بفهميم كه تغيير ممكن است يا نه، و اگر تغيير ممكن است، چگونه. ولي اگر چرايي وضعيت موجود را نفهميديم، مانند پزشكي هستيم كه بيماري را نشناخته.ايم و داروي ديگري به او مي.دهيم. اينكه مي.بينيد عالمان الاهي معمولاً در طول تاريخ، نسخه.هاي درست ارائه داده.اند، به اين دليل است كه بيمارشان را به درستي شناخته.اند.
آن هنگام كه امير مؤمنان(ع) صبر و بردباري پيشه مي.كند، يا آن هنگام كه دست به شمشير مي.برد، در هر دو وضعيت دقيقاً بيمار را شناخته است و نسخة دقيق را به كار مي.برد. يا آن هنگام كه علي ابن ابي.طالب (ع) بر جنگ با معاويه اصرار مي.ورزد، اما پس از شش ماه، امام حسن(ع) طي نامه.اي به معاويه همة قضيه را پايان مي.دهد و به مدينه بازمي.گردد، هر دو امام بيمار را مي.شناسند و بر مسير حوادث حركت مي.كنند.
به تاريخ دو گونه مي.توان نگريست: 1. نگرش مقطعي؛ در اين نوع نگرش، تاريخ را حوادثِ تكه تكه مي.بينيم كه هر مقطعي داراي عبرت.آموزي خاصي است؛ 2. نگرش با رابطة علي و معلولي؛ در اين نوع نگرش، تاريخ را زنجير به هم پيوسته و يك خط مي.پنداريم و حوادث هر دوره.اي را معلول حوادث دورة پيش مي.دانيم. اگر بپذيريم تاريخ يك زنجيره است و وضعيت امروز ما، معلول زنجيرة پيشين است، براي اينكه به وظيفة خود پي ببريم، بايد آن زنجيره را بشناسيم تا راهكار برخورد با اين معلول را بيابيم. در اين صورت، تاريخ يك ضرورت مي.شود و شناخت وضعيت موجود، تنها با شناخت رويدادهاي گذشته به دست مي.آيد.
در بحث تاريخ تسلسلي، وقتي تاريخ را خوانديد متوجه مي.شويد كه يهود، از چه تاريخي سرمايه.گذاري كرده و در نقاط مختلف حضور يافته و همچنان جلو آمده تا امروز كه مي.بينيم در نقطة خاصي جمع شده است. اين سير زنجيرة تاريخ، موضوع خارجي را به شما نشان مي.دهد. اين تنها يك تئوري ذهني نيست. در تاريخ، در خارج علت را مي.يابيم و مي.بينيم كه امروز بايد با آن چگونه مبارزه كرد. در سير تاريخ روي زنجيرة آن مي.رويم و امتداد زنجيره تا اين زمان را مي.يابيم و مي.فهميم كه اين زنجيره از كجا شكل گرفته و در برابر ما تجمع يافته است.
ما در تاريخ در پي دو چيز هستيم:
1. عبرت؛ بنابراين، اينكه تعداد فرزندان آدم(ع) چقدر بوده يا فرزندان ايشان چند بار مريض شدند و قامت آنها چقدر بوده، همانند ما بوده.اند يا نه؛ چيزهايي نيستند كه عبرت.پذير باشند؛
2. . يافتن علل حوادث و شناخت كامل.تر امروز؛ اگر به دنبال يافتن وضعيت موجود هستيم و اعتقاد داريم كه مسائل در طول تاريخ شكل گرفته تا به امروز رسيده، مي.خواهيم در پي علل شكل.گيري آن باشيم؛ بنابراين هر چيزي را كه در اين شكل.گيري مؤثر بوده، بررسي مي.كنيم و به چيزهايي كه در اين شكل.گيري مؤثر نبوده است، كاري نداريم.
مراد از "السلام عليك يا وارث آدم صفوه الله؛" (سلام بر تو كه وارث آدم هستي) که در زیارات آمده چیست؟
اگر بگوييد منظور اين است كه معصومان(ع) علم آدم(ع) را ارث برده.اند كه امامان معصوم علمشان بيشتر از آدم(ع) است. اگر بگوييد اموال حضرت آدم(ع) را ارث برده كه اين درست نيست. مي.توان گفت منظور اين است كه برنامه.اي كه آدم(ع) اجرا مي.كرد، از طريق پيامبران بعدي، به امام علي بن ابي.طالب(ع) و امامان پس از او، ارث رسيده است. بنابراين هر پيامبر سر سفرة كار پيامبر پيشين نشسته است. و طاغوتي هم كه با پيامبران مقابله مي.كرد، سر سفرة طاغوت پيشين نشسته بود و همين طور تا كنون ادامه دارد. پيامبران در مسير خويش در پي اجراي برنامه.هاي الاهي بوده.اند، شيطان و طاغوت در مبارزه با مسير حق، آسوده ننشسته.اند و همواره در خنثا كردن تلاش پيامبران تكاپو مي.كردند. اين همان رويارويي حق و باطل در تاريخ است كه همواره رو به گسترش است و زنجيره.وار در تاريخ ادامه مي.يابد. پس تاريخ يك زنجيره است.
حال اگر متوجه این سیر زنجیروار تاریخ شویم، مبارزات پی در پی برای کسب قدرت درون فرایندهای تاریخی را نیز درک میکنیم، مبارزه شومی که همواره شکل وجودی میابد و هنوز برای بیشتر مردم به رسمیت شناخته و درک نشده است. این عدم شناخت باعث میشود که افراد نا آگاه رویدادهای حال حاضر دنیا را گمراه کننده بدانند و به طور غیر منطقی هر خبری که از رسانه های تحت کنترل ارسال میشود را بپذیرند.
کسانی که خواهان قدرت و سلطه مطلق بر جهان هستند، دائما جاه طلبی شان را از همه کسانی که به شدت تحت تاثیر آنان هستند، پنهان کرده اند. چون اگر قدرت شناخته شده نباشد و خواستگاهش نیز پنهان باشد، همواره ایمن تر و موثر تر خواهد بود. به همین دلیل است که حکومتهای سلطه طلب همواره و مصرانه به دنبال پنهان کردن ماهیت خود از آنهایی بوده اند که در صدد شناخت و شناساندن آنان بوده اند. تلاش و انرژی بی اندازه ای توسط اربابان قدرت جهت پنهان کردن وجود و جاه طلبی شان از نظر عموم صرف شده است. به همین دلیل است که آنها در جوامع مخفی سکونت گزیده اند. آنها ظالمانه و وحشیانه از هویت واقعیشان محافظت کرده اند.
این سلطه طلبان سلسله سران رازآلودی هستند که امپراطوری تاریک جوامع مخفی را فرماندهی میکنند، کسانی که بخشی از شبکه بسیار بسته نسلهای شیطانپرست (لوسیفرین) هستند و دودمانشان عمیقا پیرو شیطان بوده است. آنها حتی بر "خاندان روتچیلد" که از شوراهای سازمان یافته جادوگری، فراماسونری و ایلومیناتی، شورای 13 نفره (شورای کاهنان اعظم)، و شورای 33 نفره (شورای استادان اعظم فراماسونری) تسلط دارند. شورای 33 نفره به عنوان شورای اصلی انجمن برادری مرگ عمل میکند.
در بالای هرم، چشم میبینید که نشانگر لوسیفر است، خدای جوامع مخفی. بالاترین بلوک، شورای 13 نفره است که شورای کاهنان اعظم نامیده میشود و فقط از خاندان روتچیلد انتخاب میشوند. بعد شورای 33 نفره است که همگی از بالاترین درجات فراماسونری هستند.
اعتقادات این اتحادهای کفرآمیز ریشه در آیین شیطانپرستی کهن دارد. در این آیین، فکر سازمان یافته ای یافت میشود که به دنبال اجرای دستور کار باستانی است، دستور کاری برای تشکیل یک امپراطوری جهانی، هوش اهریمنی که در سرتاسر جوامع مخفی نفوذ کرده و آن را بیرحمانه کنترل میکند. فکری که توده ها را هماهنگ کند، برنامه باستانی که هدف نهایی آن برقراری حکومتی جهانی تحت کنترل مستقیم است. شکل دهندگان این توطئه شرورانه کسانی هستند که نسل اندر نسل شیطان پرست بوده و بزرگترین نماینده های جادوگری (جادوی سیاه) و اعمال پست آیینهای بدخواهانه هستند.
این آیین شرورانه بسیار باستانی است. بواسطه این ارثیه شوم و به منظور تشکیل حکومت جهانی، این افراد بدکار به خیال خام خود توطئه از بین بردن قدرت بی نظیر منجی موعود را میچینند و خود را روسای پنهانی این جهان میدانند.
همین تفکر واهی در فلسطین و در زمان رسالت حضرت مسیح (ع)، توسط فرقه هایی از یهودیان که با حضرت عیسی (ع) مخالفت میکردند به نامهای فریسیان (Pharisees)، صدوقیان (Sadducees) و کاتبان (Scribes - قانونگذاران دینی)، جاری بود (1).
این تفکر شیطانی امروزه در خدمت کسانی است که به طبقه ممتاز موسومند.
صرفنظر از درک عموم از رهبران سیاسیشان و قدرت و اعتباری که از پارلمانهای به ظاهر مستقل کسب میکنند، قدرت واقعی در جوامع مخفی قرار دارد.
در بیان عالی آیین لوسیفرین: توطئه و دسیسه بسیار سری آیینهای رازآلود و حکومت جهانی، که بسیار باستانی است، آیین شیطان است.
این مطالب بحثی از روی احساسات و عواطف یا مبالغه و یا "تئوری توطئه" نیست، اینها "وجود مسلم توطئه" هستند.
اگرچه فراماسونری از اینکه به قدرتمندترین جامعه مخفی شهرت دارد لذت میبرد، اما از انجام کار بزرگ و وحشتناک ایجاد حکومت غاصبانه، عاجز و ناتوان است و در حقیقت شانس پیروزی ندارد. با اینکه در مقابل شبکه فراماسونری و مجموعه لژهای آنها جنبشهای انقلابی وجود دارند که با حکومت جهانی آنها مبارزه میکنند، آنها به شدت تلاش میکند که از مورد بررسی قرار گرفتن دور باشند و همواره مخفی و رازآلود بمانند.
این طبقه ممتاز، این توطئه بسیار پنهانی، این انجمنهای مخفی، در میان فراماسونری، ژزوئیت ها و جوامع مخفی و هر سازمانی که به آنها مرتبط است عوامل خود را دارند. آنها به طور سازمان یافته یهودیت را کنترل میکنند و بین یهودیان و غیر یهودیان تنش بوجود آورده و بهره برداری میکنند. آنها هستند که سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و ایالات متحده را با گماشتن افراد خود در پستهای کلیدی اداره می کنند. آنها افرادی را نیز در پستهای حساس واتیکان به کار میگمارند. آنها عواملی موثر در رسانه ها، آکادمی ها و خیلی از جنبشهای اجتماعی و احزاب سیاسی و اتحادیه های صنفی دارند. آنها مردم عادی را با ایجاد سیاست "راست" و "چپ" فریب میدهند، با این هدف که در نتیجه این بحثهای ایدئولوژیک، انرژی خلاق افراد شایسته را تخلیه کنند و باعث خستگی و سیاست زدگی و فریب مردم شوند.
سیاست سطحی "دو حزب" مخالف و رقابت بین آنها، فریبی است برای پوشاندن استراتژیهای اربابان قدرت. سیستم دو حزبی در ایالات متحده و بریتانیا، افسانه ای بیش نیست. هر دو طرف، "راست و چپ"، "سرمایه دار و کارگر"، "جمهوری خواه و دمکرات"، در بندگی این دسیسه قدرت هستند و قوانینی مصوب میکنند که نهایتا جهان را در حرکت بسوی نظم نوین جهانی به تصویر بکشد. اتفاقات در پارلمان، امروزه فقط یک نمایش خیمه شب بازی برای توده های ناآگاه است.
در نتیجه، خط سیر احزاب سیاسی انحرافی و ساختگی و نگرانی های کاذب، تحریکهایی هستند جهت گیج کردن و عدم درک درست واقعیتی که پیش روی ماست. بعلاوه آنها توجه مردم را به سمت موضوعات کم ارزش و دنیوی جلب میکنند و مردم را بیشتر غرق در دنیا میکنند.
امروزه نقل و نبات رسانه ها شده حواشی پیرامون خواننده ها و بازیگران و ورزشکاران و آگهی های تبلیغاتی لوازم آرایشی و داروهای افزایش و تقویت میل جنسی و وسایل فرم دهنده اندام و ......
(تنها دشمن قسم خوردة انسان، شيطان متكبر است. او براي گمراه ساختن انسان بايد ملاك.ها و معيارهاي ارزشي انسان را تغيير دهد.
لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَدر روي زمين بدي.ها را در نظرشان بيارايم و همگان را گمراه كنم؛ (سوره حجر، آيه 39)
شيطان آن قدر دنيا را تزيين مي.كند كه انسان در مقام اختيار، بين ارادة. خداوند و ارادة. خود،. ارادة. خود را برمي.گزيند.
خداوند متعال در پاسخ قسم او، فرمود:
قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْءومًا مَدْحُورًا لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَاز اين جا بيرون شو، منفور مطرود. از كساني كه پيروي تو گزينند و از همه شما جهنم را خواهم انباشت؛ (سوره اعراف، آيه 18)
و اين.گونه شيطان با آدمي دشمني آغازيد و عرصه رويارويي حق و باطل پديدار شد.)
سرتاسر تاریخ کسانی زندگی کرده اند که برای برقراری امپراطوری جهانی طرح و نقشه میکشیدند. کسانی که بخشی از نظام سری کهنی بودند که در سرتاسر تمام فرآیندهای تاریخی، جهت سرنگون ساختن همه قدرتها، طرح ایجاد بی نظمی و آشوب میکشیدند. این نظام سری کهن پشت آنچه که برخی محققان، طبقه ممتاز جهانی یا تشکیلات انگلیسی - آمریکایی مینامند پنهان میشوند، کسانی که نام عمومی تر شان در عباراتی مثل شورای روابط خارجی، کمیسیون سه جانبه، بیلدربرگ، موسسات بزرگ معاف از مالیات، سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا آشکار تر میشود. در حال حاضر طبقه ممتاز جهانی، در راس جنایات سازمان یافته قرار دارد. آنها اتحادیه جنایتکاری تشکیل داده اند و کارشان استثمار، اخاذی و کنترل است. یعنی با برانداری یکجای یک حکومت از طریق روند سیاسی، با ربا خواری، با دستور کاری بیرحمانه اومانیستی طراحی شده برای اینکه بشر را هم از لحاظ اخلاقی و هم معنوی منحط کنند، و با بدگمان کردن مردم نسبت به پاکی و نیکوکاری بشر از طریق رسانه ها و آکادمیهای تحت کنترل خود (تا درک و احساسات عموم را تغییر دهند)، این نظام سری کهن، شبکه شرورانه خود را در جهان برپا کرده است.
آنها با ایجاد و به کارگیری ترس و نفرت، که از طرحهای کهن طبقه ممتاز جدایی ناپذیرند، و با فریب و حیله قصد به دام انداختن بشریت را دارند. بنابراین جنگها و شایعات آغاز جنگ، اسلحه ای توانا جهت سرنگون کردن، فریب و ایجاد انحراف است. به همین دلیل است که حداقل از جنگ استقلال در شمال آمریکا به بعد، این فرقه شیطانی، جهت پیشبرد دستور کارش برای تحت اطاعت کامل و مطلق درآوردن بشریت، همه کشمکشها را مهندسی کرده است. انقلاب فرانسه (2) جنگهای ناپلئون (3)، جنگ فرانسه و پروس (4)، جنگ داخلی آمریکا (5)، انقلاب بلشویکی (bolshevik revolution) (6)، جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم، جنگ خونين شبه جزيره كره (7)، جنگ ویتنام، کره و تایوان، همه اینها میوه های تلخ این فرقه شیطانی است. کارهای تیره و تار آنها که مجموعا بزرگترین توطئه تاریخ است، در زشت ترین نوشته ادبی به نام پروتکل های دانشوران صهیون خلاصه شده است.
پروتکل های رهبران صهیون برای تسخیر جهانپروتکلها ظاهرا همان نقشه های حساب شده ای هستند که صهیونیستها برای تسخیر جهان پایه ریزی کرده اند. یکی از اصلی ترین موضوعاتی که این پروتکلها روی آن پا فشاری دارند این است که جوانان مسلمان و مسیحی را از اعتقادات و آرمانهای دینی خود دور کنند به طوری که با تضعیف اعتقادات جوانان مسلمانان، حکومت های اسلامی، دیگر نیرویی برای مبارزه صهیونیستها نداشته باشند و در نتیجه آن به راحتی از پای درآیند و همینطور با به فساد کشاندن جوانان مسیحی و سرگرم کردن آنها به شهوت رانی و هواهای نفسانی خود، حکومتهایی که بر کشورهای مسیحی حاکم هستند نیز به راحتی به تسخیر صهیونیستها درآیند.
این پروتکلها از مدتها پیش طراحی شده اند و در حال اجرا هستند و اینکه چرا در اختیار ما هستند به دلیل اشتباهی بود که یهودیان صهیونیست در سال 1897 مرتکب شدند و کنفرانس مخفی آنها در شهر بال سوئیس لو میرود و این پروتکلها به دست پلیس مخفی تزار روس می افتد.
اما با این حال باز هم اجرای آنها ادامه دارد و مدت زمان به نتیجه رسیدن این پروتکلها بیش از صد سال تخمین زده شده است و بنابراین درحال حاضر تیز درحال اجرا میباشد.
پروتکلها برنامه هایی هستند که سرمایه داران و اقتصاد دانان (متفکران و علمای) صهیونیست برای ویران کردن بنای مسیحیت، قلمرو پاپ و دست آخر اسلام، آنها را تنظیم کرده اند. یهودیان صهیونیست معتقدند که بعد از این ویرانی که به گفته اصحاب پروتکلها طی صد سال انجام خواهد شد، آنها بر جهان استیلا خواهند یافت و سلطنتی یهودی – داوودی برقرار خواهند کرد که با تدابیر و امکانات خود به یهودیان – با آنکه اقلیتی ناچیز هستند، امکان خواهد داد تا بر تمام جهان مستبدانه حکومت کنند و هیچ دینی، نه مسیحیت و نه اسلام، در کنار آیین یهودی – داوودی باقی نخواهد ماند.
متن پروتکلها به منظور قرائت در چند جلسه کنفرانس برای بحث و تصمیم گیری و تایید نهایی آماده شده بود که پلیس مخفی تزار روس به کنفرانس مزبور به ریاست تئودور هرتصل (بنیانگذار صهیونیسم) در شهر بال سوئیس برگزار شده بود (سال 1897) هجوم آورد و اوراق آنها را به تاراج برد.
صهیونیسم از نگاه صهیونیستهاصهیون در زبان عبری، به معنای پر آفتاب و نیز نام كوهی در جنوب غربی بیت.المقدس است. كوه صهیون زادگاه و آرامگاه داود پیامبر(ع) و جایگاه سلیمان (ع) بود. گاه این واژه نزد یهودیان به.معنای شهر قدس، شهر برگزیده و شهر مقدس آسمانی به.كار می.رود؛ ولی در متون دینی یهود، صهیون به آرمان و آرزوی ملت یهود برای بازگشت به سرزمین داود(ع) و سلیمان(ع) و تجدید دولت یهود اشاره دارد؛ به.عبارت دیگر صهیون برای یهود، سمبل. رهایی از ظلم، تشكیل حكومت مستقل و فرمانروایی بر جهان است؛ ازاین.رو یهودیان خود را فرزندان صهیون می.دانند.
صهیونیسم به جنبشی گفته می.شود كه خواهان مهاجرت و بازگشت یهودیان به سرزمین فلسطین و تشكیل دولت یهود است. صهیونیسم مانند شووینیسم (ناسیونالیسم.افراطی) است كه با خوار شمردن ملت.ها و نژادهای دیگر و با غلو در برتری خود، درپی دستیابی به قدرت سیاسی است. این جنبش در نیمة نخست قرن سیزدهم ش./ نیمة دوم قرن نوزدهم م. در اروپا پا به عرصة حیات گذاشت؛ ولی واژة صهیونیسم، نخستین بار ازسوی «تئودور هرتصل» به كار رفت و سپس «ناحوم.ساكولو» ـــ مورّخ صهیونیست ـــ در كتاب «تاریخ صهیونیست» از آن سخن گفت.
سخن پایانیاربابان قدرت، سلسله مراتب رازآلودی که درحال حاضر زنده هستند، وارثان دستور کار سری باستانی جهت تشکیل امپراطوری جهانی هستند. دستور کار مهیبی که توسط جوامع مخفی پرورش یافته و ترویج داده شده است.
اما مقاومتی جهانی و بویژه بین مسلمانان شکل گرفته و یا درحال شکل گیریست که برای مبارزه با این قدرت شوم به پا خواسته اند. اکنون زمان دانایی و معرفت است، زمان تشخیص و تمییز و بصیرت است، زمانی است که باید بیدار بود و از شستشوی مغزی که توسط فرقه شیطان صورت میگیرد، جلوگیری کرد. آنهایی که نمیتوانند این وجود کمین کرده را دریابند مستقیما تحت کنترل امپراطوری تاریکی درآمده اند، امپراطوری که خواهان حکومت مطلقه و ديکتاتورى جهانی است. آنان بندگان شیطان هستند و به دنبال ایجاد جهانی سرشار از کفر و توهین به مقدسات.
آنان قصد دارند به نقطه ای در تاریخ برسند که همه افراد در سازمانها از اعضای جوامع مخفی باشند. درواقع میخواهند شرط ورود در هر سازمانی، در وحله اول عضویت در فراماسونری، جمجمه و استخوان، ژزوئیت، شوالیه های کلمبوس، اپوس دئی، ایلومیناتی و فرقه های دیگری باشد که به واسطه دستور کار یکسانشان به هم گره خورده باشند.
اما آنها فریب بزرگی خورده اند. آنها خداوند و قدرت لایتناهی خداوند را نشناخته اند، آنان وعده پروردگار یکتا را نفهمیده اند و نمیفهمند که «وَعْدَ اللّهِ حَقًّا».
أعوذ بالله من الشيطان الرجيم
لا يُقَتِلُونَكمْ جَمِيعاً إِلا فى قُرًى محَصنَةٍ أَوْ مِن وَرَاءِ جُدُرِ بَأْسهُم بَيْنَهُمْ شدِيدٌ تحْسبُهُمْ جَمِيعاً وَ قُلُوبُهُمْ شتى ذَلِك بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ (14)
آنها هرگز با شما به صورت دستجمعى نمى جنگند جز در دژهاى محكم يا از پشت ديوارها! پيكارشان در ميان خودشان شديد است (اما در برابر شما ناتوانند) به ظاهرشان مينگرى آنها را متحد مى بينى در حالى كه دلهاى آنها پراكنده است اين به خاطر آن است كه قومى بيعقلند.
كَمَثَلِ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ قَرِيبًا ذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (15)
كار اين گروه از يهود همانند كساني است كه كمي قبل از آنها بودند، طعم تلخ كار خود را چشيدند و براي آنها عذاب دردناك است.
كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ (16)
كار آنها همچون شيطان است كه به انسان گفت كافر شو (تا مشكلات تو را حل كنم!) اما هنگامي كه كافر شد گفت: من از تو بيزارم، من از خداوندي كه پروردگار عالميان است بيم دارم!
فَكَانَ عَاقِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِي النَّارِ خَالِدَيْنِ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاء الظَّالِمِينَ (17)
سرانجام كار آنها اين شد كه هر دو در آتش دوزخند، جاودانه در آن ميمانند، و اين است كيفر ستمكاران.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (18)
اي كساني كه ايمان آوردهايد! از مخالفت خدا بپرهيزيد، و هر انساني بايد بنگرد تا چه چيز را براي فردايش از پيش فرستاده، و از خدا بپرهيزيد كه خداوند از آنچه انجام ميدهيد آگاه است.
وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (19)
و همچون كساني كه خدا را فراموش كردند و خدا نيز آنها را به خود فراموشي گرفتار كرد نباشيد، و آنها فاسق و گنهكارند.
لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ (20)
هرگز اصحاب دوزخ و اصحاب بهشت يكسان نيستند، اصحاب بهشت رستگار و پيروزند.
لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (21)
اگر اين قرآن را بر كوهي نازل ميكرديم ميديدي كه در برابر آن خشوع ميكند و از خوف خدا ميشكافد! و اينها مثالهائي است كه براي مردم ميزنيم تا در آن بينديشند.
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ (22)
او خدائي است كه معبودي جز او نيست، از پنهان و آشكار آگاه است، و او رحمان و رحيم است.
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ (23)
او خدائي است كه معبودي جز او نيست، حاكم و مالك اصلي او است، از هر عيب منزه است، به كسي ستم نميكند، به مؤمنان امنيت ميبخشد، و مراقب همه چيز است، او قدرتمندي است شكست ناپذير كه با اراده نافذ خود هر امري را اصلاح ميكند، او شايسته بزرگي است. خداوند منزه است از آنچه شريك براي او قرار ميدهند.
هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (24)
او خداوندي است خالق، و آفرينندهاي بيسابقه، و صورتگري است (بي نظير) براي او نامهاي نيك است، و آنچه در آسمانها و زمين است تسبيح او ميگويند، و او عزيز و حكيم است.
آیات 14 تا 24 سوره حشر --------------------------------------------------------------------------------------------------------------
فایل صوتی سخنرانی دکتر عباسی در مورد پروتکلهای صهیون را میتوانید از لینک زیر دریافت کنید. پیشنهاد میشود حتما این فایل را دانلود کرده و گوش دهید
http://parsaspace.com/files/19389848...bbasi.mp3.html
همچنین متن کامل پروتکلهای صهیون را از لینک زیر میتوانید دریافت کنید
http://parsaspace.com/files/84389848..._Zion.pdf.html
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پاورقی ها
1) توضیحاتی در مورد فریسیان و صدوقیان برگرفته از سایت حوزه
در روزگار عیسی، گروههای گوناگون دیانت یهودی اهمیتی یکسان برای شریعت و سیاست قائل نبودند. عمده ترین گروههای یهودیت رسمی، عبارت بودند از صدوقیان (Sadducees) و فریسیان (Pharisees). صدوقیان گروهی اشرافی و عمدتا روحانی بودند که به منظور حفظ سنن دینی با امپراتوری روم همکاری کردند. آنان در دعا و نیایش همگانی در معبد سلیمان تأثیر بسزایی باقی گذاشتند، اما در میان عامه مردم چندان طرفداری نیافتند. صدوقیان صرفا شریعت مکتوب (اسفار خمسه و به میزانی کمتر کتب انبیای عهد عتیق) را قبول داشتند و آن را در ظاهر رعایت میکردند. آنان هراسی از فرهنگ یونانی به خود راه نمی دادند، چرا که اعتقاد داشتند خداوند اخلاقیات کتاب مقدس را در میان غیر یهودیان نیز اشاعه داده است. صدوقیان در تلاش برای حفظ موجودیت قوم یهود، بسیاری از اعمالی را که فریسیان بسیار مهم تلقی می کردند، کم اهمیت جلوه دادند.
فریسیان گروهی غیر روحانی و با نفوذتر از صدوقیان بودند. ایشان اعقاب مؤمنانی بودند که در دوران پس از جنگ استقلال مکابیان (حدود سال ۱۲۵ پیش از دوره مشترک) به دفاع از دین خود پرداختند و در مخالفت با شیوع فرهنگ یونانی، ثابت قدمانه بر شریعت صحه گذاردند. فریسیان که بر مطالعه دقیق تورات اصرار می ورزیدند، در همه جای فلسطین حضور داشتند وکنیسه هایی را که یهودیان خارج از بیت المقدس در آنها برای عبادت و مطالعه گرد هم می آمدند، تحت نفوذ خود درآورده بودند.گر چه آنان از دیرباز به شدت میهن پرست بودند، لیکن در زمانه عیسی توجه آنها عمدتا به شریعت یهودی (تورات) معطوف بود.
فریسیان به طور غریزی جزئیات شریعت را مو به مو رعایت می کردند. عیسی با این غریزه تخالف می ورزید، زیرا اعتقاد داشت که نص شریعت می تواند به زیان روح آن باشد. امروزه نگرش محققان درباره فریسیان، تأیید آمیزتر از نگرش نسلهای گذشته مسیحیان. فریسیان تنها گروه از رهبران دینی بودند که پس از تخریب معبد سلیمان و تبعید بنی اسرائیل به دنبال سرکوب شورش یهودیان در سال ۷۰ دوره مشترک توانستند به بقای خویش ادامه دهند. آنگاه که مناسک دینی و مراسم قربانی کردن در معبد دیگر ممکن نبود، فریسیان بیش از پیش عبادت و مطالعه در کنیسه ها را ترویج کردند. دیری نگذشت که آنان مجموعه سنن شفاهی را تدوین کردند، مجموعه ای که دریهودیت «میشنا» (Mishnah) و تلمود (Talmud) نام گرفت. بدین ترتیب فریسیان مبدع یهودیتی بودند که در دوره مشترک (تاریخ مشترک مسیحیان و یهودیان) سلطه داشته است.
2) در سال 1789 ميلادي، در فرانسه، انقلابي روي داد كه معروف به “انقلاب كبير فرانسه” شده است. به مدت 10 سال این کشور دچار هرج و مرج شد. لویی شانزدهم در سال 1792 اعدام شد و سرانجام، در سال 1799، هنگامی که ژنرال ناپلئون بناپارت به قدرت رسید، انقلاب پایان پذیرفت.
اين انقلاب را فراماسونرها و طرفداران ايده.هاي بورژوازي رهبري كردند و در متن “پروتكل.هاي صهيون” آمده است كه: «ما اين انقلاب را “انقلاب كبير” ناميديم».
شرح این بند که در پروتکل سوم آمده به شرح ذیل است:
هنگامى كه توده هاى مردم مى بينند كه تمام امتيازها زير عنوان آزادى به آنها اعطاء مى شود، تصور مى كنند كه مى توانند رهبرى جهان را به دست گيرند. ولى به زودى خود را به راهنمائى ما نيازمند مى بينند و دو دستى قدرت را در اختيار ما مى گذارند و رهبرى تام الاختيار امور را به دست ما مى سپارند. اگر انقلاب فرانسه را به ياد آوريم، در مى يابيم كه عنوان و لقب كبير را ما به آن داديم، مقدمات آنرا ما فراهم كرديم و خلاصه آنكه طراحى آنرا ما به عهده گرفتيم.
3) اقدامات ناپلئون بطور خلاصه و فهرست وار به شرح زیر است:
1795: ناپلئون، مسئول دفاع از پاریس در برابر شورشیانی است که می خواهند حکومت انقلابی را سرنگون کنند. او فرمانده نظامی پاریس می باشد.
1796: ناپلئون به سرپرستی سپاهی برای جنگیدن با اتریشی هادر ایتالیا فرستاده می شود. او سربازان روحیه باخته را سازماندهی می کند و با پیروزی وارد شهر میلان می شود. فرانسه بر شمال کشور ایتالیا تسلط می یابد.
1797: در یک جنگ هوشمندانه، ناپلئون با سپاهی اندک و تجهیزاتی کم به نیروهای اتریشی حمله می کند و آنها را شکست می دهد و به اتریش فشار می آورد که سرزمین بیشتری در منطقه رود راین در اختیار فرانسه بگذارد و فرانسه اجازه می یابد که بر بلژیک تسلط داشته باشد.
1798: ناپلئون در خاورمیانه نیرو پیاده می کند. او قصد دارد مصر و سوریه را تصرف کند اما در یکم اوت، آدمیرال انگلیسی بنام هوراشیو نلسون ناوگان جنگی فرانسه را در نبرد نیل نابود می کند.
1799: ناپلئون به فرانسه برگشته و قدرت را در دست می گیرد و خود را به عنوان اولین کنسول منصوب می کند.
1800: ناپلئون به ایتالیا حمله کرده و اتریشی ها را زا آنجا بیرون می راند. و سال بعد با آنها صلح می کند.
1802: ناپلئون خود را بعنوان کنسول اول کشور منصوب می کند. جنگ بین انگلستان و فرانسه پایان می یابد و برای مدت ده سال در صلح زندگی می کنند. ناپلئون تمام قدرت خود را برای سازماندهی و ترمیم کردن خرابی های گذشته دوران انقلاب معطوف می دارد.
1803: جنگهای ناپلئونی آغاز می شود. ناپلئون خود را برای حمله به انگلستان آماده می کند؛ و حدود 2000 کشتی را در سواحل اطراف بولون جمع می کند.
دوم دسامبر 1804: از پاپ دعوت می شود که برای مراسم تاجگذاری امپراتور بناپارت در کلیسای بزرگ نوتردام شرکت کند، اما در آخرین لحظات ناپلئون تاج را از دست پاپ می گیرد و خود شخصا تاجگذاری می کند.
1805: ناپلئون خود را پادشاه ایتالیا می کند. اتریش و پروس و انگلستان متفقا علیه فرانسه متحد می شوند. انگلستان در دریا نیروهای فرانسوی و اسپانیایی را در نبرد ترافالگار شکست می دهد، اما ناپلئون، اتریش و پروس را در دوم دسامبر در نبرد استرلیتز شکست می دهد.
1808: ناپلئون به اسپانیا حمله کرده و سعی می کند که برادر خود ژوزف را به عنوان پادشاه آنجا منصوب کند. اما اسپانیائی ها شورش می کنند. انگلستان ، پرتغال، اسپانیا و اتریش علیه فرانسه در جنگ پنی سولا با یکدیگر متحد می شوند.
1809: ناپلئون، اتریش را شکست می دهد و با آنها صلح برقرار می کند، اما انگلیسی ها در اسپانیا باقی می مانند و ناپلئون نه می تواند آنها را از آنجا بیرون کند ونه می تواند اسپانیائی ها را شکست دهد.
1812: ناپلئون با سپاه بزرگی، در حدود پانصد هزار نفر به روسیه حمله می کند وتمام راههائی که به مسکو ختم می شود را تسخیر می کند، اما زمستان او را مجبور به بازگشت می کند و در اثر گرسنگی، سرما و نبرد سربازان او کشته می شوند و تنها سی هزار نفر بر می گردند.
1813: پروس، روسیه، ایتالیا، اتریش و سوئد علیه فرانسه با یکدیگر متحد می شوند. ناپلئون در نبرد لایپزیک، شانزدهم تا نوزدهم اکتبر، کاملا شکست می خورد.
1814: ناپلئون قدرت را از دست می دهد و به جزیره الب مدیترانه تبعید می شود.
1815: ناپلئون از تبعید فرار کرده و به فرانسه بر می گردد و سپاهی تشکیل می دهد. او در هجدهم ژوئن در نبرد واترلو شکست می خورد؛ یعنی تقریبا صد روز بعد از آمدن به فرانسه دوباره قدرت را واگذار می کند و به جزیره کوچکی در جنوب اقیانوس اطللس بنام سنت هلن تبعید می شود.
پنجم مه 1821: ناپلئون در جزیره سنت هلن می میرد.
به طور کلی از سال 1804 که او خود تاجگذاری کرد، یک دیکتاتور تمام عیار بود.
4) جنگ فرانسه و پروس به دومین امپراطوری در فرانسه پایان داد و منجر به شکل گیری امپراطوری در آلمان شد.
5) آمريكا با انتخاب رئيس جمهور جمهوريخواه خود، آبراهام لینکلن، كه از نيمه شمالي كشور برخاست دچار تنش شده بود. اما آبراهام لينكلن پس از انتخاب شدن شعارهاي تبليغاتي خود را بر اين امر استوار ساخت كه مي خواهد همه با هم برابر باشند و نبايد تفاوتي ميان افراد باشد. راهيابي لينكلن به كاخ سفيد با اعتراض و قهر بسياري از كارمندان دولت كه جنوبي بودند رو به رو شد. لينكلن پس از به دست گرفتن مقام رياست جمهوري، وزير امور خارجه و معاونش را از حزب جمهوريخواه انتخاب كرد و اين انتخاب ها خشم جنوبي ها را بيش از پيش در پي داشت. جنوبي ها با جمع شدن در شهر ريجموند در ايالت ويرجينيا طي كنفرانسي تصميم بسيار مهمي را اتخاذ كردند. آنها با اين استنباط كه سياست هاي در حال حاضر دولت مخالف منافع و آينده آنهاست و آنها خود به ميل و اختيار خود عضو اتحاديه ايالت هاي آمريكا شده اند، قصد دارند از دولت فدرال جدا شده و بنيان دولت مستقلي را بريزند. ايالت هاي جنوبي با انتخاب رئيس جمهور و پرچم جديد و حمله به برخي از مواضع و پايگاه هاي دولتي عملا اقدام را به اطلاع عمومي رسانيدند.
طی اين جنگ يازده ايالت جنوبی آمريکا از اتحاديه شمال جدا شدند و ائتلاف يا کنفدراسيون ايالت های جنوبی را با هدف حفظ يک نظام اقتصادی که بر اساس کشاورزی و برده داری بنا شده بود، تشکيل دادند. نيروهای ائتلاف جنوب با آتش گشودن بر روی نيروهای اتحاديه شمال در شهر فورت سامتِر جنگ داخلی آمريکا را آغاز کردند. چهار سال بعد نيروهای ائتلاف جنوب تسليم شدند. در جنگهای داخلی آمریکا 618 هزار نظامی ( 258 هزار جنوبی و 360 هزار شمالی ) کشته شدند. ویرانی وسیع و تلفات غیر نظامی چندین برابر نیروهای نظامی بود. ایالت.های شمالی به رهبری آبراهام لینکلن از حزب جمهوری.خواه و یازده ایالت جنوبی تحت فرمانروایی رئیس.جمهور جفرسون دیویس بودند.
در حالي كه جنگ به بهانه آزادي بردگان شروع شده بود اين قشر از جامعه آمريكا هنوز در وضعيت فلاكت باري به سر مي بردند. جنوبي ها هنوز هم از آنها بهره گيري مي كردند و بسياري از شمالي ها نيز به آنان به چشم عوامل شروع جنگ نگاه مي كردند.
جنگ داخلي آمريكا ميدان بسياري از تجربه هاي نوين جنگي بود، تاكتيك ها و رزم هايي كه از زمان ناپلئون به وجود آمده بود در اين جنگ ها شكسته شد. خطوط گسترده راه آهن كه شمالي ها به شدت و با وسعت فراوان از آن بهره مي گرفتند، انتقال نيرو و تجهيزات را به مناطق درگيري سريع تر مي كرد. توپ ها و تفنگ هاي جديدي كه به خصوص توسط مخترعان و مبتكران صنعتگر شمالي ساخته شد در سرنوشت جنگ تاثير بسيار بسزايي داشت.
چندي پس از پايان جنگ آبراهام لينكلن كه به همراه همسرش به تماشاي نمايشنامه اي رفته بود مورد حمله يك جنوبي طرفدار برده داري قرار گرفت و كشته شد. اما در جنگ هاي داخلي آمريكا، اين نيروي صنعتگر شمال بود كه توانست به پيروزي برسد و آمريكاي نوين را براساس انديشه هاي سرمايه داري مدرن شكل بخشد. جنگ هرچند ويراني هاي بسياري به بار آورد اما در نتیجه آن ارتش آمريكا به يك ارتش حرفه اي داراي تجربه تبديل شد و خود را آماده كرد تا در آينده براساس همين آموزه ها و آموخته ها در دنياي جديد نقش ايفا كند.
روزنامه اعتماد ملي، شماره 429 به تاريخ 14/5/86، صفحه 8 (تاريخ)
6) در شب 6 و بامداد 7 نوامبر سال 1917 ميلادي براساس تقويم گريگوري، بلشويک ها براساس يک نقشه طراحي شده مراکز عمده تصميم گيري و مهم شهر پتروگراد «سنت پترزبورگ» پايتخت روسيه را تصرف کردند. اين کودتا که بدون حمايت واقعي مردم انجام شد در واژگان بلشويک ها (که بعدها کمونيست ناميده شدند) انقلاب اکتبر نام گرفت.
ابتکار اين کودتا به 23 اکتبر، حدود دو هفته قبل از انجام آن (براساس تقويم گريگوري) سال 1917 ميلادي بازمي گشت.
در اين روز، لنين، رهبر بلشويک ها مخفيانه پناهگاهش در فنلاند را براي شرکت در يک کميته مرکزي حزبش ترک کرد.
او در جلسه کميته لزوم شورش مسلحانه را به تصويب رساند و بر اجراي آن تاکيد کرد.
لنين مي خواست دموکراسي نوپاي روسيه که چندماه قبل از اين تاريخ با سقوط امپراتوري تزاري برقرار شده بود را سرنگون کرده و با الهام از اصول مارکسيستي يک ديکتاتوري پرولتاريا را در روسيه برقرار سازد.
لنين پس از خاتمه جلسه فورا به پناهگاهش در فنلاند بازگشت و تروتسکي معاونش عهده دار تدارک اين شورش مسلحانه شد.
الکساندر کرنسکي، رئيس دولت موقت روسيه، تصور نمي کرد که گروه کوچک بلشويک ها يک خطر بالقوه براي دموکراسي نوپاي روسيه باشند.
با اين حال ، بلشويک ها علي رغم تعداد نسبتا اندک از نظر تبليغات و شعارهاي فريبنده بسيار فعال بودند.
آنها توانستند با ترويج 3 شعار بسيار موثر بسياري از سربازان پادگان پتروگراد را به سوي خود جذب کنند: «صلح فوري»، روسيه در آن زمان در کنار دموکراسي هاي غربي عليه امپراتوري آلمان و اتريش مي جنگيد، «زمين براي دهقانان»، «تمام قدرت براي سويت ها»، سويت ها در زبان روسي به مفهوم شوراها يا هيات هاي تصميم گيري بودند و از نظر دموکرات هاي واقعي سويت ها در حکم دستيابي به يک دموکراسي حاکم محسوب مي شدند.
روزنامه جام جم، چهارشنبه 15 آبان 1387
7) شبه جزیره از ۱۹۴۵ به دو قسمت شمالی تحت نفوذ روسها و جنوبی تحت نفوذ آمریکا تقسیم شده بود، اما نیروهای قسمت شمالی با تحریک روسها و چینی ها تصمیم گرفتند « مرز قراردادی» را از بین ببرند.
در ۲۵ ژوئن سال ۱۹۵۰ نیروهای تحت فرمان حکومت کمونیستی کیم ایل سونگ در منطقه شمالی شبه جزیره کره تهاجم خود را برای تصرف منطقه جنوبی آغاز کردند. ایالات متحده آمریکا در همان روز از طریق شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه ای را به تصویب رساند که بر اساس آن، نیروهای سازمان ملل متحد با ارتش کره شمالی وارد جنگ شدند. از آنجا که بخش عمده نیروهای سازمان ملل را سربازان آمریکایی تشکیل می دادند، جنگ کره به جنگ آمریکا علیه کمونیست ها در شرق آسیا تبدیل شد
روزنامه جام جم، چهارشنبه 6 مرداد 1389
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 548]
-
گوناگون
پربازدیدترینها