واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
كار و بار ساختمان پزشكان اين روزها گرفته است. حالا كمتر كسي ديگر از ديگري مي پرسد بهنام تشكر را مي.شناسيد؟همان نيما افشار سريال ساختمان پزشكان. سريالي كه اين بار متفاوت از كار قبلي كارگردانش است. سروش صحت در ساختمان پزشكان خيلي با سروش صحت چهارخونه فرق كرده است. اما ما با او فقط درباره ساختمان پزشكان حرف نزديم. خودتان بخوانيد.
سروش
از حاشيه شروع نكنيم. مهم.ترين ويژگي ساختمان پزشكان به نظر شما چيست؟
يك تيم خيلي خوب در همه زمينه ها. تيم نويسنده هاي خوب با سرپرست خوب، بازيگران، تهيه كننده، كارگردان تلويزيوني و گروه تصوير.
مگر در بقيه كارها اين تيم خوب نيست؟
بگذاريد يك مثال بزنم. شايد راز موفقيت تيم سپاهان هم همين است . در آن تيم شايد يك بازيكن شاخص پيدا نكنيد. همه شاخص هستند و به عنوان يك تيم شاخص هستند.
شما اصفهاني هستيد؟
من كه اصفهاني هستم اما اين مثال را به خاطر اصفهاني بودنم نزدم. به عنوان يك تيم گفتم. در سپاهان همه در خدمت هدف تيمي هستند. دفاع به هافبك.ها كمك مي.كند. آنها به خط حمله كمك مي.كنند. خط حمله به دو برمي.گردد و به دفاع كمك مي.كند و حالا مربي و بدنساز و...يك تيمي است كه درست كار مي كند.
يعني به نظرتان داشتن استارها مهم نيست. مثلا داشتن يك ليونل مسي؟
ببينيد وقتي ما داشتيم كار مي كرديم با وجود پيمان قاسم.خاني خيالم از بابت متن.ها راحت بود. درباره توانايي تيم بازيگري هم مطمئن بودم. درست است چهره نبودند اما من توانايي.هايشان را ديده بودم. از تك تك عوامل آسوده بودم. از بابت خودم هم به اين جهت كه تجربه.ام بيشتر شده و به سليقه.ام نزديك.تر شدم هم مطمئن بودم ولي بعد از همه اين اجزا اينكه اين تيم با هم و كنار هم درست كار كنند، مهم بود. شما پرسيديد مهم.ترين چيز وگرنه معتقدم براي بعضي كارها شايد استار لازم باشد.
چند وقت پيش يك مصاحبه از عليرضا خمسه مي.خواندم. به عنوان استخوان خرد كرده كمدي؛ معتقد بود ما در تصوير چيزي به اسم طنز نداريم. كمدي داريم و گونه.هاي آن را. طنز مقوله ادبياتي است. به هر حال اما اين اصطلاح متداول شده. ساختمان پزشكان بيشتر طنز است يا كمدي؟
من به خدا خيلي خوب اين تعريف ها را بلد نيستم و اگر آدم بتواند تمايزي براي اينها قائل شود، بين طنز و هجو و هزل و فكاهي و كمدي ، يا حتي بين طنز فاخر و غيرفاخر و انواع كمدي را خوب بشناسد خوب است. اما من خيلي به اينها تسلط ندارم. من برايم مهم است كه مخاطب كار را دوست دارد يا نه.
اما آن.چيزي كه مي گوييد به سليقه.تان نزديك شده در كار ساختمان پزشكان اين است كه ما كمتر برخورد تيپ گونه اي را كه در آثار طنز مي بينيم با آن رو.به.رو هستيم. حتي نقشي كه شقايق دهقان بازي مي.كند و مي.تواند تيپيكال.ترين نقش باشد هم رگه.هايي از اينكه فراتر از آن رفته را دارد.
بيشتر يك كاريكاتور است. خب، من اين مدل شخصيت.سازي را بيشتر دوست دارم.به.رغم اينكه در چهارخونه آنگونه بوديم اين بيشتر به سليقه.ام نزديك است.
اين مسئله، اين سختي را به وجود مي آورد كه موقعيت.ها را به سمت كمدي ببريد.
بله، قصه بايد بار كميك داشته باشد و روابط في مابين و همين طور ديالوگ ها. يعني ديگر آدم.ها به خاطر اينكه في.نفسه تيپ هستند باحال نيستند. بايد در يك داستان و شرايطي قرار بگيرند و حرف هايي بزنند كه بار كميك داشته باشد و اين خيلي لذت بخش تر است.
يا ماندگار تر. نيما افشار ماندگاري بيشتري در ذهنمان دارد و نقطه قوت ديگر اين مجموعه ديالوگ.هاست كه حساب شده و طراحي شده است و خب مجموعه شخصيت ها و موقعيت و قصه و ديالوگ از مخاطب خنده مي.گيرد، نه هر كدام به تنهايي.چقدر شما و پيمان قاسم.خاني نقش داشتيد در اين روند؟
خيلي خوشحالم. اگر در لحظاتي اين اتفاق افتاده خيلي خوبه.طرح اوليه متعلق به پيمان و محراب قاسم.خاني بود. زماني كه من دعوت به كار شدم سه قسمت نوشته شده بود. بازيگرها انتخاب نشده بودند. من با پيمان و محراب سال.هاست دوستي داريم و كار كرده.ايم و خيلي مواقع در يك تيم نويسندگي بوديم. سليقه همديگر را مي شناسيم. خيلي با سليقه من آن شكل اوليه منطبق نبود، دور هم نبود. اما گروه چهار نفره من و پيمان و محراب و آقاي چگيني زود به نتيجه رسيديم و انتخاب بازيگر را شروع كرديم. تقريبا طولاني ترين مرحله كار ما هم همين بود و يك ماه طول كشيد و چهار نفر هم درباره هر كدام از شخصيت ها صحبت مي كرديم.
اما اينكه سراغ بازيگران تئاتري برويد ايده چه كسي بود؟
ما مي خواستيم از بازيگران توانايي استفاده كنيم كه خيلي هم كليشه نقش.ها نشده باشند و هواي تازه اي باشند. من و پيمان، بهنام تشكر را مي شناختيم. يك تئاتري از او ديده بوديم به اسم خداي كشتار و من يك فيلم سينمايي بازي كردم كه اكران نشده و در آن بهنام بازي مي كرد. من و پيمان كاملا نسبت به او مطمئن بوديم. آقاي چگيني اصلا نمي.شناختش اما در همان جلسه اول گفت درست.ترين انتخاب است. حالا مرحله بعد متقاعد كردن مسئولين تلويزيون براي اين انتخاب.ها بود. اينكه به هر حال اينطور به نظر مي آمد كه نقش اول را يك چهره ناشناخته بازي مي.كند و اين ريسك داشت. اما ما كاملا مطمئن بوديم آنقدر كه سعي كرديم از اين سابقه استفاده كنيم و پاي انتخاب بايستيم.
يعني مجبور بوديد مديران شبكه را متقاعد كنيد؟
به هر حال كاري كه از يك شبكه هر شب پخش مي.شود اهميت دارد و اين ريسك بالايي است كه با اين هزينه.اي كه مي.شود نقش اولش براي مخاطب ناآشناست. اين اعتماد زيادي بود كه مدير فيلم و سريال و مدير شبكه به ما كردند.
اتفاقا تكراري بودن چهره ها ديگر جواب نمي.دهد و شايد مديران شبكه در اين ميان نقش دارند كه همه سراغ چهره هاي تكراري مي روند.به.هر حال مجاب كردن مديران زمان مي برد.
خب، من از اين نظر مي توانم يك عده را بفهمم. ما خيالمان راحت بود. اما اگر جواب نمي داد خيلي بد مي شد. به هر حال شما بايد فكر كنيد براي مخاطب بالقوه 70 ميليوني كار مي.كنيد. طبيعي است به اين نكته هم فكر كنند.
حالا با توجه به اينكه بازخورد اين ريسك خوب بود آيا شاهد ورود چهره هاي جديد به اين عرصه مي.توانيم باشيم؟حالا با توجه به اين نكته كه معاون سيما اعلام كرد مي.خواهند به برنامه هاي طنز بها بدهند.
البته من فكر مي كنم بازيگران قديمي هم محبوبند هم توانا. اگر توانا نبودند محبوب نمي شدند. شايد بد نباشد در تركيب جديد و مناسبات جديد دوباره معرفي شوند. يعني آدم هاي جديد عكس.العمل هاي جديد مي آورد. بازيگر جديد براي ما تازه كشف مي شود.
اساسا فكر مي كنيد چقدر به طنز نياز دارند؟
خيلي. هيچ وقت اين ژانر از مد نمي افتاد. در دنياي امروز به آرامش و خنده نياز داريم.
يك سوال بپرسم، صادقانه جواب مي دهيد؟
قول نمي دهم.
سريال فرندز چقدر الگوي شما در اين سريال بود؟يا اينكه در ذهنتان بود شبيه آن فضا را بسازيد.
اينكه بخواهيم فرندز بسازيم كه اصلا نمي شد و اصلا فكر هم نمي كرديم. اما اينكه من در غذاها قورمه.سبزي را دوست دارم پس از هر 5 دفعه اي كه مي روم رستوران 2 بارش را قورمه.سبزي مي خورم. پس اين سريال تاثير در سليقه من مي.گذارد. غير از اين آن سريال قديمي كه از روي رمان نوشته شده بود تاثير گذاشت . كار كردن با مديري و عطاران روي من تاثير گذاشته و حتي داوودي و... به نظر من از هر چيزي كه كسي خوشش بيايد مي تواند تاثير بگيرد. من از همين شكلاتي كه الان خوردم تاثير مي گيرم اما شايد تاثيرش چند دقيقه باشد. اما فرندز مهم بود برايم. اينكه در آن سريال مي.ديدم غير از عمل بازيگرها، اين عكس.العمل.شان است كه مهم است.
دقيقا. ما در وهله اول، تاثير آن مجموعه را در اين مجموعه مي.بينيم و دوم اينكه شخصيت ها با قصه.هاي فردي درگير روابط ميان خودشان هم هستند. نوع ديالوگ ها و...
ما در تمرين ها هم حواسمان به عكس العمل ها زياد بود. حتي كارگردان تلويزيوني خيلي حواسش بود و بارها به خاطر از دست رفتن عكس العمل كات داديم و دوباره گرفتيم. در حالي.كه همه چيز درست بوده اما يا عكس.العمل ثبت نشده يا درست نبوده.
شما مي.خواهيد همچنان در حيطه طنز كار كنيد؟
من خوشبختانه يا بدبختانه هيچ وقت نتوانستم خوب برنامه.ريزي كنم يا وفادار بمانم. دنبال اتفاق ها رفتم. اگر به من نگويند بيا اين فيلم جدي را بساز شايد هيچ وقت نسازم.
پس شما هم آدم عكس العمل هستيد؟
فكر مي.كنم.
اوايلي كه سريال مي.خواست پخش بشود حرف و حديث.هايي براي تاخيرش بود. يكي اينكه قسمت هاي كافي به پخش نرسيده. دوم اينكه كار زياد طنز نشده و سوم اينكه ممكن است پزشكان اعتراض كنند. كدام درست بود؟
اولي درست نيست. ما قسمت هاي زيادي جلو بوديم و زمان پخشمان رسيده بود. درباره اينكه آيا به طنزش مطمئن بودند يا نه آنها بايد جواب بدهند، شايد بوده. سومي اما درست است. يكي از علل تعويق پخش.مان اين بود كه شوخي با روانپزشك.ها و پزشك.ها تعديل شود و خدا را شكر تا به حال اين اتفاق نيفتاده.
البته يكي، دو مورد اعتراض هايي بوده.
خب، ما فكر مي كرديم بيشتر باشد. اما همه با سعه صدر نگاه كردند و پيغام از روانپزشك.ها دارم . ما يك سفر يكروزه با بچه.ها رفتيم اصفهان. در فرودگاه دو خانم روانپزشك آمدند جلو و آنقدر برخوردشان خوب بود اما به ما در شبكه گفتند كمي شوخي ها را كم كنيم و يك شخصيت روانپزشك جاافتاده تر و موجه تر بگنجانيم.
اين شوخي كردن با صنف ها ديگر دارد معضلي مي.شود.
ما براي همين هم قصه نوشتيم. اينكه واقعا با چه كساني مي.شود شوخي كرد تا مردم مشكلات ما را هم بدانند. همه دوست دارند شوخي بشود اما با هر كسي جز خودشان. همه از انتقاد خوششان مي آيد اما در هر حوزه اي جز خودشان.
شما ناراحت نمي.شويد با كارگردان.ها يا بازيگر و نويسنده.ها شوخي كنند؟
نه. فقط با كارگردان - بازيگر - نويسنده شوخي نكنيد! من هم مثل همه. البته دارم تمرين مي كنم.
فكر مي.كنيد ايراد ما در كجاست كه تحمل شوخي نداريم؟
اين را بايد جامعه شناس ها و روانشناس ها تحقيق كنند اما اين يك حرف تكراري است كه در خارج از مرزهاي ما با رئيس.جمهور و ملكه شوخي مي كنند. با شعرا و وكلا و پليس.ها و... شوخي مي كنند. فكر نمي كنم يك ذره شوخي و انتقاد به جايي بر بخورد.اتفاقا باعث مي شود به آنها نزديك تر شد.
به نظر شما در كارهاي طنز چه اتفاقات جديدي بايد رخ بدهد؟
يك كم فضا بدهند به سمت قصه هاي غيرتكراري بروند يا تحقيق بيشتر و پول بيشتر به نويسندگان و...
نويسنده كار كمدي حتما بايد روحيه طنز داشته باشد؟
نه. يك بخش اين روحيه را همه داريم اما من يك زماني معلم بودم و مطمئن بودم خوب بودم و تست كنكور كه مي.دادم خيلي هم بچه.ها دوست داشتند مچم را بگيرند و يك مسئله سخت بدهند. مي گفتم قرار است من جوري به شما شيمي درس بدهم كه در زير 40 ثانيه حل كنيد. من زمان خودم حل كردم بيشتر از شيمي هم قبول نشدم. مطمئن باشيد گوارديولا بهتر از مسي نيست. اما تكنيك.ها را به او ياد مي.دهد. او مربي است. كسي كه مي.نويسد لزوما ممكن است طناز نباشد اما روحيه.اش يا سوادش را دارد. اصلا ممكن است در مرحله نگارش فقط بامزه باشد. ممكن است به شدت شاد باشد يا نباشد.
ممكن است به سريال خودش نخندد.
البته من بعضي وقت.ها مي خندم به بعضي قسمت ها.اما قانوني در كار نيست.
اين روزها چه سريالي مي بينيد؟
ساختمان پزشكان را هر وقت خانه باشم مي.بينم. چون درگير فيلمبرداري بودم و تدوين شده خيلي قسمت.ها را نديدم. كلا خانه باشم تلويزيون مي.بينم. 8 ماه سر كار بودم و رشته امور از دستم در رفته اما 90 را مي بينم و خيلي دوست دارم.
90 را دوست داريد يا فردوسي پور؟
فكر كنم 90 را دوست دارم. اما 90 بدون فردوسي پور معنا ندارد.
فكر مي كنيد راز موفقيت 90 چيست؟
شجاعت و صداقت و فراست و تيزهوشي فردوسي پور. او بزنگاهي را پيدا كرده كه هم مردم به آن علاقه.مند هستند و هم مي.شود تا نزديك خطوط قرمزش رفت و شايد مسائلش قابل تعميم است يا آيينه اي است براي حوزه.هاي ديگر و به.طور كل اجتماع. يعني مي گوييم نكند اقتصادمان هم همين.طور است؟براي همين كساني كه فوتبال دوست ندارند هم مي بينند. اگر ورزشگاهي را نشان مي.دهد كه قرار بوده 5 سال پيش افتتاح شود و نشده، ديگر يك ورزشگاه نيست. خيلي قول.هاست كه داده شده و عمل نشده و آدم آن را مي بيند.
هفت را هم مي بينيد؟
بله اگر جمعه خانه باشم مي.بينم و فكر مي.كنم گاردي كه آن وقت.ها بود الان نيست و اينكه به هر حال مهم شده و جايش را پيدا كرده.
فيلم جرم را دوست داريد؟
نه جرم را ديدم و نه مرهم را.
جدايي نادر از سيمين را كه ديديد؟
خيلي دوست داشتم.
چرا؟
من اساسا يا يك چيزي را در كليت دوست دارم يا ندارم. به جزئيات توجه نمي كنم. يادم است فيلم خوب بود و من همه چيز فيلم را دوست داشتم.
اخراجي هاي 3؟
نديدم و دوست دارم ببينم البته يك و دو را هم نديدم.
پس كلا سينما كم مي رويد؟
كارها فشرده است ديگر!
كار بعدي؟
من سالهاست با ايمان صفايي مي نويسم و تبديل به يك نفر شديم. با ايمان 2 فيلم سينمايي قرارداد بستيم.
--------------------
منبع : تهران امروز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 159]