تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):حکمت را هر کجا که یافتی فراگیر، زیرا حکمت گمشده هر مومن است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820834571




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مجلس قربانی کردن یک نمایشنامه ملال‌آور


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تئاتر  - گزارشی از اجرای نمایش «پیچ تند» به کارگزدانی کتایون فیض مرندی در جشنواره تئاتر فجر مسعود کرمی: «پیچ تند» از آن دست نمایش‌هایی نیست که مخاطب را آرام و بی‌سر و صدا در دنیای جادویی‌اش بلغزاند و با قدرت سحرآمیز درام و بهره‌گیری از فضاسازی (نور و رنگ و دکور و میزانسن)‌ ذهن تماشاچی‌اش را در تجربه آدم‌های نمایش شریک کند. مخاطب این کار گوشه‌ای از صحنه می‌نشیند و فقط ناظر (نه شریک) اتفاقاتی است که روی صحنه در جریان است. منظورم از مخاطب آدم‌هایی هستند که انواع و اقسام محصولات تصویری را دیده و چشیده‌‌اند و ذائقه‌‌اش اشباع شده. می‌خواهم بگویم در این اوضاع و احوال قدرت تئاتر تنها به ارتباط مستقیم و نفس به نفس صحنه نمایش با تک تک تماشاگران و توانایی کارگردان در ساختن فضای منحصر به فرد نمایش‌اش برمی‌گردد و کار خانم فیض مرندی فاقد این قدرت و توانایی است.  «پیچ تند» یک نمایش کاملاً رئال است؛ موقعیت نمایشی، میزانسن‌ها، بازی‌ بازیگران و طراحی صحنه، نور و لباس منطبق بر واقعیت دنیای خارج از نمایش است. چنین نمایشی در استفاده از عناصری مثل نور و دکور و لباس‌ها قدرت مانور کمی دارد و تکیه‌گاهش بیش از هر چیز بر متن قرص و محکم و بازی‌های گرم و زنده استوار است. «پیچ تند» در هر دو مورد ضعیف عمل می‌کند؛ نه داستان نمایش‌ یقه‌ی تماشاچی را می‌گیرد و او را تا به آخر روی صندلی‌اش میخ‌کوب می‌کند و نه بازیگران آن‌همه قدرت دارند که با ارتباط درونی تنگاتنگ، فاصله‌ی «بازی» را از ذهن هوشیار مخاطب دزدیده و او را مسحور تجربه‌ی عینی‌شان کنند. در تمام طول نمایش مخاطب از فاصله‌ای دور نمایش را تماشا می‌کند. البته این یک فاصله‌گذاری آگاهانه برای مواجهه عقلانی (و نه احساسی) مخاطب با کار نیست، بلکه فاصله مخاطب با اثر‌ که ناشی از ضعف مفرط نمایش‌نامه و کارگردانی است، رابطه عقلانی و احساسی  مخاطب با اثر را مخدوش می‌کند. داستان نمایش درباره بحران خانواده‌ای ارمنی در ماه‌های پایانی جنگ تحمیلی است؛ ژانت دختر کوچک خانواده‌ که در دوره نوجوانی‌اش با گروه‌های چپی رابطه‌ای در حد رد و بدل کردن کتاب و شرکت در یکی دو جلسه حزبی داشته، حالا در روزهای بگیر و ببند رفقای مارکسیست، وحشت‌زده، از همه‌چیز و همه‌کس فرار می‌کند تا بابت سابقه کودکانه‌اش روانه زندان نشود. از طرف دیگر زندگی زناشویی‌ او با آلبرت بعد از 12 ماه به آخر خط رسیده و او برای فرار از دعواهای زن و شوهری به خانه‌ی مادرش پناه آورده اما وضع خانه هم تعریفی ندارد؛ مادر نگران پسرش وارتان است که در آخرین روزهای پیش از قبول قطع‌نامه در جبهه به سر می‌برد، و آنی دختر بزرگ‌تر خانواده به خاطر وضعیت مادر و خواهرش کلافه و عصبی است. در این موقعیت که با هر زنگ خانه یا تلفن، ژانت به سمت پشت‌بام فرار می‌کند و مادر ‌لرزه می‌گیرد، آلبرت با سماجت وارد خانه شده و بعد از بحث و جدل با ژانت، برای قانع کردنش، روی او و مادر و خواهرش اسلحه می‌کشد. در واقع «پیچ تند» موقعیت ملتهبی را خلق می‌کند تا فضای پیچیده‌ و پرطنش سال‌های جنگ را به نقد بکشد، اما ناکام می‌ماند. دلیل اصلی این ناکامی ضعف نمایش‌نامه است. نویسنده نمایش موضوعات متعددی را در موقعیت طرح می‌کند از جمله؛ سابقه‌ سیاسی ژانت، رابطه ازهم‌گسیخته او با آلبرت، اخراج آنی از مهدکودک، ممنوعیت ازدواج میان یک مسلمان و مسیحی، عشق وامانده آنت به مازیار، حضور وارتان در جبهه و تبعات جنگ تحمیلی برای مادران، اما نویسنده هیچ‌کدام از این موقعیت‌ها را به درستی پرداخت نمی‌کند، به هر کدام ناخنکی می‌زند و نیمه‌کاره رهایشان می‌کند. حتی وقتی تماشاچی خیال می‌کند بالاخره در میان این کلاف سردرگم سرنخ را پیدا کرده و فهمیده موقعیت نمایش بر روی کدام موضوع سوار است (رابطه ژانت و آلبرت)، دست آخر باز هم سرخورده می‌شود، چرا که نمایش با اعلام آخرین خبر از وارتان و ماجرای پذیرش قطع‌نامه، موقعیت را نیمه‌کاره و لنگ در هوا رها می‌کند به حال خود. درست است که از یک نمایش «موقعیت ـ محور» انتظار یک پایان بسته و کلاسیک نمی‌رود، اما قیچی کردن داستان در وضعیتی که هیچ‌کدام از موضوعات و کاراکترهای نمایش حتی به درستی شکل نگرفته‌اند فقط نشان‌دهنده ضعف مفرط نویسنده و کارگردان در سر و سامان دادن به نمایش است. به جز کاراکتر آلبرت که تا حدودی به مرز شخصیت نزدیک می‌شود باقی آدم‌های قصه در حد تیپ‌های نصفه و نیمه باقی می‌مانند. در این میان تنها جذابیت «پیچ تند» بازی گرم و گیرای علی سرابی در نقش آلبرت است. او کاراکتر نخ‌نمای مرد سنتی ایرانی را اجرا می‌کند که می‌خواهد شوهری مدرن برای همسر پر شر و شورش باشد، اما کم‌هوشی‌اش گند می‌زند به همه‌چیز. سرابی دیالوگ‌هایش را تند و جویده و نیم‌خورده ادا می‌کند و عدم تمرکزش بر روی گفتار و حرکات و سکناتش را به درستی نمایان می‌کند. ظاهراً کتایون فیض مرندی هم کاملاً به این موضوع واقف بوده که هفتاد درصد کار را حول شخصیت سرابی و طنز موجود در کلام و بازی‌‌اش قرار داده و باقی بخش‌های مهم اما نچسب نمایش‌نامه را فدای بخش پیش‌پاافتاده اما جذاب ماجرا کرده است.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 253]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن