واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اقتصاد > اقتصاد کلان - محمد عباسی عدم تعریف مشخص و دقیق از رفتار اقتصادی مردم و مصادره آنها به سمت مباحث مد نظر برخی مدیران و سیاستگذاران، در بسیاری از موارد باعث عدم شناخت حقایق جامعه و عدم درک صحیح رفتار آنها می شود و بعضا شاهد اظهار نظرهایی هستیم که نمی تواند با مشاهدات ما در جامعه واقعی تطابق داشته باشد و این سوال از مدیران پرسیده شود که :«این تهرانی که شما از آن سخن می گوید کجاست» یا «مطمئن هستید که تاریخ را درست اعلام کرده اید و این اخبار به بیست سال قبل باز نمی گردد»... در جامعه واقعی و رفتار مصرف کننده در روزهای جاری که به روزهای پایانی سال نزدیک می شویم، بارها ما را سوالاتی از این دست مواجه کرده که «اگر وضع معیشتی مردم خوب نیست چرا فروشگاه ها و خیابانها این قدر شلوغ است» و یا این نقل قول را از یک مقام دولتی می شنویم که «افزایش میزان مسافرتهای نوروزی نشان دهنده بهبود سطح زندگی مردم است» این موضوعات از جمله مواردی است که به نظر نمی رسد در پاسخ به صحت و سقم آن بتوان به یک بله- خیر یا صحیح-غلط اکتفا کرد و از کنار آن گذشت. بیست و نهم اسفندماه هرسال خط پایان یک ماراتن است که بازارهای مصرفی ایران را دچار التهاب می کند و دولت با ابزارهای مختلف همواره سعی می کند به این بازارها آرامش تزریق کند. جامعه به شدت خود را متقاضی خرید کالا و خدمات نشان می دهد و مسئولان هم تلاش می کنند که شرایط را به گونه ای مدیریت کنند که شاهد تورم ناشی از تقاضا یا تورم ناشی از انتظارات نباشند. در این ایام پدیده هایی رخ می دهد که نمی توان به راحتی از کنار آن گذشت: شلوغی شب عید فروشگاه ها بخصوص در شهرهای بزرگ افزایش سطح فروش کالاهای مصرفی در حراجی ها یا نمایشگاه ها استقبال گسترده از پیش فروش بلیط های نوروزی تراکم جاده ها در روزهای نزدیک به تعطیلات نوروزی افزایش میزان سفرهای برون شهری باوسایل نقلیه شخصی تقاضا برای خرید وسیله نقلیه شخصی نو توجه به این شرایط و نتیجه گیری که این موارد نشان دهنده آن است که سطح زندگی وشاخصهای رفاه مصرف کننده افزایش یافته است، به همان میزان غیر منطقی و غیر اقتصادی است که فرض کنیم این اتفاقات نشانه نوعی بی نظمی سازمان یافته است. هر یک از این رخدادها می تواند دلیل یا دلایل خاص خود را داشته باشد که جای بحث جدی دارد. برای مثال خرید خودرو در اسفند ماه که ناشی از سیاستهای جدید دو شرکت خودروساز اصلی کشوراست و پدیده ای نامتعارف در بازار محسوب می شود (رواج تقلب ناشی از فروش خودرودر سال 89 و مدل سال 90 که پدیده ای خاص است) یا شلوغی فروشگاه ها بیشتر از آنکه ناشی از بهبود قدرت خرید مردم تلقی شود، می تواند نشانه وجود تردید در انتخاب در کنار کاهش قدرت خرید باشد. به نحوی که فرد مجبور است برای انتخاب خود دقت فراوان کند. ضمن آنکه فرد از نظر شغلی در شرایطی نیست که زمان صرف شده را برای خرید کالای ارزان را صرف انجام کاری درآمد زا کند و انتظارداشته باشد که زمان صرف شده برای خرید کالای ارزان، برای او منفعتی بییشتر را محقق کند یعنی وقتش به اندازه منافع ناشی از معطل شدن در بازار ارزش مادی (نفع ریالی) ندارد. موید این «جستجو برای ارزانی»، استقبال افراد از حراجی ها و نمایشگاه های عرضه مسقتیم است که شاخص اصلی آن قیمت نسبی کمتر نسبت به کالاهای مشابه در بازار است (به نظر می رسد برای مصرف کنندگان شاخص کیفیت در اولویت های پایین تری قرار دارد)، همین ابهام را در مورد سفرهای نوروزی و تراکم متقاضی برای بلیط های سفر است. از یک سو باید دید که میزان سفر افراد طی سال چگونه است و نمی تون به صرف اینکه در یک مقطع کوتاه به این موضوع پی برد و از سوی دیگر باید دید که کالاهای جایگزین برای سفر در دوره تعطیلی ایام نوروز چیست؟ فرد چه جایگزین هایی را در اختیار دارد؟ و یا زمانی که با تراکم استقبال مسافران از بلیط ها یا ترافیک جاده ها در زمان تعطیلات مواجه می شویم، می توان این سوال را مطرح کرد که آیا این اضطراب ناشی از کمبود عرضه نسبت به تقاضای واقعی نیست؟ یا مشکلات جاده ای عامل بروز این شرایط نمی شود؟ این علامت سوالها باعث می شود که نتوان به راحتی پذیرفت که رفتار مردم ناشی از شرایط اقتصادی نسبی بهتر باشد. اما سوال جدی تر آن است که چرا با توجه به مشکلات ناشی از این تراکم، مردم تقاضای خود رابه آینده موکول نمی کنند؟ چرا تعداد ساکنان تهران و شهرهای بزرگ در ایام تعطیلات در شهر خود باقی می مانند بسیار کمتراز مسافران است و یا افراد تقاضای خود برای خرید کالا را به بعد از تعطیلات عید موکول نمی کنند؟... دلایل متعددی برای این رفتار افراد قابل تعریف است از جمله: نگرانی نسبت به آینده و شرایط قیمتی آینده؛ بر این اساس که با توجه به تورم مورد انتظار و شرایط پیش رو، افراد نگران این هستند که در سال آتی امکان انجام سفر یا خرید کالای رو نداشته باشند. افراد برای سفر در ایام غیرتعطیل مثل تابستان نیاز به استفاده از مرخصی خود دارند که به نظر می رسد دستمزد از دست رفته ناشی از استفاده از مرخصی سالیانه، از اهمیت قابل توجهی برخوردار است که با توجه به نرخ بازدهی کار روزانه در ایران، این علامت خوبی نیست. بررسی هزینه ها نشان دهنده آن است که سفر در ایام باعث می شود که مجموع هزینه ها (میهمانی های نوروزی و سفر در غیر ایام نوروز) کاهش یابد و این به معنای آن است که کاهش هزینه ها به رفاه ناشی از تعامل با نزدیکان برای فرد رجحان دارد. این عوامل نشان دهنده آن است که بررسی شرایط اقتصادی به صرف یک نوع رفتار خاص مصرف کننده نمی توان منطقی و قابل قبول باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 385]