واضح آرشیو وب فارسی:شبكه خبر دانشجو: ماكياوليسم سياسي در ايران
مصطفي نمازيان - وبلاگ ادواردو
مصطفي نمازيان - وبلاگ ادواردو
در تعريف اومانيستي از مسائلي همچون دموكراسي، حقوق بشر و... به خاطر نفوذ مباني سوبژكتيويسم، فردگرايي افراطي ونيز اصالت لذت، هر آنچه كه مانعي براي گسترش اين تفكرات ايجاد مي كند بايد برداشته شود.
از همين حوزه ها مي توان سرنخ تفكرات ناسازگاري دين با دموكراسي را پيدا كرد( گو اينكه دموكراسي امري قدسي و ازلي بوده و دين قصد تحميل و خود به دموكراسي ونيز سركوب آن را دارد).
از اين حوزه است كه اختلاف و جدايي بين انسان وخدا آغاز مي شود وانسان مدرن ( ليبرال وسوسيال) در مقابل خداوند قد علم مي كند. يكي خدا را انكار مي كند واصالت را به ماده با شعور مي دهد! وديگر نيازي به هدايت تكويني وتشريعي در خود احساس نمي كند و به رسالت كارل ماركس وانگلس ايمان مي آورد و ديگري نيز محترمانه خدا را به جايگاه اصلي خود بر مي گرداند! و خدا را از دخالت در حريم وحوزه خصوصي افراد منع مي كند. از خداوند به خاطر افرينش تشكر مي كند و اداره دنيا را بر اساس نظريه « خداي ساعت ساز نيوتن»، به انسان واگذار مي كند.
مكتب ليبراليسم نيز سرشار از پيامبران مي باشد با اين تفاوت كه اين پيامبران داراي هيچ عصمت نيستند ودر عوض سرشار از اشتباهات بسيار در پي ريزي مباني جامعه شناسي، فلسفي و.. براي زندگي بشر هستند. عقل جاي خدا مي نشيند و به مرور حتي تجربه وحس نيز منبع شناخت قرار مي گيرد. وقتي كه اعتقاد به دنيايي فراي اين دنيا و پس از مرگ نباشد، پس ديگر نيازي به رعايت قيد و بند هاي اخلاقي- ارزش گذاري رفتارهاي اجتماعي، اقتصادي و.. ما بر مبناي سيستم جزا وپاداش اخروي نيست و از اينجاست كه اراده و خواست بشر مبناي تصميم گيري در مورد مسايل مختلف مي شود وهر امري كه جامعه با راي اكثريت صحيح تشخيص داده شد ملاك ارزش است وبس.
درضمن يادمان باشد كه در اعلاميه حقوق بشر آمده است: انسان آزاد زاده شده است. توجه داشته باشيد كه بكار بردن واژه «زادن» به جاي « آفريدن» چگونه مي تواند اولا مساله ربوبيت خداوند را زير سوال ببرد وثانيا سلب تكليف از دوش انسان نسبت به پروردگار.
نفوذ اين دست تفكرات در جوامع اسلامي باعث پديد آمدن مشكلات ومسايلي همچون چالش بين سنت و مدرنيته شده است.
داستان سياسيون و دين در ايران خواندني وجالب ولي عجيب مي باشد. كساني كه روزي دين را مانعي بر سر راه دموكراسي مي ديدند ( دموكراسي مظهر تمام وكمال نفسانيت مداري بشر است) به لطايف الحيل سعي در حذف ويا محدود كردن آن داشتند تا از وراي اين محدوديت بتوانند در نهايت در جدال دين ومدرنيته، با تقويت مباني مدرنيته از يك طرف وعرفي كردن دين از سوي ديگر در نهايت دين فرتوت را فداي مدرنيته فربه كنند. اين جماعت حتي به مظاهر ديني ويا برخاسته از نظام ارزشي و ارزش گذاري دين نيز رحم نكردند ومواردي همچون: مخالفت وحذف شعار مرگ بر آمريكا، زير سوال بردن جامعيت احكام اسلام و... تاييد كننده اين نظر مي باشد.
تا هنگامي كه حفظ قدرت اصل بود، دين جايگاه خاصي نداشت. دلسوزان دين با ديده تساهل وتسامح به روند تخريب دين ومباني ديني نگاه مي كردند واين فضا را لازمه ايجاد جامعه مدني مي دانستند.
اينك كه حدود 4 سال از دوري مناديان جدايي دين از سياست از قدرت مي گذرد، شاهد بروز رفتارهايي متضاد از اين افراد مي باشيم. كساني كه نه ظرفيت حفظ قدرت را دارند و نه اخلاق حاشيه نشيني. اگر ديديد روزي دكتر سروش در قبال مساله توهين به قرآن در برنامه حوزه هنري اعتراض كرد زياد تعجب نكنيد. اگر روزي بهزاد نبوي به اظهارات مشايي درمورد دوستي با مردم اسراييل اعتراض كرد تعجب نكنيد. اگر روزي اكبر گنجي به روند حذف تفكرات امام از بدنه مديريتي دولت اعتراض كرد، اگر امثال سازمان مجاهدين وهاشم آغاجري به پروژه تخريب مراجع در دولت نهم اعتراض كردند به هيچ وجه تعجب نكنيد. ماكياوليسم سياسي اينك دين ودينداري را وسيله مناسبي براي رسيدن به هدف (قدرت) تشخيص داده. امام راحل ومراجع نيز وسيله خوبي براي رسيدن به اين هدف شده اند. پس اعمالي از اين دست طبق قاعده ماكياوليسم مجاز است واز آنجايي كه مبناي رفتار ليبرالي راي افراد مي باشد، اينبار آقايان با اجماع عقلاني به اين پروژه دست زده اند.
مشكل ليبرالهاي ايران در عدم صداقت آنهاست. ليبرالهاي ايران حتي به اندازه ماركسيستها نيز صداقت ندارند. صداقت ليبرالهاي غربي در كنار نهادن دين از صحنه سياست كجا و رفتار دوگانه سياستمداران ليبرال صفت ايران در حذف دين از يكسو وتمسك به دين از سوي ديگر كجا؟ چه بازي كثيفيست سياست منهاي اخلاق.
/انتهاي پيام/
چهارشنبه 29 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبكه خبر دانشجو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2543]