واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: جهان - بحران مالي، تقابل «اين جهاني شدن» با جهاني ديگر
جهان - بحران مالي، تقابل «اين جهاني شدن» با جهاني ديگر
اردشير زارعي قنواتي :در آستانه نشست گروه كشورهاي عضو جي20 در نيويورك همچنان خبرهاي ناخوشايندي از وضعيت اقتصادي در تمام جهان مخابره ميشود و حداقل اينكه تمامي سياستمداران، كارشناسان و تحليلگران سياسي - اقتصادي پذيرفتهاند كه اين بار بحران مالي ريشه در ساختار نظام بازار دارد و تا سال 2009 نيز ادامه خواهد داشت. روز شنبه 15 نوامبر در پايان اين اجلاس كه به واسطه پايان دوره رياستجمهوري جورج بوش از قبل نيز گمان نميرفت كه به توافقات جامع و مشخصي ختم شود، شركتكنندگان تنها پذيرفتند كه بحران مالي ماهيت بينالمللي داشته و راهحل جهاني ميطلبد و به همين منظور تا قبل از 30 آوريل سال 2009 بار ديگر ميبايست رهبران جي20 در كنار اينبار پرزيدنت «باراك اوباما» جهت يافتن راهحل خروج از بحران موجود، نشست سران را برگزار كنند. همگان جدا از اينكه دامنه اين بحران تا كجا ميتواند ادامه داشته باشد بر اين نكته متفقالقولند كه الزام تجديدنظر در سيستم بازار و ولنگاري كنوني آن به يك امر واضح و روشن تبديل شده و اجتنابناپذير خواهد بود. تزريق حدود 4000 ميليارد دلار از طريق دخالتهاي حمايتي دولتها به درون اين سيستم آسيبديده به همين دليل ساختاري بودن مشكل، تاكنون نتوانسته است درمان حتي اورژانسي براي اين موضوع باشد.
بستههاي حمايتي 700 ميليارد دلاري آمريكا، 2300 ميليارد دلاري اروپا، 586 ميليارد دلاري چين و خريد موسسات و بانكهاي ورشكسته در ساختارهاي ملي كه فراي اين مشوقهاي اعلامي انجام شده است تنها براي يك يا دو روز موجب رشد چند درصدي شاخصهاي بورس شده است و بلافاصله بعد از آن سير نزولي شاخصها به سقوط آزاد خود ادامه دادهاند. روند سريالي سقوط شاخصهاي بازار بورس و ورشكستگي موسسات اعتباري و بانكي در كنار سرايت بحران به محيط توليد كه هماكنون صنايع ماشينسازي ايالات متحده، كارخانجات توليدي جنوب چين و همچنين صادرات آلمان به عنوان بزرگترين غول صادراتي اتحاديه اروپا را در بر گرفته و به كانون توجهات تبديل شده است، نشان از تشديد و تثبيت نسبي اين بحران در محيط بينالمللي دارد. از آنجا كه بعد از سقوط جهان دوقطبي و سيستم سوسياليسم موجود در بلوك شرق تنها گزينه در هرم قدرت اقتصاد بينالمللي تحت تاثير مستقيم سياستهاي كاپيتاليستي در قالب سازمان تجارت جهاني، بانك جهاني و صندوق بينالمللي پول قرار گرفت، تبعات اين بحران از قلب اقتصادي جهان در والاستريت نيويورك تا اعماق جنگلهاي آفريقا را تحت تاثير خود قرار داده است. به همين دليل و به واسطه جهاني شدن اقتصاد (گلوباليزاسيون) در دنياي كنوني، همگان البته به نسبتهاي متفاوت از اين بحران اقتصادي تاثير پذيرفته و ميبايست تبعات منفي آن را تحمل كنند.
در چنين شرايطي درك يك واقعيت شايد ناخوشايند بيش از هر چيز ديگر خود را به رخ ميكشد و آن اينكه در حوزه ساختارهاي ملي مالياتدهندگان به خصوص در طيف طبقات متوسط و كارگري ميبايست تاوان زيادهخواهي و ريسكهاي قمارگونه طبقات سرمايهدار و بورسباز را پرداخته و در حوزه فراملي تمامي ساختارهاي ملي حتي آنان كه در تعارض مفهومي و شكلي نيز با هم قرار دارند الزاما بايد به سمت همكاري براي خروج از اين بنبست حركت كنند. به همين دليل هم اينك ميتوان به آسيبپذيري اقتصاد چين سوسياليست (البته در ابعاد محدودتر هم به لحاظ عمق بحران و هم به جهت قدرت مانور بيشتر آن) و همچنين فروپاشي نسبي اقتصاد نفتي ايران (در حين انزواي تقريبا بينالمللي و تحريمها، عدمعضويت رسمي در سازمان تجارت جهاني و...) باور كرد و فراتر از شور و شوق براي زخم رقيب به هزينههاي درمان از جيب خود نيز در واقعيت اين بستر عيني بيشتر به انديشه فرو رفت. نشانههاي تغيير در ساختار مدني و هژمونيك نظام نوين جهاني از همان آغاز اين روند در فرداي فروپاشي شوروي و تولد جهان تك قطبي به واسطه ديالكتيك تحولات اجتماعي در فضاي ماتريال، برخلاف تبليغات يكسويه تئوريسينهاي نوليبرال كاملا قابل پيشبيني بود.
خارج از درك مفهومي از نبرد ايدئولوژيك بين جهان ليبرال و سوسيال، حداقل در چارچوب منطق تحولات سياسي - اجتماعي و رئال ژئوپليتيك ميبايست به ناسازگاري سيستم بازار در برداشت كنوني از آن در انطباق ذهني از انسان آزاد ( آن گونه كه بوش در جلسه اختتاميه نشست جي20 عنوان كرد ) در كنار شكست سياست يكجانبهگرايي در محيط بينالمللي در شرايط كنوني اذعان كرد. اتفاقا موضوع بحران مالي را از آنجا نبايد تنها يك وضعيت اقتصادي به حساب آورد كه همزمان همپيوندي و بعضا لاپوشاني ابعاد اقتصادي و سياسي آن در تمامي نشستهاي مربوط به اين قضيه از جمله جي 20 در نيويورك به اثبات رسيده است. يك روز قبل از اين در نشست سازمان همكاريهاي امنيتي اروپا و روسيه در نيس فرانسه انتقادات صريح «نيكلا ساركوزي» رئيسجمهوري فرانسه در خصوص طرح سپر دفاع موشكي آمريكا در جمهوري چك و لهستان و همچنين سياستهاي نفيگرايانه در مورد بحران قفقاز، ليبرال دموكراسي غربي را با سياست يكجانبه نئوكانهاي واشنگتن در تقابل قرار داد. قبل از آن نيز اظهارات روشن «آنگلا مركل» صدراعظم آلمان و «سيلويو برلوسكوني» نخستوزير ايتاليا مبني بر بسط همكاريهاي سازنده با روسيه و انتقاد از اصرار دولت بوش و متحدان وي در شرق اروپا براي استقرار سيستم دفاع موشكي ترك خوردگيهاي نظام ميراي يكجانبهگرايي را گوشزد كرده بود.
تبعات منفي بحران اقتصادي كه هر روزه با انتشار اخبار ناخوشايند مبني بر ادامه آن حداقل تا اواسط سال 2009 ميلادي، ورود رسمي حوزه يورو به مرحله ركود اقتصادي، آسيبپذيري خطرناك كشورهاي در حال توسعه و فقير در ادامه اين روند و اثبات عيني ارتباط تمامي ساختارهاي ملي و منطقهاي با هم، گوياي اين نكته مهم ميباشد كه دوران اداره جهان با سياستهاي ارباب - رعيتي به سر آمده و همكاريهاي همهجانبه و چندجانبه در قالب جهان چندقطبي الزاما اولويت اساسي جهت برونرفت از مشكلات بينالمللي و به خصوص بحران اقتصادي كنوني خواهد بود. همين درك درست از ذات نشست جي20 نشان ميدهد كه با ورود چين، هند، برزيل، آفريقاي جنوبي و گروه بزرگي از كشورهاي در حال توسعه ديگر در اين نشست براي سامان بخشيدن به اقتصاد بحراني امروز، دليلي بزرگ بر اين مدعاست كه نظام بينالمللي تنها با اجماعنظر جامعه جهاني مشروعيت يافته و حريم امنتري را مهيا ميكند.
فارغ از بحثهاي مجرد و تبليغاتي از درون خاكستر آتش برافروخته بحران مالي كنوني ( گذر به سلامت يا تشديد مشكلات ) ققنوسي متولد ميشود كه با سلف خود تفاوت ماهوي داشته و حيطه اقتصاد و سياست را همزمان دچار تغييرات اساسي ميكند. اصولا بحث مرگ و زندگي ايدئولوژيها و يا رجحان اين بر آن، مختص تحليلگران فلسفي، سياسي و حزبي است كه در جاي خود نيز كاملا بجا و لازم تلقي ميشود ولي در حيطه تحليل مستقل و كارشناسي تكنيكي از وضعيت موجود و تبعات رخدادهاي قابل لمس در حيطه زيست اجتماعي در دوران پسايكجانبهگرايي اين نكته غير قابل انكار است كه جهان بايد خود را براي شرايط جديدي آماده كند. مختصات اين شرايط جديد در حيطه اقتصادي، سياسي، امنيتي و اجتماعي دقيقا منطبق بر الزام راهحلهاي قابل پيشبيني براي برونرفت از بنبستهاي موجود در تمامي اين زمينهها بوده و ميتوان ادعا كرد كه ورود به جهاني ديگر نه تنها نبرد و رقابت بين دو تفكر سلبي ليبرال- سوسيال در جامعه مدني و جهان تك قطبي- چندقطبي در محيط ژئوپليتيك، كه حتي ضرورت دگرگونيهاي درونساختي در هر دوي اين قالبهاي فكري و حوزههاي سياسي- اقتصادي نيز خواهد بود.
سه شنبه 28 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]