تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833956049
موانع رشد علمي در كشور ما
واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: موانع رشد علمي در كشور ما
دانش- هادي مصدق:
از مدتها پيش، موانع رشد علمي در كشور ما دغدغة خاطر فرهيختگان و دلسوزان ايراني بوده است.
آنها همواره اين سؤال را در سر داشتند كه چرا كشورشان كه در گذشته، ساليان دراز مهد علم بوده است، در دوران اخير در مقايسه با پيشرفتهاي علمي غرب، اين چنين با ركود و پسرفت مواجه شده است.
البته امروز به نظر ميرسد كه ما با شرايطي بهتري مواجه باشيم. از يك طرف تعداد كساني كه اين چنين ميانديشند و مسئله را لمس كرده، و با هم ارتباط قويتري دارند بيشتر شده است، به نحوي كه در فرهنگستانها، در شوراي پژوهشهاي علمي كشور، در سازمانهاي علمي و البته در دانشگاهها و... مسئله به دفعات بيشتر و از جوانب مختلف مطرح ميشود. هر چند كه در پايان جلسات عموماً احساس بيفايدگي، مسدود بودن راهها براي اصلاح و در نتيجه، احساس ناكامي به افراد دست ميدهد، اما تبادل نظرها و بيان مطالب خود موجب تكثير عقايد و افزايش اهميت آن ميشود و اين نكته براي فراهم آوردن امكانات يك اقدام عملي، بسيار مهم است. از طرف ديگر، خوشبختانه مسئولان كشور در ردههاي مختلف نيز به اين نياز مبرم پي بردهاند و مايل به رفع موانع هستند (م . ش. مثلاً حبيبي 1379، معين 1379 و 1380).
استادان ايراني، با وصف اشتراكنظر در برخي از زمينههاي مربوط به موانع رشد علمي، هر يك باتوجه به تجربيات شخصي خود به عوامل ارزندهاي توجه و اشاره كردهاند، اما اولاً هر يك بر چند علت تاكيد داشتهاند. ثانياً اگر اين علتها كنار هم گذاشته شوند، باز هم زمينههاي زيادي باقي ميمانند كه هنوز مورد توجه قرار نگرفتهاند. لذا بايد بر اساس يك روش مناسب متغيرهاي مختلف به طور سيستماتيك در سطوح گوناگون (كلان تا خرد) شناسايي و بررسي و سپس در يك مدل جامع، رابطه متقابل آنها مشخص و تحليل شوند. در اين مقاله كوشش شده، تا به طور مختصر اين كار انجام گيرد.
موانع رشد علمي و مشكلاتي كه در اين زمينه وجود دارند بسيار متعدد و متنوع هستند. هر كس با هر تخصص يا تجربه خاص از يك يا چند زاويه ميتواند به آن بنگرد. اما يك نگرش جامع ايجاب ميكند كه با روشي پيش رويم تا حتيالامكان همه يا اكثر عوامل در نظر گرفته شوند. بدين منظور بر اساس تئوري سيستمها و همچنين تئوري بين سيستمي، مسئله را به سطوح مختلف تفكيك ميكنيم و سپس در هر سطح به بررسي مسائل و مشكلات ميپردازيم.
بديهي است كه در يك نظام علمي ابتدا سه عنصر اصلي تشكيل دهنده : 1- استاد 2-دانشجو 3- محتواي آموزشي وجود دارند كه با يكديگر ارتباط متقابل دارند و از اينرو آن را «مثلث آموزشي» مينامند. اما علاوه بر آن، دو مجموعه از عوامل ديگر نيز براي فرآيند علم بسيار موثر و تعيين كنندهاند :(4) «عوامل سازماني» و (5) ديگر عوامل اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي كه مجموعه آنها در «مدل بين سيستمي» و «محيط فرهنگي» ناميده ميشود.
بر اساس اين مدل، ما در اينجا عوامل مورد اشاره را به 5 سطح فوق تفكيك ميكنيم و به بررسي آن ميپردازيم. بديهي است كه اين عوامل به هم وابستهاند و در عمل عموماً در ارتباط با هم تاثير خود را نشان ميدهند، لذا تفكيك آنها فقط از جهت نظري و براي درك بهتر انجام ميگيرد.
الف)نظام فرهنگي
بيشتر استادان و محققان پرتجربه ما اتفاق نظر دارند كه مشكلات و موانع اصلي پيشرفت علم در ايران، موانع فرهنگي هستند. مشكل اصلي ما كمبود بودجه تحقيقاتي، تعداد اساتيد، آزمايشگاهها و ارقامي مشابه آن نيستند كه برخي افراد كوشش به ارائه آن ميكنند. اين ارقام كه گاه با دقت و همت از منابعي بينالمللي، مانند بانكجهاني و يونسكو و امثال آن تهيه ميشوند، تنها عوامل كمّي را در بر ميگيرند و غير از آن نيز نميتوان انتظار داشت.
اما بررسي و جستوجوي علل عقب ماندگي، تنها در عوامل كمّي، خطايي بزرگ است و ما را كاملاً به بيراهه و گمراهي ميكشاند، همچنانكه تاكنون عمل به اين روش ما را نه فقط به جايي نرسانده، بلكه از آنچه بوديم هم عقبتر برده است. و اين روشي است كه گاه آگاهانه براي گمراهي يا تغيير مسير كشورهاي در حال توسعه انجام ميگيرد. عوامل كمّي وقتي ميتوانند (آن هم تا حدي) مفيد باشند كه همة زمينهها و عوامل كيفي (فرهنگي، سياسي، اجتماعي، اقتصادي و ...) به طور كامل مورد توجه قرار گرفته باشند.
برخي مشكلات فرهنگي را اينگونه ميتوان بيان كرد:
1- عدم شايسته سالاري
وقتي مسئوليتهاي مديريتي در سطوح مختلف، بالاخص سطوح بالا تا متوسط يك جامعه نه بر اساس توانايي بلكه فقط به اين دليل به افراد سپرده ميشوند كه چون پسرِ فلان شخص يا متعلق به فلان گروه است در اين صورت توزيع مسئوليتها با تواناييها نامتناسب خواهد بود و در حالت وخيم آن، رابطه معكوس خواهد داشت.
وقتي استبداد رأي حاكم شد، افراد تصميم گيرنده، نظر و شناخت خود را كه همواره مورد تائيد ظاهري زير دستان است، صحيح ميپندارند. در اينجا هرم قدرت با هرم تفكر عموماً در تضاد قرار ميگيرد.
در شرايط فوق كساني كه در رأس هرم قدرت قرار گرفتهاند، ميپندارند (يا به علت اطاعتهاي محض باورشان ميشود) كه در رأس هرم تفكر نيز قرار گرفتهاند و سطح تفكر و نوع تشخيص آنان ميزان درست و غلط بودن فكر است. لذا هرچه با فكر آنها منطبق باشد، درست و هرچه با آن متفاوت بهنظر برسد، غلط تلقي ميشود.
بسيار دور از واقع بيني است، اگر ما عنصر فرهنگي استبداد در علم را فقط به سياستگذاران و تصميم گيرندگان بيرون از حيطه علم مربوط كنيم. در درون سيستم علمي نيز ما با اين عنصر در حد بالايي به نحوي كه هر يك از اعضاي هيات علمي كه در يك مسئوليت اجرايي خارج از دانشگاه و يا حتي در داخل دانشگاه قرار ميگيرند، عموماً به همانگونه توصيف شده عمل ميكنند.
2- محصور بودن در قالب هاي خاص
ممكن است در يك نظام اجتماعي ـ فرهنگي، فكر و قدرت تفكر همه در قالبهاي تنگ محصور شود و واقعيتها و راهحلهاي مناسب تشخيص داده نشوند. بايد خلاقيت و نوآوري را در جامعه نهادينه كرد و ترس از شكستن حصارهاي فكري را كنار گذاشت.
3- تضاد
تضاد يك عنصر پايدار فرهنگي است كه از سطح كلان جامعه گرفته تا سطح خردتر ايران (روستاها، محلات، گروهها و خانوادهها) همه جا روابط اجتماعي را تحت تاثير قرار داده و روابط بين انسانها را از حالت دوستي و الفت به دودستگي و خصومت مبدل كرده است. در محيطهاي علمي ايران نيز تضاد و ميل دروني به آن، يك عامل بسيار مخرب است كه برآيند نيروها را نه فقط خنثي ميكند، بلكه به جهات منفي (خرد شدن اعصاب، اتلاف وقت و ...) ميكشاند. در كمتر گروه علمي ايران ميتوان يك روحيه صميميت و همكاري مشاهده كرد. اين كه افراد ضد هم كار ميكنند و يا پشت سر هم بدگويي ميكنند، راهها را بر يكديگر ميبندند و به اصطلاح معمول «باندبازي» ميكنند، آنقدر زياد است كه به علت كثرت موارد، به عنوان يك رفتار معمول تلقي ميشود.
4- رفتار احساسي
رفتار احساسي مردم ما يكي ديگر از عناصر فرهنگي است كه هم تأثيرات مثبت دارد و هم منفي. در بخشهاي علمي جامعه ما، رفتار احساسي تأثيرات عموماً منفي بر همكاريهاي علمي نشان ميدهد، مخصوصاً وقتي اين عنصر با عناصر فرهنگي ديگر مانند استبداد، خودنمايي و ... بالاخص با تضاد آميخته ميشود. زيرا عنصر احساس و عنصر تضاد وقتي با هم همراه ميشوند (كه عموماً اين طور است) بسيار مخرب تر خواهند بود.
5- عناصر فرهنگي ديگر
از عوامل زير مي توان به عنوان عناصر موثر ديگر نام برد: ضعف اعتماد به نفس، تقليد، خودباختگي، حيرت زدگي، مصرفگرايي، فقدان فرهنگ علمي، كاسبكاري، ضعف خردجمعي، فقدان فرهنگ كار، امنيت و منزلت اجتماعي و... .
ب) نظام سياسي
در سطح سياسي مهمترين متغير آناست كه مسئولان تا چه اندازه براي اداره جامعه برنامه همه جانبه، متفكرانه و دقيق داشته باشند. در آن صورت نيز آنها متوجه خواهند شد كه براي اهداف سياسي خود ـ مانند هر كشور ديگري كه داراي حساب و كتاب است ـ نياز مبرم به علم دارند و بايد براي رشد آن بكوشند.
ج) نظام اجتماعي
1- دگرگوني نظام اجتماعي و تاثير آن بر علم
از ميان كشورهاي آسيايي، آنهايي كه هدف و برنامه و سازمان تربيتي خود را بر اساس ارزشهاي ملي و سنتهاي فرهنگي استوار كردهاند و ضمناً از علوم و فنون مغربزمين نيز بهرهمند شده اند، تاحدي به ايجاد تعادل سياسي و اقتصادي نايل آمدهاند و آنها كه راه افراط و تفريط پيموده، يا به كلي از جريان علوم و فنون دور مانده و يا به تقليدهاي نابجا و بيتناسب پرداختهاند، گرفتار كشمكشها و انقلاباتي شدهاند كه وحدت ملي و پيوستگي سياسي آنان را متزلزل ساخته است.
در كشور ما هميشه اين خطر و نگراني وجود داشته و هنوز هم وجود دارد كه مديران و مربيان بيتوجه به وضع اجتماعي و اقتصادي و سياسي كشور و سنتها و ارزشهاي مفيد متداول، برنامهها و روشها و سازمانهايي را از يك كشور خارجي، كه شرايط جغرافيايي و سوابق تاريخي و سنتهاي فرهنگي آن با كشور ما تفاوت زيادي دارد، تقليد و به مورد اجرا گذارند. اين روش تقليد كوركورانه، از 100سال پيش از اين كه ملت ايران در كشمكش و جنگ و جدال با دولتهاي قوي دست جهان شكست خورده است، در كشور ما معمول شده است و متاسفانه در سالهاي اخير نيز هنوز مديران و مربيان ما دست از اجراي روشهاي كهنه و تقليدشده برنداشتهاند و تغييري در هدف، برنامه و روش كار خود ندادهاند و هيچ اقدامي را مبتني بر تحقيق علمي و روش تجربي و تحقيقات محلي نساختهاند.
د) عوامل سازماني
عوامل سازماني، هم از بيرون دانشگاهها و هم از درون دانشگاهها روي رشد علم تاثير دارند. تعداد مراجع تصميمگيري در سطح سياستگذاري كلان موجب چندپارچگي شده است. برخي از مراكز تصميم گيري در سطوحي پائين و توسط افرادي كه گاه صلاحيت علمي آنها نياز به بررسي دارد، با تخصيص بودجه، انتصاب روساي دانشگاهها و وضع قوانين و آئيننامهها، ريلهاي اصلي علم را پايهگذاري ميكنند و درباره سرنوشت جوانان با استعداد و حتي اساتيدي كه قابليت بينالمللي دارند اما مخلصانه در خدمت كشور هستند، تصميم ميگيرند.
عوامل سازماني بيرون از دانشگاهها
در مقايسه با كشورهاي ديگر بهطور نسبي تعداد بسيار زيادي از مراكز به طور مستقيم يا غيرمستقيم درباره علم ايران و سرنوشت آن تصميمگيري ميكنند؛ شوراي عالي انقلاب فرهنگي، وزارت علوم، وزارتبهداشت، وزارت آموزش و پرورش و وزارت «ارشاد» (كه هم با بودجههاي تحقيقاتي زياد درباره مسئله فرهنگ و هم با دادن «جايزه كتاب سال» و جايزه بهترين تحقيق در جهتدهي علم در مسير دلخواه خود دخالت دارد)، به علاوه انواع سازمانها و موسسات ديگر در كنار اين وزارتخانهها مشغولند؛ مانند فرهنگستانهاي چهارگانه، انجمن آثار و مفاخر و .... تعدد مراجع تصميمگيري در سطح سياستگذاري كلان، موجب چندپارچگي آموزشعالي در بخشهاي دولتي و غيردولتي، افت كيفيت و كاهش بهرهوري شده است.
عوامل سازماني در سطح دانشگاهها
1- نظام اداري دانشگاهها
يكي از مشكلات مهم براي پيشرفت علم، نظام كنوني اداري دانشگاههاست. در بيشتر دانشگاهها تعداد كارمندان بسيار بيش از حد مورد نياز و وظايف موجود است. ترديدي نيست كه نداشتن اشتغال در زمينههاي توليدي و همچنين «باارزش» نبودن كارهاي توليدي و در مقابل «با ارزش» بودن كارهاي دولتي، بسياري را به مشاغل دولتي ميكشاند، پيوندها و روابط مختلف موجب ميشود كه افراد اقوام و نزديكان خود را به گونهها و روشهاي مختلف وارد محيط كار خود كنند.
اين تعداد زياد كارمندان موجب عدم شفافيت و لذا پيچيدگي بيشتر امور و كندي و ركود كار ميشوند. يكي از كارمندان ميگفت: «اگر تعداد كارمندان دانشگاه به «يك دهم» تقليل يابد و در مقابل حقوق افراد باقيمانده چند برابر شود، كارها به مراتب بهتر انجام ميگيرد.»
2- رشد فردي علم
در سيستم علمي آمريكا و اروپا، فقط دانش يك فرد رشد نميكند تا پس از مردنش آن شمع فروزان، خاموش شود و همه چيز از بين برود، آنجا آتشكده علم است. در اين سيستم هم افراد رشد ميكنند و هم مجموعه موسسه علمي و هم كشور. هر دانشمند جوان و عاشقي كه ايدههاي جديدي ميآورد، كار خود را (مانند ايران كنوني) از صفر شروع نميكند، بلكه از آنجايي آغاز ميكنند كه پيش از او به پايان برده شده است.
3- اعطاي درجه استادي و آئين نامه ارتقا
يكي از مهمترين ابزار كنترل اين روند خطرناك، آئين نامه ارتقا است كه به نظر ميرسد اين آئيننامه بيشتر در جهت عكس، يعني درجهت رشد سريع «نااستادان» (افرادي كه اسم استاد را يدك ميكشند ولي از روحيه علمي برخوردار نيستند) تنظيم شده باشد. بديهي است كه در جامعه توسعه زده كه در آن، اگر نههمه، كه اكثر افراد به بيماري «ولع ارتقا» دچار شدهاند، ريلهاي متناسب نيز از سوي دستاندركاران ولع گذاشته ميشود و در نتيجه از آن سيستم «همان برون تراود كه در اوست»؛ يعني «استاد توصيهاي» و آئين نامه ارتقا با شكل كنوني محققپرور نيست. بايد ديد كه از بين كساني كه ارتقا مييابند چه تعداد واقعاً به مرحله توليد علمي رسيدهاند، اين آئين نامه مقلدپرور است.
4- آموزش نظري بيرابطه با عمل
گر چه در برخي از مدارس به همت مديران و معلمين زحمتكش آزمايشگاههايي سازمان داده شده اما در مجموع ميتوان گفت كه در مقايسه با اروپا و آمريكا، آموزش در مدارس ما بسيار نظري است. دانشآموزان عليالاصول توانايي عملي براي حل مسائل را كسب نميكنند. در نتيجه اين افراد قادر نخواهند بود مسائل عملي كشور را حل كنند.
يكي از عللي كه ما توانايي حل مسائل كشور را بهطور عملي نداريم و فقط حرفهاي نظري ميزنيم از همين جا سرچشمه ميگيرد.
بدين ترتيب ملاحظه ميشود كه غرب يا تنها علم نظري خود را به ما ميدهد و يا به قول پورگس؛ فقط آخرين حلقه و مرحله زنجيره توليد تكنولوژي خود؛ يعني كالاي قابل مصرف را به جهان سوم صادر ميكنند و تمام مراحل توليد تكنولوژي، يعني تمام زمينههاي فكري، علمي و فرهنگي لازم براي يك تكنولوژي را در اختيار آنها نميگذارند. لذا براي رشد علمي يك تحول اساسي به سوي علم كاربردي لازم است و تا نظام علمي و آموزشي خود را با آموزش كاربردي همراه نسازيم، نميتوانيم از شرايط يك مقلد علم بيرون آييم و به مولد علم و استفاده كننده عملي از آن مبدل شويم.
با توجه به نوع آموزش نظري و حفظي، بدون پرورش قدرت تفكر و تجسم و توانائي عملي، محصولات نظام آموزشي و علمي ما هميشه مثمرثمر نيستند. از اينجاست كه گاه در برخي از دست اندر كاران علم (حتي آنهايي كه نمرات خوبي در دوران تحصيلاتشان نيز داشتهاند) در آن اندازه مورد انتظار، قدرت تفكر عميق تحليلي ملاحظه نميشود و اگر هم قدرت تفكر داشته باشند، بيشتر در حد بيان است و نه ارائه يك طرح عملي عميق براي حل يك مسئله. بنابراين ملاحظه ميشود كه اساس و پايه علم در دوران آموزش غلط كار گذاشته ميشود.
مشكل ريشهاي ديگر نظام آموزشي كشور اين است كه اين نظام فئودال و ارباب و رعيتي است؛ يعني چون اقتصاد نقش اصلي را در آن بازي ميكند، تربيت نيز بر اساس آن شكل ميگيرد و نتايجي را بهبار ميآورد كه ذكر شد. در عوض عشق بايد پايه علم باشد، اين عشق پيشتر وجود داشت اما ما آن را از بين بردهايم و عشق مدرك، استعدادهاي درخشان و خود نمايي را جايگزين آن ميكنيم.
مجموعه اين مشكلات منجر به آن ميشود كه مثلاً آقاي كانتوسكي در مورد سيستم آموزشي كشورهاي در حال توسعه ميگويد: «هيچ وسيله موثرتري را نميتوان يافت كه از طريق آن بتوان انگيزه دروني، خلاقيت و پتانسيل فكري نسل جوان را از بين برد.»
5- انتخاب رشته و علاقه
در ايران تحصيلات در پي يك نظام فرهنگي بيمار، به يك ارزش كاذب تبديل شده است. انتخاب رشتههاي دانشجويان نيز با همين نظام ارزشي در ارتباط است.
منابع:
رفيع پور، فرامرز (1383).موانع رشد علمي ايران و راهحلهاي آن. شركت سهامي انتشار. (با اندكي تلخيص و تصرف).
آريانپور، امير هوشنگ. موانع رشد علمي ايران و راه حلهاي آن.
شريعتمداري، علي. چگونگي ارتقاي سطح علمي كشور.
تأملاتي در موانع رشد علمي ايران در گفتوگو با دكتر فرامرز رفيع پور به نقل از سايتwww.hawzah.net. آئيننامه ارتقا با شكل كنوني محققپرور نيست. بايد ديد كه از بين كساني كه ارتقا مييابند چه تعداد واقعاً به مرحله توليد علمي رسيدهاند، اين آئين نامه مقلد پرور است.
دوشنبه 27 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 596]
-
گوناگون
پربازدیدترینها