مجيد کنگاني: عضو هيئت موسس گفت خونت را مي.ريزيم مي.گفتند رمال.ها مي توانند تيم را حفظ کنند! سكوت مي.كردم، زلزله بم را هم به گردن من مي.انداخت�

واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:

مدير عامل سابق باشگاه شاهين بوشهر به ابهامات مطرح شده در مورد دوران مديريتش در اين باشگاه پاسخ گفت. مجيد حسيني کنگاني که از .١١فروردين .٩٠ به دنبال استعفا از سمت خود، سکوت اختيار کرده بود، پس از ادعاهاي برخي مديران كنوني باشگاه، مسائل مختلفي را بيان کرد.
گفت وگوي مجيد حسيني کنگاني با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران ( ايسنا) منطقه فارس، در ادامه مي آيد:

* اوضاع نامعلوم شاهين اين روزها به دغدغه اي براي هواداران بوشهري تبديل شده است.مشکلات مالي اصلي ترين دليل آن ذکر مي شود. مصاحبه را با اين سئوال آغاز مي کنيم که در برخي محافل ورسانه.ها علت بدهي.هاي باشگاه که از سوي گزي، سرپرست كنوني باشگاه .٣ميليارد ذکر شده را مديريت اشتباه شما مي دانند.اين موضوع را قبول داريد؟

- من مفصل با اسناد و مدارک همه مسائل را توضيح مي دهيم. مردم قضاوت کنند.

* بفرماييد.

- من در ليگ نهم و از هفته ششم به شاهين آمدم. تيم بسته شده بود.هزينه هاي باشگاه در ليگ آن سال حدود .٥ ميليارد و پانصد ميليون تومان بود.ما با اين مبلغ در حالي فصل را به اتمام رسانديم که در جلسه.٣٠ ارديبهشت که به همراه اعضا هيئت موسس باشگاه ونمايندگان مجلس در دفتر آقاي سعيدلو برگزار کرديم، ريز مالي ليگ نهم باشگاه را ارائه داديم.(سند شماره يک)ما .٢ميليارد و.٦٠٠ميليون درآمد داشتيم. اين ارقام را که از.٥ و نيم ميليارد کم کنيم، مي شود .٢ ميليارد و نهصد ميليون تومان بدهي. درست است؟

* بله.

- يعني ما ليگ دهم را در حالي بايد آغاز مي کرديم که .٢ ميليارد و نهصد ميليون بدهي داشتيم. بدهي بابت تيمي که خودم نبسته بودم و دوستان بستند. پس شرايط فصل قبل من با حالاي شاهين هيچ تفاوتي نداشت. من با حدود سه ميليارد بدهي کار را آغاز کردم و حالا هم همان رقم مانده. من چيزي به آن اضافه نکرده.ام. حالا خودشان در تلويزيون هرچه مي خواهند مي گويند و بعد به من زنگ مي زنند وخواهش مي کنند که اگر هم موضوعي بوده بين خودمان حلش کنيم و رسانه.اي نشود. از يک سومصاحبه مي کنند و مي گويند ما از کنگاني خواستيم که به تلويزيون نرود و مصاحبه نکند، از سوي ديگر خودشان مصاحبه مي کنند و مي گويند اين فصل مدير لايقي مي آوريم که ميان فصل کار را رها نکند. من نالايق بودم، چندبار که استعفا دادم، چرا نپذيرفتيد؟ من نالايق .٢سال کار کردم، با همه مشکلات جنگيدم تا پاي مرگ رفتم و در بيمارستان بستري شدم، شمايي که لايقيد چرا پس از .٦هفته مديريت، مي گوييد خسته شدم؟ مي.گويند که با اين پولي که به باشگاه آمده بايد .٩٠درصد قراردادها داده مي شد. راست مي.گويند. اگر بدهي.هاي فصل قبل و .٦٠٠ ميليون چند سال قبل نبود، .١٠٠درصد قراردادها را مي شد داد.

* پس اين هياهوها براي چيست؟

- نمي دانم. من براي دوستان احترام قائلم. با اين هياهوها فضا را عليه شاهين خراب مي کنند. الان بازيکن به خودش مي گويد چگونه بايد در شاهين بمانم يا جذب اين تيم شوم در حالي که از لحاظ مالي اوضاع آشفته.اي دارند. فصل نقل وانتقالات که شروع شود بازيکن دنبال جايي است که راحت باشد. پول سر وقت بگيرد و آرامش داشته باشد. آنها با اين هياهوها جو بدي ايجاد کرده اند که کمتر مربي و بازيکني را به خود راغب مي سازد. اگر کمي منطقي فکر کنيم در اين شرايط اين حرفها همه عليه شاهين است. من در اين مدت هرچه شنيدم به خاطر شاهين و مردم سکوت کردم، اما انگار سکوت فايده.اي ندارد واگر حرف نزنيم، زلزله بم را هم گردن ما مي.اندازند.من يک مسئله را در پرانتز بگويم.

* بفرماييد.

- زماني که با آقاي مظلومي براي سال قبل به توافق رسيديم به ما ليستي داد که براساس آن بازيکن بگيريم. او به من گفت: فلاني؛ همين تهران با بازيکنان تمام کن، داخلي ببند بعد براي ثبت نهايي آنها را به بوشهر ببر، زيرا بازيکن اگر برود گرماي تيرماه بوشهر را ببيند يا نمي.ماند يا پول بيشتري طلب مي کند. حق با او بود. بازيکن همه شرايط را در نظر مي گيرد.حالا آنها خودشان فرياد مي زنند که اوضاع شاهين خراب است.

* از ليگ نهم فاصله نگيريم. بخشي از بدهي.ها مربوط به جذب ياوري و جذب برخي بازيکنان بود که در دوران شما اتفاق افتاد.

- درست است. روزي که من آمدم براي تغيير مربي بستر سازي شده بود. آقاي ياوري قبلا تيم را ديده بود و با توجه به ارتباطات خوبي که با برخي پيشکسوتان از جمله آقاي پوربهي که حق زيادي گردن فوتبال ما داشت، گزينه مناسبي به حساب مي آمد. تا يادم نرفته در مورد آقاي کللي.فر هم يک مطلب بگويم. فوتبال بوشهر هيچ گاه زحمات اين مربي ارزنده را فراموش نخواهد کرد. تغيير ايشان هم برمبناي تغيير ذهنيت ليگ يکي صورت گرفت. يعني احساس مي.شد بايد تيم يک شوک به آن وارد شود تا تصور ليگ يکي بودن از ذهن نفراتي که اغلب سابقه حضور در ليگ دسته اول را داشتند، خارج شود. به عنوان يک نظر شخصي معتقدم آقاي کللي فر مربي بسيار توانايي است و برايشان احترام خاصي قائلم.

* پاسخ من رانداديد. آن تعهدات دوره خودتان هم به پاي مديريت سابق نوشته شد.

- نه؛روزي که من به شاهين آمدم باشگاه حساب بانکي نداشت و پول به حساب شخصي واريز مي شد. بانک به دليل بدهي حسابها را مسدود کرده بود. يک ساختمان اداري وجايگاه مناسب براي جلسات وجود نداشت. شايد اين جمله جالب نباشد، اما باشگاه يک دستگاه فاکس نداشت.سازمان ليگ نمي دانست نامه.ها را کجا بفرستد. من .٦٠٠ ميليون تومان از بدهي.هاي سنوات قبل را هم پرداخت کردم. اگر آنها را با تعهدات ايجاد شده اين افراد و ايجاد ساختمان در خور شان باشگاه قياس کنيد، عدد همان مي شود. مربي که آمد بايد برايش ابزار جور کرد. آقاي ياوري آن نفرات را خواست و ما هم جذب کرديم. من حتي ساختار اداري و ساختماني باشگاه را راه اندازي کردم.

* کدام فصل شرايط سخت تر بود؟

- هواداران به خاطر اين که تيم دير به ليگ برتر رسيده بود، صبر وتحمل بيشتري داشتند و توقعشان ماندن در ليگ برتر بود. حالا خودتان مي بينيد سرپرست باشگاه بعد از .٦ هفته اعلام کرده توقع هواداران از شاهين بيش از رئال مادريد است. من چه بگويم که دوسال با اين توقعات زندگي کردم؟ در ليگ نهم روزي که ما آمديم تيم از .٥ بازي .٢ امتياز داشت. در طول، فصل فاصله تيم شانزدهم تا يازدهم حداقل .١٠ امتيازبود. تيم فجر که سقوط کرد در نيم فصل چهارم بود، ولي تيم ما يک هفته قبل از پايان بازيها ماند. در ليگ دهم تا هفته آخر فاصله.هاي تيمهاي نيمه دوم جدول معمولا از .٣ امتياز فراتر نرفت و تيم دوازدهم هفته سي و سوم که پاس همدان بود، در هفته سي و چهارم سقوط کرد و تيم شانزدهم که نفت تهران بود ماند. رقابت در ليگ نهم سخت تر بود، ولي در فصل دهم هيچ تيمي غير از استيل آذين تا دو هفته آخر سقوطش قطعي نبود. من اگر رفتم به خاطر خطر سقوط نبود. صلاح بود بروم تا شاهين سرپا بماند.

* کسي در ليگ نهم به شما کمکي کرد؟

- قبلا هم گفتم شرکت ملي نفت، منطقه ويژه پارس جنوبي و نمايندگان استان کمک هايي داشتند که اين کمکها تحت فشارهايي که وارد مي شد، صورت مي گرفت. حتي آقاي افراشته استاندار سابق هم که در بازي با پيکان و فجر به بچه.ها سکه داده بود، بعدها با شکايت استاندار وقت روبرو شد! کمک به ما باعث دادگاهي شدن او گرديد!

* البته بپذيريد که در مستطيل سبز حکم بقا نگرفتيد و راي کميته انضباطي و دو امتياز بازي با پاس به کمک شما آمد.

- به هرحال حريف تخلف کرده بود. کميته انضباطي که بي دليل به کسي امتياز نمي.دهد. مدتها دويدم و همه جا رفتم تا حق شاهين را بگيرم.

* ليگ که تمام شد ياوري هم رفت. چرا؟

- ايشان تحت فشار بود. مسائلي رقم خورده بود که حتي اواسط بازيها استعفا داد، اما من آن را علني نکردم و در پاسخ به رسانه.ها تکذيب کردم. از درون باشگاه فشارهايي مي ديد. يکسري اصطحکاکهايي با رسانه.ها وخبرنگاران داشت که من وارد جزييات نمي شوم که چرا به وجود آمد و مقصر که بود. فقط همين را بگويم که وقتي در مراسم تشييع ناصرخان حجازي در ورزشگاه مرا ديد گفت: فلاني راحت شدي. کار کردن در شاهين خيلي سخت است.

* رسيديد به تعطيلات قبل از آغاز ليگ دهم.

- بله. ما يک برآورد هزينه کرديم. حدود .٩ميليارد شد. بخشي از بدهي.هاي سابق را در دل آن جا داديم. اعضاي هيئت موسس هم آن را امضاء کردند و در جلسه .٣٠ارديبهشت نزد آقاي سعيدلو برديم. پاراف ايشان هم روي اين برگه هست( سند شماره.٢)البته فقط يک برآورد بود و نه محقق نشد و نه بودجه و هزينه.هاي ما تا آن سقف رسيد. با حدود سه ميليارد بدهي وخرانه خالي بايد تيمي را مي بستيم که برخي بازيکنان فصل قبل مان هم قرارداد نداشتند. من با توجه به مشکلات قبلا استعفا داده بودم، اما گفتند تيم را ببند وبرو.(نمونه هاي استعفا، اسناد.٣-4-5).

* سيکل انتخاب سرمربي چگونه طي شد؟

- ما با نفراتي مثل مظلومي و کربکندي مذاکره کرديم. آنها براي خودشان شرطي نداشتند، اما مي.گفتند اگر دو ميليارد موجودي نقدي در حساب باشگاه براي يارگيري باشد، مي آييم. آبروي خودشان را دوست داشتند. آقاي مظلومي راضي شد کار کند. ليست هم داد. گفت بازيکنها را که گرفتيد، من هم قرارداد مي بندم. نفراتي که خواسته بود مثل محمد محمدي، آرش برهاني، آشوبي و مجيدي با مدير برنامه.هايشان مذاکره کرديم، اما پول پيش را نقد مي خواستند. پرويز خان فهميد اوضاع خوب نيست با پيشنهاد استقلال راهي آن تيم شد و نفراتش هم با خودش رفتند.کربکندي هم پيامک زد و عذرخواهي کرد و گفت با بي پولي هم آبروي من مي رود هم شما.

* چيزي شبيه همين فصل.

- بله. اما من هيچگاه مصاحبه نکردم بگويم پول نداريم و بدهکاريم. اگر يک کلمه مي گفتم همه افراد قيد تيم ما را مي زدند. اگر هم مي گفتم، اتفاقي نمي افتاد. هرچند با مسئولين مکاتبه و جلسه داشتيم تا آن را رفع کنيم. حتي اجازه داديم خبر مذاکرات با ستاره.هاي مطرحي مثل علي کريمي در رسانه.ها درج شود، چون ذهنيت ها را به نفع ما برمي گرداند. اينها ظرافتهاي کارمديريت است. وقتي ديديم اوضاع اين جوري است و با چند گزينه ديگر هم مذاکراتي داشتيم که بي حاصل بود، در نتيجه به بوشهر رفتم و در جلسه هيئت موسس اعلام کردم که ديگر راهي به نظرم نمي رسد. با همفکري همه، آقاي استيلي مدنظر قرار گرفت و صورتجلسه کرديم و امضا شد. با همان وعده.هايي که بر اساس برآورد اوليه داده شده بود به تهران برگشتيم.

* چه وعده.اي؟

- وزارت نفت عزم جدي براي حمايت از ما داشت و قرار بود که به ما و نفت آبادان هرکدام .٧ميليارد کمک شود. بعدها عليرغم اين حسن نيت، دستورالعمل قانون جز «ه» بند .٢ماده واحده قانون بودجه، درد سرساز شد وکار به درازا کشيد. به هرحال آمديم و با آقاي استيلي به توافق رسيديم. حتي چند نفر شاهد دارم که وقتي قرارداد داخلي با ايشان بستيم .٥ دقيقه بعد از آن مدير يکي از باشگاه.ها تماس گرفت و به او گفت بيا به تيم ما. ضرر و زيان فسخ قرار داد داخلي ات با شاهين را هم ما مي پردازيم.

* تا بحث کادر فني باز است، بپرسيم چرا يک مربي بومي در کادر نداشتيد؟

- آقاي کللي فر که قطعا نمي.آيد کنار اينها کار کند. آقاي کامياب هم با در خواست خودشان به عنوان سرپرست فعاليت مي کردند و گرنه حضورش به عنوان مربي بلامانع بود. هم آقاي استيلي و هم آقاي مهاجراني روي حضور محمود ابراهيم زاده نظر مثبت داشتند، اما از اطراف باشگاه فشارهايي آوردند که قيد استفاده از ايشان توسط کادر فني زده شد. من الان هم به توانايي.هاي ايشان اعتقاد کامل دارم.

* خب وقتي امکانات لازم و اختيار تام نداشتيد استعفا مي داديد.

- استعفادادم. نپذيرفتند. اسنادش را به شما نشان دادم. چند بار بايد استعفا مي دادم؟

* ولي تنهايي خودتان هم اين ذهنيت را به وجود مي آورد که قائم به فرد بودن وخودمحوري را مي پسنديد.

- از صراحت لهجه تان ممنونم. من ابتداي فصل رفتم سراغ آقاي وردياني. از ايشان مديرتر وکارآمدتر مي خواستيد؟ چه کسي دوست دارد دور از خانواده هر روز در تهران باشد؟ من هم مي خواستم يکي مثل آقاي وردياني کنارم باشد. آقاي بوالخيري عضو دلسوزهيئت موسس دو هفته به ساير اعضاء هيئت موسس اصرار کرد، اما آمد و گفت نتوانستم آنها را به حضور آقاي وردياني راضي کنم!

* واقعا؟

- از خود آقاي بوالخيري بپرسيد.

* حضور آقاي مهاجراني هم نقدهاي زيادي را به دنبال داشت.

- ما زماني که با آقاي استيلي مذاکره کرديم، ديگر مربي آزاد و بدون تيم وجود نداشت. ايشان هم به حضور آقاي مهاجراني مصر بود. ضمن اين که حشمت خان متخصص استعداديابي و آکادمي است. ما هم با او اين ايده را در سر داشتيم که برايمان هم مدير فني باشد و هم استعداد يابي کنند، اما بي پولي باعث شد اين کار شکل نگيرد واين پيشکسوت عزيز، نقش ريش سفيد را بازي مي کرد و هرگاه به دليل عدم پرداختها بازيکنها اعتصاب کردند، ميانجيگري آقاي مهاجراني ماجرا را حل کرد. در بعد فني هم کمک زيادي به کادر فني مي کرد. ابتداي فصل به ما قولهايي داده شده بود و ما بر اساس آن ايشان را آورديم، اما بي پولي مانع از آن شد که به هدفمان برسيم.

* چرا از هيئت موسس فاصله گرفتيد؟

- نگرفتم. جلسه ابتداي فصل در دفتر آقاي سعيد لو را با حضور آنها رفتيم. دو جلسه در دفتر آيت الله صفايي بوشهري هم داشتيم که هيئت موسس بودند. دوجلسه در استانداري با حضور مدير کل تربيت بدني استان هم با حضور هيئت موسس تشکيل شد. سرمربي را بر اساس صورتجلسه آنها انتخاب کرديم. روزي که نمايندگان وزارت نفت براي بررسي اوضاع آمدند هم جلسه با حضور هيئت موسس تشکيل شد.(سندشماره.٦) پس من با آنها هماهنگ بودم.

* اين که آقاي رييسي نژاد اعلام کرده لطماتي که کنگاني به شاهين زد تا .٥٠٠سال قابل جبران نيست پس از کجا نشات مي گيرد؟

- بحث اين فرد جداست. من گفتم اعضاي هيئت موسس دلسوزانه کار کرده اند. به اين سند نگاه کنيد(سند.٧) ايشان چند تا چک داده بود براي باشگاه. گفتم که قبل از من باشگاه حساب بانکي نداشت. پول مي ريختند به حساب شخص و از آن حساب برداشت مي شد. نامه به باشگاه هم ننوشته بود، بلکه از ترس چکها، به قاضي اجراي احکام نامه زده و استعفا داده بود! من با ايشان چه کاري مي توانستم داشته باشم؟ حتي يک بار در جلسه.اي که با حضور اعضاي هيئت موسس ومدير دفتر امام جمعه داشتيم، اواسط جلسه پيامکي روي تلفن مدير دفتر امام جمعه فرستاد و با لحن زننده و با لفظ رکيکي نوشت« اگر کنگاني به باشگاه بيايد خونش را مي.ريزم». اين هم پيامک. از مخابرات هم قابل پرينت است(متن پيامک روي تلفن کنگاني است)

* چرا اينگونه بود؟

- نمي دانم چرا. آرامش تيم را به هم مي ريخت. من از آقاي باباچاهي که عضو هيئت موسس است در پست قائم مقامي استفاده کردم. آقاي بهار خرانه دار باشگاه که يک امضا چکها را بايد او مي زد، هم عضو هيئت موسس بود. مدير پايه.ها آقاي عبدالله زاده هم عضو هيئت موسس بودند.از بقيه هم به ضرورت استفاده مي شد. بحث فاصله گرفتن نبود.

* پس دليل اين گفته هاي آقاي رييسي نژاد چه مي توانست باشد؟

- من بعد از آن روز استعفا، او را نديدم تا سه بازي مانده به آخر ليگ نهم. آمد پيش من و گفت: فلاني، به اين تيم اميدي نيست. من يکي سراغ دارم که با اجنه در ارتباط است و رمال قابلي است! .٣٠ ميليون بده تا به او بدهيم و تيم را نگه دارد! گفتم تيمي که قرار است اجنه و رمال ها آن را نگه دارند، همان بهتر که برود ليگ دسته چهار! درفصل دهم هم دوباره شايعه شد که همان رمال گفته تيم را طلسم کرده.ام و به همين دليل توپها گل نمي شود و يا اينکه امسال سه بازيکن مصدوميت جدي خواهند داشت. صادق کرمي و سليماني و روشنگر که مصدوم شدند اين ذهنيت قوت گرفت که پيشگويي او به واقعيت پيوسته و روي روح و روان بچه ها تاثير گذاشت.

* بحث خريد باشگاه توسط هدايتي چه بود؟

- نمي دانم. آقاي رييسي نژاد در تلويزيون مطرح کرد و فردايش ديدم هدايتي با يک استدلال منطقي آن را تکذيب کرده. يک نفر مگر مي تواند دو تيم در ليگ برتر داشته باشد؟

* پس اين عدم همراهي به نوعي از سوي خودشان بود؟

- بله. مثلا در يک برهه براي ايجاد حس اعتماد بين بچه ها قرار شد به آنها چک بدهيم اما آقاي بهار، خرانه دار باشگاه حاضر نشد امضاء دوم را بزند و يک بي اعتمادي به وجود آمد. يک وام .١٠ ميليوني براي باشگاه گرفته بودند که در قبال آن با احتساب سودش .١٣ميليون و.٢٠٠چکي داده بوديم که خود اعضاء باشگاه رفتند چک باشگاه را برگشت زدند. ما آن .١٠ ميليون را براي يک سفر خارج از خانه وام گرفته بوديم! من داشتم با اين شرايط کار مي کردم.(سند.٨)

* يک ايراد اساسي ديگرهم داشتيد. هيچ جاي دنيا باشگاه با هيئت موسس اداره نمي شود.چرا هيئت مديره نداشتيد؟

- چرا داشتيم. ايراد از اساسنامه باشگاه است که يک اشکال جدي دارد. بر خلاف قانون تجارت که مي گويد هيئت مديره بايد مديرعامل را انتخاب کند، اينجا برعکس است و مدير عامل بايد هيئت مديره را انتخاب کند! در نشستي که با نمايندگان وزارت نفت داشتيم قرار شد هيئت مديره.اي معرفي شود که نماينده وزارت نفت هم در آن باشد و از طريق دفتر امام جمعه تاييد گردد. من يک ليست پيشنهادي دادم که در آن مدير عامل منطقه ويژه، دو نفر از معاونين استانداري، رييس اقتصاد و دارايي استان، معاون يکي از ادارات کل استان، مديرکل تربيت بدني استان، .٥ نفر از هيئت موسس، دکتر حميدي استاد دانشگاه حضور داشتند و آقاي آريان پور هم خودشان خواستند که در ليست نباشند. قطعا آيت الله صفايي بوشهري هم نظراتي داشتند و براي وزارت نفت تاييد ايشان مهم بود.

* پس چرا معرفي نشدند؟

- نمي دانم. من معرفي کردم بقيه اش با من نبود. بعد که ديديم خبري نشد صورتجلسه کرديم و هيئت موسس با حفظ سمت، هيئت مديره شدند.

* ولي فعاليت چنداني از آنها نديديم.

- به هرحال گفتم که شرايط اينجا با همه جا متفاوت است.آنها هم زحمت خود را کشيدند، اما کجاي دنيا مديرعامل وظيفه دارد که جذب بودجه را انجام دهد؟ مدير عامل مجري مصوبات هيئت مديره است. من ولي بايد همه کارها را انجام مي دادم.

* انتخاب بازيکنان چگونه صورت گرفت؟

- براساس ليست آقاي استيلي بود. حتي برخي نفرات چون پول زيادي خواستند را نتوانستيم جذب کنيم. يکي را بياوريد که بگويد تيم شاهين بد بود يا بد بازي کرد. ما بهترين فوتبال را بازي مي کرديم وهمه کارشناسان به اين امرمعترف بودند. گلر تيمهاي حريف ستاره بازيهاي ما بود. مقابل استقلال .١٢ موقعيت گل خلق کرديم. به هيچ تيمي با بيش از يک گل نباختيم. به بحث فني تيم نمي توان ايرادخاصي گرفت. کما اين که خود آقاي گزي گفتند توقع پنجم شدن اين تيم با اين نفرات را داشت.

* ولي او ضمن اين حرف گفته بود من اين تيم را با .٣ ميليارد مي بستم.

- يک حساب دو دوتا چهار تا بکنيد. تيم ليگ نهم با آن نفرات را بالاي .٣ميليارد تومان بسته بودند. چگونه مي خواستند اين مهره هاي مطرح که کلي خواهان داشتند را با قرار داد دوساله بياورند و .٣ ميليارد بدهند؟ آن هم در شرايطي که يک ريال در خزانه باشگاه نبود. آدم روي خريد نسيه زياد چانه هم نمي تواند بزند.ضمن اين که اگر بازيکنان بدي گرفته ايم همين حالا خيلي از آنها حاضرند مطالباتشان را ببخشند و رضايت نامه بگيرند. من سراغ دارم يکي از بچه ها همين امروز با يک تيم قرارداد داخلي بسته و يک و نيم برابر شاهين پول گرفته.30 درصدش را هم نقد داده اند. بعد سرپرست باشگاه مصاحبه مي کند و مي گويد قراردادها خيانت بود! اگر خيانت بود چرا داريد همان خيانت را ادامه مي دهيد؟ بازيکنان را آزاد کنيد آنها هم که پولشان را نگرفته اند. مي بخشند و مي روند. آدم بايد حرفي بزند که عليه خودش از آن استفاده نشود. بازيکنان يکساله که تکليف شان معلوم است و مشتري بيش از سال قبل دارند. آن هم در حالي که اين فصل همه براي رعايت سقف قرارداد جدي هستند، اما فصل قبل اين قانون جدي گرفته نشد و کار را سخت مي کرد. آنهايي که دو ساله هستند هم در پي رضايت نامه اند.

* قيمتها بالا نبود؟

- به ما مي گفتند عبدالله کرمي را از .٧٠ ميليون به .٣٥٠ ميليون رسانده.ايم. حالا سرپرست باشگاه مي آيد در تلويزيون مي گويد قرارداد کرمي .١٢٠ ميليون بود و اگر سال دوم هم مي.ماند افزايش مي يافت. اين رقم آيا براي بازيکني مثل کرمي زياد است؟ هيچکس اين مسائل را نديد و دوگانگي در گفتارهاست که آزار دهنده است.

* برخي نفرات هم بي انضباطي مي کردند،غيبت مي کردند، اما جريمه نمي شدند. چرا؟

- بازيکن بايد گزارش تخلفش از سوي کادر فني به مدير اعلام شود و گرنه هرگونه مداخله، دخالت در کار مربي حساب مي شود.هرگاه هم تخلفي بود کميته انضباطي تصميم گيري کرد. ولي قبول کنيد تيمي که پول ندارد قراردادهايش را بدهد، از چه محلي بايد بازيکن را جريمه مي.کرد؟

* پس چرا شاهين به مقام خوبي نرسيد؟

- تيم، آرامش نداشت. بازيکن مطرح پولش را سر ساعت مي خواهد. کسي به شاهين کمک نمي.کرد. داوري حدود .١٠ امتياز از ما گرفت. ميانگين خلق موقعيتهايمان مثال زدني بود. دوست و دشمن از ما تعريف مي کرد. من به ضعفها معترفم، اما همه ايراد را در اين مسائل نمي ديدم.آرامش مهمترين نکته اي بود که برخي دوستان آن را از ما گرفته بودند.

* براي حل معضل تيم چه کرديد؟

- تيمي که گل زن نداشت بايد گل زن مي گرفت. اين يک اصل است.

* راستي چرا «اوچه» را جذب کرديد در حالي که کارآيي لازم را نداشت؟

- ما اوچه را با شناختي که از قبلش داشتيم گرفتيم. بازيکن خارجي در ايران همواره اين مشکلات را دارد. استقلال .٣ بازيکن گرفت و قيد هرسه را زد. پرسپوليس هم اوساله را نياورده پس فرستاد. ضمن اين که اوچه هزينه زيادي براي ما نداشت.

* گفتيد رفتيد سراغ گلزن. منظوران عمادرضاست؟ جذب او هم با انتقاداتي همراه بود.

- انسان اگر خداي ناکرده يکي از عزيزانش بيماري سختي داشته باشد و با علم به اين که زنده ماندنش کمي بعيد است، اما وقتي دکتر مي گويد فلان آمپول ممکن است کارگر باشد يا کمي زنده ماندنش را تمديد کند، آيا با قرض و قوله سراغ آن آمپول نمي رود؟ تيم ما خلق موقعيت مي کرد اما گل زن نداشت. در ايران مهاجم آزاد نداشتيم. خارجي ناشناخته هم که مي شد همان اوچه. پس چه کسي بهتر از آقاي گل فصل قبل؟ ما حتي با حوار در دوبي قرارداد داخلي بستيم و ويزاي هر دو را از سفارت ايران گرفتيم. اين بازيکن را هم مي خواستيم که قوانين اجازه جذب او را نداد. ماجراي عماد هم چون کمي کش دار شد، باعث شد تا هم روحيه خودش نزول کند وهم آن شوک دلخواه را به تيم نداد. در مجموع اما کارآمد بود.

* چرا آن اتفاقات در مورد آي.تي.سي عماد رخ داد؟

- يکي از کارمندان باشگاه که مسئول اين کار بود اشتباه کرد و ثبت آن را به درستي در سايت انجام نداد.

* بازيکني با آن همه مخارج را سه بازي نداشتيد و نبودش به قول خودتان هم به روحيه خودش ضربه زد و هم شوک مثبتي براي تيم نداشت. کلي هم به باشگاه بابت بازي نکردنش ضرر مالي وارد شد. چرا مسبب آن جريمه نشد؟

- ( مکث) من در مورد او اشتباه کردم. چون قبلا هم اشتباهي در ثبت قرارداد بازيکن خارجي داشت. اعتراف مي کنم اشتباه کردم.

* شما .١٩آذر.٨٩ در چارچوب هفته هيجدهم به نفت آبادان باختيد.20 آذرهيئت موسس با حضور شما تشکيل جلسه داد و حکم عزل استيلي را امضا کرديد. چه شد که بعد از آن جلسه حرفتان را عوض کرديد و زير امضاء خودتان زديد؟

- شما بدون مدرک قضاوت نکنيد. من صورتجلسه را امضا نکردم!

* ولي هيئت موسس مي گويد امضا کرديد و گزينه جانشيني استيلي هم محمود ياوري بود. شما قبول کرده بوديد.

- اين صورتجلسه را ببينيد( سند شماره .٩). من معتقد بودم که اين شوکها مقطعي است و نتيجه.اي ندارد. همه بحث کردند و راي دادند و صورتجلسه شد. من موافق نبودم. مي بينيد که امضا هم نکرده ام. گفتم من وظيفه دارم با آقاي استيلي تسويه کنم تا برود. بعد از آن خودتان هر تصميمي گرفتيد را اجرا کنيد. من استعفا دادم( سند .٤). کما اين که ديديد با رفتن وآمدن استيلي هم شوک موقت، دوبازي نتيجه داد و پيکان و صبا را برديم و بعد از تعطيلات دوباره همان روال قبل را يافتيم. آقاي ميثاقيان هم تاثير شوک حضورشان همين گونه موقت بود. من با استدلال حرف مي.زنم. دوبازي را بردند. دوبازي را مساوي کردند که در آن دو بازي برخلاف همه فصل داوري بر عليه ما نبود و دوباي آخر را باختيم و شوک تا يک حد کوتاهي تاثير داشت. من معتقدم عدم تمرکز عنان کار را از شاهين گرفته بود و گرنه تيم عملکرد خوبي داشت. تيم شوک اصلي را مي خواست که آن هم حمايت مالي ومسئولان بود.

* تيمي که پول نداشت چرا بايد اردوي امارات مي رفت؟

- همه تيمها در ابتداي فصل يا نيم فصل اردوي خارج از کشور داشتند. ما اردوي ترکيه در اول فصل را لغو کرديم. اگر دوبي نمي رفتيم تيم از لحاظ روحي به مشکل مي خورد. مگر مي شد در اوج بي پولي، بازيکن را در تعطيلات هر روز براي تمرين در بوشهر به زمين کشاند و گلايه هايشان از بي پولي را نشنيد؟ آن اردو با توجه به روابط خوب آقاي مهاجراني واستيلي با اماراتي ها کمترين هزينه را داشت و حدود .٤٠ ميليون شد. در ايران اردو مي زديم از اين بيشتر مي شد. آنجا الاهلي امارات و الاهلي قطر و الخور را در بازيهاي دوستانه برديم و حتي دو سه بازيکن ما را هم اماراتي.ها مي خواستند.

* ولي قبول کنيد با اين هزينه.ها توقعات از شما منطقي بود. تيمهايي بالاتر از شاهين ايستادند که کمتر از شما هزينه کردند.

- اين استدلال فوتبالي نيست. استيل آذين .١٥ ميليارد هزينه کرد. سه مربي و سه مدير عوض کرد و افتاد. فوتبال را بايد با ديد فوتبالي ديد. شما داريد در چارچوب رياضي به آن نگاه مي.کنيد. ما .١٢ميليارد در دو فصل هزينه کرديم. اين رقم زيادي در فوتبال ايران نيست. ضمن اين که ما نسيه کار مي کرديم. .٧ميليارد هزينه باشگاه شد تا حالا .٣ميلياردش مانده. اغلب تيمها براي موفقيت همين حدود خرج مي کنند. ما در ابتداي فصل با نظر جمع هيئت موسس، برآورد .٩ميلياردي داشتيم. .٢ميليارد هم زير اين سقف هزينه کرديم و بازهم به پول نرسيديم. شما وقتي مي رويد ماشين بخريد و به شما بگويند مي توانيد .١٠٠ميليون خرج کنيد، آيا پرايد مي.خريد؟ من وظيفه جذب بودجه را نداشتم. قرار بود آن پول به باشگاه بيايد که نيامد.

* بحث ما دارد به درازا مي کشد. من مي خواهم تا اينجاي مطلب را با يک جمع بندي اجمالي ببندم و برويم سراغ نتيجه گيري شما از مباحث. فارغ ازليگ نهم، شما با .٢ ميليارد و نهصد ميليون ليگ دهم را آغاز کرديد. چون نقدينگي نداشتيد. کمتر مربي و بازيکني حاضر به همکاري با شما بود. يکسري فشارهاي داخلي را هم داشتيد. مربي آمد، تيم بسته شد، خوب بازي کرديد، توپها گل نشد. رفتيد سراغ عماد رضا. برخي مشکل را در کادر فني ديدند و شما معتقدبوديد که بي پولي عامل همه دردهاست که به عدم تمرکز و بي برنامگي منجر شده. شما هم بدهي به بدهي.هاي شاهين اضافه نکرده.ايد. همه بحث اين بود ديگر؟

- بله.

* حالا من مي پرسم. چرا بي پولي؟ مديرعامل که وظيفه جذب بودجه ندارد. هيئت موسس هم که بنده خداها آدمهاي پولداري نيستند و حتي اگر بودند هم دليلي نداشت که پولي به باشگاه بدهند. چرا بايد بوشهر با اين همه امکانات و تاسيسات و منابع تحت الارضي و فوق الارضي نتواند .٧ميليارد براي يک تيمي با آن همه هوادار خرج کند؟

- بحث اصلي من هم همين است. الان همه جنگها بر سر انتقال تيمها به استان هاست. اينجا اما هميني که با خون دل بالا آمده را هم پس مي زنند.

* مگر ممکن است؟

- ثابت مي کنم. من يک روز قبل از بازي رفت با پرسپوليس (اول شهريور.٨٩)در دفتر آقاي سعيد لو بودم. ايشان با استاندار بوشهر تماس گرفت و گفت مثل همدان و قم، شما هم شاهين را حمايت کن. نمي دانم آقاي استاندار پشت تلفن چه گفت که دکتر سعيدلو جواب داد:آقاي استاندار، دل خوش به حالا نباش که دور و برت شلوغ است و جشن هسته.اي برپاست، اگر شاهين سقوط کرد، همه روزهايتان عزا مي شود و هواداران دست بردار نيستند. يا روزي که وزير نفت به بوشهر آمد و با هماهنگي.هاي قبلي آيت الله صفايي بوشهري و آقاي سعيدلو با آقاي ميرکاظمي قراربود، پولي به حساب باشگاه واريز شود. جلسه اي با حضور وزير و استاندار و امام جمعه و آقاي آريان پور و بنده در منزل امام جمعه برگزار شد. استاندار جوري حرف زد که نظر وزير برگشت. کار تا جايي خراب شده بود که آقاي آريان پور رفت پشت سر وزير و با ايما و اشاره به استاندار گفت: ادامه نده! همان جا فقط بخشي از قول داده شده، عملي شد و تنها .٥٠٠ ميليون دادند. بارها شد که براي سفر به شهرستانها پول بليت تيم را نداشتيم. قبل از بازي با تراکتور بحث کناره گيري از بازيها را پيش کشيدم.

* دليل اين کارها چه بود؟

- نمي دانم. مشاور جوان استاندار که با بازيکنان ما رابطه خوبي داشت و به نوعي برنامه هاي ايوان را رديف مي کرد، روزي به برخي بازيکنان و آقاي استيلي گفته بود استاندار گفته تا زماني که کنگاني هست کمک نمي کنم. روز.٢٨اسفند.٨٩ آقاي گزي هم که به خاطر يک مسئله مالي به من زنگ زده بود، همين حرف را تاييد کرد و گفت: از يک منبع موثق شنيده ام تا تو هستي به باشگاه کمک نمي کنند.

* شما چقدر به اين حرف اعتقاد داشتيد؟

- شرايط را که مي ديدم، اگر باورهم نداشتم بايد باور مي کردم. وقتي که زمان ما شوراي شهر حاضر نبود هيچ کمکي بکند و حتي در بازي با سايپا که روي پيراهن مان به خاطر .١٨ اسفند روز بوشهر، اين تبليغ را زديم، اما نه پول اسپانسري و نه حتي پول لباس را حاضر نشدند بپردازند، اما بعد از رفتن من، پاداشهاي .٤٠ ميليوني شوراي شهر و کمک هاي استانداري پي در پي مي رسيد، شما هم جاي من بوديد باور مي کرديد. کاري کردند که تربيت بدني کمک .١٨٠ ميليوني که به ما کرده بود را از پول نفت برداشت و پس گرفت! من فقط يک جمله مي گويم. بقاي كنوني شاهين را بايد مديون تدابير و درايتهاي آيت الله صفاي بوشهري بود. کاش استان چند نفر مثل ايشان داشت. به قول شاعر: از غربت سرشار شما بايد رفت/ از مسجدگم کرده خدا بايد رفت/ اينجا همه کوچه ها پر از بن بست است/ تا آن سوي کوچه ها رها بايد رفت!

* حالا يک سئوال ويژه. چرا هواداراني که .٢٠ آذر در پي کناره گيري شما درب منزلتان آمدند و خواستار بازگشت تان شدند، روز .١١ فروردين در بازي با پاس عليه تان شعار دادند؟

- من ادعايي ندارم. بارها هم استعفا دادم. حالا هم خطاب به کساني که معتقدند بد کار کردم مي.گويم من که رفته بودم. من که اصراري به بازگشت نداشتم. به زور هم که به شاهين نيامده بودم. خودم هم به اين باور رسيده بودم که تا من باشم به شاهين کمک نمي کنند. پس چرا با رفتن من مخالفت مي کرديد؟ روز مسابقه با پاس، يکي از کارمندان باشگاه تماس گرفت و گفت: يک پولي بدهيد تا به برخي.ها بدهيم، چون احساس مي کنم امروز مي خواهند شعارهايي بدهند. گفتم ما براي اين کارها پول نداريم ضمن اين که هواداران شاهين با عشق مي آيند و نيازي به پول ندارند. آنهايي که شعار دادند با آنها که درب منزل ما آمدند فرق مي کردند.

* يعني قبل از بازي معلوم بود مي خواهند شعار بدهند؟

- اين همکار ما خبر داشت. زنده است. برويد از او بپرسيد. من دنبال شعار نبودم و از اين پولها هم ندارم بدهم. مديون محبت مردم هم هستم و تعداد کمي که آن روز شعار دادند هم بيشترين لطف را در حق من کردند. الان دارم زندگي مي کنم و از آن همه استرس راحت شده ام. شما ببينيد امور باشگاه چقدر سخت است که يک فرد باتجربه مثل گزي را در همين مدت اندک خسته کرده است.

* کمکهايي غير از محل اعتبارات نفت هم به شما مي شد؟

- سازمان و اداره کل تربيت بدني استان کمک هايي کردند. درآمدهايي از سازمان ليگ هم داشتيم که اين آخري صرف هزينه هاي بازيهاي خارج از خانه مي شد.

* سوزوکي هم که حسابي از باشگاه ايراد گرفته.

- نمي دانم چرا ايراد گرفته. ما سال قبل که اولين سال حضورمان در ليگ برتر بود همه خواسته.هاي آنها را برآورده کرديم. حالا هم انشا الله مشکل خاصي نيست ودوستان آن را رفع مي کنند.اغلب باشگاهها فصل قبل بازي بدون تماشاگر داشتند، اما ما با وجود راي کميته انضباطي مبني بر بازي با سايپا در زمين خارج از استان توانستيم اين راي را لغو کنيم. ماجراي عمادرضا هم که گفته مي شد لاينحل است را حل کرديم.حالا انشا الله دوستان اين مشکل را حل مي کنند.

* همه مشکلات را گفتيد. حضور در شاهين چقدر برايتان درآمد مالي داشت؟

- حتي يک ريال از باشگاه نگرفتم. اسناد مالي موجود است و مي توانيد برويد بررسي کنيد. با عشق به شاهين آمدم و با همان عشق هم رفتم تا در نبودم شاهين مورد توجه قرار گيرد و به آن کمک کنند.

* ممکن است اين عشق شما را بارديگر به شاهين برگرداند؟

- حتي خيال عشق هم ديگر محال است/ اينجا براي عاشقي، قحط الرجال است/ خود را رساندم بارها بر شاخه هايش/ ديدم تمام ميوه هاي باغ، کال است/ چشم انتظار پاسخ فرياد خويشم/افسوس گوش روزگار انگار لال است/ شايد تو روزي از يقين با من بگويي/ شايد تو اما، اين فقط يک احتمال است/ بايد بچينم شهپر پروازخودرا/ بالي که همدست قفس باشد وبال است/ من نااميدم از سکوت شهر، اما/ اين ناميدي تازه آغاز کمال است!

* پس يعني بازگشت بي بازگشت. حرف آخر؟

- از شما و وقتي که به من داديد ممنونم. بايد تشکر کنم از مسئولين وزارت نفت که بهترين هديه يعني حمايت از شاهين را به بوشهري ها تقديم کردند. از امام جمعه و مديرعامل وقت پارس جنوبي آقاي رضوي که زحمات زيادي کشيدند. همچنين آقايان سوري و موسوي از افراشته استاندار وقت که همه از مديران بومي و دلسوز بوده وهستند،از همه نمايندگان استان در مجلس، هواداران عزيز و کانون هواداران که هميشه ما را حمايت کردند، از مديران کل تربيت بدني هم آقاي وردياني وهم آقاي جمشيدي ممنونم. دوستان در صداوسيما، گزارشگران، مجريان و تهيه کنندگان، مطبوعات محلي و سراسري، سايتها و رسانه ها وخبرگزاري ها، خبرنگاران وعکاسان همه به ما لطف داشتند و از آنها هم سپاسگزارم.از آقاي علي نعمتي بايد تشکر ويژه اي بکنم که هميشه مددرسان باشگاه بودند. تمام دوستان در هيئت موسس که ياري رسان ما بودند و اين حرفهايم رانه براي تقابل با آنها که براي دفاع از خودم بيان کردم.شاهين حالا يک باشگاه است که تيم هاي متعددي دارد وتيمهاي پايه با زحمات آقاي عبدالله زاده وهمکارانشان در استان قهرمان شدند و تيم زير .١٤سال رتبه کشوري بدست آورد.کاراته، بسکتبال، شطرنج و فوتبال ساحلي بانوان را راه اندازي کرديم که در فوتبال ساحلي بانوان اولين ميزبان کشور بوديم. همه و همه کساني که در باشگاه حضور داشتند و مربيان و بازيکناني که با من همکار بودند را به خدا مي سپارم و از ته دل آرزو مي کنم شاهين موفق باشد.

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]

[مشاهده در: www.funpatogh.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 1163]