واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: فصلنامه حوزه در اقدامی لازم چهار شماره اخیر خود - از شماره 151 تا 154 - را به "خرافه و خرافه زدایی" اختصاص داده و زوایای مختلف و متنوع این موضوع را به بحث گذاشته است. سال.ها است که کشور ما دچار خرافه گرایی افراطی شده است.
با این که از سال.ها پیش بسیاری از دین.داران دردمند و عقلای قوم، هشدارهای لازم را داده.اند اما متأسفانه به خاطر رسوخ این بیماری در لایه.های مختلف اجتماع و برخی از سطوح مدیریت کشور، نه تنها با اقبال مناسب همراه نشد بلکه گاه با واکنش عده.ای که این امور را مطابق برخی از اغراض خود می.دانستند مواجه شده و با سکوت برخی خواص نیز تایید گردید. در عین حال، جای خوشحالی دارد که اخیرآ با ظاهر شدن بعضی از آثار و پیامدهای این بیماری، فضای مناسب.تری برای خرافه زدایی ایجاد شده است.
امروزه برای دیرباوران نیز روشن شده است که تا حدود زیادی دامن زدن به برخی از خرافات و استفاده از احساسات پاک مردم، در خدمت مطامع سیاسی قرار داشته، می.رفت، اعتقادات مردم را پای سیاست قربانی نماید. از این رو به ویژه در قضیه "مستند ظهور بسیار نزدیک است" که البته در مقابل مسائل دیگر از این دست ناچیز می.نماید؛ بحمدلله جامعه دینی واکنش مناسبی از خود نشان داده، شخصیت.ها و مراکزی که در این زمینه وظیفه.مند می.باشند، تا حدودی به مسؤلیت خود عمل کرده.اند.
مراجع معظم تقلید نیز که تاکنون هشدارهای لازم را می.دادند، این بارهم، چون همیشه نسبت به این امور حساسیت نشان داده، رهنمودهای لازم را ارائه کرده.اند. یکی از این دست اقدامات که البته از مدت.ها قبل، در حوزه معرفتی و آگاهی بخشی به جامعه اتفاق افتاده است، اقدام شایسته تقدیر فصلنامه پرسابقه حوزه می.باشد که منبعی غنی از مباحث معرفتی در این زمینه را به جامعه دینی عرضه کرده است:
"سکوت روحانیت در مبارزه با خرافات"؛ "بایستگی شناخت ریشه خرافات"، "علت رشد خرافه در زمان ما و چگونگى جلوگیرى از آن"، "خرافه و رسالت حوزه"، "سازوکار پیدایى خرافات در جامعه امروز"، "بایستگى خرافه پیرایى از روایات و اخبار"، "چیستى خرافه"، "رابطه قدرت سیاسى و خرافه"، "خرافه گرایى در آیین عزادارى" مباحث شماره 151 را شامل می.شود. "خرافه گرایى بازگشت به جاهلیت"؛ "ریشه هاى پیدایى و پایایى خرافات"، "ضعف عقلانیت زمینه ساز خرافه"، "خرافه، به دور از ساحَتِ دین" "ازدواج یوسف با زلیخا حقیقت یا خرافه" و "سیرى در کتاب مجالس السنیه فى مناقب مصائب العترة النبویّه"، موضوعات شماره 152 را تشکیل می.دهند و "اندر گسست زنجیرهاى خرافه"؛ "ریشه هاى خرافه و خرافه گرایى و راه هاى مبارزه با آنها"، "آسیب هاى خرافه بر کیان اسلام و تشیّع"، "تاریخ معاصر"، "نقش عالمان شیعه در خرافه زدایى"، "ریشه هاى رویش و راه هاى زدایش خرافه.ها در ساحت دین"، "ساى بابا و توهم تجلى خداگون"، "اخبار ساختگی"، معرفى دو اثر در "دغدغه هاى محدث قمى از گسترش خرافه و تحریف غلام فدکى"، "بحارالانوار"، مَشرَعَةُ همه مطالب دو شماره پیوسته آخر می.باشند.
آقای حسن جمشیدی در چیستی خرافه می.گوید: "خرافه در لغت به معناى حکایت شیرین و دروغین است. واژه خرافه، نام یکى از افراد قبیله بنى عذره یا جهینه بود که دیوها او را ربودند و هنگامى که نزد قوم خویش بازگشت، به تعریف حکایتهایى پرداخت که مردم را به تعجب وامى داشت. این است که او را تکذیب کردند و گفتند: سخنان خرافه. سپس این واژه را در مورد هر سخن که تکذیب می.کردند، یا هر سخن شیرین و تعجب آور به کار بردند. شاید علت نامگذارى این قبیل حکایتها به خرافه این باشد که معناى ریشه خرافه تباهى عقل بر اثر پیرى است.". آقای محمد جواد درودگر نیز در ریشه شناسی خرافه می.گوید: "کسانى که قدرت فهم و توانایى درک و تحلیل مسائل را ندارند، یا بسیار ساده لوحانه و مسامحه آمیز از کنار پدیده هاى مفهومی ـ عینى در حوزه..هاى گوناگون و از جمله (دین) می.گذرند، گرفتار خُرافه مى.شوند و آن را به عنوان یک حقیقت یا واقعیت مى.پذیرند؛ یا این که گرفتار پاره.اى اندیشه.هاى غیرعلمى و نامعقول مى شوند که پیامد پذیرش آن تولید خرافه در عرصه.هاى مختلف است.
زیرا خرافه از حیث معرفت شناختى ممکن است از دو راه، تولید و توزیع شده و درگذر زمان رنگ حقیقت و واقعیت بگیرد:
الف: از راه نفوذ افکار و اندیشه هاى نادرست.
ب: از راه رفتارهاى نادرست.
راه اول، ابتدا یک فکر انحرافى و خرافى رشد و رواج یافته و کم کم در صحنه عمل فرد و جامعه ظهور مى یابد، به گونه اى که قیام علیه چنین خرافه اى بسیار مشکل است و نیاز به یک انقلابِ فرهنگى و تحول علمى ـ معرفتى دارد.
در راه دوم، پاره اى رفتارهاى خرافى، در جامعه منتشر شده و وجهه مقبولى به خود مى.گیرد و سپس کم کم، تئوریزه مى گردد؛ یعنى وجوه علمى براى وجیه و موجه جلوه دادن آن، به کار گرفته مى شود و با اقامه دلیل، آن را برهانى مى سازند. و این امور ممکن است نسبت به پاره اى از آموزه.ها و معارفِ دینى و گاه شخصیتها، الگوها و مراکز مذهبى صورت بگیرد". همچنین آقای غلامرضا جلالی در مقاله خود تحت عنوان "رابطه قدرت سیاسی و خرافه می.نویسد: "در حقیقت, مردم پیرو دین حکمرانان خود هستند. تاریخ نشان مى دهد که بسیارى از آنها خرافى.ترین مذاهب را وقتى که از سوى حکمرانان ارائه مى شود, به عنوان مشروع.ترین و پیشرفته.ترین عقاید مى پذیرند. بویژه این که توده.هاى مردم خواهان دینى هستند که از حیث معجزه و اسرار و اساطیر غنى باشد و کسانى که تفسیر عقلانى از دین دارند, همیشه در انزوا قرار مى گیرند و در پیوند با توده.ها با دشواریهایى روبه رو مى.شوند. چون توده.ها از راه فهم خود به دین دل مى بندند و اگر دین تفسیرى شفاف یافت این امر مى تواند موجب رنجش و سرخوردگى آنان شود. آنان دینى را مى خواهند که توده.ها را رام آنان سازد و از خردورزى باز دارد و قوه پرسش گرى, کنجکاوى و چون و چرا را از ساحت ذهن توده.ها پاک سازد و به پیروى بى.چون و چراى از حاکمان, به عنوان نمایندگان خدا در زمین وادارد..... مرکز ثقل آموزه هاى اسلام مبارزه با رهبران دروغین و روحانیت منحرف و آداب و رسوم خرافى است. پیامبر خود شاهد این حقیقت بود که چگونه خرافه.ها و آیینهاى توحیدى یهود و نصارا را آلوده کرده و چیزى جز تشریفات و شعائر تهى از معنى از آنها باقى نگذاشته است. لذا بسیار با خرافه.ها سر ناسازگارى نشان مى داد. در قرآن خرافات، (اصر) و (غل) خوانده شده است که اسلام براى کنار نهادن آنها آمده است..
. با این حال برخلاف برخوردارى اسلام از متن دینى و نکته هاى تاریخى درخور اعتماد, به دلیل اصالت یافتن فرعیات و توجه نکردن به هدف واقعى دین و ناآشنایى متولیان رسمى آن از حقیقت اسلام, بسیار دیده مى شود که تشریفات, رسوم و آداب و خرافه ها, گسترده شده و کسانى به آنها علاقه و پاى بندى نشان مى دهند و ماهیت اصلى دین, آن گونه که باید سرلوحه رفتار, گفتار و مسائل زندگى قرار نمى گیرد." و آقای سید عباس رضوی در آسیب.های خرافه می.گوید: "جامعه اسلامى, در سالهاى اخیر, شاهد رواج خرافه.ها و پندارهاى غیرمنطقى درباره موضوع موعود شده است. کسانى پیاپى براى بازارگرمى و یا از سر سادگى و ساده لوحى, یا دنیاگرایى, یا وابستگى به قدرتهاى خارجى ادعاى مشاهده و یا بابیت امام زمان مى کنند و با کارهاى شگفت انگیز و روان کاوانه, افراد ساده دل و گرفتار را, که بیش.تر از بانوان هستند, به خود جذب مى کنند. ماجراى پیدا شدن دست خطى از امام زمان در یکى از مساجد لبنان, آن هم بدون (بسم اللّه) و همراه با اشتباه ادبى در متن دست نوشته که با آب و تاب در یکى از نشریه.ها منتشر شد, از این دست است. دعوى دیدن امام زمان به وسیله گروهى در شهر رى و انتساب ترور شمارى از افراد متدین به دست آن حضرت, از دیگر ماجراهاى خرافى بود که در جامعه اسلامى ما, سر باز کرد که باید در آن درنگ ورزید و هشیارانه پیرامون آن را بررسى کرد, تا سرنخ هاى آن را به دست آورد و زمینه.ها و انگیزه.ها را شناخت.
تنور برخى از محافل مذهبى, برافروخته از خبرهاى ملاقات با امام زمان و اوراد و اذکار ویژه دیدار با امام زمان است. شمارى از مداحان کژاندیش در اجتماعات مردم مشتاق و دردمند, وعده دیدار آقا را مى دهند. امرى که بسیار خطرناک و سبب بى اعتقادى و روى گردانى مردم از این موضوع مهم مى گردد.
روشن است درآمیختن حقایق با خرافه و پندارهاى واهى, نه تنها به دین باورى نخواهد انجامید که زمینه ساز سست باورى خواهد بود." و آقای همایون مصباح در نقش علمان دینی در خرافه زدایی می.نویسد: "امام خمینى, از شخصیتهاى بزرگ قرن حاضر, با آن که توجه به تمام ابعاد دین و دیندارى از جهت امکان گرفتار شدن به خرافات داشت; لیکن بیش.تر نگاه.ها را معطوف به خرافه هاى دینى در ساحتهاى اجتماعى, سیاسى, حقوقى ـ فقهى, انسان شناسى و دین شناسى نمود و ظاهرگرایى و فهم نادرست از دین را عامل اساسى خرافات دینى برشمرد.... شهید مطهرى نیز که عمرش را در راه درک و فهم و روشن گرى زوایاى دین و اسلام شناسى هزینه نمود, آن گاه که براى اصلاح و احیاى اندیشه و عمل دینى اقدام نظرى مى نماید, متوجه خرافه هایى مى گردد که آفت دین شده.اند و مى نگرد که هم فهم دینى و هم دین در ساحتهاى چندگانه پیش گفته گرفتار خرافات شده و مى شود و در گستره.هاى نامبرده نمونه.هاى فراوانى مى آورد و پاسخ مى.دهد."
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 342]