تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 27 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سنگهاى زیربناى اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنها بدون دیگرى درس...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806680669




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نوآوري هاي علمي علامه شعراني(ره)


واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: نوآوري هاي علمي علامه شعراني(ره)
عبدالحسين خسروپناه
علامه شعراني در سال 1320 قمري در تهران متولد شد. وي علوم عقلي را نزد حكيم ميرزا محمود قمي و فقه را نزد شيخ آقا بزرگ ساوجي و رياضي و هيأت و نجوم و اسطرلاب وزيج را نزد پدر خويش و ميرزا حبيب الله فرا گرفت.
در آغاز تأسيس حوزه علميه قم نزد آيت الله العظمي حائري مؤسس حوزه و حاج عبدالنبي نوري به ادامه تحصيل پرداخت و در سال 1346 قمري به نجف اشرف رفت. وي علاوه بر تحصيل دروس متعارف حوزه زبان فرانسه و عبري را نيز فرا گرفت و سپس به تهران بازگشت و با اينكه از مرحوم آقا سيدابوالحسن اصفهاني اجازه اجتهاد داشت هيچگاه از وجوه شرعيه استفاده شخصي نكرد.وي شخصيت علمي جامع و ذوفنون بود.
علامه شعراني عمر خويش را صرف تحقيق و تدريس و پرورش شاگردان نمود و سرانجام در سال 1393 هجري قمري در سن 73 سالگي بدرود حيات گفت و در جوار حضرت عبدالعظيم حسني آرميد.
آنچه در پي مي آيد نگاهي اجمالي به نوآوريهاي علمي ايشان در زمينه هاي گوناگون است كه به مناسبت روز جهاني فلسفه ارائه مي گردد. اينك مطلب را با هم از نظر مي گذرانيم:
مرحوم علامه شعراني يكي از شخصيت هاي بزرگي است كه در همه علوم و رشته ها گوي سبقت را از همگان ربوده و به تعبير علامه حسن زاده، ذوفنون و به تعبير مرحوم همايي، شيخ بهائي عصر ملقب گرديده است.
مباحث قرآني
مرحوم علامه شعراني در زواياي گوناگون علوم قرآني و تفسير و علم اللغه، نوآوري و امتيازات معرفتي و علمي داشته است. ما در اين مختصر تنها به چند زمينه ذيل اشاره مي شود:
لغت شناسي قرآني
يكي از امتيازات و نوآوري هاي علامه شعراني، كار ارزشمندي است كه در كتاب نثر طوبي يا دايره المعارف لغات قرآن مجيد با هدف تبيين معنا شناختي واژه هاي قرآني انجام داده است.
مرحوم شعراني در اين تحقيق توانست مهمترين واژگان قرآني مانند: الله، ابراهيم، ابرص، ابليس، اثم، اجل، اجر، احد، اذن، آدم و غيره را شرح و بسط دهد و برخي از شبهات مربوط به حقوق زنان 1و شبهات ديگر را پاسخ داده است. وي در تعريف تاويل مي نويسد:«اول مصدر از آل يؤل به معناي بازگشت است و از مشتقات آن فقط تاويل در قرآن آمده كه به چهار معني است:
1-عاقبت و نتيجه كار: «ذلك خير و احسن تاويلا»2 با ترازوي راست و مستقيم بسنجيد كه بهتر در عاقبت نيكوتر است.
2- تعبير خواب: «و يعلمك من تاويل الاحاديث» (يوسف 7) و نيز «نبئنا بتاويله» (يوسف 38)
3-حقيقت قيامت و ثواب و عقاب: «هل ينظرون الا تاويله يوم يأتي تأويله». (اعراف 51)
4-تعيين مراد و مقصود: «و ابتغاء تاويله» و نيز «و ما يعلم تاويله الا الله و الراسخون في العلم» (آل عمران 7)
وي در مقدمه ترجمه نفس المهموم نوشته اند: من اين كتاب را براي ذخيره معادم نگاشتم. و در آن علم داشتن امام را به جريان شهادت در كربلا در پاورقي صفحه 88 بيان مي فرمايند وخودشان نوشته اند: چون ديدم بهترين كتاب است كه در تاريخ كربلا تا اين تاريخ نوشته شده، آن را ترجمه كردم و اظهارنظرهاي ايشان در اين كتاب نشان مي دهد كه تنها در كتب استدلالي مقام علمي نشان داده نمي شود، بلكه از چشمه علم در همه جا دانش مي جوشد و عالم وقتي سكوت كند درياي عميق، و وقتي تكلم كند و يا قلم به دست بگيرد درياي مواج است.
فلسفه
مرحوم علامه شعراني در دو رساله مستقل، نوآوري هاي فلسفي خود را نگاشته است؛ يكي رساله اي به نام فلسفه اولي يا مابعدالطبيعه است. آيت الله حسن زاده در طليعه اين رساله مي فرمايد: «اين كلمه رساله ايست در فلسفه اولي يا مابعدالطبيعه، مشتمل بر مهمترين اقوال فلاسفه اروپا در الهيات و تجرد نفس و تطبيق اصطلاحات، تاليف معلم عصر ابوالفضائل استاد بزرگوارم حضرت علامه حاج ميرزا ابوالحسن شعراني (رفع الله درجاته).3 و ديگري، نوشتاري است كه در كلمه 271، هزار و يك كلمه استاد حسن زاده منتشر شده است. استاد حسن زاده در ابتداي اين مقاله مي نويسد: «اين كلمه، مقاله اي بسيار گرانقدر از استاد اعظم آيت الله علامه ذوالفنون حاج ميرزا ابوالحسن شعراني(ره) است كه اصل آن به خط مباركش در تصرف اين تلميذش حسن حسن زاده آملي است».4
الف: فلسفه غرب
وي در اين نگاشته، علاوه بر معرفي مهمترين فيلسوفان غربي و آراء آنها به داوري انديشه فلسفي غرب و تطبيق با فلسفه اسلامي هم پرداخته است. مرحوم شعراني در مقدمه اين رساله مي نويسد: «غرض از تدوين اين رساله آن است كه بخش مهمي از اصطلاحات فيلسوفان جديد اروپا در فلسفه اولي با اصطلاحات فلسفه اسلامي منطبق گرديده تا اگر كسي به يك طريقه آشنا باشد، استفاده مطلب از طريقه ديگر به آساني تواند كرد وخواننده، فرق اين رساله را با ترجمه هاي عربي كه جديدا از كتب آنها به عمل آمده خواهد دانست، نه از اين جهت كه ايشان بدون تبحر در اين فن به صرف دانستن زبان خواسته اند بيان مقاصد فلاسفه را بنمايند، بلكه براي آن كه چون علم و تبحر خود را به كار نبردند، غالب مطالب به زبان جديدي خارج از اصطلاح و عاري از مسايل دقيقه و مهمه به صورت مقاله يا خطابه درآمده است. براي تكثير فايده، مهمات اقوال فلاسفه جديد را نيز ضمنا از كتب معتبره آنها نقل نمودم كه تعداد آنها فعلا لازم نيست و جز يكي دو مورد، از فلاسفه قرون نقل نكردم چون رغبت به اقوال فلاسفه جديد بيش تر است.»5 مرحوم شعراني در اين رساله از منابع اصلي و فرانسوي بهره جسته است البته برخي منابع آلماني و انگليسي كه به زبان عربي ترجمه شده مانند: ترجمه عربي مقالات ارنست هگل آلماني نيز مورد استفاده او بوده است.
نوآوري علامه شعراني در مباحث فلسفي غرب عبارتند از: معادل يابي اصطلاحات فلسفه غرب جهت كشف حقيقت، مقايسه اصطلاحات فلسفه غرب با فلسفه اسلامي، نقد ترجمه هاي عربي از فلسفه غرب جهت زدودن ابهامات معنايي كه منشا اختلاف مي گردد، ارزيابي منطقي برخي باورهاي فلسفه غرب. اين نوآروي ها با روحيه آزادگي و انصاف و استقلال راي نه روحيه مقلدانه و مقهورانه انجام گرفته است.
برخي از پژوهشگران درباره اين نوآوري مي نويسند: «مروري بر اين رساله كوتاه به خوبي نشان مي دهد كه علامه شعراني از پيشگامان معرفي فلسفه غرب به ايرانيان و مواجهه اجتهادي با اين فلسفه است. بدينسان او نخستين عالم ديني سنتي است كه حتي پيش از روشنفكران آشنا با غرب به نحو نيرومندي با فلسفه غرب به صورت خلاق روبرو شده است. تسلط بر زبان خارجي، پشتوانه تفكر فلسفي، آزادانديشي و حقيقت جويي و ذوق و مهارت ويژگي هايي هستند كه او را به عنوان يك پيشتاز موفق در اين ميدان جاي مي دهند. عجيب نيست كه رساله شعراني با همه مزاياي آن مورد توجه قرار نگرفته است، چرا كه متأسفانه شهرت و رواج يك اثر هميشه تابع اهميت في نفسه آن نبوده و نيست. بسا آثار ارزشمندي كه به دلايل غيرعلمي مهجور و مغفول مي مانند و محصولاتي غيراصيل و تنك مايه اي كه صرفا به جهت شهرت و امكانات پديدآرنده آن شهره بازار مي شوند.6
ب: فلسفه اسلامي
مهمترين نوآوري مرحوم علامه شعراني در چيستي و قلمرو فلسفه، توسعه فلسفه خاص و ورود در فلسفه هاي مضاف است. وي به گونه اي فلسفه را تعريف و تقسيم كرده كه بخشي از فلسفه هاي مضاف به علوم وفلسفه هاي مضاف به امور را در فلسفه خاص يعني متافيزيك داخل كرده است. البته وي مي توانست به گونه اي بحث را دنبال كند كه همه فلسفه هاي امور در تعريف فلسفه گنجانده شود. وي با استفاده از موضوع فلسفه به تعيين قلمرو آن پرداخته است. به گفته وي، چون موجود بر سه قسم است، پس فلسفه نيز بر سه قسم است: 1- «ماوراء الطبيعه» و علم الهي 2- «فلسفه طبيعي» 3- فلسفه نفس؛ فلاسفه براي نفس سه خاصيت ذكر كرده اند:
اول اينكه مي تواند فكر كند و در علوم، نتايج مجهوله را كشف نمايد. مانند علم منطق
دوم اينكه در صنايع بديعه و فنون جميله زحمت بكشد و در آن عجائب اظهار كند؛ همچون نقاشي و خط مانند: علم جمال
سوم اينكه حسن و قبح اعمال و افعال را ملتفت شده، اخلاق و افعال حسنه را براي خويش اختيار و از قبايح پرهيز مي نمايد. مانند: علم اخلاق. اين سه، خاصيت حال انسان است در حال انفراد؛ اما وقتي افراد بسياري گرد يكديگر برآمدند، علم اجتماع پديد مي آيد و براي بحث در اينكه در سلوك با يكديگر چه نوع رفتاري بايد داشت، علم فقه و قانون ظاهر مي شود. پس فلسفه بر هشت قسم است: 1- مابعدالطبيعه 2- حكمت طبيعي 3- علم النفس 4- منطق 5- علم جمال 6- علم اخلاق 7- علم اجتماع 8- فلسفه قانون. 7
مرحوم شعراني علاوه بر نو آوري در تعريف و قلمرو فلسفه به تبيين مسايل فلسفي هم پرداخته و با تبيين نو از مسايل فلسفي، رويكرد دفاعي از اصول و قواعد فلسفي داشته است؛ براي نمونه، وي در تبيين قاعده الواحد مي فرمايد: برخي پنداشته اند كه قاعده الواحد با اصل عموميت قدرت خداوند منافات دارد و اين پندار ناشي از عدم درك صحيح از قاعده مزبور است. مفاد قاعده يادشده اين است كه صدور دو معلول در يك مرتبه، از علت بسيط من جميع الجهات ممتنع است؛ زيرا لازمه آن تحقق جهات و حيثيات متباين در ذات علت مي باشد كه مستلزم كثرت و تركب آن است و اين با اصل بساطت و احديت ذات منافات دارد. هرگز مفاد آن قاعده اين نيست كه صدور دو معلول در يك مرتبه عقلا ممكن است ولي خداوند قادر بر آن نيست. مانند اينكه مي گوييم اجتماع نقيضين يا ضدين از خداوند صادر نمي شود و مقصود اين است كه صدور آن ممتنع است نه اينكه خداوند قادر بر انجام آن نيست.8
علم كلام
يكي از حوزه هاي مهم ديگري كه علامه شعراني به طور گسترده بدان پرداخته، حوزه مباحث كلامي است وي، يك دوره مباحث كلامي را در كتابهاي شرح تجريد و راه سعادت و غيره تبيين و اثبات كرده است.
ضرورت و تعريف علم كلام
مرحوم شعراني، دانش كلام را تنها به عنوان يك دانش مستحبي قلمداد نمي كرد و آن را يك ضرورت معرفتي و اجتماعي مي دانست و بر اين باور است كه: «به خاطرم رسيد كه اكثر مردم در زمان ما حاجت به اصول دين بيشتر دارند؛ زيرا در اين زمان آشفته، اهل حق تنها مانده و از هر سوي گردباد فتنه، آنان را در هم مي پيچيد و اميد نجات ندارند. درس اصول دين منسوخ شده و نسخه هاي آن مندرس گشته و از هم پاشيده است. حرص دنيا در انتخاب علوم نيز تأثير كرده و آن علم را مي پسندند كه بيشتر مال از آن به دست آيد و هر علم لازم و واجب كه فايده دنيا ندارد، متروك مانده است... ما علم ديگري غير علم فقه يعني علم فروع، لازم داريم كه اهل شك و ترديد را در دين راسخ كند و مسلمانان سست را در مسلماني قوي گرداند. واجب است مسلمانان همه مطالب اصول دين را از روي دليل بدانند اما واجب نيست همه مسايل فروع را بدانند. اگر كسي نداند شفعه چيست و كجا ثابت مي شود، به دين او ضرر ندارد اما اگر نداند خدا عادل است يا امام، معصوم است و قولش حجت مي باشد، دين او را ضرر دارد؛ زيرا وقتي امام را معصوم ندانست و خدا را عادل نشمرد، به فرمان معصوم عمل نمي كند و به ثواب خدا اطمينان ندارد، همه اعمال او متزلزل مي گردد. آن علم كه انسان را ديندار كند و به خدا و پيغمبر معتقد سازد و مردم ظاهر مسلمان را كه در دلشان هزارگونه شك و ترديد است، راسخ گرداند و ترس از جهنم و عذاب الهي را در قلوب ايجاد و زنده نمايد، علم كلام است.9
روش شناسي علم كلام
علامه شعراني براي اثبات بسياري از باورهاي ديني به روششناسي معيني تمسك مي كند و بر اين باور است كه همه مسايل كلامي را نمي توان با روش نقلي به اثبات رساند كه گرفتار شبهه دور خواهد بود و بايد از روش عقلي بهره برد. وي در اين باره مي فرمايد: «در اصول دين بايد به روش اهل معقول (برهان عقل) استدلال كرد نه به روش اصل منقول (اخبار و آيات). منقول براي فقه و احكام كسي را به كار آيد كه به دليل معقول خدا و پيغمبر را شناخته باشد و اگر كسي پندارد عامه مردم را به تلقين و تكرار مي توان به خدا و پيغمبر مؤمن ساخت اشتباه كرده است. در آيات قرآن و احاديث ائمه «عليهم السلام» نيز ادله عقلي بر مسائل اصول آمده است و چندي از آيات قرآن را در معارف ذكر خواهيم كرد و احتجاج به آن نه از باب نقل و تعبد است بلكه از جهت دلالت عقل است به اين معني كه خدا و پيغمبر نيز دليل عقلي آوردند اما آنكه بتواند بيان عقلي را از آيات و سخن بيرون آورد خود استادي است در علم معقول كه ساليان دراز از عمر خويش را در عقليات صرف كرده مثل قاضي سعيد قمي در شرح احاديث توحيد صدوق، و ابن ميثم در شرح نهج البلاغه، و ملاصدرا در شرح اصول كافي «قدس الله اسرارهم» وگرنه ديگران كه اهل معقول نيستند، نمي دانند وحدانيه عدد در روايات چيست و نيز بينونه عزليه در كلام اميرالمؤمنين «عليه السلام» چه معني دارد.10 علامه شعراني بر اين اساس با دوگروه اخباري گري و حس گرايي مخالفت مي ورزد و مي گويد: بعضي ساده لوحان اخباري مسلك نه تنها اعتقاد، بلكه خواندن و اطلاع بر فلسفه را حرام دانند و مطلق دليل عقلي را فاسد و هر علمي كه فهميدنش بر آنها دشوار باشد موجب گمراهي شمرند و علماي شريعت را تكفير و تضليل كنند تا چه رسد به حكما، مثلا از نظر آنان شيخ بهايي براي آنكه بين هر فلك تا فلك ديگر پانصدسال فاصله قايل نبود و آنها را متصل به يكديگر مي دانست و مي گفت كسوف و خسوف به حايل شدن زمين يا ماه است و علامه حلي براي اينكه مي گفت اعاده معدوم محال است و فيض كاشاني براي آنكه به جسم مثالي قايل بود، همگي گمراه بودند . 11 مرحوم شعراني، كساني كه به جهت پرهيز از بكارگيري اصطلاحات فلسفي مانند دور و تسلسل به ظن و گمان بسنده كرده و اقامه دليل بر توحيد را لازم نمي شمارند و از فلسفه گريزانند، نقد مي كند و آنها را در برابر غير مسلماناني همچون يهوديان ناتوان معرفي مي كند. البته با اين وجود سوء ظن به علماي دين را روا نمي دارد. 12 گروه ديگري كه مرحوم شعراني به نقد آنها پرداخته، حس گرايان است كه در برابر عقل گرايي و مردم روحاني قرار دارند. وي با استفاده از حكمت اسلامي و اثبات وجود مجرد به حقانيت روش عقلي مي پردازد. 13
نبوت شناسي
علامه شعراني در اثبات نبوت خاصه از چهار طريق وارد بحث شده اند. اين چهار طريق عبارت است از: 1- واكاوي شخصيت پيامبر؛ 2- برهان اعجاز؛ 3- بشارت هاي پيامبران پيشين؛ 4- برهان از طريق ايمان آورندگان.
برهان نخست ضمن آنكه به صورت دليلي مستقل قابل طرح است، پشتيبان ديگر براهين نيز مي باشد. به عبارت ديگر، پاره اي از ويژگي هاي شخصيتي پيامبر مانند صدق و اخلاص، شرط لازم و ضروري پذيرش دعوت آن حضرت است.
برهان اعجاز در ميان ديگر براهين جايگاه ممتاز و برجسته اي دارد، از اين رو علامه بخش مفصل تري از مباحث خود را به آن اختصاص داده و به عمده شبهات و اشكالات مطرح شده درباره آن پاسخ گفته اند. از طرف ديگر معجزه بزرگ پيامبر اسلام(ص) يعني قرآن در ميان معجزات پيامبران جايگاه منحصر به فردي دارد، از جمله اينكه سندي زنده و دائمي بر رسالت حضرت ختمي مرتبت است و راه هرگونه انكار و شبهه را براي هميشه مسدود مي سازد.
از طرف ديگر، راه شناخت اعجاز قرآن همواره گشوده است و اگر كسي مستقيماً نتواند آن را درك كند به روش غيرمستقيم بر آن قادر است.
بشارت هاي انبياي پيشين نيز اهميت والايي دارد. علامه شعراني به بررسي دقيق و شرح مضامين كتاب هاي آسماني پيشين در اين باره پرداخته اند، كه دو مورد آنها از نظر گذشت. از نظر علامه بررسي اين گونه بشارت ها براي كساني كه از تاريخ پادشاهان و امم انبياي پيشين اطلاع كافي ندارند، چندان سودمند نيست و بدون داشتن دركي درست از شرايط زماني و تاريخي انبياء سخنان آنان مفهوم واقع نمي شود.
برهان از طريق شناخت ويژگي ها و امتيازات برخي از ايمان آورندگان نيز جايگاه قابل توجهي دارد. علامه شعراني اين برهان را به صورت مستقل و جداگانه ذكر نكرده، بلكه در لابلاي مطالب خود آورده اند، اما مضمون عبارات ايشان سازنده يك برهان و طريقي است كه به خوبي از عهده اثبات نبوت و ايجاد قطع و يقين به صدق آن برمي آيد. از آنچه گذشت نتيجه مي گيريم كه:
اولاً براهين كافي براي اثبات نبوت پيامبر اسلام (ص) وجود دارد. ثانياً براهين موجود بر نبوت پيامبر اسلام بر ادله نبوت ديگر پيامبران تقدم و برتري دارد؛ زيرا پيامبر اسلام معجزه زنده دارد و ديگر معجزات آن حضرت نيز بيش از ديگر انبياء بوده، و با دلايل معتبر نقل شده است. در حالي كه هيچ پيامبر ديگري معجزه زنده ندارد، و معجزات نقل شده ازآنها نيز سند معتبري ندارند. بنابراين صدق نبوت آنان از طريق قرآن به دست مي آيد و راه متقن ديگري بر اثبات آن نيست.
نكته ديگر اين كه اثبات نبوت پيامبر اسلام مساوي با حقانيت انحصاري آيين اسلام در زمان حاضر است؛ زيرا اسلام، آيين خاتم است و خاتميت دو ركن اساسي دارد:
1- نسخ شرايع پيشين
2- نفي شريعت جديد
افزون بر آن علامه شعراني بررسي هاي مفصلي در عدم اعتبار اناجيل كنوني و وجود متناقضات و انحرافات در آنها به عمل آورده و روشن ساخته اند كه كتاب آسماني معتبري كه اكنون دراختيار بشر است، قرآن است و بس با اين وجود هيچ اعتباري براي ديگر اديان موجود باقي نمي ماند. 14
ضرورت حكومت ديني
يكي از مباحث كلامي كه علامه شعراني بدان پرداخته، مساله وجود حكومت اسلامي است به نظر وي عزت دين و سعادت مسلمين در گرو وحدت جوامع اسلامي وتشكيل حكومت اسلامي است ايشان با استفاده از زندگي مسلمين در برهه اي از تاريخ با يك بحث جدلي نظر خود را بيان مي دارند ايشان در جواب از اعتراضي كه شايد وجود امام لطف باشد اما فائده وجود او بوسيله ديگر نيز حاصل شود گويند: سخن در اين مردم و اين عادات و اخلاق و شرايط و اوضاع محيط به آنهاست و با اين مردم و شرايط لطفي غير امام عادل تصور نمي شود... از اين جهت بين عقلاي مردم بر فرض حاضر نبودن امام عادل به دولت اسلامي متوسل مي شوند تا في الجمله مفاسد كمتر شود ومردم عصر ما كه سلاطين آل عثمان را ديده و حال بلاد اسلام را در زمان دولت آنها مشاهده كردند هرگاه آن را با همان بلاد بعد از انقراض دولت آنان مقايسه كنند خواهند فائده وجود امام غير عادل را خوب ادراك خواهند كرد، وقتي امام غير معصوم به نام امامت اسلام چنين تاثير در عزت دين داشته باشد، آيا تاثير امام معصوم چه خواهد بود و چه بدلي براي آن تصور مي توان كرد. 15 از نقطه نظر ايشان، وجود امام معصوم و تشكيل حكومت اسلامي راه سعادت بشر است كه غرض از بعثت انبياء نيز همين بوده است و با رهنمودهاي ائمه اطهار در زمان غيبت مي توان به حاكم اسلامي كه صلاحيت لازمه را كه علم وسيع و عدل است رجوع كرده و بر مسلمين اطاعات اولازم است. 16
نقد يهود و مسيحيت
علامه شعراني نه تنها به اثبات نبوت خاصه نبي اكرم (ص) پرداخته بلكه به نقد شريعت يهود و مسيحيت با توجه به تسلط وي به زبان عبري نيز اشاره كرده است. وي چندين نقد به تورات و اناجيل وارد ساخته است. 17
علوم حديث
حديث و روايت، ابزاري براي كشف سنت است و سنت يكي از مهمترين منابع دين اسلام به شمار مي آيد حديث و روايت همانند هر پديده بشري ديگري، گرفتار آسيب و كاستي شده مي گردد كه بايد با بكارگيري اصول و ضوابطي به كشف آنها پرداخت. علامه شعراني علاوه بر آشنايي و تخصص كافي نسبت به علوم ديگر از دانش حديث و حديث شناسي هم بهره مند بوده است. فعاليت هاي علمي وسيع آن مرحوم در حوزه حديث پژوهي را مي توان از زبان يكي از محققان به شرح زير گزارش كرد: ايشان تنها يك رساله كامل و مستقل را در اين حوزه تأليف كرده اند. اين رساله مختصر در 23 صفحه در موضوع علم درايه نگاشته شده است.81 گذشته از آن، در تعليقه هايي كه براي برخي كتب نگاشته اند و يا در مقدمه كتاب هايي كه تصحيح كرده اند به تناسب درباره انواع حديث يا ارزيابي احاديث گفته اند. از جمله آثار زير:
1- تصحيح و تعليق الوافي
2- تصحيح و تعليق شرح اصول كافي مازندراني
3- مقدمه منتخب التواريخ
4- تصحيح و تعليق مجمع البيان
5- تصحيح و تعليق منهج الصادقين
6- تصحيح و تعليق روح الجنان و روح الجّنان
7- مقدمه شرح نهج البلاغه قزويني
8- تعليقات وسائل الشيعه ج16 تا .20
9- حاشيه ارشاد القلوب ديلمي
10- رديه بر فصل الخطاب محدث نوري19
علامه شعراني براي جلوگيري از آسيب ها و كاستي هاي حديثي به معيارهاي مهمي مانند: مخالفت با قرآن، سنت، اجماع، عقل، اصول قطعي مذهب، تاريخ، واقعيت ها و ركاكت معنا به نقد احاديث متعددي پرداخته است.
وي درباره ضرورت حديث شناسي و آسيب شناسي حديثي مي فرمايد: «عالم بايد نسبت به آنچه كه نظر مي دهد عالم باشد و يقين داشته باشد بداند آنچه كه مي گويد يا موافق با واقعيت است و يا موافق با وظايف شرعي اوست. پس آنگاه كه روايات را تبعيت كند كه به جهت وجود احتمال دست كاري يا اشتباه يا غلط در آنها يقين به واقعي بودن آنها ندارد و دليلي بر حجيت و اعتبار آنها به حسب ظاهرشان هم ندارد.»02 وي در رساله در علم درايه، پنج عامل اساسي براي خبرهاي غيرمطابق با واقع عمدي بيان مي كند:
اول: كساني كه به جهت نزديكي به خلفا حديث ساختند.
دوم: كساني كه براي مستدل ساختن عقايد باطل حديث مي ساختند.
سوم: احزاب و فرقه هاي باطل كه براي تأييد عقيده خويش حديث مي ساختند.
چهارم: كساني كه از روي جهالت براي ترغيب مردم به ذكر و عبادت، احاديث فضائل مي ساختند.
پنجم: قصّاص و معركه گيران كه براي جلب توجه اذهان مردم به حكايات و افسانه هاي راست و دروغ آنها را مي ساختند.12
البته برخي هم به اشتباه نه به عمد، سازنده احاديث جعلي شدند كه اين طايفه نيز به نظر علامه شعراني به چند گروه ذيل تقسيم مي شوند:
اول: راوي حديثي را از امام شنيده و مطالب ديگري از مردم ديگر، سپس به اشتباه آنچه را كه از غير امام شنيده به امام نسبت مي دهد.
دوم: آنكه حديثي از امام شنيده و پس از مدتي تمامي خصوصيات آن در خاطرش نماند لذا در آن تقديم و تأخير و زيادي و كمي به وجود بيايد.
سوم: راوي معناي حديثي را كه از امام شنيده به درستي نفهميده و آنچنان كه فهميده نقل مي كند، نه آنچنان كه شنيده است.
چهارم: راوي اموري را در ذهن خودش مسلم مي شمارد. گاه اين مطلب با آنچه كه شنيده است مخلوط مي شود. 22
مطلب مهمي كه مرحوم شعراني بر آن تأكيد دارد اين است كه احتمال درستي يك روايت كافي است روايت رد و نفي نگردد چيزي كه دليل درستي آن معلوم نگردد، دليل بر نفي و انكارش نيست به ويژه اينكه درباره روايات اهل بيت بيشتر بايد دقت كرد پس آنچه مشكوك است، دروغ نيست.32
مباحث نجومي
دسته ديگري از نوآوري هاي علامه شعراني (ره) به حوزه مباحث قبله شناسي، تقويم، مكانيك فضايي، قانون گرايش و نقد گرانش نيوتن برمي گردد. يكي از پژوهشگران برجسته نجوم و هيئت اسلامي در يك نتيجه گيري كلي، نوآوري هاي علامه شعراني را به شرح ذيل بيان مي دارد:
1- علامه شعراني(ره) در گرايش هيئت و نجوم جديد (خورشيد مركزي) دستي توانمند در استخراج از زيجات جديد خارجي همچون زيج لووريه فرانسوي و ترجمه آن به زبان فارسي دارد.
.2 صحيفه شعراني، به عنوان يك اختراع جديد، يكي از نوآوري ها و ابداعات ابتكاري اوست كه كسي مانند آن را در تاريخ نجوم به ياد ندارد. اين صفحه كوچك قدرت وتوان علمي بزرگي را از علامه به گونه اي شگفت آور به نمايش گذاشته كه فهم و درك آن نيازمند سال ها ممارست با دانش شيرين فضا و به ويژه طراحي و ساخت اسطرلاب است.
.3 علامه شعراني توانست در صحيفه يادشده برخي از اصول هيوي- مانند دايره سموت- كه ابوسعيد سجزي در سده چهارم قمري در اسطرلابي به كار گرفت كه برپايه حركت زمين طراحي شده بود (اسطرلاب زورقي) پياده نمايد و اعلام كند كه حركت زمين در ذهن دانشمندان و منجمان مسلمان بوده و ره آورد غرب نمي باشد.
.4 علامه شعراني(ره) توانست هماهنگ بودن عيد سعيد غدير با نوروز را از زيج محمدشاه هندي استخراج و اثبات نمايد و بسياري از مورخان و تاريخ پژوهان را از سرگشتگي و تأويلات بي جا رهايي بخشد، چنان كه نگارنده نيز با استخراج از زيج بهادرخاني و از راه رياضيات به همان نتيجه دست يازيد.
.5 او، روز عاشورا را به حسب سالها و فصول خورشيدي از زيج محمدشاه هندي استخراج كرد و شواهدي از تاريخ بر درستي استخراج خويش آورد و به اين نتيجه تازه رسيد كه روز عاشورا دوشنبه 20مهر سال 59 شمسي برابر با 10 محرم سال 61 قمري بوده و درپي آن خاطرنشان ساخت كه اين پژوهش و نوآوري از خواص اين كتاب است از آن قدرشناسي كن، چنان كه نگارنده نيز ازطريق زيج بهادرخاني و از راه رياضيات به اين نتيجه رسيد كه نظر علامه شعراني صحيح و دقيق است.
.6 علامه شعراني(ره)، تلنگري خدشه آور به نظريه جاذبه نيوتن- به عنوان گرايش عمومي- وارد آورد و گفت: نيوتن در مبناي حركت (حركت براساس جذب) راه صحيحي نپيموده است، بلكه نظريه «ميل طبيعي اجرام و اجسام به همديگر» كه از ابتكارات ابن سيناست، برتر است. چنان كه استاد شهيد ما حضرت آيت الله مطهري(ره) نيز برخي مقدمات نظريه جاذبه نيوتن را مخدوش دانسته و درست آمدن نتيجه برابر با درست و صحيح بودن اصل نظريه نمي باشد، چنان چه راسل نيز براين عقيده است. از اين رو علامه شعراني به جاي نظريه (يا قانون اگر واژه آوردن قانون صحيح باشد) گرايش عمومي نيوتن «نظريه گرايش عمومي اجرام» را پذيرفته است.
7-علامه شعراني، پژوهش در تعيين برخي ازراه هاي قبله شناسي را با روشي نو به نگارش آورده است.
ادبيات فارسي
مرحوم علامه شعراني در ادبيات فارسي همچون ادباي مشهور قلم مي زد و مطالب عالمانه خود را با نثر زيبا و آهنگين عرضه مي داشت. براي نمونه:
علامه شعراني در مقدمه تفسير روح الجنان مي فرمايد: «سپاس خداوند را كه نعمتش از شماره افزون است و شكرش از حد قدرت ما بيرون، به حجاب عزت از ادراك عقل دور و به لطف و رحمت به بندگان نزديك، رهنماي خرد، كلام اوست و آرامش دل پيام او و آرامش جان، ذكر نام او. به عجز خويش اقرار داريم كه نتوانيم شكر نعمت او گزاريم. اگر دست ما نگيرد همگي از دست برويم و اگر پاي ما استوار ندارد جملگي از پاي درآييم. اوست كه به حكمت اين جهان را بيافريد و انسان را خليفه خود گردانيد و جهان را بدو سپرد و كليد خرد به دست او داد كه از گنج هستي، راز بگشايد و به قدر طاقت بشري از سر حكمت او آگاه گردد، كه فرمود: علم آدم الاسماء كلها¤ الرحمن¤ علم القرآن¤ خلق الانسان¤ علمه البيان.24 از او توفيق طاعت خواهيم و صدق نيت و مزيد قربت. به مقربان درگاه او توسل جوييم كه هاديان راهند و برگزيدگان اله، اعني محمد مصطفي و خاندان پاك او. درود نامعدود بر روانشان باد «من الان الي يوم التناد و هدانا بهم الي سبيل الارشاد و جعلنا من خيار مواليهم الامجاد».25 وي همچنين در مقدمه دمع السجوم ترجمه نفس المهموم مي فرمايد: «چون عهد شباب به تحصيل علم و حفظ اصطلاحات و رسوم بگذشت، «و ا قتداً باسلافي الصالحين من عهد صاحب منهج الصادقين» از هر علمي بهره بگرفتم و از هر خرمني خوشه برداشتم، گاهي به مطالعه كتب ادب از عجم و عرب و زماني به دراست اشارات و اسفار و زماني به تتبع تفاسير و اخبار، وقتي به تفسير و تحشيه كتب فقه و اصول و گاهي به تعمق در مسائل رياضي و معقول تا آن عهد به سر آمد.
ساليان دراز شب بيدار و روز در تكرار، هميشه ملازم دفاتر و كراريس و پيوسته مرافق اقلام و قراطيس، ناگاهان سروش غيب در گوش اين ندا داد كه علم براي معرفت است و معرفت بذر عمل و طاعت و طاعت، بي اخلاص نشود و اين همه ميسر نگردد مگر به توفيق خدا و توسل به اولياء مشغولي تاچند.
علم چندان كه بيش تر خواني
چون عمل در تو نيست ناداني
شتاب بايد كرد و معاد را زادي فراهم ساخت. زود برخيز كه آفتاب برآمد و كاروان رفت، تا بقيتي باقي است و نيرو تمام ازدست نشده توسلي جوي و خدمتي تقديم كن.26
مرحوم شعراني در مقدمه الامام علي عليه السلام تأليف جرج جرداق مي فرمايد: «سپاس خداوندي را سزد كه نعمتش از شمار افزون است و وصفش از قدرت بيرون. به روز روشن غبار ظلمت مي زدايد و به نور دانش پرده جهل مي گشايد. پيوسته آفتاب را زير ابر نگاه ندارد، و باطل را برحق غالب نيارد. درود نامعدود بر روان پيغمبر پاك و خاندان و ياران او باد. مناقب اميرالمؤمنين(ع) بيش از آن است كه به وصف آيد و يا افكار كوتاه بشر، احصاي آن تواند و هرچه در اين باب گفته اند قطره است از دريا، آنان كه در شرح حال آن حضرت در مناقب و مكارم او نوشته اند، مجهولي را معلوم نكرده، پنهاني را آشكار نساخته، بلكه صفاي جبلت و پاكي فطرت خويش را ظاهر نمودند.»27
و نيز در مقدمه ديگرش بر تفسير منهج الصادقين چنين مي فرمايد: «خدايا، سپاس تو چون گذاريم كه نعمتت بي حد و كران است و ستايش تو چون گوييم كه انديشه ما از ادراك ذات و صفات تو واله و حيران. خدايا، دشواري ها را برما آسان كن و راه درست فراپيش ما آر و به چراغ هدايت، انديشه ما را راه نماي و به مفتاح رحمت، درهاي بسته به روي ما بگشاي كه بار سنگين بر دوش داريم و راهي پرپيچ و خم در پيش نه توانيم بار بر زمين نهيم و نه تاب آنكه آسان به منزل برسانيم. خدايا! ما را از راهزنان دين نگاه دار و كالاي ناچيز ما بپذير و به هدايت قرآن دل هاي ما را بدان چه رضاي توست راغب گردان.»28
وي در مقدمه ترجمه صحيفه سجاديه مي فرمايد: «سپاس خداوند را كه باب رحمت بگشود و راه طلب بنمود. در آينه دل ها جلوه كرد و از دريچه عقول پرتو افكند. عاشقان را به تكاپو انداخت، عقول را شيدا ساخت. همه طالب اويند و به سوي او در تكاپويند. سالك راهند و وصال او خواهند.
همه هستند سرگردان چو پركار
پديد آرنده خود را طلبكار
راهنما فرستاد تا آفريدگان را به سوي او خواند، شرايع و فرائض بنهاد و تهذيب نفوس تعليم داد كه: قد افلح من زكاها ¤ و قد خاب من دساها. (شمس 9-10) درود نامعدود بر او باد و بر آل اطهار كه حامل اسرار اويند و اصحاب كبار كه ناقل آثار او. اما بعد، دعا محك ايمان است و رابطه انسان با خداوند منان، هر كه او را حاضر و ناظر داند، از مناجات با وي روي نگرداند و هر كه قادر مختارش بيند براي حوايج خويش وسيلتي جز او نگزيند. و آنكه او را شناسد از ديگران نهراسد. مهر و لطف او دل مؤمنان را آرامش بخشد و بخشندگي او جام محبان را رامش دهد. دوستان خدا ازمكالمت با او لذت برند و از دمي غفلت، سالها افسوس وحسرت خورند. ملامت و افسردگي در دعا نشان ضلالت و دلمردگي است. بزرگان اولياء كه عارف به اسرار قلوب بودند و از مشاهده جمال مطلوب محجوب نگشتند، با سوز و گداز به درگاه بي نياز روي آوردند و آنچه يافتني بود يافتند. سخنان چاشني بخششان غذاي روح آمد و كلمات دلنشينشان كليد فتوح گشت. چه، سخنان شيرين و كلمات دلنشين از غير اهل دل صادر نشود و از غير سالكان راه محبت ميسر نگردد. آن كه شوري در دل ندارد، هرچه به تصنع بسازد و به تكلف بپردازد، مانند كسي است كه عاشقي نداند و سرود و غزل نوازد، يا باغ و گلستان را مشاهده نكرده، به وصف طراوت گل سخن آغازند. ثنا و ستايش و دعا و نيايش سير شهودي است و كشف وجودي، راز و نيازي است ميان مخلوق و خالق كه غيرعاشق و صادق بدان راه نيابد. دست بحث و جدل از دامن آن كوتاه است «و هو يدرك و لايوصف.»29
وي در مقدمه اسرار الحكم مي فرمايد: «سپاس خداوند را كه خرد بخشيد و منطق داد و خرد را به شرع راه نمود و بنياد دين را به خرد استوار ساخت. آدمي را بر ديگر كاينات برتري داد و امانت خود بدو سپرد تا خداي را بشناسد و رتبه خويشتن را بداند و به آغاز و انجام كار آگاه گردد و درود نامعدود بر صادر اول كه عقل كل است و خاتم رسل و آل اطهار او كه هاديان سبلند و اصحاب و اتباع او الي يوم القيامه.»30
پاورقي ها
1-نثر طوبي، ج 2، ص 460
2-اسراء، .35
3-هزار و يك كلمه، ص 203
4-هزار و يك كلمه، ج 2، ص 224
5-فرزانه ناشناخته، فلسفه اولي يا مابعدالطبيعه، ص 375
6-ر.ك به مقاله محمد فنايي اشكور با عنوان علامه شعراني پيشگام در مواجهه با فلسفه غرب، انديشه نامه علامه شعراني
7-هزار و يك كمله، كلمه 271، ج 2، ص 224
8-ترجمه و شرح تجريد العقايد، ص 232- 233
9-ترجمه و شرح تجريد العقايد، ص 7-.10
10-راه سعادت (اثبات نبوت)، تلخيص از ص 4 تا ص 14
11-مقدمه اسرارالحكم
12-ترجمه و شرح تجريد العقايد، ص 595- 596
13-اسرار الحكم، ص 4-16
14-ر.ك به اثبات نبوت پيامبر اكرم(ص)، حميد شاكرين، انديشه نامه علامه شعراني به كوشش عبدالحسن خسروپناه
15-كشف المراد في تشريح تجريد الاعتقاد، علامه ابوالحسن شعراني.
16-خاتميت از ديدگاه علامه شعراني، انديشه نامه علامه شعراني
17-يهوديت و مسيحيت از منظر علامه ميرزا ابوالحسن شعراني
18-ر.ك به ترجمه و شرح تجريد العقايد، ص 442 و 446-447 و تعاليق اسرارالحكم، ص 34-38
19-فرزانه ناشناخته، ص 413- .436
20-نقد محتوايي حديث از ديدگاه علامه شعراني(ره).
21-شرح اصول كافي، ج 2، ص .304
22-فرزانه ناشناخه، ص 413- .415
23- شرح اصول كافي، ج 12، ص 551
25-مقدمه تفسير روح الجنان و روح الجنان و نيز فرزانه ناشناخته، ص 659
26-مقدمه دمع السجوم ترجمه نفس المهموم و نيز فرزانه ناشناخته، ص 690- 691
27-مقدمه الامام علي عليه السلام ناشناخته، ص 713
28-مقدمه علامه شعراني بر تفسير منهج الصادقين و نيز فرزانه ناشناخته، ص 602
29-مقدمه ترجمه صحيفه سجاديه و نيز فرزانه ناشناخته، ص 541- 542
30-مقدمه اسرارالحكم و نيز فرزانه ناشناخته، ص .499
 دوشنبه 27 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: کيهان]
[مشاهده در: www.kayhannews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 108]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن