تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 11 دی 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):فاطمه بانوى زنان بهشت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1847221011




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خانه احمدی نژاد به فروش می رسد


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: خبرنوشت:
پیرمرد که از پشت پیشخوان بلند شد، موتوری شرکت گاز هم رسید و قبض گاز را در دستان او گذاشت. قبض را بالا گرفت و با دقت نگاه کرد، سپس آن را تا کرد و در جیب کت و شلوار آبی.اش جا داد.

پیش از این، هر بار پول گاز مغازه.اش سه هزار تومان می.شد اما این بار می.گوید ۲۰ هزار تومان برای گاز آمده است. علی شاه حسینی خواربارفروشی.اش را که پرنده.ها از سقفش به این سو و آن سو می.پرند، ۵۰ سال پیش راه انداخته و حالا، با آن کلاه پوستی، تکیه داده است به کیسه.های برنج و به سال.های جوانی.اش فکر می.کند.

۱۷ ساله بوده است که محمود احمدی.نژاد چند کوچه بالاتر از آن مغازه، در خانه پدری به دنیا آمده است. شاه.حسینی شوهر دختر عموی احمدی.نژاد است. او می.گوید: «پدر احمدی نژاد، میرزا احمد خواربارفروش همین جا در آرادان مغازه داشت و احمدی.نژاد خیلی کوچک بود که از آرادان رفتند.» آنها به تهران آمدند و احمدی.نژاد همان جا ماند و بالید و رئیس.جمهور شد. همه آرادانی.ها او را دیده.اند که پشت تریبون سازمان ملل صحبت می.کند و از غرب می.گوید که در حال فروپاشی است یا اعلام می.کند که طرح سال.ها مسکوت مانده هدفمندی یارانه.ها باید اجرا شود.

آرادان، زادگاه احمدی.نژاد، شهری است بدون پستی و بلندی که از دوره پارت.ها باقی مانده است و در کتاب.ها آن را جایگاه رادان معنی کرده.اند، هر چند که در سفرنامه ناصرالدین شاه به آن «اردون» گفته.اند؛ شهری با آب و هوایی خشک در ۱۴ کیلومتری شرق گرمسار در استان سمنان که هشت هزار نفر جمعیت شهری دارد. در اطراف آن، ۵۸ روستا واقع شده که ۲۰ هزار سکنه کشاورز را در خود جای داده است. یونجه، گندم، پنبه و بخصوص انجیر آرادان معروف است و به یمن جمعیت زیاد روستایی و زمین.های حاصلخیز و آب بیشتر، آرادان روی پای خود ایستاده، هر چند که اینک زیر سایه شهر همجوارش، گرمسار، رفته است. آرادان، پیش از اینکه گرمسار شهر شود، از سال ۱۳۳۹ شهرداری داشته است اما چون زمین.های آرادان خان.نشین دیرتر از گرمسار تفکیک شده، آبادانی کمتری از گرمسار دارد.

آرادان علاوه بر مرکز شهر، پنج محله به نام.های ماشین خانه، سرآسیاب، مهدی.آباد، جلیل.آباد و علی.آباد دارد که اطراف آن را زمین.های سرسبز کشاورزی احاطه کرده.اند. از بالای پشت بام ساختمان پنج طبقه «مروارید ۳» که بلندترین سازه مرکزی شهر است، می.توان به راحتی زمین.های روستاییان را دید. مرکز شهر آرادان میدانی است مستطیل شکل به نام میدان امام خمینی که مغازه.ها، بازار و موسسات دولتی در آن واقعند. از بالای پشت بام، به راحتی می.توان ساخت و سازهای جدید لایه بیرونی بازار را دید. در شمال شهر، آپارتمان.های مسکن مهر در حال ساخت است و کمی پایین.تر، ساختمان.های نوسازی که کنار بخشداری بنا شده.اند دیده می.شود. در دوردست.ها، آن سوی بازار و میدان امام، قبرستان شهر را می.توان تشخیص داد که سوله بزرگ مدیریت بحران در کنار آن بالا آمده است. خانه.های نوساز و در حال ساخت، لابه لای خانه.های گلی شهر کاشته شده.اند و البته هنوز می.توان از بالا، قسمتی از شهر را دید که خانه.ها تمام گلی.اند و با رنگ «اکر» از بقیه شهر متمایز است. آنجا همان جایی است که روزگاری خانه پدری احمدی.نژاد در آن سرپا بوده و در نزدیکی آن، تپه.ای جای گرفته که زمانی هسته مرکزی شهر بوده است. بر بالای تپه، بقعه امام زاده «سلطان شاه نظر» بنا شده که شالوده.ای قدیمی دارد.

عکسی از بقعه سلطان شاه نظر در دوره ناصری باقی مانده که در حاشیه آن نوشته شده است: «سی ذرع ارتفاع تپه و اطراف آن خانه.های رعیتی و امام زاده در دامنه آن و تقریبا دویست خانوار است، دارالخلافه ناصری.» این عکس بر دیوار اتاق معاون عمرانی بخشداری، مهدی عامری، نصب شده است. این روزها به دلیل جنب و جوش فعالیت.های عمرانی، اتاق عامری مقصد بسیاری از کسانی است که در پی.ساخت و ساز خانه.ها و ساختمان.های عمومی شهرند. میز او پر از پوشه.های رنگارنگ پروژه.های شهری و روستایی است. عامری می.گوید: «در سال.های اخیر، پروژه.های عمرانی زیاد بوده است و حجم اعتبارات هم با قبل قابل مقایسه نیست. بهسازی روستاها در این شش هفت سال، چند برابر شده. پروژه.های عمرانی شامل مواردی است که مردم نیاز داشته.اند، مثل سالن ورزشی یا راه.های ارتباطی، آبرسانی و گازرسانی که جزو مصوبات سفرهای استانی دولت هستند.»

محمود احمدی.نژاد تا کنون سه سفر به استان زادگاهش، سمنان، داشته که در هر سفر، پروژه.هایی را هم برای آرادان تصویب کرده است. مجموع اعتبارات در نظر گرفته شده برای این شهر در سفرهای اول و دوم استانی، نزدیک به ۳ میلیارد تومان بوده است؛ پروژه.هایی مانند مصلای آرادان، مسجد صاحب.الزمان(عج)، مسجد روستای رستم.آباد، مسجد روستای یاتری سفلی، مسجد روستای دولت.آباد، مسجد محله علی.آباد، احداث سالن ورزشی روستای کهن.آباد، گازرسانی به روستای پاده و اسلام.آباد، اصلاح معبر و اجرای طرح بهسازی در روستاهای ده سلطان، کندقلیخان، یاتری سفلی، هشت.آباد و فروان و مهم.تر از همه مسکن مهر.

۴۰۰ نفر در انتظار مسکن مهر

زائرانی که از جاده تهران به مشهد می.گذرند، پس از پشت سر گذاشتن چند کیلومتر از گرمسار که تنها با بیابان محصور شده است، آپارتمان.هایی ۹۰ متری را در دوردست می.بینند که اولین نشانه.های نزدیک شدن به شهر آرادان است؛ آپارتمان.هایی بر زمین.های بایر که با پیچیدن و وارد شدن به بلوار ورودی شهر، توجه مسافران را جلب می.کنند.

این آپارتمان.های ۹۶ واحدی با ۷۰ درصد پیشرفت، مصوبه مسکن مهر شهر آرادان هستند که به وسیله دو شرکت «بام آسمان» و «قائم.گستر» در حال ساختند. ۴۰۰ نفر از آرادانی.هایی که در پنج سال اخیر در این شهر زندگی کرده و تا کنون وام دولتی نگرفته.اند، برای سرمایه.گذاری در مسکن مهر نام نوشته.اند. حسین شمسی.خانی، مدیرعامل یکی از دو شرکتی است که پروژه مسکن مهر را اجرا می.کنند. او می.گوید: «اسامی ۹۶ نفر از متقاضیان به.عنوان مالکان واحدهای موجود مسکن مهر تایید شده است اما برای بقیه متقاضیان به دنبال زمین می.گردیم. مشکل اصلی ما کمبود زمین دولتی است چون بیشتر زمین.های این شهر کشاورزی.اند که تغییر کاربری آنها امکان ندارد.»

شمسی.خانی اولین آپارتمان.ساز آرادان است. او ساخت اولین آپارتمان شهر، مروارید ۱، را که سه طبقه بود در سال ۸۱ شروع کرد و تا کنون تعداد مرواریدها را به سه رسانده است. اما شمسی.خانی تنها سازنده خانه.های نو در آرادان نیست. تقریبا از نیمه دهه ۷۰ بسیاری از آرادانی.ها تصمیم گرفته.اند خانه.های گلی خود را به بناهایی جدید تبدیل کنند. رضا بخت، ساکن کوچه پایینی امامزاده، یکی از این شهروندان است. او همان.طور که با بیلش ملات سیمان درست می.کند، از وامی حرف می.زند که باعث شده بسیاری از همشهری.هایش به فکر نوسازی بیفتند. او می.گوید: «از وقتی که احمدی.نژاد رئیس.جمهور شد و گرفتن وام مسکن راحت.تر، ساخت و سازها هم بیشتر شد، اما این فقط در آرادان نیست و در همه شهرها به همین شکل است.» به گفته بخت، ساخت خانه یک طبقه آجری او بین ۳۰ تا ۳۵ میلیون تومان خرج برمی.دارد که ۱۲ میلیون تومان آن را از بانک وام گرفته است. تعداد زیادی از همشهری.های او به امید همین وام.ها به بانک.های میدان امام مراجعه می.کنند.

با این که بانک.های خصوصی در آرادان شعبه.ای ندارند، بانک.های دولتی زیادی، دور میدان سرسبز امام گرد آمده.اند، از جمله بانک.های ملی، تجارت، صادرات و ملت. رئیس یکی از این بانک.ها که نمی.خواهد نامی از او برده شود، می.گوید: «این روزها همه یک جوری درگیر وام بانک هستند. بیشتر وام.هایی که ما به مردم می.دهیم، وام مسکن روستایی است. وام مسکن قبلا پنج میلیون تومان بوده که الان ۱۰ میلیون شده است.» بانکی که او در آن کار می.کند، چهار صندوق دارد که هیچ مشتری.ای در آن نیست. به گفته رئیس بانک، چون این روزها فصل شروع کاشت است و مشتری.ها سر زمین هستند، بانک خلوت است اما پس از برداشت محصول سرشان شلوغ می.شود.

خلوتی و سکوت در کوچه و خیابان، میدان اصلی و حتی بازار قدیمی شهر هم دیده می.شود. بازار آرادان که به «بازار اول» مشهور است، ۱۴۰ سال پیش ساخته شده و ۳۵ دکان در آن جای گرفته است. سر بازار پسر جوانی کنار گاری ایستاده و بر آن بساط کتاب.های مذهبی را پهن کرده است و ته بازار، دکان میوه.فروشی ابوالفضل محمدی است. دکان او، خیلی بزرگ نیست و چند جعبه میوه و صیفی در آن چیده شده است. محمدی می.گوید: «سال نکو از بهارش پیداست؛ می.بینید که، بعد از عید هیچ مشتری.ای این جا نیست. قبلا از روستاها می.آمدند این جا تا جنس بخرند، روزی یک بارِ میوه می.فروختم ولی الان در یک هفته هم یک بار نمی.فروشم. کسی جنس نمی.خرد چون پول توی دست و بال مردم نیست.»

در میانه بازار، رضا محسنی ایستاده است. او ۴۰ سال است که آنجا، خیاطی «شادمان» را می.چرخاند. پیراهن.هایی ۹ و ۱۱ هزار و ۵۰۰ تومانی در ویترینش گذاشته است. مادر و دختری که وارد دکان او شده.اند، از خیاط می.خواهند که مانتو و شلوار نویشان را کوتاه کند. این روزها، اغلب سفارش.هایش تعمیر است، مثل پارگی و دررفتگی زیپ. او می.گوید: «سال.هایی بود که در همین مغازه شب.های عید می.ماندم و تا صبح کار می.کردم ولی حالا خبری نیست.» با این حال، کاسب.هایی هم هستند که می.گویند دم زدن از بی رونقی کسب و کار، بی.انصافی است. یکی دیگر از خیاط.های آرادان، دستش را با حرارت به پشت دست دیگر می.زند و می.گوید: «اگر کسی کارکن باشد، کار هست. اینها که می.گویند بازار خراب است یا کارمندند و این کار شغل دومشان است یا کارشان آنقدر تمیز نیست که مشتری داشته باشند. من شب عید، ۵۰ دست کت و شلوار سفارش گرفتم و وقت سر خاراندن نداشتم.»

«این مغازه به فروش می.رسد.» به گفته محمدی میوه.فروش، چند سال است که صاحب دکان ساعت.سازی می.خواهد مغازه.اش را بفروشد اما هنوز موفق نشده است. رونق نداشتن کاسبی باعث شده که تعدادی از بازاری.ها دکانشان را به فروش بگذارند. محمدی می.گوید: «من هم به فکر فروش افتاده.ام. اگر اینجا را بفروشم و توی خانه بنشینم، ضررش کمتر است از این.که مغازه را باز نگه دارم.» اصغر کفاش، کفش.فروش بازار، موهای مجعد سفیدی دارد که تا روی دسته.های قهوه.ای عینک درشت نمایش آمده است و تسبیح دانه قرمزش را می.چرخاند. او می.گوید: «من از هفت سالگی اینجا کار می.کنم. به یاد نمی.آورم بازاری این شکلی را در این ۷۰ سال زندگی.ام. قبلا بازار شلوغ بود، الان حتی نمی.توانیم خرج زندگیمان را دربیاوریم. مردم بیکارند، جوان.ها تفریح ندارند.»

سعید، نوه پسری اصغر آقا، که امسال دیپلم می.گیرد، برای تفریح آمده است به پدربزرگش در بازار سر بزند. او نگران کنکور است و نمی.داند که نتیجه.اش چه می.شود و چه رشته.ای را دوست دارد. آرادان برای هر مقطع تحصیلی یک مدرسه دخترانه و پسرانه دارد. در این شهر دانشگاه غیر.انتفاعی، دانشگاه پیام نور، دانشگاه آزاد (سما) و دانشگاه پیراپزشکی هم به چشم می.خورد. اما دانش.آموزان برای ادامه تحصیل در هر رشته دبیرستانی، حق انتخاب محدودی دارند. یکی از دانش.آموزان دبیرستان دخترانه ۱۷ شهریور می.گوید: «رشته ریاضی در دبیرستان نداریم. امسال انسانی هم تشکیل نشد. همه مجبور شدیم برویم رشته تجربی.» دغدغه.های امروز سعید فقط کنکور نیست. او می.گوید: «امکانات تفریحی هم نداریم، به جز یک سالن ورزشی چه چیز دیگری هست؟ آن هم که پول می.خواهد.»

پدر بزرگ وسط حرف نوه می.پرد: «پدرش بیکار است، درآمدی ندارد.» سعید ادامه می.دهد: «نه سینمایی، نه تفریحی. برای همه چیز باید رفت به گرمسار.» امکاناتی هم که در آرادان بوده، حتی به گرمسار منتقل شده است، مثلا کلاس آموزش تکواندو پوریا طاهری. پارسال شهریه کلاس تکواندو او ماهانه هفت هزار تومان بود و ۱۸ نفر شاگرد داشت. اما امسال که شهریه ۱۰ هزار تومان شد، استقبال از کلاس افت کرد و طاهری تصمیم گرفت که کلاسش را به گرمسار منتقل کند. او می.گوید: «کرایه سالن زیاد بود و با پول ثبت نام، خرجش درنمی.آمد. در گرمسار نفرات بیشتری ثبت نام کرده.اند و سالن آنجا تاتامی (تشک ورزش.های رزمی) هم دارد. الان فقط کلاس کشتی و کونگ فو در آرادان مانده است که در سالن پوریای ولی تشکیل می.شود.»

شهرستان آرادان سینما هم ندارد. دوستداران فرهنگ و هنر یک فرهنگسرا دارند و دو کتابخانه و یک روزنامه.فروشی. گاهی نیز در فرهنگسرای «شهید فهمیده» نمایش.هایی که در مدارس تهیه شده، به اجرا درمی.آید. آرادان استخری دارد که با ۹۰۰ میلیون تومان اهدایی یک خیر ساخته شده است و برای هر جلسه شنا، چهار هزار تومان می.گیرد. بیشترین اسباب تفریح آرادانی.ها پارک است و سالن ورزشی. معاون عمرانی بخشداری با خنده می.گوید: «ماشاءالله ما همه.اش در فضای سبز هستیم. آرادان خودش پارک است و کمتر پیش آمده که برای تفریح به گرمسار برویم. معمولا به پارک.های شهر می.رویم و زمین.های کشاورزی که سرسبز است.»

دختران آرادان هم بیش از پسران از تفریح محرومند. دختر جوانی که چادر به سر در قبرستان شهر ایستاده است، می.گوید: «باشگاه در آرادان هست که ما پولش را نداریم. ماهی ۳۵ هزار تومان پول کلاس زبان است. استخر این.جا گران.تر از استخر گرمسار است چون خصوصی است. تفریح ما بیشتر پارک است که آن هم آن قدر جوان.ها می.آیند که همیشه باید با پدر و مادرمان به آنجا برویم. حتی برای یک کلاس رانندگی باید به گرمسار برویم.» مادرش می.گوید: «سرگرمی ما یک مسجد است و یک کلاس قرآن.» دختر اضافه می.کند: «خانم.های اینجا کار هم ندارند، تفریحمان شده است از صبح تا شب در خانه ماندن.»

مهندس سر زمین نمی.رود

با گشتی نیم ساعته در شهر، آنچه بیشتر از همه دیده می.شود، جوانان موتورسیکلت.سوار زیادی است که دوترکه پشت سر هم راه افتاده.اند و ویراژ می.دهند و صدای موتورشان همه خیابان را پر می.کند. موتورسواری تفریح جوان.هایی است که از بیکاری در خانه خسته شده.اند، مانند محمدرضا سرگزی که پیک موتوری است. او برای مشتری.هایش نان می.خرد، قبض.ها را پرداخت می.کند، به بقالی می.رود و هر جای دیگری که آنها بخواهند. او برای هر خرید، ۳۰۰ تا ۵۰۰ تومان می.گیرد و معمولا روزی سه چهار مشتری دارد. زندگی او با این کار نمی.گذرد اما خودش می.گوید که از بیکاری بهتر است: «به خاطر سرگرمی این کار را می.کنم که دنبال ولگردی نروم.»

کشاورزی، کارمندی و دکان.داری کار جوان.های قدیمی آرادان بوده است که حالا به میانسالی و پیری رسیده.اند. اما مشغولیت جوان.های فعلی پیک موتوری، بنایی، آموزش ورزش، تعداد کمتری کارمندی و کمتر از آن کشاورزی است؛ از صنعت نیز به سختی می.توان رد پایی در معدود کارخانه.های شهرک.های صنعتی اطراف دید. به همه اینها باید بیکاری را هم افزود. حجت.الاسلام محمد رضا رحیمی.زاده، امام جمعه آرادان، پنج سال پیش به این شهر آمده است. او که پیش از آرادان در اراک و سیستان و بلوچستان بوده، روبه روی مسجد اصلی شهر ایستاده است و می.گوید: «در این مدت که اینجا بوده.ام، مردم بیشتر از نظر مالی مشکل دارند. وضعیت مالی و کاری مردم خوب نیست. کشاورزهای ما هم مشکل دارند. دولت در خرید پنبه و گندم به موقع عمل نمی.کند و اغلب دلال.ها وارد عمل می.شوند. کشاورز هم چاره.ای ندارد و محصول خود را می.فروشد.»

کنار قبرستان شهر، پنج زن با چادرهای مشکی، آهسته به سمت ته خیابان حرکت می.کنند و از مردان و پسران.شان می.گویند که بیکار در خانه مانده.اند. یکی از آنها می.گوید: «پسر من چهار ماه است که با بچه مریضش بیکار در خانه نشسته.» دیگری می.گوید: «ما در خانواده خود شش، هفت کارگر بیکار داریم. اگر کارخانه.ای یا جایی باشد، همه جوان.ها می.روند سر کار.»

مزد کارگری در آرادان روزی ۱۵ هزار تومان است اما فرصت کارگری

تمام وقت به سختی پیدا می.شود. شغل.هایی مثل پخش قبض.های تلفن که تنها دو روز طول می.کشد و با تکه.ای کاغذ بر در اداره مخابرات شهر برای آن اعلام نیاز شده، وجود دارد اما از آن استقبالی نمی.شود. مسوول توزیع قبض مخابرات آرادان می.گوید: «سه، چهار ماه است که اعلامیه را نصب کرده.ایم اما تاکنون تنها ۱۰ نفر برای این کار زنگ زده.اند. آنها باید موتور داشته باشند و دو هزار قبض را به در خانه.ها برسانند. برای هر قبض هم ۵۰ تا ۷۰ تومان می.گیرند. کسی که الان قبض.ها را توزیع می.کند، کارمند یک نهاد دولتی است.»

البته معاون عمرانی بخشدار آرادان، نظر دیگری درباره بیکاری دارد و نرخ آن را در این شهر «صفر» می.داند. او معتقد است، جوان اگر اهل کار باشد، در آرادان کار برایش فراوان است و می.گوید: «الان افغانی.هایی در آرادان هستند که کار می.کنند ولی جوان خودمان نمی.رود کار کند. مثلا شرکت پودر ماهی برای خوراک دام نیرو می.خواست اما کسی نرفت و اگر کسی هم برود، بعد از چند روز بیرون می.آید. کار در شرکت.های ایزوگام.سازی، املاح، سولفات و نمک و تصفیه و کارخانه گچ و سیمان هست، مسکن.سازی و کشاورزی فعال است اما جوان ما رفته به دانشگاه ادبیات خوانده و نمی.رود کارخانه کار کند.» عامری می.افزاید: «مثلا شرکت.هایی مثل لوتوس که ون می.سازند در نزدیکی آرادان وجود دارد که چندی پیش ۳۰ نفر تحصیلکرده مکانیک می.خواست اما نیروی باسواد متناسب با این شغل در شهر ما کم بود. حتی جوانی که رفته و کشاورزی خوانده، حاضر نیست سر زمین کار کند.»

انتهای کوچه سرباز

کار کشاورزی بود که روزگاری خانواده احمدی.نژاد را به آرادان کشاند. ریشه پدری محمود احمدی.نژاد سمنانی است و مادر او نیز از ساداتی است که ریشه در اردستان یزد داشته.اند. پدربزرگ احمدی.نژاد به.همراه فرزندانش که آن زمان به «صباغیان» شهرت داشتند، از سمنان به آرادان آمده بودند. میرزا احمد یکی از فرزندان این کشاورز در میدان مرکزی شهر خواروبارفروشی به راه انداخت. محمود احمدی.نژاد چهارمین فرزند خانواده میرزا احمد است که در انتهای یکی از کوچه.های مرکزی آرادان که اکنون کوچه «سرباز» نام گرفته به.دنیا آمد. از این خانه دوطبقه فقط یک زمین صاف باقی مانده است. می.توان روی این زمین که حالا حلقه.ای لاستیک کهنه و کیسه.های پلاستیکی و شن و خار در آن پراکنده شده، قدم زد و تصور کرد روزی را که احمدی.نژاد در اینجا به.دنیا آمده و جنب.وجوشی خانه میرزا احمد را فرا.گرفته است. حاج.فرهاد محسنی، پسرعموی احمدی.نژاد می.گوید: «او هنوز یک ساله نشده بود که به.همراه پدرش به تهران رفت.»

پسران خاندان صباغیان، هر یک پیش از انقلاب نام خانوادگی خود را عوض کردند؛ احمدی نژاد، محسنی و برومند. شاه حسینی، شوهر دخترعموی احمدی.نژاد که با موتور گازی به دکانش در گوشه میدان مرکزی آرادان آمده و پشت دخل ایستاده، می.گوید: «احمدی.نژاد در سال.های اول کودکی به تهران رفت. پدرش در همین میدان مغازه داشت و به امانت.داری معروف بود. در ماه رمضان هم ختم قرآن در خانه.اش برپا بود اما مغازه را رها کرد و برای زندگی بهتر به تهران رفت و اجاره نشین شد. در تهران با برادرخانمش در یک آهنگری سر سه راه سمنگان شریک شد.»

در زمین خالی خانه نه.چندان بزرگ پدری احمدی.نژاد، هیچ نشانه.ای از درخت توت نیست اما حاج.فرهاد، پسر عموی او می.گوید که درخت توتی در کنار حیاط خانه آنها بوده است. او کلاه به سر، با آن جثه نسبتا تنومند، کنار زمین ایستاده و با دستی که انگشتری دارد، به جایی که حیاط و درخت توت بوده، اشاره می.کند و می.گوید: «وقتی که آخرین.بار برادرش حاج.داوود اینجا آمد، گفت که این زمین را بفروشند و مسجدی بسازند اما هنوز خریداری پیدا نشده است. شاید ۱۵ تا ۲۰ میلیون تومان قیمت داشته باشد.»

بسیاری از اقوام احمدی.نژاد هنوز در آرادان زندگی می.کنند، مثل مسعود صارمی، پسر پسردایی احمدی.نژاد. او روزهای کودکی.اش را به.یاد می.آورد که احمدی.نژاد به آرادان می.آمد و با هم بازی می.کردند. صارمی می.گوید: «ما معمولا قایم.باشک بازی می.کردیم و توپ بازی. خیلی رئوف بود و باگذشت. در بازی هم گذشت داشت، از ما بزرگ.تر بود و مسوولیت.ها را در بازی تقسیم می.کرد. درسش هم از ما خیلی بهتر بود. خانواده.اش و خودش هم از نظر اسلامی خیلی سفت و محکم بودند، مخصوصا زمان انقلاب.» احمدی.نژاد در کنکور سال ۵۴ با رتبه ۱۳۲ در رشته مهندسی راه و ساختمان در دانشگاه علم و صنعت قبول شد و دیگر کمتر به آرادان می.آمد. فرمانداری ماکو و خوی، استانداری اردبیل و شهرداری تهران هم باعث شد که از زادگاهش بیشتر دور بماند. حتی زمانی هم که در سال ۸۴ برای ریاست.جمهوری کاندیدا شد، به آرادان نیامد چون به قول شاه.حسینی، شوهر دخترعمویش، «کسی هم او را خیلی نمی.شناخت اما مردم آرادان می.گفتند که او بچه میرزا احمد است.» او می.گوید: «احساس سربلندی می.کنم، همشهریمان است. اینجا محل خودش است.» در دوره دوم ریاست.جمهوری هم اغلب آرادانی.ها به او رای دادند؛ از ۱۰۷۳۹ رای داخل صندوق.ها، ۹۳۸۴ نفر نام احمدی.نژاد را در صندوق.ها انداختند.

با اینکه بالای ۹۰ درصد آرادانی.ها به احمدی.نژاد رای داده.اند اما نظرات مختلفی درباره اینکه او به شهر زادگاهش نگاه ویژه.ای داشته و به آن رسیده است، وجود دارد. به گفته اصغر کفاش «شهر تغییر خاصی نکرده است.» رضا محسنی خیاط می.گوید: «ظاهر شهر بهتر شده ولی مشکلات اقتصادی هم بیشتر شده است.» رحیمی.زاده، امام جمعه معتقد است که «به آرادان هم مثل جاهای دیگر رسیده است.» شاه.حسینی خواروبارفروش می.گوید: «احمدی.نژاد رئیس.جمهور وطن است و این مهم است که به آخرین مرز ما، دو هزار کیلومتر آن.طرف.تر برسد.» به گفته یکی از خانم.های رهگذر کنار قبرستان، «او مثل رئیس.جمهورهای دیگر نبوده که به شهرشان خیلی برسند.» محمدیان، بخشدار آرادان هم می.گوید: «احمدی.نژاد دیدگاه عدالت.محوری دارد و تفاوتی با جاهای دیگر قائل نشده است.» با وجود همه این نظرات، عامری، معاون بخشدار می.گوید: «مردم آرادان احمدی.نژاد را از خودشان می.دانند. اگر کاری هم نشود، همشهری بودن کافی است تا حمایتش کنند.»

مردم «بااعتمادبه.نفس» آرادان

احمدی.نژاد پس از انتخاب شدن به ریاست.جمهوری در اولین سفر دولت به استان سمنان در ۲۴ خرداد سال ۸۶ به آرادان آمد و خود را «جزو کوچکی از مردم سرافراز آرادان» دانست. او در سخنرانی.اش در میدان امام گفت: «با همه وجودم خوشحالم که یک بار دیگر به آرادان سفر می.کنم. از طرفی یاد و خاطرات دوران کودکی و نوجوانی و از طرفی دیگر، محبت.های پدر و مادر و انسان.های مومن، پاک و انقلابی آرادان من را خوشحال کرده است. ویژگی بارز مردم این دیار، اعتمادبه.نفس و ایستادن روی پای خود است.» آن روز، احمدی.نژاد ابتدای همان میدان سخنرانی می.کرد که انتهای آن، زمانی دکان پدرش واقع شده بوده است.

مصطفی بچه محله سرآسیاب که حالا به کلاس اول راهنمایی می.رود، روز سخنرانی رئیس.جمهور در میدان اصلی شهر را به یاد می.آورد. او می.گوید: «مثلا اینجا شهر رئیس.جمهور است. همه فکر می.کنند باید شهر نمونه ایران باشد اما هیچ چیزی ندارد. کیفیت نان پایین است. فضای سبز دم خانه را کسی نیست آب بدهد. بیمارستانش را بروید، ببینید؛ هیچ امکاناتی ندارد. دست برادرم شکست و بردیمش بیمارستان اما هیچ چیزی نداشتند به جز وسایل بخیه. مثل درمانگاه است.»بیمارستانی که مصطفی می.گوید شبیه به درمانگاه است، بیمارستان امام حسین، ته خیابان پازوکی واقع شده. این بیمارستان را خیری به نام پازوکی که در آمریکا زندگی می.کند با دو میلیارد تومان هزینه ساخته است. پازوکی.ها از خانواده.های قدیمی شهرند که نسل در نسل در آرادان زندگی می.کرده.اند. ساعت سه بعداز.ظهر در تمام بیمارستان ۴۰ تخته امام حسین که در ابتدای راه.اندازی قرار بوده بیمارستان تخصصی قلب باشد، فقط صغری رضایی به دلیل بیماری قند در بخش مراقبت.های ویژه بستری است. کل تیم پزشکی حاضر در بیمارستان شش نفر است که سه نفرشان پرستارند. در سالن انتظار بیمارستان فقط یک تلویزیون روشن است که با صدای ملایمی، اخبار پخش می.کند. آرادانی.ها به.خصوص زنان آرادان از اینکه تعداد پزشکان تخصصی بیمارستان کم است، ناراضی.اند. پزشکان تخصصی در گرمسار ساکنند و هر هفته چند ساعت به آرادان می.آیند. سه روز آخر هفته هم هیچ پزشک متخصصی در آرادان حضور ندارد. بخشدار آرادان و امام جمعه معتقدند با اینکه نیت آقای پازوکی برای ساختن این بیمارستان خیر بوده اما این امکانات متناسب با جمعیت شهر ساخته نشده و به همین دلیل، امکان اینکه متخصص در آنجا به.صورت ثابت مستقر باشد، وجود ندارد. برای همین، بیماران ناچارند برای مداوا تا گرمسار بروند.

همیشه یک پزشک عمومی در بیمارستان امام حسین(ع) کشیک می.کشد تا بیماران احتمالی را ویزیت کند. خانم دکتر بیمارستان که دیروز از گرمسار به آرادان آمده و شب را هم در بیمارستان مانده، از مشکلات جسمی اهالی شهر می.گوید و اعتیاد را یکی از معضلات اصلی می.داند. امام جمعه آرادان هم از اعتیاد می.گوید: «بحث اعتیاد یکی از مشکلات اصلی است. از هر ۱۰ نفر یک نفر اینجا معتاد است. جرم و بزه زیاد نداریم چون همه با هم آشنا هستند اما اعتیاد زیاد است.»

اعتیاد تنها مشکلی نیست که سلامت آرادانی.ها را به.خطر می.اندازد. به گفته خانم دکتر بیمارستان شهر، سنگ کلیه مهم.ترین بیماری رایج آرادانی.هاست. او می.گوید: «بالا بودن آمار سنگ کلیه به.خاطر آب اینجاست.»

آب آشامیدنی مشکلی است که حتی احمدی.نژاد در اولین سفر استانی به سمنان هم درباره آن قول.هایی به مردم داده بود: «۲۵ سال پیش ما از آب انبار آب برمی.داشتیم. اینجا هیچی نبود. نه پارک بود و نه میدان. خانه.ها همه گلی بود. فقط یک نانوایی بربری در شهر بود.» اینها را یکی از ۱۵۰۰ افغانی.ای می.گوید که از هرات آمده و حالا بین آرادانی.ها زندگی می.کند. او می.گوید: «اینجا ما احساس می.کنیم افغانستان است. با همه رفت.وآمد داریم. سر یک سفره با هم شام و ناهار می.خوریم.» او مقنی است و ۱۰ سال پیش با ۱۵ میلیون تومان در آرادان برای خود خانه خریده است. با برادران خود در آرادان زندگی می.کند و بزرگ.ترین مشکل این روزهایش، بالا رفتن مخارج زندگی پس از برداشتن یارانه.هایی است که به او تعلق نمی.گیرد. کسانی هم که حتی این روزها در آرادان یارانه می.گیرند، از قیمت قبض آب و گاز و برق راضی نیستند، مانند قصاب و نانوا و خیاط و میوه.فروش. برادران شیرمحمدی که ابتدای میدان اصلی شهر نانوایی دارند، به گفته خود این روزها نه پول کارگر درمی.آورند و نه خرج زندگی. یکی از آنها می.گوید: «پخت نان برای ما با این قیمت فروش صرف نمی.کند. کیسه آرد را با کرایه از حاجی.آباد تا اینجا می.خریم ۱۲ هزار و ۳۵۰ تومان. پول گاز آمده ۲۱۰ هزار تومان، قبل از برداشتن یارانه ۳۲ هزار تومان بود. دیگر نانوایی برای ما صرف نمی.کند.»

کشاورزان آرادان نیز دل خوشی از قیمت.های این روزهای سوخت ندارند. روبه.روی مسجد محله جلیل.آباد، آن سوی جاده تهران به مشهد، حاج.محمود قاسمی و علی محمد چلوییان کشاورزان معروف منطقه ایستاده.اند. چلوییان کشاورز نمونه است که هر سال ۷۰ تا ۸۰ تن محصول از زمین.هایش برداشت می.کند. او می.گوید: «برای هر یک از گلخانه.هایم ۵۰۰ هزار تومان پول گاز آمده است. پول آب ۲۴ هزار تومان می.آمده ولی الان آمده ۶۴ هزار تومان.

۱۱۰ هزار تومان پول گاز آمده است. ۱۶۰ هزار تومان هم پول گازوئیل داده.ام. با این قیمت.ها کشاورزی صرف نمی.کند.»

با نزدیک شدن به زمان اذان مغرب، کشاورزان مسن جلیل.آباد جلو مسجد جمع می.شوند. عبدالرضا بیگدلی، عضو شورای شهر آرادان نیز به جمع چند نفره آنها می.پیوندد. او می.گوید: «محدوده خدماتی شهر آرادان ۸۰۰ هکتار است. براساس استانداردها باید در هر هکتار ۱۵ تا ۴۰ نفر زندگی کنند. اگر ۱۵ نفر را هم مبنا بگیریم، باید آرادان ۱۲ هزار سکنه داشته باشد که الان فقط هشت هزار نفر جمعیت آن است یعنی درآمد شهرداری کم است اما به اندازه ۵۰ درصد باید بیشتر خدمات بدهد.»

چند متر دورتر از جایی که بیگدلی درباره خدمات شهری صحبت می.کند، چلوییان کشاورز، میان ساقه.های سبز گندم ایستاده و بادی که از سوی گرمسار می.آید، ساقه.ها را به رقص درآورده است. پشت سر او، آن سوی جاده، تابلو بزرگ ورودی شهر نصب شده؛ تابلویی با تصویر خندان احمدی.نژاد که بر آن نوشته شده است: «به آرادان، شهر زادگاه رئیس.جمهور خوش آمدید.» از پشت تابلو، آپارتمان.های مسکن مهر آرادانی.ها پیداست. چلوییان می.تواند سرش را برگرداند، به تابلو آن سوی جاده نگاه کند و حرف.های عضو شورای شهر را هم بشنود که می.گوید: «ساخت مسکن مهر در چارچوب درستی انجام نشده است. چند سال دیگر که به اینجا بیایید، به شما قول می.دهم که این آپارتمان.ها خالی باشد.»






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 461]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن