واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
ما مي توانيم به ماه پيام بفرستيم و فضاپيماهاي پژوهشي رابر سطح مريخ بنشانيم ، اما برقراري رابطه با کساني که دوستشان داريم را دشوار مي يابيم .
شايد بتوان گفت که ارتباط ، يکي از قديمي ترين و در عين حال ، عالي ترين دستاورهاي بشر بوده است . ارتباط در گذشته و برا ي انسان اوليه ، علاوه بر کارکردهايي که در جهت حفظ حيات و ياري گرفتن از ديگران داشته ، زمينه ساز فعاليت هاي اجتماعي و سرآغازي بر زندگي اجتماعي نيز بوده است . اما در عصر حاضر اهميت برقراري رابطه به حدي است که انسان ، پيوسته ، در جهت ابداع و ساخت انواع وسايل ، ابزارها ، روش ها و شيوه هاي کارآمدتر ارتباط جمعي و بين فردي کوشيده است برقراري ارتباط به دلايل مختلفي مانند وقت گذراني ، بررسي مسائل شغلي و فردي ، بيان انتظارات زناشويي و يا توقعات والدين از فرزندان ، طرح اختلاف عقايد و ايده ها و موارد مشابه ديگر صورت مي گيرد .
اما در هر حال ، هيچ نوع ارتباطي جز به دليل احساس نياز شديد انسان براي برقراري تعامل اجتماعي به وقوع نمي.پيوندند؟ انسان براي برقراري رابطه با ديگران ، روش هاي مختلفي را پرورانده است ، که رشد و تکامل زبان و شيوه هاي غير کلامي مانند حالت چهره ، حالت کلي بدن يا وضعيت اندام ها و حرکات بيانگر و .. را شامل مي شود . هر يک از اين شيوه ها مي توانند بخشي از اطلاعات و احساسات مورد نظر فرد در حال صحبت يا گوينده ، را به فرد ديگر ، يا شنونده ، انتقال دهند .
متاسفانه اغلب ما ، يا قادر نيستيم گوينده هاي خوبي باشيم و يا از مهارت هاي يک شنونده خوب بي.بهره ايم. بسياري از اوقات ، وقتي موضوعي را با فردي ديگر در ميان مي گذاريم ، به ناگهان ، پاسخي مي شنويم که برايمان بسيار ناگوار و غالفگير کننده است .
متخصصان ارتباط معتقدند که در چنين موردي سه احتمال وجود دارد : يا گوينده از روشهاي اثربخش برقراري رابطه ، آگاه نبوده است ، يا شنونده روش هاي کارآمد گوش كردن را ياد نگرفته بوده و يا ميان منظور واقعي گوينده و روش ارتباطي او ، هماهنگي و همخواني مناسبي وجود نداشته است . در نتيجه ، تعاملي روي داده است که هم براي گوينده ، هم براي شنونده ، و هم براي تداوم رابطه آنان مضر بوده است . آنان ، به جاي آن که از اين فرصت براي نيرومند کردن رابطه ميان خود استفاده کنند ؛ آن را در جهت تضعيف رابطه به کار برده اند و بنابر اين ، هم گوينده به خواسته خود نرسيده است ، هم شنونده به احساس گناه ، افسردگي ، دلسرد شدن از طرف مقابل و يا احساس دور شدن از او دچار شده است و هم رابطه تضعيف شده است . هر قدر احساسات دردناک تر ، خجالت آورتر و ناگوارتر باشند افشا کردن آنهاحساس تر ، شکننده تر و فشرده تر خواهد بود . گاهي اوقات ، افراد به دوست در حال صحبت خود خيره مي شوند و ذهن خود را رها مي کنند تا به سمت موضوعات ديگر منحرف شود. بعضي وقتها، هنگامي که دوستشان صحبت مي کند ، تظاهر به گوش کردن مي کنند اما در واقع ، فقط در جا مي زنند و به تنظيم مطلبي مي پردازند که به محض يافتن راهي براي آغاز صحبت ، بيان کنند . گفتگو ، مسابقه اي رقابت آميز است که به اولين فردي که نفس عميقي مي کشد شنونده اطلاق مي شود .
در جامعه ما، عميق ترين مشکل مردم تنهايي ، انزوا و مشکل عزت نفس است . در حالي که ، مشکل موجود در دهه هاي اوليه عصر فرويد ، سرکوبي جنسي و مشکل عمده اوايل دهه سي ( قرن حاضر ) خشونت مبدل بود ولي امروزه ، تنهايي است که مشکل اصلي به شمار مي رود . تنها بودن دو نوع است نخست ، عزلت که مي تواند تنهايي کامل ، سازنده و مسرت بخشي باشد و دوم ، تنهايي که نوعي بي کسي دردآور ، مرده و پوچ است فرد تنها ، به طور عميقي از انزوا و بيگانگي خود با ديگران آگاه است . متاسفانه ، اکنون شديدترين نوع تنهايي در خانواده ديده مي شود ، نهادي که در آن ، ارتباط در حال فروپاشي است، يا در قتلگاه به سر مي برد . ازدواج ، اين پيچيده ترين شکل روابط انساني ، بدون ارتباط اثربخش نمي تواند شکوفا شود . زندگي اغلب زوج هايي که اميدوارند ازدواجي بارور داشته باشند به دليل فقدان مهارتهاي ارتباطي لازم به يک رابطه موازي بدون صميميت مي انجامد . دو فردي که مي دانند يکديگر را درک نمي کنند ، بچه هايي مي پرورند که درکشان نمي کنند ، و هرگز هم درکشان نخواهند کرد . مجاورت بدون صميميت ، هميشه مخرب است . هنگامي که ارتباط متوقف مي شود انرژي عشق به آزردگي و خشم تبديل مي شود و در نتيجه ، منازعه هاي فراوان ، طعنه هاي خجل کننده ، انتقادهاي مکرر ، عدم علايق جنسي و يا پناه بردن به سکوتي يخ گونه را موجب مي شود .
والدين در دشوارترين مدرسه دنيا تدريس مي کنند . مدرسه آدم سازي ، شما تخته سياه کلاس ، مدير ، معلم و سرايدار مدرسه ايد . از شما انتظار مي رود که خبرگان همه موضوع هاي مربوط به حيات و زندگي باشيد . براي آموزش شغل شما ، مدارس معدودي وجود دارد و در مورد برنامه آموزشي نيز توافق عامي ديده نمي شود . در نتيجه مجبور هستيد خود آن را تهيه کنيد . مدرسه شما فاقد تعطيلات ، مرخصي اتحاديه ترفيع ساليانه و يا افزايش حقوق است . شما براي هر فرزندتان حداقل 24 ساعت در روز ، 365 روز در سال و حداقل به مدت 18 سال مشغول خدمت يا آماده خدمت هستيد . بجز اين ، شما در اداره اي تلاش مي کنيد که صرف نظر از موضوع ، دو رهبر يا رئيس دارد . در چنين بافتي ، شما به آدم سازي اشتغال داريد . من اين کار را به عنوان دشوارترين ، پيچيده ترين ، اضطراب انگيز ترين و ترس آور ترين کار دنيا تلقي مي کنم .
براي اداره کردن خانواده ، ارتباط سالم از اهميتي بسزا برخوردار است . پدر يا مادر بودن مي تواند براي زوجهايي که در مهارتهاي ارتباطي از کفايت لازم برخوردارند يکي از پاداش .دهنده.ترين و مسرت.بخش ترين تجربه هاي زندگي باشد . اما زماني که والدين بر مهارتهاي لازم براي برقراري ارتباط صحيح و هماهنگ مسلط نيستند ، تشويش ، احساس بيگانگي و تنهايي ناشي از آن هم براي آنان و هم براي کودکان ، به يک اندازه مخرب است .
(70 درصد مردمي که در نظرخواهي بخصوصي در مورد فرزندانشان شرکت کرده بودند از داشتن فرزند متاسف بودند که البته در کشور ما ممکن است اين رقم مقداري تغيير يابد ولي اين درصد در قرن ما فاجعه اي در روابط والدين و فرزندان بشمار مي.رود. ) 80 درصد افرادي که در کار خود شکست مي خورند فقط يک دليل براي آن دارند .آنان قادر نيستند به خوبي با ديگران رابطه برقرار کنند . تصور شغلي که در آن ارتباط عامل مهمي نباشد کاري بس دشوار است .
مهارتهاي برقراري ارتباط ، يقينا از رموز موفقيت در کار به شمار مي روند . بيشتر تعامل هاي بشري در جهت بهتر يا بدتر شدن پيش مي روند . هر لحظه از بودن با فرد ديگر ، مي تواند فرصتي براي کشف خود و رشد شخصي ، و يا فرصتي براي کاهش هويت و تخريب شخصيت انسان باشد ، رشد شخصيت و بهداشت رواني و جسمي ما با توانايي برقراري ارتباط رابطه دارد . يک فرد بدون تعامل با انسانهاي ديگر ، انسان کاملي نخواهد شد.
هر شخصي از طريق گفتگوهاي خود با ديگران است که به بلوغ دست مي يابد . برعکس ، عدم ارتباط يا مواجهه مکرر با ارتباطي ضعيف ، خويشتن فرد را هم از نظر هيجاني و هم از نظر جسمي تضعيف مي.کند برخي معتقدند که بيماري رواني ، در اصل ناشي از مشکلات مربوط به ارتباط نامناسب است .
يک رابطه نارسا مي تواند سلامت جسمي شخص را تحت تاثير قرار دهد و با وجود اين ، ميزان تاثير گفتگوي سازنده يا مخرب بر کنشهاي جسماني ، بسياري از مردم را متعجب مي سازد .
امپراتور فردريک ، فرمانرواي قرن سيزدهم امپراتوري مقدس ، مي.خواست بداند که در زمان خلق نوع بشر ، در بهشت به چه زباني صحبت مي کرده اند : زبان عبري ، يوناني ، لاتين و يا زبان هاي ديگر؟ پس فرمان آزمايشي را صادر کرد که در آن امکان ايجاد دوباره شرايط اصلي ، تا حدودي ، وجود داشت ، به دستور او ، گروهي از کودکان را از لحظه تولد تا هنگام زبان باز کردن ، از شنيدن صداي انسان محروم کردند . کودکان توسط دايه.هايي بزرگ مي شدند که با تاکيد از آنان خواسته شده بود تا زماني که در کنار کودکان هستند ساکت باشند . همه شرايط آزمايش ، به خوبي رعايت شد . اما نتيجه چه بود ؟ همه بچه ها از بين رفتند . فقدان ارتباط در اغلب موارد، سمي است که مي.تواند مهلک باشد .
در مورد روشها و شيوه ها ي برقراري ارتباط ، يک موضوع قطعي است و آن اين که ، اين روشها قبل از هر چيز، پاسخهايي آموخته شده اند . شايد موثرترين معلمان شما ، والدينتان بوده اند که آنان نيز به نوبه خود ، رويکردي برقراري ارتباط را از والدين خويش ياد گرفته اند و معلمان ، مسئولان پيشاهنگي ، دوستان و بسياري از افراد ديگر نيز بر ميزان درونداد آنان افزوده اند . فرهنگ ، همواره به وسيله راديو ، تلويزيون و منابع ديگر بر نحوه برقراري ارتباط انسان تاثير گذارده است .
برقراري ارتباط ضعيف را ، افراد خيرخواهي به ما آموخته اند که خود ، راه هاي نامناسب برقراري ارتباط را از ديگران ياد گرفته اند . به اين ترتيب ، در مورد مسائل مربوط به ارتباط ، در واقع ، بسياري از ما قربانيان قربانياني ديگر هستيم .
بزرگسالان زندگي ما ، علاوه بر تذکر کلامي الگوهاي عملي نيز از شيوه هاي رفتاري خاص ارائه مي کردند . شايد آنان ، احساسات خود را به ندرت بروز مي دادند . شايد کنايه آميز و تحقير آميز صحبت مي کردند و يا با خشم فرياد مي کشيدند . اما به هر حال همه ما به عنوان کودک ، از نمونه.هاي رفتاري افراد مهم زندگي خود نيز ، به اندازه تعليماتشان ، چيزهايي آموخته.ايم. بسياري از راههاي اختلال آميز برقراري رابطه ، که معمولا در فرهنگ ما به کودک آموزش داده مي شود ، به قرار زيرند :
چگونه ظاهربين باشيم،
چگونه ظاهرسازي کنيم،
چگونه به بازيهاي بين فردي بپردازيم،
چگونه پنهانکاري کنيم ،
چگونه در روابط انساني، از احتمال خطر بکاهيم،
چگونه ديگران را به شکلي ماهرانه کنترل کنيم ( يا کنترل آنان را بر خود تحمل کنيم)
چگونه در صورت لزوم به ديگران آسيب برسانيم و يا آنان را تنبيه کنيم .
بيشتر ما، اغلب در زمينه راههاي بسيار مخرب و ناموثر برقراري رابطه آموزش مي بينيم . زماني که نقصهاي ارتباطي والدين باعث آزار کودکان مي شود، يک دور باطل به وجود مي.آيد. اما اين دور را مي توان شکست . شما مي توانيد آن بخش از روشهاي رابطه اي را که کارايي مثبتي ندارند يادگيري زدايي کنيد .
البته تغيير دادن راههاي برقراري ارتباط کار آساني نيست . سالها عادت موجب شده است که برخي گرايشها ، در طول مدت زماني بسيار طولاني ، چنان ريشه دار شوند که برقراري رابطه به شکلي متفاوت با گذشته را غير طبيعي جلوه دهند . هر روش جديدي ، نامناسب و ناجور به نظر مي.رسد در نتيجه افراد وسوسه مي شوند که دست از تلاش بردارند .
حضرت آدم (ع) در جايي از بهشت مکث کرد تا بگويد : حوا ، ما در دوره انتقال به سر مي بريم .
در قرن حاضر ، تغييرات فرهنگي با چنان سرعت نفس.گير و ناراحت کننده اي همراه بوده است که الوين تافلر اقرار مي کند در دوره اي از شوک آينده زندگي مي کنيم. منظور وي آن است که تغيير با چنان سرعت گيج کننده اي بر ما فرود مي آيد که براي کنارآمدن با آنان، با مشکلات زيادي مواجه خواهيم بود . با توجه به تغييراتي که پيوسته دردرون ما ، در افراد ديگري که با آنان رابطه داريم و درجهان فيزيکي و فرهنگ ما روي مي دهد ، ثابت ماندن غير ممکن است . به قول ريچارد نيبوهر هنگامي که امروز ، دست به کاري مي زنيم که ديروز انجام داده ايم ، در واقع کاري متفاوت را انجام مي دهيم ، زيرا در اين فاصله هم ما و هم محيطمان تغيير کرده است .
قانون تغيير مي گويد : اوضاع يکسان نمي ماند . اگر بهتر نشود بدتر خواهد شد ، رابطه ها اگر قوي تر نشوند ، ضعيف خواهند شد ، اگر نزديک تر نشوند ، فاصله شان افزايش خواهد يافت و اگر سازنده تر نشوند ، باروري خود را از دست خواهند داد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 474]