واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: تعاملات و چالش هاي امنيتي خليج فارس
منطقه اي كه از زمان هاي گذشته از نظر كشورهاي مختلف والاترين ديدژئوپولتيك و ژئواستراتژيك را داشته و هم چنان دارد، منطقه خليج فارس است.تراكم كشورهاي نفت خيز با اوضاع متشنج و ضعف داخلي، متكي بودن به قدرت هاي خارجي، مجاورت ژئوپلتيكي با پاكستان وافغانستان ونيز تمايز عمده در بافت و ساختار سياسي- اقتصادي خليج فارس از ويژگي هاي متمايز اين منطقه در مقايسه با ساير مناطق حوزه خاورميانه است.
طي قرون گذشته، ژئوپلتيك خليج فارس، به گونه اي دچار تغيير ودگرگوني شده است. اين امر به تغيير مبادله قدرت در منطقه برمي گردد. با فروپاشي ساختار دو قطبـــي و تلاش هاي آشكار ايالات متحده براي ايجاد نظم نوين جهاني، منطقه خليج فارس بدليل خلاء قدرت شوروي (1990) و تلاش ايالات متحده براي تسلط هرچه بيشتر بر ذخاير استراتژيك منطقه دو چندان شد. بطوريكه رشد هژمونيك گرايي امريكا، وابستگي كشورهاي عربي را به امريكا در پي داشت.
پس از حمله نيروهاي ائتلاف به رهبري امريكا به عراق و سرنگوني رژيم بعث تحت لواي«اشاعه دموكراسي» و برقراري امنيت پايدار، درمنطقه شاهد شكل گيري الگوي جديد امنيتي به محوريت غرب بوديم حضور نظامي و دخالت امريكا در ترتيبات امنيتي منطقه برهم زننده ثبات و منافع ايران قلمداد مي شود. بنابراين الگوي رفتاري ايران در اين برهه را مي توان به عنوان پاسخي به شرايط وشكل بندي امنيتي خليج فارس دانست.
در اين دوران، ايران با اجراي سياست شفاف سازي واعتمادسازي در روند همكاريهاي منطقه اي با كشورهاي حوزه خليج فارس تلاش نمود كه از تصاعد تنش درون منطقه اي جلوگيري كند. دراين راستا ايران ضمن محكوميت تجاوز عراق به كويت وتاكيد بر حاكميت مستقل كشورهاي منطقه توانست با رفع برخي از سوء تفاهم ها، زمينه را براي همكاريهاي اقتصادي وامنيتي فراهم سازد. نمود عيني اين همكاري را مي توان در تعاملات سازنده تهران- رياض مشاهده كرد. بطوريكه ايران وعربستان بعنوان دو كشور تأثيرگذار در دو حوزه خليج فارس براي نخستين بار تمايل خويش را به عقد پيمان اميني نشان دادند. اما با توجه به نفوذ وسلطه بازيگران قدرتمند جهاني در منازعه ضد ايران، مخاطرات قابل توجهي را براي امنيت ملي ايران به همراه داشت.
از زمان سرنگوني صدام، حضور نظامي امريكا در منطقه و وابستگي هاي كشورهاي عربي از لحاظ تسليحاتي، اقتصادي، نظامي و سياسي، حوزه خليج فارس را تحت تأثير مولفه هاي غربي و غرب گرايي قرار داده است. نشانه هاي ياد شده را ميتوان در مولفه هايي از جمله پايگاه هاي نظامي، قرار دادهاي امنيتي، نيروهاي نظامي، ملاحظه گري سياسي والگوهاي تحقق اهداف امنيتي امريكا مشاهده نمود.
منابع تهديد در خليج فارس
در بين نخبگان سياسي منطقه، تصورات متفاوتي از تهديد وجود دارد كه باطبع مسير رسيدن به يك نظم امنيتي فراگير را با مشكلات فراوان مواجه مي گرداند. براي ايران اسلامي حضور نيروهاي فراملي در آبهاي خليج فارس برداشتي مبتني بر تهديداست اما همين مسئله نزد عموم كشورهاي ديگر حاشيه خليج فارس به عنوان عاملي جهت تأمين امنيت وحاكميت دولت هاي عرب تلقي مي شود. بنابراين ميتوان گفت كه فضاي متصلب امنيتي حاكم بر منطقه خود به عنوان عاملي بالقوه جهت تشديد سوء برداشت از رفتاريك نظام سياسي برآورد شود كه انگيزه ذهني لازم به سوي پديد آمدن منازعه را فراهم مي سازد.
اختلاف نظركشورهاي منطقه در تعريف ترتيبات امنيتي به يكي از عوامل ناامني در منطقه تبديل شده است. ايران امنيت خليج فارس را مربوط به كشورها منطقه مي داند و با محوريت و حضور بازيگران خارج از منطقه مخالف است. اين در حالي است كه حمله امريكا به عراق وتداوم اشغال اين كشور راه را براي دخالت هاي قدرت هاي فرامنطقه اي هموارتر كرده است.
همچنين درخصوص تقدم وتأخر ترتيبات امنيتي وحل بحران ها در خليج فارس اختلاف نظر شديدي بين كشورها و قدرت هاي منطقه اي و جهاني وجود دارد در اين ميان امارات متحده عربي با تحريك قدرتهاي بزرگ درگير نوعي بحران خود ساخته گرديده و اعتقاد دارد كه گويا براي طرح ريزي الگوي جديد امنيتي و مشاركت ايران در آن، اول از همه مشكل جزاير ايراني حل وفصل گردد. اين در حالي است كه ايران ضمن تاكيد بر لاينفك بودن حاكميت جزاير سه گانه گفتگو ومذاكرات مستقيم و بدون دخالت قدرتهاي بزرگ را راه حل بر طرف نمودن سوء تفاهم هاي اخير مي داند.
بطور كلي موانع متفاوت ومتعارض كشورها وبازتاب ادارك هاي متفاوت ورفتار متعارض بازيگران و كشورهاي اين منطقه و فقدان اعتماد جمعي همراه با تأثيرگذاري وحضور گسترده قدرت هاي بزرگ كه برمحور اقتصاد انرژي شكل گرفته است. از منابع اصلي ناامني وعدم اعتماد بين كشورهاست.
الگوي مطلوب امنيتي آينده
جمهوري اسلامي ايران همكاري وهمگرايي در خليج فارس را در صدراولويت هاي سياست خارجي خود قرار داده است.
از ديد ايران كشورهاي منطقه مي توانند با كاستن از وابستگي نظامي- سياسي – اقتصادي به قدرتهاي خارجي با طراحي الگوي بومي، زمينه تحقق آنرا فراهم ساخته و در جهت دهي به معادلات اين منطقه و ارتقاي جايگاه بين المللي آن نقش محوري داشته باشند.
لذا ايران پيشنهاد مي كند كه منافع كشورهاي منطقه به گونه اي بايد تعريف گردد كه تأمين گر منافع دسته جمعي بوده و بدون وابستگي به قدرتهاي فرامنطقه اي امنيت و رفاه وآسايش و ثبات را براي همگان مهيا سازد.
امر مبرهن اين است كه هيچ يك كشورهاي منطقه قادر به تضمين امنيت ومنافع ملي خويش به تنهايي نيستند، بنابراين:
-تجارب تلخ گذشته كه ميراث استعمار گران است را نبايد تكرار نمود.
-باور داشته باشيم امنيت منطقه بدون حضور بيگانگان و نيروهاي خارجي با اتكا به قدرت مردم منطقه دست يافتني است.
-امنيت نيابتي شكست خورده است.
پيشنهادات كلي :
همسان سازي فرهنگي- اجتماعي
به اعتقاد بسياري از انديشمندان علوم اجتماعي « فرهنگ» بستر ساز بسياري از رفتارها و هنجارهاي اجتماعي وسياسي در زندگي بشر است و عامل فرهنگي عنصر حياتي در روابط بين كشورهاي منطقه مي باشد. به عبارت ديگر اختلافات فرهنگي منبع عدم درك عميق و مانعي براي برقراري روابط خوب برسر موضوعات گسترده مي باشد. براي اعتماد سازي و رفع كدورت هاي فيمابين درميان كشورهاي منطقه لازم است كه با تقويت اشتراكات فرهنگي زمينه تعاملات در ساير حوزه ها را نيز فراهم سازيم.
-تكيه برجنبه هاي مثبت و پيوندهاي تاريخي
در تاريخ فرهنگ مردمان منطقه خليج فارس نكات مشترك ومثبت فراواني وجود دارد كه مي توانيم به آن ها تكيه كنيم و واژگاني چون عرب وعجم را كنار بگذاريم و به آينده مردمان اين منطقه بيانديشيم و دست دوستي وهمكاري به طرف يكديگر دراز كنيم.
-ايجاد تربيون منطقه اي:
براي تقويت روحيه خودگرداني منطقه توسط كشورهاي منطقه خليج فارس نياز به يك سكوي خطابه منطقهججاي در سطح غيردولتي كاملاً احساس مي شود. اين ميز خطابه مي تواند سازمان هاي غيردولتي، ارگان هاي خصوصي و روزنامه نگاران را شامل گردد. ايجاد چنين شبكه هايي مي تواند تحقق ارتباط حسنه ميان كشورهاي منطقه و پايان جنگ ذهني و رواني بين آن ها را امكانپذيرسازد وچه بسا پيشرو توافقات رسمي در منطقه گردد.
راه اندازي كانون پژوهشگران خليج فارس
ابزار علمي وكاربردي اين انجمن علم ومنطق است كه به دور از غرض ورزيها اعمال گردد. اين محفل مي تواند حداقل در سه محور مشخص گام هاي سودمندي را در راه شكستن ديوارهاي شك و ترديد بردارد؛
1-ايجاد فرصت هاي مطالعاتي براي پژوهشگران منطقه
2-برگزاري همايش ها
3-همكاري دفاتر مطالعات منطقه اي
تقويت همكاريهاي اقتصادي
با توجه به اهميت اقتصاد درجهان امروز و وابستگي شديد كشورهاي منطقه به درآمدهاي نفتي به نظر مي رسدسرمايه گذاريهاي مشترك و استفاده از تجارب همديگر باعث رونق منطقه وخارج شدن از سيستم تك محصولي گردد. الزاماً همگرابي موثر وتقويت همكاريهاي اقتصادي ميان كشورهاي منطقه مي تواند طرح والگوي نظامندي را براي توسعه منطقه و برون رفت از مشكلات موجود فراهم سازد.
جمع بندي:
مشخص كردن ارتباط براي رسيدن به فضاي اعتماد و پرهيز از ورود به هرگونه منازعات سياسي در منطقه بسيار مهم است. از اينرو كشورهاي منطقه بايد سياست خارجي خود را در فرايند تحولات خليج فارس روشن كنند. و با شناسايي فرصت ها زمينهجهاي تعاملات فيمابين را نيز افزايش دهند.
دكترمحمدمهدي مظاهري
استاد دانشگاه
شنبه 25 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 154]