واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: سرمقاله روزنامه كيهان؟ آدرس بازار آهنگرها
سياسي. مهدي محمدي. كيهان
مهدي محمدي، عضو تحريريه روزنامه كيهان در يادداشتي كه در شماره امروز( پجشنبه) اين روزنامه چاپ شده است، به تحليل شرايط سياسي كشور و تلاشهاي ناكام مخالفان اصولگرايي پرداخته است. متن كامل اين يادداشت به اين شرح است:
-پيچيدگي> به مهمترين مشخصه فضاي سياسي كشور ظرف چند ماه گذشته تبديل شده است. فضاي مبهم و غبارآلود، حجم انبوه نقل قولها و كدهايي كه معلوم نيست اصل و نسبشان چيست و چه ميزان ميتوان به آنها اعتماد كرد و نهايتا خروارها تحليل و توصيه كه از هر سو به جانب گروهها و شخصيتهاي سياسي روان است و اجازه نميدهد -واقعيات> از -جعليات> تمييز داده شده در جايگاه مناسب خود بنشينند و با اسلوبهاي صحيح تحليل شوند سازههاي اصلي اين فضا هستند. تحت چنين شرايطي اتفاقات بسيار خطرناكي ميتواند رخ بدهد.
-دوستان> به اين دليل كه دادههاي واقعي براي قضاوت در مورد ديگران در اختيار ندارند يا دارند ولي قادر به تحليل صحيح آنها نيستند، نسبت به - دوستان> خود دچار سوء تفاهم و بدگمان ميشوند، در اثر جابجايي ذهني و گاه عملي مرزهاي ارزشي، دشمن به جاي دوست مينشيند، -تدبير دوست> با -نقشه دشمن> در ميآميزد و تشخيص آنها از هم دشوار ميشود، معيارهاي داوري و قضاوت از مصالح ملي و ارزشهاي اصولي به جانب حب و بغضها و تمايلات شخصي ميل ميكند، لابيستها و واسطهها بازيگردان ميشوند و با خبر آوردن و خبر بردن -بزرگان> را به انفعال ميكشانند و نهايتا بازي چنان پيچ ميخورد كه -ضرر مسلم>، -منفعت محض> پنداشته ميشود و همه چيز به -فاجعه> ختم مي شود. فاجعه فقط اين نيست كه دشمن دوباره به صحنه بازگردد- كه چنين اتفاقي هرگز رخ نخواهد داد- همين مقدار هم كه سرمايههاي گرانقيمت اعتماد و برادري بسوزد و آنچه دشمن بايد سالهاي طولاني زحمت ميكشيد تا بدان دست يابد دو دستي به آن هبه شود، فاجعه است؟ -خود فاجعه>!
از يك نگاه اصولي، براي دلسوزان كشور و آنها كه ما رفتارشان را برخود حجت ميدانيم، هيچ اولويتي مهم تر و فوري تر از -تداوم گفتمان اصولگرايي> در عرصه مديريت كشور نيست. گفتماني كه اگر آن را به اجزاء سازندهاش تجزيه كنيم -مردمي بودن>، -كاري بودن> و -انقلابي بودن> ۳ركن اصلي سازنده آن است. تداوم اين گفتمان هم امكانپذير نيست الا اينكه -به اندازه كافي> سرمايه اجتماعي پاي كار آن آورده شود و مردم خود متقاضي حفظ آن باشند.
وقتي درباره يك گفتمان سخن گفته ميشود معلوم است- و بينياز از تذكر- كه ادعاي -خلوص> بيمعناست و نماينده اين گفتمان نه فقط ميتواند بلكه حتما اشتباهات گاه بزرگ مرتكب ميشود، ولي اشتباهات او در حدي نيست كه اصول بنيادين گفتمان را مخدوش كند يا بتوان در پاي بندي او به آن اصول ترديد كرد. از همين نكته كه ادعاي خلوص بيمعناست ميتوان نتيجه گرفت پس -دفاع مطلق> هم استراتژي صحيحي نيست و بايد به جاي آن براي -دفاع معقول> تلاش كرد. همه تلاش دشمن و ايادي داخلي آن - كه حالا ديگر حتي پيوندهاي خود را تكذيب هم نميكنند- در شرايط كنوني اين است كه مجموعه رفتار اصولگرايان و خصوصا دولت در ۳سال و چند ماه گذشته را فاقد عقلانيت، غيرقابل دفاع و يكسره ضرر جلوه دهد و همين جاست كه نبايد بازي خورد و مرزها را در جاي درست تعريف كرد. آيا مجموعه آنچه پس از سال ۸۴رخ داده يكسره درست است و بايد از نمث و ثمين آن دفاع كرد؟
پاسخ: نه، آيا مجموعه رفتارهاي دولت و اصولگرايان اولا در قياس با مجموعه رفتارهاي نادرست آنها و ثانيا در قياس با كارنامه گذشتگان معقول و قابل دفاع است؟ پاسخ:قطعا و صددرصد، اين جملات از مرتبه بديهيات فراتر نميرود اما در فضاي سياسي امروز ما محتاج يادآوري و تذكر پي درپي است تا مبادا روزي برسد كه ببينيم نان خود را در سفره ديگران گذاشته و ميخوريم؟ ديگراني كه به وقت نياز و تنگنا ميايستند و به مرگ تدريجي ما ميخندند.
در اين يكي دوماه گذشته بسياري دوستان به اين پرسش كشيده شدهاند كه راه صحيح كدام است؟ ظاهرا آدرسهاي غلطي هم به جبهه دشمن رفته و برخي از آنها به اين توهم افتادهاند كه در صورت حضور در صحنه حتي از حمايت و تاييد اصولگرايان بهره مند خواهند بود. كار به جايي رسيده كه محمد خاتمي هم علنا ميگويد در راي اصولگرايان طمع كرده است. اين فضا، يعني درز كردن آن آدرسهاي غلط- كه طبعا بايد انديشيد از كجا و چگونه بيرون رفته- و بعد شور و شادماني اغيار در اين حد، مستقيما به اين معناست كه آن سوال پاسخ درست خود را دريافت نكرده است. جالب است كه توجه كنيم اصولگرايان براي يافتن پاسخ درست يك چراغ راهنماي فوقالعاده نوراني و روشنگر در اختيار دارند و آن وضوحي است كه در فرمايشات رهبري درباره -نقشه راه آينده> وجود دارد. مجموعه اين فرمايشات -نقد> را مجاز ميداند و -تخريب> را ناروا، مطابق آن عليه دولت مشفقانه حرف ميتوان زد اما بيبند وباري موجب خشم حضرت باري است و خلاصه اين مجموعه كه بر سر كار است طلاست اما نه با عيار ۲۴بلكه با مرتبهاي پايين تر؟ اگرچه طلا همچنان طلاست و روا نيست كه با مس و قلع و بلكه حلبي معاوضه شود. آنچه بايد از آن ترسيد و هدف پيچيده كردن فضا توسط دشمن هم جز اين نيست اين است كه لابلاي چانه زني بر سرعيار و قيمت طلا نگاهها و قدمها اسير شلوغي و -بي بند و باري> به جانب بازار آهنگرها منحرف شود و ناگاه ببيني كسي بانگ برآورده است كه: -سود كردم>! تكهاي آهن پاره در دستش و طلايي كه به غارت رفته و برنخواهد گشت.
برخلاف آنچه ظاهرا ممكن است به نظر برسد، به هيچ وجه پاي احساسات در ميان نيست و اين قلم اساسا به شهادت همه آنچه تا به حال نوشته استدلال را بر هرچيز ديگري ارجح ميداند.موضوع بسيار روشن است. دشمني خطرناك و مدعي، دندان تيز كرده و به طمع افتاده، قصد و اراده بازگشت به همان جايگاهي را دارد كه چندي قبل مردم يكدل و يكزبان به سبب انبوه ناملايمات از آن اخراجش كردند و حالا كساني در انديشهاند كه اين دشمن كينه توز را در جامعه دوست و -منجي> به دوستان قالب كنند تا شايد جبهه مخالفان وضع موجود عليه خودي هايي كه ولو گاه ندانم كاري و بداخلاقي كنند، در دشمني با دشمن كم نگذاشتهاند تكميل شود. كدام سوي اين معادله بايد ايستاد؟ ظاهرا جواب آسان است اما ترجمه اين جواب آسان از تئوري به عرصه عمل سياسي مجاهدتي با نفس و گذشتن از برخي خاطرههاي بد ميخواهد كه بايد براي حصول آن از خداوند توفيق خواست.
نقشه دشمن اين بار بسيار خطرناك تر و حساب شده تر از قبل است. به جرئت مي توان ادعا كرد دشمن خارجي و دنبالههاي داخلي آن در عداوت با رهبري و دولت مورد حمايت آن و به عبارت ديگر براي مسدود كردن باب خدمت رساني سالم و بيمنت به مردم نقشههايي تو در تو كشيدهاند كه تا به حال حتي اندكي از آن هم مورد بحث كافي قرار نگرفته است. انتخابات فرصتي مغتنم است كه ابعاد اين بازي طراحي شده در خارج و نحوه بازيگري برخي مدعيان در دل آن بهتر تشريح شود و اين ضرورتي است كه حتما عملي خواهد شد. براي اين كار عجلهاي نيست و زمانش خواهد رسيد. فعلا مهم اين است كه مرزها مخدوش نشود و هركسي همان جا بايستد كه اصول و ارزشها اقتضا ميكند. هزينههاي حضور- حتي حضور اشتباهي- در جبهه دشمن به روز مبادا سنگين تر از حد طاقت نازكدلان خواهد بود.
جمعه 24 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 76]