واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
به سینمایی كه فیلمسازانی چون اصغر فرهادی دارد كه در جهان افتخار كسب می كنند نمی توان امیدوار نبود و نگاه مثبت نداشت. درست است كه در دورانی سینما بحران هایی را می گذراند ولی گذراست و در نهایت شما می بینید فیلمسازان مهم و جهانی در سینمای ایران وجود دارند و به این سینما اعتبار می دهند.
اگر می خواهید از زوایای متفاوتی به تئاتر بپردازید و سینما را از زبان یك پیشكسوت بشكافید، شاید یكی از بهترین نمونه ها داوود رشیدی باشد؛ بازیگری قدیمی، كارگردانی باسابقه در تئاتر و تهیه كننده ای متفاوت در سینما. داوود رشیدی و هم نسلان او به نوعی سند زنده ای از تاریخ هنرهای نمایشی به حساب می آیند. كسانی كه رشد تئاتر و سینمای نوین ایران دوشادوش رشد شخصی آنان در هنر صورت گرفت. رشیدی مثل همیشه باحوصله و صمیمیت به سوال هایم پاسخ داد و از خود، تفكرات و برنامه هایش برای سال ۱۳۹۰ حرف زد.
ویژه نامه نوروزی جام جم مصاحبه ای را با این بازیگر و كارگردان پیشكسوت تئاتر، تلویزیون و سینما انجام داده که مشروح مصاحبه در ادامه می آید:
چرا در ایام نوروز، سالن های تئاتر مانند مكان ها و ادارات عمومی تعطیل می شود؟
این جزو سنت ما نشده است كه در عید تئاتر اجرا شود؛ برای همین تالار هایی چون تئاتر شهر از فرصت تعطیلی عید استفاده می كنند و تعمیرات سالانه خود را انجام می دهند. از سوی دیگر، عادات نوروزی مردم ما اساسا به این صورت نیست كه به تئاتر یا كنسرت بروند و بیشتر ترجیح می دهند به طبیعت روی بیاورند یا سفر كنند و به دیدار بستگان بروند.
خب فكر نمی كنید با تولید نمایش ها و برنامه هایی مناسب این ایام، مردم را می توان جلب تئاتر كرد؟
نه. من خیلی اعتقاد به انجام این كار در نوروز ندارم. می شود در ایام های شاد دیگری چنین كاری انجام داد؛ اما همان طور كه اشاره كردم، نوع مشغولیت های مردم ما در این ایام آنقدر متفاوت است كه اساسا چنین برنامه هایی مورد توجه قرار نمی گیرد.
با توجه به تجربیاتی كه در تئاتر خارج از ایران داشته اید، آیا در اروپا رابطه ای بین فصل های مختلف و استقبال مخاطبان از برنامه های تئاتری وجود دارد؟ در زمان سال نوی میلادی، اوضاع تالارهای نمایشی چگونه است؟
من حس نكردم كه چنین تفاوتی وجود داشته باشد؛ اساسا آنها از الآن برنامه دو سه سال بعد سالن را معین می كنند؛ اما نه به این گونه كه با توجه به فصل های مختلف، تاریخ اجرای آنها را مشخص كرده باشند. خیلی وقت ها هم براساس استقبال مخاطب، نمایش ها گاهی بیش از یكی دو سال روی صحنه باقی می مانند. این نشان می دهد كه برنامه ریزی آنها بیشتر به نوع استقبال مخاطب و كیفیت آن تئاتر بستگی دارد. به نظرم در آنجا سویه ای جدا از مسائلی چون فصل و ایام مختلف در نظر گرفته می شود. باید اشاره كنم كه این رویكرد مخاطب محور هم اساسا در تئاتر ما وجود ندارد و برای همین، نمایش پس از قراردادی كه در نهایت از ۲ ماه بیشتر نمی شود، با وجود تماشاگر بسیار هم اجرایش ادامه نمی یابد.
مثلا نمایش «منهای دو» را كه سال گذشته اجرا كردم، در شب های آخر همچنان با سالن پر از تماشاگر اجرا می شد؛ اما بعد از اتمام قرارداد با وجود تقاضای زیاد از سوی مخاطبان، كار متوقف شد، فراموش نكنیم كه مخاطب براساس فصل، نوع تئاتری را كه می خواهد ببیند، انتخاب نمی كند. او از نمایش خوب در تمام طول سال استقبال می كند.
به اعتقاد شما، این برنامه ریزی كوتاه مدت به دلیل دولتی بودن تئاتر در ایران و تعهدات متفاوت آن نسبت به گروه های مختلف نیست؟ شاید با ایجاد تئاتر خصوصی این نوع برنامه ریزی اصلاح شود؟
شاید اما خود دولت هم باید در این مساله نرمش نشان دهد. این كه نمایش پرمخاطب و كم مخاطب به یك تعداد روز و ماه به صحنه بروند و شرایط یكسانی داشته باشند، اساسا غلط است، حتی اگر دولت به تنهایی متولی آن باشد. این برنامه ریزی از سوی دیگر در مدت اجرا مشخص می شود. ببینید تئاتر تا روی صحنه نیاید موفقیتش مشخص نخواهد شد. پیش از آن شاید بتوان حدس هایی زد؛ اما هیچ قطعیتی وجود ندارد. نمایش در اجرا موفقیتش را مشخص می كند كه علامت آن هم استقبال مردم است. هر برنامه ریزی یا تصمیمی باید منوط بر همین میزان موفقیت یا عدم آن باشد.
اشاره به تجربیات شما در تئاتر اروپا شد، این فعالیت ها گویا از فرانسه شكل گرفت، درست است؟
در فرانسه دوره های دبیرستان را می گذراندم، روی صحنه هم می رفتم؛ اما تئاتر را در سوئیس خواندم و همان جا هم كار كردم.
گویا علوم سیاسی هم خوانده اید؟
بله؛ من در سوئیس هم علوم سیاسی خواندم و هم تئاتر. البته تئاتر را به خاطر علاقه ای كه داشتم جدی تر پیگیری كردم.
آیا واقعا سیاست برایتان جذاب بود؟ یعنی به خاطر علاقه سراغ این رشته رفتید؟
نه، اصلا. خواندن رشته ای غیر از تئاتر شرط پدرم بود، برای تحصیل در رشته مورد علاقه ام. او موافق بود كه من تئاتر بخوانم؛ اما به دلیل شرایط اجتماعی و دیدی كه نسبت به تئاتر و سینما وجود داشت، از من خواست در رشته ای دیگر هم پایان نامه داشته باشم.
الان كه به عقب برمی گردید، آیا به نظرتان خواندن علوم سیاسی در سابقه و تجربه تئاتری شما موثر بوده است؟ یعنی در انتخاب متن یا پرداختن به برخی مضامین رد این دوره از تحصیلتان را می بینید؟
پیش از این كه علوم سیاسی را انتخاب بكنم، اتفاقا دروس همه رشته ها را مطالعه كردم؛ اما دیدم دروس علوم سیاسی معلومات بسیار خوبی به من می دهد و خب در كار هنری من نیز تاثیر دارد.
در سال های دهه ۴۰ و ۵۰ خورشیدی نسبت به مسائل روز اجتماعی و سیاسی در تربیت هنرمند بین سوئیس و ایران چه تفاوت هایی وجود داشت؟
فكر نمی كنم در تربیت هنرمند تفاوتی وجود داشته باشد؛ اما وقتی به ایران آمدم، فهمیدم هنرمند در آن شرایط و برای فرار از ممیزی باید با رندی كار كند. مثلا من نمایشنامه «دیكته و زاویه» را با رندی خاصی توانستم پیش از انقلاب اجرا كنم؛ چراكه اساسا اثری اعتراضی و ضددیكتاتوری بود. پس هنرمند اینجایی علاوه بر توان تخصصی و حساسیت های اجتماعی می بایست رندی هم می داشت. از سوی دیگر باید بدانیم در غرب، گروه ها و كارگردانان تئاتر بیشتر اختیارات اجرا را خود به عهده دارند و خودشان مسوولند كه این تفاوت كمی نیست.
برگردیم به موضوع قبلی. در سوئیس دولت چقدر در برنامه ریزی و اداره هنر تئاتر دخالت دارد؟
ببینید هم در فرانسه، سوئیس و هم در بیشتر كشورهای پیشرفته دولت حضور دارد و یكی از وظایف اصلی و حتمی اش حمایت از تئاتر است. مثلا در فرانسه، كمدی دوفرانس یك مركز دولتی قدیمی تئاتر به شمار می آید كه دولت مدیر و سرپرستش را از میان هنرمندان انتخاب می كند. برای همین تمام گروه ها از بازیگر و كارگردان گرفته تا كارمندان صحنه و لباس از این مركز حقوق می گیرند. عضویت در این مركز افتخاری برای هنرمند است و قله موفقیت برای هر فرد تئاتری محسوب می شود. در لندن، نیویورك و دیگر شهرهای مهم و بزرگ دیگر جهان هم چنین شرایطی حاكم است.
شما پیش ار انقلاب متن های ایرانی مختلفی را اجرا می كردید، مثلا از دكتر غلامحسین ساعدی و.... اما بعد از انقلاب بیشتر متون خارجی را كارگردانی كردید. چرا؟ آیا به نظرتان متون و نمایشنامه های ایرانی در سال های اخیر ضعیف بوده اند؟
نه، اصلا. فكر نمی كنم نمایشنامه نویسی در ایران ضعیف شده باشد. از سوی دیگر به اعتقاد من ما نمایش ایرانی یا خارجی نداریم. هر اثری یك داستان و نمایشی دارد كه با تماشاگر امروز یا ارتباط برقرار می كند یا خیر. خیلی از نمایشنامه های خارجی هستند كه می توان مسائل امروزی مردم ایران را هم در آنها دید و می تواند اوقات خوبی برای تماشاگر هم ایجاد كند و علاوه بر آن او را به فكر وادارد. مثلا آثاری مثل «هنر»، «پیروزی در شیكاگو»، «منهای دو» و «ریچارد سوم» كه من اجرا كرده ام، با این كه متون ایرانی نبودند، اما نزدیكی بسیاری به مسائل ما داشتند. برای همین مخاطب خیلی خوب آنها را درك و از اجرایشان استقبال كرد.
نمی دانم چقدر این فكر من درست است، اما حس می كنم شما در روند انتخاب متن برای كارگردانی به سمت نوعی سادگی رفته اید. شاید این در نمایش های «هنر» و «منهای دو» خیلی پررنگ بود. آیا خودتان چنین برداشتی دارید و با این نظر موافقید؟
شاید. نمی دانم. این مساله ای است كه شما منتقدان و مردم می توانید بگویید. من خیلی نمی توانم نظر بدهم. اگر دیدگاهی در آثار من وجود دارد، به طور ناخودآگاه آن را پیگیری می كنم و بیشتر به خوب بودن یك نمایشنامه و در درجه اول ارتباطی كه با من برقرار می سازد، فكر می كنم و بعد امیدوارم با تماشاگر ارتباط برقرار كند.
گویا قرار است یك نمایش متفاوت ایرانی را سال ۹۰ به صحنه بیاورید. ابتدا توضیح دهید كار در چه مرحله ای است و سپس بگویید چه شد كه به سراغ احمدرضا احمدی رفتید؟
من نزدیك به ۴۰ سال است كه با احمدرضا احمدی دوستم. وقتی منهای دو را اجرا كردم، او به دیدن كار آمد و پس از اجرا به من گفت كه می خواهد یك نمایشنامه بنویسد تا آن را كارگردانی كنم. خیلی خوشحال شدم و احساس كردم پیشنهاد خیلی خوبی است و كاری جدید می تواند باشد كه برای مردم هم جذاب خواهد بود. چند ماه پیش نوشتن این متن شروع شد و ما جلسه دو نفره گذاشتیم و من نظراتم را گفتم تا این كه ۷ بار این متن بازنویسی شد. بعد از هفتمین بار، نمایشنامه سر و سامان گرفت؛ اما بعد از صحبت هایی كه با احمدرضا داشتم، بنا شد محمد چرمشیر به عنوان دراماتورژ به ما اضافه شود تا ساختمان دراماتیك متن را تقویت كند.
مشخص شده است كه چه زمانی این نمایش روی صحنه می رود؟
توافق هایی برای تیرماه صورت گرفته كه به اعتقاد من هم وقت خیلی خوبی است.
شما سال هاست به شكل گزیده و خیلی خاص فیلم تهیه می كنید. آیا الان كاری را در دست دارید؟
الان برای یكی از كارها پروانه ساخت دارم. البته من تهیه كننده حرفه ای نیستم برای همین دوست دارم طرح ها و فیلمنامه هایی را كه به نظرم كار نویی هستند، تهیه كنم. در همین زمینه طرحی را در ژانر كودك ـ كه البته به طور ضمنی به دفاع مقدس هم مربوط می شود ـ در دست دارم كه امیدوارم به ثمر برسد.
برای تهیه فیلم در سینما شما همیشه سلیقه خاصی داشته اید و فیلم های خیلی متفاوتی چون «قطعه ناتمام»، «الوالو من جوجوام» و «امتحان» را تهیه كردید. برایم جالب است كه چطور به سمت چنین فیلم های متفاوتی گرایش دارید؟
من تنها به دلیل ایجاد زمینه ای تازه و كمك به تحقق نگاهی جدید است كه دست به تهیه كنندگی می زنم. مثلا همین «قطعه ناتمام» را من خیلی دوست دارم و با این كه در فروش موفق نشد، اما فیلمی نو و دوست داشتنی بود.
تصور می كنم خود شما هم می دانستید فیلم آنچنان فروش نخواهد كرد.
اصلا به این موضوع فكر نمی كنم. به دنبال سرمایه فیلم می روم و سعی می كنم تولید بشود. اصلا نگران فروش این فیلمی كه تازه می خواهم تهیه كنم نیستم. می خواهم حتما ساخته شود و من هم سهمی در تولید و تحققش داشته باشم. البته الان ساختار سینما به گونه ای است كه خودش به كمك این طور فیلم ها می آید. مركز سینمای مستند و تجربی یا خود فارابی كمك های بزرگی هستند به فیلم های كارگردانان اول و فكرهای نو و متفاوتی كه می خواهند وارد سینما شوند.
برایم جالب است كه كلا رویكرد مثبتی به سینمای ایران دارید.
بله، به سینمایی كه فیلمسازانی چون اصغر فرهادی دارد كه در جهان افتخار كسب می كنند نمی توان امیدوار نبود و نگاه مثبت نداشت. درست است كه در دورانی سینما بحران هایی را می گذراند ولی گذراست و در نهایت شما می بینید فیلمسازان مهم و جهانی در سینمای ایران وجود دارند و به این سینما اعتبار می دهند.
مصاحبه : جام جم آنلاین (www.jamejamonline.ir)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 307]