واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: قصه از كجا شروع شد؟
.....از همون جايي كه نمي دانم خيابان بود يا بيابان! دانشگاه بود يا (اي بابا، ولش كن اين حرفا رو، آدم خيس عرق مي شه) به هر حال قصه از اون جايي شروع شد كه ازدواج اختراع شد!
البته شايد در جاهاي ديگر و براي آدم هاي ديگر طور ديگري اختراع شده باشد مثلا در ميان قبايل سرخ پوستي ممكن است بانو ابر سفيد خال خالي وقتي از عقاب خشمگين دره هاي سبز خوشش آمده باشد مي نشيند و چهل شب و روز گريه مي كند تا 40 درياي خشكيده سيراب شود و تا عقاب خشمگين دره هاي سبز بفهمد كه عشق او واقعي و پايدار است و بايد درباره ازدواج با او با رئيس قبيله صحبت كند و بعد مراسمات ديگري اختراع مي شد تا اين دو نوگل به سر و سامان و ازدواج مي رسيدند.خلاصه ازدواج هم مثل هر چيز ديگر در دنياي ما آدم ها براي خودش رسم و رسوم دار شد.
بعضي ها با اسب و قاطر و حتي الاغ به خانه بختشان رفتند و ان شاء ا.... كه خوشبخت هم شده باشند اما مهم نفس كار است كه بايد اساسا با نيت خوب و فكر درست توام باشد و وسيله آن زياد مهم نيست مثلا ماشين پيكان مدل 56 قرمز رنگ و رور رفته كه با گل هاي مصنوعي و رمان هاي سفيد تزئين شده باشد اصلا نشانگر اين نيست كه بنده خداي داماد قصه تا بناگوش زير قرض و قوله و خرج و برج ازدواج رفته، كه اگر هم اين طور باشه ما و همه كارشناسان برنامه ايشان را تحسين مي كنيم چون نرفته است مثل داماد همسايه بغلي مان، براي شب ازدواجش ماشين 50 ميليون توماني عمويش را قرض بگيرد! (خيلي تابلو بود! خيلي ضايع بود! همه فهميدن ماشين مال عموي داماده !)خلاصه قصه ازدواج از هر كجا شروع بشه درست يا غلط با تشريفات يا بي تشريفات ! مناسب يا نامناسب ! به موقع يا بي موقع ! ... خلاصه هيچ كارش نمي شه كرد! اما از جايي كه ما ايراني ها براي عيدمان عمو نوروز داريم و براي زمستون نه نه سرما! با اجازه شما حيوان نحيف و صبور و زرد رنگي را كه شتر نام دارد براي ازدواج انتخاب مي كنيم و به قول شاعر، شتر نبين چه ريزه، بشكن ببين...! ببخشيد اين يك چيز ديگر بود! درستش اينه شتر شتر راه برو... شتر در خواب بيند پنبه دانه ... اصلا بگذريم از شعر شتر حالا چه شباهتي بين ازدواج و شتر وجود دارد، ما نمي دانيم اما اين را خوب مي دانيم كه هر وقت دو نفر به يكديگر علاقه مند شدند بهترين كار اين است كه ازدواج كنند حتي خيلي از شاعران مانند شهريار هم ديديد كه بالاخره ازدواج كرد به قول معروف ازدواج شتريه كه در هر خونه اي كه نشست ديگه بلند نمي شه مگه اين كه توي اون خونه جشن ازدواجي به پا بشه و دو تا كبوتر يا دو تا باز يا دو تا گنجشك يا دو تا فنچ يا دو تا بوقلمون يا دو تا طاووس يا هر نوع پرنده ديگري به هم برسند و آواز عشق سر بدهند، به هر حال اين شتر در همه خونه ها ميره، دير و زود داره! تازه بعدشم كه شانس آورديم و با داشتن چند مدرك دهان پر كن و يك عدد پدر پول دار و يك مادر صلح طلب و اندكي دماغ خوش فرم اين شتر ازدواج در خانه مان آمد و در آستانه بخت گشتايي قرار گرفتيم ... تازه آن وقت است كه به قول شاعر .... افتاد مشكل ها
هميشه همين طوريه!
هميشه همين طوريه! آدم بچه است و با ازدواج كردن بزرگ و برومند مي شه! وقتي مجردي فكر مي كني هيشكي به فكر تو نيست و كسي تور و تحويل نمي گيره و دوست نداره! فكر مي كني چون مجردي از قافله آدم ها عقبي! كسي به حرف و نظرت اهميت نمي دهد، چون فكرات نپخته و نسجيده و حرفات نجويده است! مجردها هميشه در مورد درست ياغلط بودن افكار و عقايد تصميمشان مردد و دل به شك هستند! و خيلي چيزهاي ديگر كه دنياي مجردها را آشوب زده و ماتم خيز مي كنه، دنيايي كه مجردها را به سمت ازدواج سوق مي دهد خيلي وقت ها غير واقعي و دست نيافتني است! خيلي از مجردها بي حوصلگي، بي تجربگي و تمام تنبلي ها و بي عرضگي ها و اشتباهاتشان را به گردن اين مي اندازد كه (مجرد) هستند در حالي كه آدم بايد اول خودش را اصلاح نمايد و بعد به نيازهاي ديگرش فكر كند و بعد براي بر طرف ساختن نيازهايش به دنبال چاره باشد و يكي از راه ها مي تواند ازدواج باشد كه باز همين يك راه به اندازه همه آدم هايي كه سر راهمان قرار مي گيرند پر گزينه و پر انتخاب و مشكل است!
اين اشتباه است كه ناكامي ها و مخاطرات و بي قراري هاي سال هاي جواني را هر طور شده به مجرد بودنمان ربط دهيم.
و انتظار داشته باشيم كه با ازدواج كردن يك شبه همه مشكلات حل و كارمان رديف شود! اگر آدم پر دغدغه اي هستيم اگر هنوز تكليفمان با خودمان مشخص نيست، ديگر مطمئن نيستم كه ازدواج كردن خودش شرايطي مي خواهد و تن دادن به ازدواج و تابع قوانين ازدواج شدن كار بزرگ و مهمي است مثلا دختري كه بدون كمك و راهنمايي مادرش نمي تواند جوراب هايش را بشويد يا براي خودش پرتقال پوست بكند يا ... اين دختر چه طور مي تواند در عرض مدت كمي بعد از ازدواج مسئوليت هاي مشكل يك خانواده دو نفري و بعد چند نفري را كه هر كدام شرايط مستقل و متفاوتي با او دارند را قبول كند و درست اداره نمايد! دختري كه صبح ها بايد با تلفن زدن مادرش بيدار مي شود، نيمرويش نيمه سوز مي شود چايي اش دم نكشيده و سرد و بد رنگ و بدطعم است.
و هر روز ناهار و شام ميهمان مامان و بابا مي شود و ميهماني هاي خانوادگي اش را در پيتزا فروشي سركوچه برگزار مي كند.
و .... اين دختر حتما و مسلما و بي برو بر گرد مشكلات داخلي فراواني با خود، همسر و اطرافيانش خواهد داشت نبايد از خاصيت آرامش بخشي ازدواج اين انتظار را داشت كه حالا ديگر بعد از ازدواج مي شود بي خيال همه چيز شد بلكه درست بر عكس همه بي خيال ما بعد از ازدواج كردن است كه احساس مسئوليت كردن را با خود تمرين مي كنند تا موفق باشند و چنان چه در اين راه صبر و تحمل و فداكاري به خاطر كسي كه دوستش دارد را پيشه كند حتما به موفقيت در ازدواج مي رسد.
يك نمونه عيني:
بارها و بارها از ما خواسته بودند درباره ازدواج و مسائل پيرامون آن قلم فرسايي و ايده پراني نماييم اما حقيقتش ما از اين جور كارهاي بزرگ و كمي خطرناك بلد نيستيم تا اين كه هم زمان با انتشار طرح ازدواج نيمه مستقل از سوي سازمان ملي جوانان با خبر شديم يكي از همكاران خودمان در تحريريه خراسان جنوبي بر خلاف تز فكري ما چندين سال است كه مثل يك نمونه عيني و واقعي ازدواج و نيمه مستقل را تجربه كرده و حال كه به سلامتي شرايطش از سوي همسر و خانواده همسرش مورد پذيرش قرار گرفته راهي ماه عسل شده اند تا به شادي و مباركي تا چند روز ديگر ازدواج كاملا مستقل را شروع كنند ان شاء ا.... مباركش باد!اين فرد كسي نيست جز م-ع نامي كه الان سه سال است هر سه شرط ازدواج نيمه مستقل را خيلي خوب رعايت كرده هر چند ايشان در حال حاضر در سفر خارج از كشور به سر مي برند و نمي توانند صدا و تصوير ما و مراتب تبريك شادباش ما را بشنوند.
اين آقاي م-ع به عنوان يك نمونه موفق از يك ازدواج نيمه مستقل بايد به جهانيان معرفي و به آن ها به ميزان سال هاي مداومتشان در اين راه هديه يا سكه يا ماشين يا ويلا و يا هر چه وسعشان رسيد بدهند و چنان چه اين طرح كارشناسان صفحه جوان مورد پذيرش و احسنت گويي قرار گرفت و عملي شد ما هم چند تاي ديگر از اين موفق ها در امر ازدواج را در آستين قايم داريم كه رونمايي خواهيم كرد تا هم ما و هم ايشان و هم آنان ! رو سفيد گشته و آمار ازدواج به شدت متحول شود.
چهارشنبه 22 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 146]