اعتماد امام خامنه‌اي به توانايي‌هاي امت اسلامي

واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: اعتماد امام خامنه‌اي به توانايي‌هاي امت اسلامي
دبيركل حزب‌الله لبنان در مراسم روز شهيد تأكيد كرد:

سيد حسن نصرالله دبيركل حزب‌الله امروز به مناسبت روز شهيد در حسينيه سيدالشهداء در حومه جنوبي بيروت سخنراني كرد. وي در بخشي از سخنان خود گفت: «كشورهاي عربي و اسلامي بايد مانع حضور اسراييل در كنفرانس اديان شوند».

به گزارش پرس.تي.وي ـ بيروت، متن كامل سخنراني دبيركل حزب‌الله به شرح زير است:

«به شهداي بزرگ و سازندگان پيروزي و كرامت‌ و مقاومت درود مي‌فرستم. به تمامي حضار محترم و نمايندگان مسئولان و گروه‌هاي مختلف كه افتخار ميزباني آنها را در تكريم شهدا داريم، خوشامد مي‌گويم.

برادران و خواهران؛

هر سال در چنين روزي دور يكديگر جمع مي‌شويم تا مناسبتي بزرگ و عزيز را گرامي بداريم كه به نام شهيد نام گذاشته شده است. از معاني اين روز اين است كه ما اينجا به عنوان ملت مقاومت در سرزمين مقاومت ايستاده‌ايم و هر سال افتخار خود را به اين شهدا تكرار كرده و آنها را تكريم مي‌كنيم. ما ملتي هستيم كه همواره به ياد شهداي خود هستيم و از آنها در تمامي شرايط ياد مي‌كنيم. در حقيقت ما از شهدا تنها در مراسم حزن‌انگيز ياد نمي‌كنيم بلكه در مراسم شادي و فكر و هنر و وجدان و روابط مردمي عادي خود نيز به ياد آنها هستيم. ما شهدا و افكار و فداكاري‌هاي آنها را به ياد داريم و درس صبر و عزم و اراده از آنها گرفتيم. اين شهدا جان و خون خود را فدا كردند تا ما با كرامت و عزت و امنيت زندگي كنيم و منت هيچكس نيز در اين جهان بر سرمان نباشد.

تصور مي‌كنم جنبش‌هاي مقاومت و ملت‌هاي اندكي در جهان وجود داشته باشند كه شهداي خود را تكريم كرده و مانند ما با افكار و آثار آنها تعامل كنند. اين موضوع تصادفي نيست بلكه ريشه در انديشه و فرهنگ و احساسات و تاريخ ملت ما دارد. اگر ايمان ما به مقام شهدا نزد خدا وجود نداشت و اگر ما از قرن‌ها قبل تاكنون بزرگ‌ترين حادثه شهادت در تاريخ را در كربلا يادآوري نمي‌كرديم، ممكن بود تفسيرها و سخنان زيادي بشنويم.

ما امروز ياد شهدا را گرامي مي‌داريم. شهدايي كه مرده نيستند بلكه زنده‌اند چرا كه امكان ندارد آنها بميرند. ما اكنون با آنها در اين مراسم حضور داريم. قرآن كريم وقتي از شهدا سخن مي‌گويد منظورش زنده بودن شهدا در روز قيامت و محشر كبري نيست؛ زيرا در آن روز همه حتي ظالمان و طاغوت‌ها نيز زنده هستند.

قرآن كريم در مورد اين شهدا مي‌فرمايد: «ولاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا. بل احياء عند ربهم يرزقون». بنا بر اين خداوند به صراحت مي‌گويد كه اين شهدا زنده هستند و به برادران خود كه هنوز باقي مانده و در انتظار شهادتند وعده رستگاري مي‌دهند و مي‌گويند «لاخوف عليهم ولا هم يحزنون».

در روز شهيد ياد رهبران شهيد خود، سيد عباس موسوي، شيخ راغب حرب و عماد مغنيه را گرامي مي‌داريم. ياد شهادت‌طلبان و رهبرشان احمد قصير و تمامي شهداي مقاومت و فرزندان خود را گرامي مي‌داريم.

در روز شهيد اصل اين مناسبت و اساس آن را گرامي مي‌داريم. در اين روز در سال 1982 نمادي براي تمامي پيروزي‌هاي مقاومت و شكست‌هاي دشمن رخ داد. چرا عمليات استشهادي احمد قصير تا اين اندازه مهم است؟ زيرا اين حادثه بيانگر آمادگي يك ملت در فدا كردن جان خود براي آرمانش بوده و نقطه آغازي براي اينگونه عمليات‌هاي شهادت‌طلبانه و برنامه‌ريزي شده بود.

عمليات شهيد احمد قصير بيانگر آرمان انساني مجاهدان و جوانان ما بود. آن عمليات قوي‌ترين عمليات در نوع خود در تاريخ نبرد اعراب و اسراييل بود و هيچ عملياتي قبل و بعد از آن در سطح اين عمليات نبود.

در اين عمليات، يك انسان تبديل به يك بمب شد تا دشمنان خود و كساني كه كرامت و خاك و آرمان وي را لگدمال كرده بودند نابود كند. دشمن پس از اين عمليات اعلام كرد كه 140 سرباز و افسر خود را از دست داده و مناخيم بگين نخست‌وزير وقت دشمن سه روز عزاي عمومي اعلام كرد.

در يازدهم نوامبر 1982 پيروزي مقاومت در سال 2000 و پيروزي بزرگ‌تر در سال 2006 پايه‌گذاري شد.

برادران و خواهران؛

در اين مناسبت عزيز قصد دارم به برخي از امور بپردازم كه به همه ما مربوط مي‌شود و به دليل زياد بودن اين سرفصل‌ها، آنها را به صورت خلاصه بيان مي‌كنم.

در موضوع داخلي لبنان ما به تلاش‌هاي جاري براي آشتي ملي و آرام‌سازي اهميت داده و از آن حمايت مي‌كنيم. حتي اگر ديگري در هم‌پيماني‌ها و موضعگيري‌ها خود باقي بماند ما از آشتي حمايت مي‌كنيم چرا كه منفعتي لبناني و ملي است.

آرامش و آشتي تصميمي نيست كه يكي بخواهد بر ديگري منت بگذارد. اين امر منافع همه را در بر دارد. اكنون رييس‌جمهور انتخاب شده و دولت وحدت ملي تشكيل شده و همه به سمت انتخابات پارلماني در حال حركتند.

آشتي و آرامش فقط به منظور از بين بردن تنش در سطح خيابان‌ها نيست بلكه ما براي مقابله با تمامي چالش‌هاي پيش رو نياز به آشتي و آرامش داريم و مهم‌ترين امر در اين ميان جلوگيري از تحريك است.

اگر به مجموعه‌اي از راهكارهاي اخلاقي و سياسي پايبند باشيم، آنگاه هر گروه مي‌تواند به راحتي نظر خود را داده و فعاليت خود را بدون توهين به ديگري ادامه دهد. اين آشتي‌ها مي‌تواند كمك كند تا انتخابات پارلماني در موعد مقرر آن برگزار شود. حزب‌الله و تمامي اپوزيسيون خواستار برگزاري انتخابات هستند. ما اصولا خواستار انتخابات پيش از موعد بوديم و اكنون نيز بدون توجه به نتايج يا پيش‌بيني‌ها كماكان خواستار برگزاري به موقع اين انتخابات هستيم چرا كه تعويق انتخابات براي لبنان بسيار خطرناك خواهد بود. من معتقدم كه برگزاري انتخابات به سود تمامي گروه‌هاي لبناني است.

در مورد موضوع انتخابات بايد به دو مورد اشاره كنم. اول اينكه ما اصرار داريم سن راي‌دهندگان از بيست و يك سال به هجده سال كاهش پيدا كنيد. احمد قصير در سن هجده سالگي عمليات شهادت‌طلبانه انجام داد. من نيازي به استدلال و برهان و دليل براي اثبات حقانيت اين خواسته ندارم. هر شهروند لبناني هجده ساله بايد شريكي اصلي در روند انتخابات باشد. ممكن است برخي بگويند كه مشكلات فني اجازه نمي‌دهد اين قانون براي دوره كنوني صورت گيرد؛ ولي ما اصرار داريم كه اين موضوع قبل از انتخابات پارلماني آتي در بهار آينده به تصويب برسد. هر گونه تاخير در تعديل قانون براي كاهش سن راي در واقع ناديده گرفتن حق جوانان در كشور است.

نكته دوم در مورد ائتلاف‌هاي انتخاباتي است. دوستان من قبلا به اين موضوع اشاره كرده‌اند. ما در حزب‌الله به ائتلاف‌هاي خود در اپوزيسيون پايبند هستيم و تمامي سخناني كه در گوشه و كنار شنيده مي‌شود هدفي جز ايجاد تشويش و اضطراب ندارد. برخي از گروه‌ها سعي در ايجاد جنگ رواني با ديگران دارند ولي در هر حال ائتلاف ما با هم‌پيمانان كنوني‌مان قطعي و نهايي است و هرگونه نزديكي به گروه‌هاي ديگري هيچگونه آسيبي به ائتلاف‌هاي كنوني نمي‌زند.

موضوع ديگر در مورد مسايل داخلي به وضعيت امنيتي لبنان باز مي‌گردد. تحولات امنيتي ظرف مدت اخير رخ داده و ارتش لبنان و شهروندان لبناني و همچنين سوري رخ داده و برخي دستگير شده و اتهاماتي رد و بدل مي‌شود.

ما هميشه در اينگونه امور خواستار تحقيقات جدي مي‌شويم و مردم هم حق دارند بدانند كه چه مي‌گذرد. اكنون هماهنگي امنيتي ميان سوريه و لبنان وجود دارد و ما نيز از اين هماهنگي حمايت كرده و خواستار عدم توقف اين هماهنگي هستيم.

امروز نيز قصد نداريم از روند تحقيقات سبقت بگيريم ولي از همه مي‌خواهيم كه در انتظار روند تحقيقات توام با عدالت باشند. ممكن است افراد ديگري بازداشت شوند و اتهاماتي رد و بدل شود ولي همه بايد با آن به شكلي جدي و واقع‌بينانه تعامل كنند.

از موضوع لبنان گذشته و به اسراييل مي‌رسيم.

واضح و روشن است كه صهيونيست‌ها از زمان خاتمه جنگ تابستان 2006 در چندين خط مشغول فعاليت هستند. اول رزمايش و تمرين مداوم بر اساس درس‌هاي جنگ گذشته است. به همين دليل از آن زمان تاكنون شاهد رفتارهاي محاسبه‌شده و رزمايش‌هاي مختلف در سرزمين‌هاي اشغالي و نقاط مرزي هستيم. آخرين و مهم‌ترين رزمايش در واقع براي ايجاد هماهنگي ميان نيروهاي مختلف بود چرا كه اين امر جزو نقطه‌ضعف‌هاي بزرگ اسراييل در جنگ گذشته بود.

به عنوان مثال هلي‌كوپترهاي اسراييلي كه قرار بود كمك‌هايي را براي سربازان خود برسانند، اين كمك‌ها را به نقاطي اشتباه يا حتي براي مجاهدان مي‌رساندند.

يكي ديگر از اهداف اين رزمايش‌ها، رسيدن به آمادگي براي اداره همزمان دو جنگ است.

بخش ديگر فعاليت اسراييل تلاش فشرده براي جمع‌آوري اطلاعات است. هواپيماهاي جاسوسي اسراييل هرگز آسمان لبنان را ترك نمي‌كنند و در عين حال شبكه‌هاي جاسوسي نيز در اسراييل فعال است و افراد جديدي را نيز جذب كرده است.

شبكه جاسوسي كه كشف شده و اعضاي آن اخيرا دستگير شدند، در واقع يك موفقيت عظيم براي ارتش لبنان بود ولي مانند اين شبكه‌ها در لبنان زياد است. اگر به شخصيت اين جاسوس‌ها و فعاليت‌هاي آنها نگاه كنيم واقعا دچار نگراني مي‌شويم. اين موضوع بسيار خطرناك و حساس است و بايد مراقب آن بود.

خط سوم فعاليت اسراييل، ادامه تلاش براي ترور رهبران مقاومت و همچنين تخريب شرايط لبنان است. من هنوز بر اساس داده‌هاي خود اصرار دارم كه بگويم اسراييل در پشت بسياري از ترورهاي رخ داده در لبنان قرار داده و اميدوارم روزي نتيجه تحقيقات اين سخن من را ثابت كند.

خط چهارم، جنگ رواني از طريق رسانه‌ها است كه بعضا توسط رسانه‌ها و روزنامه‌هاي عربي نيز حمايت مي‌شود. هدف از اين جنگ رواني، از بين بردن اعتماد به نفس اعضاي مقاومت است. در اين روند سلسله‌اي از دروغ‌ها و شايعات پراكنده مي‌‌شود و در مقابل ما در لبنان چه مي‌كنيم؟ اگر بدانيم دشمن ما كه هنوز بخشي از خاك ما را در اشغال دارد و امنيت و استقرار ما را تهديد مي‌كند، به شكل روزمره براي تحقق اهداف خود تلاش مي‌كند؛ آنگاه مردم ما بايد هشيارتر و قوي‌تر برخورد كنند.

متاسفانه ما در لبنان شاهد هستيم كه نسبت به اين موضوع بي‌توجهي شده و همه درگير نبردهاي داخلي و جريان انتخابات و مسايلي هستيم كه در برابر اين خطر، كوچك هستند. ما در مواجهه با اين چالش‌ها بايد در تصويب استراتژي دفاعي عجله به خرج دهيم.

متاسفانه در لبنان مي‌گويند كه حزب‌الله در مسير تصويب طرح استراتژي دفاعي سنگ‌اندازي مي‌كند؛ در حاليكه اين موضوع صحيح نيست؛ زيرا يكي از راه‌هاي تقويت لبنان در برابر اسراييل تصويب اين طرح است.

در جلسه اول گفتگوهاي ملي، رييس‌جمهور از ميشل عون خواست تا به عنوان كسي كه فرمانده ارتش بوده طرحي براي استراتژي دفاعي ارائه كند. طرح ميشل عون متاسفانه در ميزگرد گفتگوها مورد بررسي قرار نگرفت و در رسانه‌ها مطرح شد. من اين انتقاد را از شركت‌كنندگان در ميزگرد گفتگوها مي‌كنم كه اگر نظري در مورد طرح عون دارند بايد در ميزگرد مطرح كنند نه اينكه موضوع تبديل به يك جنجال رسانه‌اي و بهانه‌اي براي انتقاد از ديگري شود.

مهم‌ترين موضوع سرنوشت‌ساز براي لبناني‌ها استراتژي دفاعي است كه متاسفانه تبديل به بهانه‌اي براي جدل‌هاي سخيف و تلاش‌هاي انتخاباتي شد.

بعد از مطرح شدن طرح ميشل عون، من اظهارات وزير دارايي را شنيدم كه مي‌گفت دولت لبنان پول كافي براي مسلح كردن ارتش به سلاح هوايي را ندارد و ما قادر به تامين اين پول نيستيم. در نظر وي راه‌حل تقويت لبنان و حمايت از كشور، پايبندي به مصوبات بين‌المللي است.

طبيعي است كه نظر وي محترم است ولي اگر اين سخن نظر يك گروه سياسي باشد ما با فاجعه‌اي روبرو هستيم.

هر چه اختلاف در مورد استراتژي دفاعي وجود داشته باشد، يك نقطه مشترك وجود دارد كه چيزي جز ارتش نيست. هيچ اختلافي در اين مورد وجود ندارد كه ارتش نقشي اساسي در دفاع از ميهن دارد و بايد تقويت شده و مسلح و آموزش‌ديده باشد. نه اينكه سلاح ارتش تنها اندكي مسلسل و خودرو زرهي باشد. هر ارتشي كه بخواهد از كشورش دفاع كند نياز به سلاح هوايي و ضد هوايي دارد. در غير اين صورت اين ارتش يك نيروي انتظامي ـ امنيتي در لباس نظامي است.

بنا بر اين نقطه اشتراك همه بايد مسلح كردن ارتش باشد. اگر در اول راه بخواهيم جا خالي كرده و بگوييم پول نداريم، پس چگونه مي‌خواهيم از كشورمان دفاع كنيم.

مسلح كردن ارتش يك اولويت است. همانگونه كه دولت براي طرح‌هاي خود پول فراهم مي‌كند، بايد از ارتش نيز حمايت كرده و آن را مسلح كند. اگر اين موضوع بين تمامي لبناني‌ها مشترك نيست، پس اصلي‌ترين پايه استراتژي دفاعي سقوط كرده است.

من اين سوال را مطرح مي‌كنم كه چگونه برخي از سال 1942 تاكنون از تجربه‌هاي لبناني، سوري، فلسطيني، ايراني، عراقي و پاكستاني درس نگرفته و نمي‌دانند كه هيچ مصوبه بين‌المللي نتوانسته تا اين تاريخ حقي را به صاحب حق رسانده و از كشور يا ملتي دفاع كند؟!

شصت سال تعامل با اسراييل و مصوبات سازمان ملل براي ما كافي نبوده تا درك كنيم كه اين مصوبات قادر به حمايت از ما نيست و تنها راه حمايت از طريق ارتش و مقاومت و ملت مي‌گذرد؟ اگر اين موضوع نقطه اشتراك نيست، پس مذاكره و گفتگو در مورد استراتژي دفاعي چه فايده‌اي دارد؟!

من با وزير محترم موافقم كه دفاع از ميهن هزينه زيادي دارد ولي واقعا همين‌طور است و دفاع از كشور نياز به فداكاري و هزينه دارد. به همين دليل ما خواستار افزايش شركت‌كنندگان در ميزگرد گفتگوهاي ملي هستيم تا بدين ترتيب قشر بيشتري از لبناني‌ها در گفتگوها شركت كنند و براي خود تصميم بگيرند.

شهدايي كه اكنون در ميان ما هستند به خوبي مي‌دانند كه اين ملت تا چه اندازه براي باز پس‌ گرفتن بيروت و جنوب هزينه داده و فداكاري كرده است. زمين و ملت و كرامت آنها اينگونه حفظ مي‌شود.

موضوع گسترش دايره شركت‌كنندگان در گفتگوها به مسايل حزبي باز نمي‌گردد، بلكه ما بايد موضوعي اصلي و استراتژيك را با مشاركت همه برگزار كنيم. استراتژي دفاعي مهم‌ترين نماد تصميم‌گيري براي جنگ و صلح است. چرا بايد برخي از رهبران اصلي لبنان از اينگونه بحث‌ها كنار گذاشته شوند؟ بياييد اين موضوع را خاتمه داده و گفتگوها را جدي‌تر ادامه دهيم و از كشورمان در سايه امور منطقه‌اي و بين‌المللي حمايت كنيم.

به دور از بحث و جدل و تنش و چنين فضايي كه بيانگر عدم جديت در گفتگوها است، من تاكيد مي‌كنم كه در لبنان مرداني هستند كه از زمان خاتمه جنگ تابستان 2006 روز و شب مشغول فعاليت هستند و ما اشخاصي هستيم كه شكست را نمي‌شناسيم. روز و شب فعاليت مي‌كنيم تا لبنان قوي‌تر باشد. اين مقاومت خود را براي تمامي شرايط آماده كرده تا در كنار ملت و ارتش از ميهن دفاع كند.

هنگامي كه از اين موضوع سخن گفتم، قصد جنگ رواني نداشتم. من بار ديگر تكرار مي‌كنم كه در لبنان مقاومت در پايان سال 2008 قوي‌تر از هر زمان ديگر است و دست‌هاي اسراييل اگر به سمت لبنان دراز شود، قطع خواهد شد؛ همانگونه كه پاي اسراييل را در جنوب لبنان قطع كرديم.

اين تلاش هيچگاه متوقف نشده است و لبناني‌ها بايد مطمئن باشند كه عقل‌ها و چشم‌ها و قلب‌هايي هستند كه همواره بيدارند تا شب و روز از آنها حمايت كنند و اين عده از طرف اكثريت مردم نيز حمايت مي‌شوند و از دشمن نمي‌ترسند.

ما در سرزمين خود باقي مانده و سلاحمان را در دست داريم و پاهايمان در سرزمينمان مثل كوه ريشه دارد و هرگز نمي‌لرزد.

ما در سال 2006 با بمباراني مواجه شديم كه بيشتر از تاريخ جنگ‌هاي اسراييل و اعراب بود و ما هيچگاه خم به ابرو نياورديم.

موضوع بعدي، كنفرانس گفتگوي اديان و تمدن‌ها و دعوت از شيمون پرز يا سيوي ليوني است. توضيحي كه سفير عربستان در بيروت در مورد مشاركت‌كنندگان در كنفرانس اديان داد قابل توجه است. من قصد دارم از تمامي كشورهاي شركت‌كننده در اين كنفرانس، از عربستان، ايران، سوريه و تمامي كشورهاي اسلامي و عربي بخواهم تا مانع حضور اين جنايتكاران در كنفرانس اديان شوند.

ارتباط شيمون پرز به دين و گفتگوي اديان چيست؟ اولمرت يا ليوني كه در جنايت قانا دست داشتند، چه ارتباطي به دين و گفتگو دارند؟ اسراييل يك دولت جنايتكار و نژادپرست است، مگر اينكه اتحاديه عرب و كشورهاي عربي از اين باور دست شسته باشند. اگر امروز گفته شود كه ما قصد داريم در اين مذاكرات شركت كنيم آمريكا مقاومت كرده و مي‌گويد كه اين گروه تروريست است و كشورهاي عربي نيز از اين تصميم آمريكا پيروي مي‌كنند. چرا ما نبايد مشاركت اسراييل را تحريم كنيم؟

در روز شهيد و به حرمت خون شهدا از تمامي كشورهاي اسلامي و عربي مي‌خواهم تا اسراييل را از اين كنفرانس اخراج كنند و مانع حضور شيمون پرز به عنوان يك قاتل نژادپرست در اين اجلاس شوند.

در روزگاري كه قدس اشغال است و خانه‌هاي فلسطيني‌ها نابود مي‌شود، در روزگاري كه محاصره يك و نيم ميليون فلسطيني در غزه ادامه دارد، شيمون پرز دعوت شده و مورد تكريم قرار گرفته و منبر گفتگوي اديان در اختيار وي گذاشته مي‌شود تا با آنها زير يك سقف نشسته و برايشان كف بزنيم و اسم آن را گفتگوي اديان بگذاريم.

برادران و خواهران؛

در موضوع انتخابات اخير آمريكا قصد دارم دو ديدگاه را مطرح كنيم. اول اينكه ملت آمريكا، دولت بوش و نظام وي را محاكمه كرد و بدين ترتيب ملت آمريكا به شكست سياست‌هاي داخلي و خارجي دولت بوش اعتراف كرده و آن را كنار گذاشت. اين دولت تنها راه تعامل با ديگران را در جنگ و خونريزي مي‌دانست و براي آن بهانه مبارزه با تروريسم را ايجاد كرده بود. آمريكايي‌ها ايستادند و به جهانيان گفتند كه سياست دولت آنها شكست خورده است.

اگر من بگويم آمريكا شكست خورده، مي‌گويند كه مبالغه مي‌كنم؛ ولي اكنون شاهديم كه اين خود ملت آمريكا هستند كه به شكست دولتمردان خود و برنامه‌هاي آنها اعتراف كرده‌اند.

دليل اصلي شكست آمريكا در اين برنامه‌ها تنها به ملت‌ها و جنبش‌هاي مقاومت منطقه باز مي‌گردد. متاسفانه عليرغم توضيحات مكرر، برخي اصرار دارند كه امام سيد علي خامنه‌اي گفته است ما آمريكا را در لبنان شكست مي‌دهيم در حاليكه وي چنين سخني نگفته است. ايشان گفتند كه آمريكا در لبنان شكست خواهد خورد. ايشان قدرت‌ ملت‌هاي منطقه را به خوبي مي‌داند و انتظار دارد كه اين ملت‌ها آمريكا را شكست دهند. ايران هيچگاه از لبنان براي شكست دادن طرح آمريكا استفاده نكرده است؛ بلكه اين ملت لبنان است كه ضرر اصلي را از طرح آمريكا مي‌بيند.

نكته دوم در مورد انتخابات آمريكا اين است كه هيچ انساني نمي‌تواند از شكست جان مك‌كين ناراحت باشد چرا كه در واقع شكست مك‌كين، شكست بوش و طرح‌هاي او است، ولي آيا جايز است كه تا اين اندازه به تغيير و شعار رييس‌جمهور جديد آمريكا تكيه كنيم؟

واقعيت و منطق مي‌گويد كه بايد در انتظار باشيم. موسسات و استراتژي‌هاي ثابتي بر آمريكا حكمراني مي‌كنند. ممكن است ملت‌هاي منطقه با اوباما به دليل گذشته وي يا رنگ پوستش احساس نزديكي كنند، ولي من هشدار مي‌دهم كه زياد بر اين موضوع تكيه نكنيد تا دچار سرخوردگي نشويد. من قصد ندارم از روند امور پيشي بگيرم ولي يك موضوع فرهنگي و سياسي و فكري وجود دارد كه به ملت‌ ما مربوط مي‌شود. اين منطقي نيست كه در انتظار تغيير ظالم و متكبر و مستكبر باشيم و بگوييم كه شرايط تغيير خواهد كرد و اين ظالم با نگاهي متفاوت به ما نگاه خواهد كرد!

اين وضعيت در واقع وضعيت يك امت ضعيف است كه اراده‌اي ندارد. يك امت زنده و پويا و منطقي مي‌گويد كه در برابر آنچه در جهان مي‌گذرد بايد وحدت و فرهنگ و اقتصاد و زيربناي اجتماعي و نظامي و دولت خود را تقويت كنيم تا بتوانيم جهان را مجبور به احترام گذاشتن به خود كنيم.

اين ما هستيم كه از وطن و امت خود دفاع مي‌كنيم. در اين روز گرامي، شهدا به ما ياد مي‌دهند كه زياد بر تغييرات جهان تكيه نكنيم چرا كه اگر ما ضعيف باشيم اين تغييرات هيچ نفعي برايمان ندارد.

فداكاري شهدا و خوني كه در رگ‌هاي ما جاري است تضمين حفظ خاك و شرافت و كرامت ماست. خوني كه در رگ‌هاي ماست مي‌تواند سر ما را بالا نگاه دارد يا اينكه باعث خفت و خواري ما باشد.

در روز شهيد، عهد و پيمان خود و شما و تمامي برادران و خواهران و ملت مقاوم خود را با شهدا تكرار مي‌كنيم و عهد مي‌كنيم كه راه آنها را ادامه دهيم.

به خون شما كه ريخته شده و در رگ‌هاي ما جاري است قسم كه لبنان شكست نخواهد خورد و وارد ائتلاف‌ها و هم‌پيماني‌ها نخواهد شد».

نظرات كاربران:
چهارشنبه 22 آبان 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]

[مشاهده در: www.iribnews.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 200]