تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834849249
عبایى خراسانى از زبان خودش
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: عبایى خراسانى از زبان خودشاینجانب محمد عبایى خراسانى به سال 1318 شمسى در محلّه سراب از توابع مشهد مقدّس، متولد شدم. مادرم علویّه رضوى بوده است. او تا حضرت رضا(ع) داراى شجرهنامه مشخّص است و تا چهار پنج پشت از اجدادشان، از علماى بزرگ خراسان بودند. پدرش آیةاللّه حاج میرزا حسن رضوى از شاگردان ممتاز مرحوم آخوند و از ائمّه جماعت مسجد گوهرشاد و پدر پدرش مرحوم آیةاللّه حاج میرزا ابراهیم رضوى از بزرگان علماى خراسان و داراى حكومت شرعى، ثبت اسناد، دفتر ازدواج و طلاق، دفتر فصل خصومت شرعى و دادگاه شرعى رسمى بوده است و در جریان به توپبستن مشهد و غائله مشروطیت، منزلش مركز رفت و آمد و تصمیمگیرى بوده است.مرحوم پدرم نیز از علما و ائمّه جماعت مورد اعتقاد و اعتماد مشهد بود. وى در مسجد ملّا حیدر، جنب بازار خیابان خسروى نو اقامه جماعت مىكرد و سرانجام در 84 سالگى درگذشت و در صحن شیخ بهائى به خاك سپرده شد.دوران كودكى و جوانىام را بیشتر نزد مرحوم پدرم كه روحانى والایى بود، سپرى كردم و از محضرش بهره علمى بردم، گرچه در این دوران از وجود مرحوم حاج دایىام جناب حاج سیّد على آقاى رضوى نیز بىبهره نبودم. آرى، این دو انسان در تربیت بنده سهم فراوانى دارند.دروس ابتدایى را در دارالتّعلیم دیانتى كه از مدرسههاى دینى آن زمان بود، طى شش سال فرا گرفتم. سپس به حوزه علمیّه مشهد وارد شدم و جامع المقدّمات را نزد مرحوم پدرم و مرحوم آیةاللّه سیّد على آقا رضوى (دایىبنده) و استاد ادیب نیشابورى استاد ماهر و بى نظیر ادبیّات در حوزه علمیّه مشهد فرا گرفتم. براى یادگیرى معالم و شرح لمعه نیز در محضر پدرم و مرحوم حاج میر احمد مدرّس یزدى زانوى شاگردى به زمین زدم و بخشى از سطح عالى(رسائل، مكاسب و كفایه) را نزد مرحوم پدرم و مرحوم آیةاللّه سیّد على رضوى و مرحوم آیةاللّه حاج میرزا هاشم قزوینى(ره) استفاده كردم.از دروس معارف و فلسفه آیةاللّه حاج میرزا جواد آقا تهرانى(ره) نیز بهره بردم. همچنین از محضر حضرت آیةاللّه حاج شیخ مجتبى قزوینى بحث نفس، كلّیّات معارف، عرفان و كلام اسلامى را فرا گرفتم و دو سال از محضر درس فقه و اصول آیةاللّه العظمى میلانى بهرهمند شدم و سپس به قم مشرّف گردیدم و در آنجا نیز به مدّت شش ماه از محضر آیةاللّه بروجردى و سپس از محضر امام(ره)، آیةاللّه داماد، آیةاللّه حائرى، آقاى شریعتمدارى و آیةاللّه حاج میرزا هاشم آملى(ره) استفاده كردم و دروس فلسفه را از محضر آیةاللّه طباطبائى و سپس از محضر آیةاللّه جوادى آملى بهرهمند شدم و ادامه بحث معارف و به اصطلاح، مكتب تفكیك را از محضر آیةاللّه حاج میرزا باقر ملكى استفاده بردم و ایشان از شاگردان خوب محضر حاج میرزا مهدى اصفهانى بودند. از خصوصیّت دوران تحصیلىام این بود كه تمام درسهایم را مىنوشتم و پاكنویس مىكردم.نحوه درس خواندن در زمان من در حوزه علمیّه چه در مشهد و چه در قم به نحو آزاد بوده است؛ یعنى تحت برنامههاى خاصّ زمانى نبودهام، بلكه به صورت خصوصى و عمومى و آزاد دروس را فرا مىگرفتم، كما این كه دروسى چون تفسیر، درایه، رجال، عقاید و نهج البلاغه را به صورت خصوصى خواندم. بنده تحصیلات دانشگاهى ندارم؛ ولى در زمان طاغوت در امتحان مدرّسى شركت كردم و تصدیق مدرّسى گرفتم.كسانى كه در این زمینه، بیشترین زحمات را براى من كشیدهاند، مرحوم پدرم و مرحوم حاج دایىام آقاى حاج سیّد على رضوى» بودهاند.آقاى حاج سیّد ذبیح اللّه اسلامى (از ائمّه جماعت مشهد)، آقاى سیّد جواد موسوى بختیارى (از گویندگان رسمى سپاه و از ائمّه جماعت مشهد) آقاى حاج سیّد مصطفى محقّق داماد (از اساتید فاضل دانشگاه و حوزه) و آقاى شیخ احمد غروى تبریزى (نماینده ولىّفقیه و استاد دانشگاه تبریز) از دوستان بنده به شمار مىآیند.افراد متعدّدى در شكلگیرى شخصیّت اخلاقى، سیاسى و اجتماعىام مؤثّر بودهاند، ولى آنانى كه بیشترین سهم را داشتهاند به ترتیب عبارتاند از: مرحوم پدرم، مرحوم آیةاللّه سیّد على رضوى(دایى بنده)، مرحوم آقاى حاج شیخ باقر ملكى، حضرت امام(ره)، مرحوم آیةاللّه طباطبائى، آیةاللّه حاج شیخ مجتبى قزوینى، حاج میرزا جوادآقا تهرانى، آیةاللّه مطهّرى(ره) وآیةاللّه منتظرى. همچنین در اینجا از همسرم كه خود از خاندان روحانى است یاد مىكنم كه وى نیز در این زمینه حقّ بزرگى بر من دارد؛ چرا كه او با در نظر گرفتن اجر اخروى با تمام مشكلات و نارسایىهاى بنده مدارا كردند و مرا در همه ایّام یارى نمود و من بر این نعمت بزرگ پروردگار را سپاس مىگویم.. تألیفات منتشره1. گنجینههاى ویران(كه باهمكارى فاضل محترم آقاى حسینى نسب تدوین كردم و موضوع آن در باره آثار اسلامىیى است كه به دست وهّابىها تخریب شدهاست)؛2. جمع و تألیف قرآن(به عربى است و براى توضیح و تشریح آراى شیخ مفید(ره) به كنگره مربوط ارائه گردیده و جزو كتب كنگره چاپ شده است)؛3. مقالات در زمینههاى بلوغ، حدّ سفر، موارد احتكار، زكات و سبق و رمایه كه كنگره نقش زمان و مكان در فقه از دیدگاه امام(ره) آنها را چاپ و منتشر كرده است.2. تألیفات غیر منتشره1.یك دوره دائرة المعارف شیعه؛ 2.تقریرات درسهاى خارج فقه و اصول؛ 3.تقریرات درس مطوّل آقاى ادیب نیشابورى(ره)؛ 4.حاشیه و شرح بر منظومه سبزوارى؛ 5.حاشیه و شرح بر اسفار(چاپجدید) جلدهاى 1، 2، 3 و 8. 1. تدریس حوزوىكتابهاى اصول فقه و شرح لمعه را چندین نوبت در سالهاى 1339 - 1341شمسى در مشهد، (مدرسه نوّاب و در سالهاى 1350 - 1365شمسى) و در قم صحن مطهّر حضرت معصومه(س) (حجره 23 مقبره شهید مفتّح و حجره مقابل آن درس) گفتهام.كتابهاى مكاسب و كفایه را چند نوبت از سالهاى 1365شمسى تاكنون در قم صحن مطهّر حضرت معصومه(س) و مدرسه آیةاللّه العظمى گلپایگانى(ره) تدریس كردهام.از سال 1370شمسى تاكنون در مدرسه آیةاللّه العظمى گلپایگانى(ره) به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال داشته كه بحث استصحاب در سال جارى به پایان رسید و از فقه نیز صلات مسافر و بعضى از قواعد فقهیّه و كتاب الحج بحث گردید.2. تدریس دانشگاهىدر سالهاى 1367 - 1370شمسى در دانشگاه شهید بهشتى، ششترم از درسهاى تاریخ اسلام و مبانى اندیشه اسلامى را تدریس كردهام. مسافرتهاى قم - تهران و نیز مسافرتهاى دیگر و تصحیح ورقههاى امتحانى كه گاهى افراد یك كلاس به دویست نفر مىرسید، موقّتاً مانع تدریس اینجانب در دانشگاه شده است.در دانشگاه علوم قرآنى اوقاف نیز تدریس داشتهام.تا زمانى كه مسئول دفتر تبلیغات اسلامى قم بودم در همان مركز و سپس در مركز تحقیقاتى - آموزشى ثامنالائمّه(ع) - كه بنده مؤسّس آن بودهام - بهامرتحقیق مشغولم.از همان ابتداى دوران طلبگى با رژیم طاغوتى مخالف بودم و این انزجار خود را به صورتهاى گوناگون، چون حضور یافتن در بیت حضرات آیات میلانى و قمى» و نیز با حضور در كانون نشر حقایق اسلامى، ابراز مىكردم. و گاهى هم با خواندن مجلّههاى آن زمان كه براى ما الگو بود، نظیر مجلّه المسلمین، نداى حقّ، مكتب اسلام و مكتب تشیّع به تبلیغ و نشر احكام مىپرداختم.برنامههاى مبارزاتى ما در آن زمان، با الگوگیرى از امام خمینى(ره) انجام مىگرفته و داراى ابعاد مختلفى بوده است؛ از جمله این كه به همراه چند نفر از دوستان به نشر اعلامیّههاى حضرت امام مىپرداختیم و آنها را در اختیار برادران اهل علم و دیگران قرار مىدادیم كه پس از مدّتى به صورت انبوه، منتشر مىشد. وسیله دیگرى كه در مبارزه به كار گرفته مىشد، منبر بود كه گاهى در بالاى منبر، مطالب اعلامیّههاى امام و اخبار را به گوش مردم مىرساندم كه این كار را در خیلى از شهرهاى ایران اجرا مىكردم نظیر تهران، قم، تبریز، بندرعبّاس، آبادان، خرّمشهر، ایلام، كاشان، بیرجند، كازرون، بم، بوشهر، بندر دیر، بندر لنگه، بندر كنگان، ساوهو....و گاهى با حضور در جلسات طلّاب - كه به مناسبتهاى ایّام فاطمیّه و یا ایّام صادقیّه و غیره تشكیل مىشد - به سخنرانى مىپرداختم و بامایههایى از كلام هدایت بخش حضرت امام و با شواهدى از قرآن كریم و نهج البلاغه به هدایت جوانان اقدام مىكردم.قابل ذكر است كه بیشتر منبرهاى آن زمان، همراه با تهدید از سوى رژیم بود؛ خصوصاً در آن دو دههاى كه در خدمت مرحوم آیةاللّه قاضى طباطبائى(ره) بودم، هر شب تهدید مىشدیم و احتمال آن بود كه بنده و آیةاللّه قاضى را دستگیر كنند.در آبادان نیز یكنوبت آیةاللّه طرفى را اشتباهاً به جاى من دستگیر نمودند؛ چون این جانب با برنامه از قبل پیشبینى شده، تغییر لباس و چهره دادم و خود را از جلسه خارج كردم.در طول این مدّت دو مرتبه زندانى شدم؛ نخست در قم بازداشت شدم و سپس به تهران انتقال یافتم و سرانجام پس از سه ماه آزاد شدم.بار دوم نیز در تهران، بازداشت شدم و سرانجام پس از تحمّل تقریباً یك ماه زندان به سه سال تبعید شدم كه هشت ماه را در بندر دیلم و 28ماه را در نایین به سر بردم.در دوران تبعید و غیر آن، سالیانى سال ممنوع المنبر بودم؛ ولى با این حال، با نام مستعار به سخنرانى و تبلیغ مىپرداختم.در هنگام قیام سراسرى مردم مسلمان ایران به رهبرى امام خمینى(ره) كه به پیروزى انقلاب اسلامى منجر گردید در شهرهاى تبریز، تهران، و زنجان فعّالیّت مىكردم. در تهران، هر روز در سه یا چهار مركزى كه بنا بود به انقلاب به پیوندند شركت كرده و با سخنرانى اینجانب و اعلام رسمى پیوستن آن گروه به انقلاب، به مقصود مىرسیدیم و پیوستن آن گروه بر انقلابیون محقّق مىشد.در این زمینه، بسیارى از كلانترىها، مؤسّسههاى پزشكان، داروسازان، دانشكدههاى گوناگون، مؤسّسههاى حمل و نقل و دیگر مراكزى كه تعدادشان زیاد است، در مسیر انقلاب و پیروزى آن قرار گرفتند. در زنجان نیز با این كه هنوز شهربانى آنجا به انقلاب نپیوسته بود، با انجام برنامههایى راهپیمایى حمایت از نخست وزیرى مرحوم بازرگان را تشكیل دادیم. الف) خاطرهاى از انقلابدر ایّام محرّم و صفر سال پیروزى انقلاب - روزى كه شاه رفت و مجسّمههاى او را پایین كشیدند - متوجّه شدیم گروهى عازم زندانها شده و مىخواهند زندانهاى تبریز را گشوده و به همراه زندانیان و جمعیّتى دیگر به ارتش حمله كنند و اسلحهها را به غارت ببرند و این برنامه را با بهانه اینكه پیروزى انقلاب نیاز به جنگ مسلّحانه دارد، اعلام كرده بودند. من به پیشنهاد آیةاللّه قاضى(ره) براى جلوگیرى از این عمل آماده شدم و جلو سهراهىِ زندان تبریز را با تأیید و همراهى عدّهاى از انقلابیون مبارز گرفتیم؛ زیرا انجام هر دو كار (حمله به زندان و ارتش) غیر صحیح بود. از اینرو، ممانعت كردیم و زندان و ارتش در آن مرحله سالم مانده و محافظت شدند.ب) خاطره تروراین جانب در سه مرحله، ترور شدم كه دو مرتبه ترور ناموفّق و در مرحله سوم از ناحیه ریه و گردن زخمى شدم كه به شكر الهى نعمت سلامتى حاصل شد و خداى را بر این لطف و عنایت سپاس مىگزارم. توضیح این كه بار اوّل در بندرعبّاس ماشینِ مخصوص ما را - كه هر شب بنده را براى انجام سخنرانى از مسیرى خاص به ارتش مىبرد - به گلوله بستند و سوراخ سوراخ كردند، ولى به این جانب صدمهاى وارد نشده بود؛ چون در آن شب بنده با ماشین دیگرى به مقصد رسیده بودم و دشمن ناكام ماند.بار دیگر در بندرعبّاس به همراه استاندار و امام جمعه وقت آقاى احمدى در ساختمان ادارى بودیم بود كه به سوى ما تیراندازى شدیدى صورت گرفت، ولى - بحمداللّه - غائله پایان یافت و خسارتى وارد نشد.و سومین بار در مشهد، پس از خواندن خطبه و نماز جمعه، هدف حمله مسلّحانه قرار گرفتم كه این بار سه گلوله به من اصابت كرد و - بحمداللّه - شفا یافتم.ج) حضور در جبههدر دوران جنگتحمیلى نیز با حضور در جبههها و سخنرانى براى رزمندگان در حسینیّه اعظم اهواز در دهه عاشورا و روزها در قرارگاهها و در دیگر ایّام، اداى دین مىكردم.اوّل، با حكم ستاد فرمان امام(ره) به خوزستان رفتم. در سر راه مشكلاتى در اندیمشك بود كه مسئولان راهآهن، شهردارى، آموزش و پرورش و دیگر قسمتها باید انتخاب و نصب مىشدند و - بحمداللّه - با مشورت روحانى با نفوذ و دیگر انقلابیون آنجا، موفّق به انتخاب و نصب آنها شدم.سپس عازم اهواز شدم. در اهواز خلق عرب به وجود آمده و براى خود جلساتى داشتند و چندین گروه با فكرهاى مختلف در میان آنان بود. (بعضى مىگفتند: ما اوّل، عرب هستیم و سپس مسلمان و بعضى هم كه شامل علما و پیروان آنها بودند مورد سوء استفاده گروه اوّل قرار گرفته بودند) با عدّهاى از آنان تماس گرفته و افراد غیر مغرضشان را با تذكر به خطر تحصّن و جدایى از وحدت ملت راهنمایى كردم.پس از خوزستان به بندر دیلم رفتم. اوضاع در آنجا نا امن و سفرهاى قاچاق و غیره وجود داشت ما توانستیم برنامههاى معیشتى آنجا را تنظیم و ارتباط آنان را با جزایر براى همكارى با مردم مرتّب نماییم.و سرانجام در سفر به سیستان و بلوچستان - كه مصادف شد با سفر مقام معظّم رهبرى حضرت آیةاللّه خامنهاى - مدّظلّهالعالى - به مشكلات شهرهاى آن استان رسیدگى كردم. كارهایى كه در آن استان محروم انجام دادم این بود كه ابتدا به نزد آیةاللّه مؤمن رسیدم واجازه قضاوت دریافت كردم و آنگاه به رسیدگىِ امور زندانیان آنجا پرداختم كه در این زمینه تعدادى را آزاد و گروهى را به حبسهاى دراز مدّت و برخى از روحانىنماها را خلع لباس كردم.همچنین در آنجا حزب جمهورى اسلامى را تشكیل دادم.قابل ذكر است در این مدّتى كه در این استان مشغول به انجام وظیفه بودم، چند مرتبه از سوى منافقین اعتصاب و راهپیمایىهاى ضدّ انقلابى صورت پذیرفت كه یك بار اینجانب را دستگیر و زندانى كردند كه سرانجام در اثر اختلاف خود متحصّنین با تقاضاى آنان آزاد شدم.دوم، از سوى حضرت امام(ره) به سرپرستى دفتر تبلیغات اسلامى قم منصوب شدم كه به مدّت پانزده سال در این سمت باقى بودم. قابل ذكر است كه اینجانب از هیئت مؤسّسان دفتر نیز بودم.سوم، عضویّت در شوراى برنامهریزى دبیرخانه ائمّه جمعه سراسر كشور.چهارم، مسئولیّت امور روحانیان در حج كه از سوى وزارت ارشاد آن زمان در اختیار دفتر تبلیغات قرار گرفته بود.پنجم، دریافت حكم امامت جماعت موقّت مشهد از سوى حضرت امام(ره) كه به درخواست آیةاللّه شیرازى انجام شده بود.ششم، نمایندگى مجلس خبرگان رهبرى در دوره اوّل از استان خراسان. لازم به ذكر است كه چون بنده در انتخابات میان دورهاى مجلس خبرگان استان به جاى مرحوم ربّانى املشى كه پیش از اتمام هشت سال، رحلت كرده بودند، برگزیده شدم؛ از اینرو، در هیچ كمیسیونى در آن مجلس شركت نداشتم.روحش شاد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 278]
صفحات پیشنهادی
عبایى خراسانى از زبان خودش
آرشيوی عبایى خراسانى از زبان خودش. عبایى خراسانى از زبان خودشاینجانب محمد عبایى خراسانى به سال 1318 شمسى در محلّه سراب از توابع مشهد مقدّس، متولد شدم.
آرشيوی عبایى خراسانى از زبان خودش. عبایى خراسانى از زبان خودشاینجانب محمد عبایى خراسانى به سال 1318 شمسى در محلّه سراب از توابع مشهد مقدّس، متولد شدم.
طرز تهیه زبان گوساله
روش تهیه شوسی با گوشت · كشف لاشه كشتي بعد از 228 سال · خطاهاي دهگانه شاه · لاغرشوید: تنظيم تنفس هنگام غذا خوردن · عبایى خراسانى از زبان خودش . ... . گوناگون ...
روش تهیه شوسی با گوشت · كشف لاشه كشتي بعد از 228 سال · خطاهاي دهگانه شاه · لاغرشوید: تنظيم تنفس هنگام غذا خوردن · عبایى خراسانى از زبان خودش . ... . گوناگون ...
روش تهیه شوسی با گوشت
روش تهیه شوسی با گوشت · كشف لاشه كشتي بعد از 228 سال · خطاهاي دهگانه شاه · لاغرشوید: تنظيم تنفس هنگام غذا خوردن · عبایى خراسانى از زبان خودش .
روش تهیه شوسی با گوشت · كشف لاشه كشتي بعد از 228 سال · خطاهاي دهگانه شاه · لاغرشوید: تنظيم تنفس هنگام غذا خوردن · عبایى خراسانى از زبان خودش .
کجاوه سخن -1
قالب شعر سبك خراسانى عموماً قصيده است و شاعران نامدارى كه آن راشيوه كار خويش .... زبان فارسى بهتبيين سند استقلال و هويت آن پردازد كه خود بىنظيرترين اقدام عملى .... بنيت اهراماً مِن الحلماتاينكه «از پوست زنان براى من عبايى بسازيد» همان مغازلهها و ...
قالب شعر سبك خراسانى عموماً قصيده است و شاعران نامدارى كه آن راشيوه كار خويش .... زبان فارسى بهتبيين سند استقلال و هويت آن پردازد كه خود بىنظيرترين اقدام عملى .... بنيت اهراماً مِن الحلماتاينكه «از پوست زنان براى من عبايى بسازيد» همان مغازلهها و ...
کجاوه سخن -17
انسان ساغر عافيت، تا خود را به گوشه گمنامى نكشد، نكُشد و گوىسعادت از ميدان تا دام ... چون من باشىكه جز بر يك قدم نپويم و با ده زبان يك سخن نگويم كه سرّ عشق ..... نايين قصبه بزرگى است آباد و عبايى كه در آنجا از پشم شتر درست مىكننددر ايران مثل ... الله يارخان ازبك مذكور از هاى و هوىِ لشكر نصرت اثر امير سيدحسنخان خراسانى مذكور ...
انسان ساغر عافيت، تا خود را به گوشه گمنامى نكشد، نكُشد و گوىسعادت از ميدان تا دام ... چون من باشىكه جز بر يك قدم نپويم و با ده زبان يك سخن نگويم كه سرّ عشق ..... نايين قصبه بزرگى است آباد و عبايى كه در آنجا از پشم شتر درست مىكننددر ايران مثل ... الله يارخان ازبك مذكور از هاى و هوىِ لشكر نصرت اثر امير سيدحسنخان خراسانى مذكور ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها