تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس به صداى قارى‏اى كه بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم را قرائت مى‏كند گوش دهد، براى او...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812818054




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

الهام هنر نقاشی از نقاشی کودکان


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:




اولین گروه از هنرمندانی که به نقاشی کودکان توجه کردند، اکسپرسیونیستهای متقدم بودند. آنان به دلیل نزدیکی روحی و نوع کارکرد هنریشان در اواخر قرن نوزدهم به هنر کودکان بهطور جدی اهمیت دادند.

خصایصی که در نقاشی کودکان وجود دارد و برخی از آن ویژگیها که در مکتب اکسپرسیونیسم حضور دارد، به طور اجمال عبارتند از:

کژنمایی واقعیت بیرونی، عدم اطاعت محض از طبیعت، عدم بهرهوری از اصول و مفاهیم سنتی زیباییشناسانه (غیر خلاق)، مبالغه و اغراق در صور طبیعی، نمادگرایی و پرداختن به عواطف درونی، رازپردازیهای سوررئالیستی، دید رنگی، عواطف تند رنگی، هماهنگیهای ناب تصویری عاری از صور عینی یا استعاری، پرداختن به انگیزشهای آزاد ذهنی (هنری)، سپردن خویشتن خویش به نیروهای خلاق بیان شکل و رنگ، پرداختن به موضوعهای خیالی، شاعرانه، افسانهای و بیان قوی را در اختیار تجربههای ذهنی قرار دادن، هادی درونی ناهشیار، شوخطبعی هنری، تمایل به انگیزشهای خودجوش، بیخیالی شادمانه و متانت، بیمقصدی در خلق اثر هنری و نهایتاً تنها قانون آنان «ضرورت درونی».

شاید علت توجه پیروان مکتب اکسپرسیونیستبه نقاشیهای کودکان با عنایت به کودکی درونشان باشد و این نزدیکی هنری و فعالیتهای آگاهانهی هنرمندان خلاق باعث نوعی نگرش جدید در جهان هنر شد و موجب ابداع مکاتب هنری در قرن بیستم گشت.

رویین پاکباز در تعریف «نقاشی کودکان» چنین مینویسد : «نوعی بیان تجسمی خودانگیخته مربوط به کودکان و نوجوانان (تقریباً از ۵ تا ۱۵ سال) است که با هنر بدوی همانندی دارد.

با در نظر گرفتن محدودهی هنر بچهها، نوعی کمال احساس و بیان در آن قابل تشخیص است. در سدهی بیستم، همگام با ارزیابیهای انگیزههای غریزی در فرآیند خلاقیت هنری، توجه به کیفیتهای بارز رنگ و طرح در نقاشیبچهها نیز اهمیت یافته است. بسیاری از هنرمندان مدرن چون کله، پیکاسو و ماتیس عمیقاً تحت تأثیر بیان کودکانه قرار گرفتهاند»(۱)

زمانی که هنرمندان بزرگی همچون کاندینسکی، کله، شاگال و بسیاری دیگر برای یافتن شیوهی جدید در هنرهای تجسمی تلاش میکردند، و قصد این را داشتند که انقلابی تازه در هنرهای تجسمی بهوجود آوردند و سنتهای گذشته را درهم شکنند و طرحی نو دراندازند، به بیان کودکانه گرایش پیدا کردند.







این نگاه نو که در ابتدا با واکنشهای متعدد اجتماعی همراه بود در نهایت هر چه به انتهای بیستم حرکت میکرد، حقایق بیشتر کشف میشد و مسئله شفافیت عمیقتری مییافت و علت گرایش هنرمندان مطرح جهان و تئورسینهای هنر نوین به سوی هنر کودکان آشکارتر میگشت.
در جهان معاصر دهها سبک و مکتب هنری در جهان هنر به منصه ظهور رسیده است و در بسیاری بیان ساده، بیآلایش و ابتدایی کودکانه مورد توجه قرار گرفته است.

این رویکرد زمانی قوت گرفت که «نواندیشی» در هنرهای گوناگون ضرورتش بیشتر مشخص شد و هنرمندان بزرگی منابع الهام آثار خود را از نقاشیهای کودکان یافتند.
پیکاسو برای منبع تخیل خود، آفریقا را کشف کرد و بهدنبال آن تحقیقات مفصلی پیرامون هنر قبایل گوناگون آفریقایی، مکزیک، بربرها و انسانهای بدوی و غارنشین انجام گرفت.
این پژوهشهای جدید ثابت کرد که هنر در قالب روحیات ملتها و کیفیت تمدنها بهوجود میآید و برعهدهی نقاشان معاصر است که به تمامی این سبکهای بیانی خلاق غیر مکشوف بپردازند و صادقانه اعتراف کنند که هنر را صرفاً آکادمیها به هنرمندان نیاموختهاست بلکه بسیاری از منابع خلاقیت همچنان وجود دارند که کشف نشدهاند.

در نتیجه هنرمندان به هنر کودکان برای دستیابی به بیانی تازه توجه کردند و آن را نوعی بیان هنری به شمار آوردند که دارای ویژگیهای هنر انسان ابتدایی و سبکی همانند سبک هنرمندان نوپرداز آگاه امروز است. افزون بر این، هنرمندان خلاق معاصر به این نتیجه رسیدند که هنر خود را چون نقاشیهای کودکان ساده و پر رمز و راز ارایه دهند، البته به شکلی اصیلتر و مؤثرتر تا شاید انعکاس واقعی ایده ی هنرمند باشد.

کودک بهآسانی و بدون هیچ قید و بندی از احساس و برداشت خود سخن میگوید و آن را با خطوط و رنگ عرضه میدارد. لذا برخی از هنرمندان از این کارکرد، استفاده کردند و دلبستهی آن شدند. از زبان آنها بارها نقل شده است که: «هنری که هنرمند آگاه امروزی آرزوی رسیدن به آن را دارد، هنر کودکان است»(۲) هنری که در عالیترین و در عینحال سادهترین شکل خود، با ما به سخن مینشیند، هنری صادق.







هنر کودکان در مقابل هنرهای دیگر یک ویژگی شاخص دارد. این خصلت مهم این است که هنر کودکان هنری است که هیچ تمدن و فرهنگی آن را پژمرده نساخته است. رؤیای دیرپای انسان برای بازگشت به روزگار کودکی و صداقت و رهایی است، رهایی از تأثیرات تمدن صنعتی.
ویژگیهایی را که مکتب رمانتیسم و انتزاعگرایان به ما ارایه دادهاند، اوج تجلی آن در هنر بدوی و کودکانه نهفته است. اصولاً در قرن حاضر هنرمندان به هنری عنایت دارند که آمیزهای از آگاهی و ناخودآگاهی است که در این خصوص کودک از دیگران پیشی گرفته است.

«کبرا» نام گروهی است که در سال ۱۹۴۸ و توسط چندین تن از هنرمندان و منتقدان در پاریس شکل خاص خود را یافت. آپل، الشینسکی، یورن، دوبوفه و چند نمایشگاه و انتشار یک مجله کردند. گروه «کبری» در سال ۱۹۵۱ منحل شد اما در جریان بعدی هنر شمال اروپا اثری مهم برجای گذاشت.
شیوهی این گروه «نواندیش» در هنر نقاشی، بهرهگرفتن از سمبلها در رنگگذاری، بیان شاعرانهی اشکال و زبان خاص هنر کودکان بود.

لذا هنر معاصر شاهد تحولی است که در آن هنر هنرمند یک لحظهی شاعرانه و شوقانگیز با حرکت سریع دست را تجربه مینمود و احساس خود را همچون نقاشان شرق دور بر روی سطح بوم یا کاغذ انتقال میداد.
در ماجرای کار خلاقهی کودک، یک اتفاق بزرگ روی میدهد. این اتفاق بزرگ ارتباط کودک با اثرش است. او با کار خود بهپیش میرود، به جایی که دیگر اثر، راهبر است و کودک خلق خودبخودی را آغاز میکند و هدایتگرِ ناهشیاری او را بهسوی نابترین شکلها و رنگها رهنمون مینماید.
این اتفاق را همهی کودکان تجربه کردهاند و لحظات شیرینش را بهیاد دارند، زمان حرکت و خلق کردن دقیقاً لحظهی زیبایی است، برای کودک فعالیتهای خلاق جزو پُرشعفترین لحظات ناب زندگی است، این لحظه زمانی است که کودک کارش را با احساس و عاطفه آغاز میکند و با همان شور و شعف و احساس کاملاً شخصی به پایان می رساند.

فعالیت خلاق هنری کودکان و بزرگسالان در این نقطه شبیه به یکدیگر میشود. زمانی که انسانی ـ کودک یا بزرگسال ـ به خلق هنری میپردازد، هنر و خلاقیت آنها را با خودش میبرد و احساسات ناب هنری است که به او میگویداینجا چه رنگی باشد یا چه شکلی و .... مدرنیستها به دنبال این لحظات شعفانگیز هستند، امپرسیونیستها و برخی از هنرمندان نوگرا به این بخش کودکی رسیدهاند و نگرش کودکانه در اثرشان موج میزند، به همین دلیل دیدگاه آنان خاص و شخصی میگردد، که درک و فهم آن نیازمند تربیت ذهن و چشمانی مسلح به درک هنر میباشد. نقاشان مدرن ویژگیهای خلاقه خود را از نوع نگرش منتقدانه نسبت به پیرامون و زمان خود به دست آوردهاند.

آنان با استفاده از نیروی غیرقابل اجتناب و با عشقی نوین بهدنبال کشف حقیقت بودند، آنان تنها به دیدن با چشم سر قانع نبودند، سایر تواناییهای ذهنی، «چشم بصیرت» و تخیل کودکانه را با هم توأم کردند تا به درک مفاهیم درست مطالب دست یابند.
مشخصات و ویژگیهایی را که به طور خلاصه از مدرنیسم و مدرنیستها برشمردیم، خصایصی بود که دنیا به آن ایمان آورده و آن را تلفیقی از تضادها و واقعیات جهان معاصر میپندارد.

کارشناسان هنر تعلیم و تربیت کودکان علتهای زیادی برای کار خلاقهی کودک قایل هستند که برخی از آن ها را برمیشمریم:
کارشناسان هدف از نقاشیها و فعالیت خلاقهی کودکی را ارضای جنبه ی شخصی خود میپندارند و معتقد هستند که نقاشی کردن برای آنان به منزلهی بازی کردن است و آن را نوعی بازی و تصویر ذهنی هم خواندهاندو آنان د تحقیقات متعددی، اعتراف کردهاند که کودکان در حین نقاشی و کار خلاقه، بهنوعی به تخلیه ی روانی و شخصی میرسند که در نهایت به پرورش جنبههای رشد و مهارتی میانجامد.

نقاشی و فعالیتهای خلاقه در کودکان باعث رشد شناخت مواد متفاوت، رشد هوش، رشد زیست شناسی و شناسایی ساختارهای موجود میشود و نیز سبب کسب سازگاری با محیط و یافتن نگاه نو. کودکان با نقاشی کردن رویدادهای شخصی را بازسازی میکنند و تمایلات شخصی آنان ارضا میگردد.
کودکان و هرگونه فعالیتهای خلاقه دیگر در کودکان، حس تسلط، لذت بصری و حرکتی، ایجاد نظم ذهنی ابتدایی و مهمتر از همهی اینها حس بسط اجتماعی و ارتباط با دیگران را سبب میشود، نهایتاً این که متخصصان تعلیم و تربیت هنر کودک، هدف آنها را «آفرینش دنیای نمادین» میپندارند.

«و.د.وال» زبان کودکی را شامل اشارهای، بیان تجسمی، نمونهپردازی و حرکات ژست و بهکار بستند اعمال میداند. همچنین او اظهار میدارد که آرزوی کودک این است که بتواند آنچه را که احتیاج به گفتن دارد به وسیلهی رنگ و خطوط توصیف کند.
حال سؤال این است که ویژگیهای مذکور که در هنر کودکان نهفته است، شامل «هنر بودن» میگردد یاخیر؟






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1424]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن