واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: استاد دانشگاه امام صادق (علیه السلام): سكوت حوزه تایید غیرمستقیم مدرنیسم است
یك استاد دانشكده علوم سیاسی دانشگاه امام صادق(علیه السلام)معتقد است كه نوعاً حوزویان و دانشگاهیان تعاریف متفاوتی را از روشنفكر ارائه میدهند و بر اساس این تعاریف در مورد آن قضاوت میكنند و ضروری است كه در آغاز، تحلیلی مفهومی از روشنفكر ارائه داد.به گزارش تبیان به نقل از رسا، دكتر سعید زیباكلام در گفتوگو با ایسنا، جریان روشنفكری در ایران را به دو جریان مدرنیسم و دینمدار تقسیمبندی كرد و درباره حضور و فعالیت جریان دینمدار در جامعه و وجود آن در عرصه فكری به خصوص دانشگاهها گفت: متاسفانه خلأ حضور آنها در عرصه فكری و اندیشه و سیاستگذاریهای ارزشمدارانه جدی است و مكررا خطرات عمیق این وضع را برای استمرار انقلاب اسلامی گوشزد كردهام. آن بخش از حوزههای ما كه دینمحور و در این زمینه دارای آگاهی هستند، چندان در جامعه حضور ندارند و از آنها حضوری كه انتظار میرود دیده نمیشود. در دانشگاهها و محافل به صورت ضعیف ظاهر میشوند.این استاد دانشكده ادبیات دانشگاه تهران معتقد است: بخشی از حوزه ما گرایش به مدرنیسم دارد كه این امر تنها در حد طلبهها نیست. در سطوح بالاتر نیز این گرایش را مشاهده میكنیم؛ مثلا علمایی را داریم كه دارای گرایشات مدرنیستی هستند. مدرنیست كسی نیست كه برای زینت كراوات خود پنجتا پاپیون روی آن بچسباند و كت و شلوارش را از معروفترین سالنهای مد لباس پاریس و رم انتخاب كرده باشد. افراد مدرنیست قیافهی خاصی ندارند. من فكر میكنم نگاه مدرنیستی در بسیاری از حوزههای ما حاكم است. برخی مراجع و مدرسین به حاكمیت و جامعه نگاهی اسلامی ندارند و اندیشهمدرنیستی در حوزههای ما حاكم است یا به گونهاس برخی از ویژگیهای مهم نگرش مدرنیسم غربی را دارا میباشد كه این بسیار ناگوار است.وی معتقد است: اگر سكوت حمایتآمیز یا حمایت برخی از علمای بزرگ ما در زمان مشروطه از جریان مدرنیستی نبود، جریان مشروطه چنین سرانجامی پیدا نمیكرد. برخی از علما در جریان مشروطه سكوت كرده و برخی دیگر نیز به نحوی از اندیشههای مدرنیستی حمایت كردند. پس میتوان نتیجه گرفت كه نوع موضعگیریهای اعتقادی و سیاسی علما در این زمینه بسیار تاثیرگذار بود. متاسفانه برخی علما ما یا از غرب تاثیر پذیرفتهاند یا در حوزههایی كه باید حضور فعال داشته باشند، حضور ندارند و خلأ حضور آنها به صورت جدی محسوس است. من میتوانم به جد به شما بگویم كه بخشی از حوزه تسهیلكننده راه مدرنیسم در جامعه ما بوده و شاید منصفانهتر این باشد كه بگویم بسیار كم و قلیل هستند در حوزههای ما كه آگاهانه، هوشمندانه و غیورانه از ارزشها و نگرشهای بنیادی اسلام دفاع كنند. قاطبه یا سكوت كردهاند و موضعگیری نمیكنند كه سكوت آنها به صورت غیرمستقیم تاییدكنندهی جریان مدرنیسم است و یا آگاهانه به جریان مدرنیسم اعتقاد دارند و فعالانه آن را اشاعه میدهند.این استاد فلسفه تاكید كرد: اینگونه نیست كه هركسی در لباس روحانیت است دارای نگاهی غیورانه و ارزشمدارانه نسبت به مبانی و ارزشهای اسلامی است و در مقابل نیز اینگونه نیست كه هر اندیشمندی كه در لباس روحانیت نیست الزاما دارای نگرشهای مدرنیستی است. این تقسیمبندیهایی كه انجام میدهند و میگویند تعارض بین روشنفكر و روحانی، و یا تقابل میان حوزویان و دانشگاهیان تقسیمبندیهای كاذب و گمراهكننده است. و نباید به آن توجه كرد.وی به یكی از اشعار مولانا جلالالدین اشاره كرد و گفت: عدهای در تاریكی فیلی را لمس كردند یكی گوش فیل را لمس كرد و گفت شبیه بادبزن است. دیگری خرطوم فیل را لمس كرد و تصور كرد كه ناودان است. و این تفاوت برداشتها به علت تاریكی بود و مطمئنا اگر فضای روشنی بود چنین اشتباهاتی رخ نمیداد. مشكل روشنفكری ما نیز تا حدودی همین است كه البته در بعضی مواقع از نظر كیفی وضعیتی بدتر و متفاوتتر از داستان مولانا جلالالدین دارد.استاد دانشكده علوم سیاسی دانشگاه امام صادق(علیه السلام)تصریح كرد: اگر نور در جایی كه فیل قرار داشت میتابید، مشكل برطرف میشد ولی مشكل مفهوم روشنفكری با تابیدن نور نیز حل نمیشود؛ چون با یك موجودی با هویت ثابت و همیشگی روبرو نیستیم. هركس در این باب تلقی خود را بیان میكند و با توجه به آن تلقی قضاوتهایی را در ارتباط با روشنفكری انجام میدهد. در مفهوم روشنفكری با یك اغتشاش و هرج و مرج جدی مواجه هستیم كه در مواردی مورد غفلت واقع شده است. افراد از یك لفظ استفاده میكنند ولی در واقع چیزهای مختلفی را اراده میكنند. قضاوتها و برداشتها در باب این مفهوم به حدی است كه همگرایی، همسویی و رسیدن به یك اجماع را در این ارتباط نه تنها مشكل كرده بلكه به ظاهر ناممكن نیز كرده است. چرا میگوییم ناممكن؟ به این علت كه هركس چارچوب ارزشی و بینش خاص خود را دارد و نظر خاص خود را بیان میكند. بنابراین ما با یك پدیدار خاص در جامعه مواجه نیستیم.این استاد دانشگاه گفت: طبیعی است كه ما نمیتوانیم به افراد اهل فكر و اندیشه بگوییم كه همگی در باب یك موضوع مثلا روشنفكری به یك نحو فكر و نقش فتوكپی را ایفا كنند و اگر چنین حكمی هم كنیم، در بین اصحاب فكر مقبول واقع نمیشود. هركس قضاوت خاص خود را داراست. بنابراین من در این بحث روشنفكری را از دیدگاه خاص خود بررسی و تعریف میكنم و اصراری ندارم كه دیگران این تعریف را بپذیرند. اگر نهضتی را كه غربیها در قرن 18 به نام روشنفكری آغاز كردند، نهضتی كه بعضا به غلط در جامعه از آن به نهضت روشنگری یاد میشود، مبنا قرار دهیم، داستان در باب مفهوم روشنفكری كمی شسته رفتهتر میشود، ولی اختلاف در قضاوتها همچنان به جای خود میماند. آنچه كه در قرن 18 به رهبری افرادی مانند كانت، ژان ژاك روسو، مونتسكیو، دیدرو، كوندیات ،حلباخ ، كاندروسه و هیوم در سراسر اروپا رخ داد، دارای پیام و تبعاتی بود. آنها تاكید كردند كه انسان میخواهد روی پای خود بایستد. ما میخواهیم تفكر و با توجه به عقل بشری خود تصمیمگیری كنیم. آنها زمینهای را فراهم كردند كه بشر از عقل خود بدون هیچگونه ترس و ملاحظهای استفاده كند و از این نهضت میتوان در حال حاضر به عنوان منشا وخواستگاه غرب مدرن یاد كرد.استاد دانشكده علوم سیاسی دانشگاه امام صادق(علیه السلام)گفت: مفهوم روشنفكر به صورت عرفی و عادی در جامعه كنونی ایران دارای بار مثبت است و باید سعی كنیم از این سطح عبور كنیم چون نقطه مقابل روشنفكری تاریك فكری است و این مفهوم دارای بار منفی و به اعتقاد من گمراه كننده است. منباب مثال وقتی میگوییم فلان فرد یك روشنفكر است، به او بار مثبت دادهایم و به نحوی از وی تعریف و تمجید كردهایم و وقتی در برابر فرد دیگری كه در همین طراز است سكوت میكنیم در واقع تلویحا قائل شدهایم كه وی فردی تاریك فكر است. متاسفانه این شیوه كار در روزنامههای روشنفكری ما باب شده است. از برخی چهرهها به عنوان روشنفكر یاد میكنیم و در رسانهها و مطبوعات هر وقت اتفاقی میافتد، مثلا آب كم یا زیاد میشود ، آمریكا تهدید میكند، یا انگلستان فتنه انگیزی میكند به سراغ این افراد میروند و نظرات آنها را جویا میشوند. به نظر من این قبیل چهرهسازیها كار نادرستی است. چون این افراد را روشنفكر مینامیم و در مورد بقیه عالمان و صاحبنظران كه در همین طراز ویا حتی برتر قرار دارند چنین صفتی را نمیدهیم. با این كار، ما سایر عالمان و صاحبنظران را به طور ضمنی تاریكفكر قلمداد كرده و بی اعتبار جلوه میدهیم.استاد دانشگاه امام صادق(علیه السلام)افزود: این عامل به همراه تشتتی كه در باب مفهوم روشنفكری وجود دارد به نحوی ما را مجبور میكند كه با این مفهوم خداحافظی كرده و از مفاهیمی گویا و رساتر كه دارای بار ارزشی كمتری هستند استفاده كنیم، یعنی مفاهیم دیندار و مدرنیست. مفهوم مدرنیست كه الزاما دارای بار منفی نیست؛. به كسی گفته میشود كه به انسان، جامعه و سیاست نگاه دینی ندارد و انسان دینمدار كسی است كه دارای باور دینی است، به وجود خدا اعتقاد دارد و فراتر از آن معتقد است كه میتوان دین و مواضع بینشی و ارزشی دینی را در عرصه سیاست، جامعه و به طور كلی حیطه ی عمومی وارد كرد.وی ادامه داد: البته ما در جامعه به افرادی برمیخوریم كه دارای اعتقادات دینی هستند ولی معتقدند كه دین را نباید در حیطهی عمومی دخالت داد و باید فقط در حیطهی خصوصی وجود داشته باشد كه به نظر من این افراد جزء جریان مدرنیست محسوب میشوند و نمیتوان از آنها به عنوان افراد دینمدار یاد كرد. در حامعهی كنونی، ما در مواقعی با یك جریان طوفنده، كوبنده و منسجم مدرنیستی مواجه هستیم و در مواقعی نیز این جریان با توجه به حاكم بودن فرهنگ دینی تلویحا یا به صورت ضمنی معارف دینی را تحریف، تحقیر و یا در مواردی نفی یا طرد میكند و یا در مواقعی دیگر به صورت لطیف مورد بیاعتنائی قرار میدهد. در مجموع ، این قبیل ظهورات اندیشههای مدرنیستی عامل اصلی بیاعتنایی مردم به جریان روشنفكری است.سعید زیباكلام در ادامه اظهار داشت: مردم كشور ما وقتی با جریانی روبرو شوند كه احساس كنند این جریان بو و رایحه اسلام را ندارد و نست به آن احساس بیگانگی كنند با بیاعتنایی از كنار آن عبور میكنند. حال مهم نیست فردی كه بو و رایحه اسلام را ندارد فردی حوزوی باشد یا تحصیلكرده غرب. ببینید ما با فردی مانند تقیزاده مواجه هستیم كه معتقد است باید از ناخن تا فرق سر غربی شویم و در زندگی خود از اندیشهها و شیوهی غرب استفاده كنیم. خوب، مطمئنا این فرد برای مردم دارای رایحهی آشنایی نیست و بوی غربزدگی شدید میدهد. حال اگر مردم احساس كنند یك مرجع دینی یا مجتهد نیز بوی چنین فرهنگی یعنی فرهنگ غربی را نیز میدهد، حتی اگر در لباس روحانیت نیز باشد وی را نمیپذیرند و كنار میگذارند.استاد دانشكده ادبیات دانشگاه تهران با بیان این كه صرفنظر از اعتقادات و موضعگیریهای سیاسی، انتخابات نهم موید این صحبت است ابراز عقیده كرد: عامهی مردم در انتخابات از یك طرف با فردی مواجه بودند كه شاید بیش از 10 تا 15 سوره قرآن را حفظ نباشد و نتواند یك سخنرانی نظری مذهبی ارائه دهد و از طرفی دیگر با فردی حوزوی مواجه بودند. ولی مردم رایحهی دل انگیز دین را از فردی غیرحوزوی و دانشگاهی احساس كردند و این در حالی است كه تعداد كثیری از دانشگاهیان ما كه عمدتا متعلق به جریان مدرن نیز هستند به نامزدی كه برحسب ظاهر برآمده از حوزه است تمایل داشتند. این نشان میدهد كه مردم چندان به ظواهر توجه نمیكنند.این استاد دانشگاه خاطرنشان كرد: اینگونه نیست كه مردم بگویند چون فلان آقا در غرب درس خوانده است نباید به آن اعتنا كرد و غربزده است و چون فلان آقا در حوزه درس خوانده است غرب زده نیست. مردم به این چیزها توجه نمیكنند. مردم نگاه میكنند كه چه كسی بوی دین میدهد و چه فردی صحبتهایی متناسب با ارزشهای آنها میكند. صحبت از معرفت حق و باطل میكند. مردم با توجه به آموزههای دینی خود تصمیم میگیرند و نتیجه این شد كه عامهی مردم به فردی غیرروحانی تمایل پیدا كردند كه دارای چنین خصوصیاتی بود و دانشگاهیان كه قاطبا مدرنیست هستند، به فردی كه برحسب ظاهر متعلق به حوزه بود تمایل داشتند.وی تاكید كرد: مادامی كه اصلاحگران جامعه، رجال سیاسی، دانشگاهیان و عالمان بوی دین ندهند، عامهی مردم با آنها مشكل خواهند داشت و حداقل نسبت به آنها بیاعتماد خواهند بود و این طیف در جامعه احساس غربت خواهند كرد و میتوان گفت كه در تاریخ معاصر هیچگاه مردم به جریان مدرنیسم گرایش پیدا نكردند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 155]